eitaa logo
دروس الشباب
399 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
در باب : الف- تعریف الفیه از علم شخص: ، قیود این تعریف را بیشتر توضیح داده است. ب- در اضافه «سعید کرز» (اضافه اسم به لقب)، سیوطی به اصطلاح اشاره کرده است و یک بار دیگر هم در باب اضافه از آن نام خواهد برد ولی هرگز آن را توضیح نمی دهد. ولی در باب علم، وجوب اضافه را بر طبق مبنای بصریین می داند هیچ کدام از این دو شرح، به فرضی که اسم علم، مفرد دارای «أل» باشد اشاره نکرده اند، مثلا اگر «جاء الحارثُ کرزٌ» باشد، اضافه اسم علم با اینکه مفرد است ممتنع است زیرا اسم دارای «أل» در مانند این مثال، اضافه نمی شود. ابن عقیل هم -اگر چه اصطلاح اضافه اسم به مسمی را در باب اضافه، چند کلمه ای بیشتر توضیح داده است-، ولی خیلی وارد گود نشده است. ***برای توضیح این اصطلاح و فایده این اصطلاح و کاربرد آن، خوب است به کتاب «إملاء ما منّ به الرحمن» که با نام «التبیان فی إملاء ما من به الرحمن» هم چاپ شده و از ابوالبقاء عکبری است مراجعه کرده و ترکیب اولین آیه قرآن را بخوانید. إضافه (بسم الله) ج- فرق علم شخص و علم جنس، در شرح ابن عقیل بهتر توضیح داده شده و از این توضیحات، فرق بین علم جنس و اسم نکره دانسته شده و فایده علم جنس معلوم می شود. د- کسی که این باب از شرح ابن عقیل را بخواند به خوبی این مطلب را می چشد که معارف دو دسته اند: معارفی که فقط در لفظ معرفه اند (مثل علم جنس) و معارفی که لفظا و معناً معرفه اند(مثل علم شخص) https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
دروس الشباب
#صرف واژۀ #أمیر #نظر_علامه_مجلسی: مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏4، ص: 370 «الميرة» بالكسر ط
توضیح عبارت در روایت است چرا به حضرت علی علیه السلام امیر المومنین گفته اند؟ ائمه (امام باقر، امام صادق، امام رضا) (علیهم السلام) فرموند: «لانه یمیر المومنین بالعلم» ✅یعنی: زیرا ایشان مؤمنین را با علم، اطعام می کند. ❓سؤال: که بین واژۀ که از است، و واژۀ که از ریشۀ است، چه ارتباطی وجود دارد؟! در العقول می فرماید: در این مسأله سه احتمال متصوَّر است: ۱. و . یعنی (مار یمیر) در اصل (أمر یأمر) بوده ولی همزه به عین الفعل منتقل شده و تبدیل به یاء شده است. البته علامه خودشان این احتمال را بر خلاف قواعد صرفی و واضح البطلان می داند. ۲. از . یعنی: در اصل فعل صیغه ۱۳ بوده و مفعول به است. (یعنی: مؤمنین را طعام می دهم.) پس بنابر این احتمال، جملۀ فعلیه مضارعیۀ «أمیرُ المؤمنینَ» شده است همان طور که «تأبّط شرّاً» علم گردیده است. ❌اشکال این وجه: در جملاتی که علم می شوند، اعراب اجزای جمله ثابت می ماند. (مراجعه کنید به ). در حالی که اعراب «أمیر» به حسب عوامل مختلف تغییر می کند. ۳. مقدمه: ♻️ مور: موج خروشان را گویند. ♻️راهی که رفت و آمد زیادی در آن صورت می گیرد نیز نامیده می شود. ♻️أمیر (از ریشۀ أمر) کسی است که سرکشی دائم دارد ♻️مار زیدٌ فلاناً. یعنی عهده دار تأمین غذای فلانی شد. و لذا امام فرمود مگر ندیده ای که در سوره یوسف می فرماید «نمیر أهلَنا». 🔅اشتقاق کبیر شامل دو نوع است: الف- کلماتی که حروف اصلی آنها متحد است ولی ترتیبش فرق می کند مانند: سلم، لمس، ملس، .... . ب- کلماتی که اکثر حروف اصلی آنها متحد و برخی قریب المخرج است مانند: أمر و مور. ***چون بین کلماتی که از دو گونۀ فوق باشند، قرابت معنایی وجود دارد. نامش را نهادند. پس: 🔆امیر المومنین یعنی کسی که دائما متکفل علم و معرفت مؤمنین است. و و در فهم معارف دینی مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
علم: دانستن. دانش. قَدْ عَلِمَ‏ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ‏ (بقره: 60) هر گروه محل آب خوردن خود را دانستند قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ‏ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا (بقره: 32) : اظهار و روشن كردن ثُمَّ بَعَثْناهُمْ‏ لِنَعْلَمَ‏ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً (كهف:12) دلیل: بدیهی است كه خدا پيش از بر انگيختن اصحاب كهف مي دانست كدام گروه از آنها مدّت توقّف خود را بهتر مي دانند و بعثت آنها براى اظهار و روشن كردن آن بود. ذيل آيه 140 از آل عمران‏ وَ لِيَعْلَمَ‏ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... فرموده: خدا قبل از اظهار مي داند كه آنها از حيث ايمان متمايز مي شوند و پس از اظهار مي داند كه متمايزاند پس تغيير در معلوم است نه در علم. و به قولى معنى آنست: تا خدا معلوم را ظاهر سازد. در الميزان ذيل‏ لِنَعْلَمَ‏ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ‏ فرموده: مراد علم فعلى است و آن ظهور شى‏ء و حضورش به وجود خاصّ نزد خداست، علم بدين معنى در قرآن زياد است مثل‏ وَ لِيَعْلَمَ‏ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ‏ حديد: 25. لِيَعْلَمَ‏ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ‏ جنّ: 28. نتیجه: همه آياتی كه در اين سياق‏اند مراد از در آنها و است. @DUROUS_ALSHABAB
برای تحصیل علم به چه کسی مراجعه کنیم؟ سرچشمۀ جوشان علم کیست؟ راه تحصیل علم نه تبعیت از مشاهیر است و نه فروبردن سر در گریبان خود. نه منیّت غرور و نه تبعیّت کور راه تحصیل علم، حضور در مجلس درس و زانوی ادب زدن در محضر اوست. در حدیثی طولانی که کلینی به اسنادش از امام موسی کاظم علیه السلام نقل می کند، حضرتش به هشام گفت: اى هشام- حق براى فرمانبردارى خدا بپا داشته شد، نجاتى جز به فرمانبردارى نيست و فرمانبردارى بسبب علم است و با آموزش بدست آيد و با عقل در بند می شود و علم از منبعی جز بدست نيايد. متن حدیث: كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏1 ؛ ص37 يَا هِشَامُ، نُصِبُ‏ الْحَقُّ لِطَاعَةِ اللَّهِ، وَ لَا نَجَاةَ إِلَّا بِالطَّاعَةِ، وَ الطَّاعَةُ بِالْعِلْمِ، وَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ، وَ التَّعَلُّمُ بِالْعَقْلِ يُعْتَقَدُ ، وَ لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِيٍّ. پس: علم به درس خواندن نیست که بگویی خودم می خوانم یا خواهم خواند. علم به حضور است آن هم در محضر عالم ربانی یعنی باید که با تمام وجود و با تمام بند بند وجود و جسم و روحت در محضر او باشی. ای بسا که به خاطر محرومیت از محضر عالم ربانی، و خود را در حال تعلّم فرض کند. (داستان کوری عصا کش کور دگر - یا: نابینا و چاه) @DUROUS_ALSHABAB
اسماء الله و وضع: برخی گفته اند: 1. برای وضع علم، ابتدا باید خود آن شیئ را تعقل و ادراک کرد. 2. خداوندی که تعقل ذاتش ممکن نیست و ادراک او از عهده عقل بیرونست چگونه برایش اسم علم وضع شده است؟ پاسخ: اولا: این تسمیه از جانب خود اوست یا بلا واسطه یا باواسطه ، و او ذات خود را خوب می شناسد. ثانیا: از او در جهان وجودی ظاهر تر و هویداتر چیزی نیست و از کثرت ظهور مخفی شده و در حق او گفته شده:(یا من هو اختفی لفرط نوره). المفصل فی شرح المطول ج۱ ص ۱۱۲. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
http://mb-110.blogfa.com/post/8 و در نهج البلاغه از کتاب 👆عجایب نهج البلاغه👆 برای مطالعه به لینک فوق مراجعه کنید. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
منظور از و در علم اصول و فقه و روایات چیست؟ آنچه می خوانید می تواند جرقه ای برای روشن شدن آتش شوق و تحقیق بیشتر باشد. شیخ طوسی در کتاب العدة فی اصول الفقه بابی در تعریف علم از دیدگاه اصولیان و فقهاء و فرق آن با ظن باز نموده است و در تعریف علم می گوید: (العلم هوما یقتضی سکون النفس) علم یعنی چیزی که سبب آرامش نفس انسان است. سید مرتضی در الذریعه نیز همین را می گوید. شهید آقا مصطفی خمینی در کتاب «تحريرات في الأصول ؛ ج‏6 ؛ ص140» می نویسد: از جستجوی در آثار و روایات چنین به دست می آید که منظور از «علم‏» و «قطع»ی که در روایات آمده، قطع و علم اصطلاحی منطقی ها و فلاسفه نیست. زیرا از دیدگاه دانشمندان منطق و فلسفه علم یعنی چیزی که احتمال خلاف ندارد. (ليس ما هو مصطلح أهل المنطق الّذي لا يحتمل الخلاف) منظور از علم اعم از و و است. در دوره معاصر بابی تحت عنوان نیز در کتب برخی از اصولیان باز شده است. منظور از اطمینان همان است که اگر چه عقل احتمال خلاف می دهد ولی عقلاء این احتمال را منتفی می دانند زیرا برای نفس، سکون و آرامش حاصل شده است. در این زمینه می توانید به حلقات و الفائق و تقریرات عبدالساتر از درس شهید صدر مراجعه کنید. برخی از گزاره‌هایی که را در معنای به کار برده اند: مفید قطع است به خاطر تراکم ظنون مفید قطع است. قطع آور است. : علم در اصطلاح اصولیان از یقین عقلی است. دیگر اینکه اطلاق علم بر أمارات توسط نائینی به معنای است و نتیجه دیگر اینکه قطع اصولی به اعتبار عقیده قاطع است نه به اعتبار مطابقت با واقع که یقین فلسفی است. و لذا در ادامه و نیز قطع قطاع مطرح می شود. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB