🚨 چرا شبکه۳ بعد از کودتای سلبریتیها با بحران مواجه نشد؟/ داستان تسخیر «لانه سلبریتیها»
🔹از ابتدا جریان سلبریتی سر در آخور صداوسیما داشت. جریانی که از همان اول هم زاویه روشنی در سبک زندگی و فهم فرهنگی با جمهوری اسلامی داشت و از صداوسیما به شهرت و پول رسیدند.
🔸همین قشر در سالی که گذشت بر علیه جمهوری اسلامی کودتا کرد و اولین جایی که از خروج آنها باید آسیب میدید، صداوسیما جمهوری اسلامی ایران بود.
🔹اما چرا مهمترین شبکه سازمان یعنی شبکه سه سیما از این موضوع ضربه نخورد؟ شبکه۳ مهمترین لانه سلبریتیها در سالها مختلف بوده است. از سروش صحت و فردوسی پور تا قاسم خانی و مهران مدیری همه از کنار شبکه۳ سلبریتی شدند.
🔸در سالهای گذشته یکی از مهمترین پروژههای شبکه۳ گذار از سلبریتیها بوده است و این مهم تنها با بهرهگیری از جوانان حزب اللهی با انگیزه ممکن بوده است.
🔹به عنوان نمونه بیننده برنامه خودمونی شبکه سه در شب یلدا ۱۷درصد بود. این آمار در مقایسه با برنامه سال قبل مهران مدیری(دورهمی_۱۵٪) و باربد بابایی(زوجی نو_۱۵٪) بیشتر بوده و مردم با وجود هجمهها اقبال بیشتری داشتهاند.
┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عوامل حمله تروریستی اصفهان در دادگاه یکدیگر را فروختند!
🔹متهم صالح میرهاشمی: کلت را از حمیدلره خریدم!
🔹متهم مجید کاظمی:یعقوبی منو لاکار کرد!
🔹متهم سعید یعقوبی: کاظمی اسماعیلی را شهید کرد!
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
#جان_فدا
┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ344
کپیحرام🚫
منتظر زد و خوردی تن به تن بود. با تنی که آمادگی نداشت و از سرما کرخت شده بود. اولین چیزی که توجهاش را حلب کرد، برق تیزیی بود که مرد در دست داشت.
تجربهی کتککاری خیابانی نداشت اما به حدی تَر و فِرز عمل میکرد که همیشه در مسابقات باشگاهی دهان همه از تعجب باز میماند.
دوباره نیم نگاهی به سمت راستش کرد و قوت قلب گرفت از توجه بانویی که از کیلومترها فاصله گرمی نگاهش را احساس میکرد.
وجود کرخت شدهاش حالا جان گرفته بود، به آنی مچ دست مرد را گرفت و خیلی محکم پیچاند.
و بعد مشتهای پی در پی که به سر و صورت و سینهاش زد.
آنقدر تند مشتهای را میبرد و بر میگرداند که مرد فرصت دفاع پیدا نمیکرد.
دستهایش خسته شده بودند ولی صاحبشان خستگی را درک نمیکرد.
خودش را عقب کشید و با کف پا به سینهی مرد کوبید و همین باعث شد مرد چند قدم کوچک را تلو تلو خوران به عقب برود و بخورد به همان کیوسک تلفنی که پشتش پنهان شده بود.
برخورد ستون فقراتش با دیوارهی فلزی کیوسک به حدی محکم بود که صدایش در خیابان خیس خالی از عابر و ماشین بپیچد.
ادامه امشب❌❌❌
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
هدایت شده از به وقت بهشت 🌱
سلام بچهها خبر جدید اینکه تحریم شدید
تحریم رمان☹️
اگه از فرداشب ادامهی برگ رو میخوای باید هزینهاش رو بپردازی.😒
هزینهاش هم پول نیستا
تحلیل بده خواهرمن
#تحـــلـــــــــیـــــــــــــــل ❌
https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30
اینجا نشستم تا بیای 🤕
نیومدی، شما میمونی و برگای نصفهنیمهی روز
همینه که هه😊😊
هدایت شده از به وقت بهشت 🌱
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍
تخفیف به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها
عیدتون پیشاپیش مبارک
عیدی ما خدمت شما🌹🌹🌹
به جای ۴۰۰۰۰ تومان، ۳۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز
6273 8110 8062 3918
و عکس فیش واریزی و شمارهی پیگیریو به این آیدی ارسال کن😊
@Heaven_add
تا لینک کانال خصوصیو برات ارسال کنه🌿
به وقت بهشت 🌱
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨ ⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_میممهاجر #برگ34
بـــــــــــ🌱ــــــــــرگ نـــــــ🌤ــــــــیمروز
به وقت بهشت 🌱
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 تخفیف به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها عیدتون پیشاپیش مبا
❌❌❌❌❌❌
فقط چند روز فرصت دارید پس عجله کنید تا شرمنده شما نشیم 🙏🏻
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ344
کپیحرام🚫
منتظر زد و خوردی تن به تن بود. با تنی که آمادگی نداشت و از سرما کرخت شده بود. اولین چیزی که توجهاش را حلب کرد، برق تیزیی بود که مرد در دست داشت.
تجربهی کتککاری خیابانی نداشت اما به حدی تَر و فِرز عمل میکرد که همیشه در مسابقات باشگاهی دهان همه از تعجب باز میماند.
دوباره نیم نگاهی به سمت راستش کرد و قوت قلب گرفت از توجه بانویی که از کیلومترها فاصله گرمی نگاهش را احساس میکرد.
وجود کرخت شدهاش حالا جان گرفته بود، به آنی مچ دست مرد را گرفت و خیلی محکم پیچاند.
و بعد مشتهای پی در پی که به سر و صورت و سینهاش زد.
آنقدر تند مشتهای را میبرد و بر میگرداند که مرد فرصت دفاع پیدا نمیکرد.
دستهایش خسته شده بودند ولی صاحبشان خستگی را درک نمیکرد.
خودش را عقب کشید و با کف پا به سینهی مرد کوبید و همین باعث شد مرد چند قدم کوچک را تلو تلو خوران به عقب برود و بخورد به همان کیوسک تلفنی که پشتش پنهان شده بود.
برخورد ستون فقراتش با دیوارهی فلزی کیوسک به حدی محکم بود که صدایش در خیابان خیس خالی از عابر و ماشین بپیچد.
تنش داغ شده بود و درد میکرد. هرچند ظاهرا موفق شده بود اما ضربات محکمی هم نوش جان کرده بود.
چاقوی افتاده روی زمین را با پایش حرکت داد و در تاریکی فقط فهمید که داخل جوی افتاد. کیفش را برداشت و زد به چاک.
مسیر را یک نفس میدوید. سینهاش خشک شده بود و به خس خس افتاده بود.
چندین بار با چشمهای ترسیده برگشت و پشت سرش را نگاه کرد اما خبری نبود.
از لب جوی پرید و از پیچ خیابان اصلی گذشت. وارد خیابان خودشان شد. دستش رو جلوی دهانش گرفت. سوز هوای سرد، هگهی فضای بینیاش را خشک کرده بود.
نفسهایش را کف دستش ها میکرد و دوباره نفس میکشید تا کمی بینی و دهانش گرم بشود.
همانطور که به خانه نزدیک میشد، دست در جیب بغل کیفش برد و کلید تکی را بیرون آورد و تا به در خانه رسید، با عجله در را باز کرد و خودش را داخل انداخت.
نفسهایش کشدار شده بودند. صدادار و عمیق.
در را از داخل قفل کرد.
به طرف مبل خزید و خودش را ولو کرد روی آن.
قفسهی سینهاش مدام بالا و پایین میرفت و صدای نفسهای ناآرامش تنها صدایی بود که در سکوت سوئیت نواختن گرفته بود.
داشت فکر میکرد همه چیز تمام شده یا این تازه آغاز ماجراست؟
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
سلام و صبح به خیر
تحلیل داریم
چه تحلیلهایی 😍😍😍
چندتا تحلیل توپ میذارم براتون تا عزیزانی که هنوز تشریف نیاوردن رواق بدونند چه نعمتی از دستش رفته تا حالا🤭
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
M M:
یعنی عاشق اعتقادات نااااب بشری ام من... در هر شرایطی و لحظاتی توکل و توسلش از یادش نمیره... شاید هر آدم معمولی باشه از ترس غالب تهی کنه و لعنت بفرسته همون اول کاری به شانس و اقبال و اینا... ولی بشری واقعا علاوه بر ضرب شصتی که از خودش سراغ داره و مطمئنه ، خودش رو هم میسپاره به بی بی فاطمه و مدینه منوره...😍