eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
552 دنبال‌کننده
250 عکس
832 ویدیو
168 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠محرومان در ایران تنهای تنهایند یکشنبه شش معدنچی در طرزه دامغان کشته شدند. مرگی قابل پیش‌بینی و غیرضروری. مرگی به خاطر نبودن وسایل اولیه و شرایط ایمنی. دردناک اینکه این، مرگی به شدت تکراری بود. در همان معدن در اردیبهشت هزار و چهارصد دو کارگر بعد از شش روز محبوس شدن جنازه‌شان بیرون آمده بود و در خرداد نود و هشت هم دو معدنچی دیگر همانجا خفه شده بودند. دردناک تر اینکه هیج کس یک جمله اعتراضی یا همدردی ننوشت. همه یکصدا خفه شدند. اصلاح‌طلبانی که برای خبر سوخته و قدیمی تدریس یک مداح در دانشگاه اعلام عزای عمومی میکنند یک کلمه نگفتند چون بیشتر معادن ایران تحت سیطره پدرخوانده‌های اصلاح‌طلب و کارگزار است. اصولگرایان هم که در دوره روحانی خود را طرفدار حقوق محرومان نشان میدادند یک کلمه نگفتند تا به گمانشان به دولت رییسی ضربه نخورد. عدالتخواهانی که برای سیسمونی قالیباف مرگ انقلاب را اعلام کردند هم هیچ نگفتند. و حتی براندازان و رسانه‌هایشان که برای پای به دروغین شکسته شیادی به نام حسین رونقی جیغ‌های هیستریک میکشیدند یک کلمه نگفتند. مساله ساده است.کارگران و محرومان در ایران تنهای تنهای تنهایند. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠ایران سرزمین پر خاطره، کم آرزو قبل از اینکه به ایران بپردازم، بگذارید از عربستان مثال بزنم تا بتوانم منظورم را بهتر منتقل کنم. عربستان در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ (حدود هفت سال پیش) یک برنامه چشم اندازی بلندپروازانه ای را منتشر کرد با افق ۲۰۳۰ که حدودا هفت سال دیگر به پایان می رسد. این چشم انداز تصویر روشنی ارایه می کرد که عربستان در آینده چه خواهد شد. عربستان به سند چشم انداز خشک و خالی هم بسنده نکرد بلکه اولا هدف گذاری کمی انجام داد نه اینکه حرف های کلی و مبهم و چندپهلوی کیفی بزنند. دوم اینکه ۱۱ طرح ملی و حدود ۸۰ پروژه ملی را تعریف کرد. سوم اینکه فرایند تدوین آن به یک سو، تبلیغ جهانی کرد. به گونه ای که اکنون تمام رسانه ها و شرکت های بزرگ مشاوره دنیا آن را ردگیری می کنند. این سند یک سایت اختصاصی هم دارد. این سند هیچگاه فراموش نشد. تعهدی در کل مدیران ارشد عربستان ایجاد کرد که دیگر نه می توانستند آن را کتمان کنند، نه فراموش و نه آنکه از آن سر باز بزنند ... حالا که چند سالی است از انتشار این سند گذشته بد نیست نگاه کنیم به برخی ادعاها که آیا عملی شده اند یا نه؟ عربستان متعهد شده که سهم زنان را در بازار کار از ۲۲ به ۳۰ درصد برساند. امروز که صحبت می کنیم عربستان نرسیده به ۲۰۳۰ نه تنها این هدف را محقق کرده بلکه از آن عبور کرده و بر قله ۳۴ درصدی ایستاده. یا عربستان هدف بسیار جسورانه ای را گذاشته و آن اینکه درآمد غیرنفتی اش شش برابر شود! امروز که در میانه این برنامه هستیم، درآمد غیرنفتی عربستان ۲.۵ برابر شده. نرخ بیکاری از ۱۱ درصد به ۸ رسیده و تنها یک درصد با هدف نهایی فاصله دارد. البته عربستان در همه اهداف موفق نبوده و ناکامی هم داشته. مساله چیز دیگری است. مساله این است که آیا در کشور تعهد جمعی نسبت به تصویر مشترک از آینده وجود دارد یا نه؟ تصویری که اگر رسیدیم همه با هم خوشحال شویم و اگر نرسیدیم همه با هم تلاش بیشتری کنیم. بن سلمان جمله جالبی دارد: ثروت حقیقی ما، آرزو و جاه طلبی مردمان ماست. حتی در یک کشور پادشاهی غیردموکرات اقتدارگرا نیز به این باور رسیده اند که آرزوی مشترک جمعی نقشی کلیدی دارد. 🔻تحلیل و تجویز راهبردی: اما ایران؛ ما کشوری هستیم پرخاطره و کم آرزو. وقتی به گذشته نگاه می کنیم در بخش بزرگی از تاریخ، عظمت و شکوه است و تمدن وفرهنگ. در حوزه کشورداری امپراطوری بوده ایم. در حوزه فرهنگ حافظ و مولانا و فردوسی داریم. در حوزه هنر فقط به عنوان نمونه معماری های ایرانی هنوز که هنوز است مسحورکننده است. در حوزه دین، تاریخ بلند یگانه پرستی ایرانیان غیرقابل انکار است. در حوزه فناوری ابداع اولین یخچال، آسیاب و سیستم تهویه هوا را به ایرانیان نسبت می دهند. در حوزه علم بوعلی سینا افتخار ماست. معمولا وقتی به گذشته نگاه می کنیم غرورآفرین است. تاریخ ما بلند است و سنگین و مثبت. اما اما اما کشور را نمی توان با خاطره ها و گذشته ها اداره کرد. به تجربه دریافته ام فرآیند گفتگو برای دستیابی به تصویر مشترک از آینده از فرآورده (خود تصویر مشترک) مهم تر است.به قول آن شاعر: من و تو حق داریم که به اندازه ما هم شده با هم باشیم. گفتنی ها کم نیست. بگذارید با یک مثال کمی این را روشن کنم. به طراحی ماشین نگاه کنید. شما وقتی پشت فرمان ماشین می‌نشینید، سه آیینه کوچک وجود دارد یکی سمت راننده، یک سمت شاگرد و دیگری در وسط که تصویر پشت سر شما را نشان می دهد و در عوض شما سه شیشه بزرگ در پیش رو و دو طرف خود دارید تصویر دو طرف (وضعیت موجود) و تصویر پیش رو (آینده) شما را نشان می دهد. حرفم این است نمی توان با نگاه کردن به گذشته به آینده رسید. خب خواهید گفت وظیفه دولت است. من می گویم نه. وظیفه همه ماست. تصویرسازی از آینده قابل برون سپاری و دگرسپاری نیست. وظیفه همه ماست. تصویر از آینده از درون جامعه می جوشد. شکل می گیرد. در ذهن ها می نشیند و سپس روزی روزگاری پنجره فرصتی باز می شود تا این تصویر از آینده امکان بروز و ظهور پیدا کند. ما باید مشق شب خود را انجام دهیم. ما باید ذهن ها، قلب ها و تخیل مان را آماده و گرم نگاه داریم. باید با هم گفتگو کنیم. با بگوییم و بنویسیم که ما چه می خواهیم؟ چه سبک زندگی را دوست داریم. دولت مطلوب ما چگونه است؟ فکر می کنید که واضح است؟ به شما قول می دهم که نه! وقتی کمی از کلیات که پوزیسیون و اپوزیسیون و مذهبی و غیرمذهبی که در آن مشترکند گذر کنیم می فهمیم که نه فهم مشترکی داریم و نه تصویر مشترکی و در نتیجه نه عزم مشترکی. گفتگو باید کرد. مشق باید نوشت. خط باید زد و دوباره از نو نوشت و از نو گفتگو کرد. ✍مجتبی لشکربلوکی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درس‌هایی از مشاوران هاروارد برای برنامه‌ریزان بخش۱ نقل است هنگامی‌که ابوالحسن ابتهاج در سال ۱۳۳۳ خورشیدی به ریاست سازمان برنامه‌وبودجه کشور منصوب شد، شش سال از تأسیس این سازمان و اجرای برنامه توسعه عمرانی اول سپری‌شده بود؛ او در ابتدای فعالیت خود دو دفتر اقتصادی و فنی در سازمان برنامه وقت تأسیس کرد. همچنین به‌منظور تأمین منابع لازم برای فعالیت‌های دفاتر مذکور از مجریان اصل ۴ ترومن در آمریکا کمک خواست. این برنامه در راستای کمک مالی و مستشاری به دولت‌های در حال توسعه تصویب‌شده بود. یکی از الزامات قانون مذکور، استخدام کارشناسان آمریکایی در کشور هدف بود. در این زمینه ابتهاج به انعقاد قرارداد با بنیاد فورد مبادرت کرد و به توصیه بنیاد مذکور گروهی از مشاوران دانشگاه هاروارد برای فعالیت در دفتر اقتصادی سازمان برنامه وقت معرفی شدند. این مشاورین درواقع اقتصاددان‌هایی بودند که در سال ۱۳۳۷ برای کمک به تدوین برنامه سوم توسعه عمرانی کشور به‌عنوان اولین برنامه عمرانی جامع به ایران آمدند، اما به دلیل نارضایتی از فضای حاکم بر محیط برنامه‌ریزی در ایران و اطمینان از بی‌ثمر بودن تلاش‌های علمی و فنی خود، پیش از پایان قرارداد در سال ۱۳۴۱ ایران را ترک کردند؛ پس‌ازاین واقعه اعضای گروه مذکور کتاب‌ها و مقالاتی چند در زمینه تجربه ناموفق در مورد برنامه‌ریزی در ایران به رشته تحریر درآوردند. به‌عنوان نمونه تی‌جی مارینوس در مقاله‌ای با عنوان محیط برنامه‌ریزی در ایران می‌نویسد: «گروه مشاورین هاروارد اساساً از اقتصاددان‌ها تشکیل‌شده بود، این در حالی است که باید توجه داشت کشورهای توسعه‌نیافته در مسیر توسعه نمی‌توانند تنها به نظریه‌های اقتصادی محض تکیه کنند، زیرا این نظریه‌ها حتی دقیق‌ترین آن‌ها هنگامی‌که در ارتباط با جوامع سنتی به کار می‌روند در عمل غیرواقع‌بینانه و نارسا خواهند بود.» در نمونه‌ای دیگر فنگر در مقاله «چهارچوب اداری نظام برنامه‌ریزی در ایران» می‌نویسد: «پاسخ‌گویی در قبال رفتار اداری در ایران جایی ندارد، این پدیده در سازمان‌های دولتی ایران امری طبیعی است که کارکنان از انجام کارهای محول سر باز می‌زنند و کسی نیز آن‌ها را تنبیه نمی‌کند، این به‌ندرت پیش می‌آید که از کارکنان خواسته شود تا به‌صورت واقعی اضافه‌کاری کنند، حتی اگر به تأخیر افتادن کارها به دلیل کم‌کاری خود آن‌ها باشد، این به فضای فرهنگی ایران برمی‌گردد؛ ادب و نزاکت خاص جامعه سنتی ایران به مقام بالاتر اجازه نمی‌دهد که کارکنان را به‌صورت واضح توبیخ کند... عامل دیگر اینکه این باور در ایرانیان نهادینه‌شده است که پیشرفت شغلی هیچ ارتباطی با عملکرد کاری شخص ندارد». نمونه دیگری از این نوع اظهارنظرها در کتاب برنامه‌ریزی در ایران نوشته «مک لئود» عضو دیگر گروه مشاورین هاروارد آمده است که می‌گوید: «نظام اداری ابزار اجرای سیاست اقتصادی است و هرگونه نقص و ضعف آن تحقق سیاست‌ها را مختل می‌کند، وی وضعیت انضباط مالی در سال ۱۳۴۰ با دوران مشروطه و حضور مورگان شوستر برای اصلاح سازمان اداری وزارت مالیه در زمان مشروطه را -با سال ۱۲۹۸- مقایسه کرده و از اینکه هیچ تغییری در امور محتوایی اتفاق نیفتاده و تنها نام وزارت مالیه به وزارت دارایی تغییریافته تعجب می‌کند...». او همچنین در فراز دیگری از تداخل وظایف عدیده موجود بین نهادهای تصمیم‌گیرنده تعجب می‌کند؛ برای نمونه او وظایف شورای عالی اقتصاد را با شورای پول و اعتبار مقایسه و تداخل وظایف آن‌ها با سایر وزارتخانه‌ها را به‌عنوان یکی از موانع جدی اتخاذ تصمیم و اجرای سیاست‌های توسعه و درنهایت پاسخ‌گویی بیان می‌کند؛ او می‌نویسد: «در ایران کمیسیون‌ها، شوراها، شوراهای عالی و سازمان‌های دولتی زیادی وجود دارند که رسماً مسئولیت اتخاذ اجرای سیاست‌های اقتصادی را به عهده دارند؛ بنابراین در هر زمان چند سازمان وجود دارند که قانوناً مجاز به سیاست‌گذاری کلان در امور واحد هستند؛ در چنین محیطی برای سدکردن راه اجرای سیاست‌ها به‌راحتی می‌توان یک سازمان دولتی را علیه سازمان دیگر برانگیخت، یا با اجرای تصمیمات یک سازمان از طریق ارجاع موضوع به سازمان یا شورای دیگری که اختیارات مشابه دارد؛ از به فرجام رسیدن اقدامات جلوگیری کرد، درنتیجه این وضعیت نمی‌توان هیچ سازمان یا شورایی را مسئول موفقیت یا شکست سیاست‌ها و برنامه‌های دولت دانست؛ این سیاست‌ها در معرض برداشت‌های متفاوت و شک و تردید درباره قلمرو اختیارات قانونی سازمان‌ها قرار دارد. همه این‌ها سبب شده است که نظام اداری ایران نتواند سیاست چندانی اتخاذ کند و تقریباً هیچ‌یک از سیاست‌های اتخاذشده به‌صورت سازگار با هدف قابلیت اجرا ندارد». @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درس‌هایی از مشاوران هاروارد برای برنامه‌ریزان بخش۲ مجموعه نقطه نظرات مشاورین هاروارد پس از ترک ایران در چند محور اصلی قابل احصاء است: ۱- خودپرستی اداری و وجود نگرش «ما بهتر از شما کار می‌کنیم.» ۲- تمایل به تعارفات و تبعیت از خوشایندترین راه‌حل مسئله ۳- کلی‌گویی و فقدان جزئیات در برنامه‌ها ۴- ترجیح توسعه فیزیکی و عمرانی بر توسعه اجتماعی ۵- تکیه بر راه‌حل‌های مفروض ۶- عدم جلب نظرات موافق مردم در قبال اهداف طرح‌ها و برنامه‌ها ۷- بیان امید و آرزو به‌جای هدف در برنامه ۸- عدم پذیرش هزینه تغییرات و اصلاحات توسط جامعه ۹- اهمیت روابط شخصی و عدم تمایز بین منازعات فکری و منازعات شخصی ۱۰- تحمیل بار سنگین کارها بر دوش مدیران به دلیل فقدان انضباط اداری ۱۱- وفاداری به گروه به‌جای ساختار، در سازمان‌های دیوان‌سالار ۱۲- پریشانی و آشفتگی بازیگران برنامه، ناشی از هرج‌ومرج‌های سیاسی ۱۳- غالب بودن رویکرد ارائه ظن و گمان به‌جای تحلیل علمی ۱۴- وجود همزیستی به‌جای همکاری در ارتباط دستگاه‌ها ۱۵- ابهام در واگذاری مسئولیت‌ها ۱۶- بیماری جلسه‌بازی با هدف سبک کردن بار مسئولیت ۱۷- دوستی و رفاقت به‌جای روابط رسمی ۱۸- مایملک شخصی و کانون قدرت شدن هر شغل اداری ۱۹- فقدان نظام سلسله‌مراتبی ۲۰- فقدان پاسخ‌گویی در قبال رفتار اداری اکنون در آستانه تصویب برنامه هفتم توسعه کشور و گذشت بیش از ۶۰ سال از حضور گروه مشاورین هاروارد در ایران، درب بر همان پاشنه می‌چرخد و فضای سیاسی- اداری-اقتصادی و اجتماعی ایران از همان دردهای مزمن رنج می‌برد. در بررسی اصل چهارم ترومن درمی‌یابیم که تدوین‌کنندگان آن در کشور مبدأ، برای تحقق اهداف خود در کشورهای هدف، بیش‌ازحد نگاه ابزاری داشته‌اند و بدون شناخت عمیق و درک واقع‌بینانه از مسائل و مشکلات خاص هر کشور، به بهانه اعطاء تسهیلات طرح، برخی ساختارها و نظامات اداری را پیشنهاد می‌دادند تا با مدد حضور مستشاران آمریکایی، مسیر پیوستن کشورهای فقیر و در حال توسعه به نظام سرمایه‌داری را تسهیل کنند. اجرای اصل ترومن در ایران برخی آثار تبعی از خود به جا گذاشت که زمان‌بندی پنج‌ساله برنامه و نیز تغییرات ساختاری در سازمان اداری، استخدامی و بودجه از آن جمله‌اند. جالب است که سنت برنامه‌های پنج‌ساله در خود آمریکا اجرا نمی‌شود و نظام توسعه‌ای آن کشور به‌صورت برنامه‌های غلطان دوساله - هر دوره ریاست‌جمهوری دو برنامه- پیگیری می‌شود. توضیح اینکه ایالات‌متحده آمریکا در سامانه برنامه‌ریزی خود بسیار متمایل به مکتب پراگماتیسم است. مکتب مذکور درواقع روش پل زدن میان آرمان و عمل است و عمل‌گرایی نهفته در آن به یک یا چند برنامه راهبردی با چشم‌انداز و مأموریت منسجم، منجر خواهد شد. بهره‌مندی کشورها از مزایای یک برنامه راهبردی توسعه‌ای در مقیاس ملی، ارتباط تام و تمام به محیط دارد و اساس تأثیر محیط بر برنامه به داشتن اطلاعات قابل‌اتکا از مؤلفه‌های محیطی همچون امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، محیط‌زیستی، فنّاورانه و... درعین‌حال توانایی ارزیابی تأثیر آن‌ها برمی‌گردد. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درس‌هایی از مشاوران هاروارد برای برنامه‌ریزان بخش۳ بنا بر آنچه گفته شد بیش از آنکه کارکردهای برنامه‌های توسعه و چالش‌های ناشی از آن در کشور مهم باشد، ضرورت دارد که به بررسی تاریخی و ساختاری نظام برنامه‌ریزی در ایران همت بگماریم. در ادامه برخی از علل زمینه‌ای، ساختاری و سیاستی که به باور این قلم نقش بسزایی در عدم تحقق اهداف برنامه‌های توسعه در ایران داشته‌اند، به‌اختصار بیان خواهد شد. ۱- عدم پیش‌بینی‌پذیری مؤلفه‌های متعدد مؤثر بر توسعه کشور: توضیح اینکه زمانی می‌توانیم برنامه پنج‌ساله داشته باشیم که با تکیه بر یک نظام پیشرو در تولید و تحلیل اطلاعات بتوانیم خطرپذیری ناشی از اجرای برنامه را به حداقل برسانیم؛ گو اینکه سرعت تصاعدی رشد منفی برخی شاخص‌ها، خصوصاً در بخش‌های اقتصادی به‌جای بسط برنامه‌ریزی راهبردی توسعه، کشور را به برنامه‌ریزی موضعی مدیریت بحران سوق می‌دهد. ۲- نقص در اولویت‌بندی برنامه‌ها: لحاظ ارزش‌های رقابتی، نقش بسزایی در اولویت‌بندی برنامه‌ها دارد. در شرایطی که منابع محدودی در اختیار داریم، طبیعی است که توجه بیش‌ازحد به یک حوزه، برنامه را از توجه به دیگر حوزه‌ها وامی‌دارد. به‌عنوان نمونه توجه بیش‌ازحد به محیط‌زیست ممکن است باعث بروز مشکلات اجتماعی بشود، لذا ضرورت دارد در تدوین برنامه به این اصل توجه کنیم که اطلاعات بخش‌های مختلف ضمن اینکه مبنای برنامه‌ها هستند، خود با هم رابطه متعامل دارند و تولید پیچیدگی می‌کنند، لذا اگر بناست طبق نظام‌نامه برنامه آتی، از الگوی برنامه‌ریزی هسته‌ای تبعیت شود باید دقت شود که در اولویت‌دادن به بخش‌های مختلف و پیشران‌های مربوط به هر بخش، دچار خطای محاسباتی نشویم. ۳- دام کلی‌گویی: غالباً برنامه‌های توسعه‌ای کشور، چه قبل از انقلاب و چه بعدازآن، به ورطه کلی‌گویی می‌افتند و به مجموعه‌ای از آرزوهای زیبا و محال بدل می‌شوند. به روایت مرکز پژوهش‌های مجلس، بیش از ۶۵ درصد مجموع احکام برنامه‌های شش‌گانه توسعه بعد از انقلاب یا اساساً فاقد عملکرد بوده‌اند یا عملکردی کمتر از ۵۰درصد داشته‌اند. یادمان باشد که ظرفیت‌افزایی فرایندی گام‌به‌گام است و تحقق اهداف برنامه درگرو تعادل زمینه‌ها و زیرساخت‌ها، معنادار خواهد بود. ۴- اسلوب طراحی و اجرای برنامه: در مرحله طراحی برنامه‌های توسعه در ایران، با منطق لیبرالیستی مواجهیم، چراکه در نظر طراحان، قرار است آرمان‌شهری ترسیم شود که دورنمایی روشن برای مردم توصیف می‌کند، لذا همکاری همه بخش‌های عمومی، خصوصی و مدنی در مبانی نظری برنامه، اصل مفروض تلقی می‌شود، اما وقتی اجرای برنامه کلید می‌خورد، با رویکردی سوسیالیستی مواجه شده و همه‌چیز نهایتاً در اراده دولت تفسیر و تأویل می‌شود، این در حالی است که اساساً مرحله implementation در برنامه‌ریزی به معنای تمهیداندیشی از سوی دولت است نه مداخله بیجا و بدون تعهد به پاسخ‌گویی از سوی دولت. ۵- ارتباط بین هدف و وسیله در تحقق برنامه‌های توسعه: به دلیل ضعف در تحلیل زمینه‌های توسعه، در کشور عموماً برداشت درستی از روندها در مؤلفه‌های مختلف وجود ندارد. هر عقل سلیمی می‌داند که با توجه به سیر روبه رشد مطالبات جامعه ایرانی، روندهای اجتماعی و اقتصادی متناسب با هم پیش نمی‌روند، بااین‌حال شاهد اصرار تصمیم‌گیران عرصه برنامه‌ریزی بر همگن‌نمایی روندهای نهادی در برنامه‌های توسعه کشور هستیم، این در حالی است که باید ناهمگونی و تنوع نهادی را در تدوین برنامه به رسمیت شناخت و نسبت به هدف‌گذاری‌های کمی و زمانی منعطف در بخش‌های مختلف اقدام کرد. ۶- عدم تناسب بودجه با برنامه: باور رایج در نظام برنامه‌ریزی کشور این است که برنامه سند بالادستی بودجه است، این در حالی است که بودجه اساساً برشی از برنامه است و متضمن تحقق برنامه و رسیدن به اهداف کمی در برنامه‌های توسعه است. رویکرد اخیر ازآن‌جهت مهم است که می‌تواند محتوای گزارش تفریق بودجه را به سمت تفریق توأمان برنامه‌وبودجه سوق دهد. ۷- برنامه‌ریزی به‌مثابه یک دانش فرابخشی: عنوان برنامه توسعه کشور، برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. حال‌آنکه مهمیز اصحاب علم اقتصاد بر برنامه، باعث غفلت از سایر بخش‌ها شده است. دیدگاه رایج در بین دست‌اندرکاران نظام برنامه‌ریزی کشور این است که بهبود فضای کسب‌وکار در کشور تنها به اقتصاد وابسته است، این در حالی است که مؤلفه‌های زیادی اعم از فرهنگ، اجتماع، سیاست و امور فنی در کنار مسائل اقتصادی باعث موفقیت یا عدم موفقیت فضای کسب‌وکار در کشور می‌شوند. در این راستا شاید بهتر آن باشد که برنامه‌ریزی را بین بخشی تلقی کنیم و ذیل مفهوم خط‌مشی‌گذاری عمومی، از نظرات همه صاحب‌نظران علمی، فنی و مدیریتی کشور بهره‌مند شویم. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درس‌هایی از مشاوران هاروارد برای برنامه‌ریزان بخش۴ ۸- عدم مشارکت در تدوین برنامه: برنامــه، تفاهم‌نامــه‌ای میــان سیاســت‌گذاران، برنامه‌ریــزان، مدیــران و ذی‌نفعــان برنامــه اســت. از ایــن منظـر حضـور مؤثـر نماینـدگان بخـش خصوصـی ازجمله اتـاق‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای عمومی غیردولتی در فراینـد تهیـه و تدویـن برنامه‌هـای توسـعه از اهمیـت بالایـی برخـوردار اسـت. بااین‌وجود، بـه نظـر می‌رسـد همچون برنامه‌های توسعه پیشین در برنامـه هفتـم نیز چارچـوب برنامه‌ریـزی غیرمشـارکتی و از بـالا بـه پاییـن صـورت گرفتـه اسـت. ۹- عدم توجه کافی به رعایت حقوق مدنی و شهروندی: به باور اندیشمندان، برنامه توسعه در مقیاس کشورها فرایندی زجرآور و معطوف به زمان است که بدون مشارکت آحاد جامعه محکوم به شکست است، لذا حداقلـی از ثبـات سیاسـی و اجتماعـی، در احزاب، نهادهـای مدنی و نیز تعهد به برگزاری انتخابـات آزاد، می‌تواند به بازتولید سرمایه اجتماعی منجر و همراهی مردم را قرین اجرای موفق برنامه کند. ۱۰- کم‌توجهی به آثار ناشی از انباشت طرح‌های اجرانشده برنامه‌های پیشین: ازآنجاکه گــذار از برنامه‌ریــزی جامــع بــه برنامه‌ریــزی هســته‌ای در برنامه هفتم توسعه کشور مطــرح اســت و از سوی دیگر تعییـن تکلیـف پروژه‌هـای عمرانـی کـه در چارچـوب برنامه‌ریـزی جامـع در سنوات قبل اقدامی لازم است لذا باید در برنامه هفتم به‌منظور مدیریت تغییر، ضمایم تحولی دو سو توان طراحی و اجرا شود. ۱۱- خطرپذیری ناشی از تحریم‌ها و کاهش ارتباطات بین‌المللی: تحریم‌هـای همـه‌جانبـه و کاهـش سـطح مبـادلات اقتصـادی و مالـی و توقـف مذاکـرات احیـای برجـام، توقـف چندیـن سـاله پروژه‌هـای سـرمایه‌گـذاری و زیرسـاختی، نیازمنـد تأمیـن مالـی یـا فناوری خارجــی و... ازجمله مهم‌تریــن آثار محیط بیــن‌المللــی در طراحــی برنامــه‌های آتی کشور اســت. بنابرایــن به نظــر می‌رســد با توجه بــه شــرایط خاص منطقه و جهان در بخش ارتباطات بین‌المللی، تدویــن برنامــه‌های موضعی متمرکز بر رفع تنش، به کاهش آسیب‌های ناشی از تحریم کمک بیشتری می‌کند؛ تا تکرار شعار برتری‌طلبانه منطقه‌ای و جهانی بدون توجیه عقلانی. ۱۲- بی‌توجهی به گزینش شایستگان در مصادر مدیریت راهبردی: مفاهیم مدیریت و برنامه‌ریزی درواقع دو روی یک سکه هستند. انتخاب روش‌های مدیریتی نوین در کنار بهره‌مندی از نظرات نخبگان علمی و مدیران باتجربه، متضمن تحقق اهداف برنامه‌های توسعه خواهند بود، توقف رویه انتخاب افراد متوهمی که با وعده‌های عوام‌فریبانه و خارج از برنامه در مصادر راهبردی به کار گمارده می‌شوند ضرورتی انکارناپذیر است. ۱۳- غفلت از شرکت‌های دولتی: همواره نقدهای جدی در مورد نحوه اداره شرکت‌های دولتی وجود داشته است که حدود دخالت آن‌ها در تصدی‌های دولتی، نسبت نگرا‌ن‌کننده سرجمع بودجه آن‌ها به بودجه عمومی کشور، عدم شفافیت در صورت‌های مالی و عملکرد مجامع عمومی، از آن جمله‌اند. از سوی دیگر عدم امکان نظارت مستقیم نمایندگان مردم بر نحوه مدیریت شرکت‌های دولتی و نیز عملکرد ضعیف سازمان خصوصی‌سازی در قبال اصل ۴۴ (تعیین تکلیف تنها ۱۹ شرکت از مجموع شرکت‌های دولتی مشمول) و... به‌عنوان پاشنه آشیل برنامه‌های توسعه کشور و اخلال درحرکت به سمت حکمرانی مطلوب عمل خواهد کرد. @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠جامعه چگونه باید هدایت شود؟ با زور یا آزادانه؟! 🎥 حجت الاسلام قنبریان در برنامه علامت سه رویکرد نسبت به نحوه‌ی سیاست‌گذاری در جامعه را بیان می‌کند: گروه اول، هدف را مسئله‌ای شخصی می‌داند و مخالف هرگونه نقش‌آفرینی حاکمیت در تعیین هدف و مسیر جامعه است. در سوی دیگر کسانی هستند که نقشی برای آزادی فردی در تعیین هدف و مسیر قائل نیستند و معتقدند حاکمیت حتی می‌تواند از ابزار زور برای کشیدن تک‌تک افراد به سمت هدفی که تعیین کرده، استفاده کند. ایشان با رجوع به سیره ائمه، ضمن رد این دو نگاه لیبرالی و استالینی، از می‌گوید که برای جامعه هدف قائل است اما معتقد است با فراهم کردن زمینه‌های حرکت به سمت هدف، افراد باید آزادنه مسیر را انتخاب کرده و آن را بپیمایند. @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 در جامعه‌ی دو طبقه نمی‌توان مسئله‌ی حجاب را حل کرد! 🎥حجت‌الاسلام علی صمیمی، راه حل مشکلات جامعه را، مطالبه‌ی همه‌ی آرمان‌های انقلاب اسلامی می‌داند. از عدالت و آزادی گرفته تا جمهوریت و استقلال، و مبارزه با فقر و تبعیض و... او برای راه‌حل مسئله‌ی بی‌حجابی، به تفسیر علامه طباطبایی از آیه ۳۴ سوره توبه اشاره می‌کند: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بسیاری از عالمان دینی یهود و راهبان مسیحی اموال مردم را به ناروا می‌خورند و آنان را از راه خدا باز می‌دارند.» علامه می‌گوید: چرا خداوند بین این همه گناه، فقط را انتخاب کرده است؟! مهم‌ترین چیزی که جامعه انسانی را بر‌اساس خود پایدار می‌دارد جامعه است؛ اگر انواع گناهان و مظالم را بررسی کنیم؛ علت آن‌ها یکی از این دو است: یا که انسان را به اختلاس و دزدی و... می‌کشاند. یا که انسان را به سمت اسراف و ولخرجی در خوردن، پوشیدن، بی‌بندوباری و شهوات می‌برد. وقتی کشور تبدیل به چنین جامعه‌ی دوطبقه‌ای شد، با هیچ سیاست و تربیت و هیچ کلمه حکمت‌آمیزی نمی‌شود افراد را کنترل کرد. 🔗پ.ن: ج۹تفسیرالمیزان، ص۳۳۰و۳۳۱ @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 هیچ نظارتی روی فعالان مسکن در دیوار و شیپور نیست 🎥داوود بیگی‌نژاد، نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک اپلیکیشن‌ها بستر امنی برای قیمت سازی در حوزه مسکن شده‌اند. @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠راه‌هایی برای کنترل دلالان مجازی مسکن یکی از مشکلات سکوهای مجازی، آگهی‌های دلالان و قیمت‎سازی برای مسکن است. برای حل این مشکل راه‌هایی وجود دارد که می‌توان با آن دلالان مجازی را متوقف کرد. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠هر طور شما صلاح بدانید استدلال علمی برایش جور می‌کنیم 🔹سه‌شنبه شب خبر ۲۱: سیاست تثبیت ارز شکست خورد و موجب رانت شد. 🔹پنجشنبه ظهر خبر ۱۴: سیاست تثبیت ارز با موفقیت اجرا شد، کارساز بوده و موجب ثبات بازار شد. همچنانکه نوکر بادنجان نیستیم، نوکر تثبیت هم نیستیم. شما بفرمایید می‌گوییم بد است، باز شما بفرمایید می‌گوییم خوب است. هر طور شما صلاح بدانید استدلال علمی برایش جور می‌کنیم. این وضع آشفته علم، مرا یاد قطعه‌ای از کتاب انسان نوشته مرحوم دکتر شریعتی انداخت که برایتان خلاصه‌اش می‌کنم: آخر شاهنامه‌ای که امروز شاهد آنیم، ثمره حماسه شومی است که فرنسیس بیکن برای علم جدید، در جنگ با مذهب سرود: "علم باید دغدغه یافتن حقیقت را کنار بگذارد و از این پس تنها در جستجوی قدرت باشد". علم از هنگامی که از حقیقت‌پرستی به قدرت‌پرستی رو کرد و از حرم خدا جدا شد و متعه بورژوازی گشت، عفت و قداست و حرمت دیرینش را از دست داد و روسپی و وقیح و لاابالی و بی‌رحم و بی‌ایمان شد. عصری پدید آمده که علم خاتم سلیمانی در انگشت کرده و فلک را سقف می‌شکافد و پا بر فرقدان می‌نهد و بر باد می‌نشیند و بر ماه حکم می‌راند، اما در بازار سوداگران، آسان‌تر از ذلیل‌ترین کنیزان، به زر غالیه خرید و فروش می‌شود... و چون تعصب با علم مغایر است و تعهد، آزادی علم را مقید می‌سازد و ایمان به بی‌طرفی علم خدشه می‌رساند و اخلاق، ارزش‌های غیرعلمی و گرایش‌های غیرمنطقی و ایدئالیستی است و اینها در پیشگاه علم که فقط به واقعیت‌ها تکیه دارد بی‌ارج است، برای عالم هیچ تفاوتی نمی‌کند که محل ماموریتش کاخ سفید باشد یا سرخ یا سیاه؛ که این رنگ‌ها، رنگ‌های ایدئولوژی است و امروز، ایدئولوژی‌ها رنگی ندارند و عصر ما عصر تکنولوژی است... دیروز که ما قرن‌ها از دروازه این تمدن بزرگ به دور بودیم، چهره علم قداستی داشت که وحشی‌ترین سلاطین خونخوار نیز چون هارون و طغرل بیک و ناصرالدین شاه به خاطر تظاهر به ارزش‌های حاکم بر زمان و جا افتاده در روح جامعه و افکار عمومی و تثبیت شده در فرهنگ و ایمان مردم، به خانه عالم می‌رفت، بر نمد و بوریای او زانو می‌زد و دستش را بوسه می‌داد. و امروز فون براون مظهر علم بی‌تعهد و آزاد قرن ماست؛ قرن علم برای علم. بسیار طبیعی و معمول است که عالم تا در دانشگاه تولید می‌شود و بیرون می‌آید خود را به بازار عرضه می‌کند و بر حسب قیمتی که در رابطه با تقاضا تعیین می‌شود خود را به فروش می‌رساند... در وجدان حاکم بر عصر ما هیچ عیب و عاری ندارد که می‌بینیم علمای بزرگ عصر ما پس از آنکه در دانشگاه یا آزمایشگاه یا پشت میز کار و مقام علمی و تحقیقی خویش درخشیدند، کارخانه‌ای تجارت‌خانه‌ای یا موسسه استعماری و کارتل و تراستی آنها را با پول می‌خرند و این چنین، عالمی که خود را به سرمایه‌دار می‌فروشد تا خادمش شود با همه تیزهوشی و نبوغ علمی، در عمق روحش کمترین احساس شرمی ندارد. ✍سیدیاسر جبرائیلی @Kolbe_Andishe_Farhang
29.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مسئولان بدنه کارشناسی را جدی نمی گیرند 🎥 سید جواد میری در خصوص اینکه چرا دسترسی به آمارهای مستند و واقعی برای پژوهشگران آسان نیست، می گوید: ما در ایران، در وضع پژوهش نیستیم. موقعیت فرهنگ غالبی که بر ذهن و زبان سیاستمداران و سیاست گذاران است، «فرهنگ پیشاپژوهش» است. ما هنوز به آن سطح نرسیدیم که بدنه کارشناسی را جدی بگیریم. @Kolbe_Andishe_Farhang