eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
569 دنبال‌کننده
341 عکس
1.1هزار ویدیو
192 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ادمین @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مفهوم امید را در مدرسه هفت‌تپه بیاموزید! 🔹کاش مسئولان یکی را داشته باشند که این یکی دو روزه چرخی در تایملاین و استوری‌های ملت بزند و ببیند تا چه اندازه ملی‌شدن ، به کاربران و کارگران شادی و امید را هدیه کرده است. 🔹 بررسی‌های مختلف می‌گویند در جامعه کنونی ما ناامیدی، چالشی جدی است. مهم تر از ناامیدی اما درک ما از امید و ناامیدی است. مدرسه هفت تپه به ما می گوید ناامیدی بیشتر از آن‌که ناشی از مغلوبه شدن در باشد ناشی از شکست در ست. 🔹بین این دو تلقی از ناامیدی تفاوت زیادی وجود دارد. اگر ناامیدی معلول جنگ روایت‌ها باشد، راه حل آن این است که میلیاردی هزینه کنیم و گردان و لشکر سایبری به خط می‌کنیم تا کشتگانِ جنگ هیبریدی را با حقنه کردن روایت های موسوم به ، احیا و امیدوار کنند. 🔹 اگر ناامیدی را فراتر از یک بحث اعتقادی، یک برساخته تبلیغاتی و چالش ذهنی و روان‌شناختی ببینیم و آن را یک «واقعیت اجتماعی» بدانیم، تلاش می‌کنیم برای حل آن «پاسخ اجتماعی» بیابیم. تلاش می کنیم بلدوزرهای سرمایه‌داری را اگر نه متوقف، دست‌کم اندکی کُند کنیم و را برای کنشگری در میدان جنگ فقر و غنا احیا کنیم. 🔹قریب به نیم قرن قبل مرحوم مطهری از «فقر تفکر اجتماعی»، «فقر فلسفه اجتماعی» و تفوق «تفکر فردی» می‌گفت و این که فقر تفکر اجتماعی باعث شده تصور کنیم مفاهیمی همچون جود، احسان (و مواسات)، برتر از عدالت اجتماعی هستند. 🔹ما همچنان در تفکر اجتماعی فقیریم بلکه جای افسوس دارد که طی این نیم قرن، ما در تفکر و فلسفه اجتماعی فقیرتر هم شده‌ایم. اگر امروز در تحلیل بحران ناامیدی برای آن هیچ بستر اجتماعی‌ای قائل نیستیم؛ اگر را نمی‌بینیم و ناامیدی را تنها و تنها محصول جنگ روانی و جنگ روایت و «شبهات» سیاسی و اعتقادی می‌دانیم، از جمله، به خاطر همین فقر تفکر اجتماعی است. 🔹قبل‌تر و در بحبوحه اعتراض‌ها، مفصل نوشتم که به ما درس‌هایی درباره آینده مشارکت آموخته است. اکنون و در پایان بندی خوشِ این فصل از قصه هفت‌تپه، مدرسه هفت تپه برای ما حرف‌های مهمی درباره جامعه‌شناسی امید دارد. ✍حجت‌الاسلام نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang
💠خواستن عدالت یا نخواستن نابرابری؛ مسئله این است! 🔹، مسئله کنونی و هویتی ماست اما صورت آن این است: خواستن عدالت یا نخواستن نابرابری؟ 🔹عدالت‌خواهی اگر مبتنی بر یک ایده چابک درباره نابرابری و برای مبارزه با نابرابری نباشد، بیشتر یک سوء تفاهم است. 🔹اگر خواست عدالت بر پایه نفی نابرابری صورت نبندد، عدالت‌خواهی‌ سوءتفاهمی است که یا به سرودن کلیات منتهی می‌شود یا به باتلاق طرح‌ها و شاخص‌هایی جزئی دل خوش می‌دارد؛ این دو سوء تفاهم در یک امر مشترکند: تأثیرشان در تغییر و بر هم‌زدن وضعیتِ ، اندکی بیشتر از هیچ است. 🔹اشتباه کردیم که از عدالت‌خواهی حرف زدیم؛ ما باید بیش و پیش از هر چیز، حتی قبل از خواستن عدالت، به نخواستنِ نابرابری فکر می‌کردیم. ما بیشتر از برنامه برای عدالت، نیازمند ایده برای مقابله با نابرابری هستیم. 🔹تفاوت عدالت در مقام تواصف و عدالت در مقام تناصف چیست؟ چرا عدالت در مقام نخست اوسع الاشیاء است و در مقام دوم اضیق الأشیا؟ عدالتخواهی در مقام تواصف از حرف می‌زند؛ در مقام تناصف با مواجه می‌شود. 🔹ما نیستیم، ما هستیم! 🔹 البته دلباخته‌ و پاکباخته عدالت است اما در حقیقت و تا سر حد مرگ، یک انسان است. انسانی است که نمی‌تواند نابرابری را ببیند و سکوت کند. 🔹انسان انقلاب اسلامی برای پسر یک سال و نیمه‌اش، برای آینده نامه می‌نویسد، در این باره که پدرت چرا جنگید و چرا شهید شد؟ می‌نویسد: «برای این که نمی‌توانست نابرابری‌ها را ببیند و سکوت کند». (شهید حمید رمضانی) ✍مجتبی نامخواه @Kolbe_Andishe_Farhang