💠 کنش و تعامل حجربن عدی از اصحاب برجسته اهل بیت با امام حسن بعد از ماجرای صلح با معاویه
🔺#انساب_الاشراف نقل میکند:
چون حسن(ع) با معاويه بيعت كرد و كارْ، پايان گرفت، #شيعيان همديگر را كه مىديدند، #حسرت و #پشيمانىِ خود را از وا نهادن #جهاد و پذيرش بيعت، اظهار مىكردند.
🔺گروهى نيز بلند شدند و حسن(ع) را در پذيرش صلح، #خطاكار دانستند و پيشنهاد #نقض_صلح را دادند؛ امّا حسن(ع) آن را نپذيرفت و پاسخى مخالف با خواستشان داد.
🔺گفتهاند: #حُجر_بن_عَدى، نخستين كسى بود كه حسن(ع) را به خاطر #صلح، نكوهيد
(كانَ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ أوَّلَ مَن ذَمَّ الحَسَنَ عليه السلام عَلَى الصُّلح)
و قبل از خارج شدنش از #كوفه، به امام حسن(ع) گفت:
🔺«از #عدالت، بيرون آمديم و داخل در #ظلم و ستم شدیم. حقّى را كه بر آن بوديم، وا نهاديم و به باطلى كه آن را مىنكوهيديم، وارد شديم! به ما #خوارى عطا شد و به #پستى، تن داديم.
(خَرَجنا مِنَ العَدلِ و دَخَلنا فِي الجَورِ، و تَرَكنَا الحَقَّ الَّذي كُنّا عَلَيهِ و دَخَلنا فِي الباطِلِ الَّذي كُنّا نَذُمُّهُ! و اُعطينَا الدَّنِيَّةَ و رَضينا بِالخَسيسَةِ)
🔺آنان چيزى خواستند و ما چيزى خواستيم؛ امّا آنان #خشنود به آنچه دوست داشتند، بازگشتند و ما #ناخوش از آنچه نمىخواستيم، باز مىگرديم!».
(و طَلَبَ القَومُ أمراً و طَلَبنا أمراً، فَرَجَعوا بِما أحَبّوا مُسرورينَ، و رَجَعنا بِما كَرِهنا راغِمينَ!)
🔺حضرت در پاسخ به حُجر فرمودند:
«اى حجر! همۀ #مردم، آنچه را تو دوست دارى، دوست ندارند. من مردم را #آزمودم. اگر آنان در نيّت و #بينش، مانند تو بودند، من اقدام به #نبرد مىكردم اما چه کنم که اینگونه نیست».
(يا حُجرُ، لَيسَ كُلُّ النّاسِ يُحِبُّ ما أحبَبتَ، إنّي قَد بَلَوتُ النّاسَ، فَلَو كانوا مِثلَكَ في نِيَّتِكَ وبَصيرَتِكَ لَأَقدَمتُ.)
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 علت یابی ترس پیامبر در ماجرای ابلاغ ولایت
(بخش دوم)
🔰 در گزارش دیگری که مسئله را از زاویه نگاه اصحاب نشان میدهد، تفسیر عیاشی از #ابن_عباس و #جابر_بن_عبدالله_انصاری نقل میکند:
➕ #تفسیر_عیاشی به نقل از ابن عباس و جابر بن عبدالله: أمَرَ اللّهُ تَعالى نَبِيَّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله أن يَنصِبَ عَلِيّا عليه السلام عَلَماً لِلنّاسِ؛ لِيُخبِرَهُم بِوِلايَتِهِ.
فَتَخَوَّفَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يَقولوا: حامَى ابنَ عَمِّهِ، و أن يَطغَوا في ذلِكَ عَلَيهِ.
🔺 نگاه این دو صحابی در علت تاخیر پیامبر در ابلاغ ولایت حضرت امیر این بوده که پیامبر از این میترسید که نکند مردم بگویند پیامبر از #پسر_عموش حمایت کرد و او رو جانشین خودش کرد درحالی که قبلا حرف از #عدالت و #شایسته_سالاری میزد
و اینکه نتیجه این تفکر مردم این بشه که علیه ولایت و خلافت حضرت امیر #طغیان بکنند و این تصمیم رو نپذیرند.
🔰 در روایت دیگری، جناب #عیاشی نقل میکند که #امام_باقر ع فرمود:
🔺 آنگاه که خداوند به پیامبر امر کرد تا #ولایت_علی(ع) را ابلاغ کند، حضرت به #دشمنیِ اطرافیان و مردم نسبت به حضرت امیر می اندیشید، اینکه با این مسئله چه باید کرد.
چرا که خداوند، امیر(ع) را بر تمام آنها برترى بخشيده بود، آن هم در تمام جهات.
(أُخْبِرُكَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَمَرَ نَبِيَّهُ ص أَنْ يُظْهِرَ وَلَايَةَ عَلِيٍّ ع، فَكَّرَ فِي عَدَاوَةِ قَوْمِهِ لَهُ وَ مَعْرِفَتِهِ بِهِمْ وَ ذَلِكَ لِلَّذِي فَضَّلَهُ اللَّهُ بِهِ عَلَيْهِمْ فِي جَمِيعِ خِصَالِهِ)
🔺#اول_ایمان_آور به پیامبر بود
بیشترین #نصرت را به خدا و پیامبرش داشت
از همه بیشتر اهل #نبرد و جنگ با دشمنان خدا و پیامبر بود
از همه بیشتر، نسبت به دشمنان خدا و پیامبر #بغض داشت
در میدان #علم نیز هیچ کس را یارای هماوردی با او نبود
و دیگر خصلت هایی که قابل شمارش نیست.
🔺زمانیکه پيامبر به #دشمنى آنها با على(ع) در این خصلت ها فکر کرد و #حسادتی که آنها به حضرت امیر داشتند، در اینجا سینه حضرت از این مسئله، به #تنگ آمد لذا خداوند به پیامبر وحی فرمود که ابلاغ ولایت، از مواردی نیست که اختیارش با او باشد بلکه این امر، #دستور_خداست.
(فَلَمَّا فَكَّرَ النَّبِيُّ ص فِي عَدَاوَةِ قَوْمِهِ لَهُ فِي هَذِهِ الْخِصَالِ وَ حَسَدِهِمْ لَهُ عَلَيْهَا ضَاقَ عَنْ ذَلِكَ فَأَخْبَرَ اللَّهُ أَنَّهُ لَيْسَ لَهُ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ شَيْءٌ إِنَّمَا الْأَمْرُ فِيهِ إِلَى اللَّهِ أَنْ يُصَيِّرَ عَلِيّاً ع وَصِيَّهُ وَ وَلِيَّ الْأَمْرِ بَعْدَهُ)
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9