📌مرور سریع بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ (بخش دوم)
✍ نسا خلیلی
🔴 تحول از منظر رهبر انقلاب:
تغییر بخشها/ نقاط معیوب در حوزههای نظام اسلامی/ جامعه اسلامی
🔻 روش ایجاد تحول:
۱. شناسایی ضعفها ۲. با اراده قاطع ضعفها برطرف شود. ۳. تبدیل به نقطه قوت شود.
🔻 نیازمندی این تحول:
۱. داشتن اعتماد به نفس ملی: اعتماد به استعدادها/ توانایی خود. نتیجه آن: مسئولین جرات صحبت از تحول و اقدام به تحول خواهند یافت.
۲. هوشیاری: یعنی حتی دلسوزان بیدقتی نکنند. اگر بیدقتی شود، به نقاط قوت ضربه وارد میشود.
🔻برای ضربه نخوردن باید نقاط قوت را بشناسیم. (در موردش باید فکر کنید.)
🔻 نقاط قوت:
۱. استحکام بنیه درونی نظام اسلامی و ملت ایران.
این استحکام ناشی از ایمان مردم است؛ ایمان قلبی/ ایمان به خدا/ دینداری/ ایمان به قرآن/ ایمان به ائمه هدی
🔻 نشانهٔ استحکام: غلبهٔ ملت ایران بر زنجیرهٔ خصومتهای پیدرپی چندساله، مانند؛ کودتا، تحریم، فشار سیاسی، تهاجم رسانهای بی سابقه: (الف) ایران هراسی ب) انقلاب هراسی، نمونه: اغتشاشات اخیر)
۲. پیشرفتهای بزرگ ملت ایران
در حوزههای: علم/ فناوری/ زیست فناوری/ سلامت مانند کرونا/ هستهای/ هوا و فضا/ دفاعی/ زیرساختهای کشور( جاده، ریل، سدسازی، آبرسانی مانند غدیر، ساخت بیمارستان)/ روابط خارجی( عدم انزوا)
🔻 در تحول، نه جمهوری باید آسیب ببیند نه اسلامی. این نقطه قوت ماست.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌مرور سریع بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ (بخش سوم)
✍ نسا خلیلی
🔴 ضعفها
🔻عیوبِ مجموعه نظام: ضعف در اقتصاد کشور، میراث گذشتگان قبل از انقلاب و بعضی هم بعد از انقلاب:
۱.مهمترین مشکل، تصدیگری دولتی: الف) نباید بنگاهها/شرکتهای دولتی/ شرکتهای شبه دولتی با بنگاههای خصوصی و مردمی رقابت کنند. ب) تفکر منتهی به دولتیشدن اقتصاد اشتباه بود. ( اگر کلید اقتصاد دست دولت باشد، عدالت اقتصادی به وجود میآید.)
راهکار؛ نقش مردم: مدیریت و فعالیت اقتصادی/ نقش دولت: دقت و مراقبت و نظارتهای لازم
۲. وابستگی به صادرات نفت خام
۳. وابستگی به دلار. راهکار: کنار گذاشتن دلار و استفاده از پولهای محلی برای معامله/ صادرات/ واردات.
۴. رشد اقتصادی ضعیف راهکار: رشد سریع و مستمر در صورت کمک و هدایت مردم.
۵. عدم فکر در مورد راههای مشارکت مردم. نیاز ما: مسئولین/ صاحبنظران، نقشه ورود مردم در حوزههای اقتصادی را به مردم نشان دهند.
۶. کم تحرکی در تجارت خارجی با وجود ظرفیت تولید داخلی زیاد در بخشهای صنعتی و کشاورزی
۷. ضعف در قانونگذاری در حوزه بودجهٔ سالانه
🔻عیوب مرتبط با مردم: مرتبط با مسائل اقتصادی
۱. اسراف: مصرف زیاد گاز/ هدر رفت آب/ دور ریختن نان
۲. تجملگرایی افراطی: بالارفتن هزینههای ازدواج با مسابقه تجملگرایی
۳. عدم تعصب نسبت به استفاده از تولید داخلی
۴. عدم گذشت و اغماض، نمونه؛ اختلاف نظر در مسائل سیاسی= ایجاد دوقطبی در جامعه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
قلعه دختر
✍طیبه روستا
از ایوان طبقه سوم قلعه، زیبایی شگفت انگیز تنگه و آدم هایش بیشتر از هرجا به چشم می آمد:
رفت و آمدِ بی وقفه ی خدمت کارها و کارگران رنگارنگی که از آن بالا به اندازه انگشت کوچکی به نظر می رسیدند، گاری ها و ارابه های پر و خالی، اسب های سیاه وطلایی وخالدار ، نگهبانان نیزه به دست که شمشیرهای کوتاه و بلند به کمر آویخته بودند، با کلاه های فلزی و نمدیِ نقش دار یا ساده.
نگهبان هایی که چهره جدی شان دل رهگذران را در این شرایط کمی قرص می کرد جز این دختری که چشمان منتظرش را به آن دره ی سرسبز و پرپیچ و خم دوخته بود.
او دلش می خواست تا آمدن سواری با زره و کلاهخود نقره ای رنگ که هر روز با اسب کهر چابکش از پیچ جاده ی سنگفرش ساسانی می گذشت و کنار رودخانه می ایستاد به تماشا و سپس دستی برایش تکان می داد؛ اما الان ماه هاست از او بی خبر مانده، همانجا بماند.
دلش می خواست پیکی بیاید و خبر پایان جنگ را بدهد و به کاخ اردشیر برگردند.
دلش می خواست دیگر بانوی کاخ نباشد، دختری باشد ساده در کلبه ای کوچک میان گندمزار که با دختران همسایه دشت به دشت می گردند برای یافتن بوته های آویشن.
نسیم ملایم بهاری توی چادر ارغوانی اش می چرخید و گل های نقره ای حاشیه دوزی، صورتش را نوازش می کرد...
#قلعه_دختر
#فیروزآباد_فارس
#ایران_زیبا
#معرفی_آثار_تاریخی_و_جاذبه_های_گردشگری
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«مسافر راه دور»
✍طیبه فرید
بعد از نماز ظهر از درخت انار توی باغچه دوتا شاخه ضخیم بریدم، آقا مصطفی پایش را گذاشت روی پدال و بتاخت رفتیم، خارهای شاخه انار و جوانه های کوچک سبزش را جدا کردم. خار کوچکی نشست توی دستم، یادم افتاد به دوخت و دوزهایی که نیمه کاره مانده بود.فرصت نشد لباس زهرا را برای عید کامل کنم. فقط یک روز زمان داشتم، به خودم گفتم فردا را می مانم خانه، لباس را تمام می کنم، بعد از نماز صبح شروع می کنم و تا عصر تمامش می کنم، پوشیدن لباس نو در نوروز سنت پیامبر (ص) است. شب هم برای تحویل سال می رویم حرم...
اما بعد از یک تلفن کوتاه همه چیز عوض شد.تا شب زمان خالی نماند، لباسی دوخته نشد، حرم نرفتیم!چون اراده خدا با اراده ما فرق داشت، قدرت او غلبه داشت.
کلی برنامه چیده بودیم اما درست چند ساعت مانده به سال جدید او تصمیم دیگری گرفته بود!
درِ آهنی با صدای قیژ کشداری باز شد،زن قدکوتاه ریزنقشی که صورتش پر از لکه بود و چشم های عسلی روشنی داشت،آمد داخل.
همانطور که زیر چشمی مرا می پایید رفت سمت میز کنار دیوار و حبه های سفید و براق کافور را با فشار ته قوطی گرد فلزی پودر کرد.عطر کافور توی فضا پیچید...
_چکاره شی؟
_خاله بزرگمه...
_خدا رحمتش کنه.
_ممنون
_اینکه سفیده کافوره! همه فکر می کنن نمکه،! اون سبزه هم سدره.
_روی وسایل میتمون تربت بوده، ولی جامونده!
زن داخل قوطی فلزی گرد را نشانم داد.
_ اینا تربت امام حسین،اینجا خودمون داریم.
دوباره در آهنی با قیژ کوتاهی باز شد و زن میانسالی با روپوش سفید و چکمه بلند مشکی با مقنعه سیاه از در آمد تو. از سر و وضعش پیدا بود او هم غساله است.
با صدای کشیده شدن دو صفحه آهنی روی هم توجهم به ریل های سفیدی جلب شد که تا پیش از آن تصور می کردم یک میز فلزی کرم رنگ باشد، صفحه ای که با ریلی روی صفحه زیری خود با یک اشاره دست حرکت می کرد وکاور حامل جنازه را از حفره چهارگوش توی دیوار سردخانه به داخل فضای غسالخانه می فرستاد.
صفحه روی ریل که ایستاد از روی حجم زیر کاور سبز شناختمش.چه لحظات عجیبی! این اولین بار بود که او را بدون روحش می دیدم. غساله زیپ کاور را که کشید رفتم نزدیکش،انگار خوابیده بود،خواب عمیق. صورتم را نزدیک گوشش بردم و گفتم:
_سلام خاله جان، خوبی الحمدلله؟!
ملت غافلگیر شدن سر سال نویی! چه وقت رفتن بود؟ نمی دونم چرا فکر می کنم می خواستی تمام تنهایی های این سال هارو با این موقع رفتنت تلافی کنی!
توروحت صلوات...
غساله میانسال بسم اللهی گفت وشلنگ سبز آب گرم را گرفت روی سر خاله و گفت: خانم خیس نشی....
از سنگ غسالخانه فاصله گرفتم، پیرزن برای عید گیس های سفیدش را رنگ کرده بود. شروع کردم سوره ملک و مستحبات تکفین را تا جایی که فرصت بود از روی مفاتیح خواندم... خاله داشت می شنید.
غساله با سلام و صلوات شروع کرد به شستن.با یک سطل پر از آب و سدر. توی چشم بر هم زدنی رسیده بود به حنوط...(کافور کشیدن به مواضع هفت گانه در سجده) از پیشانی اش شروع کرد با سرعت کافور و تربت را می کشید.
یادم افتاد به جملات امام که گفته بود :«الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا»(مردمان در خوابند، وقتی می میرند بیدار می شوند)
او حالا بهتر از همه آدم های توی غسالخانه داشت حرف ها را می شنید و مکنونات قلبی آدم ها را می دید،از خواب بیدارش کرده بودند،سبکبال شده بود!
بیدارش کرده بودند و بعد از این بیداری راه برگشتی برایش وجود نداشت! پشت درهای خروجی این عالم، گیرِ مناسک آخر بود. اعمالی که ما خواب ها به آن می گوییم کفن و دفن! تنها مراسمی که خواب ها برای بیدارها می گیرند.
مستحبات تمام شد.
تکفین هم....
خداحافظی کردیم. او باید می رفت سردخانه و منتظر می ماند تا ظهر که همه فامیل، که رفتنِ نابهنگامش توی ذوقشان زده بود جمع می شدند و او را تا کنار قبر مشایعت می کردند!
او هیچ فرقی با بقیه نداشت، لباس نو، خانه نو، حس و حال نو.....
تنها فرق مسافر راه دور روایت با بقیه آدم ها پریدنش از خواب عمیق بود و دو تا شاخه تر اناری که در بغلش بود.
اولین صبح سال در کنار یک آدم بیدار احسن الحال بود....
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
Fatlavi-Ahmad-Dua-Iftitah (1).mp3
41.86M
دعای #افتتاح
✍ سیده موسوی
با ورود ماه #رمضان از مناجات زیبایی شعبانیه وارد دعای #افتتاح میشویم.
دعایی که کلمه کلمهاش جوارح ما را زنده میکند. ستایش معبود را چه زیبا به ما تعلیم میدهد و آشنا میکند.
از همه مهمتر با دعای افتتاح رمضان مهدوی را تجربه کنیم.
یکبار هم شده معنای آن را بخوانید، واقعا زیباست.
«پروردگارا با تمام گناهانی که مرتکب شدم، در این ماه توفیق معرفت، اخلاص در بندگی و زبانی که همیشه تو را به حق ستایش کند عطا فرما»
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌹🌹🌹🌹🌹
آن قدر از رویِ ماهِ یار خود دوریم ما
که برای دیدنش مشتاق بر گوریم ما
میل بر این روزگار زندگانی نیست لیک
چند روزی از برای مرگ مجبوریم ما
قوتِ ما دیوانگان اشک است میخواهی بچش
عالم و آدم خبر دارند که شوریم ما
دامنت را از میان دست ما لطفا مکش
وصلهایم اما یقین داریم ناجوریم ما
گرچه از آلات لهوِ عالم دنیا شدیم
لیک از مولا فقط خواندیم، تنبوریم ما
هیچ کس ما را نخواهد دید در روز جزا
چون که زیرِ سایهای از لمعهی نوریم ما
جز نجف جایی ندارد ارزش دیدن اگر
خواستی بر ما نمایان کن ولی کوریم ما
جای ما روی ضریح توست نه روی زمین
روزگاری خلق میفهمند انگوریم ما
#مهتا_صانعی
#رمضانالمبارک
💠 @shaeranehowzavi
🌙 رجعت به ابدیت
✍️زهرا سعادت
نمیدانم چه سرّ مگویی در این ضیافت الله نهفته است که ناخودآگاه به یاد اعمال و صحرای محشر و.... خواهی افتاد.
ضیافتی که با تمرین اخلاص در اولین قدم عبد شدن در آمیخته تا نه برای پاکسازی اعضا و جوارح و... بلکه صرفاً اطاعت امر بی چون و چرا از پروردگار، تو را صائم سحر تا افطار و قائم عبادات میکند.
درست در لحظاتی که نابترین طعم بندگی را تجربه میکنی دیدن و شنیدن تجربه پژوهشگرانه مرگ و سفر به دیار ابدی تلنگری به دل و جان روزهدارت میزند تا با تک تک سلولهای بدن دور مانده از لذات مادی، ذکر "انّا لله و انّا الیه الراجعون" را درک کنی!
رجعت به خدایی که هر بندهای را با شیوه خودش، فرا میخواند!
جالبترین برداشت از تجربه.گران زندگی پس از زندگی، منحصر بهفرد بودن رجعت هر عبد به دیار باقی است!
آری هر چه درک بندهای از این رجعت قویتر باشد مسیر هموارتر و جذابتری تجربه خواهد کرد!
کاش به برکت این ضیافت، در زمره انفاس مطمئنهای قرار بگیریم که رجعت به معبودشان"راضیه مرضیه" است ...
همان افرادی که "فادخلی فی عبادی"
لذت جنت خاص الهی را میچشند!
#زندگی_پس_از_زندگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
برخیز برای اجرای فرمانش
✍مرضیه قاسمی با ارسال یادداشتی به نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست
خستهام و بیرمق! کتابهایم را میبینم که روی زمین افتادهاند؛ صفحات بعضیها باز و بعضیها بستهاند! هیچکدام را نتوانستهام بخوانم! این بیحوصلگی کلافهام کرده و احساس بیهودگی هم با آن عجین شده! این همه کتاب نخوانده و من که پلکم از گریه متورم است و نای کتاب خواندن ندارم آنقدر که گریستهام.
نگاهم روی کتاب جهاد تبیین ایستاد که میان کتابها افتاده! از نگاه کردن به آن خجالت میکشم! من کجا و جهاد کجا؟
او از من انتظار دارد مجاهد باشم و من در زندان نفس خود هنوز اسیرم! چه بسیارند مثل من شرمگین از بیفایدگی و چه بسیارند کسان دیگر که افتخارشان جهادشان است حال آنکه آنها هم اسیر همین احساس افتخارند و اوست که گرفتار مانده میان ما! میانِ قومی که مجاهدت لقلقه زبان آنهاست!
نگاهی به ساعت دیواری انداختم، عقربهها به ساعت چهار عصر نزدیک میشدند، قلبِ بیتابم مشتاق به سینهام میکوبد! یاد او مرا آرام کرد! نگاهش، صدایش و همهی چیزهایی که مربوط به او میشد، ساحلی بود برای موجِ پریشانیام .
تلویزیون را روشن کردم و شبکهی مورد نظرم را تنظیم، همهمهی مردم آنجا و اشتیاقی که در صدایشان بود حسرتی شد در سینهی من که چرا آنجا نیستم؟
《خونی که در رگ ماست،هدیه به رهبر ماست》
سیمای نورانی او مقابلم بود، آن نگاه دلنشینِ ربانی آیهای الهی بود برایم و چشمانش مصحف قرآن که از آن میخواندم:"لاتَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ " از رحمت الله نا امید نباشید!
بی گمان بودنش و داشتنش رحمت خدا به ما بود و ما چه ناسپاس بودیم همیشه! فقط شعار گفتیم و هیچ کاری نکردیم! و حالا او تنهای مظلوم مانده در غبار فتنهها و خصومتهای حرامزادگانی که خار چشمشان شده است!
راستی چند اثر از افکار این حکیم خواندهایم؟! کتابهایش به چاپ چندم رسیدهاند؟! چقدر از آنها استقبال کرده، خریده و خواندهایم؟! چند سخنرانیاش را مو به مو شنیدهایم و تحلیل و عمل کردهایم؟! مبانی تفکر اسلامی و سیاسی او چیست؟! منظومهی فکریاش چگونه است؟! آیا میتوانیم ولایت او را بر پایهی استدلال برای مخالفانش ثابت کنیم؟! با خودم زمزمه میکنم چه قدر غریب است! شاید شناخت حجم غربت او آغازی باشد برای زیباترین تحولِ تاریخ درون ما و رهایی از بیهودگیای بسیار تاریک!
برادرم! خواهرم! برخیز! برخیز و امیدوار باش به روشنای سبزِ آینده، امیدوار به طراوتِ بهار ایران! برخیز و بدان که این فرمان اوست!
*سوره مبارکه زمر؛ آیه ۵۳
#جهاد_روایت
#جهاد_تبیین
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
بهار همدلی
✍نجمه صالحی
مثل هر سال با قدمهایی ساده و مهربان آمد اما این بار همزمان با بهار طبیعت. ماه بیهمتا، ماه دعا، ماه عنایت، ماه هدایت، ماه تلاوت، ماه شهادت، ماه ولایت، ماه طهارت و ماه سعادت از راه رسید.
در نوروز که دید و بازدیدها رونق گرفته، ماه رمضان آمده و سفرهی مهمانی خدا را گسترده اما سفرههایمان حال و هوایش در شلوغیهای این دنیای پر سر و صدا کمرنگ و روزهداریها کمرنگتر شده است.
سال اولیهای کمی هستند که روزه میگیرند. جوانها به بهانههای مختلف از روزه گرفتن طفره میروند. شاید قبلا در ماه رمضان سؤال متداول این بود چرا روزه نمیگیری؟! ولی این روزها سؤال اغلب افراد این شده که چرا روزه میگیری؟ گاه از سر دلسوزی در میآیند و تجویز هم میکنند که دختر روزهاولی روزه نگیرد و به فکر سلامتیاش باشیم!
این بیتفاوتی نسبت به فوائد و فضایل این ماه، در واقع غفلت و افول سرمایه اجتماعی و انسانی است. روزهداری یک هنجار مذهبی، فرهنگی و قانونی است و روزهخواری در فضای عمومی نابهنجاری؛ اما به تدریج یکی از با ارزشترین شعائر دینی رنگ باخته است. جامعهشناسان دلایل گوناگونی برای این پدیده برمیشمرند، به عنوان نمونه تکنولوژی و تبلیغات شبکههای بیگانه، فضاهای سایبری و بیتفاوتی مذهبی را از عمده دلایل آن میدانند؛ اما به نظر میرسد دلیل مهمتری هم وجود دارد که ناشی از درون انسانهاست. دلیلی به نام شُلایمانی، کمطاقتی و بیحوصلگی و کمصبری در مقابل بایدها و نبایدها.
باید باور داشت که روزهداری، دل را قوی میکند و روح را وسیع. افزایش صبر یکی از ثمرههای روزه است ولی در جامعه کنونی نِمود آن کمرنگتر شده! تنها زمانی به مقام صبر خواهیم رسید که صبر را یک توان مضاعف بدانیم و یک قدرت؛ قدرتی که دل را به وسعت دریا عمق میبخشد.
ماهِ میهمانی خداست، اما در این میهمانی فقط شربت، شیرینی و سحری و افطاری نمیدهند؛ نور، آرامش، صبر و امید را در سفرهی پذیرایی میگذارند. شاید در این سفره جسم، برای ساعاتی گرسنه باشد اما روح، شاد و رها است. درست مانند زمانی که در تدارک مراسم شادی عزیزی هستیم از صبح تا شب تلاش میکنیم ولی اصلا به فکر خوراک نیستیم حتی اگر تا آخرشب هم چیزی نخوریم، حس گرسنگی سراغمان نمیآید زیرا روحمان سرشار از شادی است.
ماه رمضان میآید تا دلها، بهاری و همدلیها بیشتر شود و دین از جنبه فردی به جنبه اجتماعی نزدیکتر! با روزهداری و عمل به واجب دینی، رعایت حقوق شهروندی، عدالت اجتماعی و انسانسازی پررنگتر میشود و جامعه به سمت تعالی، بالندگی و آمادگی برای پذیرش روزگار ظهور سوق داده خواهد شد. ان شاءالله
#بهار
#بهارقرآن
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دوش وقت سحر از سفره نجاتش باید
✍سمیه رستمی
مجری: سحرخیزان عزیز! ما رو از دعای خیرتون در نماز شبها محروم نکنید. هماکنون به دعای پرفیض سحر گوش جان میسپاریم.
سحرخیز اولی: آخ! دیر شد. من هنوز سیر نشدم.
سحرخیز دومی از زیردست و پای بقیه بیرون میآید و بدون فوت وقت دیس و کفگیر را باهم برمیدارد. در این شرایط قاشق جوابگو نیست. پس با کفگیر از دیس پلو بار میزند و دردهان خالی میکند. بعد با ته دسته کفگیر غذا را از حلق به عمق معده میفرستد با همان دسته کفگیر معده را زیرکوبی میکند. بعد پارچ آب را سر میکشد، غذا نشست کند. بولدوزری کفگیر دوم را بار میزند.
مجری وسط دعای سحر میپرد: سحرخیزان عزیز! ضمن حفظ خونسردی؛ نیم ساعتی به اذان مانده هل نکنیداا! لقمه می پره تو گلوتون.
سحرخیز سومی درحالیکه ریسک نمیکند گوشت و لیمو بشقاب خورشت را شلخته دِرو میکند، نعره میکشد: کاش وقت دعای سحر رو بیشتر کنن تا بیشتر فیض ببریم اما صدایش میان هیاهوی بشقاب و کفگیر و قاشق قابلمه گم میشود.
مجری: سحرخیزان عزیز! این لالوهای خوردنها تون به فرازهای دعای سحر توجه کنید. تا پایان لحظات ملکوتی سحر و اذان صبح 20 دقیقه مانده.
سحرخیز چهارم سرش را از قابلمه بیرون میآورد: لامروتا تهدیگ سیبزمینی منو کی خورده؟ مگه خودتون دین و ایمون ندارید؟ روزه با سحری غصبی باطله!
سحرخیز اول به سحرخیز پنجمی پسگردنی میزند و میگوید: خو بیشتر بخور! شدی پوست و استخوون و گوشت بدون چربی. سحرخیز دومی را نشانش میدهد و میگوید: ملخ به شهر ما حمله نکردن چون میترسیدن توسط همین بزرگوار نپخته و نشسته خورده بشن جوری که پاکسازی قومی نژادی بشن.
مجری: سحرخیزان عزیز! ببخشید، شکر میون کلامتون. قشنگ معلومه از سحرخیزی فقط خیزش رو شنیدین. باور بفرمایید فقط چند ساعت باید اندرون از طعام خالی کنید. اینطوری انتقام کل گرسنگان آفریقا رو از ابتدای خلقت تاکنون گرفتید!
سحرخیز دوم: صدای مجری رو میوت کنین؛ تمرکزم رو میگیره. بعد انگاری صدای سوت خمپاره شنیده باشد، خیز سه ثانیه میرود وسط سفره و یک تک نان بربری میگذارد وسط نان باگت دورش را سنگک میپیچد با لواش بقچه پیچش میکند و در کسری از ثانیه میبلعد. بعد همانطور با دهان پر میگوید: اینطوری لایهلایه باز میشه دیرتر گرسنه میشم. از قدیم گفتن آدم گرسنه دین و ایمون نداره!
مجری: سحرخیزان عزیز! تا اذان دو سه دقیقه مونده! دیگه سفره رو چرا لیس میزنید؟ برید مسواک بزنید. جماعت سحرخیز افتانوخیزان به سمت مسواکها میروند.
مجری: سحرخیزان عزیز خدا قوت دل آوران. اذان صبح شده به افق شهرتون. لطفاً پس از رفع خستگی پاشید نماز اول وقت بخونید. سحرخیزان گرامی باشمام حداقل اون سفره رو جمع کنید.
یکی دو ساعت بعد...مجری: اُهوی سحرخیزانِ جان تا قضا شدن نمازتان ده دقیقه باقی است. لاقل تلویزیون رو خاموش کنین، میخوام برم پی زندگیم! پاشید دِ اُوووهَه!
منتشر شده در سایت رسا رمضان قبل کرونا
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«ایران مستقل»
✍️ فاطمه شکیب رخ
این روزها برگی از تاریخ استقلال جمهوری اسلامی ایران در حال نقش بستن است وقتی که در اخبار میخوانیم:
- آمریکا به عربستان اجازه توافق .... داد!
- آمریکا به عراق چراغ سبز برای پرداخت بدهی ها .... داد! و آمریکا اجازه داد...
+ سر تیتر خبرها بیانگر حاکمیت امپریالیسم شیطان بزرگ بر جهان مستضعفین است، همان متجاوزی که هنوز چشم طمع بر خاک پاک ایران را از رویاهای خود دور نکرده است.
پس لاجرم باید برای اهداف خود در «ایران مستقل» نیز سرمایهگذاری کند؛ عدهای را به باور ناکارآمدی نظام برساند، دیگرانی را به گریز از دین و مذهب و نهایتا بی خدایی سوق دهد، خانواده و ازدواج را عامل گرفتاری معرفی کند، تمام فضای مجازی و ماهوارهای را به فحشا و فساد اخلاقی بیاراید، جای جلاد و شهید را عوض کند، نا امیدی را از ملزومات زندگی در ایران نشان دهد، دانشجو و دانشآموز را از جایگاه دانشطلبی خارج و به صف اول مقدم اعتراضگری مبدل کند، همت خود را بر دو قطبی کردن جامعه اسلامی معطوف کند و صدها ترفند دیگری که طراحی گردید تا شاید «ایران مستقل» را به چراگاه استعمار تبدیل کند.
آری ایران مستقل و اسلامی دشمن امپریالیسم جهانی است، همان جهانی که خواستار بردگی و افسار بدستی دیگر کشورهاست! همان که دوست دارد دنیا بدون اجازه او آب را هم نیاشامد!
اما چه بخواهند و چه نخواهند حافظ استقلال ایران خون شهدایی است که در این سالها نهال انقلاب را آبیاری کرده اند، پس هر قدر طوفان تهاجم را بر ایران اسلامی شدت دهند، آفات بیشماری را از بدنه آن میزدایند، طوفانی که اگر چه ریزشهایی به همراه دارد اما در برابر رویشهای خالصانهی آن ناچیز است، چرا که بهفرموده و وعدهی قرآن کریم «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»* همان جمعیت کمی که با ایمان خالصشان به اذن الله وارث زمین خواهند شد. ان شاءالله
*بقره, ۲۴۹
#جهاد_تبیین
#ایران_قوی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#فرهنگ_مهدویت۱۰
✍چمنخواه
حضرت مهدی عليهالسلام در کلام معصومین علیهمالسلام
نمونه هایی از احادیث معصومین (علیهم السلام) در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
۱_ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):"زمین از ستم و ظلم پر میشود. پس مردی از عترت من قیام می کند و بر زمین حاکم میشود...پس زمین را از عدل و داد، پر میکند"
۲_امام باقر (علیهالسلام) فرمود: "قائم بر زمین حاکم میشود...زمین را از عدل و داد پر میکند و خداوند شرق و غرب عالم را برای او فتح میکند"
۳_پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: "مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است"
و در حدیثی دیگر فرمود:"دنیا به پایان نمی رسد، تا این که مردی از اهل بیتم بر عرب حاکم شود که هم نام من است"
۴_پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: "روح الله عيسی بن مریم از آسمان فرود می آید و پشت سر او(مهدی عج) نماز می خواند"
و در حدیث دیگری فرمود:"قائم از فرزندان من است. نام او نام من و کنیه او کنیه من است. شمایل او همان شمایل من و سنت او همان سنت من است"
۵_ پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) پس از بشارت دادن به مهدی عج، در باره ایشان فرمود:" ... نهمین امام از فرزندان امام حسین (علیه السلام) قائم ایشان است که خداوند به دست او همه زمین را از روشنایی پر می کند پس از آنکه گرفتار تاریکی گشته است و تمام زمین را از عدالت و دادگری میآکند پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد و سراسر عالم را از علم و دانایی بهرهمند میسازد پس از آن که به جهل و نادانی گرفتار شده باشد..."
۶_امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: "قائم از ما است...او کسی است که فرمانروایی او، مشرق و مغرب عالم را فرا خواهد گرفت و خداوند به دست او دین خود را بر همه ادیان غلبه می دهد، اگر چه مشرکان را خوش نیاید"
۷_امام باقر (علیهالسّلام) فرمود:"زمانی که قائم ما قیام کند، دست خود را بر سر بندگان خواهد نهاد و به وسبله آن، عقلهای ایشان را جمع خواهد کرد و اخلاق آنها را به کمال خواهد رساند"
📚کمال الدین و تمام النعمه
🔹تلخیصی از کتاب نگین آفرینش(۱)
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI