🔻منطق مشّائی توان اثبات مطالب عرفانی را ندارد؛چه این که توان اثبات مطالب حکمت متعالیه را هم ندارد و باید حکمت متعالیه از منطق مختص خود استفاده کند.
قاعدهٔ بسیط الحقیقه که «بسیط الحقیقة کل الاشیاء و لیس بشيء منها» بر اساس منطق مشّائی، تناقض است، ولی بر اساس حمل حقیقت و رقیقت، تناقضی ندارد.
بر این اساس، همان طور که حکمت مشّاء و اشراق برای خود بخشی به نام منطق دارند، حکمت متعالیه نیز بایست بخش منطقی می داشت؛ اما ملاصدرا موفق به تدوین این بخش نشد. همچنين عرفان نظری باید بخش منطق داشته باشد تا مسائل عرفانی را با آن حل کند.
📘عقلانیت شهود(تحریر فصوص الحکم قیصری)، ج7، ص62
✅ به مطلب بالا انتقاداتی وارد است از جمله:
#منطق یعنی طریق صحیح #فکر کردن و فکر کردن عبارت است از حرکت بین مجهول ومعلوم. #تفکر حرکتی واحد است که در ذهن به وقوع میپیوندد، از آنجا که ماهیت تفکر حرکت واحده ذهن بین مجهول ومعلوم است لذا یک طریق و ساختار صحیح برای تفکر و بررسی جوانب مختلف آن وجود دارد نه اینکه چهار منطق وطریق و راه متفاوت برای صحیح فکر کردن وجود داشته باشد.
وقتی میگوییم چهار مشرب مختلف #مشائی #اشراقی #متعالیه #عرفان_نظری هر کدام برای صحیح فکر کردن طریقو روش خودشان (منطق) را دارند به معنای پذیرش #نسبی_انگاری معرفتی است. با این توضیح که:
مشائیون منطق وساختار بدیهی تفکری دارند که مخصوص به آنهاست، اشراقیون نیز همینطور پیروان حکمت متعالیه هم منطق و روش صحیح فکر کردن مخصوص به خود را دارند، از طرفی قائلین به عرفان نظری هم چنین ادعای دارند.... در این صورت چهار طریق و مشرب فکری چطوری میتوانند با یکدیگر گفتگو کرده و تعامل فکری داشته باشند؟؟ چطور میتوان سخن وادعاهای هر یک را سنجید وفهمید کدام یک درست وکدام یک غلط میگویند؟؟
مشائیون ادعای خود را صحیح میدانند زیرا آنرا منطبق با منطق خودشان میدانند.
همچنین اشراقیون هم ادعاهای خوددرا صحیح دانسته زیرا آنرا منطبق با منطق خود قلنداد میکنند، حکمت متعالیه و عرفان نظری هم به همین منوال هستند.
در اینصورت از کجا بدانیم کدام یک درست وکدام یک غلط میگویند؟؟
وقتی یک ملاک واحد جهت فکر کردن وجود نداشته باشه چطور باید صحت وسقم مطالب ومسائل چهارنظریه را بسنجیم و بفهمیم کدام درست وکدام غلط میگویند؟؟
عقل دارای یک ساختار ثابت منطقی است زیرا ماهیت عقل عبارت است از امر واحد بسیط، عقل ذاتا کثرتی ندارد که طبق آن منطقهای مختلف وکثیر داشته باشد، این ساختار ثابت و واحد منطقی بین همه ابناء بشر مشترک است واساسا بر طبق آن انسانها میتوانند بایکدیگر تبادل اطلاعات ومواجهه علمی و مخاصمه فکری و گفتگو داشته باشند. اگر جز این باشد و بگوییم به ازای هر مکتب فلسفی یک منطق مستقل مختص به آن مشرب فکری وجود دارد تمام جریانهای فکری وفلسفی چنین ادعای میکنند..یعنی این سخن دیگر اختصاص به چهار نحله فکری مشاء واشراق و حکمت متعالیه وعرفان نظری ندارد بله جریانهای دیگر مثل فقها ومتکلمین واصولیون ومفسرین ومحدثین و....هر کدام ادعا میکنند که مانیز دستگاه منطقی خاص خودمان را داریم....از طرفی جریانهای فکری غرب وشرق هم چنین ادعای میکنند..
در اینصورت باید پرسید کدام جریان فلسفی و فکری درست وکدام یک غلط میگوید؟
وقتی من با یک انسان مدرن غربی حرف میزنم چون میدانم ملاک صحیح فکر کردن بین من واو مشترک است وهردو بر طبق اصول بدیهی منطق ذهنی فکر میکنیم، لذا بااستناد به آن امر مشترک با او گفتگو میکنم ...اما وقتی او چنین ملاک مشترک راقبول نداشته باشد وبگوید من منطق خودم را دارم واز طرفی من هم بگویم که من هم منطق خودم را دارم پس چطور میتوانیم باهم گفتگو کنیم؟؟؟ بااستناد به کدام ملاک واحد میتوانیم بفهمیم کدام غلط میگوید وکدام صحیح؟؟
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹اشراق
@bahrami_eshragh
هدایت شده از فلسفه نظری
🔻در باب عشق_۳
(نگاهی به کتاب مونس العشاق سهروردی)
(مونس العشاق) یا (رساله فی حقیقه العشق) اثری است گرانبها به قلم شیخ شهاب الدین #سهروردی که در آن با زبانی تمثیلی به تشریح مفهوم #عشق و بیان مراحل و مراتب مختلف آن میپردازد.
در این حکایت، هم به فلسفه #مشائی نظر دارد و هم به اندیشهٔ #اشراقی نظر دارد و هم از اشارات و لطائف قرآنی بهره میگیرد. #شیخ_اشراق در بیان معنا و وجه تسمیه عشق میگوید:
«عشق را از عَشَقه گرفته اند و عشقه آن گیاهی است که در باغ پدید آید. در بُن درخت. اول، بیخ در زمینی سخت کند، پس سر برآورد و خود را در درخت می پیچد و همچنان می رود تا جمله درخت را فرا گیرد و چنانش در شکنجه کند که نم در میان رگ درخت نماند و هر غذا که بواسطه آب و هوا بدرخت می رسد بتاراج می برد تا آنگاه که درخت خشک شود.
همچنان در عالم انسانیت که خلاصه موجودات است، درختی است مُنتَصفُ القامه(ایستاده_استعاره از انسان) که آن بِحبةُ القلب پیوسته است و حُبةُ القلب در زمین #ملکوت روید....
و چون این شجره طیبه(انسان) بالیدن آغاز کند و نزدیک کمال رسد، عشق از گوشهای سر بردارد و خود را در او پیچید تا بجایی برسد که هیچ نم بشریت در او نگذارد و چندانکه پیچِ عشق بر تن شجره زیادتر می شود، آن شجره مُنتَصِف القامه، زردتر و ضعیفتر میشود تا به یکبارگی علاقه منقطع گردد. پس آن شجره روان، مطلق گردد و شایسته آن شود که در باغ الهی جای گیرد.
رسالة فی حقیقة العشق ص ۱۳»
وی در ادامه میگوید:
« #محبت چون بغایت رسد آنرا #عشق خوانند و گویند که "العشق محبة ُمُفرَطه" و عشق خاصتر از محبت است زیرا که همهی عشق محبت باشد اما همهی محبت عشق نباشد و محبت خاصتر از معرفت است زیرا که همهی محبت معرفت است. اما همهی معرفت محبت نباشد.
از #معرفت دو چیزِ متقابل، تَولد کند که آن را #محبت و #عداوت خوانند.
زیرا که معرفت :
۱_یا به چیزی خواهد بودن،مناسب و ملایم جسمانی یا روحانی که آن را #خیر_محض ویا #کمال_مطلق خوانند و نفسِ انسان، طالبِ آن است و خواهد که خود را بدانجا رساند و کمالْ حاصل کند.
۲_یا به چیزی خواهد بود که نه ملایم بود و نه مناسب، خواه جسمانی و خواه روحانی که آن را #شرِّ_محض و #نقص_مطلق خوانند. و نفسِ انسانی دائما از آنجا می گریزد و از آنجاش نفرتی طبیعی به حاصل می شود.
پس اول پایه، معرفت است و دوم پایه، محبت و سوم پایه، عشق. و به عالمِ عشق که بالای همه است نتوان رمیدن تا از معرفت و محبت، دو پایه ی نردبان نسازد. همان ص۱۳_۱۴»
🔸نکته قابل توجه در سخنان شیخ اشراق آن است که ایشان بین عقل و عشق تفاوتی قائل نیست بلکه اولین پایه عشق و محبت را معرفت وعقل میداند. آموزهای که از ویژگیهای مهم #حکمت و #عرفان_اسلامی است مبنی بر وحدت نفس در کل قوا و عدم تباین بین حالات نفس از جمله عقل وعشق میباشد. این مساله در #عرفان_مسیحی وعرفانهای شرقی کاملا برعکس است، در آموزه این معارف تباینی اصلی بین عقل وعشق برقرار است به نحوی که سالک یا باید جانب عقل را بگیرد ویا جانب عشق را. اما حکمای مسلمان سالک را عاقلِ عاشق توصیف میکردند. متاسفانه آموزه عرفانهای شرقی در برخی از فرق تصوف نفوذ کرده و آنها نیز پای استدلالیان را چوبین تر و سستتر از آن میدانستند که یارای ایستادگی یا همراهی در برابر عشق را داشته باشد.
#محسن_بهرامی
⌜@falsafeh_nazari⌟
هدایت شده از مجمع عالی حکمت اسلامی
#کلام_اساتید
✅روش صحیح تحصیل فلسفه
استاد حسن رمضانی:
🔹باید #فلسفه را با خواندن یک دوره حکمت متعارف #مشائی - که با فهم و استعداد افراد مبتدی مناسب است - شروع کنیم و بعد از آن به فراگیری حکمت #اشراق، که ناظر به حکمت مشاء است، بلکه نقدی است بر آن حکمت، بپردازیم و در کنار اینها باید مباحث کلامی را نیز پیگیری کنیم.
#استاد_حسن_رمضانی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
🆔@hekmateislami