💠۹پیام ۹دی
1⃣حوادث محرم 88، روشنترین حجت مردم برای خلق حماسه #نه_دی 88 بود. #انقلاب_اسلامی در پرتو عاشورا پیروز شد و در پرتو عاشورا حفظ می شود.
2⃣جریان #روشنفکری غربگرا بر خلاف ژستی که می گیرد، در عمل نشان داده است که دارای چه خصایلی است: تعصب، میل به خشونت و آشوب، جهالت نسبت به واقعیت های بومی، توسل به ابزارهای پشت پرده سیاسی، منفعت طلبی اقتصادی، درجه بندی کردن مردم بر اساس نخبه گرایی، #پایتخت_زدگی و نگاه غیرملی و... .
همان گونه که اولین روشنفکران غربگرای ایران، حکومت رضاخانی را تئوریزه کرده و به عنوان مشاوران یا وزرای او مشغول به کار شدند، بقایای جریان روشنفکری غربزده نیز همچنان زیر نقاب آزادیخواهی خود، به تامین #استبداد در راستای منافع #استعمار متعهد است.
3⃣#جمهوریت و #اسلامیت مکمّل و نگاهبان یکدیگرند، نه در مقابل هم. ضدانقلاب گاهی با توسل به شعار دموکراسی می خواهد ریشه دین را بزند و گاهی با ظواهر موجه و مقدس، قصد وتو کردن آرای اکثریت را دارد. و مشکل اصلی ضد انقلاب همین دو چیز است: مردمی است که دین شان را می خواهند و رهبری دینی که پاسدار آرای عمومی است و به فشارها و لابی های #نخبگان منفعتطلب باج نمی دهد.
4⃣#بصیرت و #ولایت_مداری نیز مکمل یکدیگرند. بر خلاف تصور مشهور که «هر که بداند، به اطاعت نیاز ندارد!»، در مسیر حق، هر که راه را بهتر بشناسد بیشتر با امت و امام هم آهنگ می شود. و هر که نداند و نشناسد یا تابع منافع و احساسات و ... باشد، تکرو تر خواهد بود.
5⃣از میان چهار عنصر #رهبری، #مردم، #مسئولان و #نخبگان، این رهبری و مردمند که ظرفیت دویدن پا به پای یکدیگر را دارند و دو عنصر دیگر اگر نتوانند ظرفیت های خود را بالا ببرند، دچار رخوت و از کار افتادگی می شوند.
6⃣انقلابی را که مردم شکل دادند و پیروز کردند، خود مردم می توانند حفظ کنند. واگذار کردن همه امور به مسئولان و نخبگان، و در نظر نگرفتن راز و رمز #رویش_ها در بدنه مردمی، انقلاب را تهدید خواهد کرد.
7⃣یک #انقلاب زنده و یک ملت رو به رشد هیچ وقت از آسیب ها و آزمون های غربال کننده مصون نیست. بنابراین لازمه حیات، حفظ خلوص معنوی و آمادگی جهادی است، نه روزمرگی فکری و رفاه طلبی مادی. در #جنگ_نرم، ممکن است کسانی ریزش کنند که در صدها جنگ سخت پرچمدار و مرد میدان بوده اند.
8⃣هرچند #دشمن سختکوشی عظیمی در ضربه زدن به ایران انقلابی از هر طریق ممکن دارد، اما همچنان از پی بردن به پیچیدگی های اجتماعی ایران عاجز است. ابعاد عمیق اعتقادات مردمی که حاضرند خود را فدایی دین و انقلاب خویش کنند، در #دستگاه_محاسباتی آنان قابل احصا و تحلیل دقیق نیست.
9⃣و دست آخر این که: جامعه، فقط آن چیزی نیست که در رسانه ها منعکس می شود. و #ایران فقط #تهران نیست!
✍محمدجواد میری
t.me/Kolbe_Andishe_Farhang
eitaa.com/Kolbe_Andishe_Farhang
sapp.ir/Kolbe_Andishe_Farhang
💠جناح راست، چگونه نسخهی نیروهای انقلاب را پبچید؟
🔹#جناح_راست پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری #دوم_خرداد ۷۶، بیتوجه به فروپاشی پایگاه مردمی خود، رفت دنبال راههای میانبُر و دوپینگ سیاسی. از درِ #مقدس_مآبی وارد شد تا خود را با بدنۀ حزبالله نزدیکتر نشان دهد. راستیها، حزبالله را صرفاً سیاهی لشگری متعبد برای تبعیت از تصمیماتِ اخذشده در تاریکخانههای خود میخواستند و نه بیشتر. در این فرایند، جمع قابل توجهی از دغدغهمندان انقلابی، در معرکۀ موهومی که میان جناح راست و جناح چپ ساخته شده بود، متحیر ماند. بسیاری، از ترسِ تکفیر توسط سرانِ جناح راست، لب دوختند و تحلیل و تصمیم را تعطیل کردند. به این ترتیب، فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب، با سرعت و شدت بیشتری به قهقرا رفت.
🔹برخی نشانهها و پدیدههای ضدانقلابیِ رواجیافته توسط جناح راستیها برای فروپاشاندن فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب را مرور میکنیم:
1. #نتیجه_گرایی محض و اصالتِ فتح کرسیهای قدرت بدون پایبندی به الزامات #جمهوریت.
2. تمنای پیروزیِ بیدردسر و بیمردم، از طریق #چشم_بندی_های_سیاسی، رسانهای و... .
3. پیدایش، پرورش و تثبیت #پدرخوانده_ها و پدرخواندگی به نام #عقلانیت_سیاسی.
4. عادیسازیِ قاعدهی #دفع_افسد_به_فاسد با اصرار بر گزارۀ بهاصطلاح نتیجهگرایانۀ «صالحِ مقبول، بهتر از اصلحِ نامقبول»!
5. فرعیسازی اصل #مشارکت_حداکثری با این توجیه که «هر چه مشارکتکننده کمتر باشد، آرای تعبدی بیشتر میشود و این آرا، متعلق به ماست. پس ما با همین رایِ اندک پیروز میشویم»!
6. ممنوعیتِ #آرمان_خواهی و بازی با شعارهای پوچ و فانتزی؛ با این تصورِ خام که «مردم، از شعارهای اصلی انقلاب خسته شدهاند و طرح این آرمانها، ضدِ رای است.»
7. تعطیلی رویکردهای بنیادینی مانند #عدالتخواهی و مبارزه با #تبعیض، از ترس فروریختنِ سبد رای در میان اَشراف و فرادستان.
8. قُبحزدایی از ائتلاف، همدستی و همپیالگی با #زرسالاران و #نوکیسگان، با این توجیه که «فعالیت انتخاباتی، پول میخواهد.»
9. تکرارِ طوطیوار و سادهلوحانۀ تعبیر مبهمِ #جمعیت_خاکستری و تلاش برای بدست آوردن دلِ این جمعیت، با شعارها و کنشهای نمایشی.
10. خط بطلان بر #شفافیت و #صداقت در بیان باورها، با محاسبۀ ضدنتیجه بودنِ صداقت و شفافیت.
🔹نکته: اگرچه راستیها با این اصول ضدانقلابی، بخش اعظم سرمایۀ نیروهای انقلاب را دود کردند، اما حتی به نتیجه هم نرسیدند؛ هم دنیا و هم آخرتشان را با دور شدن از اصول اساسی اسلام و انقلاب باختند.
✍روح الله رشیدی
https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تکتک آدمها، موضوعیت دارند
بزرگترین انرژیها با غنیسازی ذرهها به دست میآید.
این اساس #فرهنگ است.
بزرگترین انرژیها با غنیسازی ذرهها به دست میآید.
این اساس #جمهوریت اسلامی است.
#مردم_سالاری_دینی یعنی آحاد مردم، تکتک آدمها، موضوعیت دارند و بالاترین نیروها و عظیمترین حرکتها را با #اقناع و #اغناء همانها می شود راه انداخت. کاری که امام در انقلاب اسلامی کرد.
در تمام سالهایی که افتخار میکردیم به گردش #سانتریفیوژهایی که ذرات ماده را، اتمهای به چشم نیامدنی را غنی میکنند؛ غافل بودیم از ضرورت سانتریفیوژهایی که باید غنی کنند قطرهقطره اقیانوس امت را، ذره ذره اجزاء جامعه را.
#چرخ_سانتریفیوژ باید بچرخد. #چرخ_فرهنگ هم باید همزمان بچرخد وگرنه گردش سانتریفیوژ را هم متوقف خواهد کرد.
فکر کردیم در اقتصاد کم آوردهایم و چرخهای اکونومی را خوب نچرخاندهایم که ترمز هستهای را کشیدند اما اگر دقیقتر نگاه کنیم #اصل_ماجرا چیز دیگری است. این چرخ فرهنگ و هنر و رسانه بود که همپای سانتریفیوژها نچرخید و نه اقتصاد.
کار به جایی می رسد که رهبری انقلاب خود یک تنه بار تبیین را به دوش میگیرد.
نقد زیادهخواهی دشمن و تبریک نگفتن برای بیانیه لوزانچای پیشکش! در تمام رسانهها و دستگاههای فرهنگیِ عریض و طویل جمهوری اسلامی کسی نیست که حتی کارکردهای انرژی هستهای را توضیح دهد. ضرورت هستهای برای آب شیرینکنها را هم از خود رهبری باید بشنویم!
✍وحید جلیلی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 جناح راست، چگونه نسخهی نیروهای انقلاب را پبچید؟
🔹 #جناح_راست پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری #دوم_خرداد ۷۶، بیتوجه به فروپاشی پایگاه مردمی خود، رفت دنبال راههای میانبُر و دوپینگ سیاسی. از درِ #مقدس_مآبی وارد شد تا خود را با بدنۀ حزبالله نزدیکتر نشان دهد. راستیها، حزبالله را صرفاً سیاهی لشگری متعبد برای تبعیت از تصمیماتِ اخذشده در تاریکخانههای خود میخواستند و نه بیشتر.
🔹در این فرایند، جمع قابل توجهی از دغدغهمندان انقلابی، در معرکۀ موهومی که میان جناح راست و جناح چپ ساخته شده بود، متحیر ماند. بسیاری، از ترسِ تکفیر توسط سرانِ جناح راست، لب دوختند و تحلیل و تصمیم را تعطیل کردند. به این ترتیب، فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب، با سرعت و شدت بیشتری به قهقرا رفت.
🔹برخی نشانهها و پدیدههای ضدانقلابیِ رواجیافته توسط جناح راستیها برای فروپاشاندن فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب را مرور میکنیم:
1️⃣ #نتیجه_گرایی محض و اصالتِ فتح کرسیهای قدرت بدون پایبندی به الزامات #جمهوریت.
2️⃣ تمنای پیروزیِ بیدردسر و بیمردم، از طریق #چشم_بندی_های_سیاسی، رسانهای و... .
3️⃣ پیدایش، پرورش و تثبیت #پدرخوانده_ها و پدرخواندگی به نام #عقلانیت_سیاسی.
4️⃣ عادیسازیِ قاعدهی #دفع_افسد_به_فاسد با اصرار بر گزارۀ بهاصطلاح نتیجهگرایانۀ «صالحِ مقبول، بهتر از اصلحِ نامقبول»!
5️⃣ فرعیسازی اصل #مشارکت_حداکثری با این توجیه که «هر چه مشارکتکننده کمتر باشد، آرای تعبدی بیشتر میشود و این آرا، متعلق به ماست. پس ما با همین رایِ اندک پیروز میشویم»!
6️⃣ ممنوعیتِ #آرمان_خواهی و بازی با شعارهای پوچ و فانتزی؛ با این تصورِ خام که «مردم، از شعارهای اصلی انقلاب خسته شدهاند و طرح این آرمانها، ضدِ رای است.»
7️⃣ تعطیلی رویکردهای بنیادینی مانند #عدالتخواهی و مبارزه با #تبعیض، از ترس فروریختنِ سبد رای در میان اَشراف و فرادستان.
8️⃣ قبحزدایی از ائتلاف، همدستی و همپیالگی با #زرسالاران و #نوکیسگان، با این توجیه که «فعالیت انتخاباتی، پول میخواهد.»
9️⃣ تکرارِ طوطیوار و سادهلوحانۀ تعبیر مبهمِ #جمعیت_خاکستری و تلاش برای بدست آوردن دلِ این جمعیت، با شعارها و کنشهای نمایشی.
🔟 خط بطلان بر #شفافیت و #صداقت در بیان باورها، با محاسبۀ ضدنتیجه بودنِ صداقت و شفافیت.
🔺نکته: اگرچه راستیها با این اصولِ ضدانقلابی، بخش اعظم سرمایۀ نیروهای انقلاب را دود کردند، اما حتی به نتیجه هم نرسیدند؛ هم دنیا و هم آخرتشان را با دور شدن از اصول اساسی اسلام و انقلاب باختند.
✍روحالله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠بازار حکمرانی داغ است، پس با جمهوریت چه کنیم؟
بحث در باب #حکمرانی در مجموعۀ نهادهای حاکمیتی بسیار پرمشتری است این روزها. بازار همایشهای تبیینی در این موضوع بسیار داغ است. هر هفته در کنار و گوشۀ کشور، چندین نشست و برخاست با عناوین و زیرموضوعات متنوع برگزار میشود که مقصود همۀ آنها فضیلتتراشی برای مفهوم «حکمرانی» است.
در نگاه اول، این حد از تمرکز بخشنامهای بر برکشیدنِ مفهوم «حکمرانی» نشانۀ یک چرخش است؛ چرخشی انتقادی که احتمالاً نشان میدهد کاستیهایی در شیوۀ حکومتداری کنونی میبینیم و برای رفع این کاستیها، نسخۀ «حکمرانی به جای حکومتداری» را پیشنهاد میکنیم.
هر بازاندیشی اصلاحگرانهای در شیوۀ حکومتداری، مغتنم است، اما مسئله اینجاست که تا امروز هر آنچه در باب ویژگیها و فضایل «حکمرانی» شنیدهایم چیزی به #جمهوریت اضافه نکرده است. در جلسات و نشستها، مفهوم حکمرانی را زیر و رو میکنیم و از صدها زاویۀ بدیع، متنوع و متفاوت آن را میکاویم. در نهایت به این خصیصۀ محوری برای حکمرانی میرسیم: «مشارکت دادن تمام ذینفعان در امر حکومت»!
خب؛ آیا این یک ویژگی بسیار متمایز! که برای حکمرانی یافتهایم در جمهوریت یافت نمیشود؟
ما دچار رودربایستی با جمهوریت شدهایم. نمیخواهیم و نمیتوانیم به الزاماتش پایبند باشیم و هزینههای این پایبندی را بپردازیم. بنابراین مدام بازی درمیآوریم و برایش رقیب و معادل و مترادف میتراشیم.
گویی در مخصمهای گرفتار آمدهایم و میخواهیم از این مخمصه خلاص شویم و در جستجوی راه خلاصی، فعلاً به حکمرانی رسیدهایم! هم مقبول عام است، هم نزدیک به ادبیات رایج جهانی!
اگر حاضریم این همه هزینه بدهیم؛ آنچنانکه حتی بگوییم شیوۀ حکومتداری ما ایراد دارد و باید از حکومتداری به حکمرانی تغییر وضعیت بدهیم، چرا عارمان میآید بگوییم «باید به جمهوریت برگردیم»؟
جمهوریت چه چیزی نداشت که رفتیم سراغ حکمرانی؟
جمهوریت که مال خود ماست. برایش انقلاب کردهایم، به پایش خون دادهایم، حلاوتش را چشیدهایم و برکتش را دیدهایم.
اگر دنبال حکمرانی هستیم، پس با جمهوریت چه کنیم؟ بفرستیمش موزه؟
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مانیفست نواصلاح طلبی
دوشنبه ۲۴ اردیبهشت، آقای #روحانی رییس جمهور سابق، در واکنش به نامه اعلام دلایل رد صلاحیتش در انتخابات خبرگان، طی یک نامه سرگشاده تفصیلی به آن واکنش نشان داد.
تحلیل محتوای این رنجنامه مکتوب که به جای #شورای_نگهبان، خطاب به مردم بویژه حامیانش در انتخابات های ۹۲ و ۹۶ نوشته شده بود را می توان در چند سطح مدنظر قرار داد. سطح نخست آن پاسخ هایی است که به اتهامات خود داده و از موقعیت خود دفاع نموده و از موضع مدعی، برخی از آنها را از افتخارات خود نیز دانسته است.
اما در سطحی بالاتر نامه روحانی را می توان به #مانیفست_نواصلاح_طلبی تعبیر کرد که در عصر #پساهاشمی و در دوران بازنشستگی سیاسی #خاتمی ادعای رهبری جریان انتقادی را مطرح ساخته و همزمان، قدمت کنشگری هایش را مساوی با قدمت جمهوری اسلامی و در تراز یکی از بنیانگذاران آن معرفی می کند و در مقام یک عالیجناب و پدرخوانده سیاسی، فراتر از رسیدگی به اتهامات خود، حقوق استیفا نشده #لاریجانی و #ظریف را مطالبه می کند.
بیانیه روحانی، آشکارا اعلام نامزدی او برای رهبری جریان #جمهوری_خواه در #دوقطبی قابل تصور #جمهوریت - #اسلامیت است که در آینده نزدیک و در #انتخابات_ریاست_جمهوری_۱۴۰۴ احتمال خودنمایی دارد.
روشن است که روحانی نه از موضع یک نامزد احتمالی که از جایگاهی بالاتر و در مقام رهبر یک جریان سیاسی و فکری درصدد احیای رای ۲۳ میلیونی خویش به سود گفتمانی است که در چالش های کنونی مشارکت و کارآمدی ممکن است بر سپهر سیاسی کشور حاکم شود.
بی شک چالش های روحانی در این مسیر فراوان است که از جمله آنها می توان به باورپذیری چنین جایگاهی از سوی جامعه گریزان شده از سیاست از یکسو و کنشگران اصلاح طلب معتدل و پذیرش روحانی به عنوان بدیل خاتمی از سوی دیگر اشاره کرد. چنانکه پیش از این، افرادی چون #جهانگیری با طرح جایگاه رابط #اصلاحات با رهبر انقلاب، ادعای برادرخواندگی اصلاح طلبان را مطرح نموده بودند که با واکنش سردی روبرو شد.
در کنار این دو چالش، مخالفت و مقاومت طیف رادیکال اصلاحات از یکسو و رد و طرد مخالفان سیاسی و فکری روحانی از سوی دیگر نیز قابل تامل خواهد بود.
در گام مهم آخر نیز پذیرش روحانی به عنوان زبان تازه جریان منتقد و به رسمیت شناختن این نقش از سوی مقامات عالی نظام بزرگترین چالش سیاسی اوست که می تواند به او عمر سیاسی تازه ای ببخشد یا بازنشستگی اجباری او را نیز رقم بزند.
✍محمدرضا اخضریان کاشانی
🔗نامه حسن روحانی خطاب به ملت ایران در رابطه با ردّصلاحیت توسط شورای نگهبان
B2n.ir/h83583
@Kolbe_Andishe_Farhang