قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. ✅تفسیر سوره واقعه 📚۱ ـ قسمت اول حدیث در تفسیر مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث آمده، و قسمت دوم د
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
۶۸أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ
۶۹أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ
۷٠لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ
۷۱أَ فَرَأَیْتُمُ النّارَ الَّتِی تُورُونَ
۷۲أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ
۷۳نَحْنُ جَعَلْناها تَذْکِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ
۷۴فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ
ترجمه:
۶۸ ـ آیا به آبى که مى نوشید اندیشیده اید؟!
۶۹ ـ آیا شما آن را از ابر نازل کرده اید یا ما نازل مى کنیم؟!
۷٠ ـ هرگاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار مى دهیم; پس چرا شکر نمى کنید؟!
۷۱ ـ آیا درباره آتشى که مى افروزید فکر کرده اید؟!
۷۲ ـ آیا شما درخت آن را آفریده اید یا ما آفریده ایم؟!
۷۳ ـ ما آن را وسیله یادآورى (براى همگان) و وسیله زندگى براى مسافران قرار داده ایم!
۷۴ ـ حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن (و او را پاک و منزه بشمار)!
⬇️تفسیر:
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ۶۸أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذ
✨
✅ادامه تفسیرسوره واقعه
💥این آب و آتش از کیست؟
در این بخش از آیات، اشاره به
🔹ششمین و هفتمین دلیل معاد، مى کند که، بیانگر قدرت خداوند بر همه چیز و بر احیاى مردگان است.
🔹نخست مى فرماید: آیا به آبى که مى نوشید، اندیشیده اید ؟ (أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ).
آیا شما آن را از ابر نازل مى کنید؟ یا ما نازل مى کنیم ؟
✨(أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ).
مُزْن (بر وزن حزن) آن گونه که راغب در مفردات مى گوید: به معنى ابرهاى روشن است، و بعضى آن را به ابرهاى باران زا تفسیر کرده اند.(۱)
🍃این آیات، وجدان انسانها را در برابر یک سلسله سؤالها قرار مى دهد، و از آنها اقرار مى گیرد، و در واقع مى گوید: آیا درباره این آبى که مایه حیات شما است، و پیوسته آن را مى نوشید، هرگز فکر کرده اید؟
چه کسى، به آفتاب فرمان مى دهد بر صفحه اقیانوسها بتابد؟ و از میان آبهاى شور و تلخ تنها ذرات آب خالص، شیرین و پاک از هر گونه آلودگى را جدا ساخته، و به صورت بخار، به آسمان بفرستد؟
چه کسى، به این بخارات دستور مى دهد، دست به دست هم دهند و فشرده شوند، و قطعات ابرهاى باران زا را تشکیل دهند؟
چه کسى، دستور حرکت به بادها، و جابجا کردن قطعات ابرها، و فرستادن آنها را بر فراز زمینهاى خشک و مرده مى دهد؟
چه کسى، به طبقات بالاى هوا این خاصیت را بخشیده که، به هنگام سرد شدن، توانائى جذب بخار را از دست دهد، و در نتیجه، بخارات موجود به صورت قطرات باران، نرم و ملایم، آهسته و پى در پى، بر زمینها فرود آیند؟
🔻اگر یکسال خورشید اعتصاب کند، بادها از حرکت بایستند، قطعات بالاى جوّ، بخارات را مصرانه در خود نگهدارند، و آسمان بر زمین بخیل گردد، آنچنان که زرع و نخیل لب تر نکنند، همه شما از تشنگى هلاک مى شوید، و حیوانات و باغها و زراعتهاى شما مى خشکد.
کسى که این قدرت را دارد که با وسایلى این چنین ساده، آنچنان برکاتى براى شما فراهم سازد، آیا قادر بر احیاى مردگان نیست؟
این خود یک نوع احیاى مردگان است، احیاى زمینهاى مرده که، هم نشانه توحید و عظمت خدا است، و هم دلیل بر رستاخیز و معاد.
و اگر مى بینیم در آیات فوق، فقط روى آب نوشیدنى تکیه شده، و از تأثیر آن در مورد حیات حیوانات و گیاهان سخنى به میان نیامده، به خاطر اهمیت فوق العاده آب براى حیات خود انسان است، به علاوه در آیات، قبل اشاره اى به مسأله زراعت شده بود، و نیازى به تکرار نبود.
👌جالب این که، اهمیت آب، و نقش آن در زندگى بشر، نه تنها با گذشت زمان و پیشرفت صنایع و علم و دانش انسان کم نمى شود، بلکه بر عکس، انسان صنعتى نیاز بیشترى به آب دارد، لذا، بسیارى از مؤسسات عظیم صنعتى، فقط در کنار رودخانه هاى عظیم، قدرت فعالیت دارند.
▫️سرانجام در آیه بعد، براى تکمیل همین بحث مى افزاید: اگر بخواهیم این آب گوارا و شیرین را به صورت تلخ و شور قرار مى دهیم
✨ (لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً).(۲)
پس چرا شکر این نعمت بزرگ را بجا نمى آورید ؟
✨(فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ).
آرى، اگر خدا مى خواست، به املاح محلول در آب نیز، اجازه مى داد که، همراه ذرات آب تبخیر شوند، و دوش به دوش آنها به آسمان صعود کنند، و ابرهائى شور و تلخ تشکیل داده، قطره هاى بارانى درست همانند آب دریا شور و تلخ فرو ریزند!
🍃 اما او به قدرت کامله اش این اجازه را به املاح نداد، نه تنها املاح در آب، بلکه میکربهاى موذى و مضر و مزاحم نیز اجازه ندارند همراه بخارات آب به آسمان صعود کنند، و دانه هاى باران را آلوده سازند، به همین دلیل، قطرات باران هرگاه هوا آلوده نباشد، خالص ترین، پاکترین، و گواراترین آبها است.
أُجاج در اصل از اجیج آتش، یعنى برافروختگى و سوزندگى آن گرفته شده است، و به آبهائى که به خاطر شورى یا تلخى و حرارت، دهان را مى سوزاند اجاج مى گویند.
🌺این سخن را با حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم، در این حدیث مى خوانیم:
🍃إِنَّ النَّبِىَّ کانَ إِذا شَرِبَ الْماءَ قالَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى سَقانا عَذْباً فُراتاً بِرَحْمَتِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْهُ مِلْحاً أُجاجاً بِذُنُوبِنا!:
🌿هنگامى که حضرت آب مى نوشید مى فرمود: حمد براى خداوندى که به رحمتش ما را از آب شیرین و گوارا سیراب کرد، و آن را به خاطر گناهانمان شور و تلخ قرار نداد !.(۳)
🔹سرانجام، به هفتمین و آخرین دلیل معاد در این سلسله آیات مى رسیم، و آن آفرینش آتش است، آتشى که از مهمترین ابزار زندگى بشر، و مؤثرترین وسیله، در تمام صنایع است، مى فرماید: آیا هیچ درباره آتشى که مى افروزید اندیشیده اید ؟
✨(أَ فَرَأَیْتُمُ النّارَ الَّتِی تُورُونَ).
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۲۱-باز هم به زياد بن ابيه
💥#سفارشبهميانهروي
اي زياد، از اسراف بپرهيز، و ميانه روي را برگزين، از امروز به فكر فردا باش، و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار، و زيادي را براي روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست. آيا اميد داري خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالي كه از متكبران باشي؟ و آيا طمع داراي ثواب انفاق كنندگان را دريابي در حالي كه در ناز و نعمت قرار داري؟ و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمتها محروم مي كني؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده، و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد با درود.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#باهمنهجالبلاغهبخوانیم
#نامهها
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۲۱-باز هم به زياد بن ابيه 💥#سفارشبهميانهروي اي زياد، از اسراف بپرهيز، و مي
✨
✅شرح نامه ۲۱
( مکارم شیرازی )
از نامه هاى امام(عليه السلام) است که آن را نيز براى زياد نوشته است.(1)
📜نامه در یک نگاه:
از صدر این نامه که در انساب
الاشراف بلاذرى آمده، استفاده مى شود که افرادى به امام(علیه السلام) خبر داده بودند که زیاد مرتکب کارهاى خلافى مى شود از جمله اینکه سفره رنگین با چند نوع غذا ترتیب مى دهد و در برخورد با افراد، متکبرانه برخورد مى کند. امام(علیه السلام) در این نامه او را از اسراف، تکبر و دنیاپرستى برحذر مى دارد و به او تأکید مى فرماید که به فکر آخرتش باشد.
🍃امام(عليه السلام) باز هم «زياد» را اندرز مى دهد:
اين نامه مقدّمه اى دارد که با توجّه به آن، تفسير آنچه را مرحوم سيّد رضى آورده مى توان دريافت. در مقدمه اين نامه چنين آمده که سعد (فرستاده امير مؤمنان على(عليه السلام)) گفته است که تو به او دشنام داده اى و تهديد کرده اى و بر اثر کبر و غرور اجازه ملاقات به او نداده اى. چه چيز تو را به اين تکبر فرا خوانده در حالى که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: بزرگى شايسته ذات پاک خداست و هرکس در اين امر با خدا به منازعه برخيزد خدا او را در هم مى شکند؟ (اضافه بر اين) سعد به من خبر داده که تو انواع مختلف غذاها را در روز واحد بر سر سفره خود حاضر مى کنى و همه روز بدن خود را با روغن مخصوص چرب مى کنى (که در واقع نوعى وسيله آرايش آن روز بود).(2)
سپس امام(عليه السلام) به او دستور صدقه در راه خدا و کمک به ضعفا و فقرا مى دهد و همچنين به او مى فرمايد: سخنان تو سخنان نيکان است اما عملت عمل خاطيان و گنهکاران. اگر واقعاً چنين باشد به خود ستم کردى و اعمالت را بر باد دادى... .(3)
با توجّه به آنچه در بالا آمد به سراغ تفسير نامه مطابق آنچه مرحوم سيّد رضى آورده است مى رويم. امام(عليه السلام) نخست چهار دستور ضمن عباراتى کوتاه و پرمعنا به زياد مى دهد ابتدا مى فرمايد:
«(اى زياد) اسراف را کنار بگذار و ميانه روى را پيشه نما»; (فَدَعِ الاِْسْرَافَ مُقْتَصِداً).
اشاره به سفره هاى رنگين زياد و تجمّل پرستى اوست که اين کار براى همه مسلمانان نکوهيده است مخصوصاً براى حاکمان و منصوبين از طرف آنها.
🔻البتّه اسراف منحصر به زياده روى در غذا و امثال آن نيست، بلکه زياده روى در همه چيز در اسلام نکوهش شده است حتى در عبادات که گاهى سبب خستگى و بى ميلى به اطاعت و عبادت مى شود.
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْقَصْدَ أَمْرٌ يُحِبُّهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ وَإِنَّ السَّرَفَ أَمْرٌ يُبْغِضُهُ اللهُ حَتَّى طَرْحَکَ النَّوَاةَ فَإِنَّهَا تَصْلُحُ لِلشَّيْءِ وَحَتَّى صَبَّکَ فَضْلَ شَرَابِکَ;
🍃 ميانه روى چيزى است که خداوند متعال آن را دوست دارد و خداوند اسراف را مبغوض مى شمرد حتى دور انداختن يک هسته خرما، زيرا به درد چيزى مى خورد و حتى ريختن اضافه آب که در ظرف آب خورى باقى مى ماند».(4)
آن گاه امام(عليه السلام) در دومين توصيه به او مى فرمايد: «و از امروز به فکر فردا باش»;
(وَاذْکُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً).
اين همان چيزى است که قرآن مجيد بارها بر آن تکيه کرده است گاه مى فرمايد:
✨«(وَمَا تُقَدِّمُوا لاَِنفُسِکُمْ مِنْ خَيْر تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ);
هر کار خيرى را براى خودتان از پيش مى فرستيد آن را نزد خدا (در سراى ديگر) خواهيد يافت».(5)
گاه مى فرمايد:
✨ «(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ);
اى کسانى که ايمان آورده ايد، تقواى الهى پيشه کنيد و هر کس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده; و تقواى الهى داشته باشيد که خداوند از آنچه انجام مى دهيد آگاه است».(6)
پيداست هرگاه انسان توجّه داشته باشد که امروز را فردايى است، فردايى جاودان که نياز او به اموال و ثروتهاى دنيا در آن روز بسيار بيشتر است، به يقين به جاى عياشى و خوش گذرانى به کارهاى خير روى مى آورد و بيش از حد نياز خود را در اين دنيا براى آن روز ذخيره مى کند.
🔹حضرت در سومين و چهارمين توصيه مى فرمايد: «و از اموال دنيا به مقدار ضرورت براى خود نگاه دار و اضافه بر آن را براى روز نيازت از پيش بفرست»;
(وَأَمْسِکْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِکَ).
🌱ادامه دارد...
⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۸/به مردم مصر
🌿 #ويژگيهایبيمانندمالكاشتر
از بنده خدا، علي امير مومنان، به مردمي كه براي خدا به خشم آمدند، آن هنگام كه ديگران خدا را در زمين نافرماني كردند، و حق او را نابود نمودند، پس ستم، خيمه خود را بر سر نيك و بد، مسافر و حاضر، و بر همگان، برافراشت، نه معروفي ماند كه در پناه آن آرامش يابند، و نه كسي از زشتيها نهي مي كرد پس از ستايش پروردگار! من بنده اي از بندگان خدا را به سوي شما فرستادم، كه در روزهاي وحشت، نمي خوابد، و در لحظه هاي ترس از دشمن روي نمي گرداند، بر بدكاران از شعله هاي آتش تندتر است، او مالك پسر حارث مذحجي است، آنجا كه با حق است، سخن او بشنويد، و از او اطاعت كنيد، او شمشيري از شمشيرهاي خداست، كه نه تيزي آن كند مي شود، و نه ضربت آن بي اثر است، اگر شما را فرمان كوچ كردن داد، كوچ كنيد، و اگر گفت بايستيد، بايستيد، كه او در پيش روي و عقب نشيني و حمله، بدون فرمان من اقدام نمي كند مردم مصر! من شما را بر خود برگزيدم كه او را براي شما فرستادم، زيرا او را خيرخواه شما ديدم، و سرسختي او را در برابر دشمنانتان پسنديدم.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه۳۸
شرح_صوتی_نامه_۳۸.mp3
7.22M
✅شرح نامه ۳۸
#ویژگیهایبیمانندمالکاشتر
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
109.الكافرون.mp3
260.6K
✅ سوره کافرون
🎤استاد خلیل الحصری
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیرسوره واقعه 💥این آب و آتش از کیست؟ در این بخش از آیات، اشاره به 🔹ششمین و هفتمین
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
... آیا شما درخت آن را آفریده اید یا ما آفریده ایم ؟
✨(أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ).
🔹 تُورُون از ماده ورى (بر وزن نفى) به معنى مستور ساختن است، و به آتشى که در وسائل آتش افروزى نهفته است و آن را از طریق جرقه زدن بیرون مى آورند، ورى و ایراء مى گویند.
توضیح این که: براى افروختن آتش، و ایجاد جرقه نخستین که، امروز از کبریت و فندک و مانند آن استفاده مى کنند، در گذشته، گاه از آهن و سنگ چخماق بهره مى گرفتند، و آنها را به یکدیگر مى زدند و جرقه ظاهر مى شد، اما اعراب حجاز از دو نوع درخت مخصوص که در بیابانها مى روئید و به نام مرخ و عفار نامیده مى شد، به عنوان دو چوب آتش زنه، استفاده مى کردند، اولى را زیر قرار مى دادند و دومى را روى آن مى زدند، و مانند سنگ و چخماق جرقه از آن تولید مى شد.
🍃غالب مفسران، آیات فوق را به همین معنى تفسیر کرده اند که: خداوند مى خواهد از آتشى که در چوب این گونه درختان نهفته شده، و از آن به عنوان آتش زنه استفاده مى شود، استدلال بر نهایت قدرت خود کند، که در شجر اخضر (درخت سبز) آتش و نار آفریده است، در حالى که، جان درخت در آب است، آب کجا و آتش کجا؟!
آن کس که چنین توانائى دارد که، این آب و آتش را در کنار هم، بلکه در درون هم نگهدارى کند، چگونه نمى تواند مردگان را لباس حیات بپوشاند، و در
رستاخیز زنده کند؟
شبیه همین دلیل براى معاد، در آیات آخر سوره یس نیز آمده است:
✨الَّذِى جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ: همان کسى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید، و شما به وسیله آن آتش مى افروزید .(۴)
🔹ولى، همان گونه که در تفسیر آیه فوق، مشروحاً بیان کردیم، این تعبیر قرآنى مى تواند اشاره به دلیل لطیفترى که، همان رستاخیز انرژیهاست، بوده باشد، و به تعبیر دیگر، در اینجا سخن تنها از آتش زنه نیست، بلکه سخن از خود آتش گیر، یعنى چوب و هیزم که، به هنگام سوختن، آن همه حرارت و انرژى را آزاد مى کند، نیز هست.
🍃توضیح این که: از نظر علمى ثابت شده آتشى که امروز به هنگام سوختن چوبها مشاهده مى کنیم، همان حرارتى است که درختان، طى سالیان دراز از آفتاب گرفته، و در خود ذخیره کرده اند، ما فکر مى کنیم تابش پنجاه سال نور آفتاب بر بدنه درخت، از میان رفته، غافل از این که تمام آن حرارت در درخت ذخیره شده، و به هنگامى که جرقه آتش به چوبهاى خشک مى رسد و شروع به سوختن مى کند، آن حرارت و نور و انرژى را پس مى دهند.
یعنى در اینجا رستاخیز و معادى برپا مى شود، و انرژیهاى مرده از نو زنده مى شوند و جان مى گیرند، و به ما مى گویند: خدائى که رستاخیز ما را فراهم ساخت، قدرت دارد رستاخیز شما انسانها را نیز فراهم سازد!
(براى توضیح بیشتر در این زمینه به بحث مشروحى که در جلد ۱۸ صفحه ۴۶۱ تا ۴۶۷ بیان کرده ایم مراجعه کنید).
🔸جمله تُورُون که به معنى آتش افروختن است، گرچه معمولاً در اینجا به استفاده از آتش زنه تفسیر شده، ولى هیچ مانعى ندارد که آتش گیره (هیزم) را نیز شامل شود; زیرا به هر حال آتشى است پنهان، که آشکار مى گردد.
البته این دو معنى با هم منافات ندارد، معنى اول را عموم مردم مى فهمند، و معنى دوم، که معنى دقیقترى است، با گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش آشکار گشته است.
در آیه بعد، براى تأکید بحثهاى فوق، مى افزاید: ما این آتشى را که از این درختان خارج مى شود وسیله یادآورى براى همگان، و نیز وسیله زندگى براى مسافران قرار داده ایم (نَحْنُ جَعَلْناها تَذْکِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ).
🔹بازگشت آتش از درون درختان سبز، از یک سو، یادآور بازگشت روح به بدنهاى بى جان در رستاخیز است، و از سوى دیگر، این آتش، تذکرى است نسبت به آتش دوزخ; چرا که طبق حدیثى، پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)
فرمود:
🍃نارُکُمْ هذِهِ الَّتِى تُوقِدُونَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِیْنَ جُزْءاً مِنْ نارِ جَهَنَّمَ: این آتشى که برمى افروزید یک جزء از هفتاد جزء آتش دوزخ است !.(۵)
🌱ادامه دارد...
⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
🌹✨🍃
✅اعمال ماه رجب
👇🏻👇🏻👇🏻
https://hawzah.net/fa/occation/view/66255/
🌷🌷🌷
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۳ ...و اسفناک تر اين که «در سرزمينى مى زيستند که دانشمندش به حکم اجبار لب
✨
✅ادامه شرح خطبه ۲بخش ۳
...مطالعه اين جمله هاى تکان دهنده براى امروز ما مسلمانها و آنچه را در دنياى حاضر و عصر تمدن ماشينى مى بينيم نيز هشدار ديگرى است; چرا که جمله به جمله آن کاملا بر اوضاع و احوال کنونى دنياى مادّى قابل تطبيق است. امروز هم مردم در درون فتنه ها فرو رفته اند، ارکان ايمان و يقين متزلزل شده، راه هاى شناخت حق، در ميان تبليغات زيانبار و آلودگى به فساد اخلاق پنهان گشته، امور مردم پراکنده و متشتّت و راه فرار از فتنه ها پيچيده، گمراهى و نابينايى فرا گير و هدايت به فراموشى سپرده شده است. گناه و معصيت جامعه بشرى را فرا گرفته و شياطين يکّه تاز ميدان جهانند.
آرى! هم در عصر آن امام بزرگوار مردم غفلت زده به سوى ارزشهاى جاهلى روى آورده بودند و هم در عصر ما و عجيب تر اين که چنان مردم آن زمان به خواب فرو رفته بودند که فريادهاى بيدارگر اين معلّم بزرگ، جز در گروه خاصّى اثر نکرد و همچنان به راه خود ادامه دادند و ارزشهاى عصر جاهليّت را يکى پس از ديگرى زنده کردند و سرانجام حکومت اسلامى تبديل به خلافت امويان و عبّاسيان شد و نه تنها پيشرفت اسلام را در جهان، متوقّف ساخت که ضربه هاى شديدى بر پيکر اسلام و مسلمين وارد کرد!
▫️براى تکميل اين بحث شايسته است نگاه عميق ترى به اوضاع مردم از جهات مختلف در عصر جاهليّت داشته باشيم و آنچه را امام(عليه السلام) در جمله هاى کوتاه و پرمعنايش بيان فرموده گسترده تر در لابه لاى آيات قرآن و تواريخ آن زمان مشاهده کنيم.
🍂جاهليّت عرب ـ و جاهليّتهاى مشابه آن در اقوام ديگر ـ نشان دهنده مجموعه اى از عقايد باطل و خرافات و آداب و رسوم غلط و گاه زشت و شرم آور و کارهاى بيهوده و برخوردهاى قساوتمندانه بوده، بتهايى را از سنگ و چوب مى تراشيدند و پرستش مى کردند و در مشکلات خود به آن پناه مى بردند و اين موجودات بى شعور را شفيعان درگاه خدا و حاکم بر مقدّرات و خير و شرّ خود، مى پنداشتند.
🔻تنها دختران خود را با دست خويش ـ به عنوان دفاع از ناموس يا به عنوان اين که دختر ننگى است در خانواده ـ زنده به گور نمى کردند، بلکه گاه پسران خود را نيز با دست خود به قتل مى رساندند، گاه به عنوان قربانى براى بتها و گاه به خاطر فقر و تنگدستى شديد!(22) و نه تنها از اين جنايت عظيم و بى مانند، نگران نبودند بلکه به آن افتخار مى کردند و از نقاط مثبت خانواده خود مى شمردند!
♦️مراسم نماز و نيايش آنها کف زدنها و سوت کشيدن هاى ممتدّ، کنار خانه کعبه بود و حتّى زنانشان به صورت برهنه مادرزاد احياناً اطراف خانه خدا طواف مى کردند و آن را عبادت مى شمردند.(23)
جنگ و خونريزى و غارتگرى مايه مباهاتشان بود و زن در ميان آنان متاع بى ارزشى محسوب مى شد که از ساده ترين حقوق انسانى محروم بود و حتّى گاه بر روى آن قمار مى زدند.
فرشتگان را دختران خدا مى دانستند در حالى که ـ همان گونه که در بالا اشاره شد ـ تولّد دختر را ننگ خانواده خود مى پنداشتند:
✨«وَيَجْعَلُونَ للهِِ الْبَناتِ سِبْحانَهُ وَلَهُمْ ما يَشْتَهُونَ»(24) «اَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ اِناثاً وَهُمْ شاهِدُونَ».(25)
آنها احکام خرافى عجيبى داشتند، از جمله مى گفتند: جنينهايى که در شکم حيوانات ماست، سهم مردان است و بر همسران حرام است امّا اگر مرده متولّد شود همگى در آن شريکند.(26)
هنگامى که از همسر خود ناراحت مى شدند و مى خواستند او را مورد غضب شديد قرار دهند، ظهار مى کردند، يعنى کافى بود به او بگويند: «اَنْتِ عَلَىَّ کَظَهْر اُمّى; تو نسبت به من همچون مادرم هستى» اين سخن به عقيده آنها سبب مى شد که آن زن به منزله مادر باشد و تحريم گردد، بى آن که حکم طلاق را داشته باشد و به اين ترتيب زن را در يک حال بلاتکليفى مطلق قرار مى داد.(27)
از ويژگيهاى دردناک عصر جاهليّت مسأله جنگ و خونريزى وسيع و گسترده و کينه توزيهايى بود که پدران براى فرزندان به ارث مى گذاشتند. همان وضع وخيمى که قرآن مجيد از آن به «شَفا حُفْرَة مِنَ النّارِ» (لبه پرتگاه آتش) تعبير کرده مى فرمايد:
✨«وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْکُمْ اِذْ کُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً وَکُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَة مِنَ النّار فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها;
نعمت بزرگ خدا را بر خويشتن به ياد آريد که دشمن يکديگر بوديد و خدا در ميان دلهاى شما الفت ايجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شديد، و شما بر لب پرتگاهى از آتش بوديد خدا شما را نجات داد».(28)
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
شرح_صوتی_خطبه_۳۲_جلسه_۱.mp3
7.38M
✅شرح خطبه ۳۲
🔹روزگار و مردمان
سیر ارتجاعی امت اسلامی
✅قسمت اول
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨
📚نهج البلاغه/خطبه۳۲-روزگار و مردمان
سير ارتجاعي امت اسلامي
🌷اي مردم، در روزگاري كينه توز، و پر از ناسپاسي و كفران نعمتها، صبح كرده ايم، كه نيكوكار، بدكار به شمار مي آيد، و ستمگر بر تجاوز و سركشي خود مي افزايد، نه از آنچه مي دانيم بهره مي گيريم، و نه از آنچه نمي دانيم، مي پرسيم، و نه از هيچ حادثه مهمي تا به ما فرود نيايد، مي ترسيم.
🌿اقسام مردم (روانشناسي اجتماعي مسلمين، پس از پيامبر(ص)
در اين روزگاران، مردم چهار گروهند،
🔹گروهي اگر دست به فساد نمي زنند، براي اين است كه، روحشان ناتوان، و شمشيرشان كند، و امكانات مالي، در اختيار ندارند،
🔹گروه ديگر، آنان كه شمشير كشيده، و شر و فسادشان را آشكار كرده اند. لشگرهاي پياده و سواره خود را گرد آورده، و خود آماده كشتار ديگرانند، دين را براي به دست آوردن مال دنيا تباه كردند كه يا رئيس و فرمانده گروهي شوند، يا به منبري فرا رفته، خطبه بخوانند، چه بد تجارتي، كه دنيا را بهاي جان خود بداني، و با آنچه كه در نزد خداست معاوضه نمايي.
🔹گروهي ديگر، با اعمال آخرت، دنيا مي طلبند، و با اعمال دنيا در پي كسب مقامهاي معنوي آخرت نيستند، خود را كوچك و متواضع جلوه مي دهند، گامها را رياكارانه كوتاه برمي دارند، دامن خود
را جمع كرده، خود را همانند مومنان واقعي مي آرايند، و پوششي الهي را وسيله نفاق و دورويي و دنياطلبي خود قرار مي دهند. و برخي ديگر، با پستي و ذلت و فقدان امكانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند، كه خود را به زيور قناعت آراسته، و لباس زاهدان را پوشيده اند. اينان هرگز، در هيچ زماني از شب و روز، از زاهدان راستين نبوده اند.
🌺وصف پاكان
در جامعه مسخ شده در اين ميان گروه اندكي باقي مانده اند كه ياد قيامت، چشمهايشان را بر همه چيز فرو بسته، و ترس رستاخيز، اشكهايشان را جاري ساخته است، برخي از آنها از جامعه رانده شده، و تنها زندگي مي كنند، و برخي ديگر ترسان و سركوب شده يا لب فرو بسته و سكوت اختيار كرده اند، بعضي مخلصانه همچنان مردم را به سوي خدا دعوت مي كنند، و بعضي ديگر گريان و دردناكند كه تقيه و خويشتن داري، آنان را از چشم مردم انداخته است، و ناتواني وجودشان را فرا گرفته گويا در درياي نمك فرو رفته اند، دهنهايشان بسته، و قلبهايشان مجروح است، آنقدر نصيحت كردند كه خسته شدند، از بس سركوب شدند، ناتوانند و چندان كه كشته دادند، انگشت شمارند.
♦️ روش برخورد با دنيا
اي مردم بايد دنياي حرام در چشمانتان از پر كاه خشكيده، و تفاله هاي قيچي شده دامداران، بي ارزشتر باشد، از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند، اين دنياي فاسد نكوهش شده را رها كنيد، زيرا مشتاقان شيفته تر از شما را رها كرد.
(برخي از افراد ناآگاه اين خطبه را به معاويه نسبت دادند و در صورتي كه بي ترديد از سخنان اميرالمومنين (ع) است طلا كجا، خاك كجا؟ آب گوارا و شيرين كجا، آب شور كجا؟ دليل ما سخن جاهز است كه در ادبيات عرب مهارت تمام داشت و با آگاهي سخن مي گفت او مي گويد اين خطبه به سخنان امام علي (ع) و روش مردم شناسي او نزديك است تنها علي است كه مردم در حالات گوناگون مي شناسد و معرفي مي كند تاكنون در كجا ديده ايد كه معاويه در يكي از سخنانش راه زهد و تقوا پيشه كند و راه رسم بندگان خدا را انتخاب نماید؟!)
🍃