قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
↩️آرى، شما بودید که در منازل (و کاخ هاى) کسانى که به خویشتن ستم کردند ساکن شدید (وَ سَکَنتُمْ فِى
↩️۳. چرا تقاضاى مهلت پذیرفته نمى شود؟
در آیات مختلفى از قرآن مجید مى خوانیم که بدکاران و ستمکاران در مواقف گوناگون، براى جبران گذشته خویش تقاضاى بازگشت به دنیا مى کنند.
بعضى از این آیات مربوط به روز قیامت است، مانند آیه ۲۷ سوره انعام که در بالا اشاره کردیم، بعضى دیگر مربوط به فرارسیدن زمان مرگ است، مانند آیه ۹۹ و ۱٠٠ سوره مؤمنون که مى گوید: حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ: این وضع همچنان ادامه دارد تا هنگامى که مرگ یکى از آنها فرارسد. در این هنگام عرض مى کند: خداوندا، مرا بازگردان ـ شاید آنچه را که کوتاهى کرده ام جبران کنم و عمل صالح انجام دهم .
و گاه در مورد نزول عذاب هاى نابودکننده وارد شده است، مانند آیات مورد بحث که مى گوید هنگام نزول عذاب، ظالمان تقاضاى تمدید مدّت و ادامه مهلت مى کنند.
ولى جالب اینکه در تمام این موارد پاسخ منفى به آنها داده مى شود. دلیل آن هم معلوم است، زیرا هیچ یک از این تقاضاها جنبه واقعى و جدّى ندارد، اینها عکس العمل آن حالت اضطرار و پریشانى فوق العاده است که در بدترین اشخاص نیز پیدا مى شود و هرگز دلیل بر دگرگونى و انقلاب درونى و تصمیم واقعى بر تغییر مسیر زندگى نیست.
این درست به حالت مشرکانى مى مانَد که هنگام گرفتار شدن در گرداب هولناک دریا، مخلصانه خدا را مى خواندند ولى به محض اینکه طوفان فرومى نشست و به ساحل نجات مى رسیدند، همه چیز را فراموش مى کردند.
لذا قرآن در بعضى از آیات که در بالا به آن اشاره شد، صریحاً مى گوید: لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ: اگر اینها بار دیگر به زندگى عادى برگردند، باز همان برنامه ها را ادامه مى دهند و به اصطلاح همان آش و همان کاسه است و هیچ تغییرى در روش آنان پدیدار نخواهد گشت.
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🌷افضل ترین اعمال درقیامت
🍀پیغمبر عظیم الشان (صلی الله علیه وآله وسلم) یک روز در جمع اصحاب فرمودند :
من دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار را که هر دو شهید شدند را در خواب دیدم که از غذا های بهشتی میل میکنند .
از انها سوال کردم،
که در ان عالم بهترین اعمال کدام است؟
گفتند :پدر ومادرمان به قربان شما
🌺این جا سه چیز افضل اعمال است:
✅ محبت نسبت به حضرت علی(علیه السلام)
✅ آب دادن به تشنه ها است
✅ صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)است.
📚مستدرک الوسائل،ج۵،ص۳۲۸
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هجدهم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ↩️ﺳﭙﺲ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﮔﻮﻳﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺯ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: نوزدهم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ، ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺻﻔﺤﻪ 19 ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒﻌﻪ 26 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺤﺪﻳﺚ ﺍﺯ ﺧﻠﻒ ﺑﻦ ﺗﻤﻴﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻭ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺨﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﺣﺐ ﻣﻦ ﺍﺣﺒﻪ، ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺑﻐﻀﻪ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 40 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﻳﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺑﺎﺏ ﺩﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ (ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ) ﺑﺴﻨﺪ ﻭ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﻫﻴﺜﻤﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 9 " ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﻳﺪ " ﺻﻔﺤﻪ 105 ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﺑﻦ
ﻋﻘﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺰﺍﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺼﺤﻴﺢ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺟﺎﻝ ﺳﻨﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﮔﺬﺷﺖ. ﻭ ﮔﻨﺠﻲ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 17 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ- ﻭ ﺫﻫﺒﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 (ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ) ﺻﻔﺤﻪ 303 ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ- ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺻﻔﺤﻪ 211 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ، ﻭ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 7 ﺻﻔﺤﻪ 347 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻋﻔﺎﻥ ﻋﺎﻣﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻓﻄﺮ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺳﺨﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ؟ ﺁﻧﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺨﻔﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 114 ﻭ " ﺟﻤﻊ ﺍﻟﺠﻮﺍﻣﻊ "- ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 6 " ﻛﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ " ﺻﻔﺤﻪ 403 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﭘﻴﺶ [ ﺻﻔﺤﻪ 36] ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺰﺍﺭ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻭ ﺧﻠﻴﻌﻲ- ﻭ ﺟﺰﺭﻱ ﺩﺭ " ﺍﺳﻨﻲ ﺍﻟﻤﻄﺎﻟﺐ " ﺻﻔﺤﻪ 4 ﺑﻠﻔﻆ ﺍﺣﻤﺪ- ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
15- ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 124 ﮔﺬﺷﺖ) ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 " ﺣﻠﻴﻪ ﺍﻟﺎﻭﻟﻴﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 26 ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻃﺮﻳﻖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ (ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ) ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻛﻴﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺠﻠﻲ ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ: ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﻭ ﺍﺑﻮﻫﺮﻳﺮﻩ، ﻭ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﺁﻳﺎ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ. ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ، ﺁﺭﻱ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺮ ﻧﺨﺎﺳﺖ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﻱ؟ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﮔﻲ ﺩﭼﺎﺭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺷﺪﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻠﺎﺋﻲ ﺣﺴﻦ (ﻧﻴﻜﻮ) ﺑﮕﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ [ ﺻﻔﺤﻪ 37]
ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﻭ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺮﻳﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﻛﻪ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺑﻦ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﺟﻠﺢ ﻭ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺧﺘﺼﺎﺭ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺼﺶ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 16 ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻲ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭﻱ، ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺣﻜﻢ، ﺍﺯ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺍ (ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ) ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺷﺶ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺪﺍﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﻤﻐﺎﺯﻟﻲ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻣﺮﺍ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩﺵ ﺑﻤﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﺳﻂ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺁﺧﺮ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺳﺎﻝ 434 ﺍﻣﻠﺎﺀ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﻣﻬﺪﻱ، ﺍﺯ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ، ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻛﻴﺴﺎﻥ ﺛﻘﻔﻲ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﺠﻠﻲ، ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﺪﺍﻥ ﮔﻮﺍﻫﻲ
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و دوازدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻رسالت
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سیزدهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻در اقدام دیگری، اشعث، برای تقدس زدایی از ولی جامعه، با صحنه سازی به همراه جریر بن عبدالله بجلی، با سوسمار بیعت می کردند و این کار را برای تمسخر امام انجام می دادند. اشعث با این حرکت توانست زمینه را برای از بین بردن احترام رهبر جامعه اسلامی، یعنی امام علی علیه السلام، ایجاد کند.
🔻 عمرو بن حریث، از جمله خوارج و خدمتکاران دربار ابن زیاد نیز دقیقا چنین کاری را بعدها انجام داد و سوسمار را «ابالحسن» خطاب کرد. اقدام اشعث، را می توان در ایجاد پویش تقدس زدایی از ولی و حاکم اسلامی، موثر دانست و از دیگر رسالت های اشعث در حکومت امام بود.
🔻از مسائلی که در بالا هم به آن اشاره شد، تلاش اشعث برای گرفتن امتیاز از امام در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خود بود. وی بعد از اینکه امام او را از ریاست کنده در صفین برداشت، اشعث از این اقدام ناراحت شد. کناره گیری اشعث، می توانست ضربه بزرگی به سپاه امام وارد کند.
🔻زیرا همانطور که گفتیم در صورت کنار کشیدن نیروهای قبیله کنده در صفین، امام در رویارویی با بنی امیه، مسیر سختی را در پیش داشت. این اقدام اشعث، به عنوان رسالت او در ایجاد دو قطبی سازی در سپاه حضرت، به حدی تأثیر گذار بود که برخی از شیعیان امام مانند هانی بن عروه که بعدها شهید راه آرمان امام حسین می شوند، در تحلیل حرکت اشعث به خطا رفتند و از امام خواستند تا اشعث را برکنار نکند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
aqayi_tahdir_joz-16_119581(1).mp3
3.94M
تلاوت جزء شانزدهم قرآن کریم
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ
آنها نهایت مکر (و نیرنگ) خود را به کار زدند. وهمه مکرها (و توطئه هایشان) نزد خدا (آشکار و بى اثر) است، هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها از جا برکنده شود.
(ابراهیم/۴۶)
*
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ
پس هرگز گمان مبر که خدا از وعده اى که به پیامبرانش داده، تخلّف کند. چرا که خداوند توانا و مجازات کننده است.
(ابراهیم/۴۷)
*
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
در آن روز که این زمین به زمین دیگر،و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدّل مى شود، و همه در پیشگاه خداوند یگانه حاکم بر همه چیز ظاهر مى گردند.
(ابراهیم/۴۸)
*
وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ
و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر مى بینى.
(ابراهیم/۴۹)
*
سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَىٰ وُجُوهَهُمُ النَّارُ
لباسهایشان از قطران [= مادّه چسبنده بد بوى قابل اشتعال] است. و صورتهایشان را آتش مى پوشاند.
(ابراهیم/۵۰)
*
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
تا خداوند هر کس را، (مطابق) آنچه انجام داده، جزا دهد. به یقین، خداوند سریع الحساب است.
(ابراهیم/۵۱)
*
هَٰذَا بَلَاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ
این (قرآن، ابلاغى براى عموم مردم است. تا بوسیله آن انذار شوند، و بدانند او خداى یکتاست. و تا خردمندان پند گیرند.
(ابراهیم/۵۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۴۲تا۴۵ 🔴روزى که چشم ها از حرکت باز مى ایستند چون در آیات گذشته سخ
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات۴۶تا۵۲🔹
🔶توطئه هاى ستمگران به جایى نمى رسد
در آیات گذشته به بخشى از کیفرهاى ظالمان اشاره شد، در این آیات نیز نخست به گوشه اى از کارهاى آنها اشاره مى کند و سپس بخشى دیگر از کیفرهاى سخت و دردناکشان را بیان مى دارد، مى فرماید: آنان مکر (و نیرنگ) خود را به کار زدند و تا آنجا که قدرت داشتند به توطئه و شیطنت پرداختند (وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرُهُمْ).
خلاصه کارى نبود که دشمنان تو براى محو و نابودى اسلام انجام ندادند. از تحبیب و تهدید گرفته تا اذیّت و آزار و توطئه قتل و نابودى و نیز پخش شایعات و متّهم ساختن به انواع تهمت ها.
و همه مکرها (و توطئه هایشان) نزد خدا آشکار است و همه کارهایشان نزد او ثبت است (وَ عِنْدَ اللهِ مَکْرُهُمْ).
امّا نگران مباش، این نیرنگ ها و نقشه ها در تو اثرى نخواهد کرد، هر چند مکرشان چنان باشد که کوه ها رااز جا برکنَد (وَ إِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَال).
مکر ـ همان گونه که سابقاً هم اشاره کرده ایم ـ به معنى هرگونه چاره اندیشى است که گاه توأم با خرابکارى و افساد است، و گاه بدون آن (هر چند در لغت فارسى امروز مکر در معنى اوّل به کار مى رود ولى از نظر ادبیّات عرب مفهوم آن اعم است و لذا گاهى این کلمه به خدا هم نسبت داده شده است).
در تفسیر جمله عِندَ اللهِ مَکرُهُم دو احتمال داده شده:
بعضى از مفسّران همچون علاّمه طباطبایى در تفسیرالمیزان گفته اند: مفهوم این جمله آن است که خداوند به همه نقشه ها و طرح ها و نیرنگ هاى آنها احاطه کامل دارد.
و بعضى دیگر مانند طبرسى در مجمع البیان گفته اند: منظور این است که جزاى مکر آنها نزد خداوند ثابت است (بنابراین جمله در تقدیر عِندَ اللهِ جَزاءُ مَکرِهِم بوده و کلمه جزاء که مضاف است حذف شده).
بى گمان معنى اوّل صحیح تر است، زیرا هم موافق ظاهر آیه و هم نیاز به حذف و تقدیر ندارد.
جمله بعد که مى گوید هر چند مکرشان کوه ها را از جا برکنَد نیز این تفسیر را تقویت مى کند، یعنى هر چند آنها قوى و قادر به نقشه کشى باشند خدا از آنها آگاه تر و قادرتر است و توطئه هایشان را در هم مى کوبد.
*
بار دیگر روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کند و به عنوان تهدید ظالمان و بدکاران مى فرماید: پس گمان مبر که خداوند از وعده اى که به پیامبرانش داده، تخلّف کند (فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ).
زیرا تخلّف از کسى سر مى زند که یا قادر و توانا نباشد و یا نتواند کیفر دهد یا انتقام بگیرد، حال آنکه خداوند قادر و انتقام گیرنده است (إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُوانْتِقَام).
این آیه در واقع مکمّل آیه وَ لاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ است که قبلاً داشتیم.
یعنى اگر مى بینى ظالمان مهلتى یافته اند، به خاطر غفلت پروردگار از اعمال آنهاست یا تخلّف او از وعده خود نیست بلکه همه چیز را محاسبه مى کند و کیفر را عادلانه مى دهد.
ضمناً کلمه انتقام که در عرف فارسى امروز ما به معنى تلافى کردن توأم با کینه جویى و عدم گذشت آمده، در اصل به این معنى نیست بلکه مفهوم انتقام همان کیفر دادن و مجازات کردن است; مجازاتى که در مورد خداوند، هماهنگ با استحقاق و عدالت و نتیجه اعمال آدمى است.
ناگفته پیداست که اگر خدا داراى چنین انتقامى نبود، بر خلاف حکمت و عدل بود.
*
بعد اضافه مى کند: در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمان ها (به آسمان هاى دیگرى) مبدّل مى شود (یَوْمَ تُبَدَّلُ الاَْرْضُ غَیْرَ الاَْرْضِ وَالسَّمَـوَاتُ).
در آن روز همه چیز پس از ویرانى، نو مى شود و انسان با شرایط تازه به عالم جدیدى گام مى نهند; عالمى که همه چیزش با این عالم متفاوت است. وسعتش، نعمت هایش و کیفرهایش. و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهّار ظاهر مى گردند (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ).
بَرَزوا در اصل از مادّه براز (بر وزن فراز) به معنى فضا و محلّ وسیع گرفته شده، و کلمه بُروز به معنى قرار گرفتن در چنین فضا و محلّ وسیعى است که لازمه آن ظهور و آشکار شدن است، به همین دلیل بروز غالباً به معنى ظهور مى آید ـ دقّت کنید.
در اینکه بروز انسان ها در برابر خداوند در قیامت به چه معنى است، مفسّران بیاناتى دارند.
بسیارى به معنى بیرون آمدن از قبرها دانسته اند. ولى این احتمال وجود دارد که بروز به معنى ظهور تمام وجود انسان و درون و برونش در آن صحنه است، همان گونه که در آیه ۱۶ سوره غافر مى خوانیم: یَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ یَخْفَى عَلَى اللهِ مِنْهُمْ شَىْءٌ: روزى که همه آنها آشکار مى شوند و چیزى از آنان از خدا مخفى نمى ماند .
و در آیه ۹ سوره طارق مى خوانیم: یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ: روزى که اسرار درون هر کس آشکار مى شود.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات۴۶تا۵۲🔹 🔶توطئه هاى ستمگران به جایى نمى رسد در آیات گذشته به بخشى
↩️توصیف خداوند در این حال به قهّاریّت ، دلیل بر تسلّط او بر همه چیز و سیطره او بر درون و برون همگان است.
در اینجا این پرسش پیش مى آید که مگر چیزى در دنیا بر خدا مخفى است که در آنجا آشکار مى گردد؟ مگر خداوند از وجود مردگان در قبرها بى خبر است، یا اسرار درون انسان ها را نمى داند؟
پاسخ این پرسش با توجّه به این نکته روشن مى شود که در دنیا ما ظاهر و باطنى داریم و گاهى بر اثر محدود بودن علم ما این اشتباه پیدا مى شود که خدا درون ما را نمى بیند، ولى در جهان دیگر آن چنان همه چیز آفتابى و آشکار مى شود که ظاهر و باطنى وجود نخواهد داشت. همه چیز آشکار است و حتّى این احتمال در دل کسى پیدا نمى شود که ممکن است چیزى از خدا مخفى مانده باشد. به عبارت دیگر، تعبیر بروز و ظهور با مقایسه به تفکّر ماست نه با مقایسه به علم خدا.
*
در آیه بعد حال مجرمان را به صورت دیگرى توصیف مى کند، مى فرماید: و در آن روز مجرمان را با هم در غل و زنجیر مى بینى ، غل هاوزنجیرهایى که دست هایشان را به گردنشان و سپس آنها را به یکدیگر پیوند مى دهد (وَ تَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذ مُقَرَّنِینَ فِى الاَْصْفَادِ).
اصفاد جمع صفد (بر وزن نمد) و صفاد (بر وزن معاد)، در اصل به معنى غل است. برخى گفته اند: به غل و زنجیرى اطلاق مى شود که دست و گردن را به هم مى بندد.
مُقرّنین از مادّه قرن و اقتران و به همان معنى است، منتهى هنگامى که به باب تفعیل برده شود، از آن تکثیر استفاده مى شود. بنابراین روى هم رفته کلمه مقرّنین به معنى کسانى است که بسیار به یکدیگر نزدیک شده اند.
در اینکه منظور از این کلمه در آیه فوق کیست، مفسّران سه تفسیر ذکر کرده اند:
نخست اینکه مجرمان را در آن روز با غل و زنجیر، یک سلسله طولانى، به هم مى بندند و به این صورت در عرصه محشر ظاهر مى شوند. این غلوزنجیرها تجسّمى است از پیوند عملى و فکرىِ گناهکاران در این جهان که دست به دست هم مى دادند و به کمک یکدیگر مى شتافتند و در راه ظلم و فساد با یکدیگر رابطه و پیوند و همکارى داشتند. این پیوند و همکارى در آنجا به صورت زنجیرهایى مجسّم مى شود که آنان را به یکدیگر مرتبط مى سازد.
دوم اینکه مجرمان در آن روز بهوسیله زنجیرهایى با شیاطین قرین مى شوند و پیوند باطنیشان در دنیا به صورت هم زنجیر بودنشان، در جهان دیگر آشکار مى گردد.
سوم اینکه دست هاى آنها را به وسیله زنجیرها با گردنشان قرین مى سازند.
مانعى ندارد که همه این معانى در مورد مجرمان صادق باشد، هر چند ظاهر آیه بیشتر معنى اوّل را مى رساند.
*
آن گاه به بیان لباس مجرمان مى پردازد که خود عذاب بزرگى است براى آنها، مى فرماید: لباس هایشان از قطران است و صورت هایشان را آتش مى پوشانَد (سَرَابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرَان وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ).
سرابیل جمع سربال (بر وزن مثقال)، به معنى پیراهن است، از هر جنس که باشد. برخى گفته اند: به معنى هر نوع لباس است. ولى معنى اوّل مشهورتر است.
قطران که گاه در لغت به فتح قاف و سکون طاء، یا به کسر قاف و سکون طاء خوانده شده، به معنى مادّه اى است که از درختى به نام ابهل مى گیرند و آن را مى جوشانند تا سفت شود و هنگام بیمارى جَرَب، به بدن شتر مى مالند و معتقد بودند با سوزشى که دارد بیمارى مزبور را از بین مى برد. این مادّه سیاه رنگ و بدبو و قابل اشتعال است.
مفهوم جمله سَرابیلُهُم مِن قَطِران این است که به جاى لباس، بدن هایشان را از نوعى مادّه سیاه رنگ بدبوى قابل اشتعال مى پوشانند; پوششى که زشت، بدمنظر، بدبو و قابل اشتعال است و با داشتن این عیوب چهارگانه، بدترین لباس محسوب مى شود، زیرا لباس را براى آن مى پوشند که زینت باشد و انسان را از گرما و سرما حفظ کند، حال آنکه چنین لباسى به خلاف همه لباس ها، زشت و سوزاننده و آتش زننده است.
این نکته نیز قابل توجّه است که مجرمان با تلبّس به لباس گناه، در این جهان، هم خویشتن را در پیشگاه خدا روسیاه مى کنند و تعفّن گناهشان جامعه را آلوده مى سازد و هم اعمالشان باعث شعلهور شدن آتش فساد است در خودشان و در جامعه اى که در آن زندگى مى کنند. و قطران که در جهان دیگر لباس آنها را تشکیل مى دهد، گویى تجسّمى است از اعمالشان در این جهان.
و اگر مى بینیم در آیه مورد بحث مى گوید شعله هاى آتش صورتشان را مى پوشاند، به این دلیل است که وقتى لباس قطران شعلهور شد، نه تنها اندام بلکه صورتشان هم که به قطران آلوده نیست، در میان شعله هاى آن مى سوزد.
*
اینها براى آن است تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد (لِیَجْزِىَ اللهُ کُلَّ نَفْس مَا کَسَبَتْ).
جالب اینکه نمى گوید جزاى اعمالشان را به آنها مى دهد، بلکه مى گوید آنچه را انجام داده به عنوان جزا به آنها خواهد داد. به تعبیرى دیگر، جزاى آنها اعمال مجسّم خودشان است...
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۷۷)🔹 🔶نکوهش بنی امیه ↩️ب: بنى اميّه در احاديث اهل سنّت: در کتاب «کنزالعمّال» ک
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۷۸)🔹
🤲دعای طلب آمرزش
🔭خطبه در يك نگاه:
اين سخن مشتمل بر چهار دعاى بسيار پرمعنا و آموزنده از اميرمؤمنان على عليه السلام است، كه از قراين به دست مى آيد امام عليه السلام كراراً آن را تلاوت مى فرمود و با خداى خود، با اين جمله ها راز و نياز مى كرد.
درست است كه امام عليه السلام معصوم است و هرگز گناهى از او سرنمى زند، خواه پنهانى باشد يا آشكار، در دل باشد يا در برون، با زبان باشد يا با اشاره هاى چشم؛ ولى با توجّه به مقام بسيار والايى كه در پيشگاه خدا دارد، از كمترين ترك اوْلى ها وحشت دارد و پيوسته با اين كلمات از خداوند رحمت مى طلبد. به علاوه اين سخنان، درس بسيار آموزنده اى براى عموم مردم است. تا طريقه مناجات با پروردگار متعال را فرا گيرند و راه و رسم راز و نياز را بياموزند؛ در ضمن از محتواى اين دعاها كه بازگو كننده وظايف انسان در پيشگاه خدا و خلق است، معارف بيشترى بيندوزند.
بخشى از دعاهاى آموزنده امام(عليه السلام):
همان گونه که در بالا اشاره شد امام(عليه السلام) در اين سخنِ نورانى خود، از چهار چيز آمرزش مى طلبد که در واقع هر کدام از آنها يکى از مهمترين مشکلات اخلاقى و معنوى انسان است و بى شک هر انسانى که بتواند اين چهار چيز را از خود دور کند به سر منزل سعادت و ساحل نجات نزديک شده است.
نخست عرضه مى دارد: «بار خدايا! آنچه تو از من به آن آگاه ترى بر من ببخشاى و اگر بار ديگر به سوى آن بازگردم تو نيز آمرزش خود را بر من بازگردان!» (اللّهُمَّ اغْفِرْلِي مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي، فَإِنْ عُدْتُ فَعُدُ عَلَىَّ بِالْمَغْفِرَةِ).
انسان فراموش کار، مرتکب گناهان زيادى مى شود که با گذشت زمان آنها را به فراموشى مى سپارد، به گونه اى که حتّى تقاضاى عفو و بخشش نمى کند و يا اين که باز هم به سراغ آن مى رود، بى آن که توجّه داشته باشد که پشت او از بار اين گناه سنگين است.
در چنين شرايطى بايد به درگاه خدا روى آورد و عرض کند: «تو به اَعمال من از من، آگاه ترى. تو فراموش نکرده اى که من مرتکب چه اعمالى شده ام» با اين نگاه اجمالى به گذشته، از همه آنها تقاضاى عفو و آمرزش مى کند و نيز تقاضا مى کند که اگر به خاطر بى اعتنايى به گناه باز هم به سراغ آن برود، خداوند او را مشمول عفو خود قرار دهد.
اين فراموشکارى دشمن سعادت انسان است و گاه مشکلات غير قابل جبرانى به بار مى آورد و بايد از آن به خدا پناه برد و از گناهان فراموش شده تقاضاى عفو و بخشش کرد. قرآن مجيد در اشاره به اين گونه گناهان تعبير لطيفى دارد، مى فرمايد: «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا اَحْصَاهُ اللّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللّهُ عَلَى کُلِّ شَىْء شَهِيدٌ; در آن روز که خداوند همه آنها را برمى انگيزد و از اعمالى که انجام داده اند با خبر مى سازد، اعمالى که خداوند حساب آن را نگهداشته و آنها فراموشش کرده اند و خداوند بر هر چيز شاهد و ناظر است.»
اين احتمال نيز در تفسير جمله بالا از سوى جمعى از «شارحان نهج البلاغه» داده شده که منظور از آن، گناهانى است که واقعاً انسان از گناه بودن آن بى خبر است و يا اگر مى داند، علم او بسيار کم رنگ است. طرفداران اين تفسير متوجّه اين اشکال شده اند که اگر انسان نسبت به گناهى جاهل باشد آن گناه بخشوده است و نيازى به تقاضاى غفران ندارد و لذا پاسخ گفته اند که جهل اگر از قصور سرچشمه گيرد و جاهل، جاهلِ قاصر باشد، همين گونه است; ولى اگر از تقصير سرزند و جاهل مقصّر باشد: جاهلى که در فراگيرى علم کوتاهى کرده، قابل سرزنش و ملامت و توبيخ و مجازات است; بنابراين، جا دارد که از خدا نسبت به آنها تقاضاى عفو کند.
يا اين که منظور گناهانى است که انسان گناه بودن آن را فراموش کرده و يا در تشخيص گناه بودن آن، راه خطا رفته است که اگر آن نسيان و اين خطا زاييده تقصير باشد، بايد از آن تقاضاى عفو کرد; همان گونه که در قرآن مجيد آمده است: «رَبَّنَا لاَتُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا».
در واقع تفسيرى که در آغاز گفتيم بازگشت به فراموش کردن موضوع گناه مى کند و دومين تفسير، به فراموشى حکم گناه بازگشت مى کند. ولى تفسير اوّل، مناسب تر به نظر مى رسد، هر چند جمعى از مفسّران، تفسير دوم را پذيرفته اند.
اين احتمال نيز وجود دارد که هر دو معنا، در مفهوم جمله جمع باشد و امام(عليه السلام) تقاضاى آمرزش از همه آنها مى کند.
در دومين دعا، امام(عليه السلام) اشاره به موضوع مهم ديگرى مى کند و آن پيمان هايى است که انسان با خود، يا با خداى خود مى بندد، سپس به آن وفا نمى کند; عرضه مى دارد: «خداوندا! آنچه را از کارهاى نيک که بر آن تصميم گرفتم و عهد و پيمان بر آن بستم، ولى وفايى نسبت به آن از من نديدى، بر من ببخش!» (اللَّهُمَّ اغْفِرْلِي مَا وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي، وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِي).⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۷۸)🔹 🤲دعای طلب آمرزش 🔭خطبه در يك نگاه: اين سخن مشتمل بر چهار دعاى بسيار پرمعنا
↩️جمله «مَا وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي» (پيمانى را که با خود بستم) ممکن است اشاره به امورى باشد که دو طرفِ عهد و پيمان، خود انسان است; خودش با خودش عهد مى کند; که انجامِ آن نشانه شخصيت انسان و عزم راسخ او در کارها است و شکستن آن دليل بر سستى اراده مى باشد که بايد از آن به خدا پناه برد.
و يا اين که يک طرف پيمان خود او است و طرف دوم خدا است که در واقع اين معنا، در جمله مزبور در تقدير است.در اين صورت اشاره به تمامِ پيمان هاى الهى است که انسان با خدا پيمان بسته و به آن وفا نکرده است. زيرا بسيارند کسانى که در مشکلات و گرفتارى ها، پيمانهاى محکمى با خدا مى بندند، امّا هنگامى که طوفان حوادث فرو مى نشيند و به کام دل مى رسند، همه پيمانها فراموش مى شود. قرآن مجيد مى گويد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللّهُ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ* فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ; بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند که اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد به يقين انفاق خواهيم کرد و از صالحان خواهيم بود; ولى هنگامى که خدا از فضل خود به آنها عطا کرد، بخل ورزيدند و سرپيچى نمودند و روى برتافتند (و پيمان خود را با خدا شکستند)».
در سومين دعا، از مسأله ريا و نفاق به خدا پناه مى برد و تقاضاى آمرزش مى کند، عرضه مى دارد: «خداوندا! آنچه را با زبان به تو تقرّب جستم، سپس قلبم با آن مخالفت نمود، بر من ببخش!» (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْکَ بِلِسَانِي، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِي).
تظاهر به کارهاى خوب - با زبان، يا اعمال ظاهر و ريا کارى در عبادات و ساير اطاعات - يکى از خطرناکترين شعبه هاى شرک است که هم در آيات قرآن و هم در روايات، مردم از آن بر حذر داشته شده اند و متأسّفانه يکى از رايج ترين کارها است و زيانهايى که از اين رهگذر دامان انسانها را مى گيرد، بيش از آن است که در تصوّر بگنجد.
کسى که مرتکب گناه ريا و نفاق و دوگانگىِ ظاهر و باطن مى شود، در واقع توحيد اَفعالى خدا را نپذيرفته است; عزّت و ذلّت را به دست مردم مى بيند و دوستى و محبّت انسانها را بر دوستى و محبّت خداوند ترجيح مى دهد، چه اگر بدانيم عزّت و ذلّت به دست خدا است و قلوب مردم به فرمان او است، هر چه مى خواهيم از او مى خواهيم و هر چه انجام مى دهيم براى او انجام مى دهيم.
تناقض در ميان گفتار و نيّات قلبى، تنها در مورد رياکارى نيست، بلکه هر دوگانگى در ميان ظاهر و باطن را شامل مى شود. هر سخنى را انسان بگويد و به هنگام عمل در پاى آن نايستد، يا اراده و تصميمش بر ضدّ آن باشد، نشانه دوگانگىِ ميان ظاهر و باطن است; هر چند قصد رياکارى هم نداشته باشد. قرآن مجيد مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذيِنَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَتَفْعَلُونَ* کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَتَفْعَلُونَ; اى کسانى که ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد که عمل نمى کنيد; نزد خدا بسيار موجب خشم است که سخنى بگوييد که عمل نمى کنيد.»
ما همه شبانه روز، در نمازهاى خود مى گوييم: «إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعِينُ» در حالى که بسيار مى شود که قلب ما چيز ديگرى مى گويد; نه معبود ما منحصراً خدا است و نه تنها از او يارى مى جوييم. و نيز در تشهّد مى خوانيم: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيکَ لَهُ» در حالى که در دل، شريکان و همتايان زيادى براى او قرار مى دهيم، که واضح ترين آنها شيطانِ هواىِ نفس است و اين مسأله بازتاب گسترده اى بر تمام زندگى بشر دارد و اين دعا که در کلام بالا آمده، درس بزرگى است براى دور شدن ازاين خطر مهمّ!
سرانجام در آخرين دعا، از چهار چيز تقاضاى غفران مى کند و به خدا پناه مى برد; عرضه مى دارد: «الهى نگاههاى اشارت آميز (زيانبار) و سخنان بى فايده، و خواسته هاى نابجاى دل، و لغزشهاى زبان مرا عفو فرما!» (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي رَمَزَاتِ الاَْلْحَاظِ، وَسَقَطَاتِ الاَْلْفَاظِ، وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ، وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ).
در واقع اشاره به بخشى از گناهان چشم و زبان و دل مى کند که گاه از خطرناکترين گناهان انسان است.
نگاه هاى تحقيرآميز به مؤمنان و اشارات آميخته با هتک و غرور، همچنين سخنان بى مطالعه که گاه سرچشمه کينه ها و نفاق ها و اختلافات مى شود و آبروى مسلمين را بر باد مى دهد و نيز تمايلات شهوت آلود دل، که انسان را به سوى هر گناهى دعوت مى کند و نيز لغزشهايى که بر اثر بى توجّهى به هنگام سخن گفتن رخ مى دهد و سرچشمه مفاسد عظيمى مى شود، همه و همه از دشمنان سعادت انسان است و هنگامى که امام(عليه السلام) از خداوند در برابر آنها تقاضاى بخشش مى کند، عملاً به همه هشدار مى دهد که مراقب اين چهار مسأله مهم باشند و گناه آن را کوچک نشمرند.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎤خطبه های: (۷۶و۷۷) @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_خطبه_۷۸_(علوم_غریبه-نجوم).mp3
10.45M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎤خطبه: (۷۸)
@Nahjolbalaghe2