eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
550 دنبال‌کننده
259 عکس
854 ویدیو
171 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ما همه فرعونیم،مصرهایمان فرق دارد! 🔹تصوری اشتباه ذهن ما را تسخیر کرده است. ذهن من و شمای حزب اللهی را میگویم. فکر می کنیم فرعون مآبانه زیست کردن مخصوص جماعتی خاص از خواص، بزرگان و اعاظم می باشد. فکر می کنیم فقط همان شخصیت های معروف و مشهور متصل به قدرت و ثروت هستند که زیست فرعونی را انتخاب کرده اند. همان شخصیت هایی که احتمالا الان در ذهنتان مرورشان می کنید؛ حداد، قالیباف، باهنر، لاریجانی،عارف، خاتمی، جهانگیری و روحانی و... همانهایی که به دنبال مصر های بزرگ اند. مصرهایی برای ارضای شهوت قدرت پرستی و زرپرستی شان. اما خیر برادر. این تصور را به دیوار بکوب. ما هم فرعونیم. غالباً ما مدعیان پُرگو و خوش سخن هم به دنبال مصرهای خود می گردیم. فقط تفاوت مان در یک چیز است؛مصرهایمان کوچک و بزرگ می شود. همین. 🔹آری ما همان کوچک شده های بزرگانی هستیم که صبح و شب نقدشان می کنیم. خود را گول نزنیم، بپذیریم که بخشی از دوستان به اصطلاح انقلابی ما هضم در مدلی شده اند که شاید سالها آن را نقد می کردند. با نسلی از جریان دانشجویی و جوانان انقلابی مواجه ایم که الگوی رشد در جمهوری اسلامی را توسط بزرگان و ادوار دانشجویی خود دیده اند. مسیر را یافته اند. اینها هم دنبال مصر خود میگردند، مصرهای کوچکی که پله پله تو را به مصر های بزرگتر میرساند. 🔹امروز مگر می شود ولع،حرص و طمع برخی جوانان جویای نامی که به هر دری میزنند تا به فلان پُست و جایگاه برسند را کتمان کرد؟ امروز مگر میتوان بازی برای کسب قدرت را توسط کسانی که آیه و حدیث از زبانشان نمی افتد را تکذیب کرد؟ کوس رسوایی برخی چنان بلند شده است که گوش فلک را کر کرده. به کجا چنین شتابان! 🔹این مشی مزورانه و غیر توحیدی سیاسی،متاسفانه امروز در بخش زیادی از بدنه فعالین دانشجویی و انقلابی رسوخ کرده است. طریقه ای که مبنایش انا ربکم الاعلی، عامل زمینه ساز روانی اش خودپرستی، کبر و غرور، قدرت خواهی، دیده شدن و خروجی اش چیزی جز حق و حقیقت را ذلیل کردن، ارزش‌ها و آرمان‌ها را به مسلخ کشاندن و قبیله گرایی و رفیق بازی را اصل قرار دادن نیست. خیلی خلاصه بگویم،این مسیر دعوایی را رقم می‌زند که بویی از توحید نبرده است.دعوایی غیرتوحیدی مبتنی بر انانیت و نخوت و رذالت. 🔹امام راحل چه زیبا این صحنه پُر تعفن را تقریر می کند:«دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همه‌تان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا می‌کنیم. خیر! مسئله این حرفها نیست. من را نمی‌شود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا می‌کنند همه برای خودشان است. همه می‌گویند پیش بده برای ما! همه می‌خواهند تمام این قدرت چی چیه آخه. آخر من نمی‌فهمم چه قدرتی الآن در کار هست! در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من باشم‌! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز می‌خواهم چه بکنم، می‌خواهم‌ همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را.» 🔹باید برای نسل بعدی مدیران و کارگزاران جمهوری اسلامی ترسید. خروجی برخی مدیران نسل اول انقلاب که شکنجه دیده بودند، زندان کشیده بودند، جنگ را دیده بودند، این شده است که می بینید، خدا عاقبت مان را با نسلی بخیر کند که علاوه برآنکه رنجی را ندیده است بلکه سر سفره آماده و پهن شده ای بزرگ شده است که لقمه ای جز عافیت طلبی و منفعت طلبی نگرفته است. باز نسل قبلی حداقل هزینه ای را داد و به مطاعی رسید، با نسلی که ذره ای برای آرمان‌ها و اصول انقلاب هزینه ای نداده بلکه خود را ذی حق در بهره وری از امکانات جمهوری اسلامی می داند چه باید کرد؟! این جوانان حقیقتا آینده نگر برای تک‌تک کنش‌ها،حرفها و اقدامات خود طراحی دارند. طراحی مبتنی بر کسب قدرت. طراحی صحنه ای که در آن او به هر چیزی می اندیشد جز رضایت ذات اقدس اله. صحنه‌ای که به واقع می توان گفت ابلیس آن را پی‌ریزی کرده است. 🔹 این جریان خطرناک رسوخ کرده در بدنه فعالین انقلابی و دانشجویی همچون برخی بزرگانشان اصالت را به کسب کرسی قدرت می دهند و همه چیز را به پای آن قربانی می کنند. همیشه سعی دارند وسط بازی کنند و خدای نکرده با حرف تیز و لبه داری دل عده‌ای را نلرزانند. اینان بر اساس فقه ماکیاولی عمل می کنند و نه فقه جعفری، دین و ارزش‌ها را ملعبه امیال نفسانی خویش کرده و تاکتیک را بر تئوری ارجح می دانند. حاضرند با هر کس و ناکسی ائتلاف کنند،حاضرند کسانی را در کنار خویش بگذارند که بدیهیات اخلاقی و اصولی را زیر پا له می کنند. خلاصه از اینان باید ترسید. ✍علی ریاحی پور @Kolbe_Andishe_Farhang
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠از خطرناک ترین دام شیطان! 🎥این صدای بهشتی است... من دوست دارم بر نام پاک پیغمبر و دودمانش شما درود بفرستید، اما نه به مناسبت ورود من! خواهش می کنم این مساله منسوخ شود در این جلسه. از خطرناک ترین دام های شیطان بر سر انسان های حق پرست یکی صدای کفش کسانی است که دنبالش می افتند... @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 درباره نوچه پروری 🔹یکی از موارد تحریف، معنا کردن کار تشکیلاتی به نوچه پروری است. برخی سمّ نوچه پروری را به مدیریت ها تزریق می کنند، به ویژه جوانان انقلابی را آلوده می سازند و از این کار به عنوان تشکیلاتی بودن و داشتن سرمایه انسانی یاد می کنند. 🔹تشکیلاتی بودن با همکاری، انسجام، با ارتباط، برنامه ریزی و هدفمندی، با شناخت نیروها و تقسیم کار و مشارکت، با تقدم ضوابط بر روابط با نظارت و ارزیابی متقابل نیروها معنا پیدا می کند. این مولفه ها اگر همه با هم باشد، استحاله فرد در تشکیلات را شاهد نیستیم. در غیر اینصورت، تشکیلات و سازمان هم طاغوتی خواهد بود، حتی اگر نام اسلام و مردم را در پیشانی داشته باشد. تشکیلاتی کار کردن، خوب است، هر چند می تواند دچار آفت باشد. 🔹اما نوچه پروری از آغاز، خودش یک آفت است. روابطی بر اساس منفعت متقابل شکل می گیرد هر چند ممکن است توهم خدمت و مبارزه و ...در بین باشد. روابط افراد در نسبت با یک فرد تنظیم می شود. یکی، شمع جمع می شود و بقیه، جایگاه و هویت خود را در نسبت با او - و نه در نسبت با اهداف و ضوابط - تعریف می کنند. 🔹در نوچه پروری، یک فریب بزرگ وجود دارد. افراد توسط فردی که محور است، رشد پیدا نمی کنند؛ بلکه به خدمت گرفته می شوند، در ازای فرصت خدمت، متنعم می شوند؛ و همزمان مدیون می گردند. جزء تیم می شوند -تیم مدیریتی، تیم رسانه ای - در عوض، فردیت و قدرت تشخیص را واگذار می کنند. تا آنجا که چشم باز می کنند و می بینند صحبت از ضابطه حرکت و تشخیص فردی، به ناسپاسی و قدر نشناسی و تک روی معنا می شود. 🔹نوچه پروری، یک آفت است. به چاپلوسی و بی شخصیتی دامن می زند. افرادی تحویل می دهد بی هویت و بی ضابطه که می توانند تناقض ها را با وقاحت جمع کنند. نوچه پروری یک شیوه طاغوتی برای پیشرفت و گسترش نفوذ است. 🔹خطر مهم نوچه پروری بین نیروهای انقلابی این است که نیروهای انقلابی را به نام ارزش ها، به نام انقلاب از انقلاب می گیرد. نیروهای انقلابی را به افرادی فرصت طلب، توجیه گر و محافظه کار تبدیل می کند که خدمت را هم به چشم فرصتی برای جلب منفعت و تثبیت جایگاه و نردبانی برای دستیابی به جایگاه دیگر تبدیل می کند. نوچه ها هم از رشد نوچه پرور، شاد می شوند؛ او که رشد کند، نوچه ها هم بزرگ می شوند ... @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چه کسی پشت چنین اتفاقی است؟ 🎥دکتر فرشاد مومنی در کشور ۲۰۰ میلیارد دلار خانه خالی داریم که با انگیزه‌های سوداگرانه ساخته شده است؟ بازدهی رانتی بخش ساختمان را آنچنان بالا برده‌اند که بالغ بر ۲۰۰ میلیادر دلار از ساختمان‌های کشور بلااستفاده است چون با انگیزه‌های سوداگرانه ساخته شده‌اند. مجموع مجوزهای خودروسازی که در ایران صادر شده معادل کل واحدهای خودروسازی در آلمان، ژاپن، آمریکا، فرانسه، کره جنوبی، ایتالیا، اسپانیا، برزیل و ترکیه است، چه کسی پشت چنین اتفاقی است؟ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 اهداف اولیه سیاست یکی از اهداف اولیه سیاست خیر عمومی، بازسازی زیربنای زندگی مدنی است. این سیاست به جای آن که بازتوزیع ثروت برای افزایش مصرف خصوصی را وجهه همتش قرار دهد، به ثروتمندان مالیات می بندد برای این که موسسات و خدمات عمومی را بازسازی کند تا فقیر و غنی به یک اندازه بتوانند از مزایای آنها بهره مند شوند. نسل قبلی در آمریکا، سرمایه گذاری زیادی روی ساخت بزرگ راه ها کرد که تحرک و آزادی فردی بی سابقه ای برای آمریکایی ها فراهم آورد، ولی در کنارش وابستگی به خودرو شخصی، گسترش حومه نشینی، تخریب محیط زیست، و شیوه های زندگی فرساینده روحیه جمعی را هم افزایش داد. نسل حاضر می توانست به همان اندازه سخاوتمندانه، روی زیر ساختی برای تجدید حیات مدنی، سرمایه گذاری کند : مدارس دولتی خوبی بسازد که فقیر و غنی به یک اندازه راغب به فرستادن فرزندان شان به آنها باشند؛ وسایل نقلیه عمومی را تقویت کند تا مرفهان هم به استفاده از آنها تشویق شوند؛ و درمانگاه های دولتی، زمین های بازی، پارک ها، مراکز تفریحی، کتابخانه ها، و موزه هایی بسازد که – لااقل بشود آرزو کرد- مردم را از محله های دربسته خودشان به فضاهای مشترک شهروندی دموکراتیک مشترک بکشانند.... ... وقتی نابرابری زیاد می شود، فقیر و غنی، کاملا از هم جدا می شوند. اغنیاء فرزندان شان را به مدارس غیردولتی( یا مدارس دولتی محلات بالای شهر) می فرستند و مدارس دولتی می ماند برای بچه های خانواده هایی که گزینه دیگری ندارند. همین اتفاق در سایر موسسات و مکان های عمومی هم می افتد. باشگاه های خصوصی، جای تفریحگاه ها و استخرهای عمومی را می گیرند. محله های مسکونی ثروتمندان، دارای نگهبانان خصوصی می شوند و اتکای کمتری به پلیس حکومت پیدا می کنند. اتوموبیل های دوم و سوم خانواده، از نیاز آنها به وسایل نقلیه عمومی می کاهد. و الی آخر. به این ترتیب، اماکن و خدمات دولتی از وجود ثروتمندان خالی می شوند و می مانند برای کسانی که بضاعت بیشتر از آنها را ندارند. این اتفاق، دو نتیجه بد به بار می آورد که یکی مالی و دیگری مدنی است. اول این که خدمات دولتی تنزل می کند، چون کسانی که دیگر از آنها استفاده نمی کنند رغبت کمتری به حمایت از آنها با پرداخت مالیات، پیدا می کنند. دوم این که مکان ها و موسسات عمومی از قبیل مدرسه ها، پارک ها، ورزشگاه ها، و فرهنگ سراها، دیگر همه ی قشرها را در بر نمی گیرند. مراکزی که زمانی محل تجمع مردم بودند و حکم آموزشگاه های غیررسمی فضلیت های مدنی را داشتند، روز به روز کمتر می شوند. وقتی که عرصه عمومی خالی شد، پرورش احساس هم بستگی و آموزش حس جمعی، که شهروندی دموکراتیک در گرو آن است، دشوار می شود. ✍مایکل سندل، کتاب عدالت، کار درست کدام است؟ ص۲۶۶ و۲۶۷ @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مصلحت نه نفوذی‌اند نه ساواکی‌اند نه آنچنان دنبال میز و صندلی‌اند نه بقایای رژیم گذشته‌اند. انقلابی‌ مخلص‌اند و بخاطر علقه‌‌ای که به نظام دارند ظلم را توجیه می‌کنند و عدالت را مصلحت نمی‌دانند. فیلم ‎ حرفهای رو به جلو زیاد دارد. ولی این تصویرش از ماله کشی خیلی شبیه امروزمان است. فیلم خیلی بچه مثبتی تمام شد. فکر کنم برخوردی که با «دیدن این فیلم جرم است» کردند حتما در ذهن تهیه کننده اثر داشته است. ولی فیلم آنقدر حرفهای آوانگارد دارد که حتما به دیدنش می‌ارزد. نمی‌فهمم همین روایت مثبت از عدالت و مصلحت را هم چرا نمی‌پذیرند و ۴ سال فیلم را توقیف کردند. ✍وحید اشتری @Kolbe_Andishe_Farhang
سیره امام هادی از زبان رهبرانقلاب - @khamenei_history.mp3
903.5K
💠امانت حکومت اسلامی، از این گذرگاه‌های سخت عبور کرده! 🎙مبارزات و سختیهای امام از زبان رهبرانقلاب @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مسئله غدیر اقامۀ عدل است اینکه در روایات ما و از آن زمان تا حالا این را آن قدر ازش تجلیل کرده‌اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله‌ای است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می‌گوید که «به قدر این کفش بی‌قیمت هم پیش من نیست» (نهج البلاغه، خطبه۳۳) آنکه هست است. آن چیزی که حضرت امیر - سلام الله علیه - و اولاد او می‌توانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده‌خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مساله این نیست. مساله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست‌اندرکاران باشد. ✍ امام خمینی(ره) _ ۲ شهریور ۱۳۶۵/ ۱۸ ذی الحجه ۱۴۰۶ 📚 صحیفه امام خمینی (ره)؛ جلد ۲۰، صفحه ۱۱۲ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠بازار حکمرانی داغ است، پس با جمهوریت چه کنیم؟ بحث در باب در مجموعۀ نهادهای حاکمیتی بسیار پرمشتری است این روزها. بازار همایش‌های تبیینی در این موضوع بسیار داغ است. هر هفته در کنار و گوشۀ کشور، چندین نشست و برخاست‌ با عناوین و زیرموضوعات متنوع برگزار می‌شود که مقصود همۀ آنها فضیلت‌تراشی برای مفهوم «حکمرانی» است. در نگاه اول، این حد از تمرکز بخشنامه‌ای بر برکشیدنِ مفهوم «حکمرانی» نشانۀ یک چرخش است؛ چرخشی انتقادی که احتمالاً نشان می‌دهد کاستی‌هایی در شیوۀ حکومتداری کنونی می‌بینیم و برای رفع این کاستی‌ها، نسخۀ «حکمرانی به جای حکومت‌داری» را پیشنهاد می‌کنیم. هر بازاندیشی اصلاح‌گرانه‌ای در شیوۀ حکومت‌داری، مغتنم است، اما مسئله اینجاست که تا امروز هر آنچه در باب ویژگی‌ها و فضایل «حکمرانی» شنیده‌ایم چیزی به اضافه نکرده است. در جلسات و نشست‌ها، مفهوم حکمرانی را زیر و رو می‌کنیم و از صدها زاویۀ بدیع، متنوع و متفاوت آن را می‎کاویم. در نهایت به این خصیصۀ محوری برای حکمرانی می‌رسیم: «مشارکت دادن تمام ذینفعان در امر حکومت»! خب؛ آیا این یک ویژگی بسیار متمایز! که برای حکمرانی یافته‌ایم در جمهوریت یافت نمی‌شود؟ ما دچار رودربایستی با جمهوریت شده‌ایم. نمی‌خواهیم و نمی‌توانیم به الزاماتش پایبند باشیم و هزینه‌های این پایبندی را بپردازیم. بنابراین مدام بازی درمی‌آوریم و برایش رقیب و معادل و مترادف می‌تراشیم. گویی در مخصمه‌ای گرفتار آمده‌ایم و می‌خواهیم از این مخمصه خلاص شویم و در جستجوی راه خلاصی، فعلاً به حکمرانی رسیده‌ایم! هم مقبول عام است، هم نزدیک به ادبیات رایج جهانی! اگر حاضریم این همه هزینه بدهیم؛ آنچنان‌که حتی بگوییم شیوۀ حکومتداری ما ایراد دارد و باید از حکومتداری به حکمرانی تغییر وضعیت بدهیم، چرا عارمان می‌آید بگوییم «باید به جمهوریت برگردیم»؟ جمهوریت چه چیزی نداشت که رفتیم سراغ حکمرانی؟ جمهوریت که مال خود ماست. برایش انقلاب کرده‌ایم، به پایش خون داده‌ایم، حلاوتش را چشیده‌ایم و برکتش را دیده‌ایم. اگر دنبال حکمرانی هستیم، پس با جمهوریت چه کنیم؟ بفرستیمش موزه؟ ✍روح الله رشیدی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠اسلام حکومت به آن معنا ندارد بخش1⃣ «اسلام حکومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد.» این جمله‌ای است از امام خمینی (ره) که اخیراً در تبلیغات محیطی شهری در تهران می‌بینیم. از این جمله قرار است چه پیامی به عموم ما برسد؟ همان که می‌رسد و می‌شنویم: اسلام حکومت به آن معنا که فکر می‌کنیم ندارد. درباره‌ی حکومت عموماً چه فکری می‌کنیم؟ حکومت عامل اصلی سلب آزادی‌های ما است، دخالتگر بزرگ تاریخ در بازار، عامل اخلال، کانون تجمع ذی‌نفعان عمده، پرمصرفِ کم‌بازده، غیرقابل اعتماد، بستر فساد و انواع تصورات رایج دیگری که در مجموع أصل حکومت را شرّی معرفی می‌کنند که پیشتر لازم بود، اما به زودی شاید دیگر لازم هم نباشد. شاید در استقبال از روند تحولات جهانی و به کمک فناوری‌های شبکه‌ای به زودی بتوانیم حکومت را به تمامی به «خدمات» تبدیل کنیم و به خود مردم واگذار کنیم و اینگونه همان «امامت امت» را که امام راحل در پیام 12 فروردین 58 گفته بود به چشم ببینیم. این است که هم بخش سلبی آن جمله که «اسلام حکومت به آن معنا ندارد» برای عموم ما معنادار است و هم بخش ایجابی آن که «اسلام «خدمت»گزار دارد» و در گوش ما حکومت را به خدمات (Services) تحویل می‌برد. بر خلاف آنچه از انبوه مسائل حکومت ممکن است به ذهن متبادر شود، روح همه‌ی مسائل امروز ما اصل حکومت یا دولت به معنای عام کلمه است، نه قوه‌ی اجرایی، بل آن شخصیت عمومی که پشت سازمان قدرت است، آن مرجع ضمیری که می‌توان به او اشاره کرد و مسئولیت همه‌چیز را «رسماً» از طریق سازونهاد حکومت بر عهده او گذاشت. این خودآگاهی، قرارگرفتن در نقطه‌ی جمع و پذیرفتن مسئولیت کل، قائمه‌ی دولت است، و باز درست همین قائمه است که به علل مختلف (أعم از تجارب تاریخی ایرانیان از قاجار به این سو، موج اخیر تکنولوژی، فشار تبلیغاتی بر جمهوری اسلامی و نفوذ ترجمه‌ها در نرم‌افزارش‌ و ...) زیر ضربه است و می‌رود تا از پا درآید. جالبتر از همه گفتار خود دولتمردان است. شاید این اولین بار در تاریخ دولت در ایران باشد که خود دولتمردان صراحتاً از تلاش برای حذف دولت سخن‌ می‌گویند. به عنوان نمونه دکتر میثم لطیفی، معاون رئیس جمهور در همایشی گفته: «بر خلاف الگوی غربی که حکمرانی را مبتنی بر Nation State (دولت ملت) تعریف می‌کند، علی‌المبنا ما با این مشکل داریم و مسئلۀ ما امام و امت است» و هرچند شاید ایشان در جستجوی الگوی دیگری از دولت باشد، وجه سلبی حرفش روشن و وجه ایجابیش مبهم است و معلوم است کدام کار می‌کند. در نمونه دیگری دوستی که در معاونت سیاسی ریاست‌جمهوری کار می‌کند یادداشتی در فضای مجازی منتشر کرده و صراحتاً عنوانش را گذاشته: «ما دولت را نابود می‌کنیم» تا هدف عملیات برای همه واضح و روشن باشد. اما مهمتر از همه اینها سند تحول دولت است که جا به جا به عنوان مردمی‌سازی و امثال آن، ضعیف کردن دولت را در دستور کار قرار داده. قطعاً نسخه نجات‌بخش ما امروز مشارکت هرچه بیشتر مردم در کار حکومت است (و در این کانال بارها این را گفته‌ایم)، اما جای تأمل است که چطور مردمی‌سازی به سادگی به ضعیف کردن دولت تعبیر می‌شود، نه حتی کوچک کردن دولت در هزینه‌ها و کم‌کردن سهم مداخلاتش، بلکه تضعیف ذهنیتش و هدف قراردادن خودآگاهیش. اینجا مسائلی در حال خلط با هم‌اند که باید با تیزبینی از هم جدا شوند و قطعاً دولت مسئله‌ای نیست که بتوان با مسامحه درباره‌اش سخن گفت و سخنی را ترویج کرد. خودآگاهی دولت قائمه‌ای است که اگر فرو بریزد معلوم نیست کار دست «مردم» بیفتد و اصولاً «مردم» در این گفتارها واژه‌ی مبهمی است که لَه یا علیه دولت شکل می‌گیرد، معلوم نیست با فرض نبود دولت، دیگر چه موجودیتی می‌تواند داشته باشد. باز هم این خودآگاهی چیزی نیست که بتوان آن را تراشید و نگه داشت، صفر و یکی است، معلوم نیست تضعیف خودآگاهی دولت به انصراف تاریخی یک ملت از سیاست منجر نشود، چنانکه در کشورهایی مثل آلمان بعد از جنگ دوم شده است. و نمی‌دانم این تصورات «سوئیسی» از دولت چه تناسبی با جمهوری اسلامی ایران دارد که متهم به ایجاد بی‌نظمی کلی در جهان است و از درون و برون تهدید می‌شود؟! این خودآگاهی، پذیرفتن مسئولیت همه‌ چیز و قرار گرفتن در کانون عمومیت، نه تنها قائمه‌ی دولت که قائمه‌ی ملت هم هست، مردم را هم همین خودآگاهی «مردم» می‌کند و از این رو همان معروفی است که امر به آن واجب است، امر به دولت امر به معروف است، اگر این قائمه را از دولت بیابیم و بفهمیم. ✍️محمد هادی محمودی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠اسلام حکومت به آن معنا ندارد بخش2⃣ باز گردیم به جمله امام (ره)،‌ راستی اسلام به چه معنا حکومت ندارد و این چطور می‌شود سخن کسی باشد که برای حکومت انقلاب کرده، پایی روی عقاید رایج در باب حکومت گذاشته و جای دیگری گفته «الاسلام هو الحکومة بشؤونها؛ اسلام عین حکومت است با همه شئون حکومت»؟ «اسلام حکومت به آن معنا ندارد»، آن معنا را امام خمینی (ره) در همان سخنرانی که این جمله از میانه‌اش بریده شده گفته است: «که حکومت کنند به مردم و خودفروشى کنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند ... همه شماها خدمتگزار خودتان را حساب بکنید، نخواهید که هى به شما مدح بگویند و ثنا کنند و- نمى‏دانم- فریاد بکشند و با هم دعوا بکنید، اگر این چیزها را کنار بگذارید و خودتان با هم تفاهم کنید و دوستى داشته باشید، این براى ملت چه لذتى دارد!» جهت سخن امام (ره) پیراستن حکومت از کامروایی حاکمان و یادآوری معنا و مسئولیت عمومی آن است. این نه تنها نهاد حکومت را تضعیف و کوچک نمی‌کند و آن را چون زائده‌ای از میان برنمی‌دارد، بلکه به عکس آن را از ریشه تازه و محکم می‌کند. به خلاف آنچه امروز می‌پنداریم، حکومت از نظر امام حتی بیشتر نهاد (یا به بیان امام دستگاه) اداره و اجرا است تا قانونگذاری، این است که در «ولایت فقیه» می‌گوید: «اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و برقرارى دستگاه اجرا و اداره جزئى از ولایت ... مبارزه و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است». مسئله‌‌ اینجا، چند تابلوی تبلیغات شهری یا گفته‌های این و آن نیست، حتی بازگشایی عقاید رایج و در دست ترویج درباره‌ی حکومت هم کاری تکراری است، مسئله‌ی حیاتی از دست دادن فرصت بازسازی دولت است، فرصتی که امروز داریم و شاید فردا نداشته باشیم. به مصداق آنکه «آنجا که خطر هست،‌ مایه‌ی نجات هم هست»، شاید امروز بیش از هر وقت دیگری بتوانیم دولت را به یاد بیاوریم و نیرویی برای احیاء آن داشته باشیم. اگر چنین عزمی داشته باشیم آنگاه به امام (ره) احتیاج وافر داریم، نه آنکه جملاتش را مصادره به مطلوب و عرف امروز کنیم، بلکه آن‌ها را در لحظه‌ی «بنیانگزاری» بشنویم، آنجا که خودآگاهی دولت و ملت از صفر شکل می‌گیرد و هر دو روی پای خود می‌ایستند. این همان نقطه‌ای است که هر روز نیاز داریم زیر پای خود بیابیم تا دولت و ملت باشیم. اگر بیگانگی خود با آن نقطه را با تکیه به مشهورات رایج از میان ببریم، نیروی به ودیعه نهاده شده‌ در آن را به تمامی خنثی می‌کنیم و آنگاه دیگر چگونه می‌خواهیم بایستیم تا گام دومی برداریم؟ و اگر چنین کنیم ماله روی یک بی‌مسئولیتی تاریخی می‌کشیم که معلوم نیست دیگر کی جبرانپذیر باشد. درباره‌ی دولت با طمأنینه بیشتری بیندیشیم و عمل کنیم، اگر به تاریخ دولت در ایران هیچ نظری نمی‌اندازیم، دست کم طرح‌های مختلف دولت در همین دنیای امروز را ببینیم و بفهمیم راهی که علیه دولت می‌رویم تنها راه نیست، بلکه تنها راه در سیاست همان راه اشتباه است، سیاست صحنه فرصت است. ✍️محمد هادی محمودی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ولایت یعنی... ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است. ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف ها و جلوه ها بریدن است. و این ولایت، ادامه ولایت حق است و دنباله توحید، آن هم توحیدی در سه بعد؛ در درون و در هستی و در جامعه ؛ که توحید در درون انسان، هواها و حرف ها و جلوه ها را می شکند؛ هواهای دل و حرف های خلق و جلوه های دنیا را. و در جامعه طاغوت ها را کنار می ریزد و در هستی خدایان و بت ها را. ولایت یعنی تنها علی را حاکم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و این و ولایت و سرپرستی است که معاویه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره ای ندارند، که حاکم در درون آنها و محرک در وجود آنها امر علی و دستور علی نیست؛ که هواها و حرف ها و جلوه ها در آنها حکومت دارند. معاویه گرچه علی را دوست دارد، ولی سلطنت را بیشتر از علی خواهان است و دوستدار آن است. و احمد حنبل گرچه برای علی شعر می سراید اما حکومت دیگری را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از چه از علی می نویسد، اما برای علی نمی نویسد؛ که محرکی دیگر دارد و عاطفه ای فقط او را به چرخ انداخته است. اما مالک؟ این مالک است که ولایت علی را به عهده دارد و این بار گران را به آسانی می کشد. مالک چند سال برای نابودی معاویه رنج کشیده و کوشش کرده است. خویش و فامیل و قبیله اش را به خون کشیده، شب ها و روزها را بر روی لبه تیغ و سر نیزه ها گذرانده و شمشیر زده و شمشیر زده تا این که لشگر شام را عقب رانده و معاویه را به حرکت وادار کرده و در بیرون از خیمه آماده فرار نموده، هان چیزی نمانده تا این بت بزرگ بشکند و این طاغوت سرکش بمیرد و یا فراری شود و مالک به هدف نهایی، به پیروزی محبوب دست بیابد و در میان قومش و در میان تمام مردم به بزرگی معرفی شود و بر رقیب خودش، اشعث و بر قبیله رقیبش، کنده، پیروز شود. درست در این هنگام، در این هنگام، علی او را می خواند، علی او را می طلبد. علی می گوید که برگرد. و این از مرگ سخت تر و این از مرگ جانکاه تر است. مخالفت یک هوی، مخالفت یک هوس، مخالفت با یک حرف و گذشتن از حرفهای خلق، مخالفت با یک جلوه از جلوه های دنیا ما را می شکند، ما را از پای در می آورد. ما از راه حق با یک حرف با یک فحش با یک پشیز باز می گردیم و اما مالک؟ و اما مالک؟ او از تمام هواهای چند ساله و تمام حرف های مردها و زن های عرب و از زمزمه خفیف زبان ها بر سر راه مردان فاتح و از نگاه های شیفته سرداران و پیروز و از تمام جلوه های دنیا، از این همه می گذرد و باز می گردد و به علی این سرپرست آگاه ملحق می شود. چرا؟ چون در درون مالک، دیگر هواها و غریزه ها حرف ها و زمزمه های زن های عرب جلوه های پررنگ و برق دنیا حاکم نیست، اینها کوچکتر از این هستند که در روح بزرگ مالک موجی و حرکتی ایجاد کنند. این بادهای بی رمق بیچاره تر از این است که در این دریای بزرگ، طوفانی بپاکند: مالک از هواها از حرف ها از جلوه های دنیا بزرگتر است و عظمت او اسیر این حقارت ها نیست. او در سطح غریزه نیست. او انسانی است که در حد وظیفه زندگی می کند و زندگی و مرگ او با این معیار می خواند، او کوه است از طوفان نمی لرزد. او کاه نیست تا با نسیمی از دهنی زیر و رو شود. او به ولایت رسیده و از نعمت ولایت برخوردار است. نشستن و ایستادن و آمدن و رفتن و دوست داشتن و دشمن داشتن او همه از سمت ولی کنترل می شود؛ نه از طرف هواها و حرف ها و جلوه ها. مالک این را یافته که علی این مرد آزاد از غیر حق و این انسان آگاه حق، بیش از مالک به مالک علاقه دارد و بیش از مالک از مصالح و منافع مالک آگاهی دارد و بیشتر از مالک به منافع او می اندیشد و بهتر به منافع او می اندیشد؛ پس دیگر جای درنگ نیست و جای سرکشی نیست؛ که سرکشی ها حماقت های زیان آوری بیش نیستند. جای تسلیم است و اطاعت و پیروی و تشیع و دنباله روی. ✍ علی صفایی(عین.صاد) 📚کتاب غدیر @Kolbe_Andishe_Farhang‌