فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
📝 موضوع فاطمیه چیست؟
🎥استاد کاشانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و نود و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺮﺧﻴ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و نود و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 8- ﺍﺯ " ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻨﺎﺳﻪ " ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ﻛﻮﻓﻪ، ﺭﺩﺍﺋﻲ ﻋﺪﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻴﺪ ﻫﺪﻳﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻭﻱ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻧﻮﺷﺖ: ﺭﺩﺍﺀ ﺍﻫﺪﺍﺋﻲ ﺷﻤﺎ ﺭﺳﻴﺪ، ﺩﻭﺳﺘﻲ ﭼﻮﻥ ﺗﺮﺍ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ. ﺧﺪﺍﻱ ﺟﺰﺍﻱ ﺧﻴﺮﺕ ﺩﻫﺎﺩ، ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺩﺍﺀ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩ. ﻭﺍﻟﻲ، ﺗﺸﺮﻳﻔﻲ ﺗﻤﺎﻡ ﻭ ﺍﺳﺒﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻴﺪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺧﻠﻌﺖ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺯﻧﺶ ﺍﺑﻮ ﻫﺎﺷﻢ ﻣﻲﻛﺎﻫﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻣﻬﺮﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻲﺍﻓﺰﺍﻳﺪ. 9- " ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ " ﺍﺯ ﺣﺮﺙ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻓﻀﻞ، ﻣﺴﻨﺪﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﺁﺭﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻨﺼﻮﺭ ﮔﻔﺖ:
ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻣﺪﺣﻴﻪ ﻣﻴﻤﻴﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﻱ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺼﺮﻉ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﺑﺨﻮﺍﻥ. ﺍ ﺗﻌﺮﻑ ﺩﺍﺭﺍ ﻋﻔﻲ ﺭﺳﻤﻬﺎ. ﻭ ﺗﺸﺒﻴﺒﺶ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻦ. ﺳﻴﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻦ ﻭ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺭﺍ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺳﻞ ﺟﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻱ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻫﺎﺷﻢ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺮﺑﺖ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﻲﻫﺎ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎﺏ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﻔﺘﻮﺡ ﺷﺪ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﺨﺘﻮﻡ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺯﻧﺸﻢ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ، ﻫﺎﻥ ﻫﺮ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻋﺸﻖ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﺳﺰﺍﻭﺭ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮ ﻣﻦ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺧﺮﺩﻩ ﻧﻤﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺳﺨﺖ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﺷﻤﺎﻳﻢ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﻭ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﻤﺎﻳﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ، ﭼﻮﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻓﺮﻋﻮﻥ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺳﺖ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 128]
ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻬﻤﻢ ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺭﻏﻢ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺷﻤﺎ، ﺛﻨﺎ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻡ. ﻣﻨﺼﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻲﭘﻨﺪﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻲ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﺣﺴﺎﻥ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺩﺭ ﺛﻨﺎﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﺭﻧﺞ
ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻭ ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺭﺍﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﻢ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﺮﺍ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺣﻘﻲ ﺍﺳﺖ. ﺳﻴﺪ ﺗﺸﻜﺮ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﻣﻜﻲ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻧﺸﻨﻴﺪﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﻳﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
ZiyaratHazratZahra.mp3
19.05M
🏴فایل صوتی زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*تنها استاد عبدالباسط توانست این آیه مبارکه را به این زیبایی و بدون تکرار حتی یک نغمه و یک نفس (یکصد ثانیه از ریه اش هوا تخلیه کند) و نوای معنوی قرآن عظیم را در ژرفای جان بنشاند.*
*ثواب این تلاوت زیبا و استماع آن را هدیه میکنیم به ارواح پاک شهدا ،امام شهدا ،پدر و مادرهای آرمیده در خاک و همه ی عزیزانمان که پیش ازین با ما بودند و الان خُفته در خاکند.
*به برکت فاتحه و صلوات بر محمد و آل محمد
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۲ الی ۱۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی مراحل تکامل جنین
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۲ الی ۱۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ مراحل تکامل جنین در رحم مادر
↩️ بعضى از مفسران توجیهات گوناگونى براى آیه کمراحل تکامل جنین در رحم مادررده اند، در حالى که نیازى به این توجیهات نیست، و کلمه خلق به معنى اندازه گیرى و صنعت درباره غیر خداوند نیز صادق است
ولى البته خلق خدا، با خلق غیر او از جهات گوناگونى متفاوت است:
۱ ـ خداوند ماده و صورت اشیاء را مى آفریند، در حالى که اگر انسان بخواهد چیزى ایجاد کند، تنها مى تواند با استفاده از مواد موجود این جهان، صورت تازه اى به آن ببخشد مثلاً از مصالح ساختمانى خانه اى بسازد، یا از آهن و فولاد، اتومبیل یا کارخانه اى اختراع کند.
۲ ـ از سوئى دیگر، خلقت و آفرینش خداوند، نا محدود است و او آفریدگار همه چیز است اللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْء (۲) در حالى که انسان موجودات بسیار محدودى را مى تواند ابداع کند، و گاه توأم با انواع ضعف ها و نقص ها است که در جریان عمل باید آنها را تکمیل کند، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هر گونه عیب و نقص است.
۳ ـ از سوى سوم، در آنجا که انسان توانائى بر این امر پیدا مى کند، آن نیز به اذن و فرمان خدا است که بى اذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمى جنبد چنان که درباره حضرت مسیح(علیه السلام) در سوره مائده ، آیه ۱۱٠ مى خوانیم: وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی: در آن هنگام که تو از گل، صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مى کردى .
* * *
آیه بعد، از مسأله توحید و شناخت مبدأ، به طرز زیبا و ظریفى به مسأله معاد منتقل مى شود، مى گوید: این انسان با همه شگفتیهایش تا ابد زنده نمى ماند، زمانى فرا مى رسد که این ساختمان عجیب از هم فرو مى ریزد و شما بعد از این زندگى همگى مى میرید (ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذلِکَ لَمَیِّتُونَ).
* * *
ولى براى این که این تصور پیش نیاید که با مردن انسان، همه چیز پایان مى گیرد (پس این آفرینش با این همه شکوه و عظمت براى این چند روز زندگى امرى بیهوده بوده است) بلا فاصله مى افزاید: سپس شما روز قیامت بار دیگر به زندگى باز مى گردید و برانگیخته مى شوید (البته در سطحى عالى تر و در جهانى وسیع تر و گسترده تر) (ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ تُبْعَثُونَ).
✍ پی نوشت:
۲ ـ رعد، آیه ۱۶.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح خطبه ۱۰۵بخش چهارم 🔹 وظايف امام و مردم: در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) به وظايف
📝ترجمه و شرح خطبه ۱۰۵بخش چهارم
🔹 وظايف امام و مردم:
↩️ سپس امام(عليه السلام) به وظايف مردم پرداخته و سه وظيفه عمده براى آنها بيان مى کند. نخست مى فرمايد: «در فرا گرفتن علم بکوشيد پيش از آن که درخت آن بخشکد! و قبل از آن که به خود مشغول گرديد (و به دنيا آلوده شويد). علم و دانش را از نزد اهلش استخراج کنيد!». (فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِيحِ(2) نَبْتِهِ، وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُشْغَلُوا بِأَنْفُسِکُمْ عَنْ مُسْتَثَارِ(3) الْعِلْمِ مِنْ عِنْدَ أَهْلِهِ).
منظور از خشکيدن درخت علم، ممکن است شهادت آن حضرت باشد و منظور از مرکز جوشش علم نيز وجود مبارک خود او باشد. به اين ترتيب، به آنها هشدار مى دهد پيش از آنکه از ميان شما بروم آنچه مى خواهيد بپرسيد و فرا گيريد.
اين سخن همانند چيزى است که در اواخر عمر مبارکش مى فرمود: «سَلوُنِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي; از من به پرسيد پيش از اينکه مرا نيابيد».(4)
اين احتمال نيز وجود دارد که مراد حضرت از اين جمله، خشکيدن درخت وجود انسان باشد; چون انسان در هر سنّ و سالى آماده فراگيرى علوم نيست. و اين تفسير با جمله بعدى هماهنگ است; زيرا هر چه عمر انسان بالاتر رود، هم گرفتارى او بيشتر مى شود و هم استعداد فراگيرى او کمتر مى شود. جمع بين اين دو تفسير نيز کاملا ممکن است.
در بيان دومين و سومين وظيفه مردم چنين مى گويد: «مردم را از منکرات بازداريد، و خودتان نيز مرتکب نشويد، چرا که شما موظّف هستيد اوّل خودتان ترک گناه کنيد، و آنگاه مردم را از آن نهى نماييد!». (وَ انْهَوْا عَنْ الْمُنْکَرِ وَ تَنَاهَوْا عَنْهُ، فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بالنَّهْي بَعْدَ التَّنَاهِي!).
به اين ترتيب، وظيفه مردم اين است که اوّلا: سطح معرفت و علم و آگاهى خود را بالا ببرند; چرا که جهل يکى از عوامل ناهنجارى هاست و ثانياً: درعمل به دستورات خداوند بکوشند و وظيفه امر به معروف و نهى از منکر را که يک وظيفه عمومى است، فراموش نکنند و به يقين اگر حکومت وظايف پنجگانه خود را انجام دهد، و مردم به اين وظايف سه گانه عمل کنند، صلاح و سعادت جامعه را فرا خواهد گرفت.
در اينجا ميان «شارحان نهج البلاغه» سؤالى مطرح شده، سؤالى که به ذهن هر خواننده دقيقى مى آيد و آن اين که: چگونه امام(عليه السلام) نهى از منکر را مشروط به خوددارى شخص خود نهى کننده از منکرات شمرده و فرموده: «فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْىِ بَعْدَ التَّنَاهِي!»
«ابن ابى الحديد» در پاسخ اين اشکال مى گويد: «منظور اين نيست که نهى از منکر مشروط به خوددارى شخص نهى کننده باشد; بلکه منظور اين است که من نخست شما را به خوددارى از منکرات امر کردم و سپس نهى کردن ديگران».(5)
مرحوم «شارح خويى» اين پاسخ را نوعى تکلّف شمرده، سپس افزوده: «بهتر اين است که در پاسخ اين سؤال گفته شود، امام(عليه السلام) در ابتدا هر دو را واجب شمرده (بى آنکه هيچ کدام مشروط به ديگرى باشد) و جمله اخير اشاره به اين است که وجوب خويشتن دارى از منکرات، موکّدتر از وجوب نهى از منکر است! چرا که اصلاح خويشتن، مقدّم بر اصلاح ديگران است».(6)
ولى بهتر اين است که گفته شود: خويشتن دارى از گناه، شرط کمال نهى از منکر است، نه شرط وجوب. زيرا، به يقين انسان وقتى خود مرتکب گناهى شود و بخواهد ديگران را از آن نهى کند، سخن او تأثير چندانى نخواهد داشت و اگر مردم جريان را بدانند او را مورد تمسخر قرار مى دهند و مى گويند:
ببرى مال مسلمان و چو مالت ببرند، بانگ و فرياد برآرى که مسلمانى نيست!
لذا پيشوايان اسلام بر اين معنا تأکيد داشتند که: ما شما را از هر کارى نهى مى کنيم، نخست خودمان از آن پرهيز داريم.
داستان نهى کردن پيامبر(صلى الله عليه وآله) کودکى را از خرما معروف است، که در آن روز که حضرت خرما خورده بود او را نهى نکرد و در ادبيّات فارسى نيز آمده است: رطب خورده منع رطب چون کند!
اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز سوگند ياد مى کند که: «والله! شما را ازهر چيز نهى کردم، قبلا خودم آن را ترک گفتم».(7)
****
✍ پی نوشت:
2. «تصويح» به معناى خشک شدن گياه و چوب و مانند آن است، به حدّى که شکاف بردارد.
3. «استثار» از مادّه «استيثار» گرفته شده، و در اينجا به معناى به هيجان درآوردن و منتشر ساختن است.
4. نهج البلاغه، خطبه 93.
5. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7، صفحه 170.
6. شرح نهج البلاغه مرحوم خويى، جلد 7، صفحه 251.
7. نهج البلاغه، خطبه 175.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
☀️امام حسن عسکری علیه السلام:
إيّاكَ وَالإذاعَةَ وطَلَبَ الرِّئاسَةِ فَإنَّهُما يَدعُوانِ إلَى الهَلَكَةِ
🔻از افشاى اسرار و رياست جويى بپرهيز ؛ زيرا اين دو به هلاكت كشانند.
📚گزیده تحف العقول، ص٦٧
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
#موعظه 💥 به وقت شام 🔴 تحولات آخر الزمان حول محور فلسطین و اتفاقات منطقه ✅ محوریت و پیروزیهای ای
4_5812187750559913901.mp3
47.83M
#موعظه
💥 به وقت شام
🔴 تحولات آخر الزمان حول محور فلسطین و اتفاقات منطقه
✅ محوریت و پیروزیهای ایران در جنگ های آخر الزمان
3⃣ فصل دوم
#فلسطین🗝#کلیداسرارآمیزظهور
🎙استاد امینی خواه
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و نود و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ 8- ﺍﺯ " ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻨ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و نود و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 10- " ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ " ﺩﺭ " ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺴﻴﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ، ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﻱ: ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺳﻠﻄﻨﺘﻲ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﻗﻂ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺁﺳﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﺰﻳﺪ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺷﺖ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺳﺘﻢ ﺭﻭﺍ ﻣﻲﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﺧﺘﺮ ﺑﺨﺖ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﻗﺒﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻔﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﻓﺮﻭ ﻣﻲﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻲﺭﻭﻧﺪ. ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻨﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﻨﺎﻟﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻫﻢ، ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﺑﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﻳﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻨﻚ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﻣﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺁﻧﺎﻥ، ﻣﺎﻫﻬﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻲ ﺍﺯ
ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻧﺎﻥ، ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺑﺎﺩ. ﺍﻱ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻋﻄﺎﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺭﺍﺛﺖ ﻭ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﺳﺎﺧﺖ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﻄﺎﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺍﻭ ﺯﻳﺎﺩﺕ ﻭ ﻓﺰﻭﻧﻲ ﺍﺳﺖ.
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 129]
ﺷﻤﺎ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻫﺎﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﻭ ﺍﻟﺠﻠﺎﻝ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺎﺩ. ﺷﻤﺎ ﻭﺍﺭﺙ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻟﺎﻳﺖ، ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺳﺰﺍﻭﺭﺗﺮﻧﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺷﻤﺎ ﺁﺷﻨﺎ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﻗﻠﺒﻲ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺰﺍﺭ ﺷﻤﺎﻳﻢ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻲﺑﻴﻨﻢ ﻭ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻣﻲﺷﻨﻮﻡ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻧﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺣﻘﺎ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻱ ﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﮔﺬﺭﺍﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﻣﻮﻳﻢ ﺭﺍ ﺳﭙﻴﺪ ﻛﺮﺩ. ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﺵ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﺳﻴﺪ ﻣﻲﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﺎﻛﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﺘﺸﻜﺮﻳﻢ. ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺧﻴﺮﺕ ﺩﻫﺎﺩ ﺍﻱ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﺳﺒﻲ ﻭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﻱ ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻴﺪ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﻫﻲ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ
ﻣﻘﺮﺭ ﺩﺍﺭ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۲ الی ۱۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ مراحل تکامل جنی
↩️ نکته ها:
۱ ـ اثبات مبدأ و معاد با یک دلیل
جالب این که در آیات فوق، براى اثبات وجود خدا و قدرت و عظمت او از همان دلیلى استفاده شده است که در سوره حج براى اثبات معاد، و آن دلیل، مراحل مختلف خلقت انسان در عالم جنین است و اتفاقاً در ذیل همین آیات مورد بحث، چنان که دیدیم گریزى به مسأله معاد نیز زده شده است
آرى، از یکسو، مى توان عظمت خدا را از عجائب خلقت انسان در مخفیگاه رحم، که هر روز شکل و نقش تازه اى به خود مى گیرد، شناخت که گوئى جمعى نقاش چیره دست، گروهى صنعتگر و ابداع گر ماهر، در کنار این قطره آب نشسته اند و شب و روز روى آن کار مى کنند و این ذره ناچیز را در زمان بسیار کوتاهى با ظرافت فوق العاده از مراحل و گذرگاه هاى مختلف حیات مى گذرانند.
اگر مى توانستیم از مراحل رشد، و نمو جنین به طور کامل فیلم بردارى کنیم و آنها را از مقابل چشم بگذرانیم، آن گاه مى فهمیدیم چه شگفتى ها در این کار نهفته است؟
هر چند پیشرفت فوق العاده جنین شناسى در عصر ما، و تحقیقات روز افزون دانشمندان و تجربیات و آزمایش هایشان روى این امر، بسیارى از مسائل را روشن ساخته و هنگامى که انسان در برابر نتیجه این تحقیقات قرار مى گیرد بى اختیار جمله فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ را زمزمه مى کند.
و از سوى دیگر، این آفرینش هاى پى در پى که هر روز چهره تازه اى به خود مى گیرد، و اصولاً پیدایش یک انسان کامل از یک قطره کوچک آب، بیانگر قدرت خداوند بر معاد و بازگشت انسان به زندگى مجدد است، و به این ترتیب با بیان یک دلیل، دو هدف و با یک کرشمه دو کار، انجام شده است.
* * *
۲ ـ آخرین مرحله تکامل انسان در رحم
جالب این که: در مراحل پنجگانه اى که براى آفرینش انسان در آیه فوق ذکر شده، همه جا تعبیر به خلق شده است، اما هنگامى که به آخرین مرحله مى رسد، تعبیر به انشاء مى کند.
انشاء همان گونه که ارباب لغت گفته اند به معنى ایجاد کردن چیزى توأم با تربیت آن است.
این تعبیر نشان مى دهد: مرحله اخیر، با مراحل قبل (مرحله نطفه، علقه، مضغه، گوشت و استخوان) کاملاً متفاوت است مرحله اى است مهم که قرآن از آن سر بسته یاد کرده و تنها مى گوید: سپس ما به آن آفرینش تازه اى دادیم و بلافاصله پشت سر آن فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ مى گوید.
این چه مرحله اى است که این قدر شایان اهمیت است، این، همان مرحله اى است که جنین وارد مرحله حیات انسانى مى شود، حس و حرکت پیدا مى کند، و به جنبش در مى آید که در روایات اسلامى از آن تعبیر به مرحله نفخ روح (دمیدن روح در کالبد) شده است.
اینجا است که انسان با یک جهش بزرگ، زندگى نباتى و گیاهى را پشت سر گذاشته و گام به جهان حیوانات و از آن برتر به جهان انسان ها مى گذارد، و فاصله آن با مرحله قبل، آن قدر زیاد است که تعبیر از آن، با جمله ثُمَّ خَلَقْنا کافى نبود و لذا ثُمَّ أَنْشَأْنا فرمود.
در اینجا انسان، ساختمان ویژه اى پیدا مى کند که او را از همه جهان ممتاز مى سازد، به او شایستگى خلافت خدا در زمین مى دهد، و قرعه امانتى را که کوه ها و آسمان ها بار آن را نتوانست کشید، به نام او مى زنند.
در واقع، همینجا است که عالم کبیر با همه شگفتیهایش در این جرم صغیر منطوى و پیچیده مى شود، و به راستى شایسته تَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ است.
* * *
۳ ـ لباس گوشتین بر اندام استخوان ها!
نویسنده تفسیر فى ظلال ، ذیل آیه مورد بحث، جمله عجیبى نقل مى کند و آن این که: جنین بعد از آن که مرحله علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلول هایش تبدیل به سلول هاى استخوانى مى شود، و بعد از آن تدریجاً عضلات و گوشت روى آن را مى پوشاند، بنابراین، جمله کَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً یک معجزه علمى است که پرده از روى این مسأله که در آن روز براى هیچ کس روشن نبود بر مى دارد; زیرا قرآن نمى گوید: ما مضغه را تبدیل به استخوان و گوشت کردیم بلکه مى گوید:
ما مضغه را تبدیل به استخوان کردیم و بر استخوان ها لباس گوشتى پوشاندیم، اشاره به این که: مضغه نخست، تبدیل به استخوان مى شود و بعد از آن گوشت روى آن را مى پوشاند.
* * *
۴ ـ لباس مقاوم براى استخوان ها!
اصولاً، این که: از عضلات تعبیر به لباس مى کند، خود گویاى این واقعیت است که اگر این لباس بر استخوان ها نبود، اندام انسان بسیار زشت و نازیبا بود (درست همانند اسکلت هائى که همه ما خود آن یا لااقل عکس آن را دیده ایم).
از این گذشته لباس، حافظ بدن است، عضلات نیز حافظ استخوان ها هستند که اگر آنها نبودند، ضربه هائى که بر بدن وارد مى شد، استخوان ها را مرتباً صدمه مى زد، یا مى شکست، همچنین، کارى را که لباس در حفاظت انسان از گرما و سرما مى کند، گوشت ها در نگهدارى استخوان ها که ستون اصلى بدن هستند، انجام مى دهند اینها همه، نشان دهنده دقت قرآن در تعبیرات است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2