◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
❥با یک آیه قرآن صبحی دیگر را آغاز میکنیم❥
قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ .
می گویند: چرا، بیم دهنده آمد، ولی او را انکار کردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نکرده است؛ شما بیم دهندگان جز در گمراهی بزرگی نیستید؛
✨ملک ۹
امروز در👇
بیستوچهار فروردینسالهزاروچهارصدویک
«۱۴۰۱/۰۱/۲۴ »
یازده رمضانسالهزاروچهارصدوچهلوسه.
«۱۴۴۳/۹/۱۱»
سیزدهآوریلسالدوهزاروبیستودو.
«2022/4/13»
{ ☜هستیم.}
◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #تاریخنار
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
Fadaeian_Ramazan1401_Shab5 (5).mp3
31.11M
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #با_هم_بشنویم
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش شود
معينى كرمانشاهى
╭─┈┈
│
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
گاهۍ خُدا درها رو مۍبنده
پنجرهها رو قفل مۍڪنہ
زیباست اگه فڪرڪنۍ
شاید بیرون طوفانہ
خدا مۍخواد ازتُو محافظتڪنہ..
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #حس_خوب
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿
🌸🌿🌸
🌸🌿
🌸
؛﷽؛
#تو_دل_میبری💕
#پرده_123⚡️
#سراب_م✍🏻
روزها گذشت و نورا در نقشش فرو رفته وآن را باور کرده بود هر چیز جدیدی که کشف میکرد را به آریا گزارش میدادوهنه و همه چیز را با او هماهنگ می کرد.
از امتحانات مکرر خسته بود و به خانه برگشت. تا او لباس هایش را عوض کند و دست و صورتش ر آب بزند مادر بزرگش سفره را برایش پهن کرده بود.
لبخند زد:
- ممنون مامان!
مادر بزرگش لبخندی به رویش زد
- خوب پیش میره مادر؟
- راضیم مامان جونم.
مادر بزرگ کنارش نشست.ظرف خورش را پیش کشید و چند تکه گوشت توی بشقاب نورا گذاشت
- چرا گوشت نمیخوری دختر؟
- میخورم مامان، نکش اینقدر برام.
بخور جون بگیری. چرا شما جوونا دوست دارید، لاغر باشید. یک لایه پوستی فقط.
نورا خندید از نظر امروزی ها او خوش اندام بود.
- زمونه عوض شده مامان جون، دختر چاق کسی نمی پسنده...
مادر بزرگ روی زانویش زد:
-چاق که نه دختر، یکم گوشت بگیره تنت!
نورا دوباره خندید مادر بزرگش باید عضله هایش را می دید تا به او نگوید لاغر:
- باشه خانم بزار، شوهر کردم چاق می شم خوبه؟
مادر بزرگ با چشم هایی درشت شده نگاهش کرد چند بار آب دهانش را قورت داد و گفت:
- بلا به دور دختر حیا داشته باش!
نورا اخرین لقمه اش را به دهان گذاشت دور لبش را با دستمال تمیز کرد:
- قربونت برم! چشم حیا هم می کنم. دیدی بشقابمم تمیز کردم ولی چاق نمی شم!
مادر بزرگ سری تکان داد و مشغول جمع کردن و برداشتن وسایل روی سفره شد.
- باشه مادر برو استراحت کن.
دست روی دست مادر بزرگش گذاشت:
-مامان شما برو من خودم ظرفا رو جمع می کنم و می شورم، خب؟
مادر بزرگ سرش را تکان داد و از جا بلند شد:
- من میرم بخوابم مادر، توهم بخواب!
🚫کپے مطلقا ممنوع🚫
پرده اول رمان👇🏻
https://eitaa.com/ANARASHEGH/1307
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
╭─┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺#رمان
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
❥با یک آیه قرآن صبحی دیگر را آغاز میکنیم❥
قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ .
می گویند: چرا، بیم دهنده آمد، ولی او را انکار کردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نکرده است؛ شما بیم دهندگان جز در گمراهی بزرگی نیستید؛
✨ملک ۹
امروز در👇
بیستوپنجفروردینسالهزاروچهارصدویک
«۱۴۰۱/۰۱/۲۵»
دوازدهرمضانسالهزاروچهارصدوچهلوسه.
«۱۴۴۳/۹/۱۲»
چهاردهآوریلسالدوهزاروبیستودو.
«2022/4/14»
{ ☜هستیم.}
◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #تاریخنار
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
دعای عهد.mp3
1.21M
هر صبح:
#دعای_عهد 🤲🏻📿
#دانه_اول
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #دوازدهمین_انار_بهشتی
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
🔸خدایا مرا در این ماه به پوشش و پاکدامنی بیارای...
#دانه_دوم
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ #دوازدهمین_انار_بهشتی
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────