eitaa logo
دروس الشباب
399 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
هفت بند ملا حسن کاشی.pdf
121.9K
علیه السلام شاهکار شعر فارسی در مدح امیر المؤمنین علی علیه السلام معرفی: هفت‌بند کاشی مجموعه اشعاری مشهور در مدح امام علی(ع) از حسن کاشی آملی (درگذشت ۷۳۸ق). شاعران متعددی در ایران و شبه‌قاره هند از هفت‌بند کاشی تقلید کرده‌اند. کاشی آملی در این مجموعه از آیات، روایات و رخدادهای تاریخی استفاده کرده و آرایه‌های گوناگون ادبی را در اشعار خود به‌کار برده است. این اثر در سده‌های گذشته، بارها در ایران و شبه‌قاره هند به دست افراد هنرمند نوشته شده است. دو شرح بر منظومه هفت‌بند وجود دارد: یکی «معادن‌الرضا» متعلق به اصغرحسین از فارسی‌زبانان شبه‌قاره هند که در سال ۱۱۹۶ق نوشته شد؛ شرح دیگر، هشت بهشت (قنبرنامه) است که توسط شاعر و عارف آذربایجان ملا ادهم خلخالی متخلص به عزلتی (درگذشته ۱۰۵۲) نوشته شده است. هفت‌بندِ حسنِ کاشی همواره مورد تقلید و تَتَبُّعِ ادیبان دوره تیموری و صفوی قرار گرفته است و به ادعای برخی محققان، نوعی طرازِ ادبی را در تاریخ ادب فارسی به وجود آورده است. تبعیت و تقلید از هفت‌بند کاشی مختص ایرانیان نبوده و سرایندگان شیعی در شبه قاره در تبعیت از آن نیز شعر سروده‌اند. برای معرفی بیشتر با جستجوی هفت بند ملا حسن کاشی در اینترنت به سایت ویکی شیعه مراجعه کنید. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
معادن_الرضا شرح هفت بند کاشي.pdf
11.29M
شرح نام کتاب معادن الرضا = شرح هفت‌بند کاشی مولی حسن آملی کاشی مشهور به (سده‌ی ۸هـ) ناشر: مجمع مطبع العلوم، به دستیاری سیّد سخاوت حسین تاریخ چاپ: ماده تاریخ تألیف = ۱۱۹۷هـ محل چاپ: لکهنو تعداد صفحات (تصویربرداری شده): 192 https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
کلمات قصار امیر المؤمنین.docx
13.5K
علیه السلام اگر پیامبر پسر می داشت مردم بعد از پیامبر با او چه می کردند؟ امنیت حسنین بعد از پیامبر چکونه بود؟ وضعیت قریش و اسلام بعد از پیامبر چگونه بود؟ حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام پاسخ می دهند. منبع: کلمات قصار منسوب به حضرت علی که ابن ابی الحدید در جلد آخر شرح نهج البلاغه اش جمع آوری نموده است. کلمه قصار 414 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ؛ ج‏20 ؛ ص298 https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
http://mb-110.blogfa.com/post/8 و در نهج البلاغه از کتاب 👆عجایب نهج البلاغه👆 برای مطالعه به لینک فوق مراجعه کنید. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
💐 امیر المومنین امام علی (علیه السلام): 🔸 للْمُتَّقِي ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ إِخْلاَصُ اَلْعَمَلِ وَ قَصْرُ اَلْأَمَلِ وَ اِغْتِنَامُ اَلْمُهَلِ . 🔹 فرد با تقوا سه نشانه دارد: اخلاص عمل، کوتاه بودن آرزو و غنیمت شمردن فرصت ها. [منبع : غررالحکم]
فايده صلوات ما بر اهل بیت مرحوم علامه طباطبایی در پاسخ به افرادی که از ایشان پرسیده بود صلوات بر اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم چه فایده ای دارد آنها به درود و صلوات ما نیازی ندارند با بيان لطيفي فرمودند: نخست اینکه ما با صلوات چيزي از خود اهدا نمی کنیم بلکه به خدا عرض می کنیم و از او مي خواهیم که بر پیامبر و خاندانش رحمت ویژه بفرستد. دوم اینکه گرچه این خاندان به صلوات ما احتیاجی ندارند؛ ولی به خدای سبحان نیازمند هستند و فیض الهی باید به صورت دائم بر آنها نازل شود. ما با این صلوات در واقع خود را به این خاندان نزدیک کرده ایم؛ برای مثال اگر باغبانی در باغی که همه گلها و میوه هایش ملک صاحب باغ است، کار می کند و از صاحب باغ حقوق می گیرد روز عید دسته ای از گلهای باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد، ايا عمل او موجب نزدیکی به صاحب باغ نمی شود؟ این عمل نشانه ادب باغبان است. صلوات هم ادب ما را ثابت میکند در غیر این صورت ما از خود چيزي نداریم، بلکه از خداي سبحان مسئلت می کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید که همین عرض ادب موجب تقرب ما مي شود. منبع: نسیم اندیشه، دفتر اول، صفحه 96 https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
یکی از دوستان پرسید در عبارت نهج البلاغه (کُن فی الفتنه کابن اللبون) آیا می توان (کن) را تامه و (کابن اللبون) را حال گرفت؟ پاسخ: معنای تامه این است: امر به فرو رفتن در فتنه، مقید به حالت ابن اللبون (بچه شتر) یعنی تو وظیفه داری با این حالت، خود را در دل فتنه ها بیاندازی. معنای ناقصه: در فتنه ها که قرار گرفتی، همانند ابن لبون( بچه شتر) باش. حضرت علی علیه السلام می فرماید در فتنه ها بسان بچه شتر باش که نه پشتی دارد که سواری دهد و نه شیری که بدوشند. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
و برخی مدعیان اجتهاد می گویند: معلوم نیست که فقهای امامیه در طول تاریخ فقه، اقامه‌ی حکومت را از وظایف دانسته باشند. اینکه همین ها به سبکی اجتهادی مدرسه قم چنین خورده می گیرند که بیشتر به دنبال جمع آوری اقوال و آرای مجتهدین هستند و کمتر سعی می کنند خودشان چیزی بفهمند. این جماعت استفتای آیت الله خوئی (رحمة الله علیه) را ندیده اند که در جریان رفراندوم گفت به جمهوری اسلامی رای بدهید. یا از نظرات شهید صدر درباره حکومت غافل اند. اصلا نمی دانم چرا درباره‌ی حکومت و بانک و مسائل حکومتی درس برگزار می کنند در حالی که اجرای آن ها قدرت می خواهد و اگر مشروعیت حکومت را قبول ندارند چرا اعوان و انصار حکومت می شوند؟ و اگر برای دفع افسد چنین می کنند، چرا با اقامه حکومت یا کمک به اصلاح آن به فکر دفع افسد نیستند؟ https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
در محمد بن علی کَراجُکِی (متوفای 499 هجری) در کتاب «مَعْدِنِ الْجَوَاهِرِ وَ رِيَاضَةِ الْخَوَاطِر» روایتی از پیامبر نقل می کند و شیخ حر عاملی نیز آن روایت را در «وسائل الشیعة» از او نقل می کند: قَالَ النَّبِيُّ ص خَمْسَةٌ لا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ وَ هُمُ النَّائِمُونَ عَنِ الْعَتَمَاتِ وَ الْغَافِلُونَ عَنِ الْغَدَوَاتِ وَ اللَّاعِبُونَ بِالشَّامَاتِ وَ الشَّارِبُونَ وَ الْمُتَفَكِّهُونَ بِشَتْمِ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ. یعنی: در روز قیامت، خدای تعالی به پنج کس نگاه نمی کند (و رحمتش را بر آنها نمی گستراند) و آنها را از آلودگی (گناهان) پاک نکرده (و نجات نمی دهد) در حالی که برایشان عذابی دردناک مهیاست: 1. کسانی که بدون ادای نماز عشاء می خوابند. 2. کسانی که از نماز صبح غافل اند (و آن را ترک می کنند) 3. کسانی که با بازی می کنند. ( فارشی و شرح آن را در پیام بعدی خواهم گفت.) 4. کسانی که می نوشند. 5. کسانی که سخن به بدگویی پدران و مادران می گشایند (و آنها را دشنام می دهند). نتیجة: در زبان عربی به معنای (شراب) است. قها یقهو قهوا و نیز قهی یقهی به معنای بی اشتها شدن است. از آنجا که شراب نوشنده اش را به پرنوشی و در نهایت پر شدن معده از شراب می کشاند، به آن قهوة می گویند، چون وقتی شکمش پر شد میل به خوردن غذا و هر چیز دیگری نخواهد داشت. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از علیرضا محمدی
شاید صحیحش اللاعبون بالشاهات باشه شاه شطرنج در روایات تحریم شطرنج هم اومده و الله شاهه
هدایت شده از علیرضا محمدی
از شطرنج هم به عنوان شاهَین هم در روایات یاد شده
سلام علیکم. متشکرم به ذهنم نرسیده بود. اگر وقت کردم می بینم جزاکم الله خیرا
امروز با شتاب بیشتری به سمت مدرسه فیضیه حرکت می کردم، خواستم زودتر برسم و به هم مباحثه ای خود بگویم زودتر بیاید تا عقب ماندگی های دیروز را جبران کنیم. وقتی بیست دقیق زودتر رسیدم، دیدم دوستم زودتر از من پیام داده که باید فرزندش را ببرد سنجش ورود به مدرسه و نمی تواند مباحثه بیاید. در خودم بودم که دید دوستم 20 دقیقه مانده به شروع درس، آمد. اندکی مباحثه کردیم. کاری ضروری پیش آمد که باید از ادامه حضور و کلاس امروز منصرف می شدم. در حیاط مدرسه جناب استاد را دیدم، گریه ام گرفت😭 دستش بوسیدم و گفتم استاد می خواهم درس بخوانم ولی دعا کند خداوند توفیق را بدهد. پس با دلی اندوهگین و چشمی اشکبار از مدرسه بیرون آمدم. حضرت استاد آیت الله جوادی آملی می فرمودند: موفقیت در درس و کار به هوش و اراده و امکانات نیست، خدا باید بخواهد تا این امکانات و مقدمات اثر کند. آمدی در _الحکم (کلمات قصار امیر المومنین علی علیه السلام) ، ذیل عنوان از آن حضرت چنین نقل می کند: التوفیق جَذبَةٌ مِن جَذَباتِ الرَّبِّ یعنی توفیق یکی از کِشش های تربیتی و ربانی خدای تعالی ست. التماس دعا https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
فَقالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ (سوره یونس؛ آیه85) برخی به خاطر تقدیم (علی الله) بر (توکلنا) این قسمت آیه را با کلمۀ (از ادات ) ترجمه نموده اند: ترجمۀ حصر ( بر خدا توکل کردیم) : ؛ ؛ ترجمۀ بدون حصر: ؛ ؛ (بر خدا توکل کردیم) واژۀ : در لغت به معنای آزمایش و امتحان است. : «[اى‏] پروردگار ما! ما را [وسيله‏] آزمايشى براى گروه ستمكاران قرار مده» : پس گفتند: «بر خدا توكّل كرديم. پروردگارا، ما را براى قوم ستمگر [وسيله‏] آزمايش قرار مده.» برخی آن را ترجمه نکرده اند و چیزی قبلش در تقدیر گرفته اند: : «بار الها ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمكار مگردان.» برخی را به معنای یا دانسته اند: : «پروردگارا! ما را دستخوش شكنجه و عذاب ستمكاران قرار مده‏» : گفتند: «تنها بر خدا توكل داريم؛ پروردگارا! ما را مورد شكنجه گروه ستمگر قرار مده!» برخی نیز هر دو معنای فوق را مطرح کرده اند: : «ما را دستخوش شكنجه ستمكاران يا مايه آزمايش قدرت آنان قرار مده.» برای توضیح بیشتر و تفسیر ایۀ فوق به منبع زیر مراجعه کنید: ترجمه تفسير الميزان ج‏10 ص 167 https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🔰 مخالفت روحانیون با پپسی‌ کولا ✍ بخشی از گزارش مخبرهای امنیتی در حدود سال 1325 شمسی •┈┈┈••✾••┈┈┈• 1⃣ آقایان آیت الله بهبهانی، امام جمعه تهران، آیت الله نوری، حاج میرزا عبد الله چهل ستونی، قهرمانی، به وعاظ دستور دادند پپسی‌کولا را تکذیب کنند. 2⃣ آقای خرازی نماینده مجلس... فعالیت‌هایی راجع به از بین رفتن و برداشتن پپسی‌کولا کرده‌اند با نظر سید جعفر بهبهانی. 3⃣ آقای برهان پیش‌نماز مسجد لرزاده، آقای شیخ جواد پیش نماز مسجد خیابان خراسان، حاج شیخ مرتضی کاتوزیان پیش‌نماز مسجد انبارغله و نماینده‌های بروجردی که فرستاده‌اند مسجد جدید التاسیس جاده شهرری نزدیک میدان شوش، شیخ مهدی حق‌پناه و شیخ علی اصغر حق‌پناه و شیخ رضا متبحری و شیخ حسن متبحری که چهارنفر مزبور وابسته به فدائیان اسلام بودند.... بالای منبر تبلیغ می‌کنند که... پپسی‌کولا از شراب نجس‌تر است، تومانی یک ریال هم از آن خرج محفل بهائی می‌شود بر ضرر دین اسلام. 4⃣ شخصی به نام شیخ رضای دوغی که مدت مدیدی است پیشکار آیت الله کاشانی است... می‌گوید که پپسی که نجس است و هر کس پپسی‌کولا بخورد رفته به جنگ سیدالشهداء. چندین مرتبه هم متصدیان پپسی‌کولا از دست او شکایت کرده و پس از اینکه او را به دادگستری برده‌اند او را رها نموده‌اند. 📎 منبع: برگرفته از اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرق و آیه ۸۵ سوره نساء (مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا) برخی همچون علامه طباطبایی کفل و نصیب را به یک معنی دانسته اند، لذا یکی از عزیزان سؤال کرد علت اختلاف تعبیر در آیهٔ فوق چیست؟ چرا برای حسنه از واژه نصیب و برای سیئه از واژه کفل استفاده کرده است؟ «کِفْل» (بر وزن طفل) در اصل، به معنای (قسمت عقب پشت حیوان) است که سوار شدن بر آن ناراحت کننده می‌باشد، و به همین جهت، هرگونه گناه و سهم بد را «کِفل» می‌گویند و نیز به کاری که سنگینی و زحمت داشته باشد «کفالت» گفته می‌شود. و نیز به معنای بهره‌ای است که نیاز انسان را بر طرف کند، و ضامن را از این رو «کفیل» گویند که، مشکل طرف مقابل را کفایت کرده و بهره و نصیب او را به او می‌دهد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
بر اساس برخی روایات (مفضَّل علیه) جمله فوق از این قرار است: الله أکبر مِن أن یُوصَفَ (خدا بزرگتر از آن است که به توصیف شود و در قالب واژگان و جملات بگنجد) به عبارت دیگر (الله اکبر من کلّ شیءٍ) درست نمی باشد چون این تقدیر بدین معناست که اگر چه برخی اشیاء بزرگ اند ولی خداوند نسبت به آنها بزرگتر است. در حالی که این جمله می خواهد بزرگی خدا را به طور مطلق نشان دهد نه به نحو نسبی. همه با هم https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
🌸🌺 ۲۲ بهمن ماه، چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران گرامی باد.🌺🌸 🇮🇷 https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
نام باعث : ترجمه روایت: حسين بن سعيد گويد: «من و ابن غيلان مدائنى خدمت امام رضا عليه السلام رسيديم. ابن غيلان به حضرت گفت: خداوند امورتان را سامان بخشد! به من رسيده كه هر كس بچّه‏اى جنين دارد و نيّت كند كه نامش را محمّد بگذارد پسردار مى‏شود. سپس حضرت فرمود: على محمّد و محمّد على، يك چيز است. ابن غيلان گفت: خداوند امورتان را سامان بخشد! من همسرم را در حالى جا گذاشته‏ام كه حامله بود شما دعا كنيد كه حمل او پسر باشد. حضرت طولانى به زمين نگاه انداخت و سپس سرش را برداشت و به او فرمود: نامش را على بگذار چون عمرش طولانى‏تر مى‏شود. ما به مكّه وارد شديم كه از مدائن نامه‏اى برايمان آمد كه ابن غيلان پسردار شده است.» حدیث: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ غَيْلَانَ الْمَدَائِنِيُّ دَخَلْنَا عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ ابْنُ غَيْلَانَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ بَلَغَنِي أَنَّهُ مَنْ كَانَ لَهُ حَمْلٌ فَنَوَى أَنْ يُسَمِّيَهُ مُحَمَّداً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ. فَقَالَ: مَنْ كَانَ لَهُ حَمْلٌ فَنَوَى أَنْ يُسَمِّيَهُ عَلِيّاً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ عَلِيٌّ شَيْئاً وَاحِداً قَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنِّي خَلَّفْتُ امْرَأَتِي وَ بِهَا حَبَلٌ فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يَجْعَلَهُ غُلَاماً. فَأَطْرَقَ إِلَى الْأَرْضِ طَوِيلًا ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ لَهُ: سَمِّهِ عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَطْوَلُ لِعُمُرِهِ. فَدَخَلْنَا مَكَّةَ فَوَافَانَا كِتَابٌ مِنَ الْمَدَائِنِ أَنَّهُ قَدْ وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏6 ؛ ص11 كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
برنامه کانال دروس الشباب ادبیات (صرف، نحو، لغت، بلاغت، شعر) علوم عقلی (منطق، کلام، فلسفه) فقه شنبه اصول حدیث (حدیث و علوم حدیثی) قرآن (ترجمه و تفسیر و علوم قرآنی) تاریخ معاصر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
منظور از و در علم اصول و فقه و روایات چیست؟ آنچه می خوانید می تواند جرقه ای برای روشن شدن آتش شوق و تحقیق بیشتر باشد. شیخ طوسی در کتاب العدة فی اصول الفقه بابی در تعریف علم از دیدگاه اصولیان و فقهاء و فرق آن با ظن باز نموده است و در تعریف علم می گوید: (العلم هوما یقتضی سکون النفس) علم یعنی چیزی که سبب آرامش نفس انسان است. سید مرتضی در الذریعه نیز همین را می گوید. شهید آقا مصطفی خمینی در کتاب «تحريرات في الأصول ؛ ج‏6 ؛ ص140» می نویسد: از جستجوی در آثار و روایات چنین به دست می آید که منظور از «علم‏» و «قطع»ی که در روایات آمده، قطع و علم اصطلاحی منطقی ها و فلاسفه نیست. زیرا از دیدگاه دانشمندان منطق و فلسفه علم یعنی چیزی که احتمال خلاف ندارد. (ليس ما هو مصطلح أهل المنطق الّذي لا يحتمل الخلاف) منظور از علم اعم از و و است. در دوره معاصر بابی تحت عنوان نیز در کتب برخی از اصولیان باز شده است. منظور از اطمینان همان است که اگر چه عقل احتمال خلاف می دهد ولی عقلاء این احتمال را منتفی می دانند زیرا برای نفس، سکون و آرامش حاصل شده است. در این زمینه می توانید به حلقات و الفائق و تقریرات عبدالساتر از درس شهید صدر مراجعه کنید. برخی از گزاره‌هایی که را در معنای به کار برده اند: مفید قطع است به خاطر تراکم ظنون مفید قطع است. قطع آور است. : علم در اصطلاح اصولیان از یقین عقلی است. دیگر اینکه اطلاق علم بر أمارات توسط نائینی به معنای است و نتیجه دیگر اینکه قطع اصولی به اعتبار عقیده قاطع است نه به اعتبار مطابقت با واقع که یقین فلسفی است. و لذا در ادامه و نیز قطع قطاع مطرح می شود. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
فارغ از دعواهای بین علماء که آیا علم رجال علم است یا نه، و آیا آموختنش جایز است یا خیر و آیا حجیت دارد یا ندارد، دو روایت در اهمیت سند شناسی و دقت در اینکه از چه کسی حدیث می آموزیم: : امير المؤمنين (ع) فرمود: چون حديثى براى شما باز گويند در هنگام نقل آن، آن را به كسى كه براى شما باز گفته نسبت‏ دهيد، اگر راست باشد به سود شما است و اگر دروغ باشد به عهده او است. {الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص52 7- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ إِذَا حَدَّثْتُمْ‏ بِحَدِيثٍ‏ فَأَسْنِدُوهُ‏ إِلَى‏ الَّذِي‏ حَدَّثَكُمْ فَإِنْ كَانَ حَقّاً فَلَكُمْ وَ إِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْهِ. } : جابر بن يزيد گويد بامام باقر (ع) عرض كردم: هر گاه حديثى برايم باز گفتى سندش را نيز بيان فرما. امام (ع) فرمود: پدرم از جدّم از رسول خدا (ص) از جبرئيل (ع) از خدا- عزّ و جلّ- براى من حديث گفته است، و هر حديثى كه برايت گويم با اين سند خواهد بود. و : جابر! همانا اگر يك حديث از شخص راستگو و مورد اطمينان فراگيرى براى تو از دنيا و آنچه كه در آنست بهتر است. {الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص42 10 قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنِي هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع إِذَا حَدَّثْتَنِي بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدْهُ لِي فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي‏ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ ع عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كُلُّ مَا أُحَدِّثُكَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ وَ قَالَ يَا جَابِرُ لَحَدِيثٌ وَاحِدٌ تَأْخُذُهُ عَنْ صَادِقٍ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا.} https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
زركشى در كتاب «البرهان فى علوم القرآن» دوازده وجه براى اعجاز قرآن نقل كرده كه به اختصار عبارتند از: 1- خداوند مردم را از معارضه با قرآن منصرف كرده (اين همان قول به صرفه است) 2- اعجاز قرآن مربوط به تأليف خاص آن مى‏باشد. 3- اعجاز قرآن به خاطر خبرهاى غيبى و پيشگوييهاى آن است. 4- اعجاز قرآن به سبب قصه‏ها و اخبارى است كه از گذشتگان آورده است. 5- اعجاز قرآن به سبب خبر دادن از باطن افراد است (نمونه‏هايى از اينگونه آيات را آورده) 6- اعجاز قرآن به خاطر نظم و صحت معانى و فصاحت الفاظ آن است. 7- وجه اعجاز قرآن فصاحت و غرابت اسلوب و سلامت آن از هر گونه عيب است. 8- وجه اعجاز قرآن نظم و تأليف خاص آن است بگونه‏اى كه در كلام عرب سابقه نداشت. 9- وجه اعجاز قرآن چيزى است كه نمى‏توان از آن تعبير كرد به اين معنى كه وجه اعجاز قرآن چيزى است كه درك مى‏شود ولى قابل توصيف نيست. 10- اعجاز قرآن به علت استمرار فصاحت و بلاغت در همه قرآن است. 11- اعجاز قرآن به علت بلاغتى است كه ذوق آنرا مى‏فهمد و نفس آنرا مى‏پذيرد. 12- اعجاز قرآن به سبب همه آن وجوهى است كه گفته شد و نبايد وجه واحدى را در نظر گرفت. بدر الدين زركشى، البرهان فى علوم القرآن ج 2 ص 93- 107 همين مطلب را سيوطى نيز به صورت پراكنده آورده( الاتقان ج 2 ص 118). https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
اقوال چهار نفر از بزرگان امامیه دربارۀ اعجاز قرآن: - شيخ طوسى مى ‏گويد: قوى‏ترين قول در نزد من قول كسى است كه مى‏گويد: معجز بودن و خارق العاده بودن قرآن به خاطر فصاحت بالاى آن با نظم مخصوص كه دارد، مى‏باشد. فصاحت به تنهايى و نظم به تنهايى و همينطور صرفه نمى‏تواند وجه اعجاز قرآن باشد. - ابن ميثم بحرانى اظهار مى‏ دارد حق اين است كه جهت اعجاز قرآن مجموع سه چيز است فصاحت بالا و اسلوب خاص و اشتمال بر علوم شريفه. وى اضافه مى‏كند كه منظور از علوم شريفه‏اى كه در قرآن موجود است عبارت است از علم توحيد و علم اخلاق و سياسات و كيفيت سلوك الى الله و علم احوال پيشينيان‏ ... - علامه حلى معتقد است كه جهت اعجاز قرآن همان فصاحت بالغه آن است و لذا عربها همواره فصاحت قرآن را تعظيم مى‏كردند و به همين جهت است كه افرادى مانند «نابغه» وقتى با فصاحت قرآن آشنا شدند اسلام آوردند. - فاضل مقداد پس از نقل اقوال در مسأله، اين قول را كه جهت اعجاز قرآن مجموع اسلوب و فصاحت و اشتمال بر علوم شريفه است، تقريب مى ‏كند. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
معاصر عنوان پیام: همراهی مردم با روحانیت، اهرم فشاری بر دولت فاسد 1 با تقدیم صلوات و سلام الهی به پیشگاه شهید نواب صفوی و همرزمان شهیدش از جمله حرکتهای ارشادی - تبلیغی فدائیان اسلام، مبارزه با مفاسد فرهنگی-اجتماعی مغایر با احکام و مبانی اسلامی، در سطح جامعه و نهادهای وابسته به دستگاه حکومتی بود. بنا بر خاطرات نواب صفوی که به فلم سید محمد واحدی تقریر و در سال ۱۳۳۴ ش در مجله «خواندنیها» منتشر شده است. در پاییز سال ۱۳۲۶، که برخی از وکلای مجلس، درصدد ایجاد تغییراتی در قانون اساسی بودند و تصمیم داشتند مواد قانونی مربوط به «رسمیت اسلام» در کشور را تغییر دهند و فساد نیز در جامعه فزونی یافته بود، فدائیان اسلام مبارزات گسترده ای را با ترویج فساد در جامعه و مبارزه با مظاهر آن آغاز کردند؛ برای نمونه: از جمله اقدامات آنها در تهران مبارزه با بی حجابی زنان بود. از آنجا که در این زمان عمده فعالیت آنها در محدوده بازار تهران و مساجد مهم منطقه بازار صورت میگرفت توسط اعضای این جمعیت پرده ای بزرگ در جلوی خان مسجد سلطانی نصب گردید که بر روی آن نوشته شده بود: «ورود زنان بی حجاب به مسجد سلطانی اکیداً ممنوع است.» (سیدهادی خسروشاهی؛ فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه ص ۶۰-۶۱) https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
معاصر عنوان پیام: همراهی مردم با روحانیت، اهرم فشاری بر دولت فاسد 2 در همین رابطه اعلامیه هایی نیز از سوی فدائیان اسلام منتشر گردید که در صدر آن نوشته بودند: «آتش شهوت از بدنهای عریان زنان بی عفت شعله کشیده، خانمان ایران را می سوزاند»، «نوامیس اسلام را بنام تمدن به بازار شهوت روز و شب کشیده اند. کجاست روح غیرتی که به درد آید؟» فدائیان اسلام با دعوت نویسندگان و روزنامه نگاران کشور به سوی حق اعلام کردند: «نویسندگان و جریده نگاران بایستی مرکب نگارش را با حق بیامیزند و سخن به حق گویند تا مگر کشتی سرگردان را به ساحل نجاتی رسانیده به جهل و بدبختی کنونی خاتمه دهند.» (همان منبع، ص62-63) https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
معاصر عنوان پیام: همراهی مردم با روحانیت، اهرم فشاری بر دولت فاسد 3 با نصب پارچه مزبور بر سر در مسجد سلطانی اعضای این جمعیت، خود در جلوی مسجد پاس می دادند و از ورود زنان بی حجاب ممانعت می کردند. این حرکت دینی و تبلیغی آنها تأثیر شدیدی بر بازار نهاد؛ به طوری که نیز پارچه ای بر سردر بازار کشانده و از ورود زنان بی حجاب به محوطه بازار ممانعت می کردند و به زنان با حجاب ده درصد در فروش اجناس تخفیف میدادند. بالاخره شهربانی با مشاهده چنین وضعیتی در جلسه ای آیت الله ، حجت الاسلام ، سرتیپ و قول داد که چنین امری را خودش توسط مأمورین انتظامی عهده دار گردد. از این رو با تأکید و نظر آیت الله بهبهانی در انجام این کار توسط شهربانی، فدائیان اسلام این وظیفه را به شهربانی واگذار کردند. لیکن شهربانی مدت کوتاهی به این اقدام دست زد و به آن پایان داد نواب صفوی با مشاهده چنین حرکتی از سوی شهربانی طی اعلامیه ای نوشت: «دولت ایران قانون اساسی را شمرده و با توامیس اسلام و حقوق مسلمین می جنگد و پایه های دادگاه خونین اسلامی را برای انقراض خود استوار می کند.» نواب در پایان اعلامیه اش پس از امضا نوشته بود: «سندی است سترگ و تاریخی بیادگار بدست ایرانیان سپرده می شود تا روزی ارزش عملی آن هویدا گردد» (همان منبع، ص62-63) https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB