eitaa logo
ذاکرین آل الله
251 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6023932541650602215.mp3
5.18M
‍ ❣﷽❣ 🌟 ⚫️ 🌟 ⚫️مادر.. 🌾دارم از حالت خبر ⚫️.مادر..غرق خونی پشت در 🌾مادر..گشته ای تو بی پسر ⚫️مادر مادر.. مادر این حرف جدایی باورم نیست سایه ی مهر توفردا برسرم نیست دیده ام خوابی که پیشم مادرم نیست روشنایی بی تو در چشم ترم نیست مادر.. زیرباران محن مادر..شعله زد برقلب من مادر ..بغچه پر از کفن...مادر ⚫️مادر.. 🌾دارم از حالت خبر ⚫️.مادر..غرق خونی پشت در 🌾مادر..گشته ای تو بی پسر ⚫️مادر مادر.. این حسین راکه تویی زنده ببویش کربلاء بوسه بزن جایم گلویش بنگری برسینه میشیند عدویش غرق خاک وخون ببینی گشته رویش خیمه ز جور دشمنان...سوزان قلب تو وآن کودکان...سوزان اشک زمین و آسمان...مادر ⚫️مادر.. 🌾دارم از حالت خبر ⚫️.مادر..غرق خونی پشت در 🌾مادر..گشته ای تو بی پسر ⚫️مادر مادر.. حضرت زهراءچنین گفته به زینب جانم از غمهای تو رسیده بر لب میشوی بی من در این دنیا معذب از غریبی تو جانم گشته پر تب دارم از حالت خبر...زینب شهر کوفه آن سحر...زینب بنگری قتل پدر...مادر ⚫️مادر.. 🌾دارم از حالت خبر ⚫️.مادر..غرق خونی پشت در 🌾مادر..گشته ای تو بی پسر ⚫️مادر مادر.. زنده ميگردد غم کوچه دوباره بنگری قلب حسن را پاره پاره می زند ظالم به قلب تو شراره می کند ام الجمل ناگه اشاره برغریب در وطن...ای وآی زینبم ناله بزن...ای وآی خون وتابوت حسن...مادر ⚫️مادر.. 🌾دارم از حالت خبر ⚫️.مادر..غرق خونی پشت در 🌾مادر..گشته ای تو بی پسر ⚫️مادر مادر.. .https://eitaa.com/Arbabhosyn .
💠 صلوات خاصه سلام‌الله علیها 💠 اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
. شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها گریه کُن گریه‌کنِ روضه‌یِ زهرا گریه گِره‌یِ بغضِ گلو باز شود با گریه گریه کُن بر من و اولادِ یتیمَم مولا لحظه‌یِ غسلْ کفن می‌کند اَمّا گریه اشک‌وخون می‌شود آغشته که خونابه شود لاله دارد کفنم آه بکِش با گریه پیکرم از رویِ پیراهنِ من می‌شویی تا نبینی چه سرم آمده آنجا گریه..... بر من و بازویِ زخمی و وَرم‌دار مکن یاعلی می‌ترکد بغضِ پسر با گریه حسنم دید چه‌ها بر سرِ من آوردند سیلی و زخمِ زبان ضربِ لگدها گریه چشمِ خود بست نَبیند پَر وُ پهلومْ شکست باز شد دیده و پیداست رَدِ پا گریه تا خودِ خانه عصایم شده و زار زده العجل گفته حسن کرده خدایا گریه ............... فاطمیه سلام اللّه علیها عمری کنارم بودی و دردت نگفتی از ضعفِ هر روز و رُخِ زردت نگفتی تا کوچه رفتی حقِّ حیدر را بگیری اَمّا که سویِ خانه آوَردت نگفتی نامرد سیلی زد به تو خندید بَر من مردانه دیگر چه به این مَردت نگفتی؟! جایِ غلافِ رویِ بازو را ندیدم از زخمِ پَر تا پیکرِ سردت نگفتی سَر‌درد داری هر شب اِی یاسِ کبودم از دردِسرهایت به هم‌دردت نگفتی پهلوبه‌پهلو می‌شوی امّا به سختی از ضربه‌هایِ خصمِ وِلگردت نگفتی خونابه و خون می‌چکد از زخمِ سینه مهدی بیا گفتی و از دردت نگفتی   ✍ .............._________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1. سلام ای.mp3
5.47M
( سلام الله علیها ) سلام ای ذکر خاص حق ثنایت ۴ دی ماه ۱۴۰۱
( سلام الله علیها ) سلام ای ذکر خاص حق ثنایت درود ای گفته احمد من فدایت تو فرقانی تو یاسینی تو طاها تو زهرائی تو زهرائی تو زهرا تو حبل محکم حبل المتینی امید رحمة للعالمینی تو بسم الله سماواتت کتابند تو خورشیدی و عالَم ماهتابند حیات عشق از خونِ حسینت بلندی ، خاک بوس زینبینت مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست یه خانومی که شصت سالش باشه ، پنجاه سالش باشه ، وقتی ازدنیا بره میگن سنی نداشت ، اما مادرِ هجده ساله چی ؟ مادری که دختر پنج ساله داره ، دختر پنج ساله جاش روی زانوی مادره ، مادر موهاشو شانه میکنه ، مادرلباساشو عوض میکنه ، اما این شبا دیگه بی مادر میشه زینب ، این شبا دیگه ابی عبدالله یتیم میشه ، این شبا دیگه صفای خونه ی علی رخت بر می بنده ... مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست کِرامت ، خشتی از قصر بلندت سخاوت تا قیامت مستمندت تا اون گدا گفت بی بی جان این پوست منو سیر نمیکنه ، این پوست خرج راهم نمیشه ، دست بُرد گردنبندش رو درآورد داد به سائل ، پیغمبر خدا (ص) آدرس داد ، گفت هر کی گداست برود درِ خونه ی فاطمه ، دخترم کسی رو دست خالی برنمیگردونه ، ... مرد سائل وقتی توو مسجد مدینه گفت آقا یا رسولَ الله ، برهنه ام ، گرسنه ام ، خرج راه ندارم ، حضرت فرمود من که چیزی همراهم ندارم ، بِلال ، پاشو این مرد رو ببر درِ خونه ی دخترم فاطمه ، ... روزیِ سالت رو باید از فاطمیه بگیری ، گدا اگه اسیر هم باشه ، بی بی ردش نمیکنه ... ۴ دی ماه ۱۴۰۱
2. کرامت خشتی از.mp3
7.47M
( سلام الله علیها ) کِرامت ، خشتی از قصر بلندت ... ۴ دی ماه ۱۴۰۱
( سلام الله علیها ) کِرامت ، خشتی از قصر بلندت سخاوت تا قیامت مُستمندت امامان آبرومندِ جلالت امیرِمؤمنان مَحوِ کلامت پیمبر (ص) عاشقِ راز و نیازت خدا فخریّه دارد بر نمازت تمام آفرینش ، پای بستت پیمبر (ص) خم شد و بوسید دستت ... اما اون دست دیگه این شبا بالا نمیآد ، اون دست دیگه نمیتونه زینبو بغل بگیره ، لذا گلایه زینب اینه ، مادر مادر مادر ... دگر به سينه و پهلو مرا نمي‌گيري ؟ مگر به سينه و پهلو چه ديدي ، اي مادر ؟ بگم بی بی جان مگه اون روز نبودی ، بینِ درو دیوار ، مادرت زمین خورد ... مگه اون روز ندیدی مادرت صدا میزد : فِضّه بیا بیا بیا .. صدای ناله ی او را زِ پشتِ در شنیدم من خدا داند که از زینب خجالت می کشیدم من یه نگاه میکردند می دیدند مادر روی زمین افتاده ، یه نگاه میکردند بابا بیاد کمک ؟ اما می دیدند بابارو دارند میکِشونند می برند ...کمک مادر برم ؟ یا کمک بابا کنم ؟ خیلی روز عجیبی بود ، بزار یک بیت از زبان امام حسن بخونم : سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند ( به خدا اگه فکرکنی مادرت حتی زمین بخوره ... ، چه حالی بهت دست میده ؟ ، تا چه برسه به اینکه ببینی کسی داره مادرت رو میزنه ... ؟ ) سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند خواهرانم نفَس نفَس چه غریبانه میزدند مُغیره میزد ، قُنفذ میزد ، اما یه کسی که تا حالا اسم نحسش رو کمتر شنیدی ، اون هم میزد ... او بدتر از همه میزد ... « خالدِ بنِ ولید » ، تاریخ نوشته ، یه تازیانه به سرِ حضرت زد ، ... دیگه مادرتون سردرد میکرد ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْس » دستمال به سرش می بست ، مادرمادر مادر ... نفسم حبس شد به دل ... اصلا یادش می افتی میخواهی داد بزنی ... تازیانه به سرِ مادر خورد ، لذا از اون روز دیگه سردرد میکرد ، سرش رو با دستمال می بست « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ ، باكِيَةَ الْعَيْن ... » نفسم حبس شد به دل اشک چشمم ستاره شد مادرم را که میزدند جگرم پاره پاره شد ... لذا به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا چرا روضه مارو نمیخونی ؟ عرض کرد آقا من همش روضه شمارو میخونم ، حضرت فرمود : نه روضه مارو نمیخونی ، گفت آقا روضه شما کدومه که من نمیخونم ، فرمود : روضه ما اون روزی بود که مادرمون رو جلوی چشمِمون زدند ... در کودکی لرزاند به هم پیکرِ مارا ، پیکرِ مارا در پیشِ چشم ما زدند مادر مارا ، مادر مارا مدینه جلو چشم دختر ، مادر رو میزدند ، جلو چشم پسر، مادر رو میزدند ، ... توو مجلس یزید هم جلو چشم دختر ، یزید با چوب میزد به لب و دندانِ حسین ... هان اگه ناله داری ، این ناله ات رو حبس نکن ، چون خیلی سخت بود این صحنه ، اونقدر سخت بود ، زینب گریبان پاره کرد ، یه روایتی دیدم ، اگه حقشو ادا میکنی بگم ؟ نوشتند یزید آنقدر با چوب محکم میزد ، دندان های ثنایای ابی عبدالله شکست ... ؟؟؟ حسییین ... ۴ دی ماه ۱۴۰۱
3. در آغاز جوانی.mp3
2.74M
( سلام الله علیها ) در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی زده بر پیکرِ تو فلک ، رنگِ خزانی بمیرم برایت که پژمردی تو در بینِ کوچه زمین خوردی در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دست سنگین کبودی شده قسمت رویت شکسته شد از کینه پهلویت : امان از داغ مادر امان از آهِ مضطر امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر امان از هجوم عدویِ پست زده تازیانه به رویِ دست ( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار ۴ دی ماه ۱۴۰۱
6. کلیات صوتی.mp3
11.54M
صوتی کامل ( سلام الله علیها ) بسم ربّ العشق ربّ العالمین عشق مولایم امیرالمومنین
. اهلِ عالم آبرویم از همین شالِ عزاست سینه‌ام شش دونگ نذرِ های‌هایِ روضه‌هاست اشکهایِ چشم را هر فاطمیه می‌خرد مادری که پشتِ در نای وُ نوایِ روضه‌هاست فاطمیه ناخودآگاه از نگاهم می‌چکد شبنمی که حاصلی از کوچه‌هایِ روضه‌هاست کوچه‌ای تنگ و دلی از سنگِ خارا سخت‌تر یاسِ نیلی دسترنجِ پنجه‌هایِ روضه‌هاست پنجه‌ای که جایِ آن بر صورتِ گلبرگ ماند صورتی نیلوفری که سینمایِ روضه‌هاست داستانی دارم از جنسِ گلابِ نابِ یاس میخِ در آغشته با خون‌لخته‌هایِ روضه‌هاست دستِ غیرت در طناب است و غلافی از عذاب روزیِ بازویِ حامیِ ولایِ روضه‌هاست بر دری که نیمی از آن سوخته خاکی به جاست این نشانی از لگد یا جایِ پایِ روضه‌هاست خانه‌ای دیدم که در آن مَحرم از مَحرم گرفت رویِ خود را این تمامِ ماجرایِ روضه‌هاست ناله‌یِ تنها جوابِ اَلسّلامِ بوتراب آهِ سردِ سینه با خونابه‌هایِ روضه‌هاست خاک بر کامِ تو ای شاعر کجاها می‌روی ؟! روضه‌ات سنگین‌تر از کرب‌وبلایِ روضه‌هاست ✍ .
خون گریه میکنم - بر سینه میزنم آخه مادرمو زدن نامحرم میزد و - باز محکم میزد و سایه ی سرمو زدن تا در افتاد/ سر افتاد/ با یه دست بر کمر افتاد پرپر افتاد / پر افتاد / مادرم خونجگر افتاد (واااااااای) یک مادر یه طرف - یک لشگر یه طرف لگد اومد و بعد یه آه خم شد یاس جوون - پر زد تا آسمون کودکش ولی بیگناه باز هتاکی/ غمناکی / مادرم سر تا پا خاکی معجر سوخته/در سوخته/صورت و موی سر سوخته (وااااااااای) بازو، تازیونه - پهلو، تازیونه رو زمین افتاد به رو آه از روی کبود - خون جاری شده بود امون از سیلی عدو چادر پاره /چشم، تاره/ رو زمین ریخته گوشواره نور در بنده/ شرمنده / دشمنش داره میخنده
قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در می‌نشیند منتظر بانوی محشر پشت در خانه وقتی خانه‌ی زهراست، پس هر سائلی، بعد دق الباب خندان می‌شود در پشت در آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود سجده کرد و اَشهدش را گفت کافر پشت در در زدند و با خودش می‌گفت حتماً سائل است باز هم با کیسه‌ی نان رفت مادر پشت در در کمال حیرت اما دید بانوی کرم جای سائل آمده این‌بار لشکر پشت در در زدند و در زدند و در زدند و در شکست آه شد آغاز، جنگی نابرابر پشت در با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله بُرد پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در غنچه‌ی یاس و هجوم آتش و مسمارِ داغ شد گل نشکفته‌ی سادات، پرپر پشت در نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را از چه بابت رفت فضه جای حیدر پشت در کار دنیا را ببین در رفت و آمدهای خود ناگهان از پا می‌افتد مرد خیبر پشت در گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در
. مدح و مرثیه رویِ یاس مصطفی شد اَرغوانی پیشِ من قامتِ تازه‌جوانی شد کمانی پیشِ من ضربه‌یِ دستِ سقیفه مادرم را زد زمین هر دوچشم از کار اُفتادند آنی پیشِ من -------------------------- تا خانه راهی نیست امّا مادر ما  آنقدر افتاده زمین درکوچه ها تا .... فهمیده راز کوچه را از خاک چادر  هم زینبِ غم‌دیده هم  بابایِ تنها                        -------------------------- برادر چرا بغض داری بگو؟! چرا  مضطر و بی‌قراری  بگو؟! چرا چادرِ مادرم خاکی است ؟!  چرا چشمِ تو شد بهاری بگو؟!                        -------------------------- رنگِ پریده‌یِ حسنت روضه‌خوانِ توست گلهایِ سرخِ پیرُهَنت روضه‌خوانِ توست ارثیِّه‌یِ تو بُغچه‌ای از آهِ زینب است زهرا عزیزِ بی‌کفنت روضه‌خوانِ توست                        -------------------------- گوشهایِ چاه را   آهِ علی  پُر کرد آه بی تو یازهرا شدم از زندگی دلسرد آه سینه‌ام ازکینه‌هایِ این مدینه سوخته مردِ تنهای خدا  و این‌همه  نامرد آه                        -------------------------- رویِ من زرد ُو دوچشمِ حسنت سرخ شده غسل دادم تنت امّا   کفنت سرخ شده وارثِ چادرِ خاکیِ تو هم  فهمیده میخ باچشمه‌یِ خونِ بدنت سرخ شده                        -------------------------- صورتِ رازنگهدارِ تو بر دیوار است از عطش یا غمِ تو باز حسین تب‌دار است دیدنِ بسترت وُچادر وُ در سخت ولی .... وای   جاروزدنِ دخترکت دشوار است                        -------------------------- حرم برایِ غمِ بی‌حرم زدیم بیا   به عشقِ فاطمه دَم از عَلَم زدیم بیا به نامِ یاس از عبّاس وُ علقمه خواندیم  رضایِ مادرت آقا  رقم زدیم بیا                        -------------------------- ضربه بر در خورد ُو لوحِ یاسِ خانه سرخ شد میخ از خونِ دل وُ هُرمِ زبانه سرخ شد کوثرِ بی‌جانِ حیدر رویِ خاک افتاد وای  رویِ غیرت از غمِ تلخِ زمانه سرخ شد                        -------------------------- جنسِ عزایِ فاطمیِّه جنسِ دیگری‌ست   قلبی که فاطمی شده   وَاللّه حیدری‌ست سینه‌زنِ مدینه‌یِ غمهایِ مادرم   الگویِ نابِ سینه زدن یابن‌َالعسکری‌ست                        -------------------------- در سینه‌یِ سقیفه فقط کینه ریشه داشت بغضِ علی ُوفاطمه‌اش را همیشه داشت کوبید با لگد به در ُو یک نفر نگفت   ملعون نزن .... وَ مادرِ ما بارِ شیشه داشت                        -------------------------- دشمن شکسته دنده وُ پهلویِ من علی وای از غلافِ کینه و بازویِ من علی ملعون مرا زمین زد وُ جانم کشید وُ بُرد کوریِ  اهلِ فتنه    هیاهویِ من علی                        -------------------------- خاطراتِ در وُ دیوار عذاب‌آوربود مادرم بود ولگد بود وفشارِ در بود غنچه‌ای وانَشده در رَحِمَش پرپر شد ردِّ خونابه رویِ میخِ در وُ بستر بود                        -------------------------- اشکهایت قاتلِ زهراست پاکش کن علی فکرِ بغضِ مجتبی وُ قلبِ چاکش کن علی جان‌نثارت از تو دارد خواهشی سردارِ عشق  نیمه‌شب دور از نگاهِ شهر خاکش کن علی   ✍ .
فصل غم است! ای دل غمدیده گریه کن بنشین به کنج خلوت و پوشیده گریه کن ایام فاطمیه رسید و دراین فضا عطر عزای فاطمه پیچیده گریه کن از شعله‌های داغ جگرسوز او چوشمع آتش بگیر! ای دل تفتیده گریه کن همراه غنچه‌های گلستان مرتضی برآن گلی که دستِ ستم چیده گریه کن تنها نه فاطمیه «وفایی » که تا ابد فصل غم است، با دل تفتیده گریه کن ✍
زمینه‌کوچه‌امام‌حسن‌ع.mp3
2.2M
زمینه کوچه _ امام حسن مجتبی(ع) بند1️⃣ دیگه / از این دنیا سیرم با خاطراتم درگیرم با یاد کوچه و مادر کم کم دارم از دس میرم آروم آروم _ میریزم اشک _ توی خونه با این اوضاع _ شده اینجا _ یه ویرونه دیگه مادر _ زیاد زنده _ نمی مونه غم و دردا مو ریختم توو خودم دیگه بعد از کوچه حیرون شدم (۲) (ای وای ، مادر) بند2️⃣ کوچه / آخر دنیا بود توی قلب من غوغا بود توو دلش بغض بابام و مثل سایه پشت ما بود با اشک و آه _ بهش گفتم _ فقط برگرد سر مادر _ پایین بود و _ حیا میکرد با اون کینه‌ش _ جسارت کرد _ به ما نامرد میگفتم مادر از اینجا بریم فقط زود تر پیش بابا بریم (۲) (ای وای ، مادر) بند3️⃣ هر روز / آتیشه توو سینه‌م وقتی مادر رو می‌بینم هر وقت رد میشم از کوچه با گریه روو خاک میشینم میسوزه این _  دلم از بس _ کشیدم آه همینجا بود _ که سیلی زد _ به روی ماه خونِ دل شد _ غذای من _ توو این چند ماه خدایا جونم رو امشب بگیر که هستم پیش مادر سر به زیر (۲) (ای وای ، مادر) 🖍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا