#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) :
✍ اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنْجاةٍ وَكَرامَةٍ وَالْكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهْواةٍ وَمَهانَةٍ
🖌 راستگو در آستانه نجات و بزرگواری است و دروغگو در لبه پرتگاه و خواری.
📚 نهج البلاغه ، خطبه۸۶
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❓ مردم دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟
✅راهکار میانبر برای مغفرت
🎥دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﺩ ﺭﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ، ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻣﻌﻴﻂ، ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﻣﺴﻠﻤﻪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﺮﺡ، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺩﻳﺎﻧﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻢ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻛﻮﺩﻛﻴﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺪ ﻣﺮﺩﻱ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ، (ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ) ﺳﺨﻦ ﺣﻘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺷﺪﻩ، ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍﺑﻠﻨﺪ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۶]
ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻲﺑﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺟﺰ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺳﺨﻦ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﻮﻧﺲ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺑﻜﺮﺑﻦ ﻭﺍﺋﻞ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺗﻜﻪ ﭘﺎﺭﻩ
ﺍﻱ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ، ﮔﺮﻭﻫﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻳﻊ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺳﻴﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻲﺩﺍﻧﻴﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺍﻳﻦ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ (ﺍﻳﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ) ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻴﺴﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻣﻘﺮﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪ! ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﻭ ﺷﺮﺍﺋﻂ ﺁﻥ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺷﺮﻃﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﺟﻨﮓ ﻧﻜﻨﻲ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﻓﺮﻱ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﻨﻤﺎﺋﻲ، ﻋﻤﺮﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻣﻲﺟﻨﮕﺪ ﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺷﻜﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﻳﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻥ! ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﻔﺮ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ! ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻳﺎﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻧﻲ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻋﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻇﺎﻫﺮ ﺗﺮﻙ ﻧﻜﺮﺩﻥ!
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا
این گونه از اخبار پیشین براى تو بازگو مى کنیم. و ما از نزد خود، ذکرى [= قرآن ] به تو دادیم.
(طه/۹۹)
***
مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا
هرکس از آن روى گردان شود، روز قیامت بار سنگینى (از گناه) بر دوش خواهد داشت!
(طه/۱۰۰)
*
خَالِدِينَ فِيهِ ۖ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا
در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند. و بد بارى است براى آنها در روز قیامت!
(طه/۱۰۱)
*
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ ۚ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا
روزى که در «صور» دمیده مى شود. و مجرمان را با بدنهاى کبود، در آن روز جمع مى کنیم!
(طه/۱۰۲)
*
يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا
آنها آهسته با هم گفتگو مى کنند. (بعضى مى گویند:) شما فقط ده روز (در عالم برزخ) درنگ کردید.
(طه/۱۰۳)
*
نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا
ما به آنچه آنها مى گویند آگاهتریم، هنگامى که نیکو روش ترین آنها مى گوید: «شما تنها یک روز درنگ کردید.»
(طه/۱۰۴)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️نکته ها: ۱ ـ
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۹ الی ۱۰۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔴 بدترین بارى که بر دوش مى کشند!
با این که در آیات گذشته ـ که پیرامون تاریخ پر ماجراى موسى(علیه السلام) و بنى اسرائیل و فرعونیان و سامرى سخن مى گفت ـ بحث هاى گوناگونى به تناسب، در لابلاى آیات بیان شد، در عین حال، پس از پایان گرفتن این بحث ها یک نتیجه گیرى کلّى نیز قرآن روى آن مى نماید و مى گوید: این چنین اخبار گذشته را براى تو (یکى بعد از دیگرى) بازگو مى کنیم (کَذلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ).
آنگاه اضافه مى کند: ما از ناحیه خود قرآنى به تو دادیم (وَ قَدْ آتَیْناکَ مِنْ لَدُنّا ذِکْراً).
قرآنى که مملوّ است از درس هاى عبرت، دلائل عقلى، اخبار آموزنده گذشتگان و مسائل بیدارکننده آیندگان.
اصولاً قسمت مهمى از قرآن مجید، بیان سرگذشت پیشینیان است ذکر این همه تاریخ گذشتگان در قرآن که یک کتاب انسان ساز است بى دلیل نیست، دلیلش بهره گیرى از جنبه هاى مختلف تاریخ آنها، عوامل پیروزى و شکست، اسباب سعادت و بدبختى و استفاده از تجربیات فراوانى است که در لابلاى صفحات تاریخ آنها نهفته شده است.
به طور کلّى، از مطمئن ترین علوم، علوم تجربى است که در آزمایشگاه به تجربه گذارده مى شود، و نتائج عینى آن مشهود مى گردد.
تاریخ، آزمایشگاه بزرگ زندگى انسان ها است و در این آزمایشگاه سربلندى و شکست اقوام، کامیابى و ناکامى ها، خوشبختى ها و بدبختى ها همه، و همه به آزمایش گذارده شده است و نتایج عینى آن در برابر چشم ما قرار دارد.
و ما مى توانیم بخشى از مطمئن ترین دانش هاى خود را در زمینه مسائل زندگى از آن بیاموزیم.
به تعبیر دیگر، حاصل زندگى انسان ـ از یک نظر ـ چیزى جز تجربه نیست و تاریخ در صورتى که خالى از هر گونه تحریف باشد، محصول زندگى هزاران سال عمر بشر است که یک جا در دسترس مطالعه کنندگان قرار داده مى شود.
به همین دلیل، امیر مؤمنان على(علیه السلام) در اندرزهاى حکیمانه اش به امام مجتبى(علیه السلام) مخصوصاً روى این نکته تکیه کرده مى فرماید:
أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِما انْتَهى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْر نَخِیلَهُ:
پسرم! درست است که من به اندازه همه کسانى که پیش از من مى زیسته اند عمر نکرده ام، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان تفکر نمودم، و در آثارشان به سیر و سیاحت پرداختم، تا بدانجا که همانند یکى از آنها شدم، بلکه گوئى به خاطر آنچه از تاریخشان به من رسیده، با همه آنها از اول جهان تا امروز بوده ام، من قسمت زلال و مصفاى زندگى آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم، سود و زیانش را دانستم، و از میان تمام آنها قسمت هاى مهم و برگزیده را برایت خلاصه نمودم .(۱)
بنابراین: تاریخ آئینه اى است که گذشته را نشان مى دهد، و حلقه اى است که امروز را با دیروز متصل مى کند، و عمر انسان را به اندازه خود بزرگ مى نماید!
تاریخ معلمى است که رمز عزت و سقوط امت ها را بازگو مى کند، به ستمگران اخطار مى دهد، سرنوشت شوم ظالمان پیشین که از آنها نیرومندتر بودند مجسم مى سازد، به مردان حق بشارت مى دهد، به استقامت دعوت مى کند، و آنها را در مسیرشان دلگرم مى سازد.
تاریخ چراغى است که مسیر زندگى انسان ها را روشن مى سازد، و جاده ها را براى حرکت مردم امروز باز و هموار مى کند.
تاریخ تربیت کننده انسان هاى امروز، و انسان هاى امروز، سازنده تاریخ فردایند.
خلاصه تاریخ یکى از اسباب هدایت الهى است.
ولى اشتباه نشود به همان اندازه که بیان یک تاریخ راستین، سازنده و تربیت کننده است، تاریخ هاى ساختگى و تحریف یافته، فوق العاده مایه گمراهى است و به همین دلیل، آنها که دل هاى بیمارى دارند، همیشه سعى کرده اند با تحریف تاریخ، انسان ها را فریب دهند و از راه خدا بازدارند و نباید فراموش کنیم که تحریف در تاریخ فراوان است.(۲)
ذکر این نکته نیز لازم است که ذکر در اینجا و در بسیارى دیگر از آیات قرآن، اشاره به خود قرآن است; چرا که آیاتش موجب تذکر و یادآورى و بیدارى و هشیارى است.
* * *
✍ پی نوشت:
۱ ـ نهج البلاغه ، نامه ۳۱ (از بخش نامه ها).
۲ ـ در زمینه تاریخ و اهمیت آن در آغاز سوره یوسف ، و پایان آن (جلد ۹، صفحه ۲۹۲ و جلد دهم، صفحه ۱٠٠)، و همچنین ذیل آیه ۱۲٠ سوره هود (جلد ۹، صفحه ۲۸۳) بحث کرده ایم.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
20.Taha.99-103.mp3
4.26M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۹۹ الی ۱۰۴ سوره مبارکه طه
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۳ ✅تلاش بر طاعت و دوری از معصیت ↩️ "اميرمؤمنان(عليه السلام) در جمله دوم از گف
📝ترجمه و شرح حکمت ۳۸۴
🔸 نکوهش اعتماد به دنیا و کوتاهی در عمل
سه نكته حكيمانه:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به سه نكته مى كند كه هركدام حكمت مستقلى است. نخست مى فرمايد: «اعتماد به دنيا با وجود آنچه با چشم خود از (تحولات و دگرگونى هاى) آن مشاهده مى كنى جهل و نادانى است»; (الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ).
همه افراد، بدون استثنا يا در تواريخ خوانده اند و يا درباره پيشينيان شنيده اند و يا با چشم خود ديده اند كه افراد قدرتمند يا ثروتمند و پرتوان ناگهان قدرت و ثروت و توان خود را از دست داده و به صورت فردى ضعيف و ناتوان درآمده اند. يك روز امير بود و فرداى آن اسير است، يك روز جوانى نيرومند و فردا بيمار ناتوانى در بستر، يك روز ثروتمند و روز ديگر فقيرى نيازمند. با اين تحولات سريع و دگرگونى هايى كه در امور دنيا مى بينيم اگر به امكانات آن اعتماد كنيم آيا نشانه جهل و نادانى نيست؟ عاقل كسى است كه دل به دنيا نبندد هر چند از امكانات فراوانى برخوردار باشد. اين گونه افراد آسوده زندگى مى كنند و آسوده از جهان مى روند و از تحولات و دگرگونى هاى دهر هرگز ناراحت نمى شوند. در حالى كه دلبستگان به دنيا با از دست دادن مقام يا مال و ثروت، چنان ناراحت مى شوند كه گاه كارشان به جنون و ديوانگى مى كشد.
مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود نقل مى كند كه ابوالفتح ابن عميد از صاحب بن عباد نزد سلطان وقت، مؤيدالدولة، سعايت كرد تا او را از كار خود (وزير مخصوص بودن) بركنار ساخت و خودش به تدبير امور پرداخت همانگونه كه براى ركن الدولة، پدر مؤيدالدولة تدبير مى كرد. روزى نديمان و دوستان خاص خود را دعوت كرد، مجلس عظيمى تشكيل داد و زينت آلات فراوان و ظروف طلا و نقره اى كه از حد و حصر خارج بود حاضر ساخت و مشغول نوشيدن شراب شد و آن روز و آن شب مرتباً شراب مى خورد و به غلامان خود دستور داد كه مجلس را به همان حال نگه داريد، چيزى از آن كم و زياد نشود تا فردا نيز ادامه دهيم و به نديمان و دوستان خاص خود گفت: فردا صبح نيز در اين مجلس شركت كنيد. سپس به اتاق خواب خود رفت و نديمان به خانه هاى خود بازگشتند. سحرگاهان همان شب مؤيدالدولة دستور داد او را دستگير كردند و كسى را به خانه اش فرستاد كه آنچه در آن است گردآورى كرده بياورد و صاحب بن عباد را به وزارت بازگرداند و ابن عميد همچنان در آن حال نكبت بود تا از دنيا رفت.[1]
آنگاه امام(عليه السلام) به دومين نكته اشاره كرده، مى فرمايد: «كوتاهى در حُسن عمل با وجود اطمينان به پاداش (الهى) براى آن، غبن و خسارت است»; (وَالتَّقْصِيرُ فِى حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيهِ غَبْنٌ).
اشاره به اين كه اگر انسان شك در معاد و ثواب و عقاب داشته باشد كوتاهى او در انجام كارهاى نيك ممكن است قابل توجيه باشد اما افراد باايمان كه معاد را باور كرده و به ثواب و جزاى الهى ايمان دارند آن هم ثواب هاى بسيار عظيمى كه تناسبى با مقدار عمل انسان ها ندارد بلكه فقط مناسب فضل و الطاف الهى است اگر در انجام كارهاى نيك كوتاهى كنند به راستى عجيب است و اين همان غبن و خسارتى است كه انسان با دست خود بر خويشتن وارد مى كند.
حقيقت غبن آن است كه انسان سرمايه اى را از دست دهد و نتواند معادل يا بيش ازدواج آن به دست آورد و نيز فرصت مناسبى براى به دست آوردن سود كلانى در اختيار او باشد اما فرصت را از دست دهد و آن سود را تحصيل نكند; اين ها همه مصداق غبن است.
✍ پی نوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 14، ص 603.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ میرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
خداشناسترين مردم، پردرخواستترين آنان از خداست.
📚 غررالحكم، ح۳۲۶۰
@Nahjolbalaghe2
D1738024T18304381(Web)-mc.mp3
7.64M
#موعظه
🎙 استاد رفیعی
"شرح فرازهایی از دعای عرفه"
عرفه روز آمرزش گناه است. روز دعا و نیایش است. روز حضور حاجیان در صحرای عرفات و روز نگاه فرشتگان به قبر ابا عبدالله (ع) است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و پنج
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✉️ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ
(ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ) ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻲ ﻋﻘﺐ ﻭ ﺯﺍﺩﻩ ﻧﺴﻞ
ﺑﺮﻳﺪﻩ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﭘﺴﺮ ﻭﺍﺋﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﻭﺍﺳﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ- ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ، ﺷﻮﻭﻥ ﻣﺮﺩﻱ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﺨﺺ ﻓﺎﺳﻘﻲ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺵ ﺩﺭﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻱ، ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺷﺮﻳﻒ ﻭ ﻛﺮﻳﻢ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺴﺶ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺣﻠﻴﻢ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ، ﺑﺎ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﻫﺖ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﻟﺖ ﺗﺎﺑﻊ ﺩﻝ ﺍﻭ ﺷﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﻭﺍﻓﻖ ﺷﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﻨﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ (ﺩﻳﻦ ﻭ ﻣﺴﻮﻟﻴﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻥ) ﻭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺗﺖ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﺳﺎﺯﺩ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﺑﻜﺎﺭﻱ ﻭ ﭘﺴﺘﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﻧﺨﺴﺖ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﮔﺮﮔﻲ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﻴﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﺵ ﺑﻨﻮﺍﺋﻲ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺷﻜﺎﺭﺵ ﺷﻜﻤﻲ ﺍﺯ ﻋﺰﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ، ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﭘﻴﺮﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺷﺪﻱ ﺗﺎ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺘﻮ ﺭﺳﺪ ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻗﻠﻢ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺟﺎﺭﻱ ﮔﺸﺘﻪ
ﮔﺮﻳﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﺭﺍ ﻣﻲﻳﺎﻓﺘﻲ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺳﻴﺮ ﻣﻲﻛﺮﺩﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷﺘﻲ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪﻱ. ﭼﻪ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﻭﺣﻖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻣﻲﺭﺳﺪ. ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺁﻥ ﺯﺍﺩﻩ ﺯﻥ ﺟﮕﺮ ﺧﻮﺍﺭ، ﻣﺴﻠﻂ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﻣﻠﺤﻖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻗﻬﺎﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻳﺎﺑﺪ، ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ. ﻳﻚ ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻔﻴﺪ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺭﺝ 4 ﺹ 61 "ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ"
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۸]
ﺧﻮﺩ، ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺻﻔﻨﻲ ﺗﺎﻟﻴﻒ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﻴﺎﻓﺘﻴﻢ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺍﻣﻌﺎﻥ ﻧﻈﺮ ﻛﻨﺪ، ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻣﺨﺘﺼﺮﻱ
ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺻﻠﻲ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺼﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻓﻌﻠﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺍﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﻪ ﻋﻠﻲ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺎﺑﻊ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻱ ﻛﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻳﺶ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭﭘﺮﺩﻩ ﺣﻴﺎ ﻭ ﺩﻳﻨﺶ ﺩﺭﻳﺪﻩ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ ﻭﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻭ ﺣﻠﻴﻢ ﺑﺎ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﻫﺖ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﮔﺮﺩﺩ، ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻱ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﻴﺎ، ﭼﻮﻥ ﺳﮕﻲ ﻛﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﻴﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻴﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﻪﻫﺎﻱ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﺍﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﮔﺮﺩﺩ ﻭﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻗﻴﻤﺎﻧﺪﻩ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺴﻮﻳﺖ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ، ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ! ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﻲﭘﻴﻮﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪﻱ. ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻮ ﺳﻔﻴﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻏﻠﺒﻪ ﺩﻫﺪ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﻋﻤﺎﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺭﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮔﺘﺎﻥ ﺑﺘﺎﺧﻴﺮ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﻣﻦ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻳﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻱ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭﺍﻟﺴﻠﺎﻡ
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۹ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 بدترین بارى ک
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۹ الی ۱۰۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ و به همین جهت آیه بعد، از کسانى سخن مى گوید که، حقایق قرآن و درس هاى عبرت تاریخ را فراموش مى کنند، مى گوید: کسى که از قرآن روى بگرداند، در قیامت بار سنگینى از گناه و مسئولیت بر دوش خواهد کشید (مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً).
آرى اعراض از پروردگار، انسان را به بیراهه هائى مى کشاند که بارهاى سنگینى از انواع گناهان، و انحرافات فکرى و عقیدتى را بر دوش او مى نهد (اصولاً کلمه وزر، خود به معنى بار سنگین است و ذکر آن به صورت نکره تأکید بیشترى در این زمینه مى کند).
* * *
پس از آن اضافه مى کند: آنها در میان این اعمالشان جاودانه خواهند ماند (خالِدِینَ فِیهِ).
و این بار سنگین گناه، بد بارى است براى آنها در روز قیامت (وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلاً).
جالب توجه این که: ضمیر فِیهِ در این آیه به وزر باز مى گردد یعنى آنها در همان وزر و مسئولیت و بار سنگینشان، همیشه خواهند ماند، (دلیلى نداریم که در اینجا چیزى را در تقدیر بگیریم و بگوئیم آنها در مجازات یا در دوزخ جاودانه مى مانند) و این خود اشاره اى است به مسأله تجسم اعمال و این که انسان به وسیله همان اعمال و کارهائى که در این جهان انجام داده در قیامت پاداش نیک یا مجازات مى بیند.
* * *
سپس به توصیف روز قیامت و آغاز آن پرداخته چنین مى گوید: همان روزى که در صور دمیده مى شود، و گنهکاران را با بدن هاى کبود و تیره در آن روز جمع مى کنیم (یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذ زُرْقاً).
همان گونه که قبلاً هم اشاره کرده ایم، از آیات قرآن استفاده مى شود: پایان این جهان و آغاز جهان دیگر با دو جنبش انقلابى و ناگهانى صورت خواهد گرفت که از هر کدام از آنها به نفخه صور (دمیدن در شیپور!) تعبیر شده که به خواست خدا شرح آن را در سوره زمر ذیل آیه ۶۸ بیان خواهیم کرد.
واژه زُرْق جمع ازرق معمولاً به معنى کبود چشم مى آید، ولى گاه به کسى که اندامش بر اثر شدت درد و رنج، تیره و کبود شده، نیز اطلاق مى گردد چه این که بدن به هنگام تحمل درد و رنج، نحیف و ضعیف شده، طراوت و رطوبت خود را از دست مى دهد و کبود به نظر مى رسد.
بعضى نیز این کلمه را به معنى نابینا تفسیر کرده اند; زیرا گاه مى شود افراد کبود چشم، ضعف بینائى فوق العاده اى دارند که معمولاً توأم با بور بودن تمام موهاى بدن آنها است، اما آنچه در تفسیر بالا ذکر کردیم، شاید از همه بهتر باشد.
* * *
در این حال، مجرمان در میان خود، درباره مقدار توقفشان در عالم برزخ آهسته به گفتگو مى پردازند، بعضى مى گویند: شما تنها ده شب (یا ده شبانه روز) در عالم برزخ بودید (یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ عَشْراً).(۳)
بدون شک، مدت توقف آنها در عالم برزخ طولانى بوده است، ولى در برابر عمر قیامت مدتى بسیار کوتاه به نظر مى رسد.
این آهسته گفتن آنها یا به خاطر رعب و وحشت شدیدى است که از مشاهده صحنه قیامت به آنها دست مى دهد، و یا بر اثر شدت ضعف و ناتوانى است.
بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند این جمله اشاره به توقف آنها در دنیا بوده باشد که در مقایسه با آخرت و حوادث وحشتناکش به منزله چند روز کوتاه به حساب مى آید.
* * *
سپس اضافه مى کند: ما به آنچه مى گویند کاملاً آگاهیم (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ).
خواه، آهسته بگویند یا بلند.
و در این هنگام کسى که از همه آنها راه و روشى بهتر و عقل و درایتى بیشتر دارد، مى گوید تنها شما یک روز درنگ کردید ! (إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ یَوْماً).
مسلماً نه ده روز مدتى است طولانى و نه یک روز، ولى این تفاوت را با هم دارند که یک روز اشاره به کمترین اعداد آحاد است، و ده روز به کمترین اعداد عشرات، لذا اولى به مدت کمترى اشاره مى کند، به همین دلیل قرآن در مورد گوینده این سخن تعبیر به اَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً کرده است (کسى که روش و فکر او بهتر است) زیرا کوتاهى عمر دنیا یا برزخ، در برابر عمر آخرت و همچنین ناچیز بودن کیفیت اینها در برابر کیفیت آن، با کمترین عدد سازگارتر مى باشد (دقت کنید).
✍ پی نوشت:
۳ ـ از نظر ادبیات عرب چون عشر در اینجا به صورت مذکر آمده است، حتماً مضاف الیه (تمیز) آن لیال که مؤنث است باید باشد، اگر مضاف الیه آن ایام بود مى بایست گفته شود عشرة .
ولى از بعضى از ادباء عرب چنین نقل شده: هنگامى که عدد (عشر) تنها ذکر شود و تمییز آن حذف گردد، قاعده سابق اجرا نمى شود، بنابراین عشر در اینجا اشاره به ده روز است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح حکمت ۳۸۴ 🔸 نکوهش اعتماد به دنیا و کوتاهی در عمل سه نكته حكيمانه: امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۴
🔸 نکوهش اعتماد به دنیا و کوتاهی در عمل
↩️ قرآن مجيد روز قيامت را يوم التغابن نام نهاده، مى فرمايد: «(يوْمَ يجْمَعُكُمْ لِيوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يوْمُ التَّغَابُنِ); اين (رستاخيز عام) در زمانى خواهد بود كه خداوند همه شما را در روز اجتماع گردآورى مى كند و آن روز، روز تغابن است».[2]
تغابن از باب تفاعل معمولا درمورد كارى گفته مى شود كه دو جانبه باشد مانند تعارض و تزاحم واين معنى در قيامت صادق است زيرا همگى خود را مغبون مى بينند، مؤمنان به اين دليل كه كارهاى نيك بيشترى انجام نداده اند و اى بسا كافران مانع بودند و كافران به اين دليل كه هيچ اندوخته اى براى آن روز به دستشان نيامده و شايد مؤمنان را در خبررسانى مقصر مى پندارند. از گفته بعضى از اهل لغت نيز استفاده مى شود كه باب تفاعل هميشه به اين معنا نيست و تغابن در آيه مزبور به معنى ظهور غبن است. آرى آن روز ظاهر مى شود كه چه اشخاصى مغبون بوده اند و چه اشخاصى بهره كافى برده اند.
سپس امام(عليه السلام) به سومين و آخرين نكته اشاره كرده، مى فرمايد: «اطمينان به هركس قبل از آزمايش و امتحان او دليل عجز و ناتوانى است»; (وَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَد قَبْلَ الاِخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ).
با توجه به اين كه ابليسِ آدم رو بسيار است پس به هر دستى نبايد داد دست. دوستان انسان در سرنوشت او تأثير عميقى دارند نبايد هيچ كس را بدون امتحان به دوستى برگزيد. سرمايه هايى را كه خدا به انسان داده نمى توان در اختيار هركس گذاشت، اى بسا انسانِ خائن و سارق باشد، بايد افراد را كراراً آزمود و سپس به آن ها اطمينان كرد.
اين مطلب در عصر و زمان ما اهميت بيشترى پيدا كرده چراكه ابليسان آدم رو و منافقان ظاهرالصلاح و خائنان در لباس خادم فراوان شده اند، بنابراين تا اطمينان از طريق امتحان حاصل نشود اعتماد به آن ها نشانه عجز و ناتوانى است.
قابل توجه اين كه گاه انسان به كسى بعد از آزمايش هاى متعدد اعتماد مى كند ولى سرانجام، شخصِ فاسد و مفسدى از آب درمى آيد، بنابراين چگونه مى توان بدون آزمايش به هر كسى اعتماد كرد و دين و دنياى خود را به او سپرد؟
به گفته شاعر عرب:
وَكُنتُ أرى أنَّ التّجارِبَ عُدّةٌ *** وَخانَتْ ثِقاةُ النّاسِ حِينَ التَّجارُبِ
من چنين مى پنداشتم كه تجربه و آزمايش، وسيله خوبى است ولى بعضى از افراد مورد اطمينان به هنگام تجربه ها (ى دشوار) خائن از آب درآمدند.
قابل توجه اين كه امام(عليه السلام) به سه پيامد منفى كه مربوط به سه اشتباه است در اين كلام حكيمانه اش اشاره كرده است: «جهل» و «غبن» و «عجز».
نشانه جهل، تكيه كردن بر اين دنياى ناپايدار است و سبب غبن، كوتاهى در انجام كارهاى نيك است و نشانه عجز، اطمينان به افراد، قبل از اختبار و امتحان مى باشد.
مرحوم آمدى در غررالحكم روايات ديگرى از امام(عليه السلام) نقل كرده كه هماهنگ با جمله اخير آن حضرت در حكمتِ مورد بحث است. ازجمله اين كه مى فرمايد: «الطُّمأنِينَةُ على كُلِّ أحَد قَبْلِ اختِبار مِن قُصورِ العَقْلِ; اطمينان به هركس پيش از آزمودن او نشانه كم عقلى است».[3]
و نيز مى فرمايد: «قَدِّمِ الاختِبارَ فِى اتِّخاذِ الإخْوانِ فَإنّ الاختِبارَ مِعمارٌ يُفَرِّق بينَ الأخيارِ وَالأشجارِ; قبل از گزينش دوستان، آن ها را آزمايش كنيد زيرا آزمايش، معمارى است كه نيكان را از بدان جدا مى كند».[4]
ممكن است سؤال شود كه در اخبار متعدد اسلامى آمده است كه به همه مسلمانان حُسن ظنّ داشته باشيد و فعل آن ها را حمل بر صحت كنيد آيا اين روايات با آنچه در بالا آمد سازگار است؟ پاسخ اين سؤال روشن است: ازنظر كلّى و به هنگام معاشرت با مردم بايد فعل افراد را حمل بر صحت كرد اما اگر كسى بخواهد شريكى انتخاب كند يا دوستى برگزيند و سرمايه دين و دنياى خود را در اختيار او بگذارد به يقين بايد بعد از امتحان و اختبار باشد.[5]
✍ پی نوشت:
[2]. تغابن، آيه 9.
[3]. غررالحكم، ح 9490.
[4]. غررالحكم، ح 9492.
[5]. سند گفتار حكيمانه: دانشمند معروف، ميدانى، در مجمع الامثال اين كلام حكيمانه را در ذيل كلمات اميرمؤمنان على(عليه السلام) آورده با بعضى از اضافات (كه نشان مى دهد از منبعى غير از نهج البلاغه گرفته است.) ازجمله «البخل جامع لمساوىء العيوب» كه در حكمت 378 گذشت (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 280) و بعيد نيست كه اين ها هر دو با هم در كلام امام(عليه السلام) آمده و سيد رضى آن ها را تفكيك نموده است. اضافه مى كنيم: مرحوم آمدى نيز آن را در غرر با تفاوتى ذكر كرده (غررالحكم، ح 2351، 158 و 9490) و همچنين ابن طلحه شافعى در مطالب السؤول با اضافاتى آورده است. (مطالب السؤول، ص 203)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۷۶ الی ۳۷۹ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۸۰_و_۳۸۱_و_۳۸۲.mp3
9.02M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۳۸۰ الی ۳۸۲
@Nahjolbalaghe2