💠 مفهوم امید را در مدرسه هفتتپه بیاموزید!
🔹کاش مسئولان یکی را داشته باشند که این یکی دو روزه چرخی در تایملاین و استوریهای ملت بزند و ببیند تا چه اندازه ملیشدن #هفت_تپه، به کاربران و کارگران شادی و امید را هدیه کرده است.
🔹 بررسیهای مختلف میگویند در جامعه کنونی ما ناامیدی، چالشی جدی است. مهم تر از ناامیدی اما درک ما از امید و ناامیدی است. مدرسه هفت تپه به ما می گوید ناامیدی بیشتر از آنکه ناشی از مغلوبه شدن در #جنگ_روایت_ها باشد ناشی از شکست در #جنگ_فقروغنا ست.
🔹بین این دو تلقی از ناامیدی تفاوت زیادی وجود دارد. اگر ناامیدی معلول جنگ روایتها باشد، راه حل آن این است که میلیاردی هزینه کنیم و گردان و لشکر سایبری به خط میکنیم تا کشتگانِ جنگ هیبریدی را با حقنه کردن روایت های موسوم به #خبر_خوب، احیا و امیدوار کنند.
🔹 اگر ناامیدی را فراتر از یک بحث اعتقادی، یک برساخته تبلیغاتی و چالش ذهنی و روانشناختی ببینیم و آن را یک «واقعیت اجتماعی» بدانیم، تلاش میکنیم برای حل آن «پاسخ اجتماعی» بیابیم. تلاش می کنیم بلدوزرهای سرمایهداری را اگر نه متوقف، دستکم اندکی کُند کنیم و #سوژه_عدالتخواه را برای کنشگری در میدان جنگ فقر و غنا احیا کنیم.
🔹قریب به نیم قرن قبل مرحوم مطهری از «فقر تفکر اجتماعی»، «فقر فلسفه اجتماعی» و تفوق «تفکر فردی» میگفت و این که فقر تفکر اجتماعی باعث شده تصور کنیم مفاهیمی همچون جود، احسان (و مواسات)، برتر از عدالت اجتماعی هستند.
🔹ما همچنان در تفکر اجتماعی فقیریم بلکه جای افسوس دارد که طی این نیم قرن، ما در تفکر و فلسفه اجتماعی فقیرتر هم شدهایم.
اگر امروز در تحلیل بحران ناامیدی برای آن هیچ بستر اجتماعیای قائل نیستیم؛ اگر #عقبماندگی_در_عدالت را نمیبینیم و ناامیدی را تنها و تنها محصول جنگ روانی و جنگ روایت و «شبهات» سیاسی و اعتقادی میدانیم، از جمله، به خاطر همین فقر تفکر اجتماعی است.
🔹قبلتر و در بحبوحه اعتراضها، مفصل نوشتم که #مدرسه_هفت_تپه به ما درسهایی درباره آینده مشارکت آموخته است. اکنون و در پایان بندی خوشِ این فصل از قصه هفتتپه، مدرسه هفت تپه برای ما حرفهای مهمی درباره جامعهشناسی امید دارد.
✍حجتالاسلام نامخواه
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠خواستن عدالت یا نخواستن نابرابری؛ مسئله این است!
🔹#بودن_یا_نبودن، مسئله کنونی و هویتی ماست اما صورت آن این است: خواستن عدالت یا نخواستن نابرابری؟
🔹عدالتخواهی اگر مبتنی بر یک ایده چابک درباره نابرابری و برای مبارزه با نابرابری نباشد، بیشتر یک سوء تفاهم است.
🔹اگر خواست عدالت بر پایه نفی نابرابری صورت نبندد، عدالتخواهی سوءتفاهمی است که یا به سرودن کلیات منتهی میشود یا به باتلاق طرحها و شاخصهایی جزئی دل خوش میدارد؛ این دو سوء تفاهم در یک امر مشترکند: تأثیرشان در تغییر و بر همزدن وضعیتِ #عقبماندگی_در_عدالت، اندکی بیشتر از هیچ است.
🔹اشتباه کردیم که از عدالتخواهی حرف زدیم؛ ما باید بیش و پیش از هر چیز، حتی قبل از خواستن عدالت، به نخواستنِ نابرابری فکر میکردیم. ما بیشتر از برنامه برای عدالت، نیازمند ایده برای مقابله با نابرابری هستیم.
🔹تفاوت عدالت در مقام تواصف و عدالت در مقام تناصف چیست؟ چرا عدالت در مقام نخست اوسع الاشیاء است و در مقام دوم اضیق الأشیا؟ عدالتخواهی در مقام تواصف از #عدالت حرف میزند؛ در مقام تناصف با #نابرابری مواجه میشود.
🔹ما #عدالتخواه نیستیم، ما #نابرابرینخواه هستیم!
🔹#انسان_انقلاب_اسلامی البته دلباخته و پاکباخته عدالت است اما در حقیقت و تا سر حد مرگ، یک انسان #نابرابرینخواه است. انسانی است که نمیتواند نابرابری را ببیند و سکوت کند.
🔹انسان انقلاب اسلامی برای پسر یک سال و نیمهاش، برای آینده نامه مینویسد، در این باره که پدرت چرا جنگید و چرا شهید شد؟ مینویسد: «برای این که نمیتوانست نابرابریها را ببیند و سکوت کند». (شهید حمید رمضانی)
✍مجتبی نامخواه
@Kolbe_Andishe_Farhang