1_23040.mp3
685.5K
✅سوره قارعه
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... همچنین، اگر انسان خوابى مى بیند که نتیجه آن روشن نیست سپس با مرا
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
...طرفداران هر یک از این دو نظر، براى اثبات عقیده خود شواهدى آورده اند، اما آنچه با قرائن موجود در آیه و روایات مشهور هماهنگ مى باشد، آن است که وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ عطف بر اللّهُ است زیرا:
اولاً ـ بسیار بعید به نظر مى رسد در قرآن آیاتى باشد که اسرار آن را جز خدا نداند. مگر این آیات براى تربیت و هدایت مردم نازل نشده است؟
چگونه ممکن است حتى پیامبرى که قرآن بر او نازل شده از معنى و تأویل آن بى خبر باشد؟!
این درست به آن مى ماند که شخصى کتابى بنویسد که مفهوم بعضى از جمله هاى آن را جز خودش هیچکس نداند!
ثانیاً ـ همان طور که مرحوم طبرسى در مجمع البیان مى گوید: هیچ گاه در میان دانشمندان اسلام و مفسران قرآن دیده نشده است که از بحث درباره تفسیر آیه اى خوددارى کنند، و بگویند: این آیه، از آیاتى است که جز خدا معنى نهایى آن را نمى داند، بلکه، دائماً براى کشف اسرار و معانى قرآن همگى تلاش و کوشش داشته اند.
ثالثاً ـ اگر منظور این باشد که راسخون در علم در برابر آنچه نمى دانند، تسلیم هستند، مناسب تر این بود که گفته شود: راسخون در ایمان چنین هستند; زیرا راسخ در علم بودن متناسب با دانستن تأویل قرآن است، نه با ندانستن و تسلیم بودن.
رابعاً ـ روایات فراوانى که در تفسیر آیه نقل شده، همگى تأیید مى کند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را مى دانند، بنابراین، باید عطف بر کلمه اللّه باشد.
تنها چیزى که در اینجا باقى مى ماند این است: از جمله اى در خطبه اشباح از نهج البلاغه استفاده مى شود که راسخون در علم تأویل آیات را نمى دانند، و به عجز و ناتوانى خود معترفند، مى فرماید:
وَ اعْلَمْ أَنَّ الرّاسِخِینَ فِی الْعِلْمِ هُمُ الَّذِینَ أَغْناهُمْ عَنِ اقْتِحامِ السُّدَدِ الْمَضْرُوبَةِ دُونَ الْغُیُوبِ الإِقْرَارُ بِجُمْلَةِ ما جَهِلُوا تَفْسِیرَهُ مِنَ الْغَیْبِ الْمَحْجُوبِ:
بدان راسخان در علم، کسانى هستند که، اعتراف به عجز در برابر اسرار غیبى و آنچه از تفسیر آن عاجزند، آنان را از کاوش در پیرامون آنها بى نیاز ساخته است .(۲۲)
ولى علاوه بر این که این جمله، با بعضى از روایاتى که از خود آن حضرت نقل شده ـ که راسخون در علم را بر اللّه معطوف دانسته و آنها را آگاه از تأویل قرآن معرفى نموده ـ(۲۳) سازگار نیست، با دلایل فوق نیز تطبیق نمى کند، بنابراین باید این جمله از خطبه اشباح را چنان توجیه و تفسیر کرد که با مدارک دیگرى که در دست ما است منافات نداشته باشد.
۶ ـ نتیجه سخن در تفسیر آیه
از مجموع آنچه درباره تفسیر آیه فوق گفته شد، چنین استفاده مى شود که آیات قرآن بر دو دسته هستند:
مفهوم قسمتى از آیات آن چنان روشن است که جاى هیچگونه انکار، توجیه و سوء استفاده در آن نیست، و آنها را محکمات گویند.
و قسمتى به خاطر بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو درباره عوالمى که از دسترس ما بیرون است مانند عالم غیب، جهان رستاخیز و صفات خدا، چنان هستند که معنى نهایى و اسرار و کنه حقیقت آنها نیاز به سرمایه خاص علمى دارد که آنها را متشابهات گویند.
افراد منحرف معمولاً مى کوشند این آیات را دستاویز قرار داده و تفسیرى بر خلاف حق براى آنها درست کنند، تا در میان مردم، فتنه انگیزى نمایند، و آنها را از راه حق گمراه سازند.
اما خداوند و راسخان در علم، اسرار این آیات را مى دانند و براى مردم تشریح مى کنند، آنها در پرتو علم وسیعشان آیات متشابه را همانند آیات محکم درک مى کنند و به همین دلیل، در مقابل همه تسلیم اند و مى گویند: همه آیات از طرف پروردگار ما است، چه این که: همه آنها اعم از محکم و متشابه در پرتو علم و دانش آنان، روشن است چنان که در متن آیه آمده است: یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا .
و به این ترتیب، رسوخ در علم سبب مى شود که انسان هر چه بیشتر از اسرار قرآن آگاه گردد. و البته آنها که از نظر علم و دانش در ردیف اولند (همچون پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام)) از همه اسرار آن آگاهند، در حالى که دیگران هر یک به اندازه دانش خود از آن چیزى مى فهمند، و همین حقیقت است که مردم حتى دانشمندان را به دنبال معلمان الهى براى درک اسرار قرآن مى فرستد.
۷ ـ جمله وَ ما یَذَّکَّرُ اِلاّ أُولُوا الأَلْبابِ که در پایان آیه آمده، اشاره به این است که: این حقایق را تنها اندیشمندان مى دانند.
آنها هستند که مى فهمند: چرا قرآن باید آیات محکم و متشابه داشته باشد؟ و آنها هستند که مى فهمند: باید آیات متشابه را در کنار آیات محکم چید و اسرار آنها را کشف نمود، و لذا از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که فرمود:
مَنْ رَدَّ مُتَشابِهَ الْقُرْآنِ اِلى مُحْکَمِهِ هُدِىَ اِلى صِراط مُسْتَقِیْم: کسى که آیات متشابه را به آیات محکم باز گرداند به راه راست هدایت شده است .(۲۴)
🌱📚۱_المیزان ...⬇
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ...طرفداران هر یک از این دو نظر، براى اثبات عقیده خود شواهدى آورده ان
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
📚۱ ـ المیزان ، جلد ۱۸، صفحه ۱۲ و ۱۳، انتشارات جامعه مدرسین ـ تفسیر قمى ، جلد ۱، صفحه ۲۲۳، مؤسسه دار الکتاب قم، ۱۴٠۴ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۹، صفحه ۲٠۹ و جلد ۸۹، صفحه ۳۷۴ ـ درّ المنثور ، جلد ۱، صفحه ۲۳ و جلد ۲، صفحه ۵، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۲۷، ۳۱۳ و ۳۱۴ و جلد ۲، صفحه ۳ و ۴، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ معانى الاخبار ، صفحه ۲۳، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ هـ ش.
۲ ـ نساء، آیه ۱۷۱.
۳ ـ تفسیر فى ظلال القرآن ، جلد ۱، صفحه ۵۴۲، ذیل آیه، دار احیاء التراث العربى، بیروت، طبع پنجم، ۱۳۸۶ هـ ق ـ جامع البیان ابن جریر طبرى، جلد ۳، صفحه ۲۴۱، دار الفکر بیروت، ۱۴۱۵ هـ ق ـ درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۶، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق.
۴ ـ زَیْغ در اصل، به معنى انحراف از حالت مستقیم و مایل شدن به یک طرف است و بودن زیغ در قلب، به معنى انحراف اعتقادات از راه راست، به طرق انحرافى است.
۵ ـ اخلاص، آیه ۱.
۶ ـ شورى، آیه ۱۱.
۷ ـ زمر، آیه ۶۲ ـ انعام، آیه ۱٠۲ ـ رعد، آیه ۱۶ ـ غافر، آیه ۶۲.
۸ ـ نساء، آیه ۱۱ و آیه ۱۷۶.
۹ ـ مرحوم طبرسى در مجمع البیان پنج تفسیر براى آن ذکر کرده، و فخر رازى چهار قول و مرحوم علامه در المیزان شانزده قول و بالاخره در البحر المحیط حدود بیست قول در تفسیر آن آمده است.
۱٠ ـ فتح، آیه ۱٠.
۱۱ ـ بقره، آیه ۲۲۴.
۱۲ ـ انبیاء، آیه ۴۷.
۱۳ ـ فتح، آیه ۱٠.
۱۴ ـ طه، آیه ۵.
۱۵ ـ قیامت، آیه ۲۳.
۱۶ ـ مستدرک حاکم ، جلد ۳، صفحه ۱۴۸، طبع دار المعرفة بیروت، ۱۴٠۶ هـ ق ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۳۴، چاپ آل البیت ـ مستدرک الوسائل ، جلد ۷، صفحه ۲۵۵، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۲، صفحه ۱٠٠، ۲۲۶ و ۲۸۵ و جلد ۵، صفحه ۲۱ و جلد ۲۳، صفحه ۱٠۷، ۱۲۶، ۱۳۳ و ۱۳۶ و جلد ۳۱، صفحه ۳۷۶ و جلد ۳۵، صفحه ۷۱۴ ـ مسند احمد ، جلد ۳، صفحه ۱۴ و ۱۷، دار صادر بیروت ـ مجمع الزوائد هیثمى ، جلد ۹، صفحه ۱۶۳، دار الکتب العلمیة، بیروت، طبع ۱۴٠۸ هـ ق ـ خصائص امیر المؤمنین(علیه السلام) نسائى، صفحه ۹۳، مکتبة نینوى الحدیثه ـ کنز العمال متقى هندى، جلد ۱، صفحه ۱۸۶ و ۱۸۷، مؤسسة الرسالة، بیروت، و بسیارى از منابع دیگر اهل سنت.
۱۷ ـ کهف، آیه ۸۲.
۱۸ ـ یوسف، آیه ۱٠٠.
۱۹ ـ کافى ، جلد ۱، صفحه ۱۸۶، ۲۱۳ و ۴۱۵، دار الکتب الاسلامیة ـ تهذیب ، جلد ۴، صفحه ۱۳۲، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ هـ ش ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۱۷۹، ۱۹۶، ۱۹۸ و ۲٠٠، چاپ آل البیت ـ مستدرک ، جلد ۷، صفحه ۲۹۹ و جلد ۱۷، صفحه ۳۳۲، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۲۳، صفحه ۱۸۴، ۱۸۹، ۱۹۴، ۱۹۹، ۲٠۸ و ۲۹۱ و جلد ۸۹، صفحه ۹۲ ـ تفسیر عیاشى ، جلد ۱، صفحه ۱۶۴، چاپخانه علمیه، ۱۳۸٠ هـ ق و...
۲٠ ـ اصول کافى ، جلد ۱، صفحه ۲۱۳، دار الکتب الاسلامیة ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۱۷۹، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۱۷، صفحه ۱۳٠ و جلد ۲۳، صفحه ۱۹۹ و جلد ۸۹، صفحه ۹۲.
۲۱ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد ۶، صفحه ۴٠۵، دار احیاء الکتب العربیة ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث.
۲۲ ـ نهج البلاغه ، خطبه ۹۱.
۲۳ ـ به نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۳۱۵ مراجعه شود (مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق).
۲۴ ـ تفسیر صافى ، ذیل آیه مورد بحث ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۱۱۵، چاپ آل البیت ـ مستدرک ، جلد ۱۷، صفحه ۳۴۵، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۲، صفحه ۱۸۵ و جلد ۸۹، صفحه ۳۷۷ ـ عیون اخبار الرضا(علیه السلام) ، جلد ۱،
ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۴ در دومين دستور مى فرمايد: «و (شرط نمود که) چيزى از اولاد نخل هاى اين آبادى ها
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۴
... مسأله برنامه تدريجى اسلام براى آزادى بردگان در اسلام، مسأله اى است بسيار دامنه دار که نشان مى دهد اسلام اصل را بر آزادى انسانها گذاشته حتى در جامعه اى که تار و پودش با بردگى پيوند داشت; ولى براى رسيدن به اين هدف برنامه مفصل و دراز مدتى چيده بود، زيرا اعلام آزادى فورى همه آنها تنش هاى زيادى ايجاد مى کرد و حتى سبب بيچارگى و نابودى بسيارى از بردگان مى شد.(7)
جمله «فَإِنْ مَاتَ وَلَدُهَا» اشاره به اين نکته است که تصور نشود که اگر کنيزى باردار يا صاحب فرزند بود و فرزندش بعد از مرگ مولى از دنيا رفت، آن کنيز به حالت بردگى بازگشت مى کند; امام(عليه السلام) مى فرمايد: بردگى از او برداشته شده و آزادى به سراغ او آمده است; يعنى ديگر او قابل بازگشت نيست».
مرحوم سيّد رضى در پايان اين وصيّت نامه مى گويد: «قالَ الشَريفُ: قَوْلُهُ(عليه السلام) في هذِهِ الْوَصِيَّةِ: «وألا يَبيعَ مِنْ نَخْلِها وَدِيَّة»، اَلْوَدِيَّةُ: اَلْفَسيلَةُ، وَجَمْعُها وَديّ. وَقَوْلُهُ(عليه السلام): حتّى تُشْکِلَ أَرْضُها غِراساً» هُوَ مِنْ أَفْصَحِ الْکَلامِ، وَالْمُرادُ بِهِ أنَّ الاَْرْضَ يَکْثُرُ فيها غِراسُ النَّخْلِ حَتّى يَراها الناظِرُ عَلى غَيْرِ تِلْکَ الصِّفَةِ الَّتي عَرَفَها بِها فَيُشْکِلُ عَلَيْهِ أمْرُها وَيَحْسَبُها غَيْرُها». تعبير امام(عليه السلام) به «وَدَّيِة» به معناى نهال نخل است که جمع آن «وَدى» (بر وزن على) است. جمله ديگر حضرت که مى فرمايد: «حَتّى تُشْکِلَ أَرْضُها غِراساً» از فصيح ترين سخنان است و مفهوم آن اين است که آنقدر درختان و نهال هاى خرما زياد شود و صحنه نخلستان را بپوشاند به گونه اى که هرکس آن را قبلا ديده باشد تشخيص آن بر او مشکل شود و گمان کند به سرزمين ديگرى گام نهاده است».
🔹🔹🔹نکته ها:
1. پاسخ به دو سؤال:
درباره اين وصيّت نامه چند سؤال مطرح است:
1. از تعبير وصيّت نامه استفاده مى شود که امام(عليه السلام) اموال قابل ملاحظه اى داشته که آنها را در حيات خود وقف نموده است، با توجّه به زهد فوق العاده آن حضرت، اين اموال از کجا بدست آمده بود؟
همان گونه که دربالا نيز به اشاره بيان کرديم، امام(عليه السلام) سه منبع درآمد داشت; يکى منبع سهم غنايم که عايد همه سربازان اسلام مى شد و گاه مبلغ قابل توجّهى را تشکيل مى داد. دوم خراج اراضى خراجيه که تعلق به عموم مسلمانان داشت، نه خصوص جنگ جويان و مقدار آن بعد از فتوحات اسلامى بسيار زياد بود، سهمى از آن نيز به امام(عليه السلام) تقديم مى شد. سوم اينکه امام(عليه السلام) ساليان دراز به غرس درختان و تربيت نخلستان پرداخت و باغ هاى متعدّدى ايجاد کرد سپس آنها را به صورت وقف خاص و عام در آورد. بخشى را براى فرزندان خود و آل ابى طالب و بنى هاشم و بخشى را به عنوان انفاق فى سبيل الله قرار داد و اگر مالى از آن حضرت به ارث باقى ماند، مقدار کمى بود.
در روايات نيز آمده است که براى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نيز اموال و باغاتى بود که خلفا به بهانه اينکه پيغمبران چيزى از خود به ارث نمى گذارند تمام آنها را جزء بيت المال کردند.
ابن عبد ربه در استيعاب مى گويد: «قُتِلَ عَلِىٌّ وَلا مالَ احْتَجَبَهُ وَلا دُنْيا أَصابَها; على(عليه السلام) به شهادت رسيد در حالى که نه مالى اندوخته بود و نه مواهب دنيوى براى خود فراهم ساخته بود».(8)
ابن ابى الحديد نيز از بعضى خرده گيران نقل مى کند که بر امير مؤمنان على(عليه السلام) خرده گرفته اند و گفته اند: ابو بکر از دنيا رفت و دينار و درهمى از خود به يادگار نگذاشت; ولى هنگامى که على(عليه السلام) چشم از دنيا پوشيد، نخلستان هاى بسيارى از خود به يادگار گذاشت. سپس در پاسخ آن مى نويسد: همه مى دانند که على(عليه السلام) چشمه هاى متعدّدى با زحمت خود در شهر مدينه، يَنبُع و سُويَعه احداث کرد و به وسيله آن زمين هاى مواتى را آباد نمود. سپس همه آنها را از ملک خود خارج ساخت و وقف مسلمين کرد واز دنيا نرفت درحالى که چيزى از آنها در ملکش باشد. آن حضرت چيزى از مال، کم يا زياد براى فرزندانش به ارث نگذاشت مگر چند غلام و کنيز (که دستور آزادى آنها را داده بود) و هفتصد درهم از سهم او از بيت المال که براى به دست آوردن خادمى براى خانواده اش ذخيره کرده بود.(9)
ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۴۷/وصيت به حسن و حسین
#پندهايجاودانه
شما را به ترس از خدا سفارش مي كنم به دنيا روي نياوريد، گرچه به سراغ شما آيد، و بر آنچه از دنيا از دست مي دهيد اندوهناك مباشيد، حق را بگوييد، و براي پاداش الهي عمل كنيد. دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد. شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و كساني را كه اين وصيت به آنها مي رسد، به ترس از خدا، و نظم در امور زندگي، و ايجاد صلح و آشتي در ميانتان سفارش مي كنم، زيرا من از جد شما پيامبر (ص) شنيدم كه مي گفت: (اصلاح دادن بين مردم از نماز و روزه يكسان برتر است.)
⚘
@Nahjolbalaghe2
5accbf6a38239423a6be9870_-7053214976034243163.mp3
8.72M
✅شرح نامه ۴۷
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحنامههاینهجالبلاغه
با سلام خدمت اعضای گرامی
عزیزانی که امشب مایل به تبادل شبانه ۲۲ تا ۹ صبح با کانال هستند تا قبل از ساعت ۲۲ به ایدی زیر مراجعه فرمایند
⬇️
@Mohamadi_f
✨
📣شش نکته کاربردی نهج البلاغه خوانی آسان:
1⃣ فارسی بخوانید.
2⃣ از میان تمام ترجمه ها فعلا ترجمه استاد دشتی آسانترین ترجمه می باشد.
3⃣ روزی ده دقیقه بخوانید ، در این صورت ظرف4 ماه یک دور نهج البلاغه را خوانده اید.
4⃣ از آخر به اول بخوانید. یعنی از خواندن حکمتها آغاز نمایید . بعد از دوبار خواندن حکمتها . نامه ها و سپس خطبه ها را بخوانید . نامه ها و حکمتها را از آخر به اول بخوانید چون آخرین نامه ها و خطبه ها کوتاه تر و آسانتر است .
5⃣ در دور اول هیچ نیازی به حفظ و یادداشت نیست .چون فرسایشی و طولانی خواهد شد و خسته خواهید شد .
6⃣ در دور اول به همان مقدار که با ترجمه مرحوم دشتی متوجه شدید ، اکتفا نمایید .هر چه را متوجه نشدید در دور بعد خواندن و مراحل بعد متوجه خواهید شد.ولی من به شما تضمین میدهم هرکس با این روش نهج البلاغه را بخواند ، حداقل 60-70 درصد مطالب را مثل آب خوردن متوجه خواهد شد .
📝حجت الاسلام #مهدویارفع
@Nahjolbalaghe2
1_23041.mp3
730.8K
✅سوره عادیات
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 📚۱ ـ المیزان ، جلد ۱۸، صفحه ۱۲ و ۱۳، انتشارات جامعه مدرسین ـ تفسیر
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
... رهائى از لغزش ها
از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانى آن، ممکن است لغزشگاهى براى افراد گردد، و از کوره این امتحان، سیه روى درآیند، راسخون در علم و اندیشمندان با ایمان، علاوه بر به کار گرفتن سرمایه هاى علمى خود در فهم معنى این آیات، به پروردگار خویش پناه مى برند.
دو آیه مورد بحث که از زبان راسخون در علم، مى باشد روشنگر این حقیقت است، آنها مى گویند: پروردگارا! دلهاى ما را بعد از آن که ما را هدایت نمودى، منحرف مگردان! و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش; زیرا تو بسیار بخشنده اى ! (رَبَّنا لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ).
بسیارند دانشمندانى که غرور علمى، آنان را از پاى در مى آورد و یا وسوسه هاى شیاطین و هواى نفس، آنها را به بیراهه ها مى کشاند، اینجا است که باید خود را به خدا سپرد و از او هدایت خواست.
حتى در بعضى از روایات آمده است: شخص پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز خود را به خدا مى سپرد، و بسیار این دعا را تکرار مى کرد: یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِى عَلى دِیْنِکَ: اى کسى که دل ها را مى گردانى قلب من را بر دین خودت ثابت بدار !(۱)
و از آنجا که عقیده به معاد، و توجه به روز رستاخیز، از هر چیز براى کنترل امیال و هوس ها مؤثرتر است، راسخون در علم به یاد آن روز مى افتند، و مى گویند: پروردگارا! (ما ایمان داریم!) تو مردم را در آن روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد; زیرا خداوند از وعده خود تخلف نمى کند (رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النّاسِ لِیَوْم لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ).
و به این ترتیب، از هوا و هوس ها و احساسات افراطى که موجب لغزش مى گردد، خود را بر کنار مى دارند.
آرى، این گونه افراد هستند که: مى توانند آیات خدا را آن چنان که هست بفهمند و از انحراف در امان بمانند (در حقیقت آیه اول اشاره به ایمان کامل آنها به مبدأ است، و آیه دوم اشاره به ایمان راسخ آنها به معاد).
📚۱ ـ الأمالى سیّد مرتضى ، جلد ۲، صفحه ۲، کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى، طبع اول، ۱۳۲۵ هـ ق ـ مسند احمد ، جلد ۳، صفحه ۱۱۲ و ۲۵۷ و جلد ۶، صفحه ۹۱، ۲۵۱، ۲۹۴، ۳٠۲ و ۳۱۵ ـ سنن ترمذى ، جلد ۳، صفحه ۳٠۴ و جلد ۵، صفحه ۱۹۹، دار الفکر بیروت، ۱۴٠۳ هـ ق، طبع دوم ـ سنن کبراى نسائى ، جلد ۴، صفحه ۴۱۴ و جلد ۶، صفحه ۸۳، دار الحأمون للتراث، دار الثقافة العربیة ـ درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۸، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹حاج شیخ احمد کافی :
بیان اتفاقاتی که در لحظات پایانی غیبت امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف رخ می دهد ...
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السوء
⚘
@Nahjolbalaghe2
1_23042.mp3
686.4K
✅سوره الزلزله
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... رهائى از لغزش ها از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانى آن، ممکن
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
... در آیات گذشته، وضع مؤمنان و غیر مؤمنان در برابر آیات محکم و متشابه بیان شده بود، در ادامه این بحث، از وضع دردناک کافران در روز قیامت پرده بر مى دارد و عواقب شوم اعمالشان را براى آنها مجسم مى سازد، مى فرماید: کسانى که کافر شدند اموال، ثروت ها و فرزندانشان، آنها را از خداوند بى نیاز نمى کند (و در برابر عذاب الهى به آنان کمک نمى نماید) و آنها آتشگیره دوزخند (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ).
اگر تصور مى کنند: فزونى ثروت و نفرات و فرزندان، مى تواند آنها را از عذاب الهى در این جهان، یا در آخرت حفظ کند سخت در اشتباهند.
بعضى از مفسران، این آیه را اشاره به یهود بنى نضیر و بنى قریظه دانسته اند که به اموال و فرزندان خود افتخار مى کردند.
مسلماً آنها یکى از مصادیق این آیه بوده اند، اما مفهوم آیه چنان گسترده است که کفار دیروز و امروز را شامل مى شود.
وَقُود ـ چنان که در سابق نیز اشاره شد ـ به معنى آتشگیره و چیزى که آتش را با آن مى افروزند (مانند هیزم) مى باشد، نه آتش زنه (مانند کبریت) و تعبیر وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ: و آنها هیزم آتش دوزخند ، مى رساند که آتش دوزخ از درون وجود خود آنها زبانه مى کشد، و وجود آنها است که آنها را آتش مى زند.
البته در بعضى از آیات داریم که آتشگیره دوزخ، علاوه بر گنهکاران، سنگ ها نیز مى باشند که ظاهراً منظور از آن بت هائى است که از سنگ مى ساختند، بنابراین، آتش دوزخ از درون وجود خودشان و اعمال و معبودهاى خودشان شعله ور مى گردد.
پس از آن به یک نمونه روشن از اقوامى که داراى ثروت و نفرات فراوان بودند ولى به هنگام نزول عذاب، این امور نتوانست مانع نابودى آنان گردد، اشاره کرده، مى فرماید: وضع اینها همچون ۰وضع آل فرعون و کسانى است که قبل از آنها بودند، آیات ما را تکذیب کردند (و به فزونى اموال و نفرات و فرزندان مغرور شدند اما) خداوند آنها را به کیفر گناهانشان گرفت و کیفر خداوند شدید است (کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللّهُ شَدیدُ الْعِقابِ).
دَأْب در اصل، به معنى ادامه سیر و حرکت است و به معنى هر کار و عادت مستمر نیز مى آید. در آیه فوق، حال کافران معاصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عادت مستمر و سیره نادرست آل فرعون و اقوام پیش از آنها تشبیه شده است که آیات خدا را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به گناهانشان گرفت و در همین جهان به مجازات سختى گرفتار شدند.
این، در حقیقت هشدارى است به همه کافران لجوج که سرنوشت فرعونیان و اقوام پیشین را به خاطر بیاورند و مراقب اعمال خود باشند.
درست است که: خداوند أَرْحَمُ الرّاحِمِیْن است، ولى، به موقع خود براى تربیت بندگان، شَدِیْدُ الْعِقاب نیز مى باشد و هرگز نباید رحمت واسعه پروردگار باعث غرور کسى شود.
ضمناً از کلمه دَأْب استفاده مى شود: این برنامه غلط، یعنى لجاجت در برابر حقیقت، و تکذیب آیات پروردگار، خوى و عادت آنها شده و به همین جهت به مجازات شدید تهدید شده اند; زیرا تا زمانى که گناه و خلاف به صورت عادت و سنت، و راه و رسم در نیامده، بازگشت از آن آسان، و مجازاتش نسبتاً خفیف است ولى، هنگامى که در وجود انسان نفوذ کرد، هم بازگشت از آن مشکل است و هم مجازات آن سنگین، پس چه بهتر که کافران و گناهکاران تا دیر نشده از راه نادرست باز گردند
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۱ ... و علاوه بر اين که در تمام دوران خلفا هر زمان مشکل مهمّى در مسائل مخ
✨
✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۱
... اين تعبير، ترسيم گويايى از نهايت ناراحتى امام در آن سالهاى پر درد و رنج مى باشد که نمى توانست چشم به روى حوادث ببندد و نه بگشايد و نيز نمى توانست فرياد کشد و سوز درون خود را آشکار سازد. «چرا که با چشم خود مى ديدم ميراثم به غارت مى رود!» (اَرى تُراثى نَهْباً).
🔹🔹🔹نکته ها:
1ـ چرا امام(عليه السلام) صبر را ترجيح داد؟!
تاريخ به خوبى گواهى مى دهد که منافقان و دشمنان اسلام براى رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) دقيقه شمارى مى کردند و بسيارى از آنها معتقد بودند با رحلت آن حضرت يکپارچگى مسلمانان از ميان مى رود و شرايط براى يک حرکت ضدّ انقلابى فراهم مى آيد و قادر خواهند بود اسلام نوپا را در هم بشکنند; در چنين شرايطى اگر على(عليه السلام) براى گرفتن حق خويش يا به تعبير ديگر بازگرداندن مسلمانان به اسلام راستين عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) قيام مى کرد با توجّه به تصميم هايى که براى کنار زدن او از صحنه خلافت از پيش گرفته شده بود، به يقين درگيرى روى مى داد و صحنه جامعه اسلامى چنان آشفته مى شد که راه براى منافقان و دشمنان، جهت رسيدن به نيّات سوءشان هموار مى گشت; گروه هايى که به نام «اهل ردّه» بعد از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بلافاصله در برابر حکومت اسلامى قيام کردند و بر اثر يکپارچگى مردم سرکوب شدند، شاهد و گواه روشنى بر اين معناست. در بعضى از تعبيرات که در تواريخ معروف اسلام آمده، مى خوانيم:
«لَمّا تَوَفّى رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) اِرْتَدَّتِ الْعَرَبُ وَ اشْرَاَيَّتِ الْيَهُودِيَّةُ وَ النَّصْرانِيَّةُ وَ نَجَمَ النِّفاقُ وَ صارَ الْمُسْلِمُونَ کَالْغَنَمِ الْمَطيرَةِ فِى اللَّيْلَةِ الشّاتِيَةِ;
هنگامى که پيامبر وفات يافت عرب (جاهلى) بازگشت خود را شروع کرد و يهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمه بى چوپانى بودند که در يک شب سرد و بارانى زمستان، در بيابان، گرفتار شده اند».(19)
اينها همه از يکسو و از سوى ديگر قيام کردن با نداشتن يار و ياور، پيروزى را بر او مشکل مى کرد و شايد اگر قيام مى فرمود بسيارى از ناآگاهان، اين قيام را نه براى مسائل مهمّ الهى، بلکه به خاطر مسائل شخصى تفسير مى کردند.
ولى ضايعات و مشکلات فراوانى که از تغيير محور خلافت به وجود آمده بود روز به روز خود را بيشتر نشان مى داد و همين ها بود که به صورت خار و خاشاکى به چشم مولا(عليه السلام) مى نشست و همچون استخوانى گلويش را آزار مى داد.
اين درسى است براى همه مسلمين در طول تاريخ که هرگاه احقاق حقّ خويش، موجب ضربه اى بر اساس و پايه دين شود بايد از آن چشم بپوشند و حفظ اصول را بر همه چيز مقدّم بشمرند و بر درد و رنجهاى ناشى از تضييع حقوق، صبر کنند و دندان بر جگر بفشارند.
شبيه همين معنا در خطبه 26 نيز آمده است که مى فرمايد: «فَنَظَرْتُ فَاِذاً لَيْسَ لى مُعين اِلاّ اَهْلَ بَيْتى... وَ اغْضَيْتُ عَلَى الْقَدى وَ شَرَبْتُ عَلَى الشَّجى...; من نگاه کردم و ديدم براى گرفتن اين حق ياورى به جز خاندان خويش ندارم... چشم هاى پر از خاشاک را فرو بستم و با گلويى که گويى استخوان در آن گير کرده بود جرعه حوادث را نوشيدم».
2ـ چرا از خلافت تعبير به «ارث» شده است؟
در عبارات فوق خوانديم که امام(عليه السلام) مى فرمايد: «من ديدم که ميراثم به غارت مى رود.» در اين جا سؤالى پيش مى آيد که چرا از خلافت تعبير به «ميراث» شده است؟!
پاسخ اين سؤال با توجّه به اين نکته روشن مى شود و آن اين که خلافت يک ميراث الهى و معنوى است که از پيامبر(صلى الله عليه وآله) به جانشينان معصومش مى رسد نه يک ميراث شخصى و مادّى و حکومت ظاهرى. شبيه اين تعبير در آيات قرآن نيز ديده مى شود آن جا که «زکريا» از خداوند تقاضاى فرزندى مى کند که «وارث او» و «وارث آل يعقوب» باشد (و بتواند به خوبى از ميراث نبوّت و پيشوايى خلق پاسدارى کند) «فَهَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ وَلِياً يَرِثُنى وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ».(20)
در حقيقت اين ميراث متعلّق به همه امّت است ولى در اختيار امام و جانشين پيامبر(صلى الله عليه وآله)قرار داده شده است.
در مورد کتب آسمانى مى خوانيم: «ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا; سپس کتاب (آسمانى) را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم.»(21) و از همين نظر در حديث مشهور نبوى آمده است: «اَلْعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنْبياءِ; دانشمندان وارثان پيامبرانند».(22)
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحخطبههاینهجالبلاغه