#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#صلوات_اول_مجلس
هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام و اول مظلومه عالم صدیقه کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، جلب رضایتشون عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#نمونه_شروع_روضه
✔️ نمونه شروع روضه حضرت زهرا سلام الله علیها👇
أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک،
عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة،
وَ الصَّولَةِ الحَیدریَّة،
وَ العِصمَةِ الفاطِمیَّة،
وَ الحِلمِ الحَسَنِیَّة،
وَ الشّجاعَةِ الحُسَینِیَّة،
بار خدایا! رحمتهای پیاپی فرست و درودهای خجسته خویش را ارزانی دار
بر امام بزرگواری كه صاحب دعوت محمّدی است و صولت حیدری
و عصمت فاطمی و حلم حسنی و شجاعت حسینی
-
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۲
🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج
🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج
یا بن الحسن...
بازم سفره عزای مادرت پهن شده...
کجایی صاحب عزا...
🔸هنوز میرسد از کوچه های شهر حجاز
🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج
این روزها همه جا مادر رو صدا میزنند...
همه میگن یا زهرا...
اما زهرای مرضیه صدا میزنه...
میگه یا مهدی...
پسرم مهدی کجایی مادر...
🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش
🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج
امشب ماهم با امیرالمومنین هم ناله شیم...
هر کجا نشستی...
امام زمانت رو دعوت کن...
یا بن الحسن...
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
متن روضه ۲
🔸آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه...
بریم خونه ی امیرالمومنین...
🔸آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود
ای وای...ای وای
🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد
🔸جان علی به پشت در آستانه بود
روضه امشب خیلی سنگینه...
شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه...
یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا...
(مدینه.. عجب روزایی رو دیدی)
یه نامردی اومد جلو...
صدازد... علی بیرون بیا...
زهرای مرضیه حامی ولایته...
اومد پشت درب خونه...
شاید اینا ببینند دختر پیغمبره...
حیا کنند برگردند...
فرمود...
أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی
از خدا نمیترسی نانجیب...
برا چی اومدید...
مگه نمیدونید...
ما عزاداریم...
نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر...
در رو باز کن...
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه...
میدونی چه کردم...
هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد...
تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا...
أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ
اول با تازیانه...
دختر پیغمبر رو زدم...
گفتم حالا هیزم ها رو بیارید...
دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه...
فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا
سادات منو ببخشید...
میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم...
صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد...
نزدیک بود دلم بسوزه...
اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و...
هر چقدر توان داشتم جمع کردم...
با لگد...
محکم به در زدم...
همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد...
انگار تمام مدینه زیر رو شد...
🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود
🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود
یا صاحب الزمان
🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست
🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود
اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم...
تا زهرا در مقابلم قرار گرفت...
فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض
آی غیرتی ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
میگه از روي مقنعه...
آنچنان سيلي زدم...
گوشواره شكست و روی زمين افتاد..
(منبع: بحارالانوار، ج30، ص 492)
🔸بابا ببین که مادر
🔸خورده زمین پشت در
بابا بیا ببین...
مادرم رو کشتند...
🔸پاشیده روی دیوار
🔸خون از پهلوی مادر
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند...
کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه...
راوى ميگه ديدم...
روز عاشورا...
يه بى بى مجلله...
ميان يه خيمه نيمه سوخته...
هی وارد میشه...
بيرون مياد...
عرضه داشتم بى بى جان...
دارید چکار میکنید...
خيام حرم آتیش گرفته...
فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم...
امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده...
میترسم بیمارم در آتش بسوزه...
🔸از آن ترسم که آتش برفروزد
🔸میان خیمه بیمارم بسوزد
🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد
🔸میان خیمه بیمارم بمیرد
🔸درون خیمه زین العابدین است
🔸همه دار و ندار من همین است
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۳_ متن روضه ۳
🔸بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح
🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح
ای خورشید پشت ابرها...
ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده...
بیا و عالم رو روشن کن امام زمان...
🔸صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید
🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح
امام زمان...
🔸بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا
🔸به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح
ای یادگار علی...
بیا انتقام مادر رو بگیر...
خدا میدونه با کشتن مادرمون...
یک داغی به دلمون گذاشتند...
تا شما نیایید...
داغ دل ما مرهمی نداره...
آقا جان ما دیگه طاقت نداریم...
🔸بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان
🔸که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح
___
متن روضه ۳👇
امام صادق فرمودند...
وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه
(سند:دلائل الامامه ص134)
سبب شهادت مادرمون زهرا...
ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد...
بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم...
بدونی با مادرمون چه کردند...
لَکَزَها به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه...
نَعْلِ السیْف هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که...
ته غلاف شمشیر قرار داره...
حالا میخوام تصور کنی...
یک خانم بارداری که...
خودش به سختی راه میره...
آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟😭
آی غیرتی ها...
وقتی نانجیب دومی اشاره کرد...
گفت قنفذ...
بزن زهرا رو...
قنفذ بی حیا...
چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که...
امام صادق میفرماید...
فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً
محسنش کشته شد و...
از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد...
🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت
زبانحال مادرمون...
🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت
🔸قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود
اما آی کربلایی ها...
آماده اید بریم کربلا...
ناله داری بسم الله...
اگه تو مدینه...
نانجیب اشاره کرد...
گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن...
بزن زهرا رو...
کربلا هم عمر سعد ملعون...
اشاره کرد...
گفت حرمله چرا آروم نشستی...
مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی...
بزن داغش رو به دل حسین بزار...
یا زهرا...
یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش...
داره بین زمین و آسمان...
دست و پا میزنه...
تسلای دل امام زمان بگو یاحسین.
🔸کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت
🔸این گلوی تشنه بُبریدن نداشت
🔸لالهچینان دستتان بُبریده باد
🔸غنچهٔ پژمردهام چیدن نداشت
🔸با سهشعبه غرقِ خونش کردهاید
🔸گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت
🔸گریهام دیدید و خندیدید، وای!
🔸کشتن ششماهه خندیدن نداشت
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۴
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
السلام علی المهدی و علی آبائه....
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
توی مجلس مادر نشستی...
امشب حرف دلت چیه...
چی میخواهی بگی...
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید
چرا... آقای ما نمیاد...
چرا... امام زمانمون نمیاد...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
آقا امشب هر کجا عالم هستی...
یک سر هم به مجلس ما بزن...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
همه جا رسمه...
وقتی برا مادری مجلس بگیرند...
فرزندش میاد تو مجلس...
یک گوشه ای میایسته...
خوش آمد میگه...
آقا...امشب اینجا هم مجلس مادر شماست...
ما هم گریه کُن هایِ مادرتون...
آقاجان بیا قدم روی چشمان ما بزار...
یا بن الحسن...
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه ۴
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد
انقدر مادرمون زهرا مظلومه...
تا نامش برده میشه...
ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه...
یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه)
ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند...
حضرت داره گریه میکنه...
عرضه داشتند...
چی شده یا رسول الله...
چرا دارید گریه میکنید...
فرمودند...
أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي
برا غربت بچه هام گریه میکنم...
برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم...
كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي
میبینم بعد از خودم...
امتم به فاطمه ام ظلم میکنند...
صداش به ناله بلنده...
وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ
هی صدا میزنه...میگه
یا ابتاه...یارسول الله...
فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي
اما کسی به داد زهرام نمیرسه...
(منبع: الامالی للطوسی ص: 188)
((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید))
عرضه بداریم یا رسول الله...
خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید...
اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند...
🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد
🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد
یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند...
🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت
🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد
تا اون نانجیب با لگد به در زد...
زهرای مرضیه بین در و دیوار...
دو تا ناله زد...
ناله اول صدا زد...
یا ابتاه... یا رسول الله...
بابا ببین با حبیبه ات چه کردند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
ناله دوم صدا زد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
فضه بیا بدادم برس...
بخدا محسنم رو کشتند...
🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد
🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
نانجیب ها وارد خونه شدند...
دستهای امیرالمومنین رو بستند...
تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید...
طاقت نیاورد...
هر طوری بود از جاش بلند شد...
حالا میخوام تصور کنید...
مادرمون زهرا...
یه دست به پهلو گرفته...
یه دست به دیوار گرفته...
🔸دنبال حیدر میدوید
🔸از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقاش انداختند...
دست هاش رو بستند...
دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
یا صاحب الزمان...
همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد...
قنفذ...
چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
زبانم لال بشه...
دختر پیغمبر کجا...
تازیانه اون نامرد کجا...
دور مادر رو گرفتند...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادر رو زدند...
دستهاش رها شد...
روی زمین افتاد...
🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند
🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد
یا صاحب الزمان...
اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد...
عمه جانتون زینب کبری رو بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا...
بی تاب شده...
هی صدا میزنه بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
ناله بزن یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ)
شعراء 227
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۵
بسم الله الرحمن الرحیم...
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
ببین حرف دلت هست یا نه...
در این ایام فاطمیه...
ایام عزای مادرش زهرا...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
🔹گره از مشکل پیچیده ما وا میکرد
یه مشکلی تمام شیعیان دارند...
یه درد دلی همه شیعیان دارند...
🔹کاش میآمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا میکرد
ای کاش امام زمان ما می آمد...
قبر مخفی مادر رو نشون می داد...
مثل یه همچین شبها و روزهایی...
شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا...
برا قبر مادر حرم می ساختند...
برا قبر مادر ضریح می ساختند....
کنار ضریح می نشستند...
هی زار زار گریه می کردند...
خود امام زمان روضه می خوندند...
دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند...
🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
حالا از سوز دلت صدا بزن...
یا بن الحسن...
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه ۵
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بریم عیادت مادرمون زهرا...
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره...
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادر ما خوب شده...
🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم
🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
مادرجان من حسنم...
با من حرف بزن مادر...
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد...
آی کربلایی ها...
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر...
من حسینتم...
با من حرف بزن...
مادر...
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...
اما...
لا یوم یومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
.
#غزل #مرثیه
#واحد
#فاطمیه
#حضرت_محسن علیهالسلام
شاید او یوسف ذریۀ طاها میشد
روشنیبخشِ دل و دیدۀ بابا میشد
شاید او در دل گهواره زبان وا میکرد
همدم فاطمه -فِی المَهدِ صَبِيّا- میشد
شاید او بین مناجات و نماز شب خویش
جلوۀ روشنی از حضرت موسی میشد
شاید او از همۀ اهل جهان دل میبُرد
مثل پیغمبرمان خوش قد و بالا میشد
شاید او در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات
اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری میشد
شاید او مثل اباالفضل میان صفین
ذوالفقار علی عالی اعلی میشد
شاید او مشک به دوش از وسط نخلستان
از حرم با رجزی راهی دریا میشد
شاید... اما چه بگویم که چه شد در آتش؟!
کاش او پاسخ این شاید و اما میشد
#رضا_خورشیدیفرد✍
.👇
کاش... ؛ واحد.mp3
952.6K
🎵 نغمه پیشنهادی در قالب #واحد
🏷 وزن: فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعلُن
ای یوسف گم گشته (1).mp3
2.9M
#امام_زمان عج
#فاطمیه
#نوحه
ای یوسف گمگشته داد از این جدایی
مادر بُوَد دیده به راهت کی میایی
امیر بی قرینه
عجل علی ظهورک
دوای زخم سینه
عجل علی ظهورک
▪️آجرک الله بقیة الله
بعد از پیمبر روز خوش زهرا ندیده
فَقْدِ النَّبی ظُلمِ الوصی چه ها کشیده
اهل سقیفه ای وای
دست علی رو بستن
بازوی همسرش رو
تو کوچه ها شکستن
▪️آجرک الله بقیة الله
در بین آن دیوار و در نقش زمين شد
با ضربهی لگد به در سقط جنین شد
از مرتضی حیا کرد
زد نالهی حزینی
به جای یاعلی گفت
یافضة خذینی
▪️آجرک الله بقیة الله
در کوچه ها دنبال حیدر می دویده
با هر قدم از سینه اش خون می چکیده
یا منتقم کمک کن
جد مطهرت را
در زیر تازیانه
دریاب مادرت را
▪️آجرک الله بقیة الله
روزی میان کوچه ها مادر زمین خورد
روزی کنار قتلگه دختر زمین خورد
از خیمه تا به گودال
به سر زنان دویده
راس حسین به نیزه
جسمش به خاک دیده
▪️آجرک الله بقیة الله
شاعر: #سیدحسین_احمدی✍
.
.
#شور_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_شور
دستامُ بستن و همه میزدنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
در با لگد شکست روی بدنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
چهل نفر رد شدن از روی تنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
سیلی زدن شکست غرورِ حسنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
میخ در خونه گرفت به پیرهنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
چادرتُ کشیدی روی محسنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
میخندیدن همه به گریه کردنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
کف میزدن همه به جون سپردنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
علی رو کشت تازیونه خوردنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
جلو علی تو کوچه ها کشیدنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
چهل نفر به قتل صبر کشتنت.../ای وای
فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای
اینایی که غریب گیر آوردنت.../ای وای
حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای
لشکریان خیره سر میزدنش.../ای وای
حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای
نیزه زدن خون میچکید از دهنش.../ای وای
حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای
رفت به تاراج عقیق یمنش.../ای وای
حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای
نیزه شکسته جا به جا تو بدنش.../ای وای
حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای
پیرُهَنِش رو پاره کردن تو تنش.../ای وای
حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای
#محمدعلی_انصاری ✍
#فاطمیه
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_زمزمه
ای امید اولین و آخرینم
دیده بگشا بر رخم ای نازنینم
من امیرالمومنینم
حیدر خانه نشینم
ــــــــــــــــ
غیر تو ای دست بر پهلو گرفته
کی زنی از شوهر خود رو گرفته
ای گل پژمرده ی من
یار سیلی خورده ی من
ـــــــــــــــــــ
یک مدینه پای مرگ ما نشستند
دست من بسته و دست تو شکستند
ای خمیده در جوانی
وای اگر زنده نمانی
ـــــــــــــــــــــ
فاطمه بگشا لب و چشمی که بستی
یا بزن پلک تا بدانم زنده هستی
گر برایت مانده نیرو
لب گشا یک یاعلی گو
#حیدر_توکلی ✍
#فاطمیه
.👇