🍃 #خاطرات_عباس_از_آن_روزها....
💠و اما در مورد سلول ها، که در انتهای هر سلول یک کاسه توالت و یک دیوار کوتاهی بود که کنار آن قرار داشت و بعد از دیوار یک تخت خواب و کنار تخت، فضایی در حدود یک متر مربع برای نشستن بود و روی در سلول نیز یک سوراخی بود که با در کشویی باز و بسته می شد و نگهبانان از این دریچه، زندانی ها را کنترل می کردند و به آنها غذا می دادند.
💠 یادم هست صبح به ما نون و پنیر دادند اصلاً از گلو پایین نمی رفت و به ما گفته بودند معلوم نیست که چند روز در اینجا باشید.
💠 صبح فردای آن روز فرا رسید و ما را از سلول بیرون آوردند و یک افسری با کاغذی در دست آمد و اسامی نفرات را خواند که #خوشبختانه این افسر به ما #اردکانی_ها گفت: من در شهر شما خدمت کرده ام و پاسبان بوده ام و شماها #افرادخوبی به نظر می آیید؛ که ما باز اینجا شک کردیم ولی از نشانی هایی که می داد معلوم بود درست می گوید.
💠 بالاخره قرار شد ما را به #بند، که در آن زندانی ها به صورت دسته جمعی زندگی می کردند، منتقل کنند؛ که ما به این افسر گفتیم: که #دانشجویان_اردکانی را در یک بند جا بده، که او هم قبول کرد و ما را به بند ۳ زندانِ #فلاورجان که در انتهای سالن بزرگی بود، منتقل کردند.
💠 سالن طوری بود که در آن سرویس غذاخوری، راهرو سلول ها، قسمت اداری و ملاقاتی در آن قرار داشت، روی دیوار سالن عکس هایی از شاه و اشعار میهنی به صورت تابلو نمایان بود که در یکی از آنها نوشته شده بود.
به شهری که هست اندر آن مهر شاه
نیابد نیاز اندر آن بوم راه
💠 در طول راهروی سالن درهای فلزی محکم، به صورت کشویی بود که به تعداد زیادی در فاصله های معینی قرار گرفته بود؛ که با قفل های آویز این درها را بسته بودند و انتهای سالن به صورت صلیب بود که هر طرف یک ساختمان دو طبقه که در هر طبقه به صورت پاساژ مستطیل شکلی که در دو طرفش اتاق های خواب زندانیان قرار داشت و انتهای اتاق زندانی ها در داشت که به دستشویی و حمام باز می شد و بالای درب ورودی سرویس ها، تلویزیون نصب شده بود؛ به هر جهت ما را به این بند که در طبقه ی دوم بود هدایت کردند.
💠 طبقه ی زیرین هم به همین صورت ساخته شده بود که به اینها هر کدام یک بند می گفتند کلاً زندان فلاورجان چهار بند داشت که #بندسیاسیون از بقیه ی بندها جدا بود که متاسفانه ما را به بند سیاسیون نبردند و هدف آنها این بود که دانشجویان دستگیر شده که آنها را #خرابکار خطاب می کردند با مذهبیونِ زندانی آشنا نشوند و به قول خودشان گول آنها را نخورند.
💠 کنار هر بندی یک محوطه ای بود به نام #هواخوری که به دیوارهای بلند و سیم های خاردار محدود می شد و در این هواخوری یک دستشویی و وسط آن نیز زمین خط کشی شده و تور والیبال قرار داشت؛ زندانی ها هر روز از ساعت ۸ الی ۱۰ صبح حدود دو ساعت مجبور بودند ساختمان های بند را تخلیه کنند و همگی وارد محوطه ی هواخوری شوند.
💠 قرار شد ما در داخل بند با هرکسی #ارتباط برقرار نکنیم؛ چون شنیده بودیم که بعضی از این زندانی ها، #زندانی_حقیقی نیستند و مامورِ #ساواک هستند که می آیند و با اظهار دوستی، #جاسوسی می کنند.
💠 ولی یک عدّه ای در این بند آدم های مثبتی بودند مثل بچه های قدری جان اصفهان که حکم #اعدامی داشتند و ما را در گروه خود جای دادند؛ بقیه ی زندانی ها سارق، قاچاقچی بودند و یا زندانی ۶ ماه قتل رانندگی داشتند؛ آنها وقتی فهمیدند ما #دانشجو هستیم روی خوش به ما نشان دادند.
💠 و در بین آنها زندانی های هنرمند هم دیده می شد،که بعضی از آنها با هسته ی خرما تسبیح درست می کردند و بعضی نیز با منجوق، جاسویچی؛ که هر اسمی را که می خواستی با منجوق در جاسویچی می آفریدند و ما از این هنرهای دستی که در زندان تولید می شد به عنوان هدیه و یادگاری برای اقوام می خریدیم.
💠 من و #حسین_انصاری هر وقت درِ هواخوری را باز می کردند با این افرادی که ذکرشان رفت، والیبال بازی می کردیم؛ حسین یک طرف و من هم طرف دیگر با بقیه زندانی ها والیبال بازی می کردیم؛ سپهری هم از کنار زمین نظاره گر بازی ما بود. علاوه بر والیبال، نرمش های مختلفی را نیز انجام می دادیم که رهبری این ورزش بر عهده ی یکی از دانشجویان دانشگاه اصفهان که او نیز قدری جانی بود و همراه رفقایش دستگیر شده بود؛ صورت می گرفت.
💠 آنها برای نرمش، بسیار مرا #تشویق می کردند و می گفتند: که باید طوری بدنت را آماده کنی که بعد از #آزادی اگر دوباره به دست ساواک افتادی و آنها از تو خواستند که دولا شوی و از لاستیک پیکان عبور کنی مشکل بدنی نداشته باشی، ما هم به این ورزش و خم شدن های سخت عادت کرده بودیم.
✅ ادامه دارد....
✍ سمیّه خیرزاده اردکان
📸 تصویری از #عباس_خیرزاده_اردکان یکی دیگر از دانشجویان دستگیر شده.
@zarrhbin
🍃 #خاطرات_عباس_از_آن_روزها....
💠 پس از #آزادی همراه پدرم به اتاقی که در اصفهان داشتیم، رفتیم و وسایلم را جمع آوری کردم و راهی #اردکان شدیم، دوستانی که داخل زندان بودند به ما گفتند: بیرون از زندان هم که شماها را به این طرف و آن طرف می برند مواظب باشید؛ چون ممکن است راننده ی تاکسی هم #ساواکی باشد و از شما اطلاعات بگیرد و دوباره شما را به زندان برگردانند.
💠 با اتوبوس به #اردکان برگشتیم در حین سه روز دید و بازدید افرادی که اکثراً رفقای پدر و همسایه ها بودند به دیدار ما آمدند؛ از جمله #شیخمحمدصحرائی و برادرش #حسینصحرائی که پسر عموهای بنده هستند.(لازم به ذکر است که من دو عمو داشتم که یکی از آنها صحرائی و دیگری صحرائیان بود که در محله ی کوشکنو زندگی می کردند و فامیلیشان با پدر من که برادر آنها بود فرق داشت ما خِبره زاده یا #خیرزاده بودیم.) و همچنین آقای #محمدرضاتابش نوه ی #آیتاللهخاتمی و نماینده ی فعلیِ اردکان نیز به دیدن من آمدند، از اینجا دوستی ما شدت بیشتری گرفت که هنوز #ادامهدار می باشد و اصلاً از هیچکس گِله ای ندارم، چه دانشجویانی که در اصفهان ماندند و درس خواندند و چه افراد مذهبی که در اردکان بودند و به دیدار ما نیامدند، آن روز هرکس از ما به اصطلاح خرابکارها! #طرفداری می کرد، این ذهنیت ایجاد شده بود که به همین جرم گرفتارشان کنند و سری که درد نمی کند چرا دستمال ببندند و حق داشتند که به دیدارمان نیامدند و واقعاً آنها که به دیدار ما آمدند #شجاعتی داشتند غیر قابل وصف؛
💠 و من در این خاطرات از افرادی که نام بردم از صمیم قلب دوستشان دارم، اگر چه آنها شاید متوجه نشوند.
💠 قابل ذکر است #حسینانصاری از جمع سه نفره ی ما #اردکانی_ها به ۴ ماه حبس با احتساب ۶۸ روز که در زندان به سر بردیم، محکوم شد و علتش هم این بود که او یک برگه ی گزارشی، حاکی از اینکه سنگ به طرف گاردی ها پرتاب کرده است در پرونده اش گذاشته بودند که برای دادگاه مشخص شده بود و حسین را به همین دلیل به ۴ ماه حبس محکوم کردند؛
💠و از آنجا که زنده یاد #حضرتآیتاللهخاتمی در این مدت، به فکر فراهم کردن سند و گذاشتن وثیقه برای #آزادی ما بودند به شدت قدردانی نموده و از صمیم قلب او و خاندانش را #دوست دارم.
✅ ادامه دارد....
✍ سمیّه خیرزاده اردکان
📸 تصویری از خاطره سازان آن روزها #آقایمحمدرضاتابش و #حاجسیدروحاللهخاتمی
@zarrhbin
مدعیانی که به نان شب محتاج شده اند...
روزگاری؛ اعتماد به نفس کاذب، #اردکانی_ها را تا لبه ی تهدید به «استان شدن» پیش برده بود بی آن که بدانند قوانینی در این کشور وجود دارد که طرح چنین ادعاهایی را تنها به دیده ی استهزاء می نگرد... از آن روزگار پرادعایی گذر کردیم و رسیدیم به روزگارِ تلخ مدعیانی که به نان شب محتاج شده بودند(!) از بعد روی کار آمدن #دشتی_اردکانی؛ نماینده ی تام الاختیار #قالیباف در اردکان، به اصطلاح آن چنان کُرک و پرشان ریخت که نگو و نشنو... باید می پذیرفتند که دوران حقارت اردکان شروع شده است و کاری نمی شود کرد تا نوبت رسید به رئیس شورای شهر اردکان شدنِ یکی از کارمندان دفتر نماینده و حالا با رونمایی از گزینه های فرمانداری اردکان می توان گفت؛ دوران حقارت اردکان به اوج خود رسیده است...
بین یونان کوچک و این گزینه ها برای فرمانداری اردکان یک رابطه بیشتر وجود ندارد و آن رسیدن به دوران واقع نگری یعنی تن در دادن به پایان شکوه اردکان و اردکانی!
رضابردستانی
@zarrhbin
📌 #سربسته_و_خودمانی
آقای #مسعودنوریان_اردکانی،،،،،
آدم ِ این و آن بودن، خواه وزیر باشد یا وکیل، خواه غنی باشد و مشهور...اصلاً خوب نیست
اما؛ آدم ِ #دشتی_اردکانی بودن همزمان که خوب نیست، ذلت ابدی است... جوانی و آینده هنوز می تواند از تو بزرگی ها به یادمان نگاه دارد، به خودت رحم نمی کنی به بزرگی #اردکان و بزرگواری #اردکانی_ها لحظه ای بیاندیش!/بردستانی
@zarrhbin
🔴 #برای_آینده
⏪ سؤالاتی که می تواند مطرح شود اما لزوماً نباید پاسخ داده شود:
↖️ سهم #اردکانی_ها در #فولاد_ارفع چقدر است؟
↙️ نقش #دشتی_اردکانی در آمدن #مجتبی_مهری_نژاد و رفتن #علی_محمدی و نفع و زیان این اثری گذاری چیست و کدام است؟
↩️ #دهستانی چگونه و چرا جانشین #سعید_معتمدی شد؟!
🔴🔴🔴 آقازادگی یا تخصص؛ #مصطفی_چمران پسر #مهدی_چمران (رئیس شورای شهر تهران) در فولاد ارفع اردکان چه می کند؟/رضا بردستانی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
جشنواره ریختن ماست ها در قیمه ها در راه است. مثل ریختن ماست ها در قیمه ها مثل همین جشنواره ای است
#عکس_نوشت
#کفتربازی اصلاً هم بد نیست، وقتی نمی توانی میراث اردکان را تمشیت کنی، مجبوری سر مردم را گرم کنی به کبوترهای رها شده در آسمان، اصلا به ما و من چه؛ #قلعه_خرگوشی_ندوشن که #اردکانی_ها مدعی مالکیت آن هستند در حال فروپاشی است، اصلا به من چه خرانق و تاریخ چندهزارساله اش در حال نابودی است عقدا و کوچه پس کوچه های زیبای اردکان به من چه!
تبصره: حاج علی، خوبی؟! رو به رشدی؟! راست گفته، هرکه گفته که: فرزندان، سنگ مزار والدین خود هستند... این بود نتیجه ی سال ها پژوهش و انقلابی گری؟ تهش رسیدیم به نمایشگاه کبوتر تزئینی... دستمریزاد!
تحلیل نیوز
@zarrhbin🕊