eitaa logo
بنده امین من
2.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شهادت امام سجاد علیه السلام لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2542🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌱 🌸سلام به خدا 🌿که آغازگرهستی ست 🌸سلام به آفتاب 🌿که آغازگر روزست 🌸سلام به مهربانی 🌿که آغازگر دوستیست 🌸سلام به شماکه 🌿آفتاب مهربانی هستید 🌸صبح زیبای شنبه تون بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنده امین من
🙇‍♂💁‍♂🙅‍♂🙆‍♂🙋‍♂🤦‍♂🤷‍♂ 😁آموزش احکام درقالب طنز 🧔تصمیم گرفتم برم مدرسه با مشاور در باره ی هوشنگ صحبت
🙇‍♂💁‍♂🙅‍♂🙆‍♂🙋‍♂🤦‍♂🤷‍♂ 😁آموزش احکام درقالب طنز 🤦‍♂آقای رحیمی ، پشت دستم زخم شده بود دیروز بعد از ظهر خسته بودم خواب بودم😴 یک دفعه دیدم با مگس کش چنان روی دستم کوبید😵 که مثل فنر از جا پریدم 😬میگم بچه چرا اذیت می کنی این کارا یعنی چی⁉️ میگه ببخشید بابا این یکی برای تمرین انتقال بود🔄 میگم تمرین انتقال دیگه چیه ⁉️🤦‍♂ میگه بابا امان از بی سوادی امان امان،🤨 انتقال از مطهراته ده دقیقه پیش پشه اومد روی زخم دستت نشست 🐝 بهش گفتم هرچی می خواهی خون بخور برات دارم صبر کن😁 پشه بدبخت خیال کرده خونه خاله شه این دفعه اومد روی پشت دستت بشینه زدم نابودش کردم🤣🤣 پچ شد ولی بابا جوش نزن خونش پاک بود اگه ده دقیقه پیش پچش می کردم چون خون تو رو خورده بود نجس بود🤓 اما الان چون خون تو با خون خودش یکی شد الان خونش پاکه😌 آخه توی خونه آقای صبوری وقتی زنبوری که دست زخمی غلام رو نیش زده بود 🐝 چند دقیقه بعدش کشتم و خونش روی لباس غلام ریخت آقای صبوری گفت خون زنبور پاکه چون خون غلام منتقل شده به خون زنبور و جزء خون زنبور شده 🤓✅ مثلا همین دیشب با سرنگ خون از خودش گرفته 💉 رفته بالا سر آکواریوم می خواست خون خودش رو با سرنگ منتقل کنه به بدن ماهی🐠🐡 که جلوش رو گرفتم ☹️ میگم می خواهی چکار کنی میگه خون من نجس،. خون ماهی پاک، خون من به ماهی منتقل بشه بعد از مدتی پاک می شه 😣 😎یا مثلا میگه بابا می دونی اگه یه روزی دستت قطع بشه یک دست قطع شده ی دیگه که نجس هست به دستت پیوند بزنن اون دست پاک میشه😰 بعد میگه امتحانش بد نیست می خواهی بریم امتحان کنیم 😱 با این حرفاش دارم می ترسم یهو نصف شب که خوابم کارد بیاره بالا سرم 🙄 آقای رحیمی ببخشید گل به روتون پریروز رفته ادرار کرده روی چندتا تیکه چوب بعد چوب ها رو آتیش زده🔥 با دست داشت خاکسترها رو جمع می کرد بهش میگم خاکسترها نجسن، 😵 میگه بابا جان این چوب استحاله شد تبدیل به خاکستر شد لذا خاکستر چوب نجس پاکه استحاله از مطهراته این رو آقای صبوری گفته 😇🧐 منم دارم تمرین احکام می کنم 📚 🧔منم بهش میگم بابا جون هرکی دوست داری دیگه تمرین نکن همه اینها رو توی همه ی رساله ها نوشتن دوتایی با هم می ریم می خونیم 📖 🙏خلاصه آقای رحیمی خدا کنه این بچه کار دست کسی نده اما یه چیزی یاد بگیره خوشحالم شما بگید چکار کنم⁉️😥 😁😆😅😂 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2543🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز شمار اربعین سارا محمدی ۱۲ ساله از تهـــران ممنونم از سما بابت روز شما های هروز خداقوت🌸🌸🌸 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمه محیا جمالی هستم ۱۰ساله ممنون از شما خداقوت🌸🌸🌸 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنده امین من
سلام فاطمه غفوری هستم ۱۲ ساله از البرز سلااام ممنونم خداقوت به شما عزیزم🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم🍃
. 🌱 نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست ما اولین بار است بندگی می کنیم ولی او بی زمانی است که خدایی می کند اعتماد کن به خدایی اش سلااام صبح‌تون بخیر و سلامتی🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنده امین من
یک مراسم مهم #قسمت‌چهارم محمد صبح ماسکش را به صورت زد، به آشپزخانه رفت، به مادر گفت:« مامان می شود
یک مراسم مهم پدر که به خانه آمد بچه ها کنارش نشستند، مادر با یک لیوان شربت از پدر پذیرایی کرد. محمد من و من کنان گفت:«پدر... بد قولی کردن گناه دارد؟» پدر ابرویش را بالا داد و گفت:«ادم باید سر حرفی که زده بایستد» محمد سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. پدر ادامه داد:«اما اگر لازم باشد برای رفع مشکل باید با یک بزرگتر صحبت کرد» محمد به چشمان پدر نگاه کرد و گفت:«من باید با شما صحبت کنم» پدر لبخند زد و گفت:«لازم است تنها باشیم؟» محمد سری تکان داد و همراه پدر به حیاط رفت. گوشه ی ایوان نشستند. پدر دستش را روی شانه ی محمد گذاشت و گفت:«من سراپا گوشم، پسرم بگو چه شده؟» محمد زانوهایش را بغل کرد کمی فکر کرد و گفت:«پدر یکی از دوستانم بیکار است و مشکلات زیادی دارند» پدر ساکت ماند تا محمد حرفش را تمام کند. محمد ادامه داد:« امروز سری به خانه شان زدم، فهمیدم مادرش بیماری قلبی دارد و باید هرچه زودتر جراحی شود» پدر سرش را تکان داد و با غم گفت:«چه بد! حتما دوستت خیلی ناراحت است.» محمد به آسمان پر ستاره نگاه کرد و گفت:«من امروز سعید را ندیدم این ها را همسایه شان به من گفت» پدر دست روی چانه گذاشت و گفت:« سعید؟او را می شناسم! پدرش را هم میشناسم مرد آبرو دار و محترمی است.» محمد دستش را روی دهانش گذاشت و گفت:«نمیخواستم اسمش را بگویم از دهانم پرید» پدر لبخندی زد و گفت:«اشکالی ندارد من به کسی نمی گویم اما می توانیم به آن ها کمک کنیم.» محمد که چشمانش از خوشحالی برق می زد گفت:«راست می گویی پدر؟ یعنی می شود؟» پدر دستی بر سر محمد کشید و گفت:«فردا ظهر به خانه می آیم با هم به مسجد می رویم » بعد هم از جایش بلند شد و گفت:«من به تو افتخار می کنم» دست محمد را گرفت و گفت:«حالا وقت هیئت است، برویم؟» محمد که اشک خوشحالی در چشمانش جمع شده بود، همراه پدر به خانه رفت، آن ها مراسم شب دوم محرم را برگذار کردند. ادامه دارد..... لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚2545🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز شمار اربعین 🙏🙏🙏 سارا محمدی 12 ساله از تهران 🌷 خداقوت ممنونم از شما🌸🌸🌸 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا