eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
903 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
خب به سلامتی. با تشکر از بچه های جشنواره خاتم. پنیر پیتزای بهشتی نصیبشان.
4_5787411540223200144.mp3
21.57M
استاد شجاعی 🎤 درشب میلاد امام علی علیه‌السلام ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ @Ostad_Shojae
خبیر طبق اخبار واصله گروهی از قاچاقچینارها داشتند واو را به بیرون مرزهای باغ انار قاچاق می‌کردند که مأمورین همیشه در صحنه و شجاع و خدوم نیروی نینجانار و انتظامینار توانستند واو را به وطن بازگردانند. خبرها حاکی از این است که در تمام دنیا نیاز شدیدی به احساس میشه و بشریت به این نیاز پی برده لذاست که هرکس می‌خواد واو بخره به بنده پیام بدهد.🤓👇 @evaghefi پشت جلد ۴۰تومن به اضافه هزینه ارسال....۵۵ هزار تومن ناقابل.
خروجی گرافیکی باغِ انار دراین دو کانال گذاشته می شود برای کسانی که کانال یا پیج دارند. برای نشر حداکثری. صلواتی. زدن لوگو موسسات مختلف در کنار لوگو ما آزاد است. *ایتا🔻 https://eitaa.com/joinchat/3605921901Cdc7818a208 *بله🔻 https://ble.ir/nahaeiforpage
زندگینامه استاد محمد حسین رجبی دوانی استاد محمد حسین رجبی دوانی در سال ۱۳۳۹ در شهر مقدس قم و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. پدر او مورخ مشهور مرحوم علامه علی دوانی است. تحصیلات ابتدایی را در قم و دوره دبیرستان را در سال ۱۳۵۰ تهران طی کرد. وی دارای دکترای تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران است. بیش از ۲۰ سال است که عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(علیه السلام) است و با رتبه استادیاری به فعالیت و تدریس می‌پردازد. آثار وی که به صورت کتاب چاپ و منتشر شده عبارتند از: کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تاریخ تحلیلی دوران امامت امیرالمومنین علی(علیه السلام)، پشتیبانی نظامی در سپاه‌های صدر اسلام، ترجمه و تلخیص لهوف سید ابن طاووس، و … ایشان مقالات متعددی هم در دانش نامه امام علی(علیه السلام) و برخی مجلات علمی پژوهشی و تخصصی تاریخی دارد. از خصوصیات آثار او بیان شیوا توام با مستندات تاریخی است. وی در برنامه‌های تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم به عنوان کارشناس تاریخ اسلام حضور یافته و به تجزیه و تحلیل رخدادهای تاریخ دوران صدر اسلام و پس از آن می‌پردازد. امروزه نام استاد در زمره بهترین و جذابترین مورخان و پژوهشگران تاریخ اسلام قرار دارد.
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
زندگینامه استاد محمد حسین رجبی دوانی استاد محمد حسین رجبی دوانی در سال ۱۳۳۹ در شهر مقدس قم و در خان
معرفی منبع برای کارهای پژوهشی. مخصوصا برای نوشتن رمان و داستان در زمان ائمه اطهار علیهم السلام.
سیری در تاریخ اسلام ویژه نوجوانان طلبه ـ جلسه اول | پایگاه اطلاع رسانی حامد کاشانی http://www.hkashani.com/?p=10432
Kashani-13971211-Seyri-Dar-Tarikhe-Eslam-Thaqalain_IR.mp3
18.06M
Kashani-13971211-Seyri-Dar-Tarikhe-Eslam-Thaqalain_IR.mp3 جلسه پنجم
هدایت شده از حامد کاشانی
Kashani-14001123-Abaghat-Hkashani_Com.mp3
13.03M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 📋 جلسه پنجاه و هشتمین با محوریت کتاب شریف 🖊 چهاردهمین جلسه 📌 شنبه 23 بهمن ماه 1400 🆔 ble.ir/kashani1395/ 🆔 rubika.ir/kashani1395/ 🆔 eitaa.com/kashani1395/ 🆔 telegram.me/kashani1395/ 🆔 instagram.com/hkashani_com/ 🌐 www.hkashani.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدیر سایت آی نقد و انجمن نویسندگان رمان تقدیم می کند: دومین دوره مجاری آموزش نقد و تحلیل فیلم، انیمیشن، انیمه و کارتون (سواد رسانه) با سر فصل های: ۱ توضیحات کلاس_ دلیل نقد کردن آثار_ ناخودآگاه ۲ رسانه ها چه تاثیری بر ذهن مخاطب میگذارند؟ چرا و چگونه ۳ اصول اولیه فیلمنامه_ نقش مخاطب در رسانه ها ۴ کیفیت_ موسیقی_ محیط و فضا_ شخصیت پردازی ۵ ایدئولوژی_ سناریو_ قدرت نمایی_ منجی_ ژانر ۶ نقد کامل یک انیمیشن_ نفوذ_ نقش زن و خانواده در آثار_ نژادپرستی ۷ نماد شناسی_ ایلومیناتی_ اومانیسم_ فراماسونری_ صهیونیسم_کابالا_ یهود ۸ اساطیر یهودی_ نماد های یهود_ یهود و اسلام_ یهود و ایران_ ارتباط کابالا و ماسونی با انقلاب اسلامی ایران ۹ خدا شناسی_ شیاطین ۱۰ تحلیل سینمای هالیوود_ تحلیل فیلم ماتریکس و ارباب حلقه ها ۱۱ تحلیل شرکت والت دیزنی_ تحلیل انیمیشن موآنا، درون و بیرون و روح ۱۲ ژاپن؛ فرهنگ و تاریخ_ ویژگی آثار ژاپنی_ تحلیل انیمه دفترچه مرگ، اتک تایتان و کیمیاگر تمام فلزی ۱۳ آثار شرقی_ سینمای کره جنوبی ۱۴ آثار سینمای ایران و سینمای خانگی_ سریال های صدا و سیما برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به آیدی https://eitaa.com/Hossein_abk پیام دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯مدیر سایت آی نقد و انجمن نویسندگان رمان(باغ انار) تقدیم می کند: 💎دومین دوره مجازی آموزش نقد و تحلیل فیلم، انیمیشن، انیمه و کارتون (سواد رسانه) 🔸هزینه دوره👈 ۵۰ هزار تومن ◽️برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به آیدی زیر پیام دهید.👇 https://eitaa.com/Hossein_abk ﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
Kashani-14001014-JahadTabeen-09-Hkashani_Com.mp3
12.02M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔈 کامل زندگی مسالمت آمیز👇 پیشنهاد ویژه برای باغ اناری ها... چگونه در کنار هم زندگی کنیم...با توجه به اختلاف های عقیدتی و .... 📖 جهاد تبیین در قیام فاطمی - جلسه نهم ﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 🌐 www.hkashani.com
از وقتی یادم میاد از تنهایی می‌ترسیدم. یادمه تو مهد گریه می‌کردم. قطعا مربیان و چه بسا خانوادم گمان می‌کردند که از سر بچگی گریه می‌کنم ولی به خاطر تنهایی بود. تو دبستان هر جایی که نمی‌کشیدم و حس می‌کردم تنهام، گریم می‌گرفت. چه سکوت هایی کردم که تنها دلیلش نترکیدن بغضم بود. دبیرستان که رفتم، چون بزرگ شده بودم، گریه هام رو با خودم میاوردم خونه. تو تنهایی. بازم تنهایی. ولی یه جا خیلی مرد و مردونه پشتم ایستادی. یعنی اونجا من حس کردم. جایی بود که تنها بودم ولی گریه نکردم. باهات حرف می‌زدم، صدات می‌کردم‌، تو هم کنارم بودی. تو حرم، تو بازار، تو هتل، هر جا. شاید از وقتی که دیگه روم نشد به عکست نگاه کنم، دوباره تنها شدم. ولی هیچوقت بزرگ نشدم. شهید محمد حسین محمد خانی حس من هست به شهید اون مخاطبم شهید هست
هدایت شده از آیهπ
دلم به شور افتاده ... بوی خطر می آید بوی فتنه بوی نا امنی کمی زیادی اوضاع غیر عادی است ،خانه گرم و صمیمیمان ، این روز ها در تب و تاب افتاده. جو خانه و خانواده ام این روز ها سنگین است . و اما دل همیشه بیقرار من ، این روز ها بیشتر بی قراری میکند. دست خودش نیست؛ اوضاع نابسامان خانه مان او را هم به بیقراری و آشفتگی کشانده . در این وانفسا تنها دست مهربان و حمایتگر پدر است ؛ که جانم را آرام میکند. پدرم هنوز حضور گرمش را به رخ میکشد و مانند شیری استوار در مقابل کفتار های گرسنه به امنیت خانه مان ؛ سینه سپر میکند. دلم گرم میشود و قلبم که گویا قصد خودکشی کرده بود ، حال ارام شده . امنیت در سر تا سر وجودم سرازیر میشود و حلاوت شیرینش به تن بی جانم جان میبخشد. نفس می کشم عطر حضور گرم پدرم را...نه پدرمان را ... پدر تمام مظلومان و بی پناهان. 《گر پدر رفت ...تفنگ پدری هست هنوز...گرچه یاران همگی بار سفر بسته اند...گرگ ها خوب بدانند....شیر مردی چو علی خامنه ای هست هنوز》
هدایت شده از حیدری
صدای اذان از مسجد محل به گوش می رسد پسرک گوشه چادر مادرش را می کشد: مامان... مامان...خودم تنها بروم نگاه مضطرب مادر تمام تلاشش را می کند تا اورا با خود همراه کند. یک کوچه مانده به مسجد، پسرک دستان مادر را رها می کند و به طرف مسجد محله می دود. مادر دلواپسانه به دنبالش روانه می شود ولی در شلوغی جمعیت اورا گم می کند نفس در سینه اش گره می شود فقط می تواند بگوید:یا خدا، سپردمش به خودت. خود را دوان دوان به مسجد می رساند. صف های نماز مرتب شده بود و همه به نماز ایستاده بودند. در آخرین صف چشمش به پسرش می افتد که چه مردانه و بااقتدار در صف نماز ایستاده و نماز می‌خواند دلش آرام می‌شود که پسرش را به خدا سپرده است... نمازمادرتمام شده بود که خواهرش را می بیند که به طرفش می آید و او رابرای رفتن به خانه ی شان دعوت می کند مادر درب ورودی مسجد می ایستد تا پسرش از درب ورودی مسجد بیرون بیاید پسرک همین که مادرش را می بیند به طرفش می دودناگهان صدای انفجار در هوا می پیچد و به دنبالش صدای جیغ و همهمه مردم. یکی می گفت :خیر نبیینند به مردم نمازگزار هم رحم نکردند.یکی دیگر ناله می کرد ولی نگاه پسرک برروی چهره خونین مادر قفل می‌شود.
هدایت شده از خَــــــزان
منطقه امن نمیدانم چند وقت بود که ترس در من جولان میداد !! ترسی نشات گرفته از خطری که در کمین بود و من نمیدانستم که از کدام سو ضربه خواهد زد . تنها بودم و نگاه منتظرم غمناک. منتظر و چشم به راه کِه و‌ چِه را نمیدانم ، فقط میدانستم ‌که نهایت داستان پر ماجرایم وحشت تاریکی و خفقان هاست . با چشمانی به اشک نشسته ، تنها راه گریزم را در انتظار بودن، میدانستم . نمیدانم چه شد که نور را دیدم و شنیدم. نور نزدیک بود و رسا ،همچون دریا پاک بود و ارام. با شنیدنش بندهای تارو پود دلم لرزید و‌گرم شد .درپی نور مدام می‌دویدم ، از یک کوچه‌ باریک و‌پر از گل‌های اطلسی گذر کرده بودم .نور نزدیکتر شده بود،ارتعاشش را از منارهای مسجد به وضوح حس می‌کردم . به گمانم به "منطقه امن" رسیده بودم. "منطقه امن" دُرست همان‌جایی بود که "نور حق "، مراقبت میکرد . 🍂