eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🍹 هر پرٻشان‌نظرے لاٻق دٻدار ٺو نٻسٺ خوب ڪردے ڪہ رخ از آٻنہ پنہان ڪردے 🖊صـائـب‌ ٺـبـرٻـزے ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شب جمعه‌است هوایت نکنم می‌میرم 💠یادی از کرب‌و‌بلایت نکنم می‌میرم حسیــــــن♥️ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
به وقت بهشت 🌱
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_میم‌مهاجر #برگ14
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 سر زبان بشری آمد که بگوید چی کار به امیر داری تو؟ یا بگوید ول کن اومدی من‌و ببینی یا... به خودش گفت نازنین چه گناهی داره مگه؟ بی‌خبر از همه جا داره احوال می‌گیره فقط. _دیگه نمی‌خواد ادامه بده. تابستونی انصراف داد. ابروهای نازنین بالا پرید. _چرا چیزی تا فارع‌التحصیلی نمونده. تو چرا گذاشتی انصراف بده؟ _مانعش شدم. وقتی میگه می‌خوام بچسبم به کارم و هدفم کاره، من چی بگم دیگه؟ _چه می‌دونم. از طرفیم راست گفته‌ها. نازنین لبخند شیرینی زد. شاید هم از وقتی محجبه‌ شده بود لبخندهایش به چشم بشری شیرین می‌آمد. _موفق باشه. بشری نفس سنگینی کشید. _ممنون. نازنین به طرف بشری خم شد. _چت شده بشری؟ خیلی بی‌حوصله‌ای! نمی‌توانست بگوید نه حال حرف زدن دارم نه حوصله‌ی حرف‌های تو را. _طوریم نیست. _فکر کنم بد موقع مزاحمت شدم. ببخش. بشری با ناراحتی گفت: این چه حرفیه! خودش اما خوب می‌دانست حق با نازنین است. سعی کرد علی‌رغم حال و روزش، به سرحال‌ بودن وانمود کند. _چند روزه یه جا خوابیدم. اگه حرفی می‌زنم به خاطر اینه که خسته شدم. به دل نگیر. نازنین خودش را پیش کشید. _نه قربونت برم. درکت می‌کنم. مامان بیاد ببیندت، دیگه زحمت‌و کم می‌کنیم. این چند وقت همچین با مامانت مچ شده انگار چند ساله هم‌و می‌شناسن. در باز شد. زهراسادات و فریده‌خانم با هم داخل آمدند. نازنین خندید. _چه حلال‌زاده هم هستن! فریده‌خانم پرسید: غیبت می‌کردین؟ نازنین نه کشداری گفت. _داشتم می‌گفتم رفیق گرمابه و گلستون شدین. فریده‌خانم به طرف بشری رفت. -بمیرم الهی. با دیدن چهره‌ی زار بشری خیلی دلش سوخت. _خوب میشی زودتر ایشالا. خدا رو شکر که به خیر گذشته. نازنین تعجب کرد. مگه مامانش نگفت دو تا از مهره‌هاش آسیب دیده؟ پس چی میگه مامان؟! چی به خیر گذشته؟ فزیده‌خانم هنوز داشت می‌گفت. _استراحت کن. خوب میشی برمی‌گردی سر خونه زندگی و دانشگاهت. بشری احساس می‌کرد به هیچ کدام از این دلداری‌ها نیاز ندارد. اما برای حفظ احترام حرفی نمی‌زد. این حرف‌ها برای او امیر نمی‌شد. زندگی عاشقانه نمی‌شد. نازنین و مادرش که رفتند، زهرا سادات هم برای انجام کارهایش همان پایین ماند. بشری از یک جا نشستن خسته شده بود. با احتیاط خودش را به تراس رساند. چشم‌هایش را بست. چند نفس عمیق کشید تا بتواند درد را تحمل کند. هوا حسابی پاییزی شده بود. رنگ و روی زرد درخت‌ها را که دید، به یاد خودش افتاد. امروز صبح چهره‌اش دقیقاً مثل پاییز بود. همان قدر سرد. همان قدر زرد. دست به نرده گرفت. چند تا از گلدان‌ها آب لازم شده بودند. از توان بشری خارج بود که بتواند آب گلدان‌ها بدهد. خدایا شکرت.! برای کارای به این کوچیکی هم عاجزم! اشک در چشم‌های بشری حلقه زد. دوست نداشت احساس ضعف کند اما واقعا کم آورده بود. فکر کرد نه امیر رو دارم. نه تنی برام مونده. روح و تنم‌و با هم ازم گرفتی امیر. نگاهی به تراس رو‌به‌رویی کرد. خانه‌ی پدری امیر و اتاق سابق امیر! دیگر طاقت نداشت. پشیمان شده از همین چند قدمی که امده بود، به اتاق برگشت. از قاب در تراس که داخل می‌آمد، نگاهش به تصویر خودش در آینه افتاد. خاطره‌ای مثل برق از ذهنش گذشت. یه وقت همین‌جا ایستادم. قد خودم‌و نسبت به امیر حدس زدم. امیر تا سر در بود و من تا شونه‌ی امیر... خدایا! چرا هر چی‌و می‌بینم یه ردی از امیر برام داره! در تراس را بست. به طرف تختش رفت. غافل از این که امیر از پشت پنجره‌ی اتاق سابقش او را دیده و دارد برای دیدنش می‌آید. 📿لطفاً برای عزیزان آسمانی نویسنده فاتحه یا صلوات قرائت کنید🌷 ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿🌿 ✨رو به شش‌گوشه‌ترین قبله‌ی عالم، هر روز . . .بردن نام حسین‌ابن‌علی می‌چسبد؛ 💠السلام‌علی‌الحسین 💠و‌علی‌علی‌ابن‌الحسین 💠وعلی‌اولادالحسین 💠وعلی‌اصحاب‌الحسین ♥️ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت دعای‌عهد قرار صبحگاهی به وقت بهشتی‌ها🦋 فقط هشت دقیقه وقت بذاریم🥀 ♥️ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠⚜💠 روز جمعه‌است، هوا حال عجیبی دارد پلک ها دست به کارند که شاید برسد 💠 🌤 💠 ♥️ 💠 اَینَ‌المُنتَقَم؟! ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠💠⚜⚜💠💠 نماهنگ دعای امام رضا برای ظهور امام زمان با صدای علی 📜در روایات، دعایی از امام رضا علیه‌السلام نقل شده است. که حضرت در قنوت نماز جمعه این دعا را برای ظهور امام زمان می‌خواند و سفارش آن حضرت است که مؤمنان در روز جمعه این دعا را بخوانند. ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠💠💠💔💠 بی‌تو ای صاحب زمان بی‌قرارم هر زمان . . . از غم هجر تو، من دل‌خسته‌ام کلیپ استوری 📱 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯