eitaa logo
یادداشت‌💌✍
376 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
106 ویدیو
14 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷پیاده‌روی علمی به وقت خیزش به سوی علم کودکان هم اول صبح دست در دست مادران آموزش را لمس می‌کنند. ✍️نجمه صالحی ۴۰۱/۰۹/۲۷ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🌼دوستان واقعی ایران با طعم قند پارسی جمعه پیام داد که: «کجا هستید و کی می‌تونم ببینمتون؟» ساعت حضورم را برایش نوشتم، تشکر کرد و خداحافظی. امروز آمد، به آغوش کشید مرا، شکلاتی همراه یک یادداشت‌کوتاه برایم آورده بود. شیرین‌ترین شیرینی دنیا! با فارسی نیم‌بند و خط چشم‌نوازش، جملاتی روی آن شکلاتِ شیری با پوسته صورتی رنگ، نوشته بود که عمق احساسش را نشان می‌داد. با خجالت و حیا، فارسی صحبت می‌کرد؛ از کشور اندونزی است و باانگیزه و درس‌خوان و پر تلاش، دوستش داشتم. اما الان خاطره‌اش را بیشتر در ذهنم تثبیت کرد! آخر یادداشتش نوشته بود، «خسته نباشید استاد!» اصلا مگر با وجود دخترانی چون او خستگی می‌ماند؟! ✍️نجمه صالحی ۴۰۱/۰۹/۲۷ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
محتاج یک واژه‌ چند دقیقه‌ای بود از سروصدایش خبری نبود، در دلم آشوبی به پا شد. دنبالش گشتم، گوشه مبل کِز کرده بود و به کمد نگاه می‌کرد. سکوتش را دوست نداشتم، از اینکه همبازی‌اش عروسکش را شکسته، ناراحت بود. از بچگی‌اش همین‌طور بود؛ هر وقت خیلی ناراحت می‌شد، به‌جای گریه‌وزاری و بی‌تابی، حرف نمی‌زد. سکوتش را دوست نداشتم. آن وقت‌ها نوشتن را هم نمی‌دانست که بگویم بنویس تا واژه‌ها حجم غمت را کم کنند، بگویم بنویس تا کلمات مرهمی بر دلت شوند. بنویس تا کلمات بسازد تو را از نو. دلم می‌خواست با من حرف بزند، حتی شده یک کلمه! حس می‌کردم باید صحبت کند تا دلگیری‌اش رفع یا حداقل کم شود. گاهی صحبت کردن، بار غم دل را کاهش می‌دهد، گاهی گوش شنوا حجم کوه اندوه را سبک می‌کند، اما اگر گوش شنوایی نباشد چه؟! اگر نخواهند علت اندوه را بشنوند چه؟! قرن‌ها پیش، دختری داغدار فراق پدر، ناراحت از جوری عظیم، مجبور بود بهتر است بنویسیم مجبورش کردند از خانه‌اش بیرون رود تا گوش همسایه‌ها صدای ناراحتی او را نشنود، تا کسی متوجه اصل غم او نشود! روزها با دو پسرش از خانه بیرون می‌رفت، در فاصله‌ای دور، خیمه‌ عزای پدر بر پا می‌کرد. غروب که می‌شد همسرش او‌ را به خانه بازمی‌گرداند. پس از گذشت بیست و هفت روز از رحلت پدرش، بر اثر شدت بیماری دیگر حتی نتوانست به آنجا برود تا بگرید تا حجم غمش کم شود تا ....* شاید اگر به علت این ناراحتی او فکر می‌کردند، اگر صدای او را می‌شنیدند، ظلمی پذیرفته نمی‌شد‌. شاید واژه‌ها حجم غم او را سبک می‌کردند و باعث آشکارتر شدن ستم بزرگ می‌شدند اما نگذاشتند، اما نشد که بشود و جبر جبران‌ناپذیر محقق شد! به راستی اگر صحبت می‌کرد بیشتر از چه می‌گفت و با که؟ کدام گوش لیاقت شنیدن غم‌های او را داشت؟ او از کدامین غم می‌خواست سخن بگوید؟! فراق پدرش، شکستن دست و پهلو، از دست دادن فرزند، جسارت به فرزندان و همسرش، غصب اموالش، یا غم بی‌یاوری امام زمانش؟! مصائبی که خود گفت:« اگر بر روزها فرود می‌آمدند، شب می‌شدند...« صِرنَ لَیالیاً.»* کار به جایی رسید که در دعای خود به درگاه پروردگار، این جمله را گفت: «اللهم عجل وفاتی سریعا»*. گاهی چه‌قدر محتاج شنیدن یک جمله، یک عبارت، حتی یک واژه می‌شویم! آن روز هم فرزندان او محتاج شنیدن صدای مادر بودند، حتی شده یک کلمه! حتی شده یک آه! پایین پای مادر حلقه زده بودند. اولین گل باغ زندگی‌اش با بغض می‌گفت: «ی‍َا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي...» پیکر مقدّس او را حرکت می‌داد و می‌فرمود: «مادر جان! قبل از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن!» برادرش می‌گفت:«يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ»« مادر جان! من پسر تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن!»* آن روز مادر نتوانست‌ سخن بگوید، نشد که درخواست پسرانش را اجابت کند اما یک روز دیگر، در صحرایی داغ و نفس‌گیر، شاید حوالی غروب، صدای مادر می‌آمد: «بُنَیّ...» 🥀وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ*🥀 *بحارالانوار، علامه مجلسی ، ج ۴۳، ص ۱۷۷ـ ۱۷۸؛ مقتل مقرّم ، ص ۹۷. *مسکن الفؤاد عند فقد الأحبّة و الأولاد،شهید ثانی، زین الدین بن علی‏، ص ۱۱۲. *احقاق الحق و ازهاق الباطل، نورالله الحسينی المرعشی للتستری، ج۱۹، ص ۱۶۰. *بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج‏۴۳، ص ۱۸۶_۱۸۷ *شعرا، آیه ۲۲۷. ✍️نجمه صالحی @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆«برای نویسنده‌شدن نیست که می‌نویسم. می‌نویسم تا در سکوت به آن عشق که شبیه به هیچ عشقی نیست دست یابم.» ✍️کریستین بوبن 🔆«نوشتن، تمرین زندگی است.» ✍️مارگریت دوراس 🔆«می‌نویسم تا به زندگی خودم طرحی بخشیده باشم. تا یک نفر دیگر را جای خودم طراحی کنم. چهره‌ی دیگری را زیر چهره‌ی خود، ترسیم کنم.» ✍️آلبا د سس‌پدس 🔆«بهترین زمان برای فکر کردن به ایده‌ی نگارش یک کتاب، وقت ظرف شستن است.» ✍️آگاتا کریستی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🏴محتاج یک واژه ✍️نجمه صالحی، مدیر تحریریه مجتهده امین گاهی چه‌قدر محتاج شنیدن یک جمله، یک عبارت، حتی یک واژه می‌شویم! آن روز هم فرزندان او محتاج شنیدن صدای مادر بودند، حتی شده یک کلمه! حتی شده یک آه! پایین پای مادر حلقه زده بودند. اولین گل باغ زندگی‌اش با بغض می‌گفت: «ی‍َا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي...» پیکر مقدّس او را حرکت می‌داد و می‌فرمود: «مادر جان! قبل از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن!» برادرش می‌گفت:«يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ»« مادر جان! من پسر تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن!»* آن روز مادر نتوانست‌ سخن بگوید، نشد که درخواست پسرانش را اجابت کند اما یک روز دیگر، در صحرایی داغ و نفس‌گیر، شاید حوالی غروب، صدای مادر می‌آمد: «بُنَیّ...» 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @HOWZAVIAN
📜 تأملی در انتساب توقیع امام زمان عجل الله فرجه به شیخ مفید شیخ مفید متكلم، فقيه و از چهره‏هاى بسيار درخشان شيعه در جهان اسلام بود که توانست از ویژگی‌های بارز خود یعنی علم و نکته سنجی، سكونت در بغداد و نژاد عربى به‏عنوان امتیازهای ویژه جهت مناظره‏هاى علمى با بزرگان اهل تسنن استفاده كند و خدمت بزرگی به مكتب شیعه نمايد. تيزهوشى، حاضرجوابى، علم سرشار، زبان نيكو و قدرت تحمل او از مباحثه‌هايش هويدا است. زندگی‌او در آغاز دوران غیبت کبری و هم عصر با دولت عباسیان، دولت‌های شیعه حمدانیان، فاطمیان، دولت آل بویه و همزمان با بروز اختلاف شیعه و سنی، درگیری‌های فرقه ای و مذهبی، آزادى بيان و مناظره با فرق معتزله، زیدیه، اسماعیلیه بود. شیخ مفید در مسجد براثا به تدریس مشغول بود. با تاسیس مدارس علمى براى شيعيان، جذب و آموزش نخبگان و کودکان شیعه در تربیت نسل شیعه کوشید. ابن‌المعلم در مكتب‌خانه‌ها و كارگاههاى بافندگى جستجو مى‌كرد و كودكان تيزهوش و مستعد را در نظر مى‌گرفت و با دادن پول به والدين آنان، آن‌ها را به مكتب می برد و به آنان علوم اسلامی را مى‌آموخت. به همین دلیل، شاگردان تيزهوش فراوانی همچو سید رضی و سید مرتضی، شیخ طوسی و... در محضر شیخ گرد آمدند و بعد از او منشا خیر فراوان گردیدند. يكى از ابتكارهای شيخ مفيد اين است كه مناظره‌ها و مباحثه های خود را با علماى مذاهب مختلف اسلامى به رشته تحرير درآورده تا هم مورد استفاده آيندگان قرار گيرد و هم از دستبرد حوادث و تحريف مخالفان در امان بماند. در عصر غیبت کبری فقهای شیعه، در زمینه تکلیف خمس و چگونگی ادای خمس در عصر غیبت احکامی صادر کرده اند. ابن المعلم در کتاب المقنعه جهت رفع شبهات شیعه امامیه پاسخ هایی بیان کرده و باب مستقلی درباره خمس قرار داده است. وی در مورد خمس و نحوه پرداخت و سهم سادات نیز فتوا داده است لکن به دلیل نزدیک پنداشتن ظهور به کنار گذاشتن یا دفن سهم خمس و پرداخت مستقیم سهم مختص امام معتقد بوده است. شاید اگر این ظن شیخ مفید کمتر بود در بیان قطعی پرداخت خمس تجدید نظر می‌کرد. با وجود شایستگی‌های شیخ مفید، انتساب توقیع مولانا صاحب الزمان عجل الله فرجه به ایشان درست نیست زیرا این توقیعات را اولین بار، طبرسی، از علمای قرن ششم، بدون سند، پس از گذشت حدود صد سال از فوت شیخ مفید، در احتجاج، نقل می‌کند و سپس شاگرد ایشان، ابن شهرآشوب به آن اشاره می‌کند و به همین ترتیب شاگردان بعدی نقل قول استاد می‌کنند و این چنین زنجیره خبر نادرست بافته می‌شود. به نظرم اگر قرار بود ذکری از توقیعات امام غائب عجل الله فرجه شود، باید شاگردان شیخ مفید نظیر سید مرتضی و شیخ طوسی و... می‌گفتند حال آن‌که در آثار ایشان چنین خبری یافت نشد، البته این یک نظریه است و ممکن است با تحقیقات بعدی حک و اصلاح شود. الله اعلم ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
. 🌐 انتشار یادداشت عضو تحریریه مجتهده امین در روزنامه سراسری سراج https://serajonline.com/News/OnlineNewsItem/15969 ✍️ نجمه صالحی @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️بازدید از نمایشگاه مسجد جامعه پرداز روز سه شنبه با جمعی از دوستان نویسنده حوزوی برای بازدید از نمایشگاه به مسجد جمکران رفتیم. برای رفتن به جمکران، دوستان با هم هماهنگ شدند و از یک مکان راه افتادند تا از هزینه سفر کاسته شود و مهربانی بیشتر. این بخش اول مهربانی بود، حین بازدید از نمایشگاه رابطه‌های عاطفی شکل گرفت و دوستان با هم گرم گرفتند و بیشتر رفیق شدند. اما این دوستی در خود نمایشگاه تمام نشد، بانوان تحریریه برای بازگشت به منزل باز هم هماهنگ شدند و این محفل جمکرانی به محفل ماشینی هم تبدیل شد. امواج رفاقت و همدلی بین آن‌ها حس می‌شد. بعد از هیأت بانوان تاریخ پژوه، این دومین بار بود گوشه‌ای از جامعه مهدوی برایم به تصویر در آمد. 🍃الحمدلله علی کل حال🍃 ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60