eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻رهبر انقلاب اسلامی در پیامی روز معلم را به همه معلمان در مدارس و دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه تبریک گفتند. 🔹حضرت آیت الله خامنه‌ای: کار بزرگ و جهاد معلمان شکوفاسازی استعدادهای کودکان و نوجوانان در مسیر ارزش‌های انقلابی و اسلامی است. @zarrhbin
♦️تکذیب شایعه بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها، مساجد و اماکن زیارتی 🔸جهانپور سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا: 🔹شایعه دستور بازگشایی مدارس، دانشگاه ها، مساجد و اماکن زیارتی از طرف ریاست جمهوری به هیچ وجه صحت ندارد. 🔹موضوع بازگشایی اماکن در چارچوب طرح فاصله گذاری هوشمند، به صورت مرحله ای و تدریجی با رعایت شروط و احتیاطات لازم تصویب و ابلاغ خواهد شد. 🔹از مردم خواهشمندیم ضمن کسب اطلاع از منابع رسمی، به شایعات توجهی نداشته باشند. 🔹مردم در هر صورت و هر شرایطی، موضوع حیاتی مراعات توصیه های بهداشتی و رعایت فاصله گذاری فیزیکی را حتی با دقت و جدیتی بیشتر از گذشته کماکان ادامه دهند. @zarrhbin
🔘 دلگرمی دل‌های یخ‌زده دشمنانِ ‼️ ▫️ به دوستانش بهاره و مینا سر می‌زد. به آنها گفت خانه‌ای خریده است. آن‌ها را دعوت کرد که به منزلش بیایند. بهاره و مینا و چند دوست دیگرشان به خانه‌ی او آمدند. دوباره بحث‌ها شروع شد. درباره‌ی نظریه‌های "تروتسکی"، مسائلی درباره‌ی ناسیونالیسیم و کمونیسم، شوروی و چین بحث می‌شد. مهری هم با کتاب‌هایی که خوانده بود گاهی وارد بحث می‌شد. دوستانش چند جلد کتاب جدید به مهری دادند تا بخواند. مهری کتاب‌ها را با ولع هرچه تمام‌تر می‌خواند. او نمی‌دانست که کم‌کم دارد وارد جرگه‌ی می‌شود. اصلاً اهمیت مسأله را نمی‌فهمید. نمی‌دانست چه خطری او و همسرش را تهدید می‌کند. ▪️، این زن تنهای ساده‌ی یزدی، به طعمه‌ای مناسب برای طرفداران تبدیل شده بود. او زنی آسیب‌پذیر بود. دوستان دانشگاهی‌اش داشتند او را صید می‌کردند. دخترها کتاب سرمایه یا کاپیتالِ "مارکس" را به او داده بودند تا بخواند. درباره‌ی مطالب کتاب با او بحث می‌کردند. عملاً کلاس آموزشی برای او گذاشته بودند. مطالب کتاب را شفاهی از او امتحان می‌گرفتند. وقتی کتاب کاپیتال مارکس را برای بار سوم تمام کرد، فکر کرد باید برود و آن را خریداری کند. پیش خودش گفت: "امروز کتاب را به بهاره پس می‌دهم، بعد می‌روم خودم یک جلد از آن را می‌خرم." ▫️یزدیِ ساده‌ی بی‌خبر از دنیای ، صبح به خانه‌ی بهاره رفت. آن‌جا دو ساعتی بحث کردند. ناهار را هم آن‌جا خورد. حدود ساعت چهار بعدازظهر راهیِ خانه‌ی خودش شد. سر راه به کتابفروشی‌های جلوِ دانشگاه تهران رفت. به دوستانش نگفته بود که می‌خواهد کتاب کاپیتال (سرمایه) مارکس را بخرد. پیش خودش گفت: "اگر بگویم می‌خواهم کتاب کاپیتال را بخرم. آن‌ها تعارف می‌کنند و می‌گویند همین کتاب را بردار." واردِ شد. کتاب‌ها را نگاه کرد. کتابِ کاپیتال را در قفسه‌های کتابفروشی ندید. ▪️از کتابفروش پرسید: "شما کتاب کاپیتال مارکس را دارید؟" کتابفروش با لحن بسیار تند گفت: "نخیر خانم! ما از این کتاب‌ها نمی‌آوریم و نمی‌فروشیم!" در کتابفروشی دومی و سومی لحن همین‌طور و گاه بدتر بود. او با خودش فکر کرد چرا امروز این‌طور حرف می‌زنند؟ ▫️مهری وارد کتابفروشی دیگری شد. کتاب‌های قفسه را برانداز کرد. کتاب آن‌جا نبود. یک فروشنده‌ی میانسال، پشت میز بود. فروشنده پرسید: "می‌توانم به شما کمک کنم؟" این‌بار مهری با احتیاط پرسید: "شما کتاب کاپیتال مارکس را دارید؟" مرد فروشنده گفت: "مثل این‌که خانم حواستان پرت است!" مهری تعجب کرد. مرد از مهری پرسید اهل کجاست. بعد اضافه کرد: "البته از لهجه‌ی غلیظت نشان می‌دهد که کجایی هستی." با لحنی مظلومانه گفت: "یزدی هستم." گفت: "هم یزدی هستی هم ساده و هالو! می‌دانی دنبال چی می‌گردی؟" مهری با همان سادگی یزدی گفت: "بله دنبال کتاب کاپیتال مارکس می‌گردم." ▪️ وقتی فهمید مهری دانشجوی زیست‌شناسی است، پرسید: "کتاب کاپیتال را برای چه می‌خواهی؟" گفت: "یکی از دوستانم کتاب را به من داد. سه بار آن را خواندم و بعد پس دادم. حالا می‌خواهم یک جلد برای خودم بخرم." مرد گفت: "همین‌جا بایست و با هیچ‌کس حرف نزن!" ناگهان فروشنده ناپدید شد. بعد از ده دقیقه برگشت و به مهری گفت: "با من بیا." آن مرد را به طبقه‌ی بالای فروشگاه برد. ▫️ ۶_۴۵ سال آن‌جا نشسته بود. مردی مهربان بود. به مهری تعارف کرد بنشیند. مهری نشست. برایش چای آوردند. مرد از مهری پرسید: "شنیدم شما دانشجو و اهل یزد هستید و آمده‌اید کتاب کاپیتال مارکس را بخرید." با سادگی همیشگی‌اش گفت: "بله...پولش را هم هرچه باشد می‌دهم." مرد پرسید: "می‌دانید مارکس چه کسی است." مهری پاسخ داد: "نمی‌دانم، ولی چند جلد کتاب و چند عنوان مقاله از او خوانده‌ام." مرد پرسید: "چه کسی کتاب‌ها را به شما داد و گفت بخوانید؟" مهری گفت: "چند نفر از دوستان دانشجویم." ▪️ پرسید: "آن‌ها به شما نگفتند چه خطری بیخ گوشتان است؟" مهری با تعجب پرسید: "چه خطری؟" مرد گفت: "حداقل ۱۵ سال زندان!" مهری با لهجه‌ی غلیظ یزدی گفت: "پانزده سال زندان برای خواندن دو جلد کتاب؟" مرد گفت: "آن‌ها به تو نگفته‌اند این کتاب‌ها چی هست و چه خطری تو را تهدید می‌کند." مهری گفت: "آن‌ها فقط به من گفتند کتاب‌ها را بخوانم." مرد پرسید: "اسم را شنیده‌ای؟" مهری تازه یادش آمد شوهرش را به جرم توده‌ای بودن گرفته‌اند و در زندان است. 👇👇👇👇
▫️ ادامه داد: "با همین کتاب‌ها آدم توده‌ای می‌شود. طرفدار شوروی می‌شود سر از زندان و شاید هم تیرباران در می‌آورد!" مرد ادامه داد: "کارمند کتابفروشی به من گفت یک خانم ساده با لهجه‌ی شیرین یزدی آمده کتاب کاپیتال مارکس را می‌خواهد. او از من خواست با شما صحبت کنم. حالا بگو ببینم، در تهران کجا زندگی می‌کنی؟ با چه کسی هستی؟" مهری احساس کرد دارد چشمش روی خیلی چیزها باز می‌شود. احساس دلزدگی و تهوع داشت. در آن لحظه بود که فهمید بهاره و مینا چه هدفی از ایجادِ با او داشته‌اند. ▪️بازهم از روی سفره‌ی دلش را پیش مرد باز کرد. گفت با همسرش برای درس‌خواندن به تهران آمده‌اند. بعد ماجرای را کامل گفت. آن مرد محترم پرسید: "از این کتاب‌ها در خانه‌ات داری؟" گفت: "یکی دو کتاب کوچک و چند مقاله دارم." مرد گفت: "اگر یکی از این کتاب‌ها را در خانه‌ات ببیند، کار شوهرت تمام است! حتماً برای او پانزده‌سال حبس می‌بُرّند. خودت را هم سال‌ها نگه می‌دارند. زود برو خانه، کتاب‌ها را از خانه‌ات خارج کن. با آن دوستانت هم دیگر هم‌صحبت نشو. آن‌ها حتماً کمونیست هستند. اگر آن‌ها را بگیرند، تو را هم دستگیر می‌کنند!" ▫️آن مرد نیم‌ساعت درباره‌ی شوروی و استالین و توده‌ای‌های ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ صحبت کرد. برخورد ساواک را با کمونیست‌ها و توضیح داد. مهری را نصیحت کرد و گفت: "این‌ جا تهران است. هنوز آدم مهربان و صاف و صادق در آن بسیار است. ولی افراد خطرناک و نامرد هم در این شهر فراوانند. به هر کسی نباید اعتماد کنی." از پنجره اتاق او دیده می‌شد. آن مرد اشاره به دانشگاه کرد و گفت: "آن‌جا مرکز تضاد است. مردان و زنان دانشمند و میهن‌پرست و از خودگذشته‌ای در آن‌جا درس می‌دهند و درس می‌خوانند؛ ▪️اما در این محوطه، روز به روز نامردانِ نوکر‌صفت در حال افزایش هستند. عده‌ای نوکری شاه و آمریکایی‌ها را می‌کنند و عده‌ای نوکری شوروی‌ها را. با هزار نیرنگ و ترفند نیرو و طرفدار جذب می‌کنند. دنبال آدم‌های آسیب‌پذیر ساده‌ای چون تو می‌گردند. اگر چشم و گوش‌ات باز نباشد، هم از مغزت استفاده می‌کنند و هم از جسمت! آلوده‌ات می‌کنند. از تو یک می‌سازند. یا داخل زندان می‌میری و یا چریک می‌شوی و توی خیابان و جنگل کشته می‌شوی!" ▫️ که سخنانش رنگ دلسوزی به خود گرفته بود، ادامه داد: این جا تهران است؛ تهرانی که دارد ارزش‌های انسانی خودش را از دست می‌دهد. شهر پول و شهوت، حقه‌بازی، سیاست و کثافت‌کاری. مواظب باش! صد سال با یزد و کرمان و طبس فرق دارد. چهارتا آدم سنتی که در آن پیدا می‌شود، طلا بلکه الماس هستند." درباره‌ی همسایه‌های مهربانش صحبت کرد. مرد کتابفروش گفت: "آن‌ها مردمان شریفی هستند. حتماً تازه از آذربایجان آمده‌اند؛ مثل تو که تازه از یزد آمده‌ای. در این شهر مردم بَره‌وار می‌آیند، اما گرگ می‌شوند. اگر کار یا مشکلی داری، با همان همسایه‌های مهربانت در میان بگذار." ▪️او چند جلد کتاب به مهری معرفی کرد و گفت اگر خواست کتاب بخواند، آن‌ها را مطالعه‌ کند. مرد گفت: "هر وقت خواستی کتاب بخوانی به کتابخانه‌ی دانشگاه پیشِ آقای برو. مرد دانایی است. تو را راهنمایی می‌کند." مهری وقتی از اتاق آن مرد مهربان بیرون آمد، مثل اینکه چهل‌سال بزرگ‌تر شده بود. بی‌نهایت را شکر کرد و پیش خودش گفت: "داشتم شوهرکم را به خطر می‌انداختم!" ▫️سریع سوار اتوبوس شد. عجله داشت که هر چه زودتر به خانه برسد. تا به خانه رسید و مقاله‌هایی را که بهاره به او داده بود، داخل یک کیسه کرد و آن‌ها را برد کنار خیابان گذاشت. برگشت خانه. افتاد روی رختخواب و زار زار گریه کرد. صبح روز بعد مهری پیشِ ملینا رفت و به او در پخت شیرینی کمک کرد. چند شب بعد بهاره و مینا به دیدنش آمدند و به آنها گفت مشکلاتی برایش پیش‌ آمده است. ساواک و پلیس به او مشکوک شده‌اند. احتمالِ خطر دارد. بهتر است همدیگر را نبینند و از هم بی‌خبر باشند. ▪️یک‌سال بعد مهری دوباره را دید. مرد احوال او و همسرش را پرسید و خودش را به مهری معرفی کرد‌. گفت: "من همایون صنعتی‌زاده هستم. کاری داشته باشید در خدمت هستم." بعدها مهری و شوهرش با رفت‌و‌آمد برقرار کردند و از راهنمایی‌های او بهره‌مند شدند. ✅ پایان؛ هفته‌ی آینده با "جلسه‌ی دادگاه" را همراهی کنید. 📚 شازده حمام، جلد۴ ✍ @zarrhbin
فرهنگی فرهیخته زنده یاد حاج اکبر قانع بر : می گذرم از روزهایی که نمی گذرند و وفادار می مانم به بی وفایی ایام و آدم هایی که بی توجه از هر چیزی می گذرند ... جستجو کافیست من رگه ای ناب از آسمان یافته ام که تمام اهل خاک را از زمین بی نیاز خواهد کرد . نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمی کند و آدم هایی هستند که هرگز تکرار نمی شوند و تو اینگونه ای پدربزرگ ... 🌸🌸 یادت را به شمعدانی ها پیوند زده ایم ... هیچ گاه زرد نخواهد شد همیشه سبز است سبز ... همیشه پر گل ... گلدانی از یادت ... خاطراتت ...حرف هایت ... نگاهت ... صدای خنده هایت بر طاقچه ی خیالمان است . چه مهربان بودی ... به رسم پدری دعایمان کن ... به رسم معلمی دعایمان کن ... دعا برای شاگردانی که هنوز از کوچه پس کوچه های شهر سراغت را می گیرند ... سکوت ... دانه های اشک ... مرد بزرگ , معلم معرفت و اخلاق روزت مبارک 🌹🌹 یادت گرامی و روحت شاد . @zarrhbin
🔶🔸پاسداشت مقام معلم با حضور فرمانده ناحیه مقاومت بسیج اردکان در اداره آموزش و پرورش شهرستان🔸🔶 ▪️همزمان با آغاز هفته معلم و هفته عقیدتی سیاسی سپاه و گرامیداشت استاد شهید مرتضی مطهری، سرهنگ پاسدار سید اسدالله امامی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج اردکان و حجت‌الاسلام‌والمسلمین حمیدرضا حاج نوروزی مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در ناحیه با حضور در اداره آموزش و پرورش شهرستان با اهدای هدایایی از زحمات بی شائبه معلمان و فرهنگیان تقدیر به عمل آوردند. @zarrhbin
4_5863748098508982293.mp3
2.97M
با (عج) 🍃دلتنگی غروب همه جمعه های من 🍃کی میرسد به صحن حضورت صدای من 🎤 👌بسیار دلنشین 💔 🌷 @zarrhbin
خداوندا🙏 برگ در هنگام ز وال مي افتد و ميوه به هنگام کمال اگر قرار بر رفتن است ميوه ام گردان و بعد ببر " بارالها " زمين تنگ است و آسمان دلتنگ بر من خرده نگير اگر نالانم... من هنوز رسم عاشقي نمي دانم " خداوندا " کمکم کن پيماني را که در طوفان با تو بستم, در آرامش فراموش نکنم و در طوفان هاي زندگي با " خدا" باشم نه ناخدا " بارالها " به دل نگير اگر گاهي "زبانم " ازشکرت باز مي ايستد تقصيري ندارد قاصر است کم ميآورد دربرابر بزرگي ات.... لکنت مي گيرد واژه هايم در برابرت! در دلم اما هميشه ذکر خيرت جاريست من براي بندگي تو هزار و يک دليل مي خواهم ممنونم که بي چون و چرا برايم " خدايي " ميکني.... امکان ندارد که کسی چراغی برای دیگران روشن کند و خودش در تاریکی بماند... خدايا : پنجره اي براي تماشا و حنجره اي براي صدا زدن ندارم ، اميدم به توست ، پس بي آنکه نامم را بپرسي و دفترهاي ديروزم را ورق بزنى، رحمتت را بر همه ومن جاری فرما @zarrhbin
21.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️یا عَلِىُّ، یا عَظیمُ، یا غَفُورُ، یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ، الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ ،وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَه، ُوَکَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ، وَفَضَّلْتَهُ  عَلَى الشُّهُور،ِ وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ،  وَهُوَ شَهْرُرَمَضانَ، الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآن، َهُدىً لِلنّاسِ، وَبَیِّنات، مِنَ الْهُدىوَالْفُرْقانِ، وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْر،ِوَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر،ٍفَیاذَالْمَنِّ، وَلا یُمَنُّ عَلَیْکَ، مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، فیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ ، وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ... @zarrhbin
به فکر سفره های خالی و کودکان باشیم . 📌ثواب صدقه در روز جمعه دو برابر است. #رزمایش_همدلی 🔸امام صادق(ع): پدرم می‌فرمود: در روز جمعه [ثواب‏] صدقه دو چندان می‌‏شود؛ زيرا روز جمعه بر ديگر روزها فضيلت دارد. (ثواب الاعمال،ص۱۸۵) 🔸آیت‌الله بهجت: 📝 بلا، با صدقه رفع می‌شود؛ اگرچه محکمِ محکم شده باشد. نه اینکه فقط روایت است که صدقه، دافع بلیات است؛ نخیر، درایت هم هست. می‌دانیم که از لطف و احسان است که شارع فرموده: «إِسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة»(یعنی روزی را با صدقه نازل کنید). (گوهرهای حکیمانه، ص١٣٧) 🔸رهبر انقلاب: «ماه رمضان، ماه انفاق و ایثار و کمک به مستمندان است؛ چه خوب است که یک رزمایش گسترده‌ای در کشور به وجود بیاید برای #مواسات و #همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطره‌ی خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت.» ۹۹/۱/۲۱ ━💠🍃🌸🍃💠━ 🌙🌙رمضان؛ماه ایثار،ماه انفاق🌙🌙 ❤️در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود 💙یاد ما باش که محتاج دعائیم هنوز #رزمایش_همدلی ▫️باهدف حمایت از نیازمندان و آسیب دیدگان معیشتی بر اثر ویروس کرونا▫️ #کمک_مومنانه_اردکان 🔸شماره حساب: ۰۱۱۳۵۲۶۱۰۷۰۰۴ 🔸شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۸۱ ۲۵۱۸ ۱۸۸۲ 🔸شماره شبا: IR860170000000113526107004 صاحب حساب: جوادالائمه رزمایش مواسات 🔹محل جمع آوری کمک های غیر نقدی: مساجد، پایگاه ها و حوزه های بسیج اردکان °•قرارگاه رزمایش مواسات، همدلی و کمک مومنانه شهرستان اردکان•°
🍃🍂🍃🕯🍃🍂🍃 وقتی از تعریف می‌کنند، یاد این دیالوگ می‌اُفتم: اتابک: چه کرده‌ای اُستاد؟ کمال‌الملک: کار ساده‌ای... قدری از مایه گذاشتم. در این روز عزیز، یادِ تمامِ بخیر و روحشان غریق رحمت الهی باد 🥀 @zarrhbin
⛈شکار رعد و برق و باران در نیروگاه سرو(هم اکنون) 📸مرتضی شبانیان @zarrhbin
🌥اردکان زیبا ۱۲ اردیبهشت 📸ارسالی @zarrhbin
⚡️اردکان زیبا _۱۲ اردیبهشت @zarrhbin
⚡️اردکان زیبا _۱۲ اردیبهشت 📸حامد واحدیان @zarrhbin
⚡️اردکان زیبا_ ۱۲ اردیبهشت 📸رضا میرابزاده @zarrhbin
🔺چگونه به سهام عدالت خود دسترسی پیدا کنیم؟ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
🔺چگونه به سهام عدالت خود دسترسی پیدا کنیم؟ @zarrhbin
♦️سهام عدالت را تحویل بگیریم یا نه؟ 🔹️اگر کد بورسی دارید و با بازار سرمایه آشنا هستید، به نظر می‌رسد بهتر باشد از روش اول آزادسازی سهام عدالت یعنی سهامداری مستقیم استفاده کنید. 🔹️ در این صورت به تناسب ارزش سهام عدالت شما، سهام ۴۹ شرکت به حساب شما در سامانه سجام واریز می‌شود و می‌توانید آن‌ها را در کنار دیگر سهم‌هایتان در بورس داشته باشید. 🔹️در غیر این صورت، اگر کد بورسی ندارید و با خرید و فروش سهام در بورس آشنا نیستید، می‌توانید از روش دوم یعنی سهامداری غیرمستقیم از طریق شرکت‌های سرمایه‌گذاری استفاده کنید. 🔹️البته در این صورت باید فعلا قید ۹ میلیون تومان ،اصل سهام عدالت را بزنید و صرفا روی سود سالانه آن حساب باز کنید. 🔹️همچنین اگر به پول سهام عدالت احتیاج دارید و سود سالانه آن برایتان اهمیتی ندارد، می‌توانید درخواست خود را برای سهامداری مستقیم ثبت کنید و در دو ماه آینده برای دریافت کد بورسی اقدام کنید. @zarrhbin
💢وراث به میزان سهم‌الارث، سهام عدالت به نامشان می‌شود رییس سازمان خصوصی‌سازی: 🔸افرادی که به عنوان وراث فرد متوفی محسوب می‌شوند براساس انحصار وراثت و معادل سهم‌الارث خود سهام عدالت به نامشان می‌شود. 🔸به منظور راحتی این افراد تصمیم گرفتیم تا یک سامانه تلفن گویا را در سازمان خصوصی‌سازی آماده کنیم و از فردا ۳۰ نفر از اعضای این سازمان پاسخگوی خانواده متوفیان برای راهنمایی بیشتر آنها خواهند بود. @zarrhbin
جدول پخش مدرسه تلویزیونی شنبه ۱۳ اردیبهشت، در تمام مقاطع تحصیلی @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شکست کرونا بعد از ۵۰ روز ✅پیرمرد اردکانی بعد از ۵۰ روز دست و پنجه نرم کردن با کرونا سرانجام موفق به شکست این ویروس شد و پس از بهبودی کامل عصر دیروز از بیمارستان ضیایی اردکان ترخیص شد. @zarrhbin
❌❌❌ 💢در این آشفته بازار باز بوی گرانی‌ها به مشام‌ میرسد ... اینبار گرانی طبق خبرهای ارسالی ظاهرا از فردا کوره های آجرپزی به ازای هر تن ۳۰ هزار تومان اضافه خواهند کرد آنهم به علت دستمزد چرخکار کوره ‼️ مسئولان امر ، علی الخصوص فرماندار محترم ؛ لطفا این دغدغه مردمی را پیگیری و مبنای این گرانی را شفاف سازی کنید 🙏 واقعا چرا و به چه علت ⁉️ @zarrhbin
❌❌❌❌ سلام من راننده ی تانک هستم که خونه می ساختم ، وقتی خونه رو می ساختم با تانک،آب برای ساختن خونه ام اوردم . حالا سه ماه خونه سازیم تموم شده قبض آبم هنوز نرخ بنایی میاد!!!!! میرم اداره اب میگه حتما باید 120 متر استفاده کنی !!!!!چرا آب استفاده نکردی؟؟؟ جالبه یه جا تبلیغ میکنن آب کم مصرف کنید یه جا میگن حتمن باید 120 متر استفاده کنید 🤦‍♂ میگن اب کجا اوردی بنایی کردی ؟؟!!! شما باید هنوز مردم رو تشویق کنید که با اب شور خونه بسازن !!!! حالا مشکلی نداره منم اگه تا چند روزه دیگه مشکلم رو برطرف نکنن شلنگ آب رو باز مکنم مندازم توکوچه مردم بیاید ماشیناتون رو بشورین تا من 120 مترم استفاده بشه فقط کسی از اسراف نگه. 😊 قابل توجه رئیس اداره‌ی آبفا @zarrhbin
❌❌❌ باز هم گلایه های مردمی از مشاغل پر سر وصدایی که در ماه رمضان باعث سلب آسایش و آرامش همسایگان شده است!!!! خدا به مال هاتون برکت به تن هاتون سلامتی بده... این یک ماه رو برای رضای خدا و خلق خدا بیشتر مراعات کنیم🙏 و.... @zarrhbin
📌پیش بینی وضعیت جوی استان یزد در چند روز آینده هواشناسی یزد: ✅با توجه به وجود رطوبت در سطوح پایینی جو و همچنین قرار گرفتن استان در دامنه شرقی ناوه تراز میانی جو از بعدازظهر جمعه (12 اردیبهشت)گاهی وزش باد نسبتاً شدید و در مناطق جنوبی، شرقی و ارتفاعات رگبار پراکنده باران خواهیم داشت. ✅ فردا جو استان آرامتر خواهد بود اما از ظهر یکشنبه با فعالیت قسمت انتهایی سامانه ناپایدار گاهی وزش باد شدید و در برخی از مناطق نیمه شرقی و ارتفاعات رگبار و رعدوبرق پراکنده پیش بینی می گردد. ✅در روزهای دوشنبه و سه شنبه با حاکمیت پر اتفاع پدیده غالب افزایش دما در سطح استان خواهد بود. @zarrhbin
سلام خواستم از طریق کانال خوب و پر مخاطبتون، از زحمات بی دریغ کادر بیمارستان ضیایی تشکر کنم حدود ۴۰ روز مادربزرگم تو بیمارستان بستری بود،واقعا تو این مدت همه دکترا به خصوص دکتر کارگر زحمات زیادی برای بهبودی مریض ماکشیدن که خداروشکر زحماتشون نتیجه داد و بعد این مدت طولانی دوباره مادربزرگم سلامت به خونه برگشت از کادر ICU بیمارستان هم باید یه تشکر ویژه بکنم که با اخلاق و رفتار عالی به ما روحیه دادن و هروقت که برای اطلاع از وضعیت مریضمون زنگ زدیم با سعه صدر پاسخگوی ما بودن انشاالله خداوند عمری باعزت و زندگی سرشار از شادی براشون رقم بزنه🌹🌹🌹 @zarrhbin
✏💖هرشب_یک حدیث 💖✏️ 🌱صادقِ آلِ محمّد (ع): ‌ ❣ هر كس براى دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران دهد، از او در ملكوت آسمان‌ها، به بزرگى ياد می‌شود. ‌ و می‌گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد. 💖 ‌ 📙كافى، ج ۱، ص ۳۵🍃 ‌ ❣🍃🌹 ‌ ‌ ‌👉 @zarrhbin
💫خـدایـا در این شب زیبا و نورانی شفای بیماران ، آمرزش گناهان رفع گرفتاری گرفتاران و عاقبت بخیری همه بخصوص جوان ها را از درگاه لطفت تمنا داریم الهی آمیـــن🙏🏻 💫شب‌ها آرامشی دارند از جنس خدا پروردگارت هموارہ با تو همراہ است 💫امشب از همان شب‌هایی‌ست که برایت یک شب بخیر خدایی آرزو کردم ✨لحظه‌هاتون مملو از آرامش الهی✨ @zarrhbin
📣 از تبلیغات نترسید! تبلیغات هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاریست 💥تبلیغ محصول و کسب و کار شما در #پر‌بازدیدترین و #پر‌مخاطب‌ترین رسانه‌ی شهرستان #اردکان 👇👇👇👇 @shahryare2