قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و یازدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻4. معاو
🌳شجره آشوب« قسمت صد و دوازدهم»
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻رسالت اشعث در حکومت امام اشعث پس از اینکه از آذربایجان عزل شد، به کوفه آمد. امام در اولین اقدام، شروع به محاسبه اموال اشعث کرد و آنچه را وی از بیت المال برداشته بود اخذ و به بیت المال برگرداند. اشعث در اثر این اقدام امام، کینه ایشان را به دل گرفت.
🔻در مروج الذهب مسعودی آمده است که: «اشعث بن قيس را كه از طرف عثمان حاكم آذربايجان و ارمنيه بود عزل كرد و نيز جرير بن عبدالله بجلى را كه از طرف عثمان حاكم همدان بود عزل كرد. اشعث به سبب همين عزل و اينكه هنگام بازگشت على درباره دخالت در اموال آنجا با او سخن داشته بود كينه او را بدل داشت.»
🔻 اشعث به حضرت اعتراض کرد و گفت درزمان عثمان، وی به محاسبه اموال نمی پرداخت. حضرت به وی فرمود اگر اموال را به ایشان پس ندهد با شیمشیر وی را خواهد زد. همچنین حضرت، سایر عمال عثمان را، احضار و اموال بیت المال را که در دست ایشان بود به جای خود بازگرداند. در بخش های بعد خواهیم گفت که اشعث برای مقابله با امیرالمومنین مسجدی را بنا کرده بود که حضرت از نماز خواندن در آن منع کرد.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر که خدا، از آنچه ستمکاران انجام مى دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را براى روزى که چشمها در آن (بخاطر ترس و وحشت) از حرکت باز مى ایستد تأخیر مى اندازد.
(ابراهیم/۴۲)
*
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ ۖ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ
در حالى که (در آن روز) گردنها را کشیده، سرها را بالا نگهداشته، حتّى پلک چشمهایشان (به سبب وحشت) از حرکت باز مى ماند. و دلهایشان (فرو مى ریزد. و از اندیشه و امید،) خالى مى گردد.
(ابراهیم/۴۳)
*
وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ ۗ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ
و مردم رااز روزى که عذاب الهى به سراغشان مى آید، بترسان! آن روز که ستمکاران مى گویند: «پروردگارا! مدّت کوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذیریمو از پیامبران پیروى کنیم!» (امّا پاسخ مى شنوند که:) مگر شما نبودید که پیش از این سوگند یاد کردید که زوال و فنایى براى شما نیست؟!
(ابراهیم/۴۴)
***
وَسَكَنتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ
(آرى شما بودید که) در منازل (و کاخهاى) کسانى که به خویشتن ستم کردند، ساکن شدید. و براى شما آشکار شدچگونه با آنان رفتار کردیم. و براى شما، مثالها
(از سرگذشت پیشینیان) زدیم (باز هم بیدار نشدید)!
(ابراهیم/۴۵)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۳۵تا،۴۱)🔹 ↩️۴. تابعان ابراهیم کیانند؟ در آیات مورد بحث خواندیم که
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۴۲تا۴۵
🔴روزى که چشم ها از حرکت باز مى ایستند
چون در آیات گذشته سخن از روز حساب به میان آمد، به همین مناسبت آیات مورد بحث وضع ظالمان را در آن روز مجسّم مى سازد; تجسّمى تکان دهنده و بیدارگر. درصا ضمن با بیان این بخش از مسائل معاد، بخش هاى توحیدى گذشته تکمیل مى شود. نخست روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مچچ مى فرماید: گمان مبر که خدا از آنچه ظالمان انجام مى دهند غافل است (وَ لاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ).
این سخن در حقیقت پاسخى است به کسانى که مى گویند اگر این عالَم خدایى دارد ـ خدایى عادل و دادگرـ ، چرا ظالمان را به حال خود رها کرده است؟ آیا از حالشان غافل است؟ یا مى داند و قدرت جلوگیرى ندارد؟
قرآن در برابر این پرسش مى گوید: خدا هرگز غافل نیست، اگر به فوریت آنها را مجازات نمى کند به خاطر این است که دنیا محلّ آزمایش و پرورش انسان هاست و این هدف بدون آزادى ممکن نیست. ولى سرانجام روزى حسابشان را خواهد رسید.
آن گاه مى فرماید: خدا کیفر آنان را براى روزى به تأخیر انداخته است که چشم ها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز مى ایستد (إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْم تَشْخَصُ فِیهِ الاَْبْصَارُ).
تَشخَص از مادّه شخوص به معنى از حرکت افتادن چشم و به نقطه اى خیره شدن است.
*
مجازات هاى قیامت آن قدر وحشتناک است که ستمگران از شدّت هول گردن ها را کشیده، سرها را به آسمان بلند کرده، حتّى پلک چشم هایشان از حرکت بازمى مانَد و دل هایشان (فرو مى ریزد و از اندیشه و امید) خالى مى شود (مُهْطِعِینَ مُقْنِعِى رُءُوسِهِمْ لاَ یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ).
مهطعین از مادّه اهطاع به معنى گردن کشیدن است. برخى آن را به معنى سرعت گرفتن و برخى نگاه کردن با ذلّت و خشوع دانسته اند. ولى با توجّه به جمله هاى دیگر آیه معنى اوّل مناسب تر به نظر مى رسد.
مقنى از مادّه اقناع به معنى سر به آسمان بلند کردن است.
جمله لا یَرتَدُّ إلَیهِم طَرفُهُم مفهومش این است که پلک چشم هایشان از هول و وحشت به هم نمى خورد، گویى همانند چشم مردگان از کار افتاده است.
جمله أفئدَتُهُم هَواءٌ به معنى تهى شدن دل هاى آنهاست. درست مانند آنچه در زبان فارسى مى گوییم فلان کس خبر وحشتناکى به من داد و یک مرتبه دلم خالى شد، یا قلبم فرو ریخت. در واقع ظالمان آن چنان دستپاچه مى شوند که همه چیز حتّى خودشان را فراموش مى کنند. گویى تمام معلومات از دل و جانشان به بیرون فرار کرده و هر گونه قوّت و قدرت را از دست داده اند.
بیان اوصافى نظیر خیره شدن چشم ها، کشیدن گردن ها، بلند کردن سرها، از حرکت افتادن پلک چشم ها و فراموش کردن اندیشه ها، توصیف بسیار گویایى
است از هول و وحشت شدیدى که در آن روز به ظالمان دست مى دهد. همان کسانى که همیشه با نگاه هاى مغرورانه و متکبّرانه همه چیز را به باد استهزا مى گرفتند، آن روز چنان بیچاره مى شوند که حتّى توانایى بستن پلک ها را از دست مى دهند.
براى ندیدن آن منظره هاى هولناک فقط چشم ها را خیره خیره به آسمان مى دوزند، زیرا به هر طرف نگاه کنند منظره وحشتناکى در برابر چشمشان است.
آنها که خود را عقل کل و دیگران را بى خرد مى انگاشتند، چنان عقل و هوششان از کف مى رود که نگاهشان به نگاه دیوانگان بلکه مردگان شباهت پیدا مى کند; نگاهى خشک، بى حرکت و پر از ترس و وحشت.
به راستى قرآن هنگامى که مى خواهد منظره اى را مجسّم سازد، در کوتاه ترین عبارت، کامل ترین توصیف ها را ارائه مى دهد که یکى از نمونه هاى آن، همین آیه است.
*
سپس براى اینکه تصوّر نشود مجازات الهى به گروه خاصّى مربوط است، به عنوان یک دستور کلّى، به پیامبرش مى فرماید: و مردم را از روزى که عذاب الهى به سراغشان مى آید بترسان! آن روز که ظالمان (چون نتایج اعمالشان را مى بینند پشیمان مى شوند و به فکر جبران مى افتند و) مى گویند: پروردگارا، مدّت کوتاهى ما را مهلت ده (وَ أَنذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَل قَرِیب).
تا با استفاده از این مهلت،) دعوت تو را بپذیریم و از پیامبران پیروى کنیم (نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ).
امّا فوراً دست رد بر سینه شان گذارده مى شود و به آنها این پیام تکان دهنده را مى دهند که: چنین چیزى محال است، دوران عمل پایان یافت مگر قبلاً سوگند یاد نکرده بودید که زوال و فنایى براى شما نیست؟! (أَوَلَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَکُمْ مِنْ زَوَال)⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۴۲تا۴۵ 🔴روزى که چشم ها از حرکت باز مى ایستند چون در آیات گذشته سخ
↩️آرى، شما بودید که در منازل (و کاخ هاى) کسانى که به خویشتن ستم کردند ساکن شدید (وَ سَکَنتُمْ فِى مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ).
و براى شما این واقعیّت به خوبى آشکار شد که چگونه با آنان رفتار کردیم (وَ تَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ).
و براى شما مثَل ها (از سرگذشت پیشینیان) زدیم ، باز هم بیدار نشدید (وَ ضَرَبْنَا لَکُمُ الاَْمْثَالَ).
امّا هیچ یک از این درس هاى عبرت در شما مؤثّر نیفتاد و همچنان به اعمال ننگین و ستمگرانه خویش ادامه دادید و اکنون که در چنگال کیفر الهى گرفتار شده اید تقاضاى تمدید مدّت و ادامه مهلت مى کنید! کدام تمدید و کدام مهلت؟ هر چه بود پایان یافت.
نکته ها:
۱. چرا مخاطب در اینجا پیامبر است؟
بى گمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز تصوّر نمى کند که خداوند از کار ظالمان غافل است، ولى با این حال در آیات مورد بحث روى سخن به حضرت است و مى گوید: مبادا گمان کنى خداوند از اعمال ستمگران غافل است.
این در حقیقت از قبیل رساندن پیام به طور غیر مستقیم به دیگران است که یکى از فنون فصاحت است که گاهى فردى را مخاطب مى سازند ولى منظور، دیگرى یا دیگران هستند.
به علاوه این تعبیر اصولاً کنایه از تهدید است، همان گونه که گاه حتّى به شخص مقصّر مى گوییم: فکر نکن تقصیراتت را فراموش کردم. یعنى به موقع خود حسابت را مى رسم.
به هر حال اساس زندگى دنیا بر این است که به همه افراد به حدّ کافى مهلت داده شود، تا آنچه در درون دارند بیرون بریزند و میدان آزمایش تکامل به حدّ کافى وسعت یابد، تا عذر و بهانه اى براى کسى نمانَد و امکان بازگشت و اصلاح و جبران به همه داده شود و مهلت گناهکاران به خاطر همین است.
۲. یَومَ یَأتیهِم العَذاب چه روزى است؟
در آیات مورد بحث خواندیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور مى شود مردم را از آن روزى که عذاب الهى به سراغشان مى آید انذار کند.
در اینکه منظور از این روز کدام روز است، مفسّران سه احتمال داده اند: نخست اینکه روز قیامت و رستاخیز است. دوم اینکه روز فرا رسیدن مرگ است که مقدّمه مجازات هاى الهى از همان روز به سراغ ظالمان مى آید. سوم اینکه منظور روز نزول پاره اى از بلاها و مجازات دنیوى است، مانند عذاب هایى که بر قوم لوط، قوم عاد، قوم ثمود، قوم نوح و فرعونیان نازل گردید که در میان امواج خروشان دریا، یا در زمین لرزه، یا با تندباد سخت و ویرانگر از میان رفتند.
گرچه بسیارى از مفسّران احتمال اوّل را ترجیح داده اند، جمله هایى که به دنبال آن آمده است به خوبى احتمال سوم را تقویت مى کند و نشان مى دهد که منظور، مجازات هاى نابودکننده دنیوى است، زیرا به دنبال این جمله مى خوانیم: ستمکاران با مشاهده آثار عذاب مى گویند: پروردگارا، مهلت کوتاهى براى جبران به ما بده!
تعبیر أخّرنا (ما را به تأخیر انداز) قرینه روشنى است بر تقاضاى ادامه حیات در دنیا و اگر این سخن را در قیامت به هنگام مشاهده آثار عذاب مى گفتند باید بگویند: خداوندا، ما را به دنیا بازگردان. در آیه ۲۷ سوره انعام مى فرماید: وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَ لاَ نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ: اگر حال آنها را در آن هنگام که در برابر آتش ایستاده اند ببینى که مى گویند: اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازمى گشتیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى کردیم، و از مؤمنان مى شدیم (به حالشان تأسّف خواهى خورد) .
و بلافاصله در آیه بعد از آن، پاسخ آنها را چنین مى گوید:... وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ: اگر باز هم برگردند، به همان اعمالى که از آن نهى شده بودند مشغول مى شوند. آنها دروغ مى گویند .
در اینجا این پرسش پیش مى آید که اگر این آیه انذار به عذاب دنیاست و در آیه قبل (وَ لاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً...) انذار به عذاب آخرت شده، چگونه با یکدیگر سازگار مى باشند با اینکه کلمه إنَّما دلیل بر این است که فقط مجازاتشان در قیامت خواهد بود نه در دنیا؟
با توجّه به یک نکته پاسخ این پرسش روشن مى شود و آن اینکه مجازاتى که هیچ تغییر و تبدیلى در آن راه ندارد، مجازات قیامت است که همه ظالمان را شامل مى شود، ولى کیفرهاى دنیوى، علاوه بر اینکه عمومیّت ندارد، قابل بازگشت است.
ذکر این نکته نیز لازم است که مجازات هاى نابودکننده دنیوى مانند مجازات هاى دردناکى که دامنگیر قوم نوح و فرعونیان و امثال آنها شد، بعد از شروع آن، درهاى توبه به کلّى بسته مى شود و هیچ راه بازگشت در آن نیست، زیرا اغلب گناهکاران هنگامى که در برابر چنین کیفرهایى قرار مى گیرند اظهار پشیمانى مى کنند و در واقع یک نوع حالت ندامت اضطرارى به آنها دست مى دهد که بى ارزش است. بنابراین قبل از وقوع و شروع آن عذاب ها باید در صدد جبران برآیند.(⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
↩️آرى، شما بودید که در منازل (و کاخ هاى) کسانى که به خویشتن ستم کردند ساکن شدید (وَ سَکَنتُمْ فِى
↩️۳. چرا تقاضاى مهلت پذیرفته نمى شود؟
در آیات مختلفى از قرآن مجید مى خوانیم که بدکاران و ستمکاران در مواقف گوناگون، براى جبران گذشته خویش تقاضاى بازگشت به دنیا مى کنند.
بعضى از این آیات مربوط به روز قیامت است، مانند آیه ۲۷ سوره انعام که در بالا اشاره کردیم، بعضى دیگر مربوط به فرارسیدن زمان مرگ است، مانند آیه ۹۹ و ۱٠٠ سوره مؤمنون که مى گوید: حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ: این وضع همچنان ادامه دارد تا هنگامى که مرگ یکى از آنها فرارسد. در این هنگام عرض مى کند: خداوندا، مرا بازگردان ـ شاید آنچه را که کوتاهى کرده ام جبران کنم و عمل صالح انجام دهم .
و گاه در مورد نزول عذاب هاى نابودکننده وارد شده است، مانند آیات مورد بحث که مى گوید هنگام نزول عذاب، ظالمان تقاضاى تمدید مدّت و ادامه مهلت مى کنند.
ولى جالب اینکه در تمام این موارد پاسخ منفى به آنها داده مى شود. دلیل آن هم معلوم است، زیرا هیچ یک از این تقاضاها جنبه واقعى و جدّى ندارد، اینها عکس العمل آن حالت اضطرار و پریشانى فوق العاده است که در بدترین اشخاص نیز پیدا مى شود و هرگز دلیل بر دگرگونى و انقلاب درونى و تصمیم واقعى بر تغییر مسیر زندگى نیست.
این درست به حالت مشرکانى مى مانَد که هنگام گرفتار شدن در گرداب هولناک دریا، مخلصانه خدا را مى خواندند ولى به محض اینکه طوفان فرومى نشست و به ساحل نجات مى رسیدند، همه چیز را فراموش مى کردند.
لذا قرآن در بعضى از آیات که در بالا به آن اشاره شد، صریحاً مى گوید: لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ: اگر اینها بار دیگر به زندگى عادى برگردند، باز همان برنامه ها را ادامه مى دهند و به اصطلاح همان آش و همان کاسه است و هیچ تغییرى در روش آنان پدیدار نخواهد گشت.
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🌷افضل ترین اعمال درقیامت
🍀پیغمبر عظیم الشان (صلی الله علیه وآله وسلم) یک روز در جمع اصحاب فرمودند :
من دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار را که هر دو شهید شدند را در خواب دیدم که از غذا های بهشتی میل میکنند .
از انها سوال کردم،
که در ان عالم بهترین اعمال کدام است؟
گفتند :پدر ومادرمان به قربان شما
🌺این جا سه چیز افضل اعمال است:
✅ محبت نسبت به حضرت علی(علیه السلام)
✅ آب دادن به تشنه ها است
✅ صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)است.
📚مستدرک الوسائل،ج۵،ص۳۲۸
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هجدهم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ↩️ﺳﭙﺲ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﮔﻮﻳﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺯ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: نوزدهم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ، ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺻﻔﺤﻪ 19 ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒﻌﻪ 26 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺤﺪﻳﺚ ﺍﺯ ﺧﻠﻒ ﺑﻦ ﺗﻤﻴﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻭ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺨﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﺣﺐ ﻣﻦ ﺍﺣﺒﻪ، ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺑﻐﻀﻪ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 40 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﻳﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺑﺎﺏ ﺩﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ (ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ) ﺑﺴﻨﺪ ﻭ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﻫﻴﺜﻤﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 9 " ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﻳﺪ " ﺻﻔﺤﻪ 105 ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﺑﻦ
ﻋﻘﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺰﺍﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺼﺤﻴﺢ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺟﺎﻝ ﺳﻨﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﮔﺬﺷﺖ. ﻭ ﮔﻨﺠﻲ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 17 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ- ﻭ ﺫﻫﺒﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 (ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ) ﺻﻔﺤﻪ 303 ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ- ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺻﻔﺤﻪ 211 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ، ﻭ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 7 ﺻﻔﺤﻪ 347 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻋﻔﺎﻥ ﻋﺎﻣﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻓﻄﺮ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺳﺨﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ؟ ﺁﻧﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺨﻔﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 114 ﻭ " ﺟﻤﻊ ﺍﻟﺠﻮﺍﻣﻊ "- ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 6 " ﻛﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ " ﺻﻔﺤﻪ 403 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﭘﻴﺶ [ ﺻﻔﺤﻪ 36] ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺰﺍﺭ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻭ ﺧﻠﻴﻌﻲ- ﻭ ﺟﺰﺭﻱ ﺩﺭ " ﺍﺳﻨﻲ ﺍﻟﻤﻄﺎﻟﺐ " ﺻﻔﺤﻪ 4 ﺑﻠﻔﻆ ﺍﺣﻤﺪ- ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
15- ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 124 ﮔﺬﺷﺖ) ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 " ﺣﻠﻴﻪ ﺍﻟﺎﻭﻟﻴﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 26 ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻃﺮﻳﻖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ (ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ) ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻛﻴﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺠﻠﻲ ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ: ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﻭ ﺍﺑﻮﻫﺮﻳﺮﻩ، ﻭ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﺁﻳﺎ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ. ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ، ﺁﺭﻱ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺮ ﻧﺨﺎﺳﺖ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﻱ؟ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﮔﻲ ﺩﭼﺎﺭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺷﺪﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻠﺎﺋﻲ ﺣﺴﻦ (ﻧﻴﻜﻮ) ﺑﮕﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ [ ﺻﻔﺤﻪ 37]
ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﻭ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺮﻳﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﻛﻪ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺑﻦ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﺟﻠﺢ ﻭ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺧﺘﺼﺎﺭ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺼﺶ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 16 ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻲ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭﻱ، ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺣﻜﻢ، ﺍﺯ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺍ (ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ) ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺷﺶ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺪﺍﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﻤﻐﺎﺯﻟﻲ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻣﺮﺍ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩﺵ ﺑﻤﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﺳﻂ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺁﺧﺮ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺳﺎﻝ 434 ﺍﻣﻠﺎﺀ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﻣﻬﺪﻱ، ﺍﺯ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ، ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻛﻴﺴﺎﻥ ﺛﻘﻔﻲ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﺠﻠﻲ، ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﺪﺍﻥ ﮔﻮﺍﻫﻲ
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و دوازدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻رسالت
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سیزدهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻در اقدام دیگری، اشعث، برای تقدس زدایی از ولی جامعه، با صحنه سازی به همراه جریر بن عبدالله بجلی، با سوسمار بیعت می کردند و این کار را برای تمسخر امام انجام می دادند. اشعث با این حرکت توانست زمینه را برای از بین بردن احترام رهبر جامعه اسلامی، یعنی امام علی علیه السلام، ایجاد کند.
🔻 عمرو بن حریث، از جمله خوارج و خدمتکاران دربار ابن زیاد نیز دقیقا چنین کاری را بعدها انجام داد و سوسمار را «ابالحسن» خطاب کرد. اقدام اشعث، را می توان در ایجاد پویش تقدس زدایی از ولی و حاکم اسلامی، موثر دانست و از دیگر رسالت های اشعث در حکومت امام بود.
🔻از مسائلی که در بالا هم به آن اشاره شد، تلاش اشعث برای گرفتن امتیاز از امام در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خود بود. وی بعد از اینکه امام او را از ریاست کنده در صفین برداشت، اشعث از این اقدام ناراحت شد. کناره گیری اشعث، می توانست ضربه بزرگی به سپاه امام وارد کند.
🔻زیرا همانطور که گفتیم در صورت کنار کشیدن نیروهای قبیله کنده در صفین، امام در رویارویی با بنی امیه، مسیر سختی را در پیش داشت. این اقدام اشعث، به عنوان رسالت او در ایجاد دو قطبی سازی در سپاه حضرت، به حدی تأثیر گذار بود که برخی از شیعیان امام مانند هانی بن عروه که بعدها شهید راه آرمان امام حسین می شوند، در تحلیل حرکت اشعث به خطا رفتند و از امام خواستند تا اشعث را برکنار نکند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
aqayi_tahdir_joz-16_119581(1).mp3
3.94M
تلاوت جزء شانزدهم قرآن کریم
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ
آنها نهایت مکر (و نیرنگ) خود را به کار زدند. وهمه مکرها (و توطئه هایشان) نزد خدا (آشکار و بى اثر) است، هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها از جا برکنده شود.
(ابراهیم/۴۶)
*
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ
پس هرگز گمان مبر که خدا از وعده اى که به پیامبرانش داده، تخلّف کند. چرا که خداوند توانا و مجازات کننده است.
(ابراهیم/۴۷)
*
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
در آن روز که این زمین به زمین دیگر،و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدّل مى شود، و همه در پیشگاه خداوند یگانه حاکم بر همه چیز ظاهر مى گردند.
(ابراهیم/۴۸)
*
وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ
و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر مى بینى.
(ابراهیم/۴۹)
*
سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَىٰ وُجُوهَهُمُ النَّارُ
لباسهایشان از قطران [= مادّه چسبنده بد بوى قابل اشتعال] است. و صورتهایشان را آتش مى پوشاند.
(ابراهیم/۵۰)
*
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
تا خداوند هر کس را، (مطابق) آنچه انجام داده، جزا دهد. به یقین، خداوند سریع الحساب است.
(ابراهیم/۵۱)
*
هَٰذَا بَلَاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ
این (قرآن، ابلاغى براى عموم مردم است. تا بوسیله آن انذار شوند، و بدانند او خداى یکتاست. و تا خردمندان پند گیرند.
(ابراهیم/۵۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۴۲تا۴۵ 🔴روزى که چشم ها از حرکت باز مى ایستند چون در آیات گذشته سخ
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات۴۶تا۵۲🔹
🔶توطئه هاى ستمگران به جایى نمى رسد
در آیات گذشته به بخشى از کیفرهاى ظالمان اشاره شد، در این آیات نیز نخست به گوشه اى از کارهاى آنها اشاره مى کند و سپس بخشى دیگر از کیفرهاى سخت و دردناکشان را بیان مى دارد، مى فرماید: آنان مکر (و نیرنگ) خود را به کار زدند و تا آنجا که قدرت داشتند به توطئه و شیطنت پرداختند (وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرُهُمْ).
خلاصه کارى نبود که دشمنان تو براى محو و نابودى اسلام انجام ندادند. از تحبیب و تهدید گرفته تا اذیّت و آزار و توطئه قتل و نابودى و نیز پخش شایعات و متّهم ساختن به انواع تهمت ها.
و همه مکرها (و توطئه هایشان) نزد خدا آشکار است و همه کارهایشان نزد او ثبت است (وَ عِنْدَ اللهِ مَکْرُهُمْ).
امّا نگران مباش، این نیرنگ ها و نقشه ها در تو اثرى نخواهد کرد، هر چند مکرشان چنان باشد که کوه ها رااز جا برکنَد (وَ إِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَال).
مکر ـ همان گونه که سابقاً هم اشاره کرده ایم ـ به معنى هرگونه چاره اندیشى است که گاه توأم با خرابکارى و افساد است، و گاه بدون آن (هر چند در لغت فارسى امروز مکر در معنى اوّل به کار مى رود ولى از نظر ادبیّات عرب مفهوم آن اعم است و لذا گاهى این کلمه به خدا هم نسبت داده شده است).
در تفسیر جمله عِندَ اللهِ مَکرُهُم دو احتمال داده شده:
بعضى از مفسّران همچون علاّمه طباطبایى در تفسیرالمیزان گفته اند: مفهوم این جمله آن است که خداوند به همه نقشه ها و طرح ها و نیرنگ هاى آنها احاطه کامل دارد.
و بعضى دیگر مانند طبرسى در مجمع البیان گفته اند: منظور این است که جزاى مکر آنها نزد خداوند ثابت است (بنابراین جمله در تقدیر عِندَ اللهِ جَزاءُ مَکرِهِم بوده و کلمه جزاء که مضاف است حذف شده).
بى گمان معنى اوّل صحیح تر است، زیرا هم موافق ظاهر آیه و هم نیاز به حذف و تقدیر ندارد.
جمله بعد که مى گوید هر چند مکرشان کوه ها را از جا برکنَد نیز این تفسیر را تقویت مى کند، یعنى هر چند آنها قوى و قادر به نقشه کشى باشند خدا از آنها آگاه تر و قادرتر است و توطئه هایشان را در هم مى کوبد.
*
بار دیگر روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کند و به عنوان تهدید ظالمان و بدکاران مى فرماید: پس گمان مبر که خداوند از وعده اى که به پیامبرانش داده، تخلّف کند (فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ).
زیرا تخلّف از کسى سر مى زند که یا قادر و توانا نباشد و یا نتواند کیفر دهد یا انتقام بگیرد، حال آنکه خداوند قادر و انتقام گیرنده است (إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُوانْتِقَام).
این آیه در واقع مکمّل آیه وَ لاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ است که قبلاً داشتیم.
یعنى اگر مى بینى ظالمان مهلتى یافته اند، به خاطر غفلت پروردگار از اعمال آنهاست یا تخلّف او از وعده خود نیست بلکه همه چیز را محاسبه مى کند و کیفر را عادلانه مى دهد.
ضمناً کلمه انتقام که در عرف فارسى امروز ما به معنى تلافى کردن توأم با کینه جویى و عدم گذشت آمده، در اصل به این معنى نیست بلکه مفهوم انتقام همان کیفر دادن و مجازات کردن است; مجازاتى که در مورد خداوند، هماهنگ با استحقاق و عدالت و نتیجه اعمال آدمى است.
ناگفته پیداست که اگر خدا داراى چنین انتقامى نبود، بر خلاف حکمت و عدل بود.
*
بعد اضافه مى کند: در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمان ها (به آسمان هاى دیگرى) مبدّل مى شود (یَوْمَ تُبَدَّلُ الاَْرْضُ غَیْرَ الاَْرْضِ وَالسَّمَـوَاتُ).
در آن روز همه چیز پس از ویرانى، نو مى شود و انسان با شرایط تازه به عالم جدیدى گام مى نهند; عالمى که همه چیزش با این عالم متفاوت است. وسعتش، نعمت هایش و کیفرهایش. و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهّار ظاهر مى گردند (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ).
بَرَزوا در اصل از مادّه براز (بر وزن فراز) به معنى فضا و محلّ وسیع گرفته شده، و کلمه بُروز به معنى قرار گرفتن در چنین فضا و محلّ وسیعى است که لازمه آن ظهور و آشکار شدن است، به همین دلیل بروز غالباً به معنى ظهور مى آید ـ دقّت کنید.
در اینکه بروز انسان ها در برابر خداوند در قیامت به چه معنى است، مفسّران بیاناتى دارند.
بسیارى به معنى بیرون آمدن از قبرها دانسته اند. ولى این احتمال وجود دارد که بروز به معنى ظهور تمام وجود انسان و درون و برونش در آن صحنه است، همان گونه که در آیه ۱۶ سوره غافر مى خوانیم: یَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ یَخْفَى عَلَى اللهِ مِنْهُمْ شَىْءٌ: روزى که همه آنها آشکار مى شوند و چیزى از آنان از خدا مخفى نمى ماند .
و در آیه ۹ سوره طارق مى خوانیم: یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ: روزى که اسرار درون هر کس آشکار مى شود.⬇️