بدون بارش باران، کویر میمیرم
بدون گریهی بر تو، فقیر میمیرم
هرآن کسی که غلام تو میشود آقاست
بدون نـوکــری تـو حقیر میمیرم
اگرچه کـرب و بلا قسمتم نشد آقا
به حسرت حرمت در مسیر میمیرم
برای زخم زیاد تو عمر من کم بود
دو چشم من نشد از گریه سیر، میمیرم
به وقت مردن خود جای أشهدم گویم
"حسین أمیری و نعم الأمیر" میمیرم
قسم به مـادر پهلو شکستهات آقا
محبت خودت را ز من نگیر میمیرم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
با خیـال حـَـرَمَــت زندگی ام میگذرد
خواب شیرین حرم آخر رویای من است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهیدان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
ㅤㅤ
مِصباحالهُدی و سَفینهُ النجاه
تنها تویی که میتوانی مرا
به راه راست هـدایت کنی
#کشتی_نجات...
#حسین_جان❤️
احساس میکنم که شبیه کـبوترم
هرگز به غیر بام تو جایی نمیپرم
از لحظهای که پای بساط تو آمدم
مشمول لطف دائم #زهـرای_اطهرم
حتی حبیب هم به دلم غبطه میخورَد
وقتی میان روضهی تو فیض میبرم
هیات، محل تربیت خانوادههاست
سینه زدم کنار پدر، با برادرم
گریهکن مجالس روضهست مادرت
جاروکش مجالس روضهست مادرم
جاماندم از زیارت ششگوشه یاحسین
این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم
شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست
آید صـدای نالهی بـیبـیِ، بی حــرم
از فرط غصه موی سر من سفید شد
لبتشنه و گرسنه حسینم شهید شد
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#شب-جمعه
#حـسـین_جـان
انبیا در آخرِ خط میشوند #عبدالحسین
آخـرِ این راه از آغـازِ آن هم بهتر است
رتبه ی پیر غلامان تو نزدِ فاطمه ست
چون #غلامی_شما_با_قامت_خم بهتر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
https://eitaa.com/Arbabhosyn
.
التماست میکنم با من کمی تا کن حسین
در میان خیل زوارت مرا جا کن حسین
چند روزی میشود چندین گره پیش آمده
جان مولا یک نظر کن این گره وا کن حسین
اشک چشمم چند روزی میشود خشکیده است
چشمه ی چشم مرا مانند دریا کن حسین
قصه ی عشق من و تو قدمتش دیرینه است
پس بیا در راه عشقمان تو غوغا کن حسین
در کلاس تو ندارد دانشی این بی سواد
پس بیا از دانشت من را تو برنا کن حسین
من ارادت دارم آقا از قدیم بر ساقی ات
یک نظر کن و مرا مجذوب سقا کن حسین
پادشاهی میکنی بر عرشیان و فرشیان
از کرم فکری به حال زار دنیا کن حسین
بس در این دنیا بجز تو دیدم آقا کور شدم
من تو را میخواهم و من را تو بینا کن حسین
آری حقا من همانم کز گناه آلوده ام
التماست میکنم با من کمی تا کن حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
تو آرزوی بلندی و دست من كوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خستهست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#به_یاد_شهیدان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
شب جمعه است دلم کـرب و بلا میخواهد
در حـرم حال مـناجـات و بکـا میخواهد
شب جمعه ست دلـم شـوق پریدن دارد
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد
حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون
خفقان دارد و از عشق هـوا میخواهد
آه ای کرببلا سختتر از هجران چیست؟
دل من آمده در صحن تو جا میخواهد
اغنیا کعبه ی خود را به تو ترجیح دهند
کـربلا، حضرت ارباب #گـدا میخواهد؟
روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب
مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد
تنگـدستم ولی از برکت آقـا شـاهـم
بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد
#نـوكـــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم
حرارتیست قدیمی که در دلـم دارم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_
عجل_فرجهم
#شب_جمعه ست بیا چشم دلت باز نما
پرگشا تا حـرم عشـق، تو پرواز نما
مرغ دل را بنشان داخل بین الحرمین
به حسین بن علی عشق خود ابراز نما
#تل_زینب برو و یاد غـم #زینب کن
تو زیارت به دلـی غـم زده آغاز نما
شب جمعه ست یقین فاطمه هم کرببلاست
دل خود با دل پر از غمش همـراز نما
سر به #شش_گوشه ی مولا بنه و زاری کن
اوست #اربـاب،تو هم نوکـری احراز نما
تا بگـیری تو بـرات نظـر بر حـرمـش
اشکـهـا ریز و نیاز خودت ابـراز نمـا
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان
واجب تر از نماز شبم روضة الحسین
جالب تر از بهشت برین جنة الحسین
باشد قرار و وعـده ی عشـاق کــربلا
شبهای جمعه نیمه ی شب قبة الحسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند
بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند
هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند
چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند
غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند
غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند
بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام
پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند
تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر
چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند
بنده ی سلطان که باشی پادشاهی میکنی
اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند
خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است
لااقل وقتی ندارد پر، پناهش میدهند
لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم
هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند
من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف
نوکر را در خانه ی حیدر پناهش میدهند
زیر پای زائران #کـربلا هرکس که مُرد
بچه های #فاطمه محشر پناهش میدهند
هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد
هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسیـن_جـان
در سراشیبی ماه رمضانیم، دعایی دارم
در سراشیبی قبرم تو برس بر دادم😭
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير
روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهیدان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم
در حرم بودم و ای وای، که مَحرم نشدم
بارها بسته شد و قافله رفت و رفت و...
منِ جا مانده ی بد، باز فراهم نشدم
بدتر از هرچه که میشد، به سرم آمده است
چشمه ام خشک شد و وصل، به زمزم نشدم
سیل شد چشمه ی چشمان ترِ بعضی ها
برهوتم که نَمی از نَمِ شبنم نشدم
متزلزل تر از آنم که نیفتم بر خاک
ریشه ام در دلِ آب است، که محکم نشدم
کِبر و خودخواهی من باز به جانم افتاد
زحمت خویش شدم، از سر خود کم نشدم
عده ای خوب رسیدند، در این ماه، به جاه
منِ آواره ی بیچاره گـدا هم نشدم
عده ای مثل شرابِ ازلـی ناب شدند
چای خوش رنگ که نه، آخرِ سر دَم نشدم
ظاهرا سجده کنانم به نمازم اما...
باطنا پیش خداوند، کمی خم نشدم
این همه غصه خلاصه شده در یک مصرع...
رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسیـن_جان💔
در بین خلق شهره شدم من به نام تو
شرمنده ام که موجب بد نامیت شدم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
.
گل از گلم وا میشود در هر شب جمعه
غم از دلم پا میشود در هر شب جمعه
گلهای اشکم با سلام گریهداری باز
تقدیم آقا می شود در هر شب جمعه
زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور
کمکم مداوا میشود در هر شب جمعه
وقتی خدا از عرش میآید به دیدارت
صحن تو غوغا میشود در هر شب جمعه
با نالههای " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز
خون بر دل ما میشود در هر شب جمعه
تا روضهخوان میگوید از شرحِ وداعِ تو
غم تا کمر تا میشود در هر شب جمعه
جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن
با گریه معنا میشود در هر شب جمعه
پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدیست
تحویل زهرا میشود در هر شب جمعه
میراثی از چشم کبود حضرت یاس است
چشمی که دریا میشود در هر شب جمعه
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
شب جمعه شده و باز سلامي از دور
كاش فطرس خبر پاسخ آن را بدهد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
جهم
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست، خودم نوکر تو
لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی که چه آید سر من
من برایت نگرانم که چه آید سر تو
همه را بدرقه کردی و به میدان بردی
می روی هیچ کسی نیست به دور و بر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو
وای از معجر من، معجر من، معجر من
وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو
سعی ام این است ببینم بدنت را، اما
چه کنم، شمر نشسته جلوی خواهر تو
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان💔😭
سنگها...هلهلهها...پیکـر تو...یک لشگـر
وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن #عاشورای_حسینی و شهادت مظلومانه ی #اباعبدالله_الحسین (ع) و یاران با وفایش بر عزاداران آن حضرت تسلیت باد.🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان😭😭
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_تمام_زاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
#حسین_جان
اشک می ریزد زمین هر روز و هر شب بعد تو
رنگ آرامش نخواهد دید زینب بعد تو
حق لبهایت اسیر خیزران گشتن نبود
عالم و آدم شد از قصه لبالب بعد تو
زیر نعل تازه ماندی نامرتب شد تنت
من چگونه تن کنم رخت مرتب بعد تو
حال زین العابدین قلب مرا سوزانده است
میرود از حال میبیند چو مرکب بعد تو
هیچکس ام البنین را در دل سایه ندید
می رود آنجا که خورشید است اغلب بعد تو
رفتی و گفتی به ما ذلت پذیرفتن خطاست
رفتی اما خوب جا افتاد مطلب بعد تو
خون تو احیاگر دین رسول الله شد
کم نخواهد شد یقیناً نور مذهب بعد تو
#محمود_یوسفی
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده
چه تند میرود، این ساربانِ وا مانده
خدا به خیر کند، باز گم شدم بابا
بیا ببین که فقط چند ردِ پا مانده
بگو چه کار کنم، تا به عمه ام برسم؟
توانِ پایِ پُر از زخم، کربلا مانده
خودت که داخلِ گودال گیر افتادی
عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟
به یاد دردِ لگدهای شمر افتادم
دوباره چادر من دستِ خارها مانده
بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد
سه ساله فاطمه ای دست بر دعا مانده
کجاست خنجر کهنه به دادِ من برسد؟
به جان سپردن من چند ربنا مانده؟
به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست
پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
من دخترم، باباییم، تقصیر من چیست؟
بابا بغل کن باز هم این دخترت را
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
دست منو زنجیر، فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
با حنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو
اینقدر باشم سیر، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر، فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم
در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم
#نـوكــر_نـوشت:
#حـسین_جـان💔
سر شکستن به خدا ارثیه ی زینب بود
او ز ما حال جنون وار فقط میخواهد
.
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند
چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند
آنانکه در مدینه نبودند آمدند
مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند
سر دسته ی اراذل کوفه اشاره کرد
یکباره با اشاره ی آن بی حیا زدند
تشویق می شدند کسانی که میزدند
او را میان هلهله با مرحبا زدند
بودند نان خور پدر و جدّ او ولی
این صید را طایفه ای آشنا زدند
جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها
با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند
در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه
بر جای جای پیکر او هر کجا زدند
عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند
شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند
با پا به روی سینه ی زخمش پریده و
با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند
بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند
با پنجه بر محاسن خون خدا زدند
تا ضربه ی دوازدهم هِی ادامه داد
بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند
بر روی خاک با شکم افتاده بود چون
دیوانه وار گَردن او از قفا زدند
زینب رسیده بود که خاکی بسر کند
با پشت دست خواهر او را چرا زدند
یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و
با نیّت ثواب به او با عصا زدند
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسیـن_جـان
ز وصف حالت زینب زبانماݧ لال است
گریز روضه چرا باز سمت گودال است؟
کشید خنجر و بر سینه ات نشست و...
ونوکرت #شب_جمعه دوباره بدحال است
.
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم
آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم
سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما
از گناهان زیادم بخدا خسته شدم
خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد
دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم
اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش
یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم
ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری
وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم
شهرمان رنگ تو را کم به خودش دیده و من
دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم
تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم
یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم
باز هم جا نشدم بین گـدایانِ حـرم
پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم
این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و
راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسیـن_جـان
این روزها غمِ حرم و غربت و فراق
افتاده مثل زخم به جانم، حسین جان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
می سوزد از غمت جگرم، گریه می کنم
با ناله های شعله ورم گریه می کنم
مانند شمع آب شدم ذره ذره، با
پروانه های دور و برم گریه می کنم
کنج قفس نشسته ام و آه می کِشم
دارم برای بال و پرم گریه می کنم
حتی زمان پخت و پز نذری شما
تا فیض کاملی ببرم گریه می کنم
با یاد موی سوخته ی کودکان تو
تا شانه میزنم به سرم گریه می کنم
یاد سجود آخر تو بین قتلگاه
در سجده های هر سحرم گریه می کنم
آنقَدر کِیف می کنم آن لحظه ای که من
در روضه ی تو با پدرم گریه می کنم
کاری به غیر گریه بلد نیستم حسین
تنها همین شده هنرم، گریه می کنم
از خواهرت مپرس کجا مانده دخترت
از شرم عمه با خبرم، گریه می کنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
گفت زینب: من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
#.
یک اربعین ز داغ، دل مضطرم شکست
یک اربعین، سرشک به چشم ترم شکست
یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند
با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست
در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین
در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست
وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند
دیدم که استخوان تنت در برم شکست
با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام
آنجا که از لگد، کمر مادرم شکست
ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت
آندم که قلب طفل، به دور و برم شکست
من دست بسته بودم و از روی بام ها
سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست
#نـوكــر_نـوشــت:
#حسین_جان💔
تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی
که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضا_ملایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
گرفته است دلم مثل آسمان امشب
دوباره حرف فراق است در میان امشب
به پای ثانیه ها چنگ می زنم اما
چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب
فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه
گرفته کنج حسینیه آشیان امشب
یکی برای خود آرام روضه می خواند
زبان گرفته یکی هم #حسین_جان امشب
مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد
کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب
بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه
دمی کنار عزادارها بمان امشب
نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم
بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب
پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه
در آستان رضاییم میهمان امشب
چه سفره ای شود آن سفره ای که جمع شود
به دست بخشش آقای مهربان امشب
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_رضا
تاج شاهی مال مردم، خاک پایت مال من
حسرت این پای بوسی را سلیمان میکشد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
مناجات
نگاهت را مگیر آقا، خدا را خوش نمی آید
گدایت را مکن رسوا، خدا را خوش نمی آید
من مجنون و دیوانه گدای هر شبت هستم
بیا رّدم مکن لیلا، خدا را خوش نمی آید
شبیه ماهی ام هر دم میان حوض عشق تو
مکن دورم از این دریا، خدا را خوش نمی آید
تمام دوستانم را خریدی و حـرم بردی
خجالت می کشم تنها خدا را خوش نمی آید
لبم در حسرت بوسه از آن شش گوشه ات مانده
من و هجر حرم اما، خدا را خوش نمی آید
نه تنها دوری از صحنت، کنارش درد رسوایی
میان تشنگی گرما، خدا را خوش نمی آید
نظر کن بر دو یعقوبی که از هجر حرم خون شد
خدایی یوسف زهرا، خدا را خوش نمی آید
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
من را بخر که نرخ خودم را شکسته ام
چوب حراج به تن من خورده با گناه
عمریست با عنایت تو گریه می کنم
تنها به قصد قربت تو گریه می کنم
عمریست پای بیرق مشکی روضه ها
در سایه سار رحمت تو گریه می کنم
گاهی ستاره میشوم و تا سپیده دم
در آسمان غربت تو گریه میکنم
قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل
پایین پای هیئت تو گریه میکنم
آه ای ضریح گمشده، بانوی بی نشان
در حسرت زیارت تو گریه میکنم
تا صبح در حوالی دلتنگی بقیع
با بوی یاس تربت تو گریه میکنم
گاهی کنار روضه ات از دست میروم
از بس که در مصیبت تو گریه میکنم
مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست
این غصه می كشد كه غریب است شوهرم
میزد مرا مغیره و یک کس به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت
مادر، کسی مقابل دختر نمی زند
دستی پلید لاله ی گوش مرا درید
دیگر صدای عمه به گوشم نمی رسد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من
خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم