D1738024T18304381(Web)-mc.mp3
7.64M
#موعظه
🎙 استاد رفیعی
"شرح فرازهایی از دعای عرفه"
عرفه روز آمرزش گناه است. روز دعا و نیایش است. روز حضور حاجیان در صحرای عرفات و روز نگاه فرشتگان به قبر ابا عبدالله (ع) است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و پنج
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✉️ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ
(ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ) ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻲ ﻋﻘﺐ ﻭ ﺯﺍﺩﻩ ﻧﺴﻞ
ﺑﺮﻳﺪﻩ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﭘﺴﺮ ﻭﺍﺋﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﻭﺍﺳﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ- ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ، ﺷﻮﻭﻥ ﻣﺮﺩﻱ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﺨﺺ ﻓﺎﺳﻘﻲ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺵ ﺩﺭﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻱ، ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺷﺮﻳﻒ ﻭ ﻛﺮﻳﻢ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺴﺶ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺣﻠﻴﻢ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ، ﺑﺎ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﻫﺖ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﻟﺖ ﺗﺎﺑﻊ ﺩﻝ ﺍﻭ ﺷﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﻭﺍﻓﻖ ﺷﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﻨﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ (ﺩﻳﻦ ﻭ ﻣﺴﻮﻟﻴﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻥ) ﻭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺗﺖ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﺳﺎﺯﺩ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﺑﻜﺎﺭﻱ ﻭ ﭘﺴﺘﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﻧﺨﺴﺖ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﮔﺮﮔﻲ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﻴﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﺵ ﺑﻨﻮﺍﺋﻲ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺷﻜﺎﺭﺵ ﺷﻜﻤﻲ ﺍﺯ ﻋﺰﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ، ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﭘﻴﺮﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺷﺪﻱ ﺗﺎ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺘﻮ ﺭﺳﺪ ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻗﻠﻢ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺟﺎﺭﻱ ﮔﺸﺘﻪ
ﮔﺮﻳﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﺭﺍ ﻣﻲﻳﺎﻓﺘﻲ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺳﻴﺮ ﻣﻲﻛﺮﺩﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷﺘﻲ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪﻱ. ﭼﻪ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﻭﺣﻖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻣﻲﺭﺳﺪ. ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺁﻥ ﺯﺍﺩﻩ ﺯﻥ ﺟﮕﺮ ﺧﻮﺍﺭ، ﻣﺴﻠﻂ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﻣﻠﺤﻖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻗﻬﺎﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻳﺎﺑﺪ، ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ. ﻳﻚ ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻔﻴﺪ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺭﺝ 4 ﺹ 61 "ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ"
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۸]
ﺧﻮﺩ، ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺻﻔﻨﻲ ﺗﺎﻟﻴﻒ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﻴﺎﻓﺘﻴﻢ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺍﻣﻌﺎﻥ ﻧﻈﺮ ﻛﻨﺪ، ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻣﺨﺘﺼﺮﻱ
ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺻﻠﻲ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺼﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻓﻌﻠﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺍﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﻪ ﻋﻠﻲ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺎﺑﻊ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻱ ﻛﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻳﺶ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭﭘﺮﺩﻩ ﺣﻴﺎ ﻭ ﺩﻳﻨﺶ ﺩﺭﻳﺪﻩ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ ﻭﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻭ ﺣﻠﻴﻢ ﺑﺎ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﻫﺖ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﮔﺮﺩﺩ، ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻱ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﻴﺎ، ﭼﻮﻥ ﺳﮕﻲ ﻛﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﻴﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻴﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﻪﻫﺎﻱ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﺍﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﮔﺮﺩﺩ ﻭﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻗﻴﻤﺎﻧﺪﻩ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺴﻮﻳﺖ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ، ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ! ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﻲﭘﻴﻮﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪﻱ. ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻮ ﺳﻔﻴﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻏﻠﺒﻪ ﺩﻫﺪ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﻋﻤﺎﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺭﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮔﺘﺎﻥ ﺑﺘﺎﺧﻴﺮ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﻣﻦ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻳﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻱ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭﺍﻟﺴﻠﺎﻡ
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۹ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 بدترین بارى ک
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۹ الی ۱۰۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ و به همین جهت آیه بعد، از کسانى سخن مى گوید که، حقایق قرآن و درس هاى عبرت تاریخ را فراموش مى کنند، مى گوید: کسى که از قرآن روى بگرداند، در قیامت بار سنگینى از گناه و مسئولیت بر دوش خواهد کشید (مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً).
آرى اعراض از پروردگار، انسان را به بیراهه هائى مى کشاند که بارهاى سنگینى از انواع گناهان، و انحرافات فکرى و عقیدتى را بر دوش او مى نهد (اصولاً کلمه وزر، خود به معنى بار سنگین است و ذکر آن به صورت نکره تأکید بیشترى در این زمینه مى کند).
* * *
پس از آن اضافه مى کند: آنها در میان این اعمالشان جاودانه خواهند ماند (خالِدِینَ فِیهِ).
و این بار سنگین گناه، بد بارى است براى آنها در روز قیامت (وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلاً).
جالب توجه این که: ضمیر فِیهِ در این آیه به وزر باز مى گردد یعنى آنها در همان وزر و مسئولیت و بار سنگینشان، همیشه خواهند ماند، (دلیلى نداریم که در اینجا چیزى را در تقدیر بگیریم و بگوئیم آنها در مجازات یا در دوزخ جاودانه مى مانند) و این خود اشاره اى است به مسأله تجسم اعمال و این که انسان به وسیله همان اعمال و کارهائى که در این جهان انجام داده در قیامت پاداش نیک یا مجازات مى بیند.
* * *
سپس به توصیف روز قیامت و آغاز آن پرداخته چنین مى گوید: همان روزى که در صور دمیده مى شود، و گنهکاران را با بدن هاى کبود و تیره در آن روز جمع مى کنیم (یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذ زُرْقاً).
همان گونه که قبلاً هم اشاره کرده ایم، از آیات قرآن استفاده مى شود: پایان این جهان و آغاز جهان دیگر با دو جنبش انقلابى و ناگهانى صورت خواهد گرفت که از هر کدام از آنها به نفخه صور (دمیدن در شیپور!) تعبیر شده که به خواست خدا شرح آن را در سوره زمر ذیل آیه ۶۸ بیان خواهیم کرد.
واژه زُرْق جمع ازرق معمولاً به معنى کبود چشم مى آید، ولى گاه به کسى که اندامش بر اثر شدت درد و رنج، تیره و کبود شده، نیز اطلاق مى گردد چه این که بدن به هنگام تحمل درد و رنج، نحیف و ضعیف شده، طراوت و رطوبت خود را از دست مى دهد و کبود به نظر مى رسد.
بعضى نیز این کلمه را به معنى نابینا تفسیر کرده اند; زیرا گاه مى شود افراد کبود چشم، ضعف بینائى فوق العاده اى دارند که معمولاً توأم با بور بودن تمام موهاى بدن آنها است، اما آنچه در تفسیر بالا ذکر کردیم، شاید از همه بهتر باشد.
* * *
در این حال، مجرمان در میان خود، درباره مقدار توقفشان در عالم برزخ آهسته به گفتگو مى پردازند، بعضى مى گویند: شما تنها ده شب (یا ده شبانه روز) در عالم برزخ بودید (یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ عَشْراً).(۳)
بدون شک، مدت توقف آنها در عالم برزخ طولانى بوده است، ولى در برابر عمر قیامت مدتى بسیار کوتاه به نظر مى رسد.
این آهسته گفتن آنها یا به خاطر رعب و وحشت شدیدى است که از مشاهده صحنه قیامت به آنها دست مى دهد، و یا بر اثر شدت ضعف و ناتوانى است.
بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند این جمله اشاره به توقف آنها در دنیا بوده باشد که در مقایسه با آخرت و حوادث وحشتناکش به منزله چند روز کوتاه به حساب مى آید.
* * *
سپس اضافه مى کند: ما به آنچه مى گویند کاملاً آگاهیم (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ).
خواه، آهسته بگویند یا بلند.
و در این هنگام کسى که از همه آنها راه و روشى بهتر و عقل و درایتى بیشتر دارد، مى گوید تنها شما یک روز درنگ کردید ! (إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ یَوْماً).
مسلماً نه ده روز مدتى است طولانى و نه یک روز، ولى این تفاوت را با هم دارند که یک روز اشاره به کمترین اعداد آحاد است، و ده روز به کمترین اعداد عشرات، لذا اولى به مدت کمترى اشاره مى کند، به همین دلیل قرآن در مورد گوینده این سخن تعبیر به اَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً کرده است (کسى که روش و فکر او بهتر است) زیرا کوتاهى عمر دنیا یا برزخ، در برابر عمر آخرت و همچنین ناچیز بودن کیفیت اینها در برابر کیفیت آن، با کمترین عدد سازگارتر مى باشد (دقت کنید).
✍ پی نوشت:
۳ ـ از نظر ادبیات عرب چون عشر در اینجا به صورت مذکر آمده است، حتماً مضاف الیه (تمیز) آن لیال که مؤنث است باید باشد، اگر مضاف الیه آن ایام بود مى بایست گفته شود عشرة .
ولى از بعضى از ادباء عرب چنین نقل شده: هنگامى که عدد (عشر) تنها ذکر شود و تمییز آن حذف گردد، قاعده سابق اجرا نمى شود، بنابراین عشر در اینجا اشاره به ده روز است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح حکمت ۳۸۴ 🔸 نکوهش اعتماد به دنیا و کوتاهی در عمل سه نكته حكيمانه: امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۴
🔸 نکوهش اعتماد به دنیا و کوتاهی در عمل
↩️ قرآن مجيد روز قيامت را يوم التغابن نام نهاده، مى فرمايد: «(يوْمَ يجْمَعُكُمْ لِيوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يوْمُ التَّغَابُنِ); اين (رستاخيز عام) در زمانى خواهد بود كه خداوند همه شما را در روز اجتماع گردآورى مى كند و آن روز، روز تغابن است».[2]
تغابن از باب تفاعل معمولا درمورد كارى گفته مى شود كه دو جانبه باشد مانند تعارض و تزاحم واين معنى در قيامت صادق است زيرا همگى خود را مغبون مى بينند، مؤمنان به اين دليل كه كارهاى نيك بيشترى انجام نداده اند و اى بسا كافران مانع بودند و كافران به اين دليل كه هيچ اندوخته اى براى آن روز به دستشان نيامده و شايد مؤمنان را در خبررسانى مقصر مى پندارند. از گفته بعضى از اهل لغت نيز استفاده مى شود كه باب تفاعل هميشه به اين معنا نيست و تغابن در آيه مزبور به معنى ظهور غبن است. آرى آن روز ظاهر مى شود كه چه اشخاصى مغبون بوده اند و چه اشخاصى بهره كافى برده اند.
سپس امام(عليه السلام) به سومين و آخرين نكته اشاره كرده، مى فرمايد: «اطمينان به هركس قبل از آزمايش و امتحان او دليل عجز و ناتوانى است»; (وَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَد قَبْلَ الاِخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ).
با توجه به اين كه ابليسِ آدم رو بسيار است پس به هر دستى نبايد داد دست. دوستان انسان در سرنوشت او تأثير عميقى دارند نبايد هيچ كس را بدون امتحان به دوستى برگزيد. سرمايه هايى را كه خدا به انسان داده نمى توان در اختيار هركس گذاشت، اى بسا انسانِ خائن و سارق باشد، بايد افراد را كراراً آزمود و سپس به آن ها اطمينان كرد.
اين مطلب در عصر و زمان ما اهميت بيشترى پيدا كرده چراكه ابليسان آدم رو و منافقان ظاهرالصلاح و خائنان در لباس خادم فراوان شده اند، بنابراين تا اطمينان از طريق امتحان حاصل نشود اعتماد به آن ها نشانه عجز و ناتوانى است.
قابل توجه اين كه گاه انسان به كسى بعد از آزمايش هاى متعدد اعتماد مى كند ولى سرانجام، شخصِ فاسد و مفسدى از آب درمى آيد، بنابراين چگونه مى توان بدون آزمايش به هر كسى اعتماد كرد و دين و دنياى خود را به او سپرد؟
به گفته شاعر عرب:
وَكُنتُ أرى أنَّ التّجارِبَ عُدّةٌ *** وَخانَتْ ثِقاةُ النّاسِ حِينَ التَّجارُبِ
من چنين مى پنداشتم كه تجربه و آزمايش، وسيله خوبى است ولى بعضى از افراد مورد اطمينان به هنگام تجربه ها (ى دشوار) خائن از آب درآمدند.
قابل توجه اين كه امام(عليه السلام) به سه پيامد منفى كه مربوط به سه اشتباه است در اين كلام حكيمانه اش اشاره كرده است: «جهل» و «غبن» و «عجز».
نشانه جهل، تكيه كردن بر اين دنياى ناپايدار است و سبب غبن، كوتاهى در انجام كارهاى نيك است و نشانه عجز، اطمينان به افراد، قبل از اختبار و امتحان مى باشد.
مرحوم آمدى در غررالحكم روايات ديگرى از امام(عليه السلام) نقل كرده كه هماهنگ با جمله اخير آن حضرت در حكمتِ مورد بحث است. ازجمله اين كه مى فرمايد: «الطُّمأنِينَةُ على كُلِّ أحَد قَبْلِ اختِبار مِن قُصورِ العَقْلِ; اطمينان به هركس پيش از آزمودن او نشانه كم عقلى است».[3]
و نيز مى فرمايد: «قَدِّمِ الاختِبارَ فِى اتِّخاذِ الإخْوانِ فَإنّ الاختِبارَ مِعمارٌ يُفَرِّق بينَ الأخيارِ وَالأشجارِ; قبل از گزينش دوستان، آن ها را آزمايش كنيد زيرا آزمايش، معمارى است كه نيكان را از بدان جدا مى كند».[4]
ممكن است سؤال شود كه در اخبار متعدد اسلامى آمده است كه به همه مسلمانان حُسن ظنّ داشته باشيد و فعل آن ها را حمل بر صحت كنيد آيا اين روايات با آنچه در بالا آمد سازگار است؟ پاسخ اين سؤال روشن است: ازنظر كلّى و به هنگام معاشرت با مردم بايد فعل افراد را حمل بر صحت كرد اما اگر كسى بخواهد شريكى انتخاب كند يا دوستى برگزيند و سرمايه دين و دنياى خود را در اختيار او بگذارد به يقين بايد بعد از امتحان و اختبار باشد.[5]
✍ پی نوشت:
[2]. تغابن، آيه 9.
[3]. غررالحكم، ح 9490.
[4]. غررالحكم، ح 9492.
[5]. سند گفتار حكيمانه: دانشمند معروف، ميدانى، در مجمع الامثال اين كلام حكيمانه را در ذيل كلمات اميرمؤمنان على(عليه السلام) آورده با بعضى از اضافات (كه نشان مى دهد از منبعى غير از نهج البلاغه گرفته است.) ازجمله «البخل جامع لمساوىء العيوب» كه در حكمت 378 گذشت (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 280) و بعيد نيست كه اين ها هر دو با هم در كلام امام(عليه السلام) آمده و سيد رضى آن ها را تفكيك نموده است. اضافه مى كنيم: مرحوم آمدى نيز آن را در غرر با تفاوتى ذكر كرده (غررالحكم، ح 2351، 158 و 9490) و همچنين ابن طلحه شافعى در مطالب السؤول با اضافاتى آورده است. (مطالب السؤول، ص 203)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۷۶ الی ۳۷۹ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۸۰_و_۳۸۱_و_۳۸۲.mp3
9.02M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۳۸۰ الی ۳۸۲
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۷۶ الی ۳۷۹ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۸۳_و_۳۸۴.mp3
8.04M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۳۸۳ الی ۳۸۴
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام باقر علیه السلام:
مبادا تکبر ورزی که به دشمنى و نفرت مى کشد و بدبختی از دریچه آن بر متکبر درمى آید و تکبر و بزرگ منشى کم مى ماند و شتابان مى رود.
📚تفسیر نورالثقلین/ج۴/ص۲۰۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅با هر کس قصد دوستی دارید با دو خصلت او را امتحان کنید...اگر این دو را نداشت از او دوری کنید...!!
🎥دکتررفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و پنج 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ✉️ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و شش
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺤﻜﻴﻢ ﺣﻜﻤﻴﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﻮﺍﺭﺝ ﺧﺮﻭﺝ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺑﻮﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻣﻜﻪ ﮔﺮﻳﺨﺖ ﻭ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺼﺮﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﻛﻮﻓﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﺍﻳﺮﺍﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺳﺘﺎﻳﺶ، ﺧﺪﺍﻳﺮﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﺎﻧﺤﻪ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺭﺍ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۹]
ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﻲﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺧﺪﺍﻱ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺑﻲ ﺷﺮﻳﻚ ﻛﺴﻲ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﻣﺤﻢ (ﺹ) ﺑﻨﺪﻩ ﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻭﺳﺖ- ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭ ﺁﻝ ﺍﻭ -. ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺳﺮ ﭘﻴﭽﻲ ﺍﺯ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﻧﺎﺻﺢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺁﺯﻣﻮﺩﻩ، ﺣﺴﺮﺕ ﺑﺒﺎﺭ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺪﺍﻣﺖ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻭﺭﻱ ﻛﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ، ﺍﻣﺮﻭ ﺭﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺳﻴﻨﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﻳﮕﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﮔﺬﺍﺭﻡ، ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺮﻱ ﺍﺯ ﻗﺼﻴﺮ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺷﻮﺩ. ﻭ ﺷﻤﺎ ﭼﻮﻥ ﺟﻔﺎﻛﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺍﻣﺮ ﻣﻦ ﺳﺮ ﺑﺎﺯ ﺯﺩﻳﺪ، ﻭ ﻣﺘﻤﺮﺩﺍﻧﻪ ﻧﺼﻴﺤﺘﻢ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺍﻓﻜﻨﺪﻳﺪ، ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺷﻤﺎ ﻃﺒﻌﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﻥ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺻﺢ ﺧﻴﺮ ﺍﻧﺪﻳﺶ ﺑﺘﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺣﻴﺮﺕ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﻣﻦ ﺧﻴﺮ ﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ
ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﺸﺖ ﺑﺮ ﺳﻨﺪﺍﻥ ﺯﺩﻥ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ. ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﻛﺎﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﺸﻴﺪ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﻗﻊ ﺧﻄﺮ ﻭ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪﻥ ﺿﺮﺭ، ﺭﺍﺯ ﻧﺼﺎﻳﺤﻢ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﮔﺸﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻫﻮﺍﺯﻥ ﮔﻮﻳﺪ ﺍﻣﺮﺗﻜﻢ ﺍﻣﺮﻱ ﺑﻤﻨﻌﺮﺝ ﺍﻟﻠﻮﻱ ﻓﻠﻢ ﺗﺴﺘﺒﻴﻨﻮﺍ ﺍﻟﻨﺼﺢ ﺍﻟﺎ ﺿﺤﻲ ﺍﻟﻐﺪ ﻳﻌﻨﻲ: ﻣﻦ ﺭﺍﻱ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺿﻮﺡ ﮔﻔﺘﻢ: .
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۴۰]
ﻭﻟﻲ ﺁﻥ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻧﺼﺎﻳﺤﻢ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻇﻬﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻧﺪ (ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻭ ﻭﻗﺖ ﻫﺮ ﻋﻤﻠﻲ ﻣﻨﻘﻀﻲ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ). ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻲ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ (ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻭ ﺍﺑﻮﻣﻮﺳﻲ ﺍﺷﻌﺮﻱ) ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺪﺍﻭﺭﻱ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻴﺪ، ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺍﻓﻜﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﺍﻣﺮ ﻭ ﻧﻬﻲ ﻗﺮﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺑﺪﻟﺨﻮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﺋﻴﻬﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﺠﺖ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻧﻲ، ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻴﺮﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺩﺍﻭﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻭﺭﻳﺸﺎﻥ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻴﭽﻴﻚ ﺑﻪ ﺻﻮﺍﺏ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺭﺍﻩ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻭ ﺻﺎﻟﺤﻴﻦ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ
ﺟﻤﻠﮕﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺪﻭ ﺑﻴﺰﺍﺭﻱ ﺟﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻋﺰﻳﻤﺖ ﺑﺴﻮﻱ ﺷﺎﻡ ﮔﺸﺘﻨﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا
و از تو درباره کوه ها سؤال مى کنند. بگو: «(در پایان جهان) پروردگارم آنها را به کلى (متلاشى کرده) بر باد مى دهد!
(طه/۱۰۵)
***
فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا
سپس زمین را صاف و هموار و بى آب و گیاه رها مى سازد،
(طه/۱۰۶)
*
لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا
در آن، هیچ پستى و بلندى نمى بینى.»
(طه/۱۰۷)
*
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ ۖ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَٰنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا
در آن روز،همه از دعوت کنندۀ الهی پیروی نموده، وقدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (وهمگی از قبرها برمی خیزند)؛ و همۀ صداها در برابر(عظمت) خداوند رحمان،خاضع می شود؛ و جز صدای آهسته چیزی نمی شنوی.
(طه/۱۰۸)
*
يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا
در آن روز، شفاعت (هیچ کس) سودى نمى بخشد، جز کسى که خداوند رحمان به او اجازه داده، و از گفتار او راضى است.
(طه/۱۰۹)
*
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا
خداوند آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را (در دنیا) پشت سر گذاشته اند مى داند. در حالى که آنها به او احاطه علمى ندارند.
(طه/۱۱۰)
*
۞ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ ۖ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا
و (در آن روز) همه چهره ها در برابر خداوند زنده پاینده، خاضع مى شود. و آن که بار ستمى بر دوش دارد، مأیوس (و زیان کار) است.
(طه/۱۱۱)
*
وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا
(امّا) آن کس که کارهاى شایسته انجام دهد، در حالى که مؤمن باشد، نه از ستمى مى ترسد، و نه از کمبود (حقش).
(طه/۱۱۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۹ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و به همین جه
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔴 صحنه هول انگیز قیامت
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از حوادث مربوط به پایان دنیا و آغاز قیامت بود، آیات مورد بحث، نیز همین مسأله را پیگیرى مى کند.
از نخستین آیه چنین برمى آید که: مردم از پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره سرنوشت کوه ها به هنگام پایان گرفتن دنیا سؤال کرده بودند، شاید از این جهت که باور نمى کردند، موجودات با عظمتى که ریشه هاى آنها در اعماق زمین فرو رفته و سر به آسمان کشیده، قابل تزلزل بوده باشد، و اگر بخواهد از جا کنده شود کدام باد و طوفان چنین قدرتى را دارد؟
لذا مى گوید: از تو درباره کوه ها سؤال مى کنند (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ).
در پاسخ: بگو پروردگار من آنها را از هم متلاشى و تبدیل به سنگریزه کرده، سپس بر باد مى دهد ! (فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً).(۱)
از مجموع آیات قرآن در مورد سرنوشت کوه ها چنین استفاده مى شود: آنها در آستانه رستاخیز مراحل مختلفى را طى مى کنند:
نخست به لرزه در مى آیند (یَوْمَ تَرْجُفُ الاْ َرْضُ وَ الْجِبالُ).(۲)
در مرحله دیگر به حرکت درمى آیند (وَ تَسِیرُ الْجِبالُ سَیْراً).(۳)
در سومین مرحله از هم متلاشى مى شوند و به صورت انبوهى از شن درمى آیند (وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلاً).(۴)
و در آخرین مرحله آن چنان طوفان و باد آنها را از جا حرکت مى دهد و در فضا مى پاشد که همچون پشم هاى زده شده به نظر مى رسد (وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ).(۵)
* * *
آیه بعد مى گوید: با متلاشى شدن کوه ها و پراکنده شدن ذرات آن، خداوند صفحه زمین را به صورت زمینى صاف، مستوى و بى آب و گیاه درمى آورد (فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً).(۶)
* * *
آن چنان که در آن هیچ گونه اعوجاج، پستى و بلندى مشاهده نخواهى کرد (لاتَرى فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً).(۷)
* * *
در این هنگام دعوت کننده الهى، مردم را به حیات و جمع در محشر و حساب دعوت مى کند، و همگى بى کم و کاست، دعوت او را لبیک مى گویند و از او پیروى مى نمایند (یَوْمَئِذ یَتَّبِعُونَ الدّاعِیَ لاعِوَجَ لَهُ).
آیا این دعوت کننده اسرافیل است یا فرشته دیگرى از فرشتگان بزرگ خدا؟
در قرآن دقیقاً مشخص نشده است، ولى هر کس که باشد آن چنان فرمانش نافذ است که هیچ کس قدرت تخلف از آن را ندارد.
جمله: لاعِوَجَ لَهُ: هیچ انحراف و کجى ندارد ممکن است توصیف براى دعوت این دعوت کننده بوده باشد و یا توصیفى براى پیروى کردن دعوت شدگان و یا هر دو.
جالب توجه این که همان گونه که سطح زمین آن چنان صاف و مستوى مى شود که کمترین اعوجاجى در آن نیست، فرمان الهى و دعوت کننده او نیز آن چنان صاف و مستقیم، و پیروى از او آن چنان مشخص است که هیچ انحراف و کجى در آن نیز راه ندارد.
در این موقع اصوات در برابر عظمت پروردگار رحمان خاضع مى گردد و جز صداى آهسته، چیزى نمى شنوى (وَ خَشَعَتِ الاْ َصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلاتَسْمَعُ إِلاّ هَمْساً).(۷)
این خاموشى صداها یا به خاطر سیطره عظمت الهى بر عرصه محشر است که همگان در برابرش خضوع مى کنند، و یا از ترس حساب و کتاب و نتیجه اعمال و یا هر دو.
✍ پی نوشت:
۱ ـ ماده نَسْف در لغت از ریشه در آوردن و به معنى ریختن دانه هاى غذائى در غربال و تکان دادن و باد دادن آن است تا پوست از دانه جدا شود و در اینجا اشاره به متلاشى شدن و خرد شدن کوه ها و سپس بر باد رفتن آنها است.
۲ ـ مزمل، آیه ۱۴.
۳ ـ طور، آیه ۱٠.
۴ ـ مزمل، آیه ۱۴.
۵ ـ قارعه، آیه ۵.
۶ ـ قاع زمین صاف و مستوى (بدون کوه و جنگل) است و بعضى آن را به محلى که آب در آن جمع مى شود، تفسیر کرده اند.
و اما صَفْصَف به معنى زمین صاف است، و از این دو وصف استفاده مى شود: در آن روز، کوه ها و گیاهان، همگى از صفحه زمین محو مى شوند و زمینى صاف و ساده باقى مى ماند.
۷ ـ عِوَج به معنى کجى و گودى است، و أَمْت به معنى زمین مرتفع و تپه است، بنابراین آیه، مجموعاً چنین معنى مى دهد: در آن روز هیچ گونه پستى و بلندى در زمین دیده نمى شود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵ ☀️بعثت پیامبر، درمان جاهلیت 🔭 خطبه در يك نگاه: هدف از بيان اين خطبه، ذكر عظم
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵
☀️ بعثت پیامبر، درمان جاهلیت
↩️ در پايان اين خطبه، به برنامه هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشاره کرده و در جمله هاى کوتاهى حقّ سخن را ادا مى کند; مى فرمايد: «در اين هنگام، پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نصيحت آنها نهايت کوشش را به خرج داد، (و با سخنان دلنشين و منطقى و حساب شده خود و استمداد از وحى آسمانى، به تدريج در آنها نفوذ کرد!)». (فَبَالَغَ (صلى الله عليه وآله) فِي النَّصِيحَةِ).
«و در راه راست حرکت مى نمود (و مردم را به دنبال خود به حرکت وا مى داشت) و به سوى حکمت و دانش و موعظه نيکو دعوت مى کرد». (وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِکْمَةِ، وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ).
در واقع، ابزار پيشرفت پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) در چهار چيز خلاصه شده: نخست، نصيحت و خيرخواهى، به طورى که مردم باور کرده بودند او براى نجات آنها تلاش مى کند. سپس، اهل عمل بودن که خود بر طريقه اى گام بر مى داشت که به آن دعوت کرده بود و سوم، مردمى را که گرفتار جاهليّت سخت و بلاى نادانى و حيرت و سرگردانى بودند به علم و دانش فرا خواند و سرانجام، به مواعظ حسنه و خطابه هاى عاطفى که در اعماق قلب نفوذ مى کرد، دعوت نمود.
جمعى از «شارحان نهج البلاغه» براى دو جمله اخير، تفسير ديگرى ذکر کرده اند و گفته اند: پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مردم را به وسيله حکمت و موعظه حسنه به سوى خدا دعوت کرد. همان گونه که در آيه شريفه: «أُدْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»(1) آمده است.(2)
امّا با توجه به جمله هاى قبل، که امام(عليه السلام) عامل بدبختى آنها را «جاهليّت جَهْلاَء» و «بَلاَء مِنَ الْجَهْلِ» شمرده است، تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد.
به هر حال، آنچه در اين خطبه درباره اوضاع ناگوار و شرايط ناهنجار و فجايع و نابسامانى هاى عصر جاهليّت بيان شده، انسان را به فکر مى اندازد که با مراجعه به تواريخ و رواياتى که شرايط آن زمان را بيان مى کند، اطلاعات مشروح ترى در اين زمينه پيدا کند و خوشبختانه مدارک کافى براى اين معنا وجود دارد و از آنجا که مقايسه آن اوضاع واحوال با شرايطى که بعد از قيام رسول الله بوجود آمد يکى از جنبه هاى اعجازآميز تاريخ اسلام است، بررسى اين موضوع براى همه، بخصوص براى نسل جوان انديشمند ضرورى به نظر مى رسد.
ما در «جلد اوّل» ذيل «خطبه اوّل» و در «جلد دوم» ذيل خطبه «26» و «33»، توضيحات کافى در اين زمينه داده ايم و نياز به تکرار نمى بينيم; ولى توصيه مى کنيم که خوانندگان گرامى بار ديگر آنها را از نظر بگذرانند.(3)
✍ پی نوشت:
1. سوره نحل، آيه 125.
2. طبق اين تفسير «إِلى» در جمله بالا به معناى «به» مى باشد; يا بعد از «إِلى» بايد چيزى در تقدير گرفته شود: «إِلَى رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ».
3. سند خطبه: در كتاب مصادر نهج البلاغه منبع ديگرى غير از نهج البلاغه براى اين خطبه ذكر نكرده؛ فقط از كلام ابن ابى الحديد كه براى بعضى از واژه هاى اين خطبه تعبيرى غير از آنچه در نهج البلاغه آمده است؛ آورده، چنين استنباط كرده كه معلوم مى شود نسخه هاى ديگرى از اين خطبه نزد ابن ابى الحديد بوده است.(مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 186).
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙 خطبه: ۹۳ ✅ حضرت محمد (ص) و اجداد و عترتش پاکترین اند @Nahjolbal
شرح_صوتی_خطبه_۹۴_و_۹۵.mp3
9.74M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙 خطبه های:۹۴( حضرت محمد (ص) منجی و مصلح) و ۹۵( عظمت شخصیتی و رفتاری حضرت محمد (ص))
@Nahjolbalaghe2