eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
734 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
209 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. «چالشی بنام اضطراب جدایی» ✍زهرا نجاتی هنوز هم هستند مادرهایی که فرزندانشان دچار اضطراب جدایی در هنگام درس یا مهدکودک هستند. راهکار برای آنها ین است که با روحیات کودک 1-3 سال کنار بیایند. دوره ای که قریب هشتاد درصد مغز شکل می‌گیرد و از طرفی مسایلی مثل اضطراب جدایی، در اوج خودش وجود دارد. برای این مشکل، اولین پیشنهاد، جداسازی محل خواب کودک در سن 18 ماهگی است. سنی که هنوز وابستگی بیش از حد، برای کودک ایجاد نشده. اگر این کار در کنار کم کردن وعده‌های شیر در طول روز و انحصار به شیرخوردن درشب، ادامه پیدا کند به شدت راحت و اصولی خواهد بود. فرزندانی که در این سن جدا نمی‌شوند، در آینده دچار وابستگی‌های عمیق‌تر و مشکلات دراز مدت‌تر می‌شوند. طبق آمار، اغلب بچه‌هایی که دچار اضطراب جدایی در سنین دبستان هستند، هنوز درخواب به استقلال نرسیده‌اند. دومین پیشنهاد برای این مادرها، این است که طی یک پروسه سه هفتگی، فرزندشان را ابتدا تا کلاس و دران،سپس بیرون کلاس،بعدتر راهرو،بعد حیاط و بعد دم مدرسه،همراهی کنند تا طی این سه هفته فرزندان با این اضطراب کنار بیایند. بدیهی است که اگر این مراحل به ترتیب انجام نشود، به موفقیت نخواهد رسید. 🌱بچه‌ام می‌ترسد، غصه می‌خورد، دلم نمی‌آید!! چقدر حواسمان هست که ما باید اضطراب را به شکل بهینه به کودکانمان وارد کنیم؟ مادرانی که از هرگونه تنش و اضطراب برای فرزندانشان می‌ترسند، فرزندانی بی‌طاقت، ضعیف و لوس پرورش می‌دهند. اگرچه اضطراب در کودکان، نباید زمان طولانی داشته باشد اما سطح مطمئنی از آن، آن‌ها را با زندگی واقعی و مهارت تاب‌آوری، آشنا می‌کند. در حقیقت این میزان اضطراب بهینه، مانند واکسن عمل می‌کند. دقیقا شبیه این که در علم ثابت شده قرار داشتن دایمی فرد در شرایط استرلیزه، باعث آسیب پذیری او در برخورد با کمترین آلودگی می‌شود. ینابراین ایزوله و استرلیزه بودن روحی و جسمی، توصیه نمی‌شود. 🖍توجه توجه؛ چهارعامل باعث استرس می‌شود: تغییرها، اتفاقات، تعارض، ها و ناکامی‌ها. در تربیت کودک، مواجهه با ناکامی بهینه، یعنی همان نه شنیدن از پدر و مادر در بعضی موارد که به لحاظ تربیتی، لازم است، باعث اضطراب بهینه، رشد اجتماعی، کاهش ناتوانی و نهایتا اعتماد به نفس می‌شود. بنابراین در اضطراب جدایی، ابتدا پدر ومادرباید سطح اضطراب خودشان را کاهش بدهند. سپس کارکرد مراقبتی شان را کم کنند. نکته بعد؛ نقش دادن به پدر و کمک گرفتن از او، در تربیت کودک و جداسازی او از مادر، نقش خیلی مهمی ایفا می‌کند. وسپس به صورت تدریجی و اندک اندک و پلکانی، فرزند را با آنچه از آن می‌ترسد، مواجه کنند. در این شرایط کودک، دچار اختلال اضطراب جدایی نمی‌شود و خیلی راحت این مرحله رشد که باید قبل سه سال طی شود، را می‌گذراند. @AFKAREHOWZAVI
«علم متبرک» ✍فاطمه شکیب رخ امروز ۲۵ آبان ماه سالروز رحلت علامه محمد تقی جعفری است، او که دانشمندی بزرگ نه‌فقط در علم و دانش بلکه در عمل در وادی خلوص نیز بود و تا آنجا پیش رفت که در همین دنیا، شایسته ملاقات با مولا (ع) شد؛ علامه در چگونگی این ملاقات نقل کرده است: که در شب ولادت یکی از معصومین (ع) – به گمانم امام محمدباقر (ع) – بود. یکی از آقایان طلبه وقتی وارد جمع شد و نشست، گفت: می‌خواهم یک سئوالی مطرح کنم، اما همه‌تان را قسم می‌دهم که صادقانه به آن جواب بدهید. بعد از اینکه همه پذیرفتند و تعهد دادند همان جوابی را بدهند که واقعاً به دل و ذهنشان خطور می‌کند، از جیب عبایش یک عکس چاپ‌شده در روزنامه را درآورد و گفت: اگر شما امکان انتخاب داشته‌باشید که یا یک عمر به‌صورت «شرعی و قانونی» با این خانم زندگی کنید، یا به‌طور «مشروط و غیرقطعی و برای یک لحظه» با امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (ع) دیدار داشته‌باشید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ نفر اول عکس را گرفت، نگاه کرد و گفت: خب، امیرالمؤمنین (ع) را که همه در زمان احتضار و در شب اول قبر زیارت می‌کنند... معلوم شد انتخاب او، زندگی با آن خانم است. نفر دوم، سوم بهمین ترتیب تا نوبت به علامه رسید، ایشان فرمودند: من نفر چهارم بودم. نوبت که به من رسید، یک لحظه به شکل گذرا به آن عکس نگاه کردم و بلافاصله به گوشه‌ای پرتش کردم و گفتم: والله قسم که دیدن مشروط امیرالمؤمنین (ع) برای یک لحظه را به عمری زندگی با این زن ترجیح می‌دهم. دیگر حالم منقلب شد و بلند شدم و به طرف حجره‌ام رفتم. همان‌طور که نشسته و به درِ حجره تکیه داده‌بودم، حس کردم وجودم سنگین شده و خواب دارد بر من غلبه می‌کند. در آن حال عجیب، یک‌دفعه در باز شد و فردی داخل شد؛ ازآنجاکه درِ حجره کوتاه بود، مجبور شد سرش را خم کند. سلام کردم و گفتم: شما که هستید؟ در جواب گفت: همان کسی که می‌خواستی ببینی. من، علی‌بن‌ابیطالب (ع) هستم... نگاه کردم. همان مشخصاتی که در تمام کتاب‌ها از مولا (ع) نقل شده‌بود را داشتند، من در آن لحظه به خودم آمدم و دیدم در حجره تنها هستم. حال غریبی داشتم. دوباره به سرداب و جمع طلبه‌ها برگشتم، وقتی برگشتم، عکس به دست نفر پنجم یا ششم رسیده‌بود. یعنی مدت زمانی که گذشته‌بود، تا این حد کوتاه بود. دوستان تا مرا دیدند، گفتند: جعفری چه اتفاقی افتاده؟ چرا رنگت پریده؟ به آن طلبه‌ای که عکس را آورده‌بود، گفتم: بد آزمایشی از ما گرفتی... آنقدر اصرار کردند تا بالاخره ماجرا را برایشان تعریف کردم. همه منقلب شدند و به گریه افتادند... ایشان ادامه دادند: بعد از دیدار با امام علی (ع)، هر کتابی را باز می‌کردم، فکر می‌کردم این‌ها را من قبلاً خوانده‌ام. به راستی که ایمان آدمی در لحظات به ظاهر ناچیز است که مورد سنجش قرار می گیرد؛ همان یک‌شب هایی که عامه تصور می کنند، هزاران شب نخواهد شد! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا @AFKAREHOWZAVI
🔖حماسه‌ی زنان عفیف و مادران دلیر فلسطینی ✍آمنه عسکری منفرد از عفت و نجابت و حجاب زنان فلسطینی تا ازدیاد نسلِ شهادت طلب در طول ۷۵ سال صبر، توکل و مقاومت خستگی‌ناپذیر، زیر آتش و بمباران در فلسطین اشغالی و غزه، تا اعلام انزجار از طریق پخت غذای مقلوبه و پهن کردن سفره‌ی افطار در کنار مسجدالاقصی که با برگرداندن دیگ غذا، به عنوان نماد واژگونی و مغلوب‌شدن رژیم جعلی اسراییل، تا مشتی که بر ته دیگ غذا می‌کوبند تا نمادی باشد از سرنگونی رژیم غاصب کودک‌کش، که این سالها به یک کنش سیاسی برای اعلام انزجار تبدیل شده، از تربیت نسلی که در کنار آوارهای خانه درکنار پیکر خانواده‌ی شهیدش ذکر «یاربّ، یا ربّ» گرفته تا کودکان معصومی که در اثر موج انفجارهای پی‌در پیِ صهیونیستهای زخم‌خورده به خود می‌لرزند، اما فریاد «الله اکبر» سر می‌دهند،تا مادری که جگرش از شهادت نوزاد ۵ روزه‌اش می‌سوزد، اما خدا را شکر می‌کند که توانسته سهمی در پایداری این مقاومت داشته باشد، تا تربیت کودک مقاوم فلسطینی که زیرِ تیغِ جراحی؛ بدون داروی بیهوشی، در زیر بمباران صهیونیستها، پس از طوفان الاقصی، با صدای بلند قرآن تلاوت می‌کند، تا رجزخوانی دخترک فلسطینی برای صهیونیست‌ها که همه‌ی آرزوهای کودکانه‌اش را یکباره از او ربودند، آنگاه که پیکر مادر شهیدش را از روی موهایش شناخت، تا اقتدار پسر بچه‌ی فلسطینی که با قلبی اندوهناک اما سرشار از آرامش و امیدوار به پیروزی، در پاسخ به سوالی در مورد علایق و برنامه‌ی آینده‌اش، به خبرنگار می‌گوید:« ما کودکان فلسطینی بزرگ نمی‌شویم، ما شهید می‌شویم»، تا ذکر حمد و سپاس خدا در اوج بلا و مصیبت، وقتی خانه و کاشانه برسرشان خراب شده و عزیزانشان زیر آوار ماندند، تا حفظ حجابِ اسلامی در تمامی سالهای مقاومت، در تمامی این روزها و ساعات و لحظات، بعد از شکستن هیمنه‌ی پوشالی اسرائیل و پیروزی قریب‌الوقوع مقاومت، حتی زمانی که با اشک و آه پیکر مادران شهید از زیر تلِّ آوارها بیرون کشیده‌می‌شود، همین روزهایی که نگاهِ همه‌ی آزادگان جهان، خیره به مقاومت و صبر شما مانده و برای دفاع از مظلومیتتان به پا خاسته... همه و همه کار زنان عفیف و مادران مؤمن، غیور و شهیدپرور فلسطینی است؛ آنها که ۷۵ سال است به امید پیروزی فلسطین و آزادی قدس شریف، پا به پای مردان شجاع و مقاوم فلسطینی ایستادند و سربازان مقاومت را در دامان خود پروراندند و حماسه‌ی طوفان الاقصی را آفریدند. به راستی شما مادران غیور و دلاور فلسطینی الگوی مقاومت، پایداری و ایمان به وعده‌ی الهی و حماسه‌ساز هستید. @AFKAREHOWZAVI
زن فلسطینی؛ زن انقلاب اسلامی ✍زهرا راد ✅زنانگی چون مردانگی، یک عنصر تأثیرگذار در ساخت جامعه، تاریخ و تمدن بشری است و سهم تأثیر مهم و بنیادینی در تولید فرهنگ و ایجاد بخش نرم افزاری تمدن بر عهده دارد. تاریخ بشر نشان می‌دهد که سخت افزار اجتماع و تمدن بشری را مردان به پاداشتند اما این کالبد سخت و مستحکم به دمیدن روح حیات زنانه، زندگی می‌یافت و بدون آن تمدن بشری برپا نمی‌شد؛ روح نرم زنانه دریک امتزاج تکوینی و طبیعی با خلقت مردانه، به تاریخ و تمدن بشری رنگ پاشیده و آن‌را از سکون به حرکت آورده است. ✅انقلاب اسلامی ایران نیز به عنوان رستاخیز حیات دینی در عصر مرگ خدا، و خدایی انسان بر کره زمین، طرح جدیدی از حیات زنانه به جهانیان ارائه داد؛ تصویری که نقطه اوج آن همان وجه رهاییش از همه غل و زنجیرهایی است که جهان غیرموحد را با آن، به بند اسارت کشیدند. هویت مستقل مومنانه که زن را از انقیاد مردان در جهان سنت از یک‌سو و جدال و خصوت و مبارزه بی‌پایان باز هم با مردان، از سوی دیگر می‌رهاند.زن انقلابی با تکیه بر سرمایه تکوینی زنانه و عبودیت الهی در سرسپردن به دستورات الهی که در تناسب همان تکوین زنانه صادر شدند، کمال انسانی خویش را باز می‌یابد و جایگاه روشنی در منظومه حیات بشری، مبتنی بر عدالت و نه لزوماً تساوی، برای خویش تدارک می‌ببیند. ✅سال‌های مبارزه تا پیروزی انقلاب و بعدها در دوران دفاع مقدس، فرصت مغتنمی بود تا زن انقلاب اسلامی در صحنه حیات اجتماعی-تاریخی خویش، دوباره متولد شود؛ زن انقلاب اسلامی را امام راحل به عنوان نوع انسان انقلابی معرفی کرد، تا با هویت مومنانه‌اش در بستر انقلاب تحقق یابد.. انقلاب اسلامی با «ایده عبودیت الهی برای انسان در حیات فردی، اجتماعی و تمدنی» زیست جهان تازه‌ای را، در یک بازه زمانه کوتاه برساخت کرد و نمونه عینی و زنده‌ای از زن موحد، پیش‌روی جهانیان ‌نهاد و این‌چنین امکان وقوع این نسخه‌ فاخر از حیات زنانه در عصر مدرن را اثبات نمود که «ادل الدلیل علی امکان شیء وقوعه». ✅طرح «الگوی سوم زن» از سوی مقام معظم رهبری تلاشی نظری در راستای تعیین افق حرکت زن انقلاب اسلامی، نافی الگوی شرقی و غربی از زن و معرف الگوی انقلابی است که این‌گونه تعریف شده است: «زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی و در تعریف غالباً غربی، به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و درخدمت سرمایه‌داری جدید است، معرفی می‌شد. زنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، از زن نه شرقی، نه غربی است.» ✅این تعرف نشان می‌دهد که زن انقلاب اسلامی با دو ویژگی شناخته می‌شود. یکی این‌که هویت مستقلی دارد اما به هیچ محدوده جغرافیایی، تعلق ندارد. پس این زن می‌تواند در هرجای عالم زیست کند اما انقلابی باشد. زن انقلابی هویت مومنانه دارد و و خود را در جهان هستی در نسبتی موحدانه با خدای متعال می‌بیند و به این تناسب در گرو تکلیف الهیش در عینیت جهان، دست به عمل بزند. ✅نکته دیگر این‌که این الگو، زن انقلابی را در وزان تمدنی تعریف می‌کند و او را نماینده یک تمدن که داعیه جهانی شدن دارد، معرفی می‌کند. زن انقلاب اسلامی وظیفه ساخت تمدن اسلامی را به عهده دارد و این وظیفه را در ساحت زنانه انجام می‌دهد. زن انقلابی فرهنگ دینی را در سخت افزار تمدن دینی جریان می‌دهد. 🍃ادامه دارد 🔗ادامه متن در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
. به امید تو ✍زهرا نجاتی امشب باز شب توست، بیشتر از تمام شب‌های قبل. خودت کجایی؟ من فکر می‌کنم محبت پدرانه‌ که نه، بیشتر از مادرت، باعث شده حالا در میان مخروبه‌ها بگردی. کسی چه می‌داند؟! شاید تو همان وجود نورانی هستی که کودکان فلسطین زیرآوار می‌بینند. من فکر می‌کنم تو حالا گاهی درنقش پرستاران مهربان، گاهی در نقش امدادرسانان، گاهی در نقش مادرها، گاهی شاید کادر بیمارستان هستی. تو مردمی‌دانی، تو خلوت‌نشین نیستی. تو هم خودحادثه‌ای، هم آرام بخش حوادث. تو درست میان دردهای ما و آنهایی. تو درست بین ما و بین آنهایی. تو درست هم‌درد مادرهایی. درست هم‌رنج پدرها، درست کنار برادرها و خواهرهای داغ دیده، بالای سر پدری که برنعش جوانش سوگواری می‌کند. بالای سر زنی هستی که به مراعات همسرش، به مراعات زنان داغدار دیگر، شیون نمی‌کند، فریاد نمی‌زند یقه چاک نمی‌کند، فقط قلبش فشرده می‌شود. درخودهزاربار می‌شکند، هزاربار جان می‌کند و هرهزاربار، دوباره زندگی از سر می‌گیرد تا باز زندگی ببخشد. مولای من و ما! مولای تمام کودکان یتیم! مولای روزهای پردرد همان قدر که مولای روزهای پر از عشق و زیبایی و مروت! به خودت قسم؛ تنها دلیل اینکه ما این روزها را تاب می‌آوریم؛ تنها دلیل اینکه با دیدن این صحنه‌ها، قلبمان از حرکت نمی ایستد، تنها دلیل اینکه هنوز حق حیات برای خودمان قایلیم، تو هستی! تو و جمعه سبزی که بالاخره یک روز از پس این روزهای طولانی و ناتمام، از پس این روزهای سیاه و دودی! از پس این روزهای پر از سرخی خون؛ خواهد آمد و انتقام ارباب بی‌کفن، تمام بیش از 160 هزارشهید فلسطین و غزه و تمام شهدایمان را خواهی گرفت! آه مولای ما! تو فقط بیا! @AFKAREHOWZAVI
حد پوشش را چه کسی باید تعیین کند؟ ✍زينب نجیب شبهه‌ای که در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته است؛ بحث اختیار در باب پوشش و حجاب است. این شبهه از آن جهت مطرح می‌شود که افراد تصور می‌کنند حجاب حصاری است که خانواده اعم از پدر، برادر، همسر، پسر و یا حتی حکومت برای زن ایجاد کرده است. لذا آن را نشانه‌ی محدودیت و ضعف زن می‌شمارد. حضرت آیت‌الله جوادی آملی در کتاب زن در آينه جلال و جمال می فرمایند: "در بینش‌ قرآن‌ کریم، حجاب‌ زن‌ تنها مربوط‌ به‌ خود او نیست‌ تا بگوید از حق‌ خود صرف نظر کردم، حجاب‌ زن‌ مربوط‌ به‌ مرد نیست‌ تا بگوید من‌ راضیم، حجاب‌ زن‌ مربوط‌ به‌ خانواده‌ نیست‌ تا اعضای‌ خانواده‌ رضایت‌ بدهند. بلکه‌ حجاب‌ زن، حق‌ الهی‌ است. ایشان می‌فرمایند: قرآن کریم می‌گوید هر گروهی اگر راضی هم باشند شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید. معلوم می‌شود عصمت زن حق الله است و به هیچکس ارتباط ندارد. قهرا همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصا خود زن، امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است. یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست به زن داده و فرموده این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن. ایشان همچنین در تفسیر آیه ۵۹ سوره احزاب می‌فرمایند: "زنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند." از سوی دیگر از آن جهت که نقض حجاب، موجب به گناه افتادن دیگران می‌گردد و همچنین گوهر عفت زن تنها باید برای همسرش حفظ شود، حق الناس است. بنابراین یک زن برای رسیدن به کمال باید اندیشه‌اش قرآنی باشد و همانطور که قرآن بین کمال و حجاب جمع می‌نماید زنان نیز چنان نمایند. حال این سؤال به ذهن متبادر می‌شود که اگر زنی حاضر نشد حق الهی را رعایت کند و خانواده او هم به این کار او رضایت داشتند یا مجبور به رضایت شدند؛ آیا حکومت می‌تواند برای او حدودی تعیین کند؟ از آنجا که دولت اسلامی علاوه‌بر وظایفی که در باب نظم و امنیت یا تأمين نان و مسکن و تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعیِ شهروندان دارد، باید به وظیفه رشد و تعالی معنوی و اخلاقی شهروندان و تحقق احکام اسلامی مبادرت ورزد. در واقع حکومت وسیله‌ای است برای به کمال رساندن افراد چه از جهت بعد مادی و چه از نظر بعد معنوی. او مانند دولت‌های لیبرال تنها وظیفه‌اش تأمين نیاز مادی جامعه نیست و از همین جاست که قوانینی باید وضع و اجرا گردد تا همه مصالح اعم از فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی تأمین گردد. بسیاری اذعان دارند که چرا حکومت به جای پرداختن به امور اقتصادی، به امر کم اهمیت‌تری مانند حجاب می‌پردازد؟ در پاسخ باید گفت؛ آیا اگر حکومتی در ابعاد گوناگون وظایفی داشته باشد می‌توانیم او را از انجام یک وظیفه به بهانه عدم موفقیت در انجام وظیفه‌ای دیگر منع کنیم؟ به‌عنوان مثال بگوییم چون حکومت در امر اقتصاد موفق نبوده است، دست از فرهنگ جامعه هم بردارد. چنین سخنی را هیچ انسان عاقلی بر نمی‌تابد. ضمن اینکه گاهی ریشه بسیاری از فسادها در بُعدی، ناشی از فساد در بُعد دیگر است. مثلا زمانی که سبک زندگی انسان‌ها به سمت‌وسوی مصرف‌گرایی برود اثراتی بر اقتصاد، سیاست و فضای روانی جامعه می‌گذارد. مصرف‌گرایی می‌تواند مصرف‌کردن را ارزش کند، منجر به شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی شود، نیاز کاذب ایجاد کند، احساس محرومیت را در هر قشری تزریق کرده و تفاخر به ثروت را تشدید نماید. مصرف‌گرایی، انسان‌ها را منفعت‌طلب می‌کند. آنها را مقید به مد کرده و منجر به آن می‌شود که افراد بیش از حد معمول نیازمند به احترام و تأیید اجتماعی شوند. اصالت‌دادن به مصرف‌گرایی به تدریج باعث می‌شود خوشبختی به معنای رفاه و دارایی مادیّ قلمداد شود. در ادبیات دینی مصرف‌گرایی با اسراف و تبذیر مطابقت دارد و اسلام انسان‌ها را از این ضدفرهنگ بر حذر می‌دارد. وقتی فرهنگ یک جامعه به سمت مصرف‌گرایی سوق یابد، سخن اول و آخر را سرمایه‌داران خواهند زد. آنها دیگر بر مبنای نیازها تولید نخواهند کرد بلکه با هدف افزایش سرمایه، نیاز کاذب ایجاد کرده و به سود خود، فرهنگ جامعه را رهبری می‌کنند. بنابراین هرگز نمی‌توان ربط بین فرهنگ و اقتصاد را منکر شد. اگر زنان یک جامعه به جای فرهنگ اسلامی فرهنگ منحط غربی را انتخاب کنند نه تنها در مسیر کمال انسانی رشد نخواهند کرد بلکه از آن نیز دور خواهند شد. گسترش ضعف حجاب، بد پوششی و ولنگاری، فضای جامعه را به طرفی خواهد برد که زنان در شرایطی کاملاً جنسیت‌زده در رقابتی بی‌امان و بی‌پایان برای دیده‌شدن قرار گیرند. همین امر بستر مناسبی می‌شود برای سرمایه‌دارانِ منفعت‌طلب و مغرض... 🍃ادامه دارد 🔗ادامه متن در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
بانوی نمونه🧕 ✍️🏻ف.مرادی در انقلاب، شعارها خیلی مهم هستند و نشان از زنده بودن انقلاب دارند. پویایی انقلاب به همین شعارهاست؛ چون شور و احساسات لازم را برای حرکت و جنبش دارد. این روزها شعارهایی را در انقلاب می‌شنویم و می‌بینیم که دنباله‌رو انقلاب اسلامی ایران هستند و از آن الهام می‌گیرند. این‌‌ها علامت هستند، همیشه تازه‌اند وکهنه نمی‌شوند؛ زیرا بر اساس فطرت بشری به زبان می‌آیند. شعارهای آزادی، استقلال، عدالت، دفاع از مظلوم، مبارزه با استکبار و نظیر آن. جنبش‌های جهادی فلسطین به آرمان‌های انقلاب اسلامی در ایران گره خورده است. آن‌ها پایداری و مقاومت‌ مردم ایران را سرلوحه کار خودشان قرار داده‌اند و در این زمینه بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد. مانند دختر جوان و شجاعی که به جنبش جهادی پیوست و نامش ترس بر اندام صهیونیسم‌ انداخت. او زنی مبارز است، گروهی سیزده نفره به نام را راه می‌اندازد. به تلافی ظلمی که رژیم غاصب اسرائیل در این منطقه کردند و صدها نفر از زن و کودکان را در یک حمله به دیر یاسین قصابی نمودند. نام گروهش، جوخه سیزده نفر بود و این بانوی جوان آن را فرماندهی می‌کرد. او زنی است که کاملاً به زبان عبری مسلط است و مقام الگویی برای زنان فلسطینی را دارد. او تکلیف خودش را درست تشخیص داده است و حاضر به پذیرش ذلت فلسطینی‌ها نیست. جان را برای وطن و تقدیم می‌کند زیرا در اعتراض به ظلم‌ رژیم غاصب وارد میدان می‌شود و نقش‌آفرینی می‌کند‌. این بانوی جهادی، کاری کرد که سال‌های سال جنازه او را پس نمی‌داد و در مبادله اسرا، سید حسن نصرالله، جنازه او را تحویل گرفت. به راستی دلال مغربی کیست، کجا تربیت یافت که عنصری تأثیرگذار در جامعه خودش شد؟! آیا ما فرزندان خود را این‌گونه تربیت کرده‌ایم؟ آیا علاوه بر شور و احساسات به قوه تحلیل آن‌‌‌ها بها داده‌ایم و عمل به وظیفه را به آن‌ها آموخته‌ایم؟! 🍃ادامه دارد @AFKAREHOWZAVI
بانوی نمونه🧕 ✍ف.مرادی آن‌روزها مردم فلسطین فکر می‌کردند انورسادات رئیس‌جمهور مصر که خط مقدم نبرد با اسرائیل بود، برای‌شان کاری می‌کند. همه‌ی فلسطینیان چشم امیدشان به او و سران عرب بود؛ اما انورسادات بی‌عرضه‌تر از آن بود که فکرش را می‌کردند چه بسا همین امروز هم سران عرب ناتوان و دچار سردرگمی‌ هستند. هر چقدر این ولی مقتدر که مصداق آیه رحمابینهم و اشد علی الکفار است به سران دولت‌های اسلامی پیام می‌دهد که نسبت به قضیه موضع بگیرید و صادرات نفت را متوقف کنید، آنان همچنان به دنبال منافع خود هستند؛ گویی مرگ فقط برای همسایه است. این حکیم بزرگ(حفظه الله) می‌فرماید: "مسئله و اسرائیل نیست بلکه مسئله اسلام و کفر است. اگر امروز شما سکوت کنید او کارش با مردم فلسطین تمام می‌شود و به سراغ شماها خواهد آمد." اما سران عرب، "صم بکم عمی فهم لایعقلون" هستند. ۱۹ نوامبر ۱۹۷۷ انور‌سادات اشتباه کرد و روزهای سیاهی برای فلسطین رقم زد؛ حتی به مردم با تمدن کشور خودش ظلم کرد، پیمان "کمپ دیوید" را با رژیم غاصب اسرائیل امضا کرد و خود را از خط مقدم مبارزه خارج نمود. با اقدام انور سادات دلال مغربی و دوستان آزادی بخش فلسطین، تنها ماندند و راه چاره را در مبارزات نظامی دیدند؛ چون کار آن‌ها علاوه بر تنهایی، بهترین فضا و فرصت را هم به رژیم غاصب می‌داد که هرچه بیشتر چپاول، ظلم و غارت کنند. آری! فلسطینی‌ها که با چشمان اشک‌بار به آینده‌ می‌اندیشیدند. همان زمان که داشت قضیه فلسطین با این کار به فراموشی سپرده می‌شد انقلاب رحمه‌الله درسال ۵۷ به پیروزی رسید و پیامی به جهانیان مخابره نمود که مسئله فلسطین، اولین بحث جهان اسلام است و این یعنی خط بطلان کشیدن به اهداف شوم دشمن. یک سال بعد از قرارداد درشب ۱۱مارس ۱۹۷۸ یک کشتی باری کوچک که در ظاهر به شمال آفریقا در حرکت بود، هنگام رسیدن به مقابل آب‌های فلسطین اشغالی در ۵۰ کیلومتری ساحل تل آویو که دو قایق لاستیکی را بر آب‌های دریای مدیترانه رها می‌کنند و مسافرانی با لباس فرم ارتش صهیونیستی را با خود می‌برد. آن‌ها فدائيان فلسطین بودند و مقصدشان رسیدن به ساحل تل‌آویو پایتخت رژیم غاصب بود. آن‌ها می‌خواستند عملیات ضد صهیونیستی بزرگی را راه بیندازند که اشغالگران را به تلافی جویی وادار نمایند. تحلیل رهبران فتح این بود که واکنش رژیم غاصب به چنین عملیاتی اگر منجر به توقف مذاکرات صلح مصر و اسرائيل نشود، لااقل سرعت آن را کاهش می‌دهد. احتمال می‌دادند که بتوانند با این تعداد از گروگان که به همراه دارند راه را به سمت هدف از پیش تعیین شده باز کنند؛ اما واحد ویژه‌ای از ارتش رژیم غاصب و نفربرهای زرهی، بزرگراه را مسدود کردند و با نزدیک شدن اتوبوس، خواهر و گروگان‌ها را به گلوگه بستند. دلال مغربی به همراه هشت نفر از همراهانش شهید و دو تن از یارانش اسیر شدند. با خاموش شدن آتش‌بارها آماری که به دست آمد، هولناک و کم سابقه بود؛ ۳۷کشته و۸۰زخمی. عملیات کمال عدوان، ساعات هولناکی برای رژیم رقم زد که یکی از بدترین حوادث به شمار می‌آید. وقتی بدن مبارک در تبادل به وطن بازگشت، همه فلسطینیان با شنیدن نام او در تبادل گریستند و گویی دوباره روح مقاومت و شجاعت در ملت دمیده شد. خواهرم دلال! اگر اقدامات شجاعانه امثال تو نبود، امروز غزه این همه ایستادگی نمی‌کرد. آدمی به عینه این سخن رهبری را با تمام وجود درک می‌کند: "هر انسان مجاهد و مبارزی شهید می‌شود از خون او انسان‌های با مصمم‌تری پا به عرصه می‌گذارد." اکنون جهانیان از مقاومت و صبر غزه در شگفتند. این مجاهدت‌ها وجدان انسان‌های آزادی‌خواه را بیدار می‌کند و بسیج لندن و راهپیمایی عظیم در این شهر راه می‌اندازد؛ آن هم در سرزمین روباه پیر استعمار، انگلیس. راهت ادامه دارد تا پیروزی نهایی مردم فلسطین و بیرون راندن رژیم غاصب از سرزمین بیت المقدس عزیز. به زودی نمازمان را در آنجا خواهیم خواند. 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔖فریادِ رسایِ حلقوم‌ها ✍آمنه عسکری منفرد امروز رساترینِ فریادِ تاریخ، متعلق به حنجره‌های این فرشته‌هاست که مظلومیت و حقانیت مستضعفین را در غزه فریاد می‌کنند. اینان که از جنس زمین نیستند، اما برای اتمامِ حجت حق بر زمینیان، از عرش به فرش مأمور شدند تا میزان شوند ایمان به حق یا ایمان به کفرِ انسان‌ را؛ در روزگاری که شیاطین انسان‌نما و دیوسیرت، کمر به بریدن حلقوم‌ها بستند، تا فریاد آزادی و آزادگی حق و انسانیت را در نطفه خفه کنند. اما به رسمِ تاریخ، کوردلانِ خبیث که به گواه آیات الهی، مُهر بر چشم و گوش و زبان دارند «صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لا یعقلون»(بقره/ ۱۷۱ ) نمی‌فهمند فریادی که از حلقوم‌های بریده بلند می‌شود، جاودان خواهد ماند. این کران و کورانِ دیو سیرت، آغوش ملائک مقرب را که برای آرامیدن فرشته‌های آسمانی باز شده نمی‌بینند و نمی‌دانند که اکنون آسمان برای دیدارِ امانت، لحظه‌شماری می‌کند. سلام خدا بر حلقوم‌های معصوم، گرسنه و تشنه‌ای که یزیدیان عالم، با تیرهای سه‌شعبه‌ی ظلم، راهِ تنفس‌شان را نشانه رفتند، تا به خیالِ خامِ خود، فریاد آزادگی‌ِ نسل مقاومت به گوش آزادگان جهان نرسد. غافل از اینکه این ندایِ حق است که از رگ‌های بریده‌ی مظلومانِ غزه، در گوشِ عالم پیچیده و این‌چنین شرق و غرب عالم را بیدار و چشم‌به‌راهِ موعود کرده است. @AFKAREHOWZAVI
«بسم‍ رب الشهداء» ✍سیده ناهید موسوی 🕊از فلسطین و غزهِ سرا پای خون اما با ش‍َعف برای آزادی می‌نویسم.‌ از انسان‌هایی که بالاتر از فرشته و پروانه‌وار دور شهدا و مجروحین می‌چرخند.دستان پُر مهر و برکت شما و حتی، قطرات اشک هایتان هم این روزها مرهم است. 🕊شما پرستاران که وسعت قلبتان در مقیاسی نمی‌گنجد. همان‌هایی که در سختی ها و رنج‌ها، صدای ناله‌ها، بی تابی و زخم‌ها را با عشق مداوا می‌کنید. پرستاری حرفه‌ نیست بلکه خواستنی است که روح و جان شما آن را طلبیده است. دیگر صدای آژیر خطر و آوار شدن، قطعی برق‌ یا خستگی و بی‌خوابی برایتان بی معناست. شما جهاد می‌کنید و با خدای خالق امید و روشنایی معامله کرده‌اید، خدایی که وعده حق داده است. 🕊قامتتان شاید از پَرپر شدن هم‌وطن‌ هایتان خَم شود اما استوار و پایدار بمانید زیرا، از دِل تاریکی است که زیباترین صبح‌ها طلوع می‌کند. و خورشید فلسطین دوباره می‌درخشد. نصرت و‌ پیروزی تنها نصیب حق و عدالت در جهان است. شما غزه را با تمام دَردهایش و زخم‌هایی که به سینه وطن زده است، هنوز بغل گرفته و این یعنی نصف مسیر پیروزی را طی کرده‌اید و تنها اندکی باقیمانده است. 🕊 می‌دانم شاید سخت‌تر از مداوای بیماران و مجروحان این جنگ چهل روزه غزه، خبر شهادت و یا شهید شدن انسانی مظلوم روی دستان شما باشد. می‌دانم بسیار قدرتمند و با اراده در حال جنگیدن هستید، جنگ تنها در میدان و جبهه‌ها نیست، کار شما سخت‌تر و حساس‌تر از هر زمان دیگر است و شما با کُل وجودتان در حال نبرد برای نجات دادن یک انسان فارغ از مرد یا زن، پیر یا جوان و کودک یا بزرگ بودن آن هستید. 🕊 در هر لحظه به یادتان هستم. همگی با تمام اعضا و جوارح دعاگو و زمزمه لب‌ها و قلب‌هایمان این است که خداوند سبحان و مهربان، توان و اراده شما فرشتگان مجاهد در راه خدا را مضاعف و دوچندان کند. و چشمانتان را با پیروزی و نصرت بر دشمنان اسلام و مسلمین روشن و منوّر گرداند. به امید روزی که نامه بعدی را برای تبریک پیروزی و تشکر بابت استقامت و دلاوری شما بنگاریم. بگذارید یک جهان با خون بنویسد غزه ما «پیروزی قدس» می‌خوانیم. نصرٌ من الله و فتح قریب @AFKAREHOWZAVI
. 🇵🇸برای اقتدار تو می‌نویسم... ✍آمنه عسکری منفرد برای تو می‌نویسم؛ برای اقتدارت ای کوه صبر، برای تو برادر پرستار، برای تو خواهر پرستارم. قریب چهل شبانه روز است که زمین و زمان آبستن تحولی بزرگ است. تحولی از جنس بیداری برای همه‌ی اهل زمین که تولد تمدن نوین جهانی را نوید می‌دهد. و در این روزها و شبها که لحظه لحظه‌اش بویِ خون و دود و آتش می‌دهد و عطر مظلومیت و حقانیت زنان و کودکان شهید غزه سراسر گیتی را عطرآگین کرده است، قلب همه‌ی ازادگان جهان برای شما و مظلومیت غزه در تپش است. یقین دارم برای شما سخت‌تر از هر روز و شب دیگری می‌گذرد. خوب می‌دانم چرا. اینک بعد از گذشت ۱۴ قرن از حادثه‌ی عظیم کربلا، شما را نیز با آزمون کربلا می‌آزمایند. اگر چه ما به خاطر بسته بودن مرزهای فلسطین از شما دوریم، اما روح و جانمان در کنار شماست. در خبرها می‌بینیم و می‌شنویم که در این ایام، شما چون زینب کبری (سلام‌الله علیها) که بعد از حادثه‌ی ظهر عاشورا و در شب یازدهم، هنگام به آتش کشیدن خیمه‌ها، تنها سپر بلای کودکان یتیم و وحشت‌زده بود، به دنبال انجام رسالت خویش هستید. همان روزهایی را می‌گویم که بانوی کربلا، پرستارِ تنِ تب‌دار امام سجاد (علیه‌السلام) و مخدرات اسیر و کودکان زخمی و بیمار بود و شبها، آرامِ جانِ مادرِ شیرخوار کربلا که در نبود اصغرش زبان گرفته و لالایی می‌خواند. آه بمیرم برای آن لحظه‌ای که امداد در شب تاریک، کودک نیم سوخته و وحشت زده را تنها و بی‌کس در کنار آوار ِخانه و کاشانه یافتند، درحالی که او از ترس تاریکی و تنهایی به خود می‌پیچید و در آغوش شما آرام گرفت، به گمانم شما را به یاد طفلان گمشده‌ی اباعبدلله (علیه السلام) انداخت؛ که شب‌ یازدهم محرم سال ۶۱، از کاروان اسرا جامانده و در بیابانها از ترس تنهایی و وحشت، دست بر گردن هم انداخته و جان به جان آفرین تسلیم کرده بودند. به من بگویید آن لحظه‌ای که دخترکان و پسرکان یتیم، نیمه شب پدر را صدا می‌زنند، چه می‌کنید؟ حتما باز هم به عمه سادات پناه می‌برید به یاد آن هنگام که رقیه را آرام می‌کرد، تا صدای ناله‌اش، یزید ملعون را از خواب بلند نکند. باز جای شکرش باقی است ، مجبور نیستید، کودکان یتیم را با سر بریده پدر آرام کنید، که اگر چنین می‌شد، نمی‌دانم چون عقیله بنی هاشم تاب می‌آوردید یا نه؟! که اگر مجبور به این کار شوید، جان‌به‌جانان‌آفرین تسلیم می‌کردید. آخر او زینب بود و شب عاشورا دست ولایت حسین قلبش را آرام داده و جانش را وسعت بخشیده بود تا سنگ صبور مخدرات اسیر و آرام جانِ تب‌دار زین العابدین (علیه‌السلام) باشد. او زینب بو د و دنیا تا دنیاست، تنها یک زینب به خود دیده و خواهد دید. آخر مگر انسان عادی، تاب دیدن کودک تشنه‌ای که به هروله افتاده را دارد؟ راستی آن‌هنگام که بمبهای رژیم کودک‌کش، بیمارستان معمدانی و شفا را هدف گرفت و کودکان یتیم و زنان بیمار را قتل‌عام کرد، شما کجا بودید؟ خدا کند که مجبور نشده باشید، چون زینب کبری دامن آتش گرفته‌ی کودکان یتیم را خاموش کنید. شما همانجا هم بودید؟ بمیرم برای قلبتان. بگویید با این حجم غم و داغ چه کردی؟ اصلا بگویید اکنون که نوزادان نارس محتاج به اکسیژن از فرط گرسنگی و تشنگی به تلذی افتادند چه می‌کنید؟ چگونه تاب می‌آورید؟ با مادرانی را که به خاطر تشنگی شیر نداشتند تا نوزاد بی‌تاب خود را آرام کرده، بخوابانند چه می‌کنید؟ به دامن زینب پناه می‌برید یا رباب را صدا می‌زنید؟ آیا تا امروز آنجا شیرخواره‌‌ای چون ماهیان تشنه به تلذی افتاده؟ معنای «تلذی» را که به یاد دارید؟ آری، آن هنگام را می‌گویم که علی‌اصغر، کوچکترین سرباز نینوا، از شدت تشنگی چون ماهیِ بیرون افتاده از آب، تنها لبهایش را تکان می‌داد و حتی اگر آب می‌نوشید بازهم زنده نمی‌ماند. خدای محمد! این صحنه‌ را هم دیدید؟ باز جای شکرش باقی است گلوی نوزادان غزه، هدف تیر سه شعبه حرمله‌ها نبوده که اگر بود، نمی‌دانم شما تاب تحمل آن را داشتید یا نه؟ آخر این همه صبر، تنها در توانِ ولیّ خداست. حتی زینب کبری با آن همه قدرش نمی‌توانست تاب آورد که حسین (علیه السلام) تصمیم گرفت به تنهایی و در خفا، نوزاد بریده حنجر را به دور از چشم همه، پشت خیمه ها دفن کند و شاید حتی حسین هم از این سیل غم، جان می‌داد اگر نبود فریاد (مهلاً مهلاً یابنَ الزهرا)ی زینب. 📝ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI