『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
سالگرد شهادت شهیدی است که داعش پیکرش رابه غارت برده و وقتی از شال سبزش پی به سید بودن او برد سر و دس
شهید مدافع حرم سید محمد مصطفوی 29 سال داشت که در مقابل تکفیری ها برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) در سوریه حضور یافت و در این راه به مقام شهادت نائل آمد. از ویژگی های بارز شخصیتی ایشان می توان به روحیه ی جهادی و مبارزه در راه خدا و شجاعت بسیار زیاد اشاره کردو سید شهید رابطه ی بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین الدین یاد می کرد.
بخشی از وصیت نامه شهید مصطفوی:
دوستان، هم هیاتی ها، هم شهری ها و تمام مردم دوست و آشنا حلالم کنید و عاجزانه از شما تقاضا دارم که در انجام امور دینی خود به خصوص حضور فعال در مساجد کوشا باشید و خمس و زکات خود را سالیانه حساب کنید تا روزی حلال داشته باشید.
دوستان عزیز شما را قسم به خدا که راه امام حسین (ع) را که راه عاقبت به خیری و مهمترین کار است را ادامه دهید. حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری در همین راه است و همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید چون شهدا همیشه زنده اند و من وجود آن ها را در زندگی خود همیشه احساس می کردم. الان من در شهر حلب سوریه هستم و آماده رزم با گروه های تکفیری می باشم. خدایا کمکم کن گخ این بنده حقیر از تمام مادیات دنیا دل بکنم و فقط و فقط به خودت فکر کنم که سعادت دنیا جز در این نیست. می روم تا به مادرم برسم. با تمام شرمندگی
هر گاه شبِ جمعـہ ،
« شهـدا » را یاد ڪـردید
آنها شما را نـزد « اباعبداللہ (ع) »
یاد مےڪنند .
#شهید_مهدی_زین_الدین 🌷
#یاد_شهدا_با_صلوات 🕊
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
🌹زندگینامه_شهیدجلیل_محدثی_فرد🌹🕊
به نام خدا...❤️
#جليل_محدثيفر در سال 1342 در #مشهد، چشم به جهان گشود.
او از همان دوران کودکي، بسيار با شهامت و شجاع و مهربان بود و معصوميت خاصي داشت. بعد از گذراندن دوران ابتدايي وارد دبيرستان «شهيد مصطفي خميني» (فعلي) شد. اينسالها مصادف با اوج تظاهرات انقلابي بود. جليل که از همان آغاز سر پرشوري داشت و درد فقر مردم و بيعدالتي اجتماعي او را ميآزرد، به زودي با وجود کمي سن، جذب اين مبارزات شد و در صحنههاي انقلاب و تظاهرات حضوري پرشور يافت.
🔸بعد از پيروزي انقلاب، با آغاز فعاليت در کميته انقلاب اسلامي، مبارزه با گروههاي مخالف و معاند با جمهوري اسلامي را سرلوحهي کارهاي خود قرار داد. در سال 1359 و با شروع جنگ تحميلي، جليل با وجود سن کمي که داشت، با چند نفر از دوستانش عازم جبهههاي نبرد شد و در گروه #شهيدچمران به #جنگهای_نامنظم چريکي پرداخت. از اين پس بود که حضور جليل در جبههها به صورت مستمر ادامه يافت و به صورت يکي از ارکان مهم واحدهاي جنگي درآمد. او ابتدا به عنوان يک تخريبچي فعاليت ميکرد، اما بعدها به خاطر لياقت، استعداد، قدرت مديريت بالا و شجاعت فراوان به معاونت آموزش تخريب رسيد و بعد از آن به فرماندهي يکي از گردانهاي موفق و با نفوذ غواصي به نام «گردان ياسين» برگزيده شد. اين گردان يکي از قويترين و کوبندهترين گردانهايي بود که در طي مدت فعاليت خود به فرماندهي جليل توانست ضرباتي مهلک بر نيروهاي دشمن وارد کند.
🔸او در طول مدت جنگ آنقدر مجروح شده بود که تمام تنش پر از ترکشهاي ريز و درشت بود. علاوه بر آن به علت غواصي زياد در آبهاي بسيار سرد زمستاني، سينوسهايش چرکي شده بود و مدام سردرد داشت. جليل در مدت هفت سال حضور در جبهههاي غرب و جنوب، دلاوريها و رشادتهاي زيادي از خود نشان داد. اما در عين حال بسيار متواضع و فروتن بود و هيچ درخواست و توقعي از کسي نداشت.
سرانجام جليل بعد از سالها مبارزه و رشادت در تاريخ 22 تیر 1366 در زماني که تنها چند ماه به تولد فرزندش باقي مانده بود. در منطقهي جنگي ماووت عراق به علت اصابت خمپاره، به همراهي تني چند از همرزمانش به ديدار معبود شتافت.
🔸او در زمان شهادت تنها 24 سال داشت.
بعد از 🌹شهادت اين فرماندهي دلاور لشگر 21 امام رضا (ع) روزنامه خراسان دربارهي او نوشت. «او از مايههاي اصلي جنگ بود. شجاعتها و رشادتهاي او در عمليات #کربلاي4و5 براي هميشه به ياد ماندني است. در وصف جليل زبان و بيان و قلم عاجزند. همين بس که جليل براي همهي همرزمانش با آن چهرهي معصوم و دوست داشتني تا هميشه باقي خواهد ماند.»
🌹روحش شاد ویادش پر رهرو باد🌹
🌹 #سردارشهیدجلیل_محدثی_فرد🌹
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞
و علی الخصوص شهید
💠 #جلیل_محدثی_فر💠
🌷 صلوات 🌷
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
به یاد #سرداربی_سر
#شهیدحجت_اللّه_صنعتکار🌹
فرمانده گروهان
شهادت= اسفند ۶۳، #عملیات_بدر
مزار:گلزار شهدای #قزوین
#نحوه_شهادت:
همرزمانش تعریف می کنند، سه روز قبل از شهادت، به او اطلاع دادند، صاحب فرزند شده ای. وقتی خبر را شنید حال دیگری داشت، عملیات هم شروع شده بود و دوست نداشت که در کنار بچه ها نباشد، اما با اسرار فرمانده اش(شهید احمد اللّهیاری) تصمیم گرفت برود و سری به پسرش بزند
یک روزه رفت و پسرش را دید و وقتی برگشت چند کیلو شیرینی خریده بود و شیرینی را بین بچه های گردان پخش کرد
آماده شد تا برای پاتکی که در راه بود حرکت کند. قبل از رفتنش می گفت: این عملیات یک چیز دیگری است و نمی شود به این راحتی ها از خیرش گذشت و انگار از همه چیز مطلع بود
دیدم که دارد به سمت دشمن می رود و سخت با آنها درگیر است، در همین حین گلولهٔ توپی از سوی دشمن شلیک شد که مستقیم به سر حجت خورد
سر حجت به هوا پرتاب شد و خون بود که از رگ های گلویش فوران می کرد و به آسمان می پاشید
پیکر بی سر حجت همینطور چند قدم جلو رفت و در مقابل چشمان بهت زدهٔ ما به زمین افتاد
همانند ارباب بی سرش حسین{ع}
بی سر به شهادت رسید...
🍂💔
4_5929194561057325944.mp3
4.06M
#جاماندگان_اربعین 💔
اربعین قسمت خوبات شد و من جا موندم
رفیقام یڪے یڪے رفتن و تنها موندم
🌸 مجتبی رمضانی
هدایت شده از رساله امام خامنهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️پیام رهبر انقلاب به زائران اربعین حسینی☝️
#اربعین_حسینی
🆔 @resale_ahkam
#دلنوشته...✍
زائر اربعین ارباب حواست هست
#حسین زمانت #مهدی عج یست واوست آوره وتنها
نکند #کوفی باشی و ندای یاری آقایت را نشنوی
#اربعین گذرگاه ظهوراست
اربعین یعنی چهل روز جنگیدن #زینب(س)
چهل روز آوارگی
چهل روز خون دل خوردن
چهل روز جسارت
چهل روزاسارت
اربعین یعنی باید #زینبی باشی به پای امام زمانت
یعنی چیزی نبینی جزء #زیبایی
پس حواست باشد فقط #زائرنباشی که زائر بودن با پای دل هم میسراست
وبه قول س
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
❣ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻰ ﺗﻮ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﺟﺎﻧﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﻮﻋﻰ ﮔﻬﻰ ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﺟﺎﻧﻔﺮﺳﺎ، ﮔﻬﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪﻣﺼﻨﻮﻋﻰ .. 🌹 #شهیدنادرعباد
🌸🍃
🍃
💦 #ماموریت_روی_آب
روایت رزمندگان #لشکرانصارالحسین(ع)
#همدان ازعملیات #کربلای۴
🍂🌾🍂
قسمت هفتم
💧 #جای_خالی_او
🌺 راوی: #کریم_مطهری
🍃💦
🌷هفده هجده ساله بود. چهره ی آرام وجذابی داشت. خوش برخورد ومهربون بود. مدتی در قم درس می خواند. هر وقت احساس خستگی می کرد و خبری از حمله وعملیات می گرفت فی الفور سر و کله اش توی منطقه و جبهه پیدا می شد.
اسمش را گذاشته بودیم«ساعت!»
هر وقت موتور برق روشن می شد می دانستیم وقت نماز صبح است. زودتر از همه بیدار می شد و نماز شب می خواند وبرای اذان صبح موتور برق را روشن می کرد ،جثه ی بزرگ و درشتی نداشت ،اما تو آموزش ها پر طاقت بود و با چالاکی و قدرت ،خودی نشان می داد. زبر وزرنگی اش را همه قبول داشتند.
در #عملیات قرار بود بچه ها سلاح های سازمانی با خودشان ببرند و توان خودشان را بسنجند. دیدیم او «کلاش» را زمین گذاشت و «آرپی جی» خواست.
آرپی جی زیادی برایش بزرگ بود و به قد وقواره اش نمی خورد. با اینکه همه قبولش داشتند. پیشنهاد کردند آرپی جی را بگذارد کنار. آرپی جی و موشک های سنگینش را باید کسی برمی داشت که هیکل دار می بود. کار با آرپی جی راحت نبود و شوخی بر نمی داشت. آرپی جی زن نباید از لحاظ بدنی کم می آورد. اما او زیر بار نمی رفت. می گفت «آرپی جی مرا خسته نمی کند! من آرپی جی را از پا می اندازم !» صحت این ادعا را در تمرین ها به همه مان ثابت کرد و حرفش را به کرسی نشاند. از مردانگی وغیرتش حظ کردیم. دیدن او به همه روحیه می داد.
شب عملیات همه جا بود. سنگرها و لانه های تیر بار و دوشکا بود که با موشک های آرپی جی او می رفت هوا. راستی راستی عراقی ها را ذله کرده بود. وقتی دستور برگشت گرفتیم وآمدیم عقب ، پیداش نکردیم. پرس وجو کردیم و فهمیدیم که به آرزویش رسیده است.
او #شهید شده بود وجنازه اش همان طرف مانده بود.🌹
از ته دل خواستیم همه مان را شفاعت کند.
او
« #شهیدنادرعبادی_نیا»بود...
🌸…..
@Karbala_1365
#دلنوشته....
خیلی سخته همه برن وتوجابمونی
خیلی سخته همه ادعای عشق وعاشقی بایارکنندومزدشون روبگیرندوتونگاه کنی
خیلی سخته که توودوستت باهم بسینه بزنیدواشک بریزیدمحرماروواو بره وتوجابمونی
وهزاران خیلی سختهای دیگه که خودت هم براشون جواب نداری ویهووقتی میبینی همه دارندمیروندوتوهمچنان سرجای اولت میخکوب شدی سفت وسخت هنگ میکنی وفقط خیره میشوی به اطرافت که پس من چی...
گاهی وقتهاشک میکنی به ناله هات
گریه هات
سینه زدنات
اصلاشک میکنی به هیئت داریت وسیاه پوشی خودت ..
براستی نرفتن وبازماندن نشان ازچیست؟
قبول نشدن وردشدن یانه دوستمون داره ودوست داره اشکمونودربیاره ...
گاهی وقتهابرای اینکه لج شودربیارم میگم که میدونم ازسراینه که خیلی خیلی دوستم داری اخه میگن هرکسی هرکسیودوست داشته باشه بیشتربهش بی محلی واذیتش میکنه...
اما بقول همون ضرب المثل عامیانه وقتی بخودم میام یه نیشخندبخودم میزنم ومیگم شتردرخواب بیندپنبه دانه...
تواگرادم حسابت کرده بودن الان جات اینجانبود
الان توهم یاشهیدبودی ...
یاهم خادم وزائرش...
اشکال نداره خداروشکرهمینکه مهرش بدلمونه حتی برای گول زدن خودمون
واین یعنی هنوزیخبرایی هست ...
وبازروزازنووروزی ازنو......
من وخیال بافی های دوباره
بدرقه رفقا...
ویجاده ی انتظاربه عشق سال بعد....
همون سال بعدی که معلوم نیست هست یانیست....