قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح خطبه ۱۰۵بخش چهارم 🔹 وظايف امام و مردم: در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) به وظايف
📝ترجمه و شرح خطبه ۱۰۵بخش چهارم
🔹 وظايف امام و مردم:
↩️ سپس امام(عليه السلام) به وظايف مردم پرداخته و سه وظيفه عمده براى آنها بيان مى کند. نخست مى فرمايد: «در فرا گرفتن علم بکوشيد پيش از آن که درخت آن بخشکد! و قبل از آن که به خود مشغول گرديد (و به دنيا آلوده شويد). علم و دانش را از نزد اهلش استخراج کنيد!». (فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِيحِ(2) نَبْتِهِ، وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُشْغَلُوا بِأَنْفُسِکُمْ عَنْ مُسْتَثَارِ(3) الْعِلْمِ مِنْ عِنْدَ أَهْلِهِ).
منظور از خشکيدن درخت علم، ممکن است شهادت آن حضرت باشد و منظور از مرکز جوشش علم نيز وجود مبارک خود او باشد. به اين ترتيب، به آنها هشدار مى دهد پيش از آنکه از ميان شما بروم آنچه مى خواهيد بپرسيد و فرا گيريد.
اين سخن همانند چيزى است که در اواخر عمر مبارکش مى فرمود: «سَلوُنِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي; از من به پرسيد پيش از اينکه مرا نيابيد».(4)
اين احتمال نيز وجود دارد که مراد حضرت از اين جمله، خشکيدن درخت وجود انسان باشد; چون انسان در هر سنّ و سالى آماده فراگيرى علوم نيست. و اين تفسير با جمله بعدى هماهنگ است; زيرا هر چه عمر انسان بالاتر رود، هم گرفتارى او بيشتر مى شود و هم استعداد فراگيرى او کمتر مى شود. جمع بين اين دو تفسير نيز کاملا ممکن است.
در بيان دومين و سومين وظيفه مردم چنين مى گويد: «مردم را از منکرات بازداريد، و خودتان نيز مرتکب نشويد، چرا که شما موظّف هستيد اوّل خودتان ترک گناه کنيد، و آنگاه مردم را از آن نهى نماييد!». (وَ انْهَوْا عَنْ الْمُنْکَرِ وَ تَنَاهَوْا عَنْهُ، فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بالنَّهْي بَعْدَ التَّنَاهِي!).
به اين ترتيب، وظيفه مردم اين است که اوّلا: سطح معرفت و علم و آگاهى خود را بالا ببرند; چرا که جهل يکى از عوامل ناهنجارى هاست و ثانياً: درعمل به دستورات خداوند بکوشند و وظيفه امر به معروف و نهى از منکر را که يک وظيفه عمومى است، فراموش نکنند و به يقين اگر حکومت وظايف پنجگانه خود را انجام دهد، و مردم به اين وظايف سه گانه عمل کنند، صلاح و سعادت جامعه را فرا خواهد گرفت.
در اينجا ميان «شارحان نهج البلاغه» سؤالى مطرح شده، سؤالى که به ذهن هر خواننده دقيقى مى آيد و آن اين که: چگونه امام(عليه السلام) نهى از منکر را مشروط به خوددارى شخص خود نهى کننده از منکرات شمرده و فرموده: «فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْىِ بَعْدَ التَّنَاهِي!»
«ابن ابى الحديد» در پاسخ اين اشکال مى گويد: «منظور اين نيست که نهى از منکر مشروط به خوددارى شخص نهى کننده باشد; بلکه منظور اين است که من نخست شما را به خوددارى از منکرات امر کردم و سپس نهى کردن ديگران».(5)
مرحوم «شارح خويى» اين پاسخ را نوعى تکلّف شمرده، سپس افزوده: «بهتر اين است که در پاسخ اين سؤال گفته شود، امام(عليه السلام) در ابتدا هر دو را واجب شمرده (بى آنکه هيچ کدام مشروط به ديگرى باشد) و جمله اخير اشاره به اين است که وجوب خويشتن دارى از منکرات، موکّدتر از وجوب نهى از منکر است! چرا که اصلاح خويشتن، مقدّم بر اصلاح ديگران است».(6)
ولى بهتر اين است که گفته شود: خويشتن دارى از گناه، شرط کمال نهى از منکر است، نه شرط وجوب. زيرا، به يقين انسان وقتى خود مرتکب گناهى شود و بخواهد ديگران را از آن نهى کند، سخن او تأثير چندانى نخواهد داشت و اگر مردم جريان را بدانند او را مورد تمسخر قرار مى دهند و مى گويند:
ببرى مال مسلمان و چو مالت ببرند، بانگ و فرياد برآرى که مسلمانى نيست!
لذا پيشوايان اسلام بر اين معنا تأکيد داشتند که: ما شما را از هر کارى نهى مى کنيم، نخست خودمان از آن پرهيز داريم.
داستان نهى کردن پيامبر(صلى الله عليه وآله) کودکى را از خرما معروف است، که در آن روز که حضرت خرما خورده بود او را نهى نکرد و در ادبيّات فارسى نيز آمده است: رطب خورده منع رطب چون کند!
اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز سوگند ياد مى کند که: «والله! شما را ازهر چيز نهى کردم، قبلا خودم آن را ترک گفتم».(7)
****
✍ پی نوشت:
2. «تصويح» به معناى خشک شدن گياه و چوب و مانند آن است، به حدّى که شکاف بردارد.
3. «استثار» از مادّه «استيثار» گرفته شده، و در اينجا به معناى به هيجان درآوردن و منتشر ساختن است.
4. نهج البلاغه، خطبه 93.
5. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7، صفحه 170.
6. شرح نهج البلاغه مرحوم خويى، جلد 7، صفحه 251.
7. نهج البلاغه، خطبه 175.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
☀️امام حسن عسکری علیه السلام:
إيّاكَ وَالإذاعَةَ وطَلَبَ الرِّئاسَةِ فَإنَّهُما يَدعُوانِ إلَى الهَلَكَةِ
🔻از افشاى اسرار و رياست جويى بپرهيز ؛ زيرا اين دو به هلاكت كشانند.
📚گزیده تحف العقول، ص٦٧
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
#موعظه 💥 به وقت شام 🔴 تحولات آخر الزمان حول محور فلسطین و اتفاقات منطقه ✅ محوریت و پیروزیهای ای
4_5812187750559913901.mp3
47.83M
#موعظه
💥 به وقت شام
🔴 تحولات آخر الزمان حول محور فلسطین و اتفاقات منطقه
✅ محوریت و پیروزیهای ایران در جنگ های آخر الزمان
3⃣ فصل دوم
#فلسطین🗝#کلیداسرارآمیزظهور
🎙استاد امینی خواه
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و نود و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ 8- ﺍﺯ " ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻨ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و نود و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 10- " ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ " ﺩﺭ " ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺴﻴﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ، ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﻱ: ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺳﻠﻄﻨﺘﻲ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﻗﻂ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺁﺳﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﺰﻳﺪ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺷﺖ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺳﺘﻢ ﺭﻭﺍ ﻣﻲﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﺧﺘﺮ ﺑﺨﺖ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﻗﺒﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻔﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﻓﺮﻭ ﻣﻲﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻲﺭﻭﻧﺪ. ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻨﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﻨﺎﻟﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻫﻢ، ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﺑﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﻳﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻨﻚ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﻣﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺁﻧﺎﻥ، ﻣﺎﻫﻬﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻲ ﺍﺯ
ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻧﺎﻥ، ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺑﺎﺩ. ﺍﻱ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻋﻄﺎﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺭﺍﺛﺖ ﻭ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﺳﺎﺧﺖ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﻄﺎﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺍﻭ ﺯﻳﺎﺩﺕ ﻭ ﻓﺰﻭﻧﻲ ﺍﺳﺖ.
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 129]
ﺷﻤﺎ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻫﺎﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﻭ ﺍﻟﺠﻠﺎﻝ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺎﺩ. ﺷﻤﺎ ﻭﺍﺭﺙ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻟﺎﻳﺖ، ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺳﺰﺍﻭﺭﺗﺮﻧﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺷﻤﺎ ﺁﺷﻨﺎ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﻗﻠﺒﻲ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺰﺍﺭ ﺷﻤﺎﻳﻢ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻲﺑﻴﻨﻢ ﻭ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻣﻲﺷﻨﻮﻡ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻧﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺣﻘﺎ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻱ ﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﮔﺬﺭﺍﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﻣﻮﻳﻢ ﺭﺍ ﺳﭙﻴﺪ ﻛﺮﺩ. ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﺵ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﺳﻴﺪ ﻣﻲﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﺎﻛﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﺘﺸﻜﺮﻳﻢ. ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺧﻴﺮﺕ ﺩﻫﺎﺩ ﺍﻱ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﺳﺒﻲ ﻭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﻱ ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻴﺪ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﻫﻲ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ
ﻣﻘﺮﺭ ﺩﺍﺭ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۲ الی ۱۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ مراحل تکامل جنی
↩️ نکته ها:
۱ ـ اثبات مبدأ و معاد با یک دلیل
جالب این که در آیات فوق، براى اثبات وجود خدا و قدرت و عظمت او از همان دلیلى استفاده شده است که در سوره حج براى اثبات معاد، و آن دلیل، مراحل مختلف خلقت انسان در عالم جنین است و اتفاقاً در ذیل همین آیات مورد بحث، چنان که دیدیم گریزى به مسأله معاد نیز زده شده است
آرى، از یکسو، مى توان عظمت خدا را از عجائب خلقت انسان در مخفیگاه رحم، که هر روز شکل و نقش تازه اى به خود مى گیرد، شناخت که گوئى جمعى نقاش چیره دست، گروهى صنعتگر و ابداع گر ماهر، در کنار این قطره آب نشسته اند و شب و روز روى آن کار مى کنند و این ذره ناچیز را در زمان بسیار کوتاهى با ظرافت فوق العاده از مراحل و گذرگاه هاى مختلف حیات مى گذرانند.
اگر مى توانستیم از مراحل رشد، و نمو جنین به طور کامل فیلم بردارى کنیم و آنها را از مقابل چشم بگذرانیم، آن گاه مى فهمیدیم چه شگفتى ها در این کار نهفته است؟
هر چند پیشرفت فوق العاده جنین شناسى در عصر ما، و تحقیقات روز افزون دانشمندان و تجربیات و آزمایش هایشان روى این امر، بسیارى از مسائل را روشن ساخته و هنگامى که انسان در برابر نتیجه این تحقیقات قرار مى گیرد بى اختیار جمله فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ را زمزمه مى کند.
و از سوى دیگر، این آفرینش هاى پى در پى که هر روز چهره تازه اى به خود مى گیرد، و اصولاً پیدایش یک انسان کامل از یک قطره کوچک آب، بیانگر قدرت خداوند بر معاد و بازگشت انسان به زندگى مجدد است، و به این ترتیب با بیان یک دلیل، دو هدف و با یک کرشمه دو کار، انجام شده است.
* * *
۲ ـ آخرین مرحله تکامل انسان در رحم
جالب این که: در مراحل پنجگانه اى که براى آفرینش انسان در آیه فوق ذکر شده، همه جا تعبیر به خلق شده است، اما هنگامى که به آخرین مرحله مى رسد، تعبیر به انشاء مى کند.
انشاء همان گونه که ارباب لغت گفته اند به معنى ایجاد کردن چیزى توأم با تربیت آن است.
این تعبیر نشان مى دهد: مرحله اخیر، با مراحل قبل (مرحله نطفه، علقه، مضغه، گوشت و استخوان) کاملاً متفاوت است مرحله اى است مهم که قرآن از آن سر بسته یاد کرده و تنها مى گوید: سپس ما به آن آفرینش تازه اى دادیم و بلافاصله پشت سر آن فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ مى گوید.
این چه مرحله اى است که این قدر شایان اهمیت است، این، همان مرحله اى است که جنین وارد مرحله حیات انسانى مى شود، حس و حرکت پیدا مى کند، و به جنبش در مى آید که در روایات اسلامى از آن تعبیر به مرحله نفخ روح (دمیدن روح در کالبد) شده است.
اینجا است که انسان با یک جهش بزرگ، زندگى نباتى و گیاهى را پشت سر گذاشته و گام به جهان حیوانات و از آن برتر به جهان انسان ها مى گذارد، و فاصله آن با مرحله قبل، آن قدر زیاد است که تعبیر از آن، با جمله ثُمَّ خَلَقْنا کافى نبود و لذا ثُمَّ أَنْشَأْنا فرمود.
در اینجا انسان، ساختمان ویژه اى پیدا مى کند که او را از همه جهان ممتاز مى سازد، به او شایستگى خلافت خدا در زمین مى دهد، و قرعه امانتى را که کوه ها و آسمان ها بار آن را نتوانست کشید، به نام او مى زنند.
در واقع، همینجا است که عالم کبیر با همه شگفتیهایش در این جرم صغیر منطوى و پیچیده مى شود، و به راستى شایسته تَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ است.
* * *
۳ ـ لباس گوشتین بر اندام استخوان ها!
نویسنده تفسیر فى ظلال ، ذیل آیه مورد بحث، جمله عجیبى نقل مى کند و آن این که: جنین بعد از آن که مرحله علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلول هایش تبدیل به سلول هاى استخوانى مى شود، و بعد از آن تدریجاً عضلات و گوشت روى آن را مى پوشاند، بنابراین، جمله کَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً یک معجزه علمى است که پرده از روى این مسأله که در آن روز براى هیچ کس روشن نبود بر مى دارد; زیرا قرآن نمى گوید: ما مضغه را تبدیل به استخوان و گوشت کردیم بلکه مى گوید:
ما مضغه را تبدیل به استخوان کردیم و بر استخوان ها لباس گوشتى پوشاندیم، اشاره به این که: مضغه نخست، تبدیل به استخوان مى شود و بعد از آن گوشت روى آن را مى پوشاند.
* * *
۴ ـ لباس مقاوم براى استخوان ها!
اصولاً، این که: از عضلات تعبیر به لباس مى کند، خود گویاى این واقعیت است که اگر این لباس بر استخوان ها نبود، اندام انسان بسیار زشت و نازیبا بود (درست همانند اسکلت هائى که همه ما خود آن یا لااقل عکس آن را دیده ایم).
از این گذشته لباس، حافظ بدن است، عضلات نیز حافظ استخوان ها هستند که اگر آنها نبودند، ضربه هائى که بر بدن وارد مى شد، استخوان ها را مرتباً صدمه مى زد، یا مى شکست، همچنین، کارى را که لباس در حفاظت انسان از گرما و سرما مى کند، گوشت ها در نگهدارى استخوان ها که ستون اصلى بدن هستند، انجام مى دهند اینها همه، نشان دهنده دقت قرآن در تعبیرات است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۷ 🤲 شرایط توبه و استغفار واقعی ✔️ نكته ها: 1. شرايط توبه واقعى: نخستين گام در
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۷
🤲 شرایط توبه و استغفار واقعی
↩️ درباره توبه بحث هاى زيادى مطرح است كه در اينجانمى توان به تمام آن پرداخت، ازجمله اين كه قبول شدن توبه عقلى است يا نقلى؟ شرايط توبه و مراتب آن و آثار و بركاتش چيست؟ يكى از بحث ها نيز اين است كه توبه تا چه زمانى پذيرفته مى گردد؟ و چه زمانى درهاى توبه بسته مى شود؟ كه از آيات و روايات استفاده مى شود هنگامى كه انسان در آستانه مرگ قرار گرفت و چشم برزخى پيدا كرد درهاى توبه بسته مى شود.
قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّى تُبْتُ الاْنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً); توبه كسانى كه كارهاى بد انجام مى دهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آن ها فرا مى رسد مى گويد: «الان توبه كردم!» پذيرفته نيست; و نه كسانى كه در حال كفر از دنيا مى روند; اين ها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده ايم».[6]
امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حكمت مورد بحث شرايط توبه كامل و جامع را در عباراتى كوتاه و بسيار پرمعنا بيان فرموده كه چيزى فراتر از آن در امر توبه وجود ندارد.
چنين توبه اى است كه انسان را از هرگونه گناه و از تمام آثار وضعى و تكوينى آن پاك و پاكيزه مى كند و از نفوذ گناه در اعماق وجود انسان جلوگيرى مى نمايد.
البته گاه آلودگى انسان به اندازه اى است كه تصميم به توبه گرفتن كار آسانى نيست; زندگى او آلوده به انواع اموال حرام شده، شغل او و فكر او آلوده به گناه است. در اين گونه موارد تصميم شجاعانه اى لازم است كه توأم با امدادهاى الهى شود و انسان را از منجلاب گناه بيرون آورد. همانگونه كه در داستان معروف ابوبصير و همسايه توبه كارش آمده است.
2. سرگذشت عجيب همسايه ابوبصير:
او مى گويد: همسايه اى داشتم كه از كارگزاران حكومت ظالم (بنى اميه يا بنى عباس) بود و از اين طريق اموال فراوانى را به دست آورده و مشغول عيش و نوش و لهو و لعب بود. اضافه بر اين، افراد فاسد را به مجلس خود دعوت مى كرد. بارها او را نصيحت كردم ولى دست برنداشت اما هنگامى كه زياد اصرار نمودم گفت: اى مرد! من آدمى آلوده به گناهم و تو مرد پاكى هستى اگر شرح حال مرا براى يارت امام صادق(عليه السلام) بازگو كنى اميد مى رود نجات يابم.
✍ پی نوشت:
[6]. نساء، آيه 18 .
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✅ سرمـشقى نيـكـو!
☀️ #امام_مهدی_علیهالسلام :
✓ «در دختر پيامبر خدا، براى من، سرمشقى نيكوست».
⁙ «فِي ابنَةِ رَسولِ اللّهِ صلىالله عليه و آله لي اُسوَةٌ حَسَنَةٌ ».
📚 الغيبة للطوسي: ص٢٨٦ ح٢٤٥
📅 مناسبت امروز: شهادت #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها به روايت ۷۵ روز (۱۱ق)
#فاطمیه
#امام_زمانعلیهالسلام
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و نود و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ 10- " ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ " ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و نود و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 11- " ﺟﺎﺣﻆ " ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﺑﻦ ﺳﺎﺣﺮ ﻧﻘﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺳﺎﻗﻲ ﺳﻴﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ ﻭ " ﺍﺑﺎﺩﻟﺎﻣﻪ " ﺑﻮﺩﻡ، ﺳﻴﺪ ﻣﺴﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺮ ﻫﻢ ﻧﻬﺎﺩ ﻛﻪ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﺷﺖ ﺭﻭﻱ " ﺍﺑﺎﺩﻟﺎﻣﻪ " ﺁﻣﺪ. ﭘﺪﺭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻗﺼﺎﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﻧﻪ ﻣﺮﻳﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻋﻴﺴﻲ ﺷﻴﺮﺕ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﻜﻴﻢ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻴﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺳﻴﺪ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻟﻴﻜﻦ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺑﺪ، ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﭘﺪﺭﻱ ﭘﺴﺖ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 12- ﺷﻴﺦ ﻃﺎﺋﻔﻪ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻟﻲ ﻭﻱ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺟﺒﻠﻪ ﻛﻮﻓﻲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﻋﻔﺎﻥ ﻃﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺁﻳﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺪ ﮔﻮﺋﻲ ﻣﻲﻛﻨﻲ ﻛﻪ: ﻣﺎ ﺑﺎﻝ ﺑﻴﺘﻜﻢ ﻳﺨﺮﺏ ﺳﻘﻔﻪ ﻭ ﺛﻴﺎﺑﻜﻢ ﻣﻦ ﺍﺭﺫﻝ ﺍﻟﺎﺛﻮﺍﺏ ﺟﻌﻔﺮ ﮔﻔﺖ: ﺑﺪ ﻧﮕﻔﺘﻨﻪ ﺍﻡ، ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﻲ ﺧﻮﺏ ﺛﻨﺎ ﻛﻨﻲ ﺩﺳﺖ ﻛﻢ
ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻤﺎﻥ، ﺁﻳﺎ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؟. ﺍﻣﺎ ﺗﺮﺍ ﻣﻌﺬﻭﺭ ﻣﻲﺩﺍﺭﻳﻢ. ﻃﺒﻊ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻋﺮﻱ ﻭ ﻣﻨﺘﻬﺎﻱ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺗﻮ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻛﻢ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺳﺮﻭﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻣﺪﺡ ﺗﺮﺍ ﺍﺯ ﺳﺎﺣﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻃﺮﻑ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎﻱ ﺍﻭ. (ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺴﻮﻝ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺍﺳﺖ) ﻛﻪ ﻧﻬﺎﺩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺮ ﭘﺎﺭﺳﺎﺋﻲ ﻭ ﻧﻴﻜﻮﺋﻲ ﺳﺮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻭ ﺍﻣﺎﻣﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﺖ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺭﺩ. ﻭ ﺍﻭ ﻗﺎﺋﻞ ﻭ ﻗﺎﺻﺪ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﺍﻳﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﺍﻳﺴﺘﻨﺪ، ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺣﺮﻳﻒ ﻣﻲﺷﺘﺎﺑﺪ. ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮﻱ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻭ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ. ﻭ ﺑﻪ ﺷﻴﺮﻱ ﻣﻲﻣﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﺶ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺑﺪﺭﺑﺮ ﻭﻱ ﺳﻠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺍﺳﺮﺍﻓﻴﻞ ﻧﻴﺰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺑﺪﺭ ﺑﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ - ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻃﻴﺮ ﺍﺑﺎﺑﻴﻞ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ - ﭼﻮﻥ
ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﻋﻈﺎﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ. ﺍﻱ ﺟﻌﻔﺮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻌﺮ ﺗﺮﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﭽﺎﺭﮔﺎﻥ ﮔﻔﺖ. ﺟﻌﻔﺮ ﺳﺮ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻫﺎﺷﻢ ﺗﻮ ﺭﺋﻴﺴﻲ ﻭ ﻣﺎ ﭘﻴﺮﻭ. ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ ﺩﻭﻡ ﺑﺸﺎﺭﻩ ﺍﻟﻤﺼﻄﻔﻲ " ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻲ ﻋﻠﻲ ﺍﺑﻦ ﺷﻴﺦ ﺍﻟﻄﺎﻳﻔﻪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
01_Be_Vaghte_Shaam_1403_05_15_Mashhad_Moghadas_Aminikhaah.ir.mp3
26.69M
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه:
🔴 به وقت شام
🎤 جلسه اول
📝 محور سخنرانی
✔️ اوضاع سختی که لرزه به تن انسان میاندازد؛ توصیف وضعیت کاروان اسرای حسینی در مسیر شام
✔️ شهر رازآلود شام؛ از زندگی حضرت ابراهیم (علیهالسلام) تا حکومت حضرت سلیمان (علیهالسلام) و پیدایش یهود
✔️ شهر اعجاب برانگیز شام؛ از وعده تحقق حاکمیت الهی تا مرکز فتنههای قبل از ظهور و پایتخت سفیانی
✔️ محدوده شهر شام: سوریه، لبنان، اردن، فلسطین
✔️ درگیری امیّه و هاشم از قبل اسلام تا زمان ظهور
✔️ سفیانی؛ سپر و مدافع یهودیان در درگیریهای آخرالزمانی
✔️ حتمیت مسئله سفیانی و عدم امکان بداء در آن
✔️ آن که فلسطینیها را بیچاره کرد محمودعباس بود نه نتانیاهو!
✔️ کربلا همچنان جاریست چرا که حقیقت آن جنگ بین اسلام علوی و اسلام اموی بود
✔️ شهر شام؛ منطقهای که بر اساس بغض اهل بیت (علیهمالسلام) تربیت شدند
✔️ روایت جناب سهلبنسعدساعدی از وضعیت شام به هنگام ورود اسرای حسینی
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ
ما بر فراز شما هفت راه [= طبقات هفتگانه آسمان ]را قرار دادیم. و هرگز از خلق (خود) غافل نبوده ایم.
(مؤمنون/17)
***
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ ۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ
و از آسمان، آبى به اندازه معین فرو فرستادیم. و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصى) ساکن نمودیم. و ما بر از بین بردن آن کاملاً قادریم.
(مؤمنون/18)
*
فَأَنشَأْنَا لَكُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَّكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ
پس بوسیله آن باغهایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم. باغهایى که در آن براى شما میوه هاى فراوانى است. و از آن مى خورید.
(مؤمنون/19)
*
وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآكِلِينَ
و (نیز) درختى را که از طور سینا مى روید
[= درخت زیتون]، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مى گردد (آفریدیم).
(مؤمنون/20)
*
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً ۖ نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ
و در آفرینش چهارپایان براى شما عبرتى است. از آنچه (از شیر)
در درون آنهاست به شما مى نوشانیم. و براى شما در آنها منافع بسیار (دیگرى) است. و از (گوشت) آنها مى خورید.
(مؤمنون/21)
*
وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ
و بر آنها و بر کشتیها سوار مى شوید.
(مؤمنون/22)
@Nahjolbalaghe2