eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
110 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
صد سال تنهایی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ به قول آقای استاد، زندگی یک مثل سکه‌ای است که یک روی آن "نشاط در ماندن"، و روی دیگرش "میل به رفتن" است. وقتِ کار، نشاط در زیستن و امید به زندگی را می‌بینی؛ غلغله‌ای‌ست سر پروژه‌ها. یک عده در دیوارچینی به اوس سِد مهدی کمک می‌کنند، یک سری زیر دست اوس حیدر در و دیوار را تخریب می‌کنند برای جاگذاری پنجره‌ها، و چند نفر هم با اوس عبدالعلی کف سرویس و حمام‌ها را کاشی می‌کنند. یک نفر هم مثل من، ور دست حاج‌آقا عباسی ملات درست می‌کند، مثل یک شرکت تولیدی! تازه شرکتمان اسم هم دارد: ملات گستر اندیشان عباسی :))) خلاصه هم فال است و هم تماشا. ••• اما موقع استراحت، بعد از شوخی و خنده، و خوردن میان‌وعده (این میان وعده‌ها هم داستان دارد! شاید برایتان تعریف کردم...) فضا می‌شود. اینجاست که میل به رفتن را می‌بینی. علی آقای علوی که شروع می‌کند، جمع‌مان از زمین کَنده می‌شود. حال عجیبی حاکم می‌شود. هوا بارانی می‌شود. اَبْكي لِظُلْمَةِ قَبرِی، ناله‌ها بلند می‌شود؛ اَبْكي لِضيقِ لَحَدي، گریه امان نمی‌دهد؛ اَبْكي لِسُؤالِ مُنْكَر وَ نَكير اِياي... روضه‌های جهادی خیلی با روضه‌های شهری فرق می‌کند؛ باید باشی تا ببینی. همه‌اش حال خوش است، بدون دور ریز. ••• نمی‌فهمد چرا یک عده چند صد کیلومتر از خانه‌شان دور می‌شوند و خستگی یک سفر چندین ساعته را به جان می‌خرند تا ده-دوازده روز برای مردم یک منطقه پَرت که -اصلا نمی‌شناسندشان- ملات بسازند و دیوار بکشند و کاشی‌کاری کنند. انسان غربی حالی‌‌اش نمی‌شود که این عدّه، در همین کار است. انسان غربی مَنَش فقط خودش است و خودش؛ اما این عدّه مَن‌شان تا آن پیرمرد روستایی که زبانش را هم نمی‌فهمند، گسترش پیدا کرده. بچّه‌های جهادی، من‌های بزرگی دارند. ••• در کلوزآپ، همه‌اش سختی است و خستگی و کثیفی؛ در مدیوم شات، همدلی است و همکاری؛ و در لانگ شات رشد است و توسعه‌ی مَن... ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رانندگی رو تقسیم کردن! 😂 گاز و دنده با یه نفر، کلاج و ترمز هم با یه نفر دیگه 😄
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () ۱. در ماه مبارک رمضان، فضا برای دریافت فیض الهی مهیّا تر از دیگر زمان هاست؛ انسان از درون حس می‌کند که در این ماه به عالم غیب نزدیک تر است تا زمان های دیگر؛ و متوجه می شود که القائات شیطان در این ماه کمتر بر او اثر می‌کند. به عبارتی مقدّر شده است که در این ماه حجاب های عالم غیب کمرنگ تر شوند. ۲. باید التفات داشت به اینکه بهشت و جهنّم روی دیگرِ همین زندگی ماست و اگر در این ماه حسّ می‌کنیم که حال خوبی داریم و از عبادت و نیایش در این ماه لذّت می‌بریم باید بدانیم که بهشت نزدیک شده ایم. ۳. ما باید انتظارمان از روزه گرفتن را مشخّص کنیم؛ وگرنه یک ماه را گرسنگی کشیده ایم بدون اینکه هیچ گونه آورده‌ای داشته باشد. روزه آنقدر شأن بالایی دارد که باعث تولید صفتی همچون یکی از صفات الهی در انسان می‌شود. از آنجا که ما برای ساعاتی خود را از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها بی نیاز می‌بینیم، صفتی همانند «غنی» در ما ایجاد می‌شود که یکی از صفات الهی است. ۴. روزه به نوعی تمرین کشتن هوس هاست که موجب احیای قلب می‌شود که به موجب آن، قابلیّت دریافت حقایق عالیه در انسان افزایش پیدا می‌کند. قلب که احیا شد، بر تمامی جوارح حکومت می‌کند و موجب جلوگیری از جولان شهوات می‌شود. ۵. گرفتن روزه باعث زیادت تضرّع می‌شود و انسان‌ها را را بیشتر به یاد نیستانی که از آن بریده شده‌اند می‌اندازد. نیستان عالم غیب... ۶. گاهی انسان می‌خواهد کار مهمی را انجام بدهد امّا نمی‌تواند زیرا تقوی و اراده‌ای ضعیف دارد. روزه باعث تقویّت اراده و تقوی می‌شود. ... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
(۱) روایتی از امام صادق(ع) راجع به آثار روزه‌داری کتاب «روزه دریچه‌ای به عالم معنا» از اینجا دریافت کنید.
اَللّهُمَّ 🤲🏻 لَکَ صُمْنا...
صد سال تنهایی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ یادم رفت به یک بخش مهم اردو اشاره کنم؛ آسیّد یادم انداخت. سیّد زین‌العابدین مسوول اردو. گفت انصاف نیست فقط از فعالیت‌های عمرانی بگوییم؛ حتی از فعالیت‌های فرهنگی هم. معمولا اردوهای جهادی دو بخش دارد: و ؛ ما امّا یک بخش سومی هم داریم. نمی‌دانم از جنس چیست، برنامه علمی، رشد فردی یا چی؟ به این برنامه می‌گوییم . قرار بر این است که دور هم امام را بشناسیم و چه شناساننده‌ای بهتر از استاد سیدعلی خامنه‌ای؟ سخنرانی‌های آقا در هر سال، یک دور امام شناسی فشرده است. داریم سخنرانی‌ها را از سال ۷۳ تا ۷۹ مباحثه می‌کنیم. آقا رضای آقازاده (مسوول پروژه راه امام) زحمت کشیده و از متن سخنرانی‌ها جزوه‌ای تهیه کرده که دو طرفش، جا دارد برای حاشیه نویسی. راه امام، یک برنامه مطالعاتی سنجاق شده به اردو نیست؛ متن اردو است. یک بخش واقعی‌ست در کنار بخش‌های عمرانی و فرهنگی. مدل کار هم اینطور است که هر سخنرانی را تقسیم می‌کنیم به دو بخش. بعد بخش اول را کنار هم مطالعه می‌کنیم -نه جمعخوانی. بعد همان بخش را مباحثه می‌کنیم و بخش دوم هم به همین ترتیب. مباحثه‌های طلبگی را هم که می‌دانید که چه شکلی می‌شود :))) البته غیرِ طلبه‌ها هم کم نمی‌گزارند؛ اوس عبدالعلی و اوس روح‌الله هم در مباحثات شرکت می‌کنند. اوس سِد مهدی که از آخوندها هم داغ‌تر است! 😂 اما همراه کردن کار سنگین عمرانی و یک کار نظری سنگین، جانْ می‌برد از آدم. فکر می‌کنم برنامه‌هامان کمی متراکم است. به هرحال... عرض محضرتان که چیزهای خیلی خوبی دستگیرمان شده در این چند مباحثه. شما هم بخوانید چهارده خردادها را. جای دوری نمی‌رود. پ.ن: بخش‌هایی از سخنرانی‌ها را که به نظرم قشنگ باشد، برای‌تان می‌فرستم. ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آیات و نکات / در کجای قرآن به مسئله ولایت فقیه اشاره شده است؟ ، پرونده رمضانی رسانه رسمی حوزه برای ماه مبارک رمضان است که حجت‌الاسلام امین اسدپور از پژوهشگران قرآنی در سی شماره به بیان سی آیه از قرآن کریم پرداخته که به صورت روزانه تقدیم شما خوبان خواهد شد. ◀️ مشاهده با کیفیت بالاتر 📎 متن کامل @HawzahNews / خبرگزاری‌حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احمد خطر اینجا، احمد خطر اونجا، احمد خطر همه‌جا... 😶‍🌫 استاد «جدی می‌فرمایین؟!» یه دهن برامون می‌خونه... 😂
صد سال تنهایی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ امروز می‌خواهم از برای‌تان بگویم! 😂 همه غذاها از خمینی شهر می‌آید؛ عزیزان فقط زحمت گرم کردن و اضافه کردن فلفل -به مقدار لازم که نه، مافوق مقدار لازم- را می‌کشند. آخر سر هم موقع پخش کردن غذا جوری سیس می‌گیرند که انگار پیشنهاد مخصوص سرآشپز را سرو می‌کنند. یک بار آشی برای‌مان تدارک دیدند که یک وجب فلفل‌ رویش داشت 😑. ولی جدای از شوخی، واحد اردو هستند این بندگان خدا. حاج‌آقا افشین -بله افشین!- بین کار می‌آید و به بخش‌های مختلف سرکشی می‌کند. خودش، با دستان خودش خرما و بيسکوئيت و پرتقال و سیب در دهان بچه‌ها می‌گذارد. آخر سر هم حسابی صدا و هوار می‌کند تا مطمئن شود کسی جا نمانده باشد. مرد پشت صحنه، علی آقای کتولی، هم غذا را ردیف می‌کند، هم پشت کامیونِ بی‌ترمز می‌نشیند و بچه‌ها را به محل کار می‌رساند و هم سر پروژه با پیکور (چکّش تخریبِ برقی) به جان دیوارها میفتد و آنقدر می‌کَنَد که جا برای پنجره‌ها باز شود. و امّا آقا رضا بابُلی! عمو رضای باُبلی که بچّه خوزستان است (!) از اوس مهدی مازندرانی درخواست می‌کند که یک دهن اصفهانی برای‌مان بخواند! همینقدر قر و قاطی. عمو رضا خیلی خون گرم است؛ شوخی و خنده‌اش هم همیشه به راه است. عمو رضا همیشه مطمئن می‌شود که همه‌چیز رو به راه باشد و کم و کسری در محل کار و اسکان نباشد. عمو رضا شاید آشپزی نکند ولی همین پخّاشی (پخش کردن) غذا خودش مکافاتی دارد؛ یک بار ماشین بچه‌ها زود می‌رسد یک بار دیر. یک بار غذا با تاخیر از خمینی شهر می‌آید، یک بار زودتر از موعد. تدارکات، های خوبی هم دم می‌کند؛ کسانی که مرا می‌شناسند، می‌دانند که من به هر چایی نمی‌گویم خوب. من معتاد چایم. هر روز صبح که از خانه می‌زنم بیرون، دست‌گرمی یکی‌دو لیوان -لیوان، نه استکان- چای میزنم و بعد فلاسک را پر می‌کنم. جاهایی که می‌روم از جمله خانه طلاب، چای هست؛ اما سلیقه من نیست -محترمانه‌اش می‌شود این. همیشه با خودم یک فلاسک دارم و یک جعبه چای که ترکیبی‌ست از سه چای مختلف، با طعم‌دهنده‌های مختلف: چوب دارچین، غنچه محمدی و هل. من، با این وضعیّت می‌گویم چای تدارکات خوب است. تدارکات زحمت شام را می‌کشد و سحری. وسط کار که ساعت ۱۲ استراحت می‌کنیم و روضه می‌خوانیم، تدارکات وارد عمل می‌شود. شکل کار را هم رعایت می‌کنند؛ سیب و پرتقال قاچ شده در دیس، رویش هم سفره -چون سلفون ندارند، جهادی است بالاخره. بعد هم لقمه‌های خوش‌مزّه. لقمه‌هایی که حاج‌آقا افشین بهشان می‌گوید ساندویچ؛ از این بازار گرمی‌ها هم می‌کند واحد تدارکات. این‌ها نهایتا بلّه باشند، نه ساندویچ 😆. یک بار نان و پنیر و خرمای با هسته است، یک بار تخم مرغ پیاز و یک بار هم مثل دیشب، سوسیس بندری 😋. خلاصه واحد تدارکات، بی آنکه نامی از او به میان باشد، مخلصانه سعی می‌کند با انجام دادن چنین اموراتی نگذارد خستگی کار به تنِ بچّه‌جهادی‌ها بماند. دَم‌شان گرم، دست‌شان پُر برکت... ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 نکته‌ای قرآنی از جزء ششم قرآن کریم 🔹 پرونده رمضانی حوزه نیوز برای ماه مبارک رمضان است که حجت‌الاسلام امین اسدپور در سی شماره به بیان سی آیه از قرآن کریم پرداخته که به صورت روزانه تقدیم شما خوبان خواهد شد. ◀️ مشاهده با کیفیت بالاتر 📎 متن کامل @HawzahNews / خبرگزاری‌حوزه
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
به قول یکی از دوستان، نتیجه از قبل معلوم بود؛ هیچکس، حتی اسکارِ سرسخت هم نتوانست بر روی دست‌آوردهای این اثر هنری چشم پوشی کند. اسکار آبروی رفته‌اش را دوباره خرید. گفته بودم نولان، با اوپنهایمر ژانر بیوگرافی را بروزرسانی کرد. نولان تا به حال بیوگرافی نساخته بود؛ یکی را هم که می‌خواست سال ۲۰۰۴ بسازد، اسکورسیزی از زیر دستش دزدید (هوانورد). حالا دیگر کار فینچر و اسکورسیزی و بقیه بیوگرافی‌سازها سخت شده. همه‌چیز هماهنگ بود. فیلمنامه، موسیقی، فیلمبرداری و تدوین. در این فیلم حتی یک فریم CGI استفاده نشده. برای ساخت بعضی سکانس‌ها چند لنز خاص را سفارش داده بودند. تا به حال سابقه نداشته به دوربین‌های آیمکس، لنز ماکرو وصل کنند. فرصت نیست و نمی‌توانم همه مسائل فنی کار را مطرح کنم. فقط همینقدر بگویم که ما حالا حالا باید بدویم تا بتوانیم پروژه‌ای به اندازه‌ی یک دهم اوپنهایمر را تولید کنیم، آن هم با این درجه از خلاقیّت. این هفت اسکار، حق نولان بود. نوش جانش...
هدایت شده از هنر تلاوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای خلق این تلاوت ابرملکوتی را از زبان راویان درجه اول بشنوید اساتید و آقایان: حاج عباس سلیمی حاج علی اربابی حاج سید محسن موسوی بلده حاج غلامرضا شاه میوه اصفهانی حاج محمد سلیمی حاج علی فراهانی 28 بهمن1377 یک روز ماندگار در تاریخ هنر فاخر تلاوت دنیاست بخشی از فایلی که می شنوید ضبط غیر رسمی این اجراست که آقای محمد سلیمی با دستگاه ضبط صوت شخصی خود روی نوار کاست انجام داده است. ارسالی همراه عزیز آقای محمد امین فاضل @doulatesahar🌹
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
ای عهده دارِ مردمِ بی‌دست و پا، حسین!
خراب یک نظر از چشم نیم خواب توایم بحال ما نظری کن، که ما خراب توایم سؤال ما بتو از حد گذشت، لب بگشا که سالهاست که در حسرت جواب توایم چه حد آن که توانیم هم عنان تو شد؟ همین سعادت ما بس که: در رکاب توایم عتاب تو کشد و ناز تو هلاک کند هلاک ناز تو و کشته عتاب توایم عجب نباشد اگر از لبت بکام رسیم که مست باده نازی و ما کباب توایم ز مهر روی تو داریم داغها بر دل ستاره سوخته از تاب آفتاب توایم من و هلالی ازین در بهیچ جا نرویم چرا که همچو سگان بسته طناب توایم
صد سال تنهایی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ سه تا اوستا بنّای حرفه‌ای از شمال با ما همراه شده‌اند. اوس عبدالعلی، اوس سِد مهدی و اوس حیدر. مازنی هستند؛ برای همین وقتی صحبت می‌کنند، حس می‌کنی انگار وسط یکی از سکانس‌های سریال پایتخت ایستاده‌ای! 😄 هر کدام، یک سوژه‌ی مطالعاتی هستند برای خودشان. اوس عبدالعلی، بچه است. امروز از این می‌گفت که جمعِ بچّه‌های جنگ را دوباره در اردوهای جهادی باز یافته است. اوس سِد مهدی تعریف می‌کرد دفعه اولّی که اوس عبدالعلی پایش به این اردوها باز شد، او را زیر نظر داشته. گفت که یک بار دیدم آمده وسط حسینیه و با چشمانی گِرد، اطراف را نگاه می‌کند و بچّه‌ها را می‌پاید. گفتم: «اوستا چی شده؟» جواب داد: «اینا چرا اینجوری‌ان؟! شبیه بچّه‌های جنگن...» امروز یک گعده‌ی "هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو" داشتیم. اوس عبدالعلی لابه‌لای صحبت‌ها به یک نکته مهم اشاره کرد؛ گفت درست است که این جمع‌ها جنسش جنسِ همان جمعِ بچّه‌های جنگ است امّا، آن جمع‌ها چیز دیگری بود. دلیل فوق‌العاده‌ای هم آورد. بچّه‌های جنگ وقتی به جبهه می‌آمدند، برگشت‌شان پنجاه-پنجاه بود؛ الآن امّا جهادگرها می‌دانند که قرار است یک هفته، ده روز از عیدشان بزنند، و بعدش هم مثل آقاها برگردند سراغ زندگی عادیِ روزمرّه‌یِ کسالت‌بارشان. انسان، پُر نمی‌کند مگر آنکه با اتّفاقات جدّی مواجه شود، و چه اتّفاقی جدّی‌تر است از مرگ برای انسان؟ انسان حالش حالِ دیگری‌ست. اصلا در کرانه‌ای فرادستِ افق زندگی، زیست می‌کند. به قول یکی از پیران جهادی، این آدم دُمِ تحصیل و مدرک و شغل و ماشین و خانه نیست. کسبشان می‌کند، ولی درگیرشان نیست؛ چون این کارها برایش بازی-بازی است. این خاله‌بازی‌ها مخصوص ماست؛ مایی که از نوک دماغ‌مان جلوتر را نمی‌توانیم ببینیم. مایی که بلد نیستیم پُر، زندگی کنیم. مایی که با حقایق جدّی مواجه نیستیم. آوینی راجع به اگزوپری می‌گوید که او انسان مرگ‌ْآگاهی بود؛ لذا توانست شازده‌کوچولو را بنویسد. آنتوان دوسنت اگزوپری خلبان جنگنده بود و همیشه در خطر مرگ. آخرش هم در یکی از پروازهایش سقوط کرد و مُرد. مرگ‌ْآگاهی در اردوی جهادی هم پیدا می‌شود؛ ولی دُوْزش عمراً به جنگ و جبهه نمی‌رسد. به همین خاطر است که اوس عبدالعلی می‌گوید جمع‌های جهادی، به پای جمع‌های جبهه و جنگ نمی‌رسد... ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ‌ْآگاهی در اردوی جهادی هم پیدا می‌شود؛ ولی دُوْزش عمراً به جنگ و جبهه نمی‌رسد. به همین خاطر است که اوس عبدالعلی می‌گوید جمع‌های جهادی، به پای جمع‌های جبهه و جنگ نمی‌رسد... *قسمتی از یادداشت صدسال تنهایی، قسمت هفتم