eitaa logo
کانون علمی منطق و فلسفه (شیراز)
1.7هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
95 ویدیو
845 فایل
کانون علمی منطق و فلسفه موسسه آموزش عالی امام خمینی (ره) فارس پیشنهادات و انتقادات @Avicenna
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نبرد اندیشه ها
فلسفه_معنویت؛_با_تاکید_بر_آراء‌_علامه_حسن_زاده_آملیره (1).m4a
31.15M
🎙صوت کامل همایش ملی «فلسفه معنویت»؛ با تاکید بر آراء‌ مرحوم علامه حسن زاده آملی 🔹 اساتید : علی اکبـر رشاد، حسن رمضانی، رضا رمضانی گیلانی، رضا مختاری (چهارشنبه ۱۴۰۲/۹/۱) _______________ نبرد اندیشه ها رسانه فرهیختگان 🏮https://eitaa.com/nabardA
هدایت شده از فلسفه نظری
در منابع اسلامی اشاره زیادی به شده است. برای مسلمانان، هرمس پایه گذار فلسفه و علوم به ویژه نجوم و طالع بینی، کیمیا و پزشکی و اختراعات مهم بسیاری است که به او نسبت داده شده است.فیلسوفان مسلمان، هرمس یا را منشأ حکمت یا سوفیا و از جمله اولین فیلسوفان و حکما در نظر گرفته­ اند. فیلسوفان مسلمان، هرمس یا ادریس را منشأ یا و از جمله اولین فیلسوفان و حکما در نظر گرفته­ اند. و نیز شاگرد وی او را یکی از متألهین (حكمای الهی) پنداشتند. شهرزوری هرمس را «پدر فلاسفه» می ­نامید. از نظر سهروردی در کتاب مطارحات، هرمس منشأ حکمت یا سوفیا بود که از یک سو از طریق آسلیپيوس، فیثاغورث و افلاطون به یونانیان و از طریق کیومرث، فریدون و کیخسرو به ایرانیان رسیده بود و سرانجام در طول دوره اسلامی با تعالیم یکی شده بود. درباره هرمس می­نویسد: «بدانید که حکمت در واقع با آدم و فرزندانش ست(seth) و هرمس، یعنی ادریس و نوح شروع شد، چون دنیا هرگز از شخصی که بر علم واحد و فرجام شناس بر او تکیه کند، محروم نمی­شود و بزرگ ترین آنها هرمس­ است كه حکمت را در سراسر دنیا و کشورهای مختلف منتشر و آشکار ساخت و آنرا بر عابدان واقعی نمودار ساخت. او پدر فلاسفه (ابوالحکما) و استاد استادان است.» به اعتقاد مسلمانان سن وی به مدت ۳۶۵ سال بوده است. مطابق با منابع اسلامی، هرمس نمرده بلکه زنده از زمین به آسمان برده شده و اکنون در آسمان زندگی می­ کند. 📖مقاله: هرمس وآثار هرمسی درجهان اسلام @falsafeh_nazari
هدایت شده از فلسفه نظری
🔻در باب عشق_۳ (نگاهی به کتاب مونس العشاق سهروردی) (مونس العشاق) یا (رساله فی حقیقه العشق) اثری است گرانبها به قلم شیخ شهاب الدین که در آن با زبانی تمثیلی به تشریح مفهوم و بیان مراحل و مراتب مختلف آن میپردازد. در این حکایت، هم به فلسفه نظر دارد و هم به اندیشهٔ نظر دارد و هم از اشارات و لطائف قرآنی بهره می‌گیرد. در بیان معنا و وجه تسمیه عشق میگوید: «عشق را از عَشَقه گرفته اند و عشقه آن گیاهی است که در باغ پدید آید. در بُن درخت. اول، بیخ در زمینی سخت کند، پس سر برآورد و خود را در درخت می پیچد و همچنان می رود تا جمله درخت را فرا گیرد و چنانش در شکنجه کند که نم در میان رگ درخت نماند و هر غذا که بواسطه آب و هوا بدرخت می رسد بتاراج می برد تا آنگاه که درخت خشک شود. همچنان در عالم انسانیت که خلاصه موجودات است، درختی است مُنتَصفُ القامه(ایستاده_استعاره از انسان) که آن بِحبةُ القلب پیوسته است و حُبةُ القلب در زمین روید.... و چون این شجره طیبه(انسان) بالیدن آغاز کند و نزدیک کمال رسد، عشق از گوشه‌ای سر بردارد و خود را در او پیچید تا بجایی برسد که هیچ نم بشریت در او نگذارد و چندانکه پیچِ عشق بر تن شجره زیادتر می شود، آن شجره مُنتَصِف القامه، زردتر و ضعیف‌تر می‌شود تا به یکبارگی علاقه منقطع گردد. پس آن شجره روان، مطلق گردد و شایسته آن شود که در باغ الهی جای گیرد. رسالة فی حقیقة العشق ص ۱۳» وی در ادامه میگوید: « چون بغایت رسد آنرا خوانند و گویند که "العشق محبة ُمُفرَطه" و عشق خاص‌تر از محبت است زیرا که همه‌ی عشق محبت باشد اما همه‌ی محبت عشق نباشد و محبت خاص‌تر از معرفت است زیرا که همه‌ی محبت معرفت است. اما همه‌ی معرفت محبت نباشد. از دو چیزِ متقابل، تَولد کند که آن را و خوانند. زیرا که معرفت : ۱_یا به چیزی خواهد بودن،مناسب و ملایم جسمانی یا روحانی که آن را ویا خوانند و نفسِ انسان، طالبِ آن است و خواهد که خود را بدانجا رساند و کمالْ حاصل کند. ۲_یا به چیزی خواهد بود که نه ملایم بود و نه مناسب، خواه جسمانی و خواه روحانی که آن را و خوانند. و نفسِ انسانی دائما از آنجا می گریزد و از آنجاش نفرتی طبیعی به حاصل می شود. پس اول پایه، معرفت است و دوم پایه، محبت و سوم پایه، عشق. و به عالمِ عشق که بالای همه است نتوان رمیدن تا از معرفت و محبت، دو پایه ی نردبان نسازد. همان ص۱۳_۱۴» 🔸نکته قابل توجه در سخنان شیخ اشراق آن است که ایشان بین عقل و عشق تفاوتی قائل نیست بلکه اولین پایه عشق و محبت را معرفت وعقل میداند. آموزه‌ای که از ویژگیهای مهم و است مبنی بر وحدت نفس در کل قوا و عدم تباین بین حالات نفس از جمله عقل وعشق میباشد. این مساله در وعرفانهای شرقی کاملا برعکس است، در آموزه این معارف تباینی اصلی بین عقل وعشق برقرار است به نحوی که سالک یا باید جانب عقل را بگیرد ویا جانب عشق را. اما حکمای مسلمان سالک را عاقلِ عاشق توصیف میکردند. متاسفانه آموزه عرفانهای شرقی در برخی از فرق تصوف نفوذ کرده و آنها نیز پای استدلالیان را چوبین تر و سست‌تر از آن میدانستند که یارای ایستادگی یا همراهی در برابر عشق را داشته باشد. @falsafeh_nazari
هدایت شده از فلسفه نظری
🔻ماهیت کامل در فلسفه هرمسی فلسفه در قرن ششم هجری وارد فلسفه اشراقی شد. نفوذ مکتب هرمسی در اشراقیون بعدی و در میان دیگر هواداران این مکتب مثل قطب الدین شیرازی، جلال الدین دوانی و صدرالدین شیرازی آشکار است. از جمله جنبه‌های مکتب هرمسی که در به ویژه در مکتب نفوذ کرده و در بسیاری از آثار اشراقی پس از قرن ششم هجری دیده می­ شود، اعتقاد به یک راهنمای آسمانی است که انسان را در جستجوی حقیقت یاری می­کند. این پیش‌روی معنوی، درواقع مقصد سلوک عرفانی انسان است، که انسان در سیر و سلوک سرانجام با آن متصل و سپس متحد می­شود. نام این راهنمای آسمانی، که او را (حی بن یقظان) مینامید و برخی از متصوفه قرن هفتم هجری او را (شاهدآسمانی_شاهد فی سماء) میخواندند در مکتب هرمسی (ماهیت کامل) نامیده میشود. چنانکه سهروردی در مطارحات میگوید: (هرمس گفت من موجودی روحانی یا آسمانی را ملاقات کردم که علوم اشیاء را به من منتقل کرد. من پرسیدم کیستی؟ او گفت: من ماهیت کامل هستم.) مهمترین بحث مفصل راجع به ماهیت کامل در میان منابع اسلامی در کتاب غایت الحکیم است که یکی از معروف­ترین آثار علم کیمیا به زبان عربی است. از بررسی این کتاب و بخش­هایی از منابع دیگری که درباره این موضوع است، به نظر می­رسد که «ماهیت کامل» هرمسی همان همزادِ روح انسان در آسمان میباشد. به عبارتی روح انسان دارای معادل و بخش دیگری است که از آن به همزاد یا منِ دیگر یاد میشود، براین اساس وقتی روح انسان در بدن هبوط کرده آن معادل و منِ دیگر در آسمان باقی می‌ماند. به این دلیل روح همیشه در پی نیمه دوم خود برای کامل کردن وجود خویش است. باور به وجود روح انسانی در دنیای روحانی و جدایی آن از نیمه آسمانی خود پس از ورود به این دنیا، در دین کاملاً شناخته شده بود، به عقیده زرتشتیان نیمه آسمانی روح، همان فرشته نگهبان آن در روی زمین است. نیمه دیگر آسمانی روح انسانی (دآئِنا_Da ena) نامیده میشود که در مزدیسنا همچون دختری جوان و زیبا جلوه‌گر می­شود. شباهت بسیار زیاد بین شخص دائنا و ماهیت کامل هرمس نشانه دیگری از ارتباط بین مکتب هرمسی و حکمت ایران باستان است. در غایت الحکیم، ماهیت کامل رازی پنهان در قلب لحاظ شده که فقط برای کسانی که به مقامات بالای می­رسند آشکار می­ شود. ماهیت کامل منبع قدرت است که انسان به وسیلۀ آن در کسب معرفت و علم و فلسفه تعالی می ­یابد. در واقع این ماهیت کامل است که انسان را در زندگی راهنمایی و کمک می‌نماید تا بر مشکلات خود غلبه کند، به همان نحوی که پیروزی بر را به خاطر غلبه ماهیت کامل او پیشگویی کرد. 📖برگرفته از مقاله: تأثیر علم و فلسفه هرمسی بر متفکرین مسلمان 👤دکتر سید حسین نصر ╰๛---๛---๛--------------- @falsafeh_nazari
🔰زندگینامه ابونصر فارابی 🔹ابونصر محمد بن طرخان معروف به حکیم فارابی متولد سال 259 یا 257 قمری در قریه کوچک «وسیج» از توابع فاراب ترکستان (ماوراءالنهر) به دنیا آمد. معروف است که پدرش فرمانده نظامى و از خاندانى پارسى و ایرانى بود. 🔸فارابی تا حدود چهل سالگی در فاراب به تحصیل علم مشغول بود و سپس برای تکمیل مبانی راهی بغداد شد و مدت زیادى را در بغداد ماند و آموخته‌های خود را در آنجا تکمیل کرد، سپس در سال 330ق، به حلب رفت و در پناه امیر سیف‌الدوله حمدانى (والی حلب از طرف دو خلیفه عباسی راضى و مقتدر) در این شهر زندگى کرد؛ زیرا سیف‌الدوله قدر او را مى‌دانست و از او تجلیل مى‌کرد و عطاها مى‌بخشید؛ البته فارابى از آن‌همه عطاها چشم پوشید و فقط روزانه به چهار درهم اکتفا کرد. 🔹فارابى در انواع علوم بى‌همتا بود؛ چنان‌که در هر علمى از علوم زمان خویش استاد شد و کتابى نوشت. از کتاب‌هاى او که به ما رسیده یا از میان رفته و فقط نامى از آنها در کتب تاریخ و باقى مانده، معلوم مى‌شود که در علوم مدنى و ریاضیات و کیمیا و هیئت و علوم نظامى و موسیقى و طبیعیات و الهیات و فقه و منطق، دستى قوى داشته است. ◽️درست است که کندى، نخستین فیلسوف عرب است که راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مکتبى فلسفى تأسیس کند و میان مسایلى که مورد بحث قرار داد، وحدتى ایجاد کند؛ اما فارابى که به قول ابن‌ خلکان «از بزرگ‌ترین فلاسفه اسلام است على‌الاطلاق» توانست مکتبى کامل تأسیس کند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت که فلوطین در فلسفه غرب. او را استاد خود شمرد و ابن‌ رشد و دیگر حکماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به‌حق او را بعد از که ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند. 🔸ابن ابى‌اصیبعه گفته است او فیلسوفى کامل و پیشوایى فاضل بود که علم حکمت را به‌طور کامل و متقن مى‌دانست و در علوم ریاضى تفوق یافته، به شعر، ادبیات، لغت و فقه توجه خاص داشت. بسیار باهوش و ذکاوت، پاک‌دل، به‌دور از مظاهر دنیا و عاری از غرور بود. روزى از او پرسیدند شما دانشمندتر هستید یا ارسطو (معلم اوّل)؟ جواب داد: اگر در دوره او بودم بزرگ‌ترین شاگرد او مى‌بودم. ♻️ویژگى سبک نگارش فارابى ایجاز و صراحت آمیخته به دقت آن است. وى همان گونه که درباره تصورات و افکار خود ژرف مى‌اندیشد، با بصیرت تمام، کلمات و تعابیر را نیز برمى‌گزیند. بیانات موجز او، حاوى معانى عمیقى است. به همین دلیل است که مارکس هورتن براى تبیین رساله کوچک «فصوص الحكمة» شرح و تفسیر مفصلى به دست آورده است. بارى، فارابى داراى سبک خاصى است و کسى که با آن آشنا باشد، قادر است آن را از سبک‌هاى دیگر بازشناسد. او از تکرار و به کار بردن حشو و زوائد اجتناب مى‌ورزد و اختصار و ایجاز را ترجیح مى‌دهد. ظاهراً فارابى طرف‌دار تعلیم خفی (تعلیم به خواص) بود و عقیده داشت که نباید را در اختیار ناآشنا یا عوام‌الناس گذاشت و فلاسفه باید افکار خود را در لفافى از تاریکى و رمز و ابهام بیان کنند. امروز نیز فهم معناى بعضى از کلمات حکمى فارابى کار آسانى نیست. ◾️سرانجام این دانشمند و فیلسوف برجسته در سال 339 هجری قمری در دمشق دیده از جهان فرو بست و نامی ماندگار از خود بجا گذاشت. 👈اندیشه فارابی سبب ایجاد راهی برای فلسفه اسلامی شد كه هماهنگ كننده عقاید ارسطو و عقاید اسلامی بود و در سایه این هماهنگی او توانست در زمینه خداشناسی طرحی نو بیافریند و عقلانیت دینی را در قالب سبكی جدید به جهانیان ارائه دهد. 🆔@hekmateislami