eitaa logo
زوار العباس علیه السلام
180 دنبال‌کننده
451 عکس
239 ویدیو
6 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بفرجه
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتنگ زیارتتم ای سلطان عالمین
حرم حضرت عباس علیه السلام ممنونتم زائر
در روز بیست و چهارم شهر رجب المرجّب سال هفتم ھجری قمری ، در جنگ خیبر ، مرحب به دست امیرالمؤمنین علیه‌السّلام کشته شد و قلعهٔ خیبر به دست آن حضرت فتح گردید. .
سلطان ؛ دستم بگیر آقا ، دلتنگم
علیه السلام علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله مینویسد ؛ أبوطالب پدر أميرالمؤمنين علیه السّلام ، بعد از عبدالمطلب وصىّ بود و هرگز بت نپرستيده بود و كافر نبود و ليكن إيمان خود را براى مصلحت ، از قوم خود مخفى ميداشت كه رعايت حضرت رسول بهتر بتواند بكند و إعانت آن جناب بيشتر توانَد كرد و وصايا و ودايع و كتب إبراهيم و إسماعيل و ساير أنبياء و أوصياء نزد او بود و به حضرت رسول در وقت مُردن تسليم كرد و در آن وقت إظهار إسلام نمود ، لهذا در أحاديث وارد شده است كه مَثَل او ، مَثَل أصحاب كهف بود كه إيمان را پنهان داشتند و كفر را ظاهر كردند براى تقيّه ، پس حقّ تعالىٰ ثواب ايشان را مضاعف گردانيد. و بر اين مضامين ، أحاديث متواترة از أهل بيت وارد شده است. إسلام أبوطالب و آباء و أجداد پیامبر ، از ضروريات دين شيعه است و در أحاديث معتبرة وارد شده است كه شيعه ما نيست ، هر كس به إسلام ابوطالب قائل نباشد. حقّ الیقین / باب ۴ ، مقصد ۵
زیارتت قبول مومن ممنونتم
صلوات الله علیک یا اباعبدالله العطشان ممنونتم زائر
صلوات الله علیک یا اباالحسن الرضا مولای من ؛ ماه رجب تموم شد و حسرت زیارت رجبیه ی شما به دلم موند آقا
روز اول ماه مبارك رجب ، روز شریفی است و در آن چند عمل است ؛ ۱) روزه گرفتن. هر کس این روز را روزه بدارد ، آتش جهنّم یکسال راه از او دور شود. ۲) غسل کردن. ۳) زیارت إمام حسین علیه السّلام . از إمام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود هر کس زیارت کند حسین بن علیّ علیه السّلام را در روز اوّل رجب بیامرزد خداوند عالم او را البتّه.
علیه السلام در كتاب «بصائر الدرجات» روايت شده كه: حبابه والبيّه تا دوران امامت امام باقر عليه‌السلام در حال حيات بود، روزى خدمت حضرتش شرفياب شد، حضرت به او فرمود: اى حبابه! چه شده كه مدّتى است نزد ما نمى‌آيى؟! گفت: پير شده‌ام و موهاى سرم سفيد شده و غم و اندوهم زياد گشته است. امام عليه‌السلام فرمود: نزديك بيا... پس او نزديك آمد، حضرت دست مباركش را روى سرش گذاشت و آنگاه دعايى را خواند كه ما متوجّه نشديم چه دعايى بود، فورى موهاى سرش سياه شده و جوان گشت، پس او از اين امر خوشحال شد و امام باقر عليه‌السلام نيز به خاطر خوشحالى او مسرور گشت. حبابه گفت: شما را سوگند مى‌دهم به حقّ كسى كه براى شما از پيامبران عهد و ميثاق گرفته است شما در عالم اَشباح چگونه بوديد؟! امام عليه‌السلام فرمود: يا حبابة! نوراً قبل أن خلق اللَّه آدم عليه السلام نسبّح اللَّه سبحانه فسبّحت الملائكة بتسبيحنا ولم تكن قبل ذلك، فلمّا خلق اللَّه تعالى آدم عليه السلام أجرى ذلك النور فيه؛ اى حبابه! پيش از آنكه خداوند حضرت آدم عليه‌السلام را بيافريند ما نورى بوديم كه خداى سبحان را تسبيح مى‌گفتيم، از تسبيح ما، فرشتگان تسبيح گفتند، كه پيش از ما چنين نبودند، وقتى خداوند متعال حضرت آدم عليه‌السلام را آفريد، آن نور را در او قرار داد. اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۳۵۶ بحارالانوار، جلد ۲۵، صفحه ١٧٧ .
علیه‌السلام أباصلت هروی گوید: در مجلس صلوات‌الله‌علیه حضور داشتم که گروهی از شیعیان و عامه حضور داشتند؛ شخصی برخاست و عرض کرد: سرورم! قربانت گردم؛ پیش از آنکه سخنش را ادامه دهد، حضرت فرمودند: «شکسته نخوان! و بنشین.» سپس فرد دیگری برخاست و گفت: مولای من! قربانت گردم؛ باز پیش از آنکه سخنش را ادامه دهد، امام علیه‌السلام فرمودند: «اگر کسى را پیدا نکردى، آن را به آب بینداز که به اهلش می‌رسد!» او نیز نشست. وقتی همه رفتند عرض کردم: قربانت شوم، آقای من! امروز صحنۀ شگفت‌انگیزی دیدم! حضرت فرمودند: «آری، دربارۀ آن دو مرد می‌پرسی؟» عرض کردم: بلی سرورم! حضرت فرمودند: «شخص اول برخاست تا در مورد کشتیبان بپرسد که آیا می‌تواند در كِشتى، نمازش را شکسته بخواند؟ گفتم: شکسته نخوان، زیرا کشتى به منزله خانه اوست و از آن خارج نمی‌شود؛ و دیگرى برخاست تا بپرسد اگر فقیری از شیعیان ما پیدا نکند، زكات مالش را به چه کسی بدهد؟ گفتم: اگر نتوانستی چنین کسی را پیدا کنی، زکات مالت را به آب بینداز که به اهلش می‌رسد!» الثاقب فی المناقب ص۵۲۳
جناب «أبو الوَفاء شیرازی» در گرفتاریِ شدیدی که برای او به وجود آمده بود، توسّلی به حضرات معصومین علیهم‌السلام می‌کند و سپس به خواب رفته و در آن رؤیای صادقه، به محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مشرف می‌شود. رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، «جهت توسل» به هر یک از امامان معصوم علیهم‌السلام را به او می‌فرمایند؛ تا اینکه می‌رسند به نام مبارک امام جواد عليه‌السلام که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به «ابو الوفاء شیرازی» می‌فرماید: وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ فَاسْتَنْزِلْ بِهِ الرِّزْقَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی و اما به واسطه محمد بن علیٍّ الجواد علیهماالسلام و با توسل بر او، رزق و روزی را از جانب خدای متعال به سمت خود جلب کن. بحارالانوار ج۹۱ ص۳۴ تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر «یا اَیُّهاالجوادْ ! تَصَدَّقْ عَلَی الفَقیر»
امام صادق علیه‌السّلام در روایتی فرمودند: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ جَالِساً فِي مَلَإٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذْ قَامَ فَزِعاً فَاسْتَقْبَلَ جِنَازَةً روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در جمع اصحاب نشسته بودند که هراسان از جای خود بلند شده و حرکت کردند و به استقبال جنازه‌ای رفتند. هنگامی که جنازه را آوردند، فرمودند که آن را روی زمین بگذارند و امر کردند که صورتش را باز کنید و خطاب به مردمی که در آنجا جمع بودند فرمودند: چه کسی این شخص را می‌شناسد؟ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام که آنجا حضور داشتند، صدا زدند: من او را می‌شناسم؛ او از قبیله «بنی‌ریاح» است؛ او هرگاه مرا می‌دید، می‌ایستاد و می‌گفت: أَنَا وَ اللَّهِ أُحِبُّكَ من به خدا تو را دوست دارم! رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: ای‌علی‌جان! جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز کافر با تو دشمنی ندارد؛ هفتاد هزار قبیله از فرشتگان که هر قبیله بر هفتاد هزار قبیله زعامت دارد، در تشییع جنازه‌اش شرکت کرد‌ه‌اند. سپس خود رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را از درون جامه‌های کهنه به در آورد و غسل داده، کفن نمود و بر وی نماز گزارد و فرمود: إِنَّ الْمَلَائِكَةَ تُضَايِقُ بِهِ الطَّرِيقَ وَ إِنَّمَا فُعِلَ بِهِ هَذَا لِحُبِّهِ إِيَّاكَ يَا عَلِيُ‌ فرشتگان راه را شلوغ کرده‌اند و همه این‌ها بدان خاطر است که این میّت تو را دوست داشته است ای علی‌جان! المحاسن ج۱ ص۱۵۱ .
ولدالزنا "زمخشری" از علماء متعصّب اهل تسنّن - که قائلند معاویه، «خالُ المؤمنین» است - می‌نویسد: كانَ مُعاوِيَةُ يُعزى إلى أربَعَةٍ ... چهار نفر نسبت به معاویه ادّعای پدری کرده‌اند: ۱. مسافر بن ابى عَمْرو ۲.عمارة بن وليد ۳.عبّاس بن عبدالمطّلب ۴.صباح؛ آوازه‌خوانی كه بَرده عمّارة بن وليد بود. قالوا: وكانَ أبو سُفيانَ دَميما، قَصيرا، وكانَ الصَّباحُ عَسيفا لِأَبي سُفيانَ، شابّا وَسيما، فَدَعَتهُ هِندٌ إلى نَفسِها. گفته‌اند كه ابوسفيان، زشت و كوتاه‌قد بود و «صباح»، اجير ابوسفيان و جوانى زيباروى بود. هند، او را به همبستر شدن با خود فرا خوانْد. ربيع الأبرار،زمخشری، ج۳ ص۵۵۱ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۱ ص۳۳۶. معاویه کشون مبارک
عن سعيد بن المسيب ، أنه قال : مرض معاوية ، مرضه الذي مات فيه ، فدخل عليه طبيب له نصراني ، فقال له : ويلك ما أراني أزداد مع علاجك إلا علة ومرضا؟ فقال له : والله ما أبقيت في علاجك شيئا أرجو به صحتك إلا وقد عالجتك به غير واحد ، فاني أبرأت به جماعة ، فان أنت ارتضيته وأمرتني بأن اعالجك به فعلت. قال : وما هو؟ قال : صليب [٣] عندنا ما علق في عنق عليل إلا فاق. فقال له معاوية : عليّ به. فأتاه ، فعلقه في عنقه. فمات في ليلته تلك والصليب معلق في عنقه ، وأصبح وقد انزوت بين عينيه غصون انطوت من جلدة جبهته مكتوبة يقرأها كل من رآها ، كافرا. سعید بن مسیب ميگوید: در همان بیماری که معاویه در اثرش هلاک گردید؛ طبیبی نصرانی را به بالینش آوردند، پس معاویه به او گفت: وای بر تو چرا معالجات و درمانت برای بیماری من پاسخگو نیست و بدتر بیماری من بیشتر می شود؟ طبیب مسیحیبه او گفت: بخدا سوگند این معالجات را برای بیماران دیگری هم انجام دادم و علاج یافتند؛ ولی اگر راضی باشی و مرا امر کنی تو را با تنها چیزی که سراغم مانده درمان کنم. پس معاویه پرسید آن درمان چیست؟ طبیب گفت: صلیب، در نزد ما که گردن هر بیماری آویزان کنیم (از برکتش) شفا یابد؛ پس معاویه به طبیب گفت: صلیب را برایم بیاور؛ پس صلیب را آورد و بر گردنش آویخت. پس در همان شب معاویه مُرد در حالیکه صلیب بر گردنش آویزان بود و صبح فردا به طوری که هرکسی میدید میتوانست بخواند بر پیشانی اش نقش بسته بود: کافر. شرح الأخبار في فضائل۰ الأئمة الأطهار (القاضي النعمان بن محمّد التميميّ المغربي) جلد 2  صفحه 153
حدثنی خلف بن هشام البزار ، حدثنا أبو عوانة عن الأعمش عن سَالِمِ بْنِ أَبِی الْجَعْدِ ، قَالَ قَالَ رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ؛ مُعَاوِيَةُ فِی تَابُوتٍ مُقْفَلٍ عَلَيْهِ فِی جَهَنَّمَ. رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فرمودند معاوية در تابوتی قفل شده در جهنّم است. جمل من أنساب الأشراف ۵ / ۱۳۶. المؤلف أحمد بن يحيى بن جابر بن داود البَلَاذُری (م ۲۷۹ هجری) تحقيق سهيل زكار و رياض الزركلی ، الناشر دار الفكر - بيروت ، الطبعة الأولى ، ۱۴۱۷ هجری ، ۱۹۹۶ میلادی.
علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله مینویسد ؛ در وقت ولادت أميرالمؤمنين سلام الله عليه سنّ مبارک حضرت رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ سی سال بود ، و آن حضرت را بسیار دوست میداشت ، میفرمود که گهواره او را نزدیک رختخواب من بگذارید ، و خود متوجّه تربیت آن حضرت میشد ، و بدن مطهّر آن حضرت را می‌شست ، و شیر در گلوی او میریخت ، و در وقت خواب گهواره او را می‌جنبانید ، و در بیداری با او سخن میگفت ، او را بر سینه مبارک خود می‌چسبانید ، میفرمود که این برادر من و ولیّ و یاور من ، و برگزیده و ذخیره من ، و پشت و پناه من است ، و شوهر دختر برگزیده من است ، و امین من است بر وصیّتها و علوم من ، و جانشین من است در امّت من ، پیوسته آن حضرت را برمیداشت و در کوهها و وادی های مکّه میگردانید ، و علوم و أسرار الهی را بر گوش و جان او میخوانْد. جلاء العیون / باب ۳ ، فصل ۱ . ها
بیست و یکم رجب ، شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (به روایتی). ساعت 00:10 بامداد روز جمعه ۱۳ بهمن ، قمر وارد برج عقرب می شود. و یکشنبه ۱۵ بهمن ، ساعت 9:59 صبح قمر از برج عقرب خارج می گردد.
علیه السلام خطيب بغدای، ابن خلکان، مزی و ديگر علمای اهل سنت پيرامون آن حضرت نوشته اند: وكان سخيا كريما وكان يبلغه عن الرجل أنه يؤذيه فيبعث إليه بصرة فيها ألف دينار وكان يصر الصرر ثلاثمائة دينار وأربعمائة دينار ومائتي دينار ثم يقسمها بالمدينة وكان مثل صرر موسى بن جعفر إذا جاءت الإنسان الصرة فقد استغنى. او سخاوتمند و بزرگوار بود و کسی که به او بدی می کرد، کسيه ای هزار ديناری برای او می فرستاد و کيسه های پول را به 300 دينار و 400 دينار و 200 دينار بسته بندی می نمود و ميان فقرای مدينه تقسيم می كرد؛ كيسه های پول ايشان بين مردم ضرب المثل بود و اگر کيسه ای از موسی بن جعفر عليهماالسلام به فردی می رسيد، بی نياز می شد. تاريخ بغداد، ج 15 ص 14 تهذيب الكمال، ج 29 ص 44 وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج 5 ص 308 .
ذهبى در تاريخ الإسلام مى‌نويسد: «عبد الرحمن بن‌أبى ليلى مى‌گويد: علي (علیه السلام) در تابستان و زمستان لباس ضخيم مى‌پوشيد، دوستانم گفتند: از اميرمؤمنان علي علیه السلام عملى تعجب آور مى‌بينيم، گفتم چه چيزى؟ گفتند: در هواى گرم لباس ضخيم مى‌پوشد و در سرماى شديد لباس نازك، آيا تو چيزى در اين باره شنيده‌اي؟ گفتم نشنيده‌ام، گفتند: پدرت هميشه همراه علي( علیه السلام) است از او بپرس. از پدرم پرسيدم گفت: چيزى نمى‌دانم؛ ولى خودش نزد علي رفت و پرسيد، علي علیه السلام فرمود: مگر در خيبر همراه ما نبودى؟ گفتم: آرى بوده‌ام. فرمود: مگر نديدى رسول خدا ابوبكر را با عده‌اى براى فتح خيبر فرستاد؛ ولي او شكست خورد و برگشت. سپس عمر را فرستاد، او هم شكست خورده بازگشت؟ گفتم آرى شاهد بودم. سپس رسول خدا فرمود: فردا پرچم را به دست كسى خواهم داد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، كه به دست وى خيبر فتح خواهد شد. آن گاه مرا صدا زد و پرچم را به دست من داد و براى من دعا كرد و عرضه داشت: خداوندا! او را از سرما و گرما حفظ كن، از آن لحظه بود كه سرما و گرما را احساس نكرده و به من آسيبى نمى‌رسد. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي 748 هـ)، تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، ج 2، ص 412، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي ـ لبنان، ص بيروت، الطبعهٔ: الأولى .
❶ وَ دَفَعَ الرَّايَةُ إلَيْهِ، فَخَرَجَ يَمْشِی كَأنَّهُ أسَدٌ، فَتَقَدَّمَ إِلَي بَابِ الْحِصْنِ وَ ضَبَطَ حَلْقَتَهُ وَ هَزَّ الْبَابَ فَارْتَعَدَ الْحِصْنُ بِأَجْمَعِهِ حَتَّي ظَنُّوا زَلْزَلَةً، ثُمَّ هَزَّهُ أُخْرَی فَقَلَعَهُ وَ دَحَا بِهِ فِی الْهَوَاءِ أَرْبَعِينَ ذِرَاعاً وَ كَانَ الْبَابُ يُغْلِقُهُ عِشْرُونَ رَجُلًا مِنْهُمْ. ❷ قَالَتْ صَفِيَّةُ قَدْ كُنْتُ جَلَسْتُ عَلَي طَاقٍ كَمَا تَجْلِسُ الْعَرُوسُ فَوَقَعْتُ عَلَي وَجْهِي فَظَنَنْتُ الزَّلْزَلَةَ فَقِيلَ هَذَا عَلِيٌّ هَزَّ الْحِصْنَ يُرِيدُ أَنْ يَقْلَعَ الْبَاب. ❸ اِنَّ الْمُسْلِمِينَ لَمَّا انْصَرَفُوا مِنْ خَيْبَرَ، رَامُوا حَمْلَ الْبَابِ، فَلَمْ يُقِلَّهُ مِنْهُمْ إِلَّا سَبْعُونَ رَجُلًا. ❹ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ؛ لَقَدْ حَمَلْتَ مِنْهُ ثِقْلًا؟ فَقَالَ مَا كَانَ إِلَّا مِثْلَ جُنَّتِيَ الَّتِي فِي يَدِي فِي غَيْرِ ذَلِكَ الْمَقَامِ. ❶ پیامبر (صلی الله علیه و اله) هنگامی که پرچم را به حضرت علی (علیه السلام) سپرد، حضرت (علیه السلام) مثل شیر غرّان حمله‌ور شدند و بعد از کشتن مرحب خیبری، نزديک درب قلعه شد و حلقه در را گرفت و آنچنان تكان داد که از لرزش قلعه، اهل خیبر گمان كردند زلزله شده، سپس بار ديگر درب را تكان داد و از جای کند و حدود ۵۰ متر به طرف آسمان پرتاب كرد. آنهم دری که برای بستن آن، ۲۰ نفر به یکدیگر کمک می‌کردند. ❷ صفيه ملکه خیبریه می‌گويد؛ من مانند عروسان، بر تخت نشسته بودم كه با صورت به زمين افتادم و گمان كردم كه زلزله شده، سپس خبر دادند که اين علی (علیه السلام) ست كه درب قلعه را تکان می‌دهد تا از جای بکند. ❸ وقتی كه مسلمانان از فتح خيبر بازگشتند، خواستند آن در را بردارند و حدود ۷۰ نفر به هم کمک کردند، اما نتوانستند حتی آن را تکان دهند. ❹ بعد از اتمام جنگ، مردی از حضرت امیر (علیه السلام) سوال کرد، از کندن و حمل درب خیبر، احساس سنگينی زیادی نمودی؟ حضرت فرمودند؛ سنگینی آن، از سپری که در جنگ به دست می‌گیرم، بیشتر نبود. √ منابع فقط از اهل تسنن؛ 📚الكتاب ابن ابی شیبة، ج ۶، ص ۳۷۴ 📚دلائل النبوة، ج ۴، ص ۲۱۲ 📚تاريخ بغداد، ج ۱۱، ص ۳۲۴ 📚تاريخ ابن عساکر، ج ۴۲، ص ۱۱۱ 📚لسان الميزان، ج ۴، ص ۱۹۶ 📚المقاصد الحسنة، ج ۱، ص ۴۷۸ 📚تاريخ الخلفاء، ج ۱، ص ۱۶۷ 📚مرقاة المفاتيح، ج ۱۱، ص ۲۴۵ 📚سمط النجوم، ج ۳، ص ۶۶ 📚كشف الخفاء، ج ۱، ص ۴۳۸ 📚مسند حنبل، ج ۶، ص ۸ 📚کتاب المغازی، ج ۲، ص ۱۲۸ 📚تاريخ الطبری، ج ۲، ص ۱۳۷ 📚الكشف و البيان، ج ۹، ص ۵۱ 📚السيرة النبوية، ج ۳، ص ۳۵۹ 📚البداية و النهاية، ج ۴، ص ۱۸۹ 📚تاريخ دمشق، ج ۴۲، ص ۱۱۰ 📚نهاية الأرب، ج ۱۷، ص ۱۸۰ 📚تاريخ الاسلام، ج ۲ ص ۴۱۱ 📚تاريخ ابن الوردی، ج ۱، ص ۱۲۰ 📚فتح الباری، ج ۷، ص ۴۷۸ 📚مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۵۲ 📚الجواهر الحسان، ج ۹، ص ۵۱ 📚سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۱۲۸ 📚السيرة الحلبية، ج ۲، ص ۷۳۷ 📚اللآلی المنثورة، ج ۱، ص ۱۶۶ 📚تاريخ مختصر الدول، ج ۱، ص ۴۸ 📚حدائق الأنوار، ج ۱، ص ۳۳۸ 📚السنة، الشیبانی، ج ۲، ص ۶۴۶ 📚تاريخ اليعقوبی، ج ۲، ص ۵۶ 📚مفيد العلوم، ص ۹ 📚مفاتيح الغيب، ج ۲۱، ص ۷۷ 📚الجوهرة، ج ۱، ص ۲۹۸ 📚شرح نهج البلاغة، ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۰ 📚الرسائل، ابن تیمیة، ج ۱۸، ص ۳۶۲ 📚الصواعق المحرقة، ج ۲، ص ۳۵۲ 📚بريقة محمودية، ج ۲، ص ۹ این ملطب کپی شده . .
«محمد بن‌ شمس‌ الدین‌ معروف به ابن حجر مکی»(۱۵۰۳ق) یکی‌ از علمای‌ سنی مذهب در حدیث‌ و فقه‌ شافعی‌ که در رد شیعه کتاب نوشته است و وقتی در معرفی ائمه اطهار(علیهم السلام) به می رسد، می گوید : «يُدْعَى بِبَابِ قَضَاءِ حَوَائِجِ المُومِنِینَ أَی أَهْلِ سُنَّةِِ» اهل سنت از موسی بن جعفر(علیهما السلام) به عنوان «باب الحوائج» یاد می کردند. و در عبارتی دیگر آمده است؛ «کَانَ مَعْرُوفَاً عِنْدَ أَهْلِ الْعَرَاقِ بِبَابِ قَضَاءِ الْحَوَائِج عِنْدَاللهِ» موسی بن جعفر(علیهما السلام) در عراق به «باب الحوائج» معروف بود. الصّواعق المحرقه ابن حجر مکی، ج۲، ص۵۹۰
علیه السلام ...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ جَاءَتْ إِلَى أَبِي طَالِبٍ لِتُبَشِّرَهُ بِمَوْلِدِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ: «اِصْبِرِي سَبْتاً أُبَشِّرْكِ بِمِثْلِهِ إِلاَّ اَلنُّبُوَّةَ.»» وَ قَالَ: «اَلسَّبْتُ ثَلاَثُونَ سَنَةً وَ كَانَ بَيْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ثَلاَثُونَ سَنَةً.» الکافي، ج۱، ص۴۵۲ از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: «به‌راستی که فاطمه بنت‌اسد (مادر امیرالمؤمنین)، نزد (شوهرش) ابوطالب رفت تا او را به ولادت پیامبر (صلوات‌الله‌علیهم) بشارت دهد. ابوطالب به او گفت: «به‌اندازه یک ″سَبت″ صبر کن؛ که تو را به (مولودی) بشارت می‌دهم که مثل او است، جزاین‌که نبوت ندارد.»» امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «″سَبت″، سی سال است و (فاصله‌ی سنیِ) میان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سی سال بود.» توجه؛ حضرت ابوطالب چهار پسر داشت که فاصله سنی میان هریک از آن‌ها با پسر بعدی، ده سال بوده است؛ «طالب» پسر اول بوده است و حضرت ابوطالب به‌واسطه‌ی او به این کنیه نامیده شده است. پسر دوم «عقیل» است که ماجراهایی از او شنیده‌اید. پسر سوم «جعفر» بوده که نزدیک‌ترین و شبیه‌ترین برادر حضرت امیر به ایشان بوده و پسر چهارم نیز حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه السلام است. اشاره‌ی ایشان به این‌که فرزندشان امیرالمؤمنین «مثلِ» پیامبر (صلوات‌الله‌علیهم) است، شبیه این فرمایش خداوند در آیه شریفه مباهله است: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»[آل‌عمران:۶۱]؛ «(ای پیامبر!) هرکس بعد از این‌که علمی به تو داده شد، درباره او (حضرت عیسی) با تو محاجّه کرد، (به آن‌ها) بگو: «بیایید. پسرانتان را و پسرانمان را، و زنانتان را و زنانمان را، و خودتان را و خودمان را (نیز) فرا بخوانیم. سپس (دو گروه) یکدیگر را نفرین کنیم. پس لعنت خداوند بر دروغ‌گویان.»» همان‌طور که می‌دانید این آیه در خصوص مسیحیان نجران نازل شده است که در برابر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ادعای حقانیت داشتند و حضرت به دستور خداوند با آن‌ها مباهله کردند. مباهله، درخواست لعن و نفرین یکدیگر از خداوند است برای اثبات حقانیت، و بین دو گروه که هر دو ادعای حقانیت دارند، رخ می‌دهد. شیعه و سنی نقل کرده‌اند که پیامبر در اجابت به فرمان خداوند، در این صحنه تاریخی، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهما) را برای همراهی خود فرا خواندند. بنابراین امام حسن و امام حسین، به‌عنوان پسران رسول خدا، حضرت زهرا، به‌عنوان زنان ایشان، و حضرت امیر به‌عنوان نفس (جانِ) ایشان در این مواجهه حاضر شدند. این‌که حضرت امیر، نفس و جان و خودِ پیامبر عنوان گرفته‌اند، در میان شیعه و اهل‌سنت، از فضایل ایشان محسوب می‌شود و نشان از نزدیکی جایگاه ایشان به پیامبر (صلوات‌الله‌علیهما) دارد. همان مقام، با این تفاوت که ایشان پیامبر نیستند. از فرزند احمد بن حنبل (چهارمین پیشوای مذهبی اهل سنت) نقل شده است که وقتی از پدرش پرسیدند برترین اصحاب پیامبر چه کسانی هستند، افرادی را نام برد، اما از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نامی به میان نیاورد. وقتی علت را جویا شدند، با استناد به همین آیه، پاسخ داد: علی بن ابی‌طالب از اصحاب نیست، او نفس پیغمبر است. .
عریضی گوید : در سینه ام نقش بست و افتاد که روزهایی که روزه گرفته می شود، چه روزهایی است! پس قصد مولایمان علی بن محمد(امام هادی علیه السلام) نمودم در حالیکه آن حضرت در صُرْیا(روستائی در جنوب شرقی مدینه که به‌ گفته ابن شهر آشوب در المناقب ج4 ص382، از بناهای امام کاظم علیه السلام بوده است و نیز زادگاه امام هادی می باشد)، بود و این موضوع را برای احدی از خلق اللَّه آشکار نکردم. پس بر امام وارد شدم. وقتی چشم حضرت به من افتاد، فرمود : ای ابا اسحاق! تو آمده ای که از من در مورد ايام (خاصی) که در آن روزه گرفته می شود سؤال کنی! و آنها چهار روز است : اولین آنها روز بیست و هفتم رجب است، روزی که اللَّه تعالی، محمّد (صلّی الله علیه و آله) را رحمتی برای جهانيان به سوی خلق خود فرستاد( مبعث ) و روز ولادت ایشان (حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله) که روز هفدهم ربیع الأول است و روز بیست و پنجم ذی القعده که کعبه در آن روز گسترده گردید( روز دحو الأرض ) و روز غدیر ( عید غدیر ) که رسول الله صلی الله علیه و آله برادرش علي صلوات الله علیه را به عنوان عَلَم و إمام بعد از خود برای مردم نصب نمود! عریضی گوید :من گفتم :راست فرمودید فدایت شوم! من برای همین قصد شما نمودم و شهادت می دهم که شما حجت اللَّه بر خلق او هستید! التهذيب ج۴ص۳۰۵
طالب علیه السلام علامه مجلسی (رحمه الله) در شرح حدیث بشارت حضرت ابو طالب (علیه السلام) به حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) که سی سال بعد از مولود پیامبر (صلی الله علیه و آله) صاحب فرزندی خواهد شد که مثل پیامبر است مگر در نبوت؛ می‌نویسد: یدل علی تقدم ایمان أبی طالب و أنه کان من الاوصیاء و امینا علی أسرار الانبیاء. این روایت دلالت می‌کند بر تقدم ایمان حضرت ابو طالب (علیه السلام) و اینکه از اوصیاء بودند و امین بر اسرار انبیاء بودند. مرآة العقول، تألیف علامه مجلسی، جلد ۵، صفحه ۲۷۸، چاپ دار الکتب الاسلامیة .
بیست و هشتم رجب سال ۶۰ چه گذشت؟ علّامه مجلسی رحمه الله مینویسد ؛ إبن قولویه به سند معتبر از إمام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده است که چون حضرت امام حسین علیه السّلام اراده نمود که از مدینة طیّبة بیرون رود ، مخدّرات بنی هاشم جمع شدند و صدا به نوحه و زاری بلند کردند . آن امام مظلوم چون ناله و بی قراری ایشان را مشاهده نمود فرمود شما را به خدا سوگند می‌دهم که صبر پیشه آورید و دست از جزع و بی تابی بردارید . آن محنت زدگان جگر سوخته گفتند که ای سیّد و سرور ما چگونه خود را از گریه و زاری منع کنیم و حال آنکه مثلِ تو بزرگواری به حسرت و ناکامی از میان ما می‌رود ، و ما بی کسان را غریب و تنها می‌گذارد؟؟!! .... به خدا سوگند که این روز نزد ما مانند روزی است که حضرت رسالت از دنیا رفت ، و مانند روزی است که حضرت فاطمه علیها السّلام شهید شد ، و مانند روزی است که أمیر المؤمنین علیه السّلام به رتبه شهادت رسید ..... خدا جان ما را فدای تو گرداند ای محبوب قلوب مؤمنان ، و ای یادگار بزرگواران . ..... پس آن مخدّرات حجرات طهارت و سیادت ، هم آواز گردیده مرثیّه‌های جانسوز در مصیبت آن حضرت خوانده و اشکهای خونین به رویِ گلگون خود جاری گردانیدند ، و آن جانِ جهان را وداع نمودند . جلاء العیون / باب ۵ ، فصل ۱۲
1️⃣مرگ ابوحنیفه در روز آخر رجب سال ۱۵۰ هـ .ق. نعمان بن ثابت مشهور به ابوحنیفه، رییس حنفی‌ها در بغداد درگذشت و در همان شهر دفن شد. 2️⃣مرگ شافعی در روز آخر ماه رجب سال ۲۰۴ هـ .ق. محمد بن ادریس شافعی رئیس شافعی ها در مصر درگذشت. او رییس فرقه شافعی‌ها به شمار می‌رود