eitaa logo
ذاکرین آل الله
251 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
گریزهای مداحی امام سجاد علیه السلام شکایت غلام از شدت گریۀ امام سجاد (ع) یکی از غلامان آن حضرت روزی از بسیاری گریۀ ایشان گفت: آیا وقت آن نشده که گریه شما آخر شود؟ حضرت فرمود: وای بر تو، حضرت یعقوب (ع)دوازده پسر داشت یک پسر او ناپیدا شد، از بسیاری گریه دیده های او سفید شد «وَابیَضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ».[۱] و از وفور غم و اندوه پشت او خم شد با آنکه می دانست زنده است. من دیدم پدر و برادران و عموها و هفده نفر از خویشان خود را که در برابر من کشته شدند و سر آنها را بریدند، چگونه اندوه من به نهایت رسد وچگونه گریه نکنم.[۲]آری مگه میشه اقایادشون بره اون زمانیکه عمه جانشون حضرت زینب (س)ببینه زمین داره میلرزه….اومدتوخیمه اقاعرضه داشت یادگاربرادرچرازمین میلرزه چرا…،اقافرمودعمه جان پرده خیمه روبزن کنار،یه وقت ببینن سربریده امام حسین (ع)رونیزه ها…. غریب کیست؟! روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی.[۳] ذبح گوسفند روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای. قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم. امام سجاد ع گریه کرد و فرمود: «و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا». ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.[۴] میهمانی زُهَری یکی از شیعیان خالص بود، امام سجاد(ع) را به مهمانی دعوت کرد. حضرت ناله کرد و فرمود: بعد از میهمانی هائی که در کربلا و کوفه و شام دیدم دیگر میل میهمانی ندارم. زهری عرض کرد: بلکه عزاداری پدر شهیدت می باشد. حضرت خوشحال شد و چون وارد آن مجلس شد و چشم ایشان به عزاداران و چشم آنها به حضرت افتاد چنان ناله و شیون به پا نمودند. حضرت بیهوش شد و چون به هوش آمد و مجلس تمام شده است. دیدند حضرت نیست، هنگامی که جستجو نمودند دیدند که حضرت بیرون درب خانه برای احترام میزبان ها مشغول است (کفش ها را مرتب می نماید). زهری می گوید دویدم و پای مبارکش را بوسه دادم گفتم چرا ما را خجالت می دهید؟ فرمودند: این عزاداری برای پدر مظلوم من است و من به خدمتکاری از تو اولی تَرم، بخدا سوگند دوست می دارم این مجلس را و آمرزش خداوند را بر آنها لازم می دانم که این گونه مجالس تشکیل می دهند و آن هائی که شرکت می کنند.[۵] یاد مصائب جانسوز کربلا شخصی می گوید یک روز از کوچه ی بنی هاشم عبور می کردم دیدم آبی روی سر من از ناودان ریخته شد، من دوری کردم. غلامی گفت: این آبی است که با اشک چشم حضرت سجاد(ع)آمیخته است. من رفتم بالای بام دیدم حضرت ابریقی بدست گرفته می خواهد وضو بگیرد و چون آب در کف دست می ریزد اشک از دیدگان جاری می کند. من هم اشک ریختم. علِّت گریه ی حضرت را پرسیدم، ایشان فرمودند: مگر از تشنگی پدرم و تشنه جان دادن علی اصغر(ع) و العطش گفتن برادرم علی اکبر(ع) خبر نداری و کشتن قاسم و جدا شدن دست های حضرت عباس (ع )و آتش گرفتن خیمه ها و فرار نمودن و عطش کودکان. ای مرد از حضرت یعقوب یک پسر ناپدید شد در بیت الاحزان نشست و دیده از نظارۀ عالم بست من چگونه با این همه شهدا می توانم آرام بمانم.[۶] .
سلام روضه پنج تن معمولا حدیث کسا و ترجمه بکاربرده میشود. اما چند شعر عرضه میکنم التماس دعا ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ، ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ .
🌟 گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 چند جمله نورانى از امام زمان عج در خصوص امام حسين عليه السلام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند : فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، يعنى اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم. 👆 جا دارد عرض كنيم يا امام زمان عج ، شما كه كربلا نبوديد اينطور شب و روز براي جد غريب خود ناله مي زنيد ، اما خدا مي داند به دل اهل بيت چه گذشت آن زمانى كه زنان ديدند كه اسب بى صاحب است و زين واژگون شده از خيمه‌ها بيرون آمدند در حالى كه موها پريشان و بر صورت خود مى زدند و صداى شيون آنها بلند بود، به سوى قتلگاه حسين عليه السّلام حركت كردند زينب بانوى قريش فرياد مى زند: وا محمّداه، وا أبتاه، وا عليّاه، وا جعفراه، وا حمزتاه، اين حسين است كه در بيابان افتاده و كشته كربلاست.آنگاه فرياد زد: اى كاش آسمان بر زمين مى افتاد و كوه‌ها بر بيابانها فرو مى ريختند، آنگاه به سوى حسين عليه السّلام آمد در حالى كه عمر بن سعد با گروهى از اصحابش كنار امام عليه السّلام بودند و حسين عليه السّلام در حال جان دادن بود.زينب عليها السّلام فرياد زد: اى عمر! آيا ابو عبد اللّه كشته مى شود و تو نگاه مى كنى؟! عمر بن سعد روى خود را برمى گرداند در حالى كه اشك او فرو مى ريخت. زينب عليها السّلام مى فرمايد: واى بر شما آيا يك نفر مسلمان در ميان شما نيست؟ احدى پاسخ نمى دهد، ابن سعد فرياد مى زند: فرود آئيد و او را راحت كنيد.شمر نزديك مى رود، بر سينه امام عليه السّلام مى نشيند محاسن مقدّس را به دست مى گيرد و دوازده ضربه شمشير مى زند تا آنكه سر مقدّس را جدا مى سازد(٢). يا حسين 📚 منبع ١- زیارت ناحیه مقدسه ٢- ترجمه مقتل مرحوم مقرم صفحات ٢٥١-٢٥٢ .
شام ی(2).mp3
214.8K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام کنار دروازه ی ساعات خون شد دل عمه ی سادات در شام غم محشر به پا بود بدتر ز داغ کربلا بود سر حسین بر نیزه ها بود ای شاه دین ابی عبد الله۳ کرد از حسین و کربلا یاد گفتا چنین حضرت سجاد امان ز ظلم مردم شام کف می زدند در ملاء عام بر ما زدند سنگ از لب بام ای شاه دین ابی عبد الله۳ این سر خونین حسین است بر فاطمه نور دو عین است در کربلا سویش دویدند در قتلگه خنجر کشیدند از پشت سر سرش بریدند ای شاه دین ابی عبد الله۳ دست اسیران را ببستند قلب یتیمان را شکستند گرد اسیران می زدند صف هر دم زدند چنگ و نی و دف در پیش سرها می زدند کف ای شاه دین ابی عبد الله۳ گل های دین پژمرده بودند کتک ز دشمن خورده بودند در بین مردم ولوله بود زینب امید قافله بود پاهای شان پر آبله بود ای شاه دین ابی عبد الله۳ از این مصیبت در عذابند عازم سوی بزم شرابند همه ز عشق حق لبالب جان همه رسیده بر لب سوزد دل حضرت زینب ای شاه دین ابی عبد الله۳ بزم می آن بی حیا بود رو به رویش تشت طلا بود حسین دم از محبوب می زد یزید به لب ها چوب می زد بر آن امام خوب می زد ای شاه دین ابی عبد الله۳ .
شام ی(3).mp3
166.4K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام آورده اند اسیران،امروز به شام ویران وارد به شهر شامند،با ستم فراوان امان ز مردم شام۴ شلوغ و ازدهام است،دروازه های ساعات دشمن چه ها نموده،بر عمه های سادات امان ز مردم شام۴ در شام غم رسیدند،جز رنج و غم ندیدند از دشمنان بی دین،زخم زبان شنیدند امان ز مردم شام۴ این جا امام سجاد،جانش رسیده بر لب بهر حسین بگویند،کلثوم سکینه زینب امان ز مردم شام۴ خون شد دل اسیران،زین همه ظلم و بیداد زین داغ و این مصیبت،گفتا امام سجاد امان ز مردم شام۴ ای کاش مرده بودم،این سان ندیده بودم در شام در کنار،سر بریده بودم امان ز مردم شام۴ این جا همه به عترت،ظلم فزون نمودند دل همه اسیران،از کینه خون نمودند امان ز مردم شام۴ می زد عدو به آنان،زخم زبان و دشنام زدند بر اسیران،سنگ ستم ز هر بام امان ز مردم شام۴ .
شام ی(4).mp3
258.1K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام لبریز همه مردم(دروازه ی ساعات است)۲ ظلم و ستم دوران(بر عمه ی سادات است)۲ شهر شام در سرور و جشن و شادی بر اهل حرم شد ظلم و بیدادی وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ بر اهل حرم کردند(ظلم و ستم بسیار)۲ هر لحظه ز کین دیدند(از مردم شام آزار)۲ دل ها خون گردیده زین ظلم و بیداد در سینه غم دارد حضرت سجاد وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ در شام بلا هر دم(شد غربت شان معلوم)۲ چه ظلم و ستم ها شد(بر زینب و بر کلثوم)۲ در شام بلا بی جرم و بهانه می زدند بر یتیمان تازیانه وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ از کینه سر نیزه(سرهای شهیدان بود)۲ با اهل حرم زینب(دلخون و پریشان بود)۲ بر روی نی سر ماه مدینه خون شد دل رقیه و سکینه وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ رأس پسر زهرا(بر نیزه نمایان بود)۲ بر نیزه سر مولی(همچون مه تابان بود)۲ اهل حرم جان شان آمد بر لب خون گریه می کردند کلثوم و زینب وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ از ظلم و ستم در شام(دستان همه بستند)۲ زین جور و جفا هر دم(قلب همه بشکستند)۲ امان از ظلم و کین مردم شام بر اسیران زدند سنگ از لب بام وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ .
شام ی(5).mp3
99.8K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام وارد شده در شام ویران محمل کاروان ایمان خون شده قلب این اسیران امان ز ظلم مردم شام۳ پر شده دروازه ی ساعات در سوز و غم روح مناجات خون شد دل عمه ی سادات امان ز ظلم مردم شام۳ در کاروان غم حجله بسته بر روی محمل ها نشسته با دل خون قلب شکسته امان ز ظلم مردم شام۳ غرق ستم شام بلا بود سرها به روی نیزه ها بود در کاروان سوز و نوا بود امان ز ظلم مردم شام۳ اهل حرم همه عزادار بر روی نی رأس علمدار کرب و بلا گردیده تکرار امان ز ظلم مردم شام۳ در شام غم چه وحشیانه بر کودکان زدند نشانه با کعب نی با تازیانه امان ز ظلم مردم شام۳ نامردمان از ظلم و کینه بر سر نی ماه مدینه زد بر سر و سینه سکینه امان ز ظلم مردم شام۳ بر اهل بیت از مردم شام زخم زبان بوده و دشنام سنگ ستم از روی هر بام امان ز ظلم مردم شام۳
شام ی(1).mp3
128.5K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام کاروان اسیران،آمده شام ویران خم شده زین مصیبت،قامت غم نشینان از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری امان از مردم شام،بی وفایند و بد نام می زدند بر سر ما،سنگ کین از لب بام از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری آن چه بر ما روا بود،همه جور و جفا بود شام غم بر اسیران،بدتر از کربلا بود از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری همه با دست بسته،از سفر گشته خسته بوده همراه آن ها،زینب دل شکسته از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری اهل بیت محمد،همگی بی قرارند جور و کین گشته افزون،جز خدا کس ندارند از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری دشمنان ظالمانه،از ستم وحشیانه می زدند کودکان را،کعب نی تازیانه از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری شامیان بهر زینب،بوده این غم عذابش دشمن دین و قرآن،برده بزم شرابش از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری امان از ظلم عدوان،تشت زر صوت قرآن بر لبان حسینش،می زند چوب خزران از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری گل زهرای اطهر،می زند دم ز محبوب یزید بی مروت،می زند بر لبش چوب از مصیبات شام بلا خونجگر شد زینب کبری .
که می‌گوید حسیـــــن زیـــــنب دعایش میکند چاوشی بدرقه زائر دارم میرم به کربلا، بشم کبوتر حرم ....... منم به آرزوم رسیدم دارم میرم به کربلا، آب بریزین پشت سرم ......منم به آرزوم رسیدم دارم میرم به کربلا، من با دعای مادرم ...... منم به آرزوم رسیدم حالا چی می خوام از خدا، دیگه شدم حاجت روا مارو طلبیده حسین ،برا حرم کربلا سلام کرببلا ...... سلام کرببلا همین خوبه امام رضا، امروز و فردا میکنه .... منم به آرزوم رسیدم بیاد ببینید که آقام، داره گره وا می کنه ..... منم به آرزوم رسیدم داد می زنم وقتی داره، برگمو امضا می کنه...... منم به آرزوم رسیدم کار خودشو کرده آقا، کرببلا جور شد برام ....منم به آرزوم رسیدم اون همه سلام بر حسین، رسیده جواب سلام سلام کرببلا ..... سلام کرببلا دارم می رم توی حرم ،با اولین نگاه بگم...... منم به آرزوم رسیدم سرم رو بالا بگیرم، برم تو قتلگاه بگم ..... منم به آرزوم رسیدم غریب مادربخونم، کنار خیمگاه بگم ......منم به آرزوم رسیدم دل منو این روضه ها، بروی لبم این دعا حالا که میمیرم یه روز، اون روز باشم کرببلا 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
فرمود خدا فرشته ها را صلوات اوّل به مدینه مصطفی را صلوات دوّم به شه نجف سلامی بکنیم رُخسار علی شیر خدا را صلوات زهرا که ندانیم کجا تربت اوست یاد آور بهترین نسا را صلوات از ما همه بر امام مسموم سلام مظلوم امام مجتبی را صلوات مظلوم دگر امام در خون خفته افتاده به خاک کربلا را صلوات گفتم ز حسین چون نگویم سجاد آن پاک امام پارسا را صلوات پس باقر علم آن امام معصوم دریای فضیلت خدا را صلوات صادق که رئیس مذهب شیعه بود آن حنجرۀ علم و ضیا را صلوات یاد آر امام کاظم زندانی زندانی زنجیر به پا را صلوات رو جانب مشهد الرضا کن و بگو در طوس غریب الغربا را صلوات یاد آر امام تقیِ صاحب جود هم هادی و عسکریّ ما را صلوات حالا تو بیا حضور مهدی برسیم آن روشنی و نور هُدی را صلوات افروخته عرش کبریا را صلوات یک بار دگر آل عبا را صلوات ... ايوان نجف عجب صفائي دارد ..... حيدر بنگر چه بارگاهي دارد اي كعبه به خود مناز از روي شرف ...... جايت بنشين كه هر كه جائي دارد هرگز نكند واهمه از روز جزا ...... هر كس چو علي پشت وپناهي دارد ريزد گنهش به مثل برگ پائيز ....... گر زائر دلخسته گناهي دارد هرگز نشود ديده او نابينا ....... هر كس كه بر اين بقعه نگاهي دارد خوشبخت كسيكه اندراين وادي عشق ...... با راز و نياز اشك و آهي دارد بي حب علي عبادت نامقبول است ......... با مهر علي قدر و بهائي دارد هر كس كه نگشت پيرو مكتب او ....... قطعا تو بدان راه خطايي دارد حاجت بطلب هميشه از شاه نجف ........ زيرا كه يد گره گشائي دارد بروادي رحمتش دو صدبار سلام ....... مدفون دو سه صد مرد الهي دارد از كوفه رسد ناله حيدر بر گوش ....... زان خانه پر نور كه چاهي دارد نوميد نگردد ز سراي علوي ....... هر كس به درش دست گدائي دارد رحمت به روان آنكه گفت اين مصرع ....... ايوان نجف عجب صفائي دارد برای رفتن به چاووشی خون چرا از دوری خاکت نبارم کربلا! مانده ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا! گفته اند از آسمان ها، من ولی از کودکی در هوای بوی خاکت بی قرارم کربلا! روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر تا بیایم لحظه ها را می شمارم کربلا! دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا! خاک ما گِل کرده اند از روز اول با فرات زاده ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا! بی قرار از دیدن سقای تشنه پیش آب اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا! من کبوتر نیستم-حالا بماند چیستم- هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا! با ملائک روضه می گیریم بگذارند اگر ذره ای از تربتت را در مزارم کربلا عاقبت خاک گِل کوزه گران، هم گر شوم با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا! آمدم، رفتم، چه می شد بر نگردم یک سفر حر روزی بگیری در کنارم کربلا 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
بدرقۀ زائران کعبه زبانحال زائر کعبه به میهمانان گریز به خروج حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از مکه کریمی مراغه ای رفیق اولوب بیزه توفیق کبریا گئدیروخ نصیب اولوب سفر خانه گئدیروخ حلال ائدون بیزی بیزده سیزی دعا ائدروخ اورک دولی سوزیلن دل دولی دعا گئدیروخ عملدن اللریموز بوش گناهیله دولیدی اودور حضور خدایه یوزی قرا گئدیروخ قوناق حقیر اولا گر،قوناقچی اعظمدی برای مغفرت و پوزش خطا گئدیروخ دوتوبدی گوگلومیزی محنت و ملال و گناه صفا و مروه دن اخذ ائتماقا صفا گئدیروخ گرک داش آتماقا شیطانه حق کمک لق ائده مناده نفسیمیزی کسماقا فدا گئدیروخ مصمّموخ حجرالاسودین زیارتینه گرک او سنگ محکدن آلاخ بها گئدیروخ پیمبره سوزوز اولسا مدینه ده یتیراخ مشرّفِ حرم پاک مصطفی گئدیروخ اولاردی نور علی النّور بو سفرده اگر ضمیمه سفر اولسیدی کربلا گئدیروخ حسین آقا او کوزل قبره جانیمز قربان قوتاردی عمر قالور دلده مدعا گئدیروخ قوتولدی ائولریموزدن ده مُهر کرب و بلا گوگلده حسرت دیدار نینوا گئدیروخ نولیدی بیرده گوریدوخ که سس لنور چاووش گلون گلون آچیلوب راه کربلا گئدیروخ مریض جرم و خطایوخ گناه خسته سیوخ طبیب حاذق الیندن آلاخ دوا گئدیروخ گرک امام حسن قبرینه پناه آپاراخ هامی مرضلره اوردان آلاخ شفا گئدیروخ بقیع بُقعه ذکر و دعادی دار سلام او یرده حاجتیمیز اولماقا روا گئدیروخ فدا اولاخ او یره دورد امامه مدفن اولوب ائدر او منطقیه غبطه نه سما گئدیروخ قالوبلا گون قاباقیندا نه گنبد و نه ضریح اولوبلا شیعه لره مایه عزا گئدیروخ سَپاخ او قبرلره گوز یاشی گلاب عوضی دویونجا آغلاماقا قویسا اشقیا گئدیروخ سیزی دعا ائده روخ روضه پیمبرده اجابته یتیشر اوردا هر دعا گئدیروخ اگر چه نیّتیمیز کعبه دی مقام خلیل ولی به عشق ذبیحا من القفا گئدیروخ حسین!آقا سنه چون قسمت اولمادی عرفات بو غصّه قلبیمیزی ایلیوب یارا گئدیروخ مناده اولمادی ممکن کسمدون قربان سنون مناوه منا دئدی مرحبا گئدیروخ او کعبه که اورا منزلگه ملائکه دور او کعبه که اونا عاشقدی انبیا گئدیروخ همان او کعبه حسیندن صورا عزایه باتوب آقام ئولندن ائدوب پرده سین قرا گئدیروخ حسین او کعبه دن آیریلدی آیرلاندا دئدی الهی جبرا ائویندن اولوب جدا گئدیروخ بو دار امن ده ده بیزلره امان یوخدی غریب دربدروخ بیلمروخ هارا گئدیروخ
4_5933856438819489440.mp3
5.57M
ارادت به امام حسین (ع) آرزوی زیارت بیر  نظر ایت پادشه  کربلا شیعه لرون  قبریوه اولسون  فدا
4_5787685520481982559.mp3
6.22M
❣﷽❣ 🥀 🥀 نمیشه باورم محرمت بیاد و بین روضه هات نباشم نمیشه باورم میون جمع دسته های باصفات نباشم نمیشه باورم این‌ اربعین آقا منم تو کربلات نباشم نمیشه باورم خیمه بازم علم میشه،ایشالله با دعای تو خیلی دلتنگتم حسین، توسر دارم هوای تو اشهدُ اَنَّکَ ،اَقَمتَ الصَّلاه لک زده باز دلم، واسه کربلات 🥀سیدی یاحسین امیر عالمین خودت یکاری کن دلم آقا دیگه ازین زمونه سیره سیره خودت یکاری کن مثه گذشته روضه ها دوباره پا بگیره خودت یکاری کن نزاری نوکرت توحسرت حرم بمیره خودت یکاری کن منوبازامتحان نکن، رد میشه نوکرت حسین جمع میشیم‌ بازکنارهم،با لطف مادرت حسین زندگیمون فدا،همه بچه هات لک زده باز دلم، واسه کربلات 🥀سیدی یاحسین_امیر عالمین چه حس خوبیه همین که رام میدی بیام کنار تو بشینم چه حس خوبیه میزاری اربعین بازم ضریحتو ببینم چه حس خوبیه گداتم اما انگاری که شاه رو زمینم چه حس خوبیه وقتی که گریه میکنم،روضت آقا بهشتمه اینکه هستم غلام تو،بهترین سرنوشتمه تو اجازه بدی ، میمیرم برات لک زده باز دلم واسه کربلات ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مناجات 1 🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی 🔸دور از مائی و با مائی نمی‌دانم کجائی امام زمان... این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده... همه دارن شما رو صدا میزنند... ای منتقم کجایی... 🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم 🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی عزیز فاطمه... ما منتظر اون روزی هستیم... که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه: « ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله» 🔸کعبه‌ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی 🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی... کجا برا جد غریبت اشک می ریزی... آقا جانم... 🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد 🔸من تو را عبدم تو مولائی نمی‌دانم کجائی ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم... آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم... یا صاحب الزمان شب هفتم محرم... اومدیم بگیم آقا... 🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم 🔸تا برای انتقام آئی نمی‌دانم کجائی آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر... یا بن الحسن...
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 -
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب از قبل شد کمان‌تر، قدّ کمان راهب یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه به او سپرده بودند، پیشینیان راهب با مشت زد به سینه، با اشکِ دیده‌اش گفت زیباتر از مسیحا! دردت به جان راهب شاهی که هر دو عالم بودند در امانش آن شب سپرد اما، سر در امان راهب بعد از تنور خولی، قبل از مساجد شام شد نوبت کلیسا، شد میهمان راهب تا شد سرش مرتب، پیش نگاه زینب فوراً رسید خیرش، به خاندان راهب مریم به سینه می‌زد، آسیه گریه می‌کرد در مجلسی که زهرا شد روضه‌خوانِ راهب دردی به جانش افتاد، تا دید وضع سر را دردی که شعله می‌زد، تا استخوان راهب گیسوی چنگ خورده...، ابروی سنگ خورده... اوضاع صورتش برد، تاب و توان راهب وضع بد دهان را، زخم روی زبان را تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب آبی نخورد دیگر، نانی نخورد دیگر خونِ جگر از آن پس، شد آب و نان راهب آرام شد رقیه، وقتی که از کلیسا آمد سحر به گوشش، صوت اذان راهب در اوج قِصه بوسه می‌زد به گونه‌ی او جای رباب خالی در داستان راهب ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 بابا، برلب رسید ازغصه جونم کجـا بـودی بـابـای مهـربونم تمـام دختـران شـامی امروز همه بابا شونو دادن نشونم بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب شدم از طعنه های شام بیتاب یکی ازدختران باطعنه می گفت رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب پدر داران مرا تحقیر کردند دگر از زنده ماندن سیر کردند همه بر گریه ام خندیده بودند سه ساله دخترت را پیرکردند اگر دردمندی بگو با رقیه اسیری به بندی بگو یا رقیه بکارت گره گر فتاده بگو ز کارت گره وا کند تا رقیه میان خاک ها دادند جایش پر از تیغ مغیلان بود پایش برای دخترک جای عروسک سر ببریده آوردند برایش دهان من ز مشت زجر کج شد تمام دنده هایم رج به رج شد دگـر پاها و دستم حس ندارند رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد سه ساله بـار غم بـردم بدوشم دگر افتادم از آن جنب وجوشم شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم به شام و کوفه دلم رامحک زدند ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
4_5830398540743971956.mp3
7.52M
❣﷽❣ 💐 💐 👌👌 ❣پر از دردم آقا، برایم دعا کن ❣مریضم سرا پا، برایم دعا کن ❣گرفتار نفسم، اسیر گناهم ❣تو ای روح تقوا، برایم دعا کن ❣به غیر از تو دیگر، کسی را ندارم ❣تو تنهای تنها، برایم دعا کن ❣زمین گیر دردم، ببین روی زردم ❣فتادم من از پا، برایم دعا کن ❣منم رو سیاه و، منم عبد درگاه ❣کجایی تو مولا، برایم دعا کن ❣امیدم کجائی، اگر کربلایی ❣بیا... یا همانجا برایم دعا کن 💐یابن الحسن ... ❣تو با سوز سینه، چو آئی مدینه ❣تو را جان زهرا، برایم دعا کن ❣برای ظهورت٬ دعا می کنم من ❣تو هم جان مولا، برایم دعا کن... 💐یابن الحسن ... 💐(( به سید ابن طاووس فرمود : سیدابن طاووس سلام منو به شیعیانم برسان، بگو برا فرج من دعا کنند ،،منم برای اونا دعا میکنم، خدا حاجتشونو بده…)) ❣برای ظهورت٬ دعا می کنم من ❣تو را جان مولا، برایم دعا کن… ❣ببین که برایت دعا میکنم من ❣تو هم در دعایت برایم دعا کن 💐یا صاحب الزمان… .
4_5864169688203793213.mp3
7.06M
❣﷽❣ 🌤 🍁 منتظرت بودم 🌤 👌👌 . دل به امیدت بستم بس که تو آقایی در انتظارت هستم عزیز زهرایی عزیز زهرایی عزیز زهرایی بی تو ندارد این دل صفای روحانی زنده کن این جان را از دم مسیحایی دم مسیحایی دم مسیحایی من منتظرم تا که تو صورت بنمایی تا خلق بداند تو فقط یوسف مایی موعود خدایی شاهنشاه مایی 🌤مولا تو کجایی مولا تو کجایی کوچه نامت در جان ما چراغانی عنایتی مولاجان تو شاه مردانی توشاه مردانی تو شاه مردانی خیمه دار العشقت کجا به پا گشته کرب و بلا یا نزد شه خراسانی شه خراسانی شه خراسانی با روی سیاه و گنه از راه رسیدم مولا ز کرم قطع مکن دست امیدم تنها و غریبی ، بر ما تو طبیبی 🌤مولا تو کجایی مولا تو کجایی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5888877660100102923.mp3
8.51M
❣﷽❣ ⬅️" ⬅️ ⬅️🎤ِ بیا و بشین و ببین حالمو که بی تو هنوزم یه بیچارمو بیا و یه مرهم شو تو این خزون ببخش ای عزیزم تو آزارمو نمونده برام دلخوشی جز نگات نشد کم کنم من که از غصه هات هنوزم به عشقت نفس میکِشم شاید بشنوم من یه روزی صدات ⬅️خرابم نکن بیش ازاین نازنین ⬅️خرابم نکن ماه بالا نشین ⬅️خرابم نکن وقت آبادیه ⬅️بیا مرد تنهای این سرزمین ⬅️بیا یَابنَ زهرا، بیا عشق من میخوام زیر بار غمت بشکنم با روز و شب بی تو من دشمنم کسی که به جز بار زحمت نبود کسی که به یاد تونبود اون منم تو لیلایی و این جنون کارمه که حرف تو گرمای بازارمه بیا تا تموم شِه غم وخستیگم آخه من بریدم آقا ازهمه ⬅️خرابم نکن بیش ازاین نازنین... ⬅️بیا یَابنَ زهرا بیا عشق من تا اسمت رو بردم گره وا شده غم عشق تو، تو دلم جاشده آقاجون واسه گریه ازعشق توست اگه چشمای جاده زیباشده اگر حرفی ازتو نزد نای ما نیومد اگر سمت تو پای ما دلیلش همش اون گناهایی بود که توگریه کردی بازم جای ما ⬅️خرابم نکن بیش ازاین نازنین... ⬅️ بیا یَابنَ زهرا بیا عشق من ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5864169688203793210.mp3
11.04M
❣﷽❣ 🌤 🌤 👌👌 دعات کردم میون ندبه گریه ها برات کردم ناله برای درد و غصه هات کردم تو خواب دیدم که جونمو فدات کردم چه غمگینم به عشق تو میون روضه میشینم کنارمی ولی تو رو نمی بینم دعای خیرته که میده تسکینم گدات همه ش رو لب دعا داره: رب اجعلنی من انصاره نوای قلب عاشق زاره: رب اجعلنی من انصاره 🌤بیا آقا... تو غم داری میبینی شیعه ها رو توو گرفتاری نشد برا ظهور تو کنم کاری میشه منو صدا کنی برا یاری ظهور میشه یه روز  میای و دنیا پر ز نور میشه خاطره های خوبمون مرور میشه با تو دل همه پر از سرور میشه دعای هر روز عزاداره رب اجعلنی من انصاره دلا برا یاریش بیقراره رب اجعلنی من انصاره 🌤بیا آقا... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5933817096919061203.mp3
8.04M
❣﷽❣ 🔺 🔺 🔺 🔺 👌👌 🌤️خون مظلوم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️اشک معصوم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️آه محروم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️قلب مغموم تو را میخواند 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️همه گویند بیا مهدی جان 🌤️بشنو ناله ما مهدی جان 🔺اللهم عجل لولیک الفرج 🌤️خون رخسار رسول دو سرا 🌤️ العجل یا مهدی 🌤️فرق بشکافته شیر خدا 🌤️العجل یا مهدی 🌤️ناله های شب تار زهرا 🌤️العجل یا مهدی 🌤️پرچم سرخ شه کرببلا 🌤️العجل یا مهدی 🌤️همه گویند بیا مهدی جان 🌤️بشنو ناله ما مهدی جان 🔺اللهم عجل لولیک الفرج 🌤️ما که لب تشنه دیدار تو ایم 🌤️همه نادیده خریدار تو ایم 🌤️نه خریدار گرفتار تو ایم 🌤️نه گرفتار که بیمار تو ایم 🌤️همه گوییم بیا مهدی جان 🌤️بشنو ناله ما مهدی جان 🔺اللهم عجل لولیک الفرج ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
السلام علیک یا اباعبدالله آنقده بالا سر جوانش علی اکبر زمین گیر سد هر چی زینب توخیمه منتظر شد دید داداش برنگشت یالَلعجب ... نکنه حسینمم زمین گیر کردند راوی میگه دیدم یه خانم رشیده پابرهنه از خیمه ها داره میاد هی میگه وَا اُخَیّاه وَ ابنُ اُخَیّاه یعنی اول نگران حال حسینه، افتان و خیزان داره میاد، پرسیدم این بانو کیه، گفتند هٰذِه زَینَب همه دارند زمین گیری حسینو میبینند، نفس دیگه نمیتونه بزنه، اما تا صدای نفس زدن زینبو شنید بدن علی اکبر رو رها کرد وَ رَدَّهٰا إلَی الفُسطاط بی مقدمه و بی معطلی زیر بغل خواهر رو گرفت بلافاصله به خیمه ها برگرداند آخه یه بار بچه بود یادش آمد مادراش بین نامحرما زمین گیر شد نمیخاد دیگه این خاطره تکرار بشه زینب رو خودش برگرداند میخام بگم‌ حسین جان ، قربون این غیرتت، کجا بودی عصر روز یازدهم ، همه نامحرما دورش حلقه زده بودند یه نگاه کرد فرمود اَما تَستَحیُون.... مگه حیا نمیکنید من دختر پیغمبرم.... حسین... .