فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هدیه آسمانی ۸
🌺 سوره مبارکه کوثر
🔊 قاری استاد منشاوی و تکرار کودک
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
💎✨شیعه تسلیم دستور امام خویش
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ اللَّهِ لَوْ فَلَقْتَ رُمَّانَةً بِنِصْفَيْنِ، فَقُلْتَ هَذَا حَرَامٌ وَ هَذَا حَلَالٌ، لَشَهِدْتُ أَنَّ الَّذِي قُلْتَ حَلَالٌ حَلَالٌ وَ أَنَّ الَّذِي قُلْتَ حَرَامٌ حَرَامٌ، فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ رَحِمَكَ اللَّهُ.
💜❗️عبدالله بن ابی یعفور نقل می کند که به امام صادق علیه السلام عرض کردم : به خدا قسم! اگر یک انار را به دو نیم تقسیم کنید و بگویید که این (یک نصف) حرام است و این (یک نصف دیگر) حلال است ، قطعاً شهادت میدهم که آنچه گفتی حلال ، حلال است و آنچه گفتی حرام ، حرام است .امام صادق علیه السلام فرمودند : خداوند تو را رحمت کند. خداوند تو را رحمت کند.
#شیعه_راستین
📚رجال الكشی ص249
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲✨وقتی حاج قاسم، فرهنگ تشریفاتی امروز را به چالش میکشد!
🌺🌿او از روزهایی میگوید که خبری از القاب و عناوین و تشریفات نبود. روزهایی که همه برادر بودند و برابر...
#لبیک_یا_مهدی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جان_فدا
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت نوزدهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻1.گروه دن
🌳شجره آشوب« قسمت بیستم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻از نظر امام، دشمن پنهان خطرهایی بسیار بیشتری نسبت به دشمن آشکار دارد.
🔻 درنتیجه از همین نکته میتوان پی برد که اهل نفاق که در ظاهر مسلمان واقع میشوند و در حقیقت قصد براندازی اسلام و نظام اسلامی را دارند بیشترین ضربه را به حاکمیت خواهند زد. این جبهه علیرغم تظاهر به رعایت احکام شرع، با همکاری عناصر خودفروخته و مخالف یا دنیاطلب داخلی، تلاش میکنند تا اصل اسلام را از بین ببرند؛ بهنحویکه از اسلام جز نامی باقی نماند.
🔻 آنچه در کتب تاریخ برمیآید میتوان فهمید معاویه و سپاه شام، بهعنوان کانون فرماندهی و کنترل تمام فتنهها و آشوبهای داخلی حکومت امام علی بوده و با تقویت عناصر مخالف، سعی بر براندازی نظام تحت امر امام داشتند.
🔻 آنها نهتنها قصد از بین بردن نظام، بلکه میخواستند اسلام را بهطورکلی دفن کنند. ما در این کتاب در صدد این هستیم که نشان دهیم مهم ترین دشمن و اصلی ترین آن ها، از نظر امام همین جبهه بنی امیه هستند که نیت آن ها، انهدام اسلام بود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ ۖ إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ
گفتند: «اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند، ترک کنیم. یا آنچه را مى خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟!تو
که مرد بردبار و فهمیده اى هستى!»
(هود/۸۷)
***
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
گفت: «اى قوم من! به من خبر دهید، اگر دلیل آشکارى از پروردگارم داشته باشم، و روزى و موهبت نیکویى به من داده
باشد، (آیا مى توانم برخلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمى خواهم چیزى که شما را از آن باز مى دارم، خودم مرتکب شوم. من جز اصلاح ـ تا آن جا که
توانایى دارم ـ نمى خواهم. و توفیق من (در این کار)، جز به (یارى) خدا نیست. تنها بر او توکّل کردم. و به سوى او باز مى گردم.
(هود/۸۸)
*
وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ ۚ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ
و اى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتى که قوم نوح یا قوم هود یاقوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شوید. و (سرزمین) قوم
لوط از شما چندان دور نیست.
(هود/۸۹)
*
وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ ۚ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ
از پروردگار خود، آمرزش بطلبید. و به سوى او بازگردید.
که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه کار) است.»
(هود/۹۰)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۸۴ الی ۸۶)🔹 🔷مدین سرزمین شعیب با پایان یافتن داستان عبرت ان
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۸۷ الی۹۰)🔹
🔺منطق بى اساس لجوجان
اکنون ببینیم این قوم لجوج، در برابر این نداى مصلح آسمانى چه عکس العملى نشان داد.
آنها که بت ها را آثار نیاکان و نشانه اصالت فرهنگ خویش مى پنداشتند، و از کم فروشى و تقلب در معامله سود کلانى مى بردند، در برابر شعیب چنین گفتند: اى شعیب! آیا این نمازت به تو دستور مى دهد که ما آنچه را پدرانمان مى پرستیدند ترک گوئیم ؟! (قالُوا یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا).
و یا آزادى خود را در اموال خویش از دست دهیم و نتوانیم به دلخواهمان در اموالمان تصرف کنیم ؟ (أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی أَمْوالِنا ما نَشاءُ).
تو که آدم بردبار، پر حوصله و فهمیده اى هستى ، از تو چنین سخنانى بعید است! (إِنَّکَ لاَ َنْتَ الْحَلیمُ الرَّشیدُ).
در اینجا، این سؤال پیش مى آید که چرا آنها روى نماز شعیب تکیه کردند؟
بعضى از مفسران گفته اند: این به دلیل آن بوده که شعیب بسیار نماز مى خواند، و به مردم مى گفت: نماز، انسان را از کارهاى زشت و منکرات باز مى دارد.
ولى جمعیت نادان که رابطه میان نماز و ترک منکرات را درک نمى کردند، از روى تمسخر به او گفتند: آیا این اوراد و حرکات تو، به تو فرمان مى دهد که ما سنت نیاکان و فرهنگ مذهبى خود را زیر پا بگذاریم، و یا نسبت به اموالمان مسلوب الاختیار شویم؟!
بعضى نیز، احتمال داده اند صَلوة اشاره به آئین و مذهب است; زیرا آشکارترین سمبل دین نماز است.
به هر حال، اگر آنها درست اندیشه مى کردند، این واقعیت را در مى یافتند که نماز، حسّ مسئولیت، تقوا، پرهیزکارى، خداترسى و حق شناسى را در انسان زنده مى کند، او را به یاد خدا و به یاد دادگاه عدل او مى اندازد، گرد و غبار خودپسندى و خودپرستى را از صفحه دل او مى شوید، و او را از جهان محدود و آلوده دنیا، به جهان ماوراء طبیعت، به عالم پاکى ها و نیکى ها متوجه مى سازد، و به همین دلیل او را از شرک، بت پرستى و تقلید کورکورانه نیاکان و از کم فروشى و انواع تقلب باز مى دارد.
سؤال دیگرى که در اینجا پیش مى آید این است که: آیا آنها جمله: إِنَّکَ
لاَ َنْتَ الْحَلیمُ الرَّشیدُ: تو مرد عاقل و فهمیده و بردبارى را از روى واقعیت و ایمان مى گفتند، و یا به عنوان مسخره و استهزاء؟
مفسران، هر دو احتمال را داده اند، ولى با توجه به تعبیر استهزاءآمیزى که در جمله قبل خواندیم (جمله أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ) چنین به نظر مى رسد که آن را از روى استهزاء مى گفتند، اشاره به این که، آدم حلیم و بردبار کسى است که تا مطالعه کافى روى چیزى نکند، و به صحت آن اطمینان پیدا ننماید، اظهار نمى نماید، و آدم رشید و عاقل کسى است که، سنت هاى یک قوم را زیر پا نگذارد، و آزادى عمل را از صاحبان اموال، سلب نکند، پس معلوم مى شود، نه مطالعه کافى دارى، و نه عقل درست و نه اندیشه عمیق; چرا که عقل درست و اندیشه عمیق، ایجاب مى کند، انسان دست از روش نیاکان خود برندارد، و آزادى عمل را از کسى سلب نکند!.
* * *
اما شعیب، در پاسخ آنها، که سخنانش را حمل بر سفاهت و دلیل بر بى خردى گرفته بودند، گفت: اى قوم من! (اى گروهى که شما از منید و من هم از شما، و آنچه را براى خود دوست مى دارم براى شما هم مى خواهم) هر گاه من دلیل روشن و آشکارى از طرف پروردگارم داشته باشم و علاوه بر این، روزى پاکیزه و مال به قدر نیاز به من بخشیده باشد، آیا در این صورت، صحیح است که من مخالفت فرمان او کنم، و یا نسبت به شما قصد و غرضى داشته باشم و خیر خواهتان نباشم ؟! (قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً).(۱)
شعیب با این جمله، مى خواهد بگوید: من در این کار تنها انگیزه معنوى و انسانى و تربیتى دارم، من حقایقى را مى دانم که شما نمى دانید، و همیشه انسان دشمن چیزى است که نمى داند.
جالب توجه این که، در این آیات، تعبیر یا قَوْمِ (اى قوم من) تکرار شده است، به خاطر این که عواطف آنها را براى پذیرش حق بسیج کند، و به آنها بفهماند، شما از من هستید و من هم از شما (خواه قوم در اینجا به معنى قبیله، طایفه و فامیل باشد، و خواه به معنى گروهى که او در میان آنها زندگى مى کرد و جزء اجتماع آنها محسوب مى شد).
سپس، این پیامبر بزرگ اضافه مى کند: گمان مبرید که من مى خواهم شما را از چیزى نهى کنم ولى خودم به سراغ آن بروم (وَ ما أُریدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلى ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ).
به شما بگویم کم فروشى نکنید، و تقلب و غش در معامله روا مدارید، اما خودم با انجام این اعمال ثروتى بیندوزم، و یا شما را از پرستش بت ها منع کنم، اما خودم در برابر آنها سر تعظیم فرود آورم، نه، هرگز چنین نیست.⬇️
↩️از این جمله، چنین بر مى آید: آنها شعیب را متهم مى کردند که او قصد سودجوئى براى شخص خودش دارد، و لذا صریحاً این موضوع را نفى مى کند.
سرانجام، به آنها مى گوید: من یک هدف بیشتر ندارم و آن اصلاح شما و جامعه شما است تا آنجا که در قدرت دارم (إِنْ أُریدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ).
این همان هدفى است که، تمام پیامبران آن را تعقیب مى کردند، اصلاح عقیده، اصلاح اخلاق، اصلاح عمل و اصلاح روابط و نظامات اجتماعى.
و براى رسیدن به این هدف تنها از خدا توفیق مى طلبم (وَ ما تَوْفیقی إِلاّ بِاللّهِ).
و به همین دلیل، براى انجام رسالت خود، و رسیدن به این هدف بزرگ، تنها بر او تکیه مى کنم و در همه چیز به او باز مى گردم (عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنیبُ).
براى حل مشکلات، با تکیه بر یارى او تلاش مى کنم، و براى تحمل شدائد این راه، به او باز مى گردم.
* * *
سپس، آنها را متوجه به یک نکته اخلاقى مى کند و آن این که: بسیار مى شود انسان به خاطر بغض و عداوت نسبت به کسى، و یا تعصب و لجاجت نسبت به چیزى، تمام مصالح خویش را نادیده مى گیرد، و سرنوشت خود را به دست فراموشى مى سپارد، به آنها مى گوید: اى قوم من! مبادا دشمنى و عداوت با من شما را به گناه و عصیان و سرکشى وا دارد (وَ یا قَوْمِ لایَجْرِمَنَّکُمْ شِقاقی).
مبادا همان بلاها و مصائب و رنج ها و مجازات هائى که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید به شما هم برسد (أَنْ یُصیبَکُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوح أَوْ قَوْمَ هُود أَوْ قَوْمَ صالِح).
حتى قوم لوط با آن بلاى عظیم، یعنى زیر و رو شدن شهرهایشان و سنگباران شدن از شما چندان دور نیستند (وَ ما قَوْمُ لُوط مِنْکُمْ بِبَعید).
نه زمان آنها از شما چندان فاصله دارد، و نه مکان زندگیشان و نه اعمال و گناهان شما از گناهان آنان دست کمى دارد!.
البته مدین که مرکز قوم شعیب بود، از سرزمین قوم لوط فاصله زیادى نداشت; چرا که هر دو از مناطق شامات بودند، و از نظر زمانى هر چند فاصله داشتند، اما فاصله آنها نیز آن چنان نبود که تاریخشان به دست فراموشى سپرده شده باشد.
و اما از نظر عمل، هر چند میان انحرافات جنسى قوم لوط و انحرافات اقتصادى قوم شعیب، ظاهراً فرق بسیار بود، ولى هر دو در تولید فساد در جامعه، و به هم ریختن نظام اجتماعى و از میان بردن فضائل اخلاقى و اشاعه فساد با هم شباهت داشتند، به همین جهت، گاهى در روایات مى بینم: یک درهم ربا که طبعاً مربوط به مسائل اقتصادى است، با زنا که یک آلودگى جنسى است مقایسه شده است.(۲)-(۳)
* * *
و سرانجام، دو دستور که در واقع نتیجه تمام تبلیغات پیشین او است، به این قوم گمراه مى دهد:
نخست این که: از خداوند آمرزش بطلبید تا از گناه پاک شوید، و از شرک و بت پرستى و خیانت در معاملات بر کنار گردید (وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ).
دیگر این که: پس از پاکى از گناه به سوى او باز گردید که او پاک است و باید پاک شد و به سوى او رفت (ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ).
در واقع، استغفار، توقف در مسیر گناه و شستشوى خویشتن است و توبه بازگشت به سوى او است که وجودى است بى انتها.
و بدانید! گناه شما هر قدر عظیم و سنگین باشد، راه بازگشت به روى شما باز است چرا که پروردگار من، هم رحیم است و هم دوستدار بندگان (إِنَّ رَبِّی رَحیمٌ وَدُودٌ).
وَدُود صیغه مبالغه از ود به معنى محبت است، ذکر این کلمه بعد از کلمه رحیم اشاره به این است که، نه تنها خداوند به حکم رحیمیتش به بندگان گنهکارِ توبه کار، توجه دارد، بلکه از این گذشته آنها را بسیار دوست مى دارد، که هر کدام از این دو (رحم و محبت) خود انگیزه اى است براى پذیرش استغفار و توبه بندگان.
* * *
۱ ـ باید توجه داشت جزاى جمله شرطیه در آیه فوق محذوف است، و جزا چنین بوده است: أَفَأَعْدِلُ مَعَ ذلِکَ عَمّا أَنَا عَلَیْهِ مِنْ عِبادَتِهِ وَ تَبْلِیْغِ دِیْنِهِ .
۲ ـ ذکر این نکته نیز لازم است که: جمله لایَجْرِمَنَّکُمْ به دو معنى آمده است:
یکى به معنى لایَحْمِلَنَّکُمْ یعنى شما را وادار نکند ، در این صورت آیه از نظر ترکیب چنین خواهد بود: لایَجْرِمَنَّ فعل و شِقاق فاعل و کُمْ مفعول و أَنْ یُصِیْبَکُم مفعول دوم است، و در این صورت معنى آیه چنین مى شود: اى قوم من! مخالفت با من، شما را وادار نکند که سرنوشتى همچون سرنوشت قوم نوح(علیه السلام) و مانند آنها را پیدا کنید.
احتمال دوم این است که: به معنى شما را به گناه نکشاند بوده باشد، در این صورت یَجْرِمَنَّ فعل و شِقاق فاعل و کُمْ مفعول است و أَنْ یُصِیْبَکُم نتیجه آن است، و معنى آیه همان خواهد شد که ما در متن آورده ایم.
۳ ـ الفقیه ، جلد ۴، صفحه ۳۶۷ (انتشارات جامعه مدرسین) ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۸، صفحات ۱۲۲، ۱۲۳ و ۱۲۴ (چاپ آل البیت) ـ بحار الانوار ، جلد ۱٠٠، صفحات ۱۱۵، ۱۱۶ و ۱۱۷.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۶۴)بخش اول🔹 ↩️به عقيده ما اين محبّت و احترامى که حضرت نسبت به عايشه در بر
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه (۶۴)بخش دوم🔹
🔴 بهانه خونخواهی عثمان برای خلافت
🔷امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه روى سخن را به معاويه کرده و او را زير رگبار شديدترين ملامت ها و سرزنش ها گرفته است. مى فرمايد: «به خدا سوگند مى دانم تو مردى پوشيده دل و ناقص العقل هستى»; (وَإِنَّکَ وَاللهِ مَا عَلِمْتُ الاَْغْلَفُ الْقَلْبِ، الْمُقَارِبُ الْعَقْلِ).
تعبير به «الاَْغْلَفُ الْقَلْبِ» به اين معناست که قلب تو در غلاف قرار گرفته و چيزى به آن منتقل نمى شود و درک نمى کند. همان گونه که در قرآن مجيد از زبان بعضى از کفار يهود آمده است که به عنوان استهزا مى گفتند «(قُلُوبُنَا غُلْفٌ); يعنى ما چيزى از سخنان تو سر در نمى آوريم».
تعبير به «الْمُقَارِبُ الْعَقْلِ» اشاره به کم عقلى معاويه است، زيرا «مقارب» به معناى چيزى است که حد وسط ميان خوب و بد و به بيان ديگر داراى کمبود باشد; يعنى عقل تو کمبودى دارد و ناقص است که اين گونه سخنان دور از منطق را بر زبان يا قلم جارى مى سازى.
آن گاه مى افزايد: «سزاوار است درباره تو گفته شود که از نردبانى بالا رفته اى که تو را به پرتگاه خطرناکى کشانده و به زيان توست نه به سود تو، زيرا تو به دنبال غير گمشده خود هستى و گوسفندان ديگرى را مى چرانى و مقامى را مى طلبى که نه سزاوار آن هستى و نه در معدن و کانون آن قرار دارى»; (وَالاَْوْلَى أَنْ يُقَالَ لَکَ: إِنَّکَ رَقِيتَ سُلَّماً أَطْلَعَکَ مَطْلَعَ سُوء عَلَيْکَ لاَ لَکَ، لاَِنَّکَ نَشَدْتَ غَيْرَ ضَالَّتِکَ، وَ رَعَيْتَ غَيْرَ سَائِمَتِکَ، وَطَلَبْتَ أَمْراً لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَلاَ فِي مَعْدِنِهِ).
مى دانيم معاويه همان طور که خودش نيز صريحاً پس از شهادت امام و سلطه بر عراق گفت علاقه شديدى به حکومت و مقام داشت و حاضر بود همه چيز را فداى آن کند و حتى خون هاى بى گناهان را براى رسيدن به اين هدف نامشروع بريزد; او با صراحت مى گفت: «ما قاتَلْتُکُمْ عَلَى الصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَالْحَجِّ وَإنّما قاتَلْتُکُمْ لأتَأَمَّرَ عَلَيْکُمْ عَلى رِقابِکُمْ; من با شما پيکار نکردم که نماز بخوانيد و زکات بدهيد و حج به جا آوريد من براى اين پيکار کردم که بر شما حکومت کنم و بر گردن شما سوار شوم».در حالى که هيچ گونه صلاحيت و شايستگى براى خلافت پيغمبر نداشت; از اين رو امام(عليه السلام) نخست با اين دو تشبيه (غير گمشده خود را مى طلبى و گوسفندان ديگران را مى چرانى) و سپس با تصريح به او گوشزد مى فرمايد که تو نه اهليت براى اين کار دارى و نه در معدن نبوّت پرورش يافته اى. اشاره به اينکه حکومت پيامبر حکومتى ظاهرى چون پادشاهان دنيا نيست، بلکه حکومتى روحانى و معنوى است که تنها شايسته کسانى است که در آن معدن پرورش يافته و علم و تقواى لازم را از آنجا کسب کرده اند.
آن گاه امام در ادامه اين سخن خطاب به معاويه مى فرمايد: «چقدر گفتار و کردارت از هم دور است!»; (فَمَا أَبْعَدَ قَوْلَکَ مِنْ فِعْلِکَ!!).
اشاره به اينکه تو از يک سو ادعاى خونخواهى عثمان مى کنى و از سوى ديگر بر امام و پيشواى خود که قاطبه مردم با او بيعت کرده اند به مبارزه برمى خيزى در حالى که مشروعيت ظاهرى امام و پيشواى تو از مشروعيت ظاهرى خلافت عثمان بسيار روشن تر است. معلوم نيست تو با خليفه مسلمانان موافقى يا مخالف.
اين احتمال نيز در تفسير اين جمله وجود دارد که منظور از تضاد قول و فعل معاويه اين است که از يک سو مى خواهد حمايت از خليفه (عثمان) کند و خود را جانشين او بداند و از سوى ديگر آشکارا اعمالى بر خلاف شرع انجام مى دهد مانند پوشيدن لباس ابريشمى و نوشيدن شراب و ريختن خون بى گناهان.
سپس مى فرمايد: «چقدر تو با عموها و دايى هاى (بت پرستت) شباهت نزديک دارى همان ها که شقاوت و تمناى باطل وادارشان ساخت که (آيين) محمد(صلى الله عليه وآله) را انکار کنند و همان گونه که مى دانى (با او ستيزه کرده اند تا) به خاک و خون غلطيدند و در برابر شمشيرهايى که ميدان نبرد هرگز از آن خالى نبوده و سستى در آن راه نمى يافته است نتوانستند در مقابل بلاى بزرگ از خود دفاع کنند و يا از حريم خود حمايت نمايند»; (وَقَرِيبٌ مَا أَشْبَهْتَ مِنْ أَعْمَام وَ أَخْوَال! حَمَلَتْهُمُ الشَّقَاوَةُ، وَتَمَنِّي الْبَاطِلِ، عَلَى الْجُحُودِ بِمُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) فَصُرِعُوا مَصَارِعَهُمْ حَيْثُ عَلِمْتَ، لَمْ يَدْفَعُوا عَظِيماً، وَلَمْ يَمْنَعُوا حَرِيماً، بِوَقْعِ سُيُوف مَا خَلاَ مِنْهَا الْوَغَى، وَلَمْ تُمَاشِهَا الْهُوَيْنَى).
منظور از «اعمام»; (عموها و عمه ها) به گفته بعضى همسر ابولهب «ام جميل» و منظور از «اخوال»; (دايى ها) «وليد بن عتبه» است; ولى با توجّه به اينکه «اعمام» غالباً جمع عمو است و اطلاق آن به عنوان تغليب بر عمه ها کم است و «اخوال» نيز جمع است و بعيد به نظر مى رسد که بر يک نفر اطلاق شود⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۶۴)بخش دوم🔹 🔴 بهانه خونخواهی عثمان برای خلافت 🔷امام(عليه السلام) در اين
↩️به علاوه «ام جميل» به قتل نرسيد، از اين رو بعضى از محققان گفته اند: منظور در اينجا عموها و دايى هاى پدر و مادر معاويه است، بلکه گاه به تمام نزديکان پدر و مادر اعمام و اخوال مى گويند که آنها متعدد بوده اند.
در واقع امام مى خواهد قداست خيالى معاويه را در هم بشکند و بر ادعاى او در طرفدارى از اسلام و خلفا خط بطلان کشد و به او نشان دهد که تو باقى مانده دشمنان قسم خورده اسلام هستى و گواهش اينکه بسيارى از خويشاندان پدرى و مادرى تو در صف دشمنان اسلام بودند و در ميدان هاى جنگ به دست مسلمانان کشته شدند.
سپس امام(عليه السلام) در بخش آخر اين نامه به پاسخ يکى ديگر از سخنان معاويه پرداخته مى فرمايد: «تو درباره قاتلان عثمان زياد سخن گفتى بيا نخست همچون ساير مردم با من بيعت کن سپس درباره آنها (قاتلان عثمان) نزد من طرح شکايت نما تا من بر طبق کتاب الله ميان تو و آنها داورى کنم»; (وَقَدْ أَکْثَرْتَ فِي قَتَلَةِ عُثْمَانَ، فَادْخُلْ فِيمَا دَخَلَ فِيهِ النَّاسُ، ثُمَّ حَاکِمِ الْقَوْمَ إِلَيَّ، أَحْمِلْکَ وَإِيَّاهُمْ عَلَى کِتَابِ اللهِ تَعَالَى).
اين پاسخى منطقى و روشن است که امام در مقابل بهانه قتل عثمان به معاويه فرموده، زيرا اولاً مسأله قصاص بايد در حضور حاکم شرع و بعد از طرح دعوا و اثبات آن باشد; کسى که هنوز حکومت اسلامى را به رسميت نشناخته چگونه مى تواند چنين تقاضايى کند.
ثانياً حاکم اسلامى نمى تواند پيش از محاکمه عادلانه قاتلان، کسى را به دست صاحبان خون بسپارد، بلکه بايد قاتلان حقيقى دقيقا شناخته شوند سپس به قصاص اقدام گردد.
ثالثاً معاويه از صاحبان خون حساب نمى شود، بلکه اين فرزندان مقتول هستند که در درجه اوّل بايد خونخواهى کنند.
رابعاً از همه اينها گذشته قاتلان حقيقى که مورد قصاص واقع مى شوند کسانى هستند که مباشر قتل بوده اند نه آنهايى که راه را براى قاتلان گشوده اند يا آنها را تشويق نموده اند و مى دانيم مباشران قتل عثمان در همان روز در خانه عثمان کشته شدند و کسان ديگرى که به نحوى معاونت کردند و راه را براى قتل عثمان گشودند قصاص نمى شوند.
خامساً کسى که به اوضاع آن زمان آشنا بوده مى دانسته که در آن شرايط قصاص قاتلان عثمان (به فرض که قاتلانى جز آنها که کشته شده اند داشته است) غير ممکن بوده، زيرا طرفداران قتل عثمان ـ همان گونه که امام در خطبه 168 بيان فرموده ـ گروه عظيمى بودند که کسى نمى توانست با آنها مقابله کند و چنان که در ذيل نامه 58 از اخبار الطوال دينورى نقل کرده ايم گروهى در حدود ده هزار نفر در حضور امام در مسجد در حالى که همه مسلح بودند فرياد مى زدند همه ما قاتلان عثمان هستيم.
ولى معاويه مى خواست با اين بهانه از يک سو مردم شام را بر ضد على(عليه السلام) بشوراند و از سوى ديگرى ادعا کند که جمعى از دوستان و اطرافيان اميرمؤمنان على(عليه السلام) به نحوى راضى و دخيل در اين قتل بوده اند و همه آنها بايد کشته شوند در حالى که ادعاى معاويه از نظر حقوق اسلامى و قوانين بشرى از جهات مختلف مخدوش و بى اعتبار بود و به يقين خود او هم به اين نکته توجّه داشت; ولى چون فکر مى کرد بهانه خوبى به دست آورده پيوسته آن را تکرار مى کرد.
به همين دليل امام(عليه السلام) در آخرين جمله مى فرمايد: «اما آنچه را تو مى خواهى همچون خدعه و فريب دادن طفلى است که در آغاز از شير باز گرفتن است»; (وَأَمَّا تِلْکَ الَّتِي تُرِيدُ فَإِنَّهَا خُدْعَةُ الصَّبِيِّ عَنِ اللَّبَنِ فِي أَوَّلِ الْفِصَالِ).
اشاره به اينکه ادعاى تو در طلب قاتلان عثمان نيرنگى بى ارزش است که هرکس اندک فکرى داشته باشد مى داند که فريبى کودکانه و بى پايه و اساس است.
آن گاه با اين جمله نامه را پايان مى دهد: «سلام و درود بر آنها که لياقت آن را دارند»; (وَالسَّلاَمُ لاَِهْلِهِ).
کنايه از آن که تو با اين اعمال و گفتار و رفتارت اهل اين که سلام الهى شامل حالت شود نيستى.
*
نکته:
آيا باز هم مى گوييد همه صحابه اهل بهشتند؟
در کتاب صفين نصر بن مزاحم که پيش از سيّد رضى مى زيسته ذيل اين نامه مطالب ديگرى نيز آمده است که حاصلش اين است: «وَلَعَمْرِي لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَوَاکَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ قُرَيْش مِنْ دَمِ عُثْمَانَ وَاعْلَمْ أَنَّکَ مِنَ الطُّلَقَاءِ الَّذِينَ لاَ تَحِلُّ لَهُمُ الْخِلاَفَةُ وَلاَ تُعْرَضُ فِيهِمُ الشُّورَى وَقَدْ أَرْسَلْتُ إِلَيْکَ وَإِلَى مَنْ قِبَلَکَ جَرِيرَ بْنَ عَبْدِ اللهِ وَهُوَ مِنْ أَهْلِ الاِْيمَانِ وَالْهِجْرَةِ فَبَايِعْ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ; (اى معاويه) به جان خودم سوگند هر گاه به عقل خود بنگرى و هوا و هوس را کنار بگذارى مرا پاک ترين فرد قريش از خون عثمان مى يابى (که هيچ گونه دخالتى در آن نداشته ام) و بدان تو از طلقا (کفار آزادشده روز فتح مکه) هستى که خلافت براى آنها جايز نيست و شورى نيز شامل حال آنها نمى شود.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
↩️به علاوه «ام جميل» به قتل نرسيد، از اين رو بعضى از محققان گفته اند: منظور در اينجا عموها و دايى ها
↩️من جرير بن عبدالله را که مردى است اهل ايمان و از مهاجران است به سوى تو فرستادم و او نماينده من است که از تو بيعت بگيرد. با او بيعت کن و لا قوة الا بالله».
هنگامى که معاويه اين نامه را خواند، جرير بن عبدالله برخاست، حمد و ثناى الهى را به جا آورد و خطاب به مردم گفت: جريان کار عثمان آنها را که حاضر و ناظر بودند خسته و ناتوان ساخته (که چرا و چه کسى او را به قتل رسانده است) پس چگونه کسانى که در آنجا حضور نداشته اند مى خواهند در اين رابطه قضاوت کنند؟ مردم با على(عليه السلام) با رضايت کامل و بدون درگيرى و اجبار بيعت کردند و طلحه و زبير نيز در صف بيعت کنندگان بودند. سپس بى آنکه حادثه اى رخ داده باشد بيعت خود را شکستند. بدانيد اين دين تاب تحمل فتنه ها را ندارد و عرب در شرايطى هستند که طاقت شمشير ندارند. ديروز در بصره آن حادثه خونين واقع شد مبادا مانند آن (دوباره) واقع شود. (بدانيد) عامه مردم با على(عليه السلام) بيعت کردند و ما اگر اختيار امورمان به دستمان باشد جز او را براى اين کار انتخاب نخواهيم کرد و هر کس مخالفت کرده درخور سرزنش است، بنابراين اى معاويه تو هم راهى را که مردم پيموده اند بپيما.
سپس رو به معاويه کرد و به او گفت: مى گويى عثمان تو را بر اين مقام (حکومت شام) انتخاب کرده و معزول نساخته اگر اين سخن درست باشد هر کسى مقامى را که در دست دارد براى خود حفظ مى کند و حاکمان آينده اختيارى نخواهند داشت; ولى بدان اين مقام ها چنان است که هر کدام روى کار مى آيد گذشته را نسخ مى کند.
معاويه در پاسخ گفت: تو منتظر باش و من هم در انتظارم.
سپس در اينجا نقشه اى شيطانى طرح کرد و گفت: برويد مردم را از هر سو فرا خوانيد. هنگامى که گروه عظيمى از مردم جمع شدند بر فراز منبر رفت و بعد از سخنان طولانى گفت: اى مردم شما مى دانيد من نماينده عمر بن خطاب و نماينده عثمان بن عفان در منطقه شما هستم و من هيچ مشکلى براى هيچ يک از شما فراهم نکرده ام من صاحب خون عثمانم. او مظلوم کشته شد و خداوند مى گويد: کسى که مظلوم کشته شود وليش حق دارد خونخواهى کند ... و من دوست دارم شما آنچه در دل داريد درباره قتل عثمان بگوييد.
شاميان (ناآگاه و بى خبر) همگى برخاستند و گفتند: ما هم طالب خون عثمانيم و در همانجا با معاويه براى خونخواهى عثمان بيعت کردند و به او اطمينان دادند که جان و مال خود را در اين راه بدهند.
به راستى شيطنت عجيبى است; همه مى دانند اولا: هنگامى که حاکم قبلى از دنيا رفت اختيار تمام زمامداران به دست حاکم بعد است و در هيچ نقطه اى از دنيا کسى به اين منطق معاويه متوسل نمى شود که مثلاً وزيرى بگويد: مرا دولت پيشين به وزارت انتخاب کرده و همچنان وزيرم و از جاى خود تکان نمى خورم; همه بر او مى خندند.
ثانياً عثمان نزديکانى داشت که ولى دم او بودند و نوبت به معاويه نمى رسيد.
ثالثاً از همه جالب تر اينکه چون معاويه زمام حکومت را به دست گرفت به سراغ احدى از کسانى که در قتل عثمان شرکت داشتند نرفت و نشان داد که تمام آنها بهانه براى رسيدن به حکومت بود.
عجيب اين است که با اين همه رسوايى باز هم گروهى مى گويند معاويه از صحابه بود و صحابه عادل، پاک و پاکيزه، بدون عيب و با تقوا هستند.
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی نامه های نهج البلاغه ✉️نامه(۶۳) 🔶عزل نامه ابو موسی اشعری @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_نامه_۶۴.mp3
7.05M
📝شرح صوتی نامه های نهج البلاغه
✉️نامه(۶۴)
✅ پاسخ حضرت به نامه پر از تهدید و فریب معاویه
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🕋✨فضیلت صلوات از زبان دوبهشتی
♻️❕عَنَ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلیه وَآلهِ:
رَأَیْتُ البارحَۀَ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَأخِی جَعْفَرَ بْنَ أبِی طالِبٍ وَبَیْنَ أَیْدِیهِما طَبَقٌ مِنْ نَبِقٍ فَأکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ النَّبِقُ عِنَباً، فَأَکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ الْعِنَبُ لَهُمَا رُطَباً، فَأَکَلَا سَاعَةً فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا وَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتُمَا، أیَّ الْأَعْمَالِ وَجَدْتُما أَفْضَلَ؟ قَالَا: فَدَیْنَاکَ بِالْآبَاءِ وَالْأُمَّهَاتِ، وَجَدْنَا أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الصَّلَاةَ عَلَیْکَ، وَسَقْیَ الْمَاء، وَحُبَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.
🔶🔸ابن عباس از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله نقل میکند که پیامبر بعد از نماز صبح به اصحابشان فرمودند:
شب گذشته عمویم حمزه و برادرم جعفر بن اَبى طالب را در خواب دیدم. نزد آنان طبقى بود از میوه درخت سِدر. پس از آنکه مدتی از آن خوردند، آن میوه تبدیل به انگور شد. مقداری دیگر از آن خوردند و آن انگور تبدیل به رطب(خرماى تازه) شد. پس از آنکه مقداری از آن خوردند، نزدیک آنها رفتم و گفتم: فدای شما، چه عملی را بهتر از بقیه اعمال یافتید؟ گفتند: پدر و مادرمان فدای تو باشد، ما بهترین عمل را صلوات بر تو، نوشاندن آب به دیگران و دوستى على بن ابى طالب علیه السلام یافتیم.
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️✔️چه كنیم هنگام مرگ غافلگیر نشیم
🎤حجت الاسلام مسعود عالی
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیستم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻از نظر امام
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و یکم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔴جبهه دنیا طلبان و منفعت طلبان
🔻از یک منظر می توان گفت این جبهه از زمان عثمان، به صورت علنی، تمایل خود را برای رسیدن به حکومت ابراز کرد. زمانی که عثمان در محاصره شورشیان قرار داشت، گروهی به سردمداری طلحه تلاش می کردند تا هرچه بیشتر بر طبل از بین بردن عثمان بکوبند.
🔻 از همان ابتدا، حضرت در برابر این طرز تفکر ایستادگی کرد و عدم تمایل خود به قتل خلیفه را اظهار داشت؛ زیرا ایشان می دانست کشتن خلیفه سوم- هرچند که شخصی ظالم و غاصب بود- به طور کلی به مصلحت مسلمین نبود و سبب می شود تا معاویه که استکبار عصر حضرت محسوب می شد، از این آب گل آلود، ماهی بگیرد و منافع و اغراض سیاسی خود را دنبال کند؛ لذا امام، حسنین را برای دفاع از عثمان به در خانه وی می فرستند.
🔻بعد از قتل عثمان، هنگامی که طلحه و زبیر که از سرمداران جبهه دنیا طلب محسوب می شدند، دیدند که عموم مسلمین، به خلافت امام علی، مایل هستند و با آن حضرت بیعت کردند، آن ها نیز ناچار این بیعت را پذیرفتند. این جبهه ابتدا سعی کرد از طریق گفتگو با امام، به منافع خود برسد...
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
بوی فرشته.mp3
7.71M
#قصه_های_کودکانه| بوی فرشته
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
🗣قرائت : سوره بقره آیه ۸۰ و ۸۱
📚 قصه های شیرین از زندگی معصومین
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا ۖ وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ
گفتند: «اى شعیب! بسیارى از آنچه را مى گویى، ما نمى فهمیم. و ما تو را در میان خود،ضعیف مى
یابیم.
و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار مى کردیم. و تو در برابر ما قدرتى ندارى.»
(هود/۹۱)
*
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا ۖ إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ
گفت: «اى قوم من! آیا قبیله کوچکم، نزد شما عزیزتر از خداوند
است؟! در حالى که (فرمان) او را پشت سر انداخته اید! پروردگارم به آنچه انجام مى دهید،احاطه دارد (و آگاه است).
(هود/۹۲)
*
وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ ۖ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ
اى قوم من! هر چه در توان دارید، انجام
دهید. من هم کار خود را انجام مى دهم. و بزودى خواهید دانست چه کسى عذاب رسواکننده به سراغش مى آید، وچه کسى دروغگوست! شما انتظار بکشید،
من هم با شما در انتظارم!»
(هود/۹۳)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۸۷ الی۹۰)🔹 🔺منطق بى اساس لجوجان اکنون ببینیم این قوم لجوج، در
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۹۱ الی۹۳)🔹
🔴تهدیدهاى متقابل شعیب و قومش
شعیب این پیامبر بزرگ، که به خاطر سخنان حساب شده، رسا و دلنشینش، به عنوان خطیب الانبیاء لقب گرفته، گفتارش را ـ که بهترین راهگشاى زندگى مادى و معنوى این گروه بود ـ با صبر، حوصله، متانت و دلسوزى تمام ایراد مى کرد، اما ببینیم این قوم گمراه چگونه به او پاسخ گفتند.
آنها با چهار جمله، که همگى حکایت از لجاجت و جهل و بى خبرى مى کرد جواب دادند.
نخست این که: گفتند: اى شعیب ما بسیارى از حرف هاى تو را نمى فهمیم (قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمّا تَقُولُ).
اساساً، سخنان تو سر و ته ندارد! و محتوا و منطق با ارزشى در آن نیست که ما بخواهیم پیرامون آن بیندیشیم! و به همین دلیل، چیزى نیست که بخواهیم آن را ملاک عمل قرار دهیم، زیاد خود را خسته مکن و به سراغ دیگران برو!
دیگر این که: ما تو را در میان خود ضعیف و ناتوان مى یابیم (وَ إِنّا لَنَراکَ فینا ضَعیفاً).
بنابراین، اگر فکر کنى حرف هاى بى منطقت را با قدرت و زور مى توانى به کرسى بنشانى، آن هم اشتباه است.
گمان مکن اگر ما حساب تو را نمى رسیم به خاطر ترس از قدرت تو است، اگر ملاحظه قوم و قبیله ات و احترامى که براى آنها قائل هستیم نبود، تو را به بدترین صورت به قتل مى رساندیم، یعنى تو را سنگباران مى کردیم ! (وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ).
جالب این که آنها از قبیله شعیب به عنوان رَهْط یاد کردند، که در لغت عرب به یک جمعیت کم، از سه تا هفت، یا ده و یا حداکثر به گفته بعضى به چهل نفر اطلاق مى شود، اشاره به این که، گروه قبیله تو نیز در نظر ما قدرتى ندارند، بلکه ملاحظات دیگر است که ما را از این کار باز مى دارد، و این درست به آن مى ماند که ما به دیگرى مى گوئیم: اگر ملاحظه این چهار نفر قوم و فامیل تو نبود، حق تو را کف دستت مى گذاشتیم، در حالى که واقعاً فامیل و قبیله او چهار نفر نیست، بلکه منظور بیان این نکته است که آنها اهمیتى از نظر قدرت ندارند.
سرانجام گفتند: تو براى ما فردى نیرومند و شکست ناپذیر نیستى (وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزیز).
تو هر چند از بزرگان قبیله ات محسوب مى شوى، به خاطر برنامه اى که در پیش گرفتى در نظر ما قرب و منزلتى ندارى.
* * *
شعیب ، بدون این که از سخنان زننده و توهین هاى آنها از جا در برود، با همان منطق شیوا و بیان رسا به آنها چنین پاسخ گفت: اى قوم! آیا این چند نفر قوم و قبیله من نزد شما از خداوند عزیزترند ؟ (قالَ یا قَوْمِ أَ رَهْطی أَعَزُّ عَلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ).
شما که به خاطر فامیل من، که به گفته خودتان چند نفرى بیش نیستند، به من آزار نمى رسانید; چرا به خاطر خدا سخنانم را نمى پذیرید؟ آیا چند نفر در برابر عظمت پروردگار به حساب مى آیند؟.
آیا شما براى خدا احترام قائلید؟ با این که او و فرمان او را پشت سر انداخته اید ؟ (وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَکُمْ ظِهْرِیّاً).
و در پایان مى گوید: فکر نکنید خداوند اعمال شما را نمى بیند و سخنانتان را نمى شنود، یقین بدانید که پروردگار من به تمام اعمالى که انجام مى دهید، احاطه دارد (إِنَّ رَبِّی بِما تَعْمَلُونَ مُحیطٌ).
* * *
سخنگوى بلیغ کسى است که: در برابر تمام موضع گیرى هاى طرف مقابل، موضع خود را در لابلاى سخنانش مشخص کند، از آنجا که مشرکان قوم شعیب در آخر سخنان خود، او را تهدید ضمنى به سنگسار کردن نمودند، و قدرت خود را به رخ او کشیدند، شعیب موضع خویش را در برابر تهدید آنها چنین مشخص مى کند:
اى قوم من! هر چه در قدرت دارید انجام دهید، و کوتاهى نکنید و هر کارى از دستتان ساخته است مضایقه ننمائید (وَ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَکانَتِکُمْ).
من نیز، کار خودم را مى کنم (إِنِّی عامِلٌ).
اما به زودى خواهید فهمید، چه کسى گرفتار عذاب خوارکننده خواهد شد، من، یا شما و چه کسى دروغگو است، من، یا شما ؟ (سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ وَ مَنْ هُوَ کاذِبٌ).
و حال که چنین است، شما در انتطار بمانید، من هم در انتظارم (وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقیبٌ)
شما در انتظار این باشید که بتوانید با قدرت، جمعیت، ثروت و نفوذتان بر من پیروز شوید، من هم در انتظار این هستم که مجازات دردناک الهى به زودى دامان شما جمعیت گمراه را بگیرد و از صفحه گیتى بر اندازد.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔲✨پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
🌺🌿أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ أمِنَ يَومَ الفَزَع الأكبَرِ :
إذا اُعطِيَ شَيئا قالَ : الحَمدُ للّه ِِ ، و إذا أذنَبَ ذَنبا قالَ : أستَغفِرُ اللّه َ ،
و إذا أصابَتهُ مُصيبَةٌ قالَ : إنّا للّه ِِ و إنّا إلَيهِ راجِعونَ ، و إذا كانَت لَهُ حاجَةٌ سَألَ رَبَّهُ ، و إذا خافَ شَيئا لَجَأ إلى رَبِّهِ .
چهار چيز است كه در هر كس باشد از آن روز وحشتِ بزرگ در امان است :
✔️هر گاه چيزى به او داده شود،
بگويد : الحمد للّه
✔️هر گاه گناهى مرتكب شود بگويد : استغفر اللّه ؛
✔️اگر مصيبتى به او رسد، بگويد : انّا للّه و انّا اليه راجعون؛
✔️هر گاه نيازى داشته باشد، آن را از پروردگارش بخواهد و هر گاه از چيزى بترسد، به پروردگارش پناه برد.
📘 تنبيه الخواطر : ۲/۲۳۷
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
4_5803160777275738477.mp3
6.74M
🏴 سالروزها وفات فاطمه ام البنین
🖤🥀 نکاتی درباره حضرت ام البنین و فرزندان گرانقدرش صلوات الله علیهم اجمعین
🔹استاد معاونیان
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هدیه آسمانی ۹
🌺 سوره مبارکه ماعون
🔊 قاری استاد منشاوی و تکرار کودک
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و یکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴جبهه
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و دوم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔴 جبهه دنیا طلبان و منفعت طلبان
🔻اما بعد از رسیدن امام به حکومت، چون از رسیدن به این مقام، ناامید شدند، درصدد بودند به نحوی گوشه ای از قلمروی امام را به دست بگیرند و شاید نیت شان این بود که به مرور زمان، داعیه خلافت را نیز سردهند.
🔻 اما، حضرت به هیچ عنوان حاضر به مسامحه با آن ها نشد؛ زیرا امام، در صورتی که به خواسته های این دو تن در می داد، در حقیقت، مطمئن بود که آن ها بعد از مدتی، برای رسیدن به خلافت، مشروعیت امام را هم زیر سوال می برند؛ چه اینکه گفتیم آن ها با حضور در شورای شش نفره، این توهم برایشان پیش آمد که قطعا در قواره رهبری یک جامعه اسلامی هستند؛ در نتیجه آن ها نیز در عرض امام، می توانند مقام خلافت را بپذیرند.
🔻این جبهه با همراه کردن عایشه، همسر پیامبر و تحریک او، غائله جمل را برپا کردند. ما در ادامه این فصل به معرفی، سران این جبهه و نگاه امیرالمومنین به آن ها و برخورد وی پس از جنگ با این فرقه می پردازیم...
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2