#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق علیهالسلام: اِسعَ عَلى عِيالِكَ، وإيّاكَ أن يَكونوا هُمُ السُّعاةَ عَلَيكَ
🔻براى خانوادهات تلاش كن. مبادا آنان براى تو كار و تلاش كنند!
📚 الكافي، ج ٥، ص ١٤٩، ح ٦
@Nahjolbalaghe2
4_5767117398842807931.mp3
26.29M
#موعظه
💥 به وقت شام
🔴 تحولات آخر الزمان حول محور فلسطین و اتفاقات منطقه
✅ محوریت و پیروزیهای ایران در جنگ های آخر الزمان
1⃣ فصل اول
#فلسطین🗝#کلیداسرارآمیزظهور
🎙استاد امینی خواه
@Nahjolbalaghe2
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و هشتاد و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
" ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ " ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ، ﺭﺋﻴﺲ ﭘﺎﺳﺒﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﻳﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻲﺭﻭﻱ ﻭ ﻣﻲﭘﺮﺳﻲ ﺍﺑﻮ ﻫﺎﺷﻢ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺋﻴﺪ؟ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﺎﺳﺨﺖ ﺩﺍﺩ، ﺑﻴﺮﻭﻧﺶ ﻣﻴﺎﻭﺭﻱ ﻭﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺐ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﻲﻧﺸﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺍﻓﺘﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺶ ﻣﻲﺁﺭﻱ. ﻭﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩ، ﺳﻴﺪ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻳﺪ، ﻣﻨﮕﺮ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﻱ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺁﺯﺍﺩ ﻛﻨﻨﺪ. ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻋﺴﺲ، ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﺑﻲ ﺑﺠﻴﺮ ﺍﻣﺪ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﻫﻢ ﭘﻮﻟﻲ ﺑﺪﻩ. ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻲﮔﻔﺖ، ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﻴﻢ. ﺍﻳﻨﻚ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﺧﻮﺩ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ. ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﺑﻲ ﺑﺠﻴﺮ ﺁﻭﺭﺩ، ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻟﺠﻮﺋﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻱ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻧﻴﺎﻣﺪﻱ ﻭ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺪ ﻛﺎﺭ ﺍﻫﻮﺍﺯﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻲ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ؟ ﺳﻴﺪ ﭘﻮﺯﺵ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﺰﻩ
ﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﻴﺪ ﻣﺪﺗﻲ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻣﺎﻧﺪ. 6- " ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 259 ﺟﻠﺪ 7 ﺍﻏﺎﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﻣﺮﺍ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺷﺒﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﺗﻢ ﺑﻦ ﻗﺒﻴﺼﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 124] ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺪﺛﻲ ﺷﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺩﺭ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﺮ (ﺭﺽ) ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﻛﺐ ﺷﻤﺎ. ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﻧﻴﻜﻮ ﺳﻮﺍﺭﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺳﻴﺪ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ. ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺪﺍﻳﺘﺎﻥ ﺷﻮﻡ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ: ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ. ﭼﻪ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ! ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ، ﺑﺎﻧﻮﻳﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺎﺭ ﻭ ﭘﺎﻙ ﺩﺍﻣﻦ ﻭ ﻧﻴﻚ ﺳﺮﺷﺖ ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻭ ﭼﻪ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭﻧﮓ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﭘﻨﺪﺍﺭﻳﺪ. ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻳﻘﻴﻦ ﻭ ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ
ﺑﻴﻨﺎﺋﻲ، ﻣﺎﻳﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﺜﻤﺎﻥ، ﺍﻣﻴﺪ ﺩﺍﺭﻳﺪ. ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﺍﻣﻴﺪ، ﺳﺨﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺨﺎﻟﻔﻨﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺭﺝ ﻧﻬﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻨﺪ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻳﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ، ﺁﻥ ﻓﺮﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ به هر حال، امکا
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
بعد از ذکر این صفات ممتاز، نتیجه نهائى آن را به این صورت بیان مى کند: آنها وارثانند (أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ).
* * *
همان وارثانى که فردوس و بهشت برین را به ارث مى برند، و جاودانه در آن خواهند ماند (الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
فردوس در اصل ـ به گفته بعضى ـ یک لغت رومى است و بعضى آن را عربى و بعضى اصل آن را فارسى مى دانند و به معنى باغ است، یا باغ مخصوصى که تمام نعمت ها و مواهب الهى در آن جمع است و لذا، مى توان آن را به عنوان بهشت برین (بهترین و برترین باغ هاى بهشت) نامید.
تعبیر به ارث بردن ممکن است اشاره به این باشد که: مؤمنان بدون زحمت به آن مى رسند، همانند ارث که انسان زحمتى براى آن نکشیده است، درست است که نائل شدن به مقامات عالى بهشت، بسیار تلاش و کوشش و پاکى و خودسازى مى خواهد ولى آن پاداش عظیم در مقابل این اعمال ناچیز به قدرى زیاد است که گوئى انسان بى زحمت به آن رسیده است.
توجه به این نکته نیز لازم است که: در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)چنین نقل شده: ما مِنْکُمْ مِنْ أَحَد اِلاّ لَهُ مَنْزِلانِ: مَنْزِلٌ فِى الْجَنَّةِ، وَ مَنْزِلٌ فِى النّارِ، فَاِنْ ماتَ وَ دَخَلَ النّارَ وَرِثَ أَهْلُ الْجَنَّةِ مَنْزِلَهُ:
هر یک از شما بدون استثنا داراى دو منزل است: منزلى در بهشت، و منزلى در دوزخ، اگر دوزخى شود و وارد جهنم گردد، اهل بهشت منزلگاه او را به ارث مى برند .(۱۱)
تعبیر به ارث ، در آیه مورد بحث، ممکن است اشاره به این نکته نیز باشد.
این احتمال را نیز بعضى از مفسران دور ندانسته اند که تعبیر به ارث در اینجا اشاره به سرانجام کار مؤمنان است، همچون میراث که در پایان کار به وارث مى رسد.
به هر حال، این مرحله عالى بهشت، طبق ظاهر آیات فوق، مخصوص مؤمنانى است که داراى صفات بالا هستند، به این ترتیب، دیگر بهشتیان در مراحل پائین تر قرار دارند.
* * *
نکته ها:
۱ ـ انتخاب فعل ماضى أفلح در مورد رستگارى مؤمنان براى تأکید هر چه بیشتر است، یعنى رستگارى آنها آن قدر مسلّم است که گوئى قبلاً تحقق یافته، و ذکر کلمه قد قبل از آن، نیز تأکید دیگرى براى موضوع است.
تعبیراتى همچون خاشعون ، معرضون ، راعون و یحافظون ... (به صورت اسم فاعل یا فعل مضارع) همه، دلیل بر آن است که: برنامه هاى مؤمنان راستین در این اوصاف برجسته، موقتى و محدود نیست بلکه مستمر و دائمى است.
✍ پی نوشت:
۱۱ ـ بحار الانوار ، جلد ۸، صفحه ۹۱.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۷ 🤲 شرایط توبه و استغفار واقعی ↩️ آنگاه امام(عليه السلام) به سراغ پنجمين و شش
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۷
🤲 شرایط توبه و استغفار واقعی
✔️ نكته ها:
1. شرايط توبه واقعى:
نخستين گام در سير و سلوك الى الله ازنظر عمل، توبه از گناه است; تا انسان از آثار گناهان پيشين از طريق توبه صحيح، پاك و پاكيزه نشود در حريم قرب پروردگار راهى نخواهد داشت. در واقع توبه يك كلاس تربيتى مهم است زيرا اگر گنهكار راه بازگشت را به روى خود بسته ببيند از ادامه گناه پرهيز نخواهد كرد و پيش خود فكر مى كند: اكنون كه من رانده درگاه خدا شده ام آب از سرم گذشته چه يك قامت چه صد قامت. امام سجاد(عليه السلام) حقيقت توبه را در مناجات تائبين به صورت بسيار زيبايى ترسيم كرده است: «إِلَهِى أَنْتَ الَّذِى فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ سَمَّيتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِه; خداوندا! تو همان كسى هستى كه درى به سوى عفوت براى بندگانت گشوده اى و نام آن را باب توبه گذاشته اى و از همه گنهكاران دعوت كرده اى و فرموده اى: به سوى خدا بازگرديد و توبه كنيد; توبه اى خالص. اكنون كه اين باب رحمت گشوده است كسانى كه از آن وارد نمى شوند چه عذرى دارند؟»
همان گونه كه علماى اخلاق توبه را به عنوان گام نخستين، بسيار مهم مى شمارند فقها نيز آن را جزء واجبات مى دانند و بر همه واجب مى كنند كه اگر لغزشى از كسى سر زد بلافاصله توبه كند و در مقام جبران برآيد. جالب اين است كه توبه در آيات قرآن در بسيارى از موارد به گنهكار نسبت داده شده ولى در پاره اى از موارد به خدا نسبت داده شده است: «(لَّقَدْ تَّابَ اللهُ عَلَى النَّبِىِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالاَْنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِى سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيق مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ); به يقين خداوند رحمت خود را شامل حال پيامبر و مهاجران و انصار، كه در زمان عسرت و شدّت (در جنگ تبوك) از او پيروى كردند، نمود; بعد از آن كه نزديك بود دل هاى گروهى از آنها، از حقّ منحرف شود (و از ميدان جنگ بازگردند); سپس خدا توبه آن ها را پذيرفت، كه او درباره آنان مهربان و رحيم است!».[2]
هر دو توبه به معناى بازگشت است ولى توبه بندگان بازگشت از گناه به اطاعت است و توبه خداوند بازگشت از مجازات به رحمت.
و جالب اين كه هر دو توبه در يك آيه از قرآن در كنار هم قرار داده شده است آن جا كه مى فرمايد: «(فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ); اما آن كس كه پس از ستم كردن، توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مى پذيرد; (و از مجازات الهى; معاف مى شود، زيرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است».[3]
درباره توبه، هم در آيات قرآن به طور گسترده بحث شده و هم در روايات. در قرآن مجيد بيش از هشتاد بار اين واژه و مشتقات آن استعمال شده است.
همه انبياى الهى هنگامى كه براى هدايت امت هاى مختلف مأموريت پيدا مى كردند قبل از هرچيز، آن ها را به توبه دعوت مى نمودند. هود و صالح و شعيب و ...(عليهم السلام) همه قوم خويش را به توبه دعوت كردند و همچنين پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله). اميرمؤمنان(عليه السلام) در وصيت نامه اى كه خطاب به امام مجتبى(عليه السلام) نوشته است مى فرمايد: «إِنْ قَارَفْتَ سَيئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَهَا بِالتَّوْبَةِ; هر وقت مرتكب گناهى شدى هرچه سريع تر آن را به وسيله توبه محو كن» و به مؤمنان هشدار داده شده است كه در مسأله توبه از تأخير و تسويف بپرهيزند.[4]
و در جاى ديگر مى فرمايد: «مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوْبَةِ مِنْ هُجُومِ الاَْجَلِ عَلَى أَعْظَمِ الْخَطَرِ; كسى كه در برابر هجوم اجل، توبه را به تأخير بيندازد خود را در معرض بزرگ ترين خطرات قرار داده است».[5]"
✍ پی نوشت:
[2]. توبه، آيه 117.
[3]. مائده، آيه 39.
[4]. بحارالانوار، ج 74، ص 208 .
[5]. مستدرك الوسائل، ج 12، ص 130.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پیامبر اکرم(ص):
💚 دلها نيز همچون مس، زَنگار مى گيرند. پس آنها را با استغفار و تلاوت قرآن، جَلا دهيد.
📚 أعلامالدين، ص ۲۹۳
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
👹 انسانی که در عالم برزخ قیافه چند حیوان رو با هم دارد!
🎥 استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هشتاد و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی " ﺍﺑﻮ ﺑﺠﻴﺮ " ﭼﻮﻥ ﺍﻳ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و نود
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ " ﺍﺑﻦ ﻣﻌﺘﺰ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 8 ﻃﺒﻘﺎﺗﺶ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺫﻛﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺩﺭ ﭼﺎﺷﺘﮕﺎﻫﻲ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺣﺴﻨﻴﻦ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺎﺯﻱ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﺪ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺩﺍﺷﺖ، ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ " ﻓﺪﺍﻳﺘﺎﻥ ﺷﻮﻡ " ﮔﻔﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺎﻧﺪ، ﭼﻪ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﺮﻛﺒﻲ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ! " ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ " ﻧﻴﺰ 6 ﺑﻴﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺫﻛﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺍﺣﻤﺪ، ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺎ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 125]
ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ: ﭼﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ، ﭘﺎﻙ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﭘﺎﻙ
ﺳﺮﺷﺖ ﻭ ﺧﻮﺷﺨﻮﻱ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺍﻧﺪ. " ﺍﻣﻴﻨﻲ " ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ، ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺍﺣﺎﺩﻳﺜﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺒﻂ " ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻉ " ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﺍﺗﻲ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﻭ ﻗﺪ ﺟﻠﺴﺎ ﺣﺠﺮﻩ ﻳﻠﻌﺒﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 314 ﺟﻠﺪ 3 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲﺩﺍﺭﻱ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﮔﻠﻬﺎﻱ ﺧﻮﺷﺒﻮﻱ ﺑﻮﺋﻴﺪﻧﻲ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﻨﻨﺪ. ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻧﻴﻜﻮ ﺷﺘﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﺷﺘﺮ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺏ ﺳﻮﺍﺭﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 207 ﺟﻠﺪ 4 ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺷﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺳﻴﺪ: ﺍﺗﻲ ﺣﺴﻨﺎ ﻭ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﻭ ﻗﺪ ﺑﺮﺯﻭﺍ ﺿﺤﻮﻩ ﻳﻠﻌﺒﺎﻥ
ﻭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﻳﻌﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ ﻭ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﻣﺎ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪﺍﻡ ﺍﻳﻤﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺧﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﺭﺍﺩ ﺍﻟﻨﻬﺎﺭ، ﻳﻌﻨﻲ ﭼﺎﺷﺘﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
38.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜ بالاخره مقاومت به موشکهای منحصر به فرد روی آورد / تعطیلی فرودگاه های رژیم
#شبنامه / تحولات فلسطین / مقاومت لبنان بالاخره از تسلیحات منحصر به فرد خود برای نبرد استفاده کرد / تعطیلی فرودگاه های رژیم / حمله ی اسرائیل به غزه و شهادت ۶۲ فلسطینی در ۲۴ ساعت گذشته / پیام صریح مقاومت به صهیونیست ها
🎥 آقای تحلیلگر
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚜ بالاخره مقاومت به موشکهای منحصر به فرد روی آورد / تعطیلی فرودگاه های رژیم #شبنامه / تحولات فلسطی
شبنامه 1753 - @mrtahlilgar.mp3
11.07M
⚜ بالاخره مقاومت به موشکهای منحصر به فرد روی آورد / تعطیلی فرودگاه های رژیم
🎙آقای تحلیلگر
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی بعد از ذکر این صفا
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱ الی ۱۱
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ ۲ ـ همسر دائم و موقت
از آیات فوق، استفاده مى شود: تنها دو گروه از زنان بر مردان حلال هستند:
نخست همسران، و دیگر کنیزان (با شرائط مخصوص) و به همین جهت، این آیه در کتب فقهیه در بحث هاى نکاح در موارد بسیارى مورد استناد قرار گرفته است.
جمعى از مفسران و فقهاى اهل سنت، خواسته اند از این آیه شاهدى براى نفى ازدواج موقت بیاورند، و بگویند: آن هم در حکم زنا است!.
اما با توجه به این حقیقت که: ازدواج موقت (متعه) به طور مسلّم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) حلال بوده است، و احدى از مسلمانان آن را انکار نمى کنند، منتها و بعضى مى گویند: در آغاز اسلام بوده و بسیارى از صحابه نیز به آن عمل کرده اند سپس نسخ شده.
بعضى مى گویند: عمر بن خطاب از آن جلوگیرى به عمل آورد.
با توجه به این واقعیت ها، مفهوم سخن این دسته از دانشمندان اهل تسنن این خواهد بود که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) العیاذ باللّه زنا را ـ حداقل براى مدتى ـ مجاز شمرده است، و این غیر ممکن است.
از این گذشته، (دقت کنید) متعه بر خلاف پندار این گروه، یک نوع ازدواج است ازدواجى است موقت و داراى اکثر شرائط ازدواج دائم، بنابراین، قطعاً در جمله اِلاّ عَلى أَزْواجِهِم داخل است، و به همین دلیل، به هنگام خواندن صیغه ازدواج موقت از همان صیغه هاى ازدواج دائم (أَنْکَحْتُ وَ زَوَّجْتُ) با قید مدت استفاده مى شود، و این بهترین دلیل بر ازدواج بودن آن است.
درباره ازدواج موقت و دلائل مشروعیت آن در اسلام، و عدم نسخ این حکم و همچنین فلسفه اجتماعى آن، و پاسخ به ایرادات مختلف مشروحاً بحث کرده ایم.(۱۲)
* * *
۳ ـ خشوع، روح نماز است
اگر رکوع، سجود، قرائت و تسبیح را جسم نماز بدانیم، حضور قلب و توجه درونى به حقیقت نماز، و کسى که با او راز و نیاز مى کنیم، روح نماز است.
خشوع نیز در واقع چیزى جز حضور قلب توأم با تواضع، ادب و احترام نیست و به این ترتیب، روشن مى شود: مؤمنان تنها به نماز به عنوان یک کالبد بى روح نمى نگرند، بلکه تمامى توجه آنها به باطن و حقیقت نماز است.
بسیارند کسانى که اشتیاق فراوان به حضور قلب، خشوع و خضوع در نمازها دارند اما هر چه مى کوشند توفیق آن را نمى یابند.
براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، امور ذیل را دقیقاً توصیه مى کنیم:
۱ ـ به دست آوردن آنچنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک، و خدا را بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.
۲ ـ توجه به کارهاى پراکنده و مختلف، معمولاً مانع تمرکز حواس است و هر قدر انسان، توفیق پیدا کند که مشغله هاى مشوش و پراکنده را کم کند، به حضور قلب در عبادات خود کمک کرده است.
۳ ـ انتخاب محل و مکان نماز و سایر عبادات نیز، در این امر، اثر دارد، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهائى که ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد، مکروه است.
و همچنین، در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئینه و عکس و مانند اینها.
به همین دلیل، معابد مسلمین هر قدر ساده تر، خالى از زرق و برق و تشریفات باشد، بهتر است; چرا که به حضور قلب کمک مى کند.
۴ ـ پرهیز از گناه نیز عامل مؤثرى است; زیرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد، و از حضور قلب مى کاهد.
۵ ـ آشنائى به معنى نماز و فلسفه افعال و اذکار آن، عامل مؤثر دیگرى است.
۶ ـ انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز کمک مؤثرى به این امر مى کند.
۷ ـ از همه اینها گذشته، این کار، مانند هر کار دیگر نیاز به مراقبت، تمرین، استمرار و پى گیرى دارد، بسیار مى شود که در آغاز انسان در تمام نماز یک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر پیدا مى کند، اما با ادامه این کار، و پى گیرى و تداوم، آنچنان قدرت نفس پیدا مى کند که مى تواند به هنگام نماز دریچه هاى فکر خود را بر غیر معبود مطلقاً ببندد! (دقت کنید).
✍ پی نوشت:
۱۲ ـ در جلد سوم، صفحه ۳۳۵ به بعد، ذیل آیه ۲۴ سوره نساء .
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2