eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش اول 🌧جود و بخشش خداوند ↩️از آنجا که توجّه به نعمت هاى الهى، بر اساس این
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش اول 🌧جود و بخشش خداوند ↩️در آخرین جمله در رابطه با همین نعمت ها به یکى دیگر از اوصاف خاصّ حضرتش مى پردازد و مى فرماید: «چنان نیست که سخاوت خداوند در آنجا که از وى چیزى بخواهند بیشتر از موقعى باشد که از او نخواهند» (وَ لَیْسَ بِمَاسُئِلَ بِأَجْوَدَ مِنْهُ بِمَالَمْ یُسْأَلْ). این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت است که جود و بخشش خداوند بر اساس لیاقت ها و شایستگى هاست، نه بر حسب اصرارها و تقاضاها و اگر دعا یکى از اسباب نعمت هاى الهى است، به خاطر آن است که دعا کننده اگر شرایط دعا را فراهم سازد، شایستگى و لیاقتش فزون مى گردد; چرا که دعاى صحیح، انسان را به توبه و انابه و اصلاح خویشتن و ذکر خدا وا مى دارد، که هر کدام سبب شایستگى بیشترى مى شود. «ابن ابى الحدید» در تفسیر جمله «وَ لَیْسَ مَاسُئِلَ بِأَجْوَدَ...» مى گوید: «در آن معناى لطیفى نهفته شده، زیرا این از ویژگى هاى بشر است که وقتى مورد درخواست قرار بگیرند و به آنها اصرار کنند، بیشتر اقدام به بخشش مى کنند و اگر کسى سؤال نکند، یا کمتر مى بخشند، (و یا اصلا نمى بخشند) ولى جود و سخاى الهى عام و فراگیر است و در همه حال شامل حال بندگان مى شود، (چه درخواست کنند و چه نکنند. هر چند دعا و ذکر خدا و توجّه به ذات پاک او، شایستگى بیشترى براى عطا به انسان مى دهد)».(5) اضافه بر این، انسانها به خاطر نیاز و نقصانشان نسبت به چیزهایى که مورد احتیاج آنهاست، کمتر سخاوت به خرج مى دهند، تا چیزهایى که به آن نیاز ندارند; ولى از آنجا که نیاز و نقصان در ذات پاک خداوند راه ندارد، این تفاوت نیز در آنجا بى مفهوم است. در ادامه این اوصاف که مربوط به صفات افعال و رزق و روزى بود، امام(علیه السلام) اشاره به چهار وصف از صفات ذات او مى کند; نخست مى فرماید: «او آغازى است که قبل ندارد تا پیش از او چیزى باشد، و پایانى است که بعد ندارد تا بعداز او وجودى باشد (او از ازل تا ابد بوده و خواهد بود)». (أَلأَوَّلُ الَّذِی لَمْ یَکُنْ لَهُ قَبْلٌ فَیَکُونَ شَىْءٌ قَبْلَهُ، وَ الآخِرُ الَّذِی لَیْسَ له بَعْدٌ فَیَکُونَ شَىْءٌ بَعْدَهُ). مى دانیم اساس و پایه اصلى در معرفت ذات و صفات خداوند، مسأله نامحدود بودن اوست; او کمال مطلق است و وجودى است نامتناهى از هر جهت; و به همین دلیل همیشه بوده و همیشه خواهد بود. در عالم ممکنات، ممکن است چیزى اوّل باشد نسبت به آنچه بعد از آن مى آید و در عین حال، قبل از آن نیز اشیایى باشند; چرا که آغاز و انجام بودن در ممکنات، یک امر نسبى است; تنها ذات پاک خداست که نه چیزى قبل از آن بوده و نه چیزى بعد از آن خواهد بود. بدیهى است اوّلیّت خداوند و آخر بودن او به معناى اوّل و آخر زمانى نیست! چرا که زمان از حرکت موجودات بوجود مى آید (زمان مقدار حرکت است;) و مى دانیم در ذات او حرکت و تغییر امکان پذیر نیست، چرا که حرکت یا به سوى کمال است و یا به سوى نقصان; او کمال مطلق است و نقصانى در او راه ندارد. و در سوّمین وصف مى فرماید: «مردمک چشمها را از مشاهده و درک ذاتش باز داشته است (نه چشم ظاهر او را مى بیند و نه چِشم باطن به کنه ذاتش مى رسد)» (وَ الرَّادِعُ أَنَاسِىَّ(6) الأَبْصَارِ عَنْ أنْ تَنَالَهُ أَوْ تُدْرِکَهُ). ✔️پی نوشت: 5. «لُجين» (بر وزن حسين) به معناى نقره است. 6. «عِقْيان» به معناى طلاى خالص است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️آقا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: اگر احادیث ما را فرا گرفتید، رشد میکنید و نجات می‌یابید! و اگر آنها را رها کنید، گمراه، و هلاک می‌شوید! پس احادیث ما را أخذ کنید؛ در این صورت من ضامن و عهده دار نجات شما هستم! 📒الكافي، ج ۲ ص ۱۸۶ 📕وسائل الشیعة، ج ۲۷ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و چهل و ششم 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ﻗﺮﻳﻨﻪ ﻫﻔﺪﻫﻢ- ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و چهل و ششم 🔷 ﻗﺮﻳﻨﻪ ﻫﺠﺪﻫﻢ- ﺩﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ ﺭﺣﺒﻪ- ﺹ 26 ﻭ 27 ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺠﻠﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﻭ ﻫﻴﺜﻤﻲ ﻭ ﻣﺤﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻃﺒﺮﻱ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺻﺤﻴﺢ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻪ: ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺩﺍﺩ، ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ، ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻄﻔﻴﻞ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﭼﻴﺰﻱ (ﺍﺯ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﻧﻜﺎﺭ) ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻡ، ﺳﭙﺲ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻴﮕﻔﺖ، ﺯﻳﺪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﺍﻧﻜﺎﺭﻱ ﺩﺍﺭﻱ؟ ﻣﻦ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ. ﺑﻨﻈﺮ ﺷﻤﺎ (ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﻋﺰﻳﺰ) ﺍﺑﻮﺍﻟﻄﻔﻴﻞ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩ ﻳﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﻬﻢ ﻣﻲ‌ﺷﻤﺮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﺍﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺼﺪﻭﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻮﺩﻩ؟ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻛﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻴﺴﺖ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺷﻴﻌﻲ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺪﺍﻛﺎﺭ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺛﻘﻪ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺍﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺷﻚ ﻭ ﺗﺮﺩﻳﺪﻱ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ (ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺟﺎﻱ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻧﻴﺴﺖ). ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻳﺎ ﺍﺳﺘﻜﺒﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ ﺁﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﮕﺮﻭﻩ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ (ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ) ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ ﻭ ﺗﻘﺼﻴﺮ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ؟ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻋﺮﺏ ﺍﺻﻴﻞ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻠﻔﻆ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﺁﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﭘﺲ ﺟﺎﻱ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻛﺜﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺸﻨﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﻳﺎ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻣﻬﻤﻪ ﻭ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﻫﺎﺋﻠﻪ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﺷﻨﻴﺪﻩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻭ (ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻄﻔﻴﻞ) ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻳﻠﺎﺕ ﻭ ﻫﻮﺍﻫﺎﻱ ﻧﻔﺴﺎﻧﻲ ﺁﻧﮕﺮﻭﻩ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺣﺎﻳﻞ ﮔﺸﺘﻪ، ﺣﺎﻝ ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻣﻬﻢ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﻫﻢ ﻃﺮﺍﺯ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﺍﺳﺖ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺪﻳﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺣﺐ ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ، ﭼﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ (ﺣﺐ ﻭ ﻧﺼﺮﺕ) ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻔﺮﺩ ﻓﺮﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﺷﻤﻮﻝ ﻭ ﻋﻤﻮﻣﻴﺖ ﺩﺍﺭﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه اسراء آیه های ۹۰ الی ۹۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️۱ ـ نخست
📝تفسیر سوره مبارکه اسراء آیه های ۹۰ الی ۹۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️اصولاً ـ پیامبر یک خارق العاده گر نیست که در جائى بنشیند و هر کسى از در وارد شود، پیشنهاد معجزه اى به میل خود مطرح کند و اگر نپسندیدند پیشنهاد دیگرى، و خلاصه، قوانین و سنن آفرینش را به بازى بگیرد، و بعد از این همه نیز، اگر مایل بود بپذیرد و اگر میل مبارکش اقتضا نکرد، با بهانه اى شانه خالى کند. وظیفه پیامبر اثبات ارتباط خود با خدا از طریق آوردن معجزه است، و هر گاه به قدر کافى معجزه نشان دهد، دیگر هیچ گونه وظیفه اى در این رابطه ندارد. او حتى زمان نزول معجزات را ممکن است نتواند پیش بینى کند و تنها جائى از خداوند تقاضاى معجزه مى کند که بداند خدا به این امر راضى است. * * * ۲ ـ افکار محدود و تقاضاهاى نامعقول: هر کس به اندازه محدوده فکر خود، سخن مى گوید، و به همین دلیل سخنان هر کس نشانه میزان سطح فکر او است. افرادى که جز به فکر مال و مقام نیستند، چنین مى پندارند: هر کس سخنى مى گوید نیز در همین رابطه است. به همین جهت اشراف کوته فکر قریش، گاه به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) پیشنهاد مال مى کردند، و گاه مقام، تا دست از دعوتش بردارد، آنها روح پهناور پیامبر را با پیمانه بسیار کوچک اندیشه خود، اندازه گیرى مى کردند. آنها حتى فکر مى کردند اگر تلاش کسى براى مال و مقام نباشد، حتماً دیوانه است و شق چهارمى ندارد! و لذا گفتند: اگر نه این را مى خواهى نه آن را شق سوم را بپذیر، اجازه بده براى درمان تو از اطباء دعوت کنیم! آنها همچون کسى که در یک اطاقک بسیار کوچک زندانى باشد و چشمش به آسمان پهناور و آفتاب درخشنده و این همه کوه و دریا و صحرا نیفتاده تا پى به عظمت عالم هستى ببرد، مى خواستند روح ناپیدا کرانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) را با مقیاس هاى خود بسنجند. از این گذشته، ببینیم آنها چه چیز از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواستند که: در اسلام نبود، آنها زمین هاى آباد، چشمه هاى پر آب، باغ هاى نخل و انگور، و خانه هاى مرفه تقاضا مى کردند، که مى دانیم اسلام در مسیر پیشرفت خود آن چنان تمدن شکوفائى به وجود آورد که امکان همه گونه پیشرفت اقتصادى در آن بود، و دیدیم مسلمان ها در پرتو همین برنامه قرآن بسیار فراتر از آن رفتند که مشرکان عرب با فکر ناقصشان طالب آن بودند. آنها اگر چشم حقیقت بینى داشتند، هم پیشرفت هاى معنوى را در این آئین پرشکوه مى دیدند، و هم پیروزى هاى مادى را; چرا که قرآن ضامن سعادت انسان در هر دو زمینه است. بگذریم از پیشنهادهاى کودکانه یا احمقانه آنها مانند این که: اگر راست مى گوئى عذاب الهى را بر ما بفرست، و قطعات سنگ هاى آسمانى را بر سر و مغز ما فرود آور!. یا این که: نردبانى بگذار و به آسمان صعود کن، و از آنجا نامه فدایت شوم براى ما بیاور! و یا این که: خدا و فرشتگان را دسته جمعى نزد ما احضار کن. حتى پیشنهاد نکردند، ما را نزد او ببر، چه جهل و غرور و تکبرى این انسان بى مغز دارد؟! * * * ۳ ـ دستاویز دیگر براى نفى اعجاز با این که: مفهوم آیات فوق پیچیده نیست، و معلوم است مشرکان مکّه چگونه تقاضائى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) داشتند، و برخورد منفى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آنها به چه دلیل بوده است، ولى باز مشاهده مى کنیم: این آیات، دستاویزى براى بهانه جویان عصر ما که بعضاً اصرار در نفى هر گونه معجزه براى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)دارند، شده است. آنها این آیات را روشن ترین آیاتى مى شمرند که نفى اعجاز از پیامبر مى کند; چرا که مخالفان، شش نوع معجزه مختلف از زمین، آسمان، مفید و حیات بخش و یا مرگ آفرین، از او خواستند، ولى او زیر بار هیچ کدام از آنها نرفت، تنها جوابش این بود: منزه است خداى من، مگر من جز بشرى فرستاده خدایم ؟! ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا