eitaa logo
زوار العباس علیه السلام
180 دنبال‌کننده
462 عکس
243 ویدیو
7 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بفرجه
مشاهده در ایتا
دانلود
4.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات الله علیه ملیکه قم ، ای شاهدخت والامقام ، ای کریمه ی اهلبیت علیهم السلام ، چشم شما روشن به این مولود بابرکت.
علیه السلام قطب راوندی روایت کرده که متوکل یا واثق یا یکی دیگر از خلفاء عباسی امر کرد عسکر (لشگر) خود را که نود هزار بودند از اتراک که در سرّ من رأی (سامرا) بودند که هر کدام توبره اسب خود را از گِل سرخ پر کنند ودر میان بیابان وسیعی در موضعی روی هم بریزند، ایشان چنین کردند وبه منزله کوه بزرگی شد واسم آن را تلّ مخالی نهادند. آنگاه بالای آن رفت وحضرت امام علی نقی علیه السلام را نیز به آنجا طلبید وگفت: شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنی لشکرهای مرا، وامر کرده بود لشکریان را که با زینت و اسلحه تمام حاضر باشند وغرضش آن بود که شوکت واقتدار خود را بنماید تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت اواراده خراج بر اونماید. حضرت فرمود: می‌خواهی من نیز لشکر خود را بر توظاهر کنم؟ گفت: بلی، پس حضرت دعا کرد وفرمود: نگاه کن! چون نظر کرد دید ما بین آسمان وزمین از مشرق ومغرب پر است از ملائکه وتمام شاکی السلاح (مسلّح) بودند! خلیفه چون دید او را غش عارض شد چون به هوش آمد حضرت فرمود: ما به دنیای شما کاری نداریم ما مشغول به امر آخرت می‌باشیم بر تو باکی نباشد از آنچه گمان کرده ای، یعنی اگر گمانت آن است که ما بر توخروج می‌خواهیم بکنیم از این خیال راحت باش ما این اراده را نداریم. منتهی الآمال ، ج۲ ، ص۵۲۰ الخرائج و الجرائح ، ج۱،ص۴۱۴ .
بیستم ذی الحجه ، سالروز میلاد موفور السُرور هفتمین اختر آسمان امامت و ولایت حضرت ابوابراهیم ، امام موسی بن جعفر صلوات الله علیهما تبریک و تهنیت اسعد الله ایامکم .
روزى هارون الرشيد مقدارى لباس از جمله جُبّهٔ (تن پوش)زرباف سياه رنگى را - كه پادشاه روم برای هارون فرستاده بود - به عنوان قدردانى به على بن يقطين ، هديه كرد. على بن يقطين تمام آن لباسها، همراه همان جبه و مبلغى پول و خمس اموال خود را كه معمولا به حضرت مى داد، به محضر امام كاظم علیه السلام فرستاد. امام پول و لباسها را قبول كرد اما جُبه را به وسيله آورنده بازگرداند و نامه اى به على بن يقطين نوشت و در آن تأكيد كرد جُبه را نگهدار و آن را هرگز از دست مده ! چون به زودى به آن نيازمند خواهى شد. على بن يقطين علت برگرداندن جبه را نفهميد و به شك افتاد در عين حال آن را محفوظ نگه داشت . چند روز گذشت ، على به يكى از غلامان خدمتگزارش خشمناك شد و او را از كار بركنار كرد. غلام متوجه بود على بن يقطين هوادار امام كاظم علیه السلام است ، ضمنا از فرستادن هديه ها نيز باخبر بود لذا پيش هارون رفت و از او سخن چينى كرد، گفت : على بن يقطين موسى بن جعفر را امام مى داند و هر سال خمس اموال خود را برای ايشان مى فرستد، به طورى كه جُبّه اى را كه خليفه براى احترام از وى داده بود همراه خمس اموال فرستاد. هارون الرشيد بسيار غضبناك شد گفت : بايد اين قضيه را كشف كنم اگر صحت داشته باشد على را خواهم كشت . همان لحظه دستور داد على را بياوريد همين كه آمد، گفت : جُبه اى را كه به تو دادم چه كردى ؟ گفت : نزد من است آن را عطر زده ، در جعبه اى در بسته محفوظ نگه مى دارم ، هر صبح و شام دَرب جعبه را باز كرده به عنوان تبرك آن را مى بوسم و دوباره به جايش مى گذارم . هارون گفت : هم اكنون آن را بياور! على گفت : هم اكنون حاضرش مى كنم ، به يكى از غلامان خود گفت : برو كليد فلان اتاق را از كنيز كليددار بگير اتاق را كه باز كردى فلان صندوق را بگشا! جعبه اى را كه رويش مهر زده ام بياور! طولى نكشيد غلام جعبه مهر شده را آورد و در مقابل هارون گذاشت . دستور داد جعبه را باز كردند. هنگامى كه هارون جُبه را با آن كيفيت ديد كه عطرآگين است خشمش فرو نشست ، به على بن يقطين گفت : جُبّه را به جايش بازگردان و به سلامت برو! هرگز حرف سخن چينان را دربارهٔ تو نخواهم پذيرفت و نيز دستور داد به على جايزه بدهند. سپس امر كرد به سخن چين هزار تازيانه بزنند در حدود پانصد تازيانه زده بودند كه از دنيا رفت . بحارالأنوار ج۷۸ ص ۲۰۲ .
بیستم جمادی الثانی ، سالروز میلاد انسیه حوراء ، حوراء الانسیه حضرت فاطمه الزهراء صلوات الله علیها بر تک تک اولاد حضرتش خاصه مولانا صاحب الزمان صلوات الله علیه و جمیع شیعیان و محبین تبریک و شادباش باد. .