#شماره_دو
نارنگی نوبرانه بانمک فقط ووی
***
انارخالصش میچسبه
***
دقت کردید انار شکاف خورده و ترک خوردهش هم خریدار داره؟ بقیه میوه ها..
***
نارنگی فدایی میوه هاست در مهمانی ها
امان از انار که هر که سمتش رود، خون و خون ریزی راه می اندازد.
و انار مغرور است که جز بچه ها جرات انتخابش را ندارد
***
اجزای نارنگی نرمه راحت خورده میشه
ولی انار نه؛ سفته و گاهی درد هم میگیره دندونا ولی با این حال کسی ازش نمیگذره
***
انار سرده.
نارنگی گرم؟
***
شکوفه انار شبیه خودش قرمزهههههه
شکوفه نارنگی سفیدههههههه
***
حسین ابراهیمی:
برای خوش خوراک کردن انار باید حسابی مشت و مالش داد.
***
اینقدر این انار ما دلش خوشه
ک سالی دو سه بار گل میده بیمزه
***
انار اگه آدم بود...
نارنگی اگه آدم بود...
***
نارنگی وزیر انار میشد
***
انار احترام داره
حتی اگه دونه هاش زمین بیفته بشر میدارن میخورن
درضمن
همه جو ره قابل خوردنه هم خام
هم پخته
تعدیل کننده غذاهای چربه
و تعدیل کننده مزاج های گرم
اصن ی روح خنک و بهشتی داره ک ادمو آروم میکنه
فک کنم روح راهم جلا میده مث جسم ک جلا میده
اینا تو نارنگی نیست
***
عِمران واقفی:
حالا برای مدت ده دقیقه به خالق انار فکر کنید....
این همه زیبایی آن هم فقط در یک میوه...
خودش چقدر زیباست...
امشب #کلاس #خودشناسی داشتیم...کسی می داند یعنی چه؟
***
ی راه برای شناختن خود در راستای شناختن خدا
***
عِمران واقفی:
ما اناریم...همگی...
دیدید یک انار از بچه گی چقدر شیرین است...شیرین مزه ای نه...شیرین قیافه ای...
یه ذره انار تاجی دارد دو برابر خودش...این یعنی چه؟
سلام خدا بر صادق آل محمد.
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم.
شوشتری:
همهی ما یک دانهی بهشتی درونمان داریم.
***
احسنت...
#سوال
شباهت ما با انار و تفاوتمان با نارنگی چیست؟
***
یعنی خدا خیلی برای انسان ارزش قائله
***
ما انار هایی هستیم که عقل و شعور داریم و قدرت تفکر
***
امشب انتقام خونینی از نارنگی خواهم گرفت... زود پوست شو و سست عنصر .😊.
خدایا انارهای خون جگر را آرام بفرما.
***
ما مثل انار تاج داریم .. عقل داریم ..و پر از دانه های پربار .. پر خاصیت
نه مثل نارنگی راحت الحلقوم
***
خود شناسی ....
یعنی اینکه انسان ،با توجه به ارزشهای اصیل انسانی که خداوند در نهاد هر انسانی قرار داده .
و نعمتهایی که خداوند در اختیارش گذاشته . گوهر وجودش رو صیغل بده .
***
انار وسیله شد برا شناخت خالق...
شگفتا چه خالقی👌
یہ میوه رو اونقدر لڋید خلق میکنه که با دیدنش آب دهانت راه میوفتہ..
دانه ای از دانه های بهشتو توش گذاشته..
یک میوه با این همه ظرافت ..
***
تاج انار هرچی بزرگ تر باشه در آینده اون انار بزرگ تر میشه تاج انار نشانه اندازه رشد شه
***
یک انار ابتدا یک گل بزرگ است یک گل قشنگ...گل که افتاد تاج پیدا میشود و کم کم قسمت درونی اش نزج می گیرد و شروع می کند به فربه شدن...و کم کم دانه های دلش ساخته میشوند...دانه دانه های کوچک و میکروسکوپی...پس اصل در انار همان تاج است...بقیه بعدا ساخته میشوند....پس تاج فقط برای زیبایی انار به او داده نشده...بلکه همه هستی انار از تاج است...و تاجی باغ انار کیست؟ تاجِ تاجِ هستی...ام ابیها...ام السبطین...صدیقه طاهره...
مادر همه ی ما زهراست...زهراست که خون دل خورده...زهراست که تاج کائنات است...و ما دانه های قلب زهراییم...همه ما یاقوت هستیم...
***
اصل درون ماست !
ظریفیم اما از پا در نمیایم چون به فرمودهی خدا به اندازهی تحملمون بهمون سختی میدن !
مثل انار..
پوستی نازک داره اما سفت
تاج انار اصلہ اناره
مثل روح ما..
***
هیس! یک راز است.
بین ما یک ولی خداست...نمی دانیم کیست...شاید کسی که ضعیفترین داستانک را مینویسد و با سلام وصلوات می فرستد در گروه و تا شب چشمش به صفحه گوشی اش می ماند و ما بی خبر از همه جا ....بی خبر از خدا...با تمسخر متن اس را رد می کنیم و نظر نمی دهیم.
و او غصه دارتر از همیشه...فقط لب بر میچیند...مواظب باشید دل دانه بهشتی نشکند...هیچ کس نمی داند او کیست...
***
بانوی دو عالم .
شفیع رو جزای ماست.
***
عِمران واقفی:
و چه کسی می داند تاج انار در قیامت کدام دانه را انتخاب می کند....تاج گروه انار همه مان را دوست دارد...مادرمان است....ولی آن دانه دلشکسته را دریابید...او کجاست
#راز
#سرّ
#تاج_انار
#مادر
@anarstory
#شماره_دو
سلام برگ ناشناس
یادم هست سردر باغی نوشته شده بود باغ انار +نویسندگی
کنجکاوشدم واردشدم سرک کشیدم
برایم نوع حرف زدنهایشان عجیب غریب می آمد
گفتم شاید اینجا چیزی یاد بگیرم
دربه رویم برای باغ هایی دیگرهم گشوده شد انگار استعدادهایم را مدتها در وجودم محبوس کرده بودم آشکار شدند
باغبانش راهمه میشناختند ولی برای من همه چیز گنگ و مبهم بود
از اینکه حرفی میزدم که شاید به قبای شاخه ها بر میخورد ولی باغبانش صبورتر به نظر می رسید
حیف که خیلی وقتها میخواستم یه حرفی بهشون بزنم ولی سکوت راترجیح دادم وحتی متوقفم کردند اینجاهها به صبر باغبانش شک میکردم چون خود را غریبه ای میدانستم که درجمعی خصوصی حق حرف زدن ندارد
از اینکه درحد پادشاهی به کسی احترام گذارم رانمی توانستم چون هرکسی ایرادی داشت ولی حیف که آنها نقدپذیر نبودند وفقط برای نقد وعیب گیری دیگران شاخه میشکستند
کمی دلگیر میشدم ورهایشان میکردم ولی باز فکرمیکردم ومیگفتم بگذار بمانی شاید اشتباه کرده ای
روزها به این منوال میگذشت
اکنون سال ۱۴۰۹شمسی هنوز بااینکه باغبان را نمیشناسم اما چیزهای زیادی یاد گرفته ام وباید سپاسگذار باغبانی باشم که با خلاقیت بسیار مرا به این وادی رساند هنوز برگ هستم واو برگ های بسیار را پرثمر کرده خداوندا عمرش رابابرکت قرار بده وباغش را سرسبزتر ووسیعتر.
**
💟سلام جناب واقفی( برگ) حال شما چطور است؟
ده سال پیش یادتان هست گروه داشتیم و ساعتها مینشینیم پای ایتا با گوشی اندروید تمرین مینوشتیم؟
من یادم هست. و این هم یادم هست که تهدید کردید هر کس رزومه خود را ننویسد باید برود.
ان روزها فکر نمیکردم که الان شما رارییس محترم فرهنگستان ادب و هنر پارسی ببینم.
غرض اینکه الان یک کتاب نوشتم درباره ی «نقش راهنمای دیندار در دین مداری نوجوانان»
خواستم یاداوری کنم بخاطر اب و نان و شیرینی که در هیاتهای مجازی خوردیم. سفارش ما راهم کنید.
ضمنا پسر کوچکم که ان روزها پای گوشی مینشست و زحمت حذف تمارین مرا میکشید، الان خودش سخنران هیات شده. دست بوس است..
اقازاده « نرگس خاتون» هم ماشاالله بزرگ شده اند. سلام خدمت مادر گرامیشان برسانید.
ان شاالله بعد از موافقت چاپ کتاب با خانواده خدمت میرسیم. شیرینی دو طرفه...
مهجور🍃
***
💟هیی یادش بخیر ده سال تازه رفته بودم گروه سیاسی خانم هیام.یه کسی یادمه توهین کردن به یکی از اعضای باغ انار.بعد خانم هیام گفت به بچه های باغ انار توهین نکنید.من کنجکاو شدم گفتم خدایا باغ انار کجاست جریان چیه پرسیدیم خانم هیام بنر باغ انار داد.من چندماه پیشش هم دنبال نویسندگی بود کلا هم علاقه زیادی داشتم یادم نوشته بود نویسندگی واااای چه ذوقی کردم اون موقع نوجوون بودمو زود ذوق میکردم واسه چیزای کوچیک.وارد گروه شدم دیدم به به عجب گروهی عجب استادی یادمه فامیل استاد مون اقای واقفی بود میگفت نگید استاد بگید برگ.یک استاد خوب ودلسوز بود .تمرین میداد تمرین مینوشتم .بنده کشف گروه میکردم یادمه شهادت امام حسین عسکری بود که لینک گروه سفر به کائنات رو کشف کردم.هیییی یادش بخیر قرار بود فرداش دوره نویسندگی شرکت کنم چه ذوق وشوقی داشتم .هیچ وقت فکرشو نمیکردم بتونم کتاب انتشار کنم.همه ی اینارو اول به خانم هیام مدیونم که لینک باغ انار روگذاشتن ودومی استاد واقفی که انشاالله خیر اخرت ودنیاروببینن .که رایگان به ما اموزش میدادن وباغبان های عزیز که من خیلییی چیزا ازشون یاد گرفتم انشاالله همشون عاقبت بخیر بشن....
**
عِمران واقفی:
هم اکنون در کنار برگ یک کارخانه قند تاسیس شده.
قند پارسی به بنگاله می رود و در آنجا شکر شکن شده اند همه طوطیان هند.
و هند سرزمینی است پر برگ....البته گاو هم دارد...
و من لذت وافر می برم از قلم هاتان حتی بیشتر از لذت خوردن ویفر....
به خدای #احد و واحد قسم. #مجاهد انه خواهیم ایستاد. و آرمان #آرمین ها را مجسم خواهیم کرد. تا #ابراهیمی وار بت فرعون زمان را بشکنیم و #موسوی وار خلاقانه قلم رها کنیم و این گفتار از لسان #صادقی اگر نباشد ولی مطمئنا تلاش برای راستگویی خودش ارزشمند است.
پس باز هم بنویسید و قند در دل برگ آب کنید.
این قندها به جهان های دیگر صادر خواهد شد.
**
💟ماُموریت من
آن روز ها که درخانه نشسته بودم و داشتم در گروه باغ انار تمرین های استاد را انجام میدادم
هیچ فکرش را هم نمیکردم روزی برسد که همچین مسئولیتی بردوش من باشد
هنوز هم برایم آن لحظه ها شیرین است
لحظات ظهور ...
واینکه بلاخره من راهم درسپاهشان پذیرفتن
وحالا نامه ای دردست دارم که باید به استاد واقفی برسانم..
استاد وساختمانشان به عنوان یک پایگاه ومرکز برنامه های فرهنگی ومبارزه با دشمن انتخاب شده است ..
به استاد پیامک میزنم:
استاد مبارکت باشد
امروز درخانه بمان دوست دارم وقتی نامه را می خوانی خودم هم باشم عکس العملت را قاب کنم در گوشه ذهنم
آخر در ذهنم دارم مجموعه میسازم
@ANARSTORY
#شماره_یک
ریحانه:
- به من رحم کن! منو نزن!
من دیگ خام نیستم. پخته شدم.
+هیس! تخم مرغها فریاد نمی زنند!
#تمرین
#دیالوگ
#احف1
#990903
#شماره_دو
شبنم.:
#تمرین
ترررق شترررق
_گریه نکن دورت بگردم
_سزای هرکی نگاه چپ به عشق تخی ما بکنه
مرگه مرگ...
#احف1
#شبنم
#990903
#شماره_سه
م.م:
چاقو :سلام تخی چقدر زیبایی
تخی:می دونم
چاقو :میایی بریم باغ
تخی:بریم
پ.ن:به همین سادگی گول قد و بالای منو خورد
#990903
#تمرین
#احف1
#م_مقیمی
#شماره_چهار
چاقو:شما باید پوسته خودرا بردارید و این فقط با مذاکره امکان پذیر است
تخم مرغ :ما با برداشتن پوسته خود آسیب پذیر می شویم
چاقو:فقط در این صورت مذاکره قبول است واگر نپذیرید آماده برای مرگ و بریدن باشید
تخم مرغ:تعدادمازیاد است.می توانیم به کمک هم پیمانمان "ابابیل "بر سرتان فرود آییم و شما چه می دانید ابابیل چیست.
#990903
#تمرین
#احف1
#
#م_مقیمی
#شماره_پنج
چاقو:ما برای صلح آمدیم
تخم مرع:شما هرکجاقدم گذاشتید آنجا را بریدید وخون ریختید
چاقو:ماشمارا بسیار خوشمزه می دانیم وبرای بدست آوردن شما باید مزه اتان را بچشیم ودر این میان طبیعی است که عده ای از شما هم نابود شوند
#990903
#تمرین
#احف1
#م_مقیمی
@anarstory
سپهر:
#شماره_یک
#تمرین
#احف2
_جوجوها ببینین دندونام چه خوشگل شده...
اولی: اَییییییی، عین پرچم هابسبورگ شده!
دومی: واه واه، بلا به دور....
سومی: فقط بذاریننن برررررم مننننن....
#سپهر
💙ĂMĨŘ ĤÕŜŜÊĨŇ💙:
#شماره_دو
#تمرین
#دیالوگ
+جوووون. چه لبخندی.
_لبخند؟ دهنش اندازه ی غارِ علیصدره.
+ولی چشماش باهام حرف میزنه.
_آره. میگه میخوام بخورمت.
+چقدر بدبینی!
_باشه. خوشبین میشم. اصلاً چه دماغ خوشگلی!
+نه. من از دماغش خوشم نمیاد. انگار یه تریلی از روش رد شده و تبدیل به کتلت شده.
_چه عجب! بالاخره چشمات باز شد و یه ایرادش رو دیدی.
+هه! چی فکر کردی؟!
#احف2
#990904
#شماره_سه
شبنم.:
اولی_واه واه اینو نگاه با اون چشمای ورقلومبیدش
دومی_میمون هرچی زشت تر اداش بیشتر،خواهر.
سومی_اِواه خواهر نگاش نکن ..رو بچت تاثیر میذاره زشت میشه ها با اون دندونای زردش.
#تمرین
#احف2
#990904
#شبنم
#شماره_چهار
م.م:
اوری 1: این کیه دیگه چرا این شکلیه
اوری 2:وای منو بیاد جنگل آمازون می اندازه
اوری3:درسته. سیاه .مثل آفریقا
#990904
#احف2
#شماره_پنج
#تمرین
اوری1:ببین کی اینجاست
آوری 2:بد نگاه می کنه
آوری 3:راه بیفت بابا اون خودش یاری داره که تو انگشت کوچیکشم نمیشی
#احف2
#تمرین
#990904
#شماره_شش
اوری1:ببین کی اینجاست
اوری 2:نگاهش چقدر قشنگ است گویا داردبا چشمانش نیایش می کند
اوری 3:درسته. زیبا شناسه همانطور که من از دیدنش لذت میبرم و خدا را در او می بینم . او نیز خدا را در ما می بیند.
#احف2
#تمرین
#990904
@anarstory
#شماره_دو
نارنگی نوبرانه بانمک فقط ووی
***
انارخالصش میچسبه
***
دقت کردید انار شکاف خورده و ترک خوردهش هم خریدار داره؟ بقیه میوه ها..
***
نارنگی فدایی میوه هاست در مهمانی ها
امان از انار که هر که سمتش رود، خون و خون ریزی راه می اندازد.
و انار مغرور است که جز بچه ها جرات انتخابش را ندارد
***
اجزای نارنگی نرمه راحت خورده میشه
ولی انار نه؛ سفته و گاهی درد هم میگیره دندونا ولی با این حال کسی ازش نمیگذره
***
انار سرده.
نارنگی گرم؟
***
شکوفه انار شبیه خودش قرمزهههههه
شکوفه نارنگی سفیدههههههه
***
حسین ابراهیمی:
برای خوش خوراک کردن انار باید حسابی مشت و مالش داد.
***
اینقدر این انار ما دلش خوشه
ک سالی دو سه بار گل میده بیمزه
***
انار اگه آدم بود...
نارنگی اگه آدم بود...
***
نارنگی وزیر انار میشد
***
انار احترام داره
حتی اگه دونه هاش زمین بیفته بشر میدارن میخورن
درضمن
همه جو ره قابل خوردنه هم خام
هم پخته
تعدیل کننده غذاهای چربه
و تعدیل کننده مزاج های گرم
اصن ی روح خنک و بهشتی داره ک ادمو آروم میکنه
فک کنم روح راهم جلا میده مث جسم ک جلا میده
اینا تو نارنگی نیست
***
عِمران واقفی:
حالا برای مدت ده دقیقه به خالق انار فکر کنید....
این همه زیبایی آن هم فقط در یک میوه...
خودش چقدر زیباست...
امشب #کلاس #خودشناسی داشتیم...کسی می داند یعنی چه؟
***
ی راه برای شناختن خود در راستای شناختن خدا
***
عِمران واقفی:
ما اناریم...همگی...
دیدید یک انار از بچه گی چقدر شیرین است...شیرین مزه ای نه...شیرین قیافه ای...
یه ذره انار تاجی دارد دو برابر خودش...این یعنی چه؟
سلام خدا بر صادق آل محمد.
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم.
شوشتری:
همهی ما یک دانهی بهشتی درونمان داریم.
***
احسنت...
#سوال
شباهت ما با انار و تفاوتمان با نارنگی چیست؟
***
یعنی خدا خیلی برای انسان ارزش قائله
***
ما انار هایی هستیم که عقل و شعور داریم و قدرت تفکر
***
امشب انتقام خونینی از نارنگی خواهم گرفت... زود پوست شو و سست عنصر .😊.
خدایا انارهای خون جگر را آرام بفرما.
***
ما مثل انار تاج داریم .. عقل داریم ..و پر از دانه های پربار .. پر خاصیت
نه مثل نارنگی راحت الحلقوم
***
خود شناسی ....
یعنی اینکه انسان ،با توجه به ارزشهای اصیل انسانی که خداوند در نهاد هر انسانی قرار داده .
و نعمتهایی که خداوند در اختیارش گذاشته . گوهر وجودش رو صیغل بده .
***
انار وسیله شد برا شناخت خالق...
شگفتا چه خالقی👌
یہ میوه رو اونقدر لڋید خلق میکنه که با دیدنش آب دهانت راه میوفتہ..
دانه ای از دانه های بهشتو توش گذاشته..
یک میوه با این همه ظرافت ..
***
تاج انار هرچی بزرگ تر باشه در آینده اون انار بزرگ تر میشه تاج انار نشانه اندازه رشد شه
***
یک انار ابتدا یک گل بزرگ است یک گل قشنگ...گل که افتاد تاج پیدا میشود و کم کم قسمت درونی اش نزج می گیرد و شروع می کند به فربه شدن...و کم کم دانه های دلش ساخته میشوند...دانه دانه های کوچک و میکروسکوپی...پس اصل در انار همان تاج است...بقیه بعدا ساخته میشوند....پس تاج فقط برای زیبایی انار به او داده نشده...بلکه همه هستی انار از تاج است...و تاجی باغ انار کیست؟ تاجِ تاجِ هستی...ام ابیها...ام السبطین...صدیقه طاهره...
مادر همه ی ما زهراست...زهراست که خون دل خورده...زهراست که تاج کائنات است...و ما دانه های قلب زهراییم...همه ما یاقوت هستیم...
***
اصل درون ماست !
ظریفیم اما از پا در نمیایم چون به فرمودهی خدا به اندازهی تحملمون بهمون سختی میدن !
مثل انار..
پوستی نازک داره اما سفت
تاج انار اصلہ اناره
مثل روح ما..
***
هیس! یک راز است.
بین ما یک ولی خداست...نمی دانیم کیست...شاید کسی که ضعیفترین داستانک را مینویسد و با سلام وصلوات می فرستد در گروه و تا شب چشمش به صفحه گوشی اش می ماند و ما بی خبر از همه جا ....بی خبر از خدا...با تمسخر متن اس را رد می کنیم و نظر نمی دهیم.
و او غصه دارتر از همیشه...فقط لب بر میچیند...مواظب باشید دل دانه بهشتی نشکند...هیچ کس نمی داند او کیست...
***
بانوی دو عالم .
شفیع رو جزای ماست.
***
عِمران واقفی:
و چه کسی می داند تاج انار در قیامت کدام دانه را انتخاب می کند....تاج گروه انار همه مان را دوست دارد...مادرمان است....ولی آن دانه دلشکسته را دریابید...او کجاست
#راز
#سرّ
#تاج_انار
#مادر
@anarstory
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344