eitaa logo
انارهای عاشق رمان
361 دنبال‌کننده
361 عکس
137 ویدیو
30 فایل
🌿🌿 اینجا محلی است برای نشر آثار داستانی اساتید و فارغ التحصیلان «انجمن هنری باغ انار» 🌹نشانی گروه: https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 🔸نمایشگاه انجمن: @ANARSTORY 👤ادمین: @ANARSTORY_ADMIN http://www.6w9.ir/msg/8113423 :ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙بسم الله الرحمن الرحیم 📖روزمان را با قرآن آغاز کنیم، هر روز قرائت یک صفحه از قرآن کریم 💌صفحه ۳۸۹ قرآن کریم @BisimchiMedia
389.mp3
1.29M
قرائت صفحه ۳۸۹ قرآن کریم @BisimchiMedia
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 🍀🍀 عماد کمی فکر کرد:« برات قرآن میارم.» و رفت. تا شب هر دو ساعت فشار عبدالله را گرفت. چند صفحه از کتابی را که عماد برایش آورده بود خواند. برای او که به جز کتاب درسی، فقط رمان خوانده بود، مفاهیم کتاب سنگین بود‌. حوصله‌اش سر رفت. کتاب را کنار گذاشت. کم‌کم نگران عبدالله شد. باید تا به حال به هوش می‌آمد. وقتی عماد به او سر زد این مطلب را گوشزد کرد. از او خواست یک پزشک را برای معاینه عبدالله بیاورند اما عماد گفت به پزشک دسترسی ندارند. 🖋خاتمی https://eitaa.com/ANARASHEGH
2793710_491.mp3
23.21M
💥چله زیارت عاشورا باصد لعن و صدسلام با نوای باسم کربلایی 💥از عاشورا تا اربعین 💥روز بیست و هفتم ▪️◾️◼️◾️▪️ کانال آرمان‌ انقلاب🇮🇷 🏴@armaneenghelabb
هدایت شده از خودسازی
خودسازی(یاد خدا) امام علی علیه السلام: با پیوسته به یاد خدا بودن است که پرده غفلت کنار مى رود. غررالحکم/ح4269 یاد خدا باعث آرامش دلها است. یاد خدا موجب فراموشی شیطان و دژ محمکی در برابر حملات نفس اماره است. انسان اگر خدا را حاضر و ناظر ببیند، زندگی اش در صراط مستقیم قرار می گیرد. عضویت در سرویس های روزانه👇 pay.eitaa.com/v/p/ برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
🎙بسم الله الرحمن الرحیم 📖روزمان را با قرآن آغاز کنیم، هر روز قرائت یک صفحه از قرآن کریم 💌صفحه ۳۹۰ قرآن کریم @BisimchiMedia
390.mp3
1.1M
قرائت صفحه ۳۹۰ قرآن کریم @BisimchiMedia
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 🍀🍀 دیگر نمی‌دانست چه کار کند. شروع کرد دعا خواندن. این نگرانی برایش عجیب بود. اگر قبلا کسی به او می‌گفت روزی در زیر زمین نگران یک جوان فلسطینی خواهد شد، حتما او را به روانپزشک معرفی می‌کرد. شاید الان تو دنیای موازی بود‌. شاید هم مثل آلیس تو سرزمین عجایب، گم شده بود. عبدالله ناله کرد. دو طرف لب‌های لنا کش آمد. چشمانش برق زد. رفت بالای سر بیمار. عبدالله کلمات نامفهومی می‌گفت. لنا عماد را صدا زد. با پنبه لب‌های بیمار را خیس کرد. عماد نیامد. کم‌کم عبدالله چشم‌هایش را باز کرد. در حد چند ثانیه. باز هم بیهوش شد. یک ربعی طول کشید تا دوباره چشم‌ها را باز کند. لنا صدایش زد. عبدالله دستش را بالا آورد. معلوم بود به شانه اش فشار آمده که دوباره دست را پایین انداخت. صورتش از درد جمع شد. لنا سرش را نزدیک برد. موهایش را با دست عقب برد تا روی صورت بیمار نریزد:« عبدالله. من لنا هستم. تو تیر خوردی. حرکت نکن. باشه. درد داری؟» عبدالله چشم باز و بسته کرد. لنا آمپولی را تو رگ او تزریق کرد. چند دقیقه بعد، چشم‌های عبدالله روی هم افتاد. نیم ساعتی گذشت تا عماد برگشت. لباس های تمیز پوشیده بود. لنا با هیجان گفت:« عبدالله به‌هوش آمد. الان دوباره خوابیده.» عماد دست‌ها را بالا برد:« الحمدلله.» رو کرد به لنا:«متشکرم. به لطف خدا، تو برادرمو به من برگردوندی. کاش می‌تونستم جبران کنم.» لنا نمی‌دانست چه بگوید. خودش هم خوشحال بود، شاید چون اولین کار عملی او بود، آنهم در این شرایط نابسامان. نیم ساعت بعد عبدالله چشم‌هایش را باز کرد. عماد رفت بالای سرش. با عربی با او صحبت کرد. لنا نمی‌فهمید. وسط حرفهایش چندبار اسم لنا را برد. معلوم بود عبدالله هم گیج است. چندباری چشمهایش روی هم رفت. دیر وقت بود. سفیدی چشم لنا، سرخ شده بود مثل انار. عماد رو کرد به لنا:« شما بروید بخوابید. من امشب اینجا هستم.»کم کم هوشیاری عبدالله بیشتر شد. عماد رو کرد به لنا:« من باید برم جایی. یکی دو ساعت دیگه بر می‌گردم. لطفاً شما اینجا باشید. قبلش براتون قهوه میارم.» سفیدی چشم‌های لنا، سرخ شده بود‌. رنگش پریده بود. سر تکان داد:« باشه.» رفت روی صندلی نشست. خیره شد به عبدالله. داشت زیر لب زمزمه می‌کرد. صورت نزدیکتر برد. لب‌های بی‌رنگ عماد باز و بسته می‌شد و دندان‌های مرتبش دیده می‌شد. کلمات عربی بود. لنا تکیه داد به صندلی. عماد با فلاسک آب جوش و لیوان برگشت. لنا اشاره کرد به عبدالله:« نمی‌دونم چی می‌خواد؟» عماد آمد جلوتر. گوش داد:« چیزی نمی‌خواد. احتمالا نماز می‌خونه.» 🖋خاتمی https://eitaa.com/ANARASHEGH
خودسازی(آسیب دانایی) امام علی علیه السلام: هر که از کردار خود خوشش آید، خردش آسیب بیند. غررالحکم/ح8380 انسانی که از اعمال و رفتار خوب یا بد خویش راضی است، مغزش قفل می شود و هرگز نمی تواند به محاسبه نفس خویش بپردازد. او نمی تواند خوبتر شود و بنابراین هر روز بدتر خواهد شد یا نهایتا درجا خواهد زد. عضویت در سرویس های روزانه👇 pay.eitaa.com/v/p/ برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
بسم الله الرحمن الرحیم.