3880878(1).mp3
28.74M
|⇦•هرکس که عمر خویش ....
#مناجات_با_امام_زمان اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
.
|⇦•من پیرمرد..
#زمزمه #حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
من پیرمرد با دنیای درد
با زانو نشستم علی روبرو
نیگام کن علی صدام کن علی
دارم لخته خون میکِشم از گلو
علی جان علی...
پسرم!
صبوری دارم با غمت میکنم
نیگا به تن مبهمت میکنم
نیگا کن با عباس نشستم زمین
دارم از رو خاکا جمعت میکنم
بمیرم برات...
وای از ماتمت خودم دیدمت
شدی دست به دست روی سر نیزه ها
دلم پر غمه تنت که کمه
چطوری بچینم به روی عبا
علی اکبرم..
مگه دیگه داریم ما سخت تر از این
پاشو حال و روز باباتو ببین
میخوام که تو آغوش بگیرم تو رو
ولی باز میریزی به روی زمین
بمیرم برات..
* خیلی دوست داشتی الان پایین پای حرم امام حسین باشی... از همین جا دلتو روانه کن... بگو السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
3880880.mp3
12.36M
|⇦•من پیرمرد....
#زمزمه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#نوحه
🔹نذر تو طفلانم🔹
من ماندهام در کوفه تنها
بییاورم در اوج غمها
کوفه که بوده شهر حیدر
خنجر کشیده بر، فرزند مولا
ای نور دل زهرا
گفتم بیا اما
کوفه میا مولا
«کوفه میا مولا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاری برای من نمانده
جان سخن گفتن نمانده
«طوعه» پناهم داد اما
در کوفه مردی جز، یک زن نمانده
آه، من با غمی جانکاه
گفتم به اشک و آه
لبیکَ ثارالله
«لبیکَ ثارالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باید شکست این بندها را
با خون نوشت این پندها را
کِی مرد، تنها رفته میدان؟
باید به میدان برد، فرزندها را
من میخوانم از جانم
ای نور چشمانم
نذر تو طفلانم
«مولا حسین جانم»
📝 #محمد_کاظمینیا
#شب_اول_محرم
.
#نوحه_سنتی
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم علیه_السلام
#نوحه
۱۰۸۶
حسین جان حسین جان
ای دلبرو دلدارم
شدکوچه گردی کارم
به سینهام غم دارم
به یاد تو هستم پریشان
آوارهات کردم حسین جان
****
حسین جان حسین جان
ای ماه عالم آرا
تورا به جان زهرا
کوفه میا ای آقا
کوفوفه میا کوفه دو رنگ است
به دست اهل کوفه سنگ است
****
حسین جان حسین جان
اینجا میان اغیار
باشد سخن از بازار
تا که دهندت آزار
گویم به تو با اشک و ناله
میا به همراه سه ساله
****
#محمود_اسدی_شائق✍
........
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#نوحه
۱۰۸۷
حسین جان حسین جان
ای یادگار حیدر
ای نور چشم خواهر
تو را بجان مادر
من و تو هم دردیم برادر
بیا که برگردیم برادر
****
حسین جان حسین جان
اینجا کجاست ای یارم
که بر دلم غم دارم
ای محرم اسرارم
ترسم به داغ تو نشینم
ترسم تو را بی سر ببینم
****
#محمود_اسدی_شائق
.........
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#نوحه
۱۰۸۸
پدر جان پدر جان
آمدهای ویرانه
به دیدن دردانه
تو شمع و من پروانه
ممنون به من سر زدی امشب
به دامنم آمدی امشب
****
پدر جان پدر جان
ای کعبهی آمالم
داری خبر از حالم
از طعنه ها مینالم
به زخم من عدو نمک زد
نبودی و مرا کتک زد
****
پدر جان پدر جان
سیلی زدن بر رویم
شکسته شد ابرویم
عدو کشیده مویم
روی کبودم مثل زهراست
قدّم شبیه پیرزنهاست
............
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
۱۰۸۸
حسین جان حسین جان
ای هست و بود زینب
روزم ز آهت شد شب
رسیده جانم بر لب
دو لاله آوردم برایت
افتاده اند هر دو به پایت
****
حسین جان حسین جان
هر دو به عشقت مستند
سرمست جامت هستند
دل به ولایت بستند
بنما قبول از من برادر
تو را قسم به جان مادر
****
#محمود_اسدی_شائق
.............
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#نوحه
۱۰۸۹
عمو جان عمو جان
از خیمه تا گودالت
من آمدم دنبالت
تا که ببینم حالت
قتلگهت تنگ است عموجان
دور تنت سنگ است عمو جان
****
عمو جان عمو جان
در تاب و تب افتادم
با دیدنت جان دادم
مدینه آمد یادم
دیدم تنت از هم گسسته
قاتل روی سینه نشسته
****
عمو جان عمو جان
ز عطر و بویت مستم
عاشق رویت هستم
سپر برایت دستم
به راه تو دستم جدا شد
یتیم مجتبی فدا شد
.............
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#نوحه
۱۰۹۰
عمو جان عمو جان
نمانده دیگر نایم
به زیر دست و پایم
شکسته شد اعضایم
ببین عمو جان بر لبم من
به زیر سم مرکبم من
****
عمو جان عمو جان
ببین تماشا گشتم
خوش قدوبالا گشتم
هم قد سقا گشتم
کشتن یتیم کربلا را
کشتن عزیز مجتبیٰ را
****
عمو جان عمو جان
جسمم به خون غلتیده
از بس تنم پاشیده
روی زمین چسبیده
بردن من کار عبا نیست
قاسم تو یکی دو تا نیست
****
#محمود_اسدی_شائق
.............
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#نوحه
۱۰۹۱
لالایی لالایی
از تشنگی و گرما
ترک ترک شد لبها
مُرد از خجالت بابا
دل مرا کمتر بسوزان
دور دهان زبان مگردان
****
لالایی لالایی
مرا ز پا افکندی
دو چشم خود میبندی
ای گل چرا میخندی
با خندهات ای ماهپاره
کُشتی مرا ای شیرخواره
****
لالایی لالایی
تمام بودو هستم
ای کودک سرمستم
پرپر مزن بر دستم
تیر از گلوی تو کشیدم
صدای حنجرت شنیدم
..........
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#نوحه
۱۰۹۳
علی جان علی جان
میوهی قلب بابا
میان جمع اعدا
شد جسمت ارباً اربا
عصای پیریام شکستی
بر من چرا تو دیده بستی
****
علی جان علی جان
افتادی و افتادم
کنار تو جان دادم
شنیده شد فریادم
غریبی ام را دیده دشمن
به اشک من خندیده دشمن
****
علی جان علی جان
ای ماه لیلا اکبر
ای یاس گشته پرپر
رمق ندارم دیگر
از داغ تو ز پا نشستم
عمهی تو گرفته دستم
****
لالایی لالایی
تمام بودو هستم
ای کودک سرمستم
پرپر مزن بر دستم
تیر از گلوی تو کشیدم
صدای حنجرت شنیدم
****
#محمود_اسدی_شائق
......
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
۱۰۹۴
ابالفضل ابالفضل
ای پاره پاره پیکر
غریبیام را بنگر
بی تو ندارم لشگر
امیر لشگرم ز جاخیز
امید خواهرم زجا خیز
....
ابالفضل ابالفضل
هر که غمم را دیده
به حال من خندیده
دیدم تنت پاشیده
شد بردنت به خیمه آخر
مشگلتر از پیکر اکبر
....
ابالفضل ابالفضل
ای تکیه گاهم پاشو
میر سپاهم پاشو
پشت و پناهم پاشو
اگر نباشی ای علمدار
خواهرِ من رود به بازار
****
لالایی لالایی
تمام بودو هستم
ای کودک سرمستم
پرپر مزن بر دستم
تیر از گلوی تو کشیدم
صدای حنجرت شنیدم
****
#محمود_اسدی_شائق
..........
#عاشورا
#گودال
حسین جان حسین جان
جانم رسیده بر لب
به پیش چشم زینب
ماندی به زیر مرکب
من حاجیام مُحرم دردم
دور تن بیسر بگردم
****
حسین جان حسین جان
قاتل کنارت مانده
قلب تو را سوزانده
دیدم برت گردانده
به گزدنت خنجر کشیدند
سر تو را چه بد بریدند
****
حسین جان حسین جان
زهرا پریشان مو شد
چشمان تو کم سو شد
تن تو زیرو رو شد
تو رفتی و این شمر خونخوار
دارد به سر نقشهی بازار
.👇
2024_07_05_16_00_28.mp3
583.4K
از ۱۰۸۶ الی ۱۰۹۵ #دهه_محرم
.
#امام_حسین
#یا_حسین_علیه_السلام_ادرکنی
کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید
روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید
عاقبت باید حسینی رفت از دارِ جهان
ورنه در بستر بِسَر عمرِ گران خواهد رسید
دست و پنجه نرم کردن با شهادت ساده نیست
هرکسی کرب و بلایی شد ، به آن خواهد رسید
نوکرِ ارباب پیوسته دلش باشد جوان
پیر هم گردد به آقایش جوان خواهد رسید
غم مخور ، پای پیاده ،کربلا ، روزی نشد
عاقبت یک روز ، جا مانده ، دَوان خواهد رسید
دستِ بی مهری نباید داد با ارباب، چون
دستِ پر مِهرش به دست دوستان خواهد رسید
آزمایشهای تو در تو ، به دل صیقل دهد
وانگهی ، روزی ، جواب امتحان خواهد رسید
اشک عاشق ، تازه روز اربعین گل می کند
آشنا باشیم ،زنگ کاروان خواهد رسید
ناله زینب کند کاری که بر "هل من معین"
پاسخ لبیک از کلِّ جهان خواهد رسید
گر بماند نزد حق یک روز از عمر جهان
طالب خون خدا،صاحب زمان خواهد رسید
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
روز اول، دور تا دورم پر از سرباز شد
روز بعدش، روی زشتِ کوفیان اِبراز شد
جسمِ "اَشباحُ الرّجال" انگار از جان شد تهی
آن سلحشوری، دچارِ فتنه ای طناز شد
آن قلم های محبت، شد بَدَل بر تیغِ تیز
اهلِ ایثار و شهادت، با جفا همراز شد
یابنَ حیدر، کوفه دیگر جای پای نور نیست
فتنه ای تاریک، علیهِ حضرتت اِحراز شد
کاش میشد با تو گویم: سیدی! کوفه میا
هر که دَم زد از غمت، صیادِ تیرانداز شد
میوه های باغشان، تبدیل شد بر سنگِ سخت
دستِ کوفی، سوی گلهای پیمبر باز شد
ای، یتیمِ من فدای تار موی دخترت
سهمِ طفلان بعد از این، سیلی بجای ناز شد
کودکِ شش ماهه را هم بی گمان، سر میبُرند
ساختِ تیرِ سه شعبه، شغلِ تیرانداز شد
نوجوان کُشتن در اینجا، صحبتی رایج شده
هر گُلی بوی حسن دارد، پرِ پرواز شد
هان! جوانت را میاور، اِرباً اِربا میشود
وای از وقتی که راهِ حمله بر او باز شد
پهلوان هم آید اینجا، تیرباران میشود
ناگهان بیند که یک لشکر بهم همساز شد
تازه وقتی راهِ تو بستند گوید اِبنِ سعد:
قتلِ صبرِ نورِ چشمِ فاطمه، آغاز شد
وای اگر زینب کند رخت اسیری بر تنش
وای اگر گویند، او را ناسزا اِبراز شد
بر سرِ دروازه، با سر انتظارت می کشم
آه اگر بینم سرت، با نیزه ها دمساز شد
#حضرت_مسلم
#محمود_ژولیده ✍
.
1.57M
مناجات با امام زمان عج
حاج مهدی ایروانی
مهدیه نیشابور
چه می شود ، که شبی هم کنار ما باشی
به درد عاشق بیچاره ات ، دوا باشی
رضایت دل زهراست از رضایت تو
خدا کند که همیشه زما رضا باشی
خدا نیاورد آن روز را که بینم من
غضب کنی و از این بینوا جدا باشی
در آن قنوت سحرگه برای یک لحظه
چه میشود که دعا گوی این گدا باشی
امید غایب من ، ای مسافر زهرا
بلا نبینی الهی به هر کجا باشی
#امام_زمان
3.63M
مراسم #سیاهپوشان و استقبال محرم
حاج مهدی ایروانی
مهدیه نیشابور
.
|⇦•فانی ذات خدا..
#روضه حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
فانی ذات خدا شد فانی دنیا نشد
*وقتی داره میره، ابی عبدالله اجازه داد همچین که اومد از خیمه بیاد بیرون زن و بچه همه دورشو گرفتن. مخدّرات، عمه ها، رقیه، سکینه خانم، همه دارن التماسش میکنن. علی اکبرم! اگرم می خوای بری میدان یه مقدار دیرتر برو. چرا اولین نفر تو داری میری؟ یه وقت ابی عبدالله فرمود: رهاش کنید پسرمو... هو ممسوس فی ذات الله... او غرق شده در ذات خدا... او باید بره.*
فانی ذات خدا شد فانی دنیا نشد
موقع رفتن حریفش گریه ی زن ها نشد
از برم دامن کشان که رفت گفتم با خودم
خوش بحال آنکه در هفت آسمان بابا نشد
نیزه بر پهلوش خورد و کشتی ام پهلو گرفت
روی موج تیغ رفت و راهی دریا نشد
«حسین حسین آقام آقا آقام آقا»
*وقتی وارد میدان شد پیرمردای سپاه، اونایی که پیغمبر و درک کرده بودن، تا نگاه کردن، گفتن: یا لَلْعَجب! پیغمبر وارد میدان شده. اشبه الناس خَلقاً، خُلقاً، منطقاً به رسول الله... گفتن ما با رسول خدا جنگ نداریم، اما تا خودشو معرفی کرد، صدا زد أنا علی بن الحسین ابن علی بن ابیطالب... تا گفت من علیم دوره اش کردن. یکی سنگ میزنه...*
*وقتی نانجیب شمشیر رو بر فرق علی زد دست، گردن اسب انداخته دیگه جون نداره روی اسب، خون فرق علی رو چشمای اسب رو گرفت، اسب اشتباهی بجای اینکه برگرده سمت خیمه ها، رفت تو دل دشمن... روایت برا اینجاست نانجیب ها دوره کردن "فَقطّعوه به سُیوف ارباً اربا..."*
*حالا با حسین میگی ولدی علی ولدی علی ...*
*اینجا آخرین حرفشم زد، ابتا علیک مِنَّ السلام... خداحافظی کرد با بابا. میگن ابی عبدالله مثل باز شکاری خودشو رسوند. دشمنا رو قلع و قمع کرد، تا رسید به بدن علی از روی اسب داره نگاه میکنه حسین. تا نگاهش افتاد به بدن قطعه قطعه دیدن از اسب پیاده شد. این چند قدمو میخواد حسین، راه بره تا کنار بدن... جلو همه لشکر، یه وقت دیدن حسین خورد رو زمین....مرحوم شیخ حُر میگه: ابی عبدالله دو زانو دو زانو، دیگه پاها قوتی نداره. خودشو رسوند بالاسر علی..*
دست و پای باعث و بانیش الهی بشکند
اولین بار است پیش پای بابا، پا نشد
یک پدر میخواستم از او مرا مهمان کند
هرچه کردم وا کنم راه گلویش را نشد
*بچه وقتی کوچیکه راحت بغلش میکنی، می بوسی، وقتی جوون میشه برا بابا سخت میشه...*
حال، راحت در بغل می گیرمت می بوسمت
چون حیا کردیم از هم، شام تاسوعا نشد
خنده ای که شد سر جمع آوری پیکرش
در طی پنجاه سال عمر ما، بر ما نشد
*گفتن باباشو نگاه کن! هی داره قطعه قطعه این بدنو جمع میکنه. یه نگاه به عباس کرد گفت..*
زحمتی دارم اباالفضلم تو هم با من بگرد
من که خیلی گشتم اما، بیش ازین پیدا نشد
این که برگشته حرم بین عبا بخت من است
در میان یک عبا بخت بلندم جا نشد
او خلاصه آمد و من هم خلاصه چیدمش
چیدم اما آن جوان خوش قد و والا نشد
چشم خود را بست و خواب از چشم یک خیمه گرفت
هیچ کس مثل رقیه بعد او تنها نشد
*میان همهمه شام راوی نوشته، و بَکا بُکاء عالیا... بلند بلند داد میزد حسین...
روایات اینطوری نوشتن. بعضیا نوشتن اول، قبل ازینکه ابی عبدالله برسه عمه سادات اومد.این مسیر طولانی رو عمه سادات دوید. بعضی وقتا این چادر عربی به پاش گیر می کرد. روایت میگه کنار بدن علی داشت جون می داد، به وقت دید یه دست رو شونه شه. هی میگه داری چیکار میکنی با خودت؟ نگاه کرد دید زینبه. همه میگن کمکش کرد. اما من میگم دردسر حسین بیشتر شد. یه نگاه به زینب کرد. یه نگاه به علی کرد گفت ..*
خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر...
«حسین حسین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
3880879.mp3
41.54M
|⇦•فانی ذات خدا...
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری