eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و بیست و نه 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و سی 🔷 " ﻗﺮﺷﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 40 " ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 39 " ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ " ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ [جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 179] ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻣﺪﺗﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺡ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻡ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﺎﻧﺪ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻛﻮﻩ ﺍﺣﺪ ﻃﻠﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺸﺪ، ﻭ ﻋﻤﺮﺵ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺩﺭﺍﺯ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻭﺩ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﻭﻩ ﻭ ﺻﻔﺎ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺗﺮﺍ، ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻮﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﻧﮕﺮﺩﺩ. ﻭ ﺍﺯ‌ﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ‌ﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﺁﻳﺎ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺷﻨﺎﺳﻲ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﺭﻱ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﺸﻨﻮ ﻭ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ، ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺭﻛﻦ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻋﺘﺮﺗﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺧﺪﺍﻱ ﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﻭﺩ، ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺩﺭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. " ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻨﺠﻲ " ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ " ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻲ ﻓﻀﻞ ﺳﻠﺎﻣﻲ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻫﻞ ﻧﻘﻞ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺴﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺖ ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﺗﺎ ﮔﻮﮊ ﭘﺸﺖ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﭼﻮﻥ ﺯﻩ ﻛﻤﺎﻥ ﻟﺎﻏﺮ ﺷﻮﺩ، ﻭﺗﺮﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎﺗﺸﺶ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ. ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ " ﮔﻨﺠﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 179 " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﻐﺎﺯﻟﻲ ﻓﻘﻴﻪ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻗﺮﺷﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 33 " ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺣﻤﻮﺋﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﻭﻝ " ﺍﻟﻔﺮﺍﺋﺪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﻭﻟﺎﺀ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﻝ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان 🔹 جلسه : دهم 📝 مح
4_5967652166377151046.mp3
24.03M
🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان 🔹 جلسه : یازدهم 📝 محور سخنرانی: 📌 محور دوم: محک در فتنه‌ها؛ چگونه عبور کنیم و چه بر سرمان خواهد آمد؟ * محبت امام زمان (علیه‌السلام)، جاده‌ای پر از گردنه‌های امتحان [1:40] * راستیِ بی‌نقاب؛ در مسلخ صداقت چه کسی تاب می‌آورد؟ [5:11] * مرگ، آینه صدق ایمان؛ آیا آماده رفتن هستیم؟ [7:21] * اصحاب امام زمان (علیه‌السلام)؛ فراتر از فتنه‌ها، پرواز در افق شهادت [12:13] * آنگاه که منبع حقیقت را به بهانه حق‌الناس تنها گذاشتند [15:59] * بهشتِ دیگران، جهنمِ خود؛ حکایت علمای آخرالزمان [19:57] * قائم ما؛ تولدی چون موسی، غیبتی چون عیسی، صبری چون نوح (علیهم‌السلام) [34:48] * از صبر نوح تا انتظار قائم؛ فرجی که درختانش دیر به بار می‌نشینند [39:57] * صبر نوح و میوه‌های آزمون؛ تنها خالص‌ترین‌ها نجات یافتند [44:10] * فرج، ثمره‌ای برای دل‌های خالص، نه همراهان ظاهری [48:46] @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ♨️ گوشه اى از م
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ بعد از قیام قیامت، نخستین مسأله، مسأله سنجش اعمال است، با میزان مخصوصى که در آن روز براى این کار تعیین شده، گروهى اعمال پروزنى دارند که ترازوى اعمال را سنگین مى کند، درباره این گروه مى فرماید: کسانى که ترازوهایشان سنگین است آنها رستگارانند (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). موازین جمع میزان به معنى وسیله سنجش وزن است، و چنان که قبلاً به طور مشروح گفته ایم، منظور از میزان سنجش اعمال یک ترازوى ظاهرى دو کفه و مانند آن که براى سنجش وزن اجسام به کار مى رود نیست. بلکه منظور، وسیله مناسبى است که ارزش اعمال آدمى را با آن مى سنجند، و به تعبیر دیگر، میزان مفهوم وسیعى دارد که همه وسائل سنجش را شامل مى شود، و به طورى که از روایات مختلف برمى آید، میزان سنجش اعمال انسان ها و حتى خود انسان ها در آن روز، پیشوایان بزرگ و انسان هاى نمونه اند. در حدیثى مى خوانیم: اِنَّ أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّهَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ هُمُ الْمَوازِیْنُ: امیر مؤمنان على(علیه السلام) و امامان از دودمان او میزان هاى سنجش اعمالند .(۱) بنابراین، انسان ها و اعمالشان را با پیامبران بزرگ و اوصیاى آنها مقایسه مى کنند، و در این مقایسه روشن مى شود تا چه اندازه با آنها شباهت دارند. از همین طریق، افراد و اعمال وزین، از بى وزن و سنگین، از تو خالى و با ارزش، از بى ارزش، و پرمایه ها از بى مایه، تشخیص داده مى شوند. ضمناً، سرّ ذکر موازین به صورت جمع، نیز روشن مى گردد; چرا که پیشوایان بزرگى که میزان سنجش هستند، متعددند. این احتمال، نیز وجود دارد که هر یک از پیامبران و امامان، و بندگان خاص خدا به حکم شرائط زندگیشان در یک یا چند جهت الگو بودند و هر کدام در جنبه اى به طور آشکارترى مى درخشیدند، و به این ترتیب، هر یک میزان سنجشى در آن قسمت خواهند بود. * * * اما آنها که بر اثر نداشتن ایمان و عمل صالح، میزان اعمالشان سبک (یا بى وزن) است کسانى هستند که: سرمایه وجود خود را از دست داده و زیان کردند و در جهنم جاودانه خواهند بود (وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ). تعبیر، به خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ: جان و سرمایه وجودشان را زیان کردند اشاره لطیفى است به این واقعیت که آنها بزرگترین سرمایه، یعنى هستى خویش را در این بازار تجارت دنیا از دست دادند، بى آن که در برابر آن چیز ارزشمندى به دست آورند. * * * آیه بعد، بخشى از عذاب هاى دردناک آنها را چنین شرح مى دهد: شعله هاى گرم و سوزان آتش، همچون شمشیر به صورت هاى آنها نواخته مى شود (تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ). و آنها از شدت ناراحتى و عذاب، در دوزخ، چهره اى عبوس و در هم کشیده دارند (وَ هُمْ فِیها کالِحُونَ). تَلْفَحُ از ماده لفح (بر وزن فتح) در اصل، به معنى ضربه شمشیر است و از آنجا که شعله هاى آتش، یا نور شدید آفتاب، و باد سموم، همچون شمشیر بر صورت انسان نواخته مى شود، به طور کنایه در این معنى به کار مى رود. کالح از ماده کلوح (بر وزن غروب) به معنى عبوس شدن و در هم کشیدن صورت است، و بسیارى از مفسران آن را چنین تفسیر کرده اند که: بر اثر شعله هاى آتش پوست صورت آنها در هم کشیده مى شود، به طورى که لب ها از هم باز مى ماند.(۲) * * * نکته ها: ۱ ـ آن روز که نسب ها از اثر مى افتد مفاهیمى که در این جهان در محدوده زندگى مادى انسان ها حکم فرما است غالباً در جهان دیگر، دگرگون مى شود، از جمله، مسأله ارتباطات قبیله اى و فامیلى است که در زندگى این دنیا غالباً کارگشا است، و گاهى خود نظامى را تشکیل مى دهد که بر سایر نظامات جامعه حاکم مى گردد. اما با توجه به این که ارزش هاى زندگى در جهان دیگر هماهنگ با ایمان و عمل صالح است، مسأله انتساب به فلان شخص، یا طایفه و قبیله، جائى نمى تواند داشته باشد در اینجا اعضاى یک خاندان به هم کمک مى کنند و یکدیگر را از گرفتارى ها نجات مى دهند، ولى در قیامت چنین نیست آنجا نه از اموال سرشار خبرى است، و نه از فرزندان کارى ساخته است: یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْب سَلِیم: روزى که نه مال سودى مى بخشد و نه فرزندان * تنها نجات از آن کسى است که داراى قلب سلیم باشد .(۳) ✍ پی نوشت: ۱ ـ بحار الانوار ، جلد ۷، صفحه ۲۵۱ (طبع جدید). ۲ ـ تفسیر قرطبى ـ تفسیر فخر رازى ، جلد ۲۳، صفحه ۱۲۳ ـ تفسیر مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۱۱۹ و تفسیر المیزان ، ذیل آیات مورد بحث. ۳ ـ شعراء، آیات ۸۸ و ۸۹. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۴ 🌾 نقش حلم و عقل در اصلاح انسان امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به د
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۴ 🌾 نقش حلم و عقل در اصلاح انسان ↩️ البته حلم و بردبارى در مقابل افراد سفيه و نادان فايده بسيار مهم ديگرى نيز دارد كه در چند مورد از كلمات امام(عليه السلام) به آن اشاره شد و آن اين كه وقتى انسان باشخصيتى در مقابل سفيه سكوت آميخته با حلم مى كند مردم به يارى او برمى خيزند حتى در تعبيرى امام(عليه السلام) مى فرمايد: حلم به منزله عشيره و قبيله اى است كه انسان را در مقابل نادان حمايت مى كند.[4] و براى دفع خطرات هواى نفس دستور مى دهد كه با شمشير عقل با آن مبارزه كن. به يقين خطرناك ترين دشمن  انسان ـ همان گونه كه در روايت نبوى(صلى الله عليه وآله) وارد شده است ـ هواى نفس اوست: (أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِى بَينَ جَنْبَيكَ).[5] و تنها چيزى كه مى تواند در مقابل اين دشمن بسيار خطرناك بايستد همان عقل است; عقلى كه زيان هاى هوى پرستى را براى انسان تشريح مى كند و عاقبت كار هوس بازان را به او نشان مى دهد. هرقدر اين عقل قوى تر باشد بازدارندگى آن بيشتر است و اگر ضعيف و ناتوان گردد هواى نفس بر آن غلبه مى كند و او را به گوشه اى مى راند و محصور مى سازد و خودش يكه تاز ميدان وجود انسان مى شود. در حديثى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «مَن أحَبَّ نَيْلَ الدَّرَجاتِ العُلى فَلْيَغْلِبِ الْهَوى; كسى كه دوست دارد به درجات بالاى فضيلت انسانى برسد بايد بر هواى نفس خود غالب گردد».[6] در حديث ديگرى امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «وَ تَوَقَّ مُجَازَفَةَ الْهَوَى بِدَلاَلَةِ الْعَقْل وَ قِفْ عِنْدَ غَلَبَةِ الْهَوَى بِاسْتِرْشَاءِ الْعِلْم; از بيهوده كارى هواى نفس با راهنمايى عقل پرهيز كن و اگر هواى نفس خواست بر تو غالب شود با راهنمايى علم و انديشه در برابر آن بايست»[7]. [8] * ✍ پی نوشت: [4]. نهج البلاغه، حكمت 418. [5]. بحارالانوار، ج 67، ص 64، ح 1. [6]. غررالحكم، ح 4893. [7]. بحارالانوار، ج 75، ص 163، ح 1. [8]. سند گفتار حكيمانه: از كسانى كه قبل از مرحوم سيد رضى اين گفتار حكيمانه را نقل كرده اند مرحوم كلينى در اصول كافى است كه با تفاوت و اضافه اى آن را نقل كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 300). اضافه مى كنيم: مرحوم آمدى بخشى از آن را در غرر آورده (غررالحكم، ح 300) و زمخشرى در ربيع الابرار آن را به طور كامل نقل كرده است (ربيع الابرار، ج 3، ص 446) و نويرى (متوفاى 733) همين كلام نورانى را با اضافاتى در نهاية الارب آورده است. (نهاية الارب، ج 6، ص 96)   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۞ بـهشـت می‌خواهیـد، بـرویـد سـراغ مـادر! (ﷺ) : ✧ الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ . بهشت، زير پاى مادران است. ◌ كنز العمّال :ح۴۵۴۳۹ : ✓ اینکه در روایت دارد که «اَلجَنَّةُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات»، «تَحتَ اَقدام» یک کنایه است، تعبیر کنایی است؛ «بهشت زیر پای مادر است» یعنی دم دست مادر است. شما بهشت می‌خواهید، بروید سراغ مادر؛ او بهشت را به شما خواهد داد. 💚 به او محبّت کنید، به او مهربانی کنید، به او خدمت کنید، از او اطاعت کنید، به او احترام کنید، او بهشت را به شما خواهد داد. @Nahjolbalaghe2
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۰۱ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ بعد از قیام قیامت، نخستین مسأله، مسأله سنجش اعمال است، با میزان مخصوصى که در آن روز براى این کار تعیین شده، گروهى اعمال پروزنى دارند که ترازوى اعمال را سنگین مى کند، درباره این گروه مى فرماید: کسانى که ترازوهایشان سنگین است آنها رستگارانند (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). موازین جمع میزان به معنى وسیله سنجش وزن است، و چنان که قبلاً به طور مشروح گفته ایم، منظور از میزان سنجش اعمال یک ترازوى ظاهرى دو کفه و مانند آن که براى سنجش وزن اجسام به کار مى رود نیست. بلکه منظور، وسیله مناسبى است که ارزش اعمال آدمى را با آن مى سنجند، و به تعبیر دیگر، میزان مفهوم وسیعى دارد که همه وسائل سنجش را شامل مى شود، و به طورى که از روایات مختلف برمى آید، میزان سنجش اعمال انسان ها و حتى خود انسان ها در آن روز، پیشوایان بزرگ و انسان هاى نمونه اند. در حدیثى مى خوانیم: اِنَّ أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّهَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ هُمُ الْمَوازِیْنُ: امیر مؤمنان على(علیه السلام) و امامان از دودمان او میزان هاى سنجش اعمالند .(۱) بنابراین، انسان ها و اعمالشان را با پیامبران بزرگ و اوصیاى آنها مقایسه مى کنند، و در این مقایسه روشن مى شود تا چه اندازه با آنها شباهت دارند. از همین طریق، افراد و اعمال وزین، از بى وزن و سنگین، از تو خالى و با ارزش، از بى ارزش، و پرمایه ها از بى مایه، تشخیص داده مى شوند. ضمناً، سرّ ذکر موازین به صورت جمع، نیز روشن مى گردد; چرا که پیشوایان بزرگى که میزان سنجش هستند، متعددند. این احتمال، نیز وجود دارد که هر یک از پیامبران و امامان، و بندگان خاص خدا به حکم شرائط زندگیشان در یک یا چند جهت الگو بودند و هر کدام در جنبه اى به طور آشکارترى مى درخشیدند، و به این ترتیب، هر یک میزان سنجشى در آن قسمت خواهند بود. * * * اما آنها که بر اثر نداشتن ایمان و عمل صالح، میزان اعمالشان سبک (یا بى وزن) است کسانى هستند که: سرمایه وجود خود را از دست داده و زیان کردند و در جهنم جاودانه خواهند بود (وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ). تعبیر، به خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ: جان و سرمایه وجودشان را زیان کردند اشاره لطیفى است به این واقعیت که آنها بزرگترین سرمایه، یعنى هستى خویش را در این بازار تجارت دنیا از دست دادند، بى آن که در برابر آن چیز ارزشمندى به دست آورند. * * * آیه بعد، بخشى از عذاب هاى دردناک آنها را چنین شرح مى دهد: شعله هاى گرم و سوزان آتش، همچون شمشیر به صورت هاى آنها نواخته مى شود (تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ). و آنها از شدت ناراحتى و عذاب، در دوزخ، چهره اى عبوس و در هم کشیده دارند (وَ هُمْ فِیها کالِحُونَ). تَلْفَحُ از ماده لفح (بر وزن فتح) در اصل، به معنى ضربه شمشیر است و از آنجا که شعله هاى آتش، یا نور شدید آفتاب، و باد سموم، همچون شمشیر بر صورت انسان نواخته مى شود، به طور کنایه در این معنى به کار مى رود. کالح از ماده کلوح (بر وزن غروب) به معنى عبوس شدن و در هم کشیدن صورت است، و بسیارى از مفسران آن را چنین تفسیر کرده اند که: بر اثر شعله هاى آتش پوست صورت آنها در هم کشیده مى شود، به طورى که لب ها از هم باز مى ماند.(۲) * * * نکته ها: ۱ ـ آن روز که نسب ها از اثر مى افتد مفاهیمى که در این جهان در محدوده زندگى مادى انسان ها حکم فرما است غالباً در جهان دیگر، دگرگون مى شود، از جمله، مسأله ارتباطات قبیله اى و فامیلى است که در زندگى این دنیا غالباً کارگشا است، و گاهى خود نظامى را تشکیل مى دهد که بر سایر نظامات جامعه حاکم مى گردد. اما با توجه به این که ارزش هاى زندگى در جهان دیگر هماهنگ با ایمان و عمل صالح است، مسأله انتساب به فلان شخص، یا طایفه و قبیله، جائى نمى تواند داشته باشد در اینجا اعضاى یک خاندان به هم کمک مى کنند و یکدیگر را از گرفتارى ها نجات مى دهند، ولى در قیامت چنین نیست آنجا نه از اموال سرشار خبرى است، و نه از فرزندان کارى ساخته است: یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْب سَلِیم: روزى که نه مال سودى مى بخشد و نه فرزندان * تنها نجات از آن کسى است که داراى قلب سلیم باشد .(۳) ✍ پی نوشت: ۱ ـ بحار الانوار ، جلد ۷، صفحه ۲۵۱ (طبع جدید). ۲ ـ تفسیر قرطبى ـ تفسیر فخر رازى ، جلد ۲۳، صفحه ۱۲۳ ـ تفسیر مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۱۱۹ و تفسیر المیزان ، ذیل آیات مورد بحث. ۳ ـ شعراء، آیات ۸۸ و ۸۹. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2