eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بچه‌ها خبر جدید این‌که تحریم شدید تحریم رمان☹️ اگه از فرداشب ادامه‌ی برگ رو می‌خوای باید هزینه‌اش رو بپردازی.😒 هزینه‌اش هم پول نیستا تحلیل بده خواهرمن https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30 این‌جا نشستم تا بیای 🤕 نیومدی، شما می‌مونی و برگا‌ی نصفه‌نیمه‌ی روز همینه که هه😊😊
برگ امشب رو می‌فرستم. تحلیل اومد که خب😍😍😍😍 نیومد! شما باشید و تحریم😎
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 هر چند حمام کرده بود تا از دست ریزموهایی که روی سر و گردنش مانده بود راحت بشود اما منکر این هم نمی‌شد که گرفتن دوش داغ بعد از قدم زدن در یک شب سرد، چقدر به او چسبیده! جلوی آینه ایستاد. لبخند رضایتی به موهای کوتاه شده‌اش زد. انگار که بار سنگینی از بارهایش برداشته شده. زیر پتویش خزید. تا خوابش ببرد، به روزهای در حال گذران فکر می‌کرد. به این‌که این‌ها هم تمام می‌شود. با همه‌ی سختی‌ها و دلتنگی‌هایش؛ روزها را به شب می‌رساند و شب‌ها را صبح می‌کرد، در حال که تماسش با خانواده کمتر از اوایل سال شده بود. تعطیلات کریسمس تمام شده بود. شبی بارانی مثل اکثر شب‌های زمستان آلمان، اتوبوس با سرعت به ایستگاهی که به خانه‌ی بشری نزدیک هم نبود می‌رسید. هندزفری را از گوش‌هایش بیرون آورد. کتاب را در کیفش گذاشت و آماده‌ شد که پیاده بشود. تا رسیدن به ایستگاه باران کمتر و کمتر شد و وقتی که پیاده شد، فقط نم نمی باران سبک نوازش‌بار می‌بارید. اکثر مغازه‌ها بسته بودند و تک و توک عابر رد می‌شد. هوای سرد اما دلچسبی بود. لحظاتی ایستاد. هیچ تاکسی نگه نداشت. همه تکمیل بودند. برای این‌که سرما را کمتر احساس کند، به راه افتاد. می‌خواست با قدم زدن هم به خانه نزدیک‌تر بشود و هم کمی گرم بشود. هر ماشینی که نزدیک می‌شد، می‌ایستاد به این امید که کسی او را برساند اما با دیدن تاکسی‌های پر یا ماشین‌های شخصی دوباره با ناامیدی به مسیرش ادامه می‌داد. ده دقیقه‌ای راه رفت. خیابان‌ها حالا خلوت‌تر شده بودند و همین باعث ترسش می‌شد. گاهی چیزی به دلت می‌افتد و طولی نمی‌کشد که همان را به چشم می‌بینی. از مقابل خیابانی پر پیچ و خم رد می‌شد که احساس کرد کسی با فاصله پشت سرش می‌آید. صدای قدم‌هایش را می‌شنید. گوش تیز می‌کرد تا خیالش راحت بشود که اشتباه می‌کند اما بر عکس مطمئن‌تر می‌شد. خودش هم نفهمید که چه جراتی پیدا کرد اما به یکباره چرخید و به پشت سرش نگاه کرد. هیچ کس نبود. جرات بیشتری گرفت و چند قدم جلو رفت تا اطمینانش بیشتر بشود. دلخوش به این بود که اشتباه کرده اما وقتی جلوتر رفت، مردی بدون این‌که صورتش را پوشانده باشد از پشت کیوسک تلفن عمومی بیرون آمد. خیلی شبیه به یکی از آن دو نفری بود که آن شب در محوطه‌ی خانه‌‌اش دید. با جلو آمدن مرد سریع کیفش را انداخت. می‌دانست بالآخره وقت آن رسیده که زد و خوردی اتفاق بیفتد. چهار دانگ حواسش را جمع کرد و بسم‌الله گفت. در آن لحظه اولین چیزی که به ذهنش رسید، این بود که از گوشه‌ی چشم به سمت شهره مدینه‌ی منوره نگاه کند و طلب کمک کند از بانوی بی‌حرمی که جده‌اش بود و اعتقاد داشت از مادرش برای او مهربان‌تر است. ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
🌼 السلام علیک یا بقیه الله دیدن روی شما کاش میسر میشد شام هجران شماکاش که آخر میشد بین ما "فاصله ها" فاصله انداخته‌اند کاش این فاصله با آمدنت سر میشد 🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج
🦋سُبْحانَكَ ما أَضْيَقَ الْطُّرُقَ عَلىٰ مَنْ لَمْ تَكُنْ دَليلهُ .. خدایـا چه تنگ است راه‌ها بر کسی که تو راهنمایش نباشی .. ♥️
حجاب و چادر تابستان و زمستان ندارد مادرمان حضرت زهرا در گرمای عربستان همیشه عفیف بود ما هم زمستان و تابستان نباید حجاب و چادر را از ما جدا کنه🌹🍃🍃🌹🍃 .............................
معنی دعای سلامتی امام زمان🌹🍃🌹 به نام خدای بخشنده مهربان خدایا برای ولی ات در این ساعت و در هر ساعت سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و دیده بان باش🍃🌹🤲🏻 تا اورا با رغبت مردم در زمینت سکونت دهی 🍃🌹❤️🤲 و زمانی طولانی بهره مندش سازی 🌱🤲🏻 زمان این دعا برای شب ٢٣رمضان است ولی خواندن ان در هر لحظه ای به غیر ان خوب است و پیشنهاد می کنم بخوانید🙏🏻🍃🌹 التماس دعا🌹🍃
کتاب یک ون شبه که بصورت اینترنتی هم دانلود می شود و اکثر شبهات پر تکرار در حوزه: زن ازادی و کارامدی نظام و حکومت اسلامی گفته شده و پاسخ داده شده است برای کسانی که قصد انجام جهاد تبیین را دارند مناسب می باشد🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ..............................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزیز سلام... امروز سالگرد شهید بزرگوار يوسف قربانیه.. شهیدی که هیچ کس رو نداشت و از تنهایی برای آب نامه مینوشت 😔 هر کسی که در توانشه سوره قرآنی، دعایی یا هر چیزی که دوست داره به این شهید عزیز هدیه کنه ان شاء الله که حاجت روا باشید و همگی از شفاعتش بهره مند بشیم به برکت صلوات بر محمد و ال محمد 🙏
🚨 چرا شبکه۳ بعد از کودتای سلبریتی‌ها با بحران مواجه نشد؟/ داستان تسخیر «لانه سلبریتی‌ها» 🔹از ابتدا جریان سلبریتی سر در آخور صداوسیما داشت. جریانی که از همان اول هم زاویه روشنی در سبک زندگی و فهم فرهنگی با جمهوری اسلامی داشت و از صداوسیما به شهرت و پول رسیدند. 🔸همین قشر در سالی که گذشت بر علیه جمهوری اسلامی کودتا کرد و اولین جایی که از  خروج آنها باید آسیب می‌دید، صداوسیما جمهوری اسلامی ایران بود. 🔹اما چرا مهم‌ترین شبکه سازمان یعنی شبکه سه سیما از این موضوع ضربه نخورد؟ شبکه۳ مهم‌ترین لانه سلبریتی‌ها در سال‌ها مختلف بوده است. از سروش صحت و فردوسی پور تا قاسم خانی و مهران مدیری همه از کنار شبکه۳ سلبریتی شدند. 🔸در سال‌های گذشته یکی از مهم‌ترین پروژه‌های شبکه۳ گذار از سلبریتی‌ها بوده است و این مهم تنها با بهره‌گیری از جوانان حزب اللهی با انگیزه ممکن بوده است. 🔹به عنوان نمونه بیننده برنامه خودمونی شبکه سه در شب یلدا ۱۷درصد بود. این آمار در مقایسه با برنامه سال قبل مهران مدیری(دورهمی_۱۵٪) و باربد بابایی(زوجی نو_۱۵٪) بیشتر بوده و مردم با وجود هجمه‌ها اقبال بیشتری داشته‌اند. ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عوامل حمله تروریستی اصفهان در دادگاه یکدیگر را فروختند! 🔹متهم صالح میرهاشمی: کلت را از حمیدلره خریدم! 🔹متهم مجید کاظمی:یعقوبی منو لاکار کرد! 🔹متهم سعید یعقوبی: کاظمی اسماعیلی را شهید کرد! ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 منتظر زد و خوردی تن به تن بود. با تنی که آمادگی نداشت و از سرما کرخت شده بود. اولین چیزی که توجه‌اش را حلب کرد، برق تیزیی بود که مرد در دست داشت. تجربه‌ی کتک‌کاری خیابانی نداشت اما به حدی تَر و فِرز عمل می‌کرد که همیشه در مسابقات باشگاهی دهان همه از تعجب باز می‌ماند. دوباره نیم نگاهی به سمت راستش کرد و قوت قلب گرفت از توجه بانویی که از کیلومترها فاصله گرمی نگاهش را احساس می‌کرد. وجود کرخت شده‌اش حالا جان گرفته بود، به آنی مچ دست مرد را گرفت و خیلی محکم پیچاند. و بعد مشت‌های پی در پی که به سر و صورت و سینه‌اش زد. آن‌قدر تند مشت‌های را می‌برد و بر می‌گرداند که مرد فرصت دفاع پیدا نمی‌کرد. دست‌هایش خسته شده بودند ولی صاحب‌شان خستگی را درک نمی‌کرد. خودش را عقب کشید و با کف پا به سینه‌ی مرد کوبید و همین باعث شد مرد چند قدم کوچک را تلو تلو خوران به عقب برود و بخورد به همان کیوسک تلفنی که پشتش پنهان شده بود. برخورد ستون فقراتش با دیواره‌ی فلزی کیوسک به حدی محکم بود که صدایش در خیابان خیس خالی از عابر و ماشین بپیچد. ادامه امشب❌❌❌ ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
هدایت شده از  به وقت بهشت 🌱
سلام بچه‌ها خبر جدید این‌که تحریم شدید تحریم رمان☹️ اگه از فرداشب ادامه‌ی برگ رو می‌خوای باید هزینه‌اش رو بپردازی.😒 هزینه‌اش هم پول نیستا تحلیل بده خواهرمن https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30 این‌جا نشستم تا بیای 🤕 نیومدی، شما می‌مونی و برگا‌ی نصفه‌نیمه‌ی روز همینه که هه😊😊
هدایت شده از  به وقت بهشت 🌱
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 تخفیف به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها عیدتون پیشاپیش مبارک عیدی ما خدمت شما🌹🌹🌹 به جای ۴۰۰۰۰ تومان، ۳۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز 6273 8110 8062 3918 و عکس فیش واریزی و شماره‌ی پیگیری‌و به این آیدی ارسال کن😊 @Heaven_add تا لینک کانال خصوصی‌و برات ارسال کنه🌿
به وقت بهشت 🌱
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 تخفیف به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها عیدتون پیشاپیش مبا
❌❌❌❌❌❌ فقط چند روز فرصت دارید پس عجله کنید تا شرمنده‌ شما نشیم 🙏🏻
من، هیچ‌کس را ندارم. 🌊🌊🌊🌊🌊 امروز سالگرد غواص شهیدی بود که هیچ‌کس رو نداشت🍂🥀 🌷🌿 شهید یوسف قربانی
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 منتظر زد و خوردی تن به تن بود. با تنی که آمادگی نداشت و از سرما کرخت شده بود. اولین چیزی که توجه‌اش را حلب کرد، برق تیزیی بود که مرد در دست داشت. تجربه‌ی کتک‌کاری خیابانی نداشت اما به حدی تَر و فِرز عمل می‌کرد که همیشه در مسابقات باشگاهی دهان همه از تعجب باز می‌ماند. دوباره نیم نگاهی به سمت راستش کرد و قوت قلب گرفت از توجه بانویی که از کیلومترها فاصله گرمی نگاهش را احساس می‌کرد. وجود کرخت شده‌اش حالا جان گرفته بود، به آنی مچ دست مرد را گرفت و خیلی محکم پیچاند. و بعد مشت‌های پی در پی که به سر و صورت و سینه‌اش زد. آن‌قدر تند مشت‌های را می‌برد و بر می‌گرداند که مرد فرصت دفاع پیدا نمی‌کرد. دست‌هایش خسته شده بودند ولی صاحب‌شان خستگی را درک نمی‌کرد. خودش را عقب کشید و با کف پا به سینه‌ی مرد کوبید و همین باعث شد مرد چند قدم کوچک را تلو تلو خوران به عقب برود و بخورد به همان کیوسک تلفنی که پشتش پنهان شده بود. برخورد ستون فقراتش با دیواره‌ی فلزی کیوسک به حدی محکم بود که صدایش در خیابان خیس خالی از عابر و ماشین بپیچد. تنش داغ شده بود و درد می‌کرد. هرچند ظاهرا موفق شده بود اما ضربات محکمی هم نوش جان کرده بود. چاقوی افتاده روی زمین را با پایش حرکت داد و در تاریکی فقط فهمید که داخل جوی افتاد. کیفش را برداشت و زد به چاک. مسیر را یک نفس می‌دوید. سینه‌اش خشک شده بود و به خس خس افتاده بود. چندین بار با چشم‌های ترسیده برگشت و پشت سرش را نگاه کرد اما خبری نبود. از لب جوی پرید و از پیچ خیابان اصلی گذشت. وارد خیابان خودشان شد. دستش رو جلوی دهانش گرفت. سوز هوای سرد، هگه‌ی فضای بینی‌اش را خشک کرده بود. نفس‌هایش را کف دستش ها می‌کرد و دوباره نفس می‌کشید تا کمی بینی و دهانش گرم بشود. همان‌طور که به خانه نزدیک می‌شد، دست در جیب بغل کیفش برد و کلید تکی را بیرون آورد و تا به در خانه رسید، با عجله در را باز کرد و خودش را داخل انداخت. نفس‌هایش کشدار شده بودند. صدادار و عمیق. در را از داخل قفل کرد. به طرف مبل خزید و خودش را ولو کرد روی آن. قفسه‌ی سینه‌اش مدام بالا و پایین می‌رفت و صدای نفس‌های ناآرامش تنها صدایی بود که در سکوت سوئیت نواختن گرفته بود. داشت فکر می‌کرد همه چیز تمام شده یا این تازه آغاز ماجراست؟ ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
سلام و صبح به خیر تحلیل داریم چه تحلیل‌هایی 😍😍😍 چندتا تحلیل توپ میذارم براتون تا عزیزانی که هنوز تشریف نیاوردن رواق بدونند چه نعمتی از دستش رفته تا حالا🤭 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
M M: یعنی عاشق اعتقادات نااااب بشری ام من... در هر شرایطی و لحظاتی توکل و توسلش از یادش نمیره... شاید هر آدم معمولی باشه از ترس غالب تهی کنه و لعنت بفرسته همون اول کاری به شانس و اقبال و اینا... ولی بشری واقعا علاوه بر ضرب شصتی که از خودش سراغ داره و مطمئنه ، خودش رو هم میسپاره به بی بی فاطمه و مدینه منوره...‌😍
4z: سلام علیکم من اولین باره که تحلیل میدم به نظرمن بشری درلحظات دفاع از خودش، فقط به فکر خودش وحفظ حیثیت و آبروش نبود، بلکه هم از دفاع از خودش به عنوان یک زن وهم دفاع از حیثیت وآبروی زن مسلمان ایرانی وهم دفاع از دینش به عنوان یک فرد معتقد به دین رو لحاظ کرده بود. توجه ش به عنایت حضرت زهرا(س) دردو مرحله مویداین مطلب هست.
رضایی: سلام ونور . نوه حضرت زهرا سلام الله توی کوچه یه کشور غریب تک و تنها داره از خودش ومذهبش دفاع میکنه ....چادری که مادر زمین بذاره دختر سرش می‌کنه..... اما بشری جان مادرت غریب گیر آوردنش با این که توی شهر خودش بود😭 دینداری منافاتی با ورزش و سایر فعالیت های اجتماعی نداره، خصوصا که مجبور باشی یه جاهایی خودت گلیمت رو از آب بیرون بکشی....حتی از قدرتت میتونی برای دفاع از دینت استفاده کنی.قو علی خدمتک جوارحی🤲 مومن در موضع ضعف قرار نمیگیره.💪
یا زینب (س): سلام و شب بخیر با حال حزنی که داشت، فارغ از قیل و قال‌‌های دیشب، بعد از نماز صبح، زیارت ناحیه مقدسه را دست گرفت و خواند. _نتیجه میگیریم:زیارت ناحیه مقدسه بخونیم.🤓 درسته یکم زیاده ولی خیلی قشنگه.اما متاسفانه کمتر کسی میخوندش. غربت هر چه که سختی داشت، رابطه‌ی معنوی‌اش را خیلی تقویت کرده بود. گاهی خدا تو را در تنگنا قرار می‌دهد. آن‌قدر سختی می‌کشی که از همه جا ناامید شده و به این باور برسی که فقط خود خداست که می‌تواند گره‌ات را باز کند. _فقط میتونم بگم خیلی عالیییی بود. یادمون باشه هر وقت گرفتار میشیم بریم در خونه خدا.ببینیم چیکارمون دارن. اون کسی که گرفتارت کرده، تنها و بی پناه رهات نکرده. خودش گرفتاری داده تا رشد کنی و خودش هم کمکت میکنه تا ازش سربلند بیرون بیای. یا اصلا قرار نیست در آن زمان گرهی باز شود بلکه گره‌ها روز به روز به ظاهر کورتر می‌شوند اما با هر گره خوردنی، دلت قرص‌تر می‌شود و این ممکن است برای خودت هم عجیب باشد. این حال خوشی که هیچ‌وقت فکر نمی‌کردی در چنین روزهای سختی درک کنی و بچشی و از آن لذت ببری. _و گاهی اون لذته و اون حال معنوی، به همه ی سختی ها میارزه.. خسته نباشید
رضایی: سلام ونور. جالبه خیلی از غربیا فکر میکنن خانمهای مسلمان بخاطر اینکه زشتن یا موهاشون زیبا نیست میپوشوننشون و موهای بشری خط بطلانی روی این فکر هست. ۲,۳تا نکته من فهمیدم یکی اینکه همشون تعجب میکنن که چرا بشری با این زیبایی دیگران از دیدنشون وجلب نگاهشون محروم کرده 🤔 مطلب بعدی طبق فرمایش خداوند که همه اعضا و جوارح حق حیات دارند بشری برغم همه رسیدگی ها مجبوره از موهایی که براشون زحمت کشیده دل بکنه ویه مبارزه با نفس ریزی هم توش هست وموهاشو بقول خودش از اسارت دربیاره.😊 اینکه بشری لحظه آخر ازمهمونی برگشت و توجیه وکلاه شرعی برای خودش درست نکرد که من نمیدونستم یا این یه کشور دیگه ست هم یه امتیاز مثبت دیگه ست ،خداییش خوب بلده خودشو برای خدا لوس کنه.😍 یه چیز دیگه یا آقا امیر افتادم که وقتی بشری کمرش آسیب دیده بود و موهاش خیس بود براش سشوار کشید وقتی ریزش موهاشو دید با خودش گفت کی کم خونی پیدا کردی که موهات اینقدر میریزه😔 اگه دانای کل خبری از امیر خان بدن ماروهم از نگرانی درمیارنا😉
fatima: سلام شب همگی بخیر این اولین باره که قراره تحلیل بدم و یه کوچولو مضطربم که نکته اشتباهی رو بگم پس ممنون میشم اگه جایی رو اشتباه گفتم به بزرگواری خودتون ببخشید 🌷 اولین نکته ایی که منو جذب رمان کرد خالص بودن بشری بود دختری که بدون ریا و اضافه کاری دینش رو معرفی میکنه و اعمالش رو انجام میده حقیقتا بعضی از رمان های مذهبی که خوندم بعضی از اعمال شخصیت ها ریا کارانه بود و درست زمانی که از یه شخصیت مذهبی انتظار صبوری و توکل داری شخصیت کاری رو انجام میداد که دوست نداشتی ازهمچین فردی ببینی درحالی که همون شخصیت خیلی از جاها کارایی رو انجام میداد که واقعا لازم نبود و فقط بوی ریا میداد اما بشری دقیقا زمانی که لازم بود صبر کرد تصمیم گرفت و توکل کرد هیچ وقت از کارهای بشری بوی ریا نیومد و قبلا میدونست اسلام اونقد شیرین و شگفت انگیز هست که نیازی به اضافه کاری نداره اما درمورد اتفاقاتی که این چند وقت افتاده نگرانی بشری برای نگران شدن خانواده ایی که میلیون ها کیلومتر ازش دورن رو درک میکنم اما فکر میکنم بهتر بود بشری باتوجه به موقعیت حساس خانواده و خودش حتی اگه نمیخواد به پدرش اطلاع بده که چه اتفاقاتی افتاده با سفارت ایران صحبت میکرد.
Fatemeh 1363: سلام شبتون بخیر خیلی دل نترس و شجاعی داره بشری وچه قدر ایمان قوی داره که وقتی نگاه میندازه به سمت مدینه و از مادر پهلو شکسته کمک میخواد،و یک ذره هم شک نمیکنه که اون خدایی که همیشه و همه جا باهاش بوده الان ممکنه نبینتش اونم توی غربت و بین این همه ادمی که نه میشناسی و نه مثل بشری ایمان دارن و مسلمان هستن وخیلی جالب که اصلا ذره ای در حجابش تغییری ایجاد نمیشه خوشا به حال دخترانی چون بشری با این ایمان قوی قلمتون ماندگار خانم خلیلی (ولی اگر من بودم دوتا پا داشتم دو تایی دیگه قرض میکردم و فرار و بر قرار ترجیح میدادم 😁😁 )
یا زینب (س): آفرین به بشری که جلوی دوستش ایستاد و به خاطر رودربایستی هم که شده به اون پارتی نرفت. حتی چند دقیقه! دقت بشری هم تحسین برانگیزه. وسط بحث درمورد رفتن و موندن ناگهان میپرسه"تو از کجا میدونی پارتی ایرانیا چجوریه؟" و حواسش به این نکته هم هست. و در آخر من فکر میکنم زیبایی موهای بشری به خاطر پوشیدگی شون هست. امام علی (ع) میفرمایند {پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او میشود.} نمیدونم علم اینو کشف کرده یا نه ولی خیلی قبل تر از اون امیرالمومنین ما به این نکته اشاره کردند.😌 مثل اینکه علم هم اینو کشف کرده😏 نتايج مطالعات غربی نشان مى دهد: پوشش سر و حجاب زنان نه تنها باعث ريزش مو نمى شود، بلكه به حفظ مو نيز كمك مى كند. در اين تحقيق به زنان توصيه شده است در طول روز براى حفظ سلامت موهايشان آن را بپوشانند. براساس اين تحقيق پوشاندن سر باعث مى شود ، مو از ذرات گرد و غبار و ديگر آلاينده هاى هوا محفوظ بماند. همچنين پوشاندن سر به حفظ مو در برابرتغييرات آب و هوايى به ويژه در برابر رطوبت كه در ضعيف شدن مو موثر است ، كمك مى كند.
sajadi: سلام شبتون بخیر✨ سراسر زندگی امتحانه هر چی آدما به خدا نزدیک تر باشن امتحانشونم سخت تر و بیشتر میشه نمونه اش بشری ... تو روایات خوندیم مومن باهوشه اینکه بدونی توی چه شرایطی چه کاری درسته و توی شرایط سخت توسل و توکل فراموشت نشه خیلی مهمه بشری نشون داده که هم باهوشه و هم از استعدادهاش بهترین استفاده رو میکنه ... قلمتون مانا خانم خلیلی🌱