کلبه اندیشه و فرهنگ
💠کتاب حسین(ع) عقل سرخ ✍سه گفتار از استاد حسن رحیم پور eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠این سؤال هميشه پرسيدنى است...
در سال شصت ويك هجرى، همه چيـز بـه ظـاهر درست و طبيعى بود و تـوده مـردم و افكـار عمـومى، اوضـاع را چنـدان غيرطبيعى نمی ديدند. همه چيز در دستگاه هاى تبليغاتى #توجيه شـده بـود. در سال شصت ويك هجرى هم مثل قبل بر مأذنه ها #شعار توحيد می دادند و مردم
روبه قبله نماز می گزاردند؛ اما #طعم اسلام تغيير كرده بود. شهر، شـهر اسـلام بود و نبود. مردم، مسلمان بودند و نبودند. #حكومت، #دينى بود و نبود. #بـود به اين معنا كه در مجالس، حرف از دين و پيغمبر و قرآن بود؛ #نبود ، بـه اين معنا كه بيشتر احكام حكـومتى اسـلام و در رأس آن، اجـراى #عـدالت اسلامى و اجراى بدون #تبعيض حدود الهى وقوانين حكـومتى، تـرك شـده بود. در حاشيه همين شهر اسلامى بود كه گردن حسين بن على(ع) را زدند و دختران بنيانگذار و مؤسس مدينه دينى و جامعه اسلامى را بـه زنجير كشيدند. مسئله شما و ما اين است كه چه شد شـهر اسـلامى، جامعـه دينى و حكومت دينى تا اين حد #منحط شد؟
این سؤال هميشه پرسيدنى است كه در اين چند دهه به تدريج بر سر افكار عمومى چه آمد؛ چون محال بود كه كسى چون يزيـد بلافاصله بعد از پيامبر اكرم(ص) در رأس حكومت اسلامى بنـشيند. در سـه دهه اى كه چهار خليفه، حكومت می كنند و سه تن از خلفاى راشدين كـشته می شوند، در اين بيست و پنج سال، اتّفاق هاى به ظاهر كوچك قبلى، فجايع بزرگ بعدى را كم كم #زمينه سازى و توجيه كردند و اين ساختار #انحراف، #آجر_به_آجر بالا آمد؛ ساختمان پيش ساخته اى نبود كه ناگهان نصب شده باشد و مردم صـبح از خواب بيدار شوند و ببينند كه حكومت صدر اسلام، بـه حكومـت يزيـد تبديل شده است.
📚برشی از کتاب حسین(ع) عقل سرخ
eitaa.com/joinchat/470286336C5a1bc85809
💠مرگ بر #مرگ
درود بر #زندگی
چند شب پیش خانهی خواهرم بودم؛ آبجیخدیجه. خانهشان در یکی از محلههای قدیمی سعادتآباد است؛ هم همسایهی حزباللهی دارند و هم همسایههایی با افکار و عقاید مخالف. القصه! نزدیکای ساعت بیست و یک، شعارهای پنجرهای شروع شد و آنقدر با شدت و حدت که ما اگر نمیخواستیم هم، باز شعارها را میشنیدیم. یک گروه شعارهایی از قبیل مرگ بر دیکتاتور میدادند و گروه دیگر شعارهایی نظیر مرگ بر منافق. دقایقی به همین منوال گذشت تا اینکه شعارها نامأنوس شد. «مرگ بر»ش را میفهمیدم ولی شق آخر شعار، خیلی مفهوم نبود. رفتم بالکن. خواهرم هم آمد. حالا دیگر شعارها را واضح میشنیدم: مرگ بر میعادی، مرگ بر حسنوند، مرگ بر علیمی، مرگ بر دهقانی. داشتم در ذهنم سبکسنگین میکردم که میعادی و حسنوند و علیمی و دهقانی، اگر از شمار مسئولین نظام هستند، پس چرا من تا به حال اسمشان را نشنیدهام و اگر از سران ضد انقلابند، پس چرا اینقدر مهجور؛ که خواهرم به دادم رسید: «در این محله همسایهها کم و بیش همدیگر را میشناسند. از حادثهی اوین به این طرف، شبها گاهی علیه هم #شعار میدهند. اولین شبی که شعارها کشیده شد به نام خانوادگی همسایهها، اولش فکر کردم شاید دارند با هم #شوخی میکنند اما هر چه بیشتر دقت کردم، فهمیدم نخیر! قضیه مثل اینکه خیلی هم #جدی است و همسایهها با بغض تمام دارند مرگ را نثار یکدیگر میکنند.»
نه! برای #ایران عزیز ما هیچ چیز بدتر از این متصور نیست. گمانم این روزها دشمن فقط دنبال ایجاد شکاف بین مردم و نظام نیست؛ در صدد این هم هست که خود مردم را نیز به جان هم بیندازد. این اختلافافکنی با شعار شروع میشود لیکن در شعار محدود نمیماند. سر همین هم هست که تو میبینی در سلف فلان دانشگاه، کار کشیده شده به زد و خورد خود دانشجوها با هم.
#دشمن را میتوان درک کرد که چرا مدام در تنور انواع و اقسام دوقطبیها میدمد. ملت وقتی دو تکه شود و حاکمیت وقتی به واسطهی ندانمکاری رسانههایش؛ صدا و سیمایش، خبرگزاریهایش، روزنامههایش فقط طرف یک تکه از ملت را بگیرد، خب این دشمن را وسوسه میکند به تحریم بیشتر، به تهدید بیشتر و به تحرکات شوم تروریستی بیشتر.
همیشه که قطعا نه؛ اما برخی از مواقع تو اتفاقا باید #میانه را بگیری. همه اگر فقط دنبال سبز کردن حرف خودمان باشیم، قبل از میعادی و حسنوند و علیمی و دهقانی، فیالواقع علیه همهی ایران و همهی ایرانیها شعار مرگ سر دادهایم.
برای این خاک، خونها ریخته شده. بیاییم و قرارمان را عوض مرگ، بر زندگی بگذاریم...
✍حسین قدیانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠این سؤال هميشه پرسيدنى است
در سال شصت ويك هجرى، همه چيـز بـه ظـاهر درست و طبيعى بود و تـوده مـردم و افكـار عمـومى، اوضـاع را چنـدان غيرطبيعى نمی ديدند. همه چيز در دستگاه هاى تبليغاتى #توجيه شـده بـود. در سال شصت ويك هجرى هم مثل قبل بر مأذنه ها #شعار توحيد می دادند و مردم
روبه قبله نماز می گزاردند؛ اما #طعم اسلام تغيير كرده بود. شهر، شـهر اسـلام بود و نبود. مردم، مسلمان بودند و نبودند. #حكومت، #دينى بود و نبود. #بـود به اين معنا كه در مجالس، حرف از دين و پيغمبر و قرآن بود؛ #نبود ، بـه اين معنا كه بيشتر احكام حكـومتى اسـلام و در رأس آن، اجـراى #عـدالت اسلامى و اجراى بدون #تبعيض حدود الهى وقوانين حكـومتى، تـرك شـده بود. در حاشيه همين شهر اسلامى بود كه گردن حسين بن على(ع) را زدند و دختران بنيانگذار و مؤسس مدينه دينى و جامعه اسلامى را بـه زنجير كشيدند. مسئله شما و ما اين است كه چه شد شـهر اسـلامى، جامعـه دينى و حكومت دينى تا اين حد #منحط شد؟
این سؤال هميشه پرسيدنى است كه در اين چند دهه به تدريج بر سر افكار عمومى چه آمد؛ چون محال بود كه كسى چون يزيـد بلافاصله بعد از پيامبر اكرم(ص) در رأس حكومت اسلامى بنـشيند. در سـه دهه اى كه چهار خليفه، حكومت می كنند و سه تن از خلفاى راشدين كـشته می شوند، در اين بيست و پنج سال، اتّفاق هاى به ظاهر كوچك قبلى، فجايع بزرگ بعدى را كم كم #زمينه سازى و توجيه كردند و اين ساختار #انحراف، #آجر_به_آجر بالا آمد؛ ساختمان پيش ساخته اى نبود كه ناگهان نصب شده باشد و مردم صـبح از خواب بيدار شوند و ببينند كه حكومت صدر اسلام، بـه حكومـت يزيـد تبديل شده است.
✍حسن رحیم پور، برشی از کتاب حسین(ع) عقل سرخ
@Kolbe_Andishe_Farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠حسین(ع) عقل سرخ ✍سه گفتار از استاد حسن رحیم پور @Kolbe_Andishe_Farhang
💠این سؤال هميشه پرسيدنى است
در سال شصت ويك هجرى، همه چيـز بـه ظـاهر درست و طبيعى بود و تـوده مـردم و افكـار عمـومى، اوضـاع را چنـدان غيرطبيعى نمی ديدند. همه چيز در دستگاه هاى تبليغاتى #توجيه شـده بـود. در سال شصت ويك هجرى هم مثل قبل بر مأذنه ها #شعار توحيد می دادند و مردم
روبه قبله نماز می گزاردند؛ اما #طعم اسلام تغيير كرده بود. شهر، شـهر اسـلام بود و نبود. مردم، مسلمان بودند و نبودند. #حكومت، #دينى بود و نبود. #بـود به اين معنا كه در مجالس، حرف از دين و پيغمبر و قرآن بود؛ #نبود ، بـه اين معنا كه بيشتر احكام حكـومتى اسـلام و در رأس آن، اجـراى #عـدالت اسلامى و اجراى بدون #تبعيض حدود الهى وقوانين حكـومتى، تـرك شـده بود. در حاشيه همين شهر اسلامى بود كه گردن حسين بن على(ع) را زدند و دختران بنيانگذار و مؤسس مدينه دينى و جامعه اسلامى را بـه زنجير كشيدند. مسئله شما و ما اين است كه چه شد شـهر اسـلامى، جامعـه دينى و حكومت دينى تا اين حد #منحط شد؟
این سؤال هميشه پرسيدنى است كه در اين چند دهه به تدريج بر سر افكار عمومى چه آمد؛ چون محال بود كه كسى چون يزيـد بلافاصله بعد از پيامبر اكرم(ص) در رأس حكومت اسلامى بنـشيند. در سـه دهه اى كه چهار خليفه، حكومت می كنند و سه تن از خلفاى راشدين كـشته می شوند، در اين بيست و پنج سال، اتّفاق هاى به ظاهر كوچك قبلى، فجايع بزرگ بعدى را كم كم #زمينه سازى و توجيه كردند و اين ساختار #انحراف، #آجر_به_آجر بالا آمد؛ ساختمان پيش ساخته اى نبود كه ناگهان نصب شده باشد و مردم صـبح از خواب بيدار شوند و ببينند كه حكومت صدر اسلام، بـه حكومـت يزيـد تبديل شده است.
✍حسن رحیم پور، برشی از کتاب حسین(ع) عقل سرخ
@Kolbe_Andishe_Farhang