فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘
📚نهج البلاغه/حکمت ۸
💥شگفتی های تن آدمی(علمی،فیزیولوژی،انسانی)
✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
✅و درود خدا بر او فرمود: از ويژگيهاي انسان در شگفتي مانيد، كه با پاره اي (پي) مي نگرد، و با (گوشت) سخن مي گويد، و با (استخوان) مي شنود، و از (شكافي) نفس مي كشد!!
⚘ @Nahjolbalaghe2
🔹سه نوع جهاد داریم:جهاد اصغر(سلاح) جهاد اوسط (اخلاق) جهاد اکبر (عرفان)...پیروزی در هر جهاد به چه ابزاری نیاز دارد؟
🔮آیت الله جوادی آملی
#قرآندربیانعلما
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۳۰ 🔻حضور اعمال انسان ها در قیامت این آیه تکمیلى است بر آنچه در
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
همان طور که گفتیم، گاهى بعضى از مفسران، لفظ جزاء را در این آیات تقدیر گرفته اند، و این خلاف ظاهر آیات است.
از بعضى آیات به دست مى آید: این جهان کشتزار جهان دیگر است و عمل انسان بسان دانه اى است که کشاورز در دل خاک مى افشاند، سپس همان دانه رشد و نمو کرده، همان دانه را با مقادیر زیادترى برداشت مى کند، اعمال انسان نیز با تبدلات و تغییرات بیشترى که لازمه سراى رستاخیز است، به خود انسان باز مى گردد، چنان که خداوند در سوره شورى آیه ۲٠ مى فرماید:
مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الآْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ:
هر کس کشت آخرت را بخواهد کشته او را افزایش مى دهیم .
از بعضى از آیات دیگر به دست مى آید که کارهاى نیک این جهان در جهان دیگر، به صورت نور و روشنایى در مى آیند، منافقان از مؤمنان مطالبه این نور را مى کنند، و مى گویند:
انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ:
صبر کنید تا ما از نور شما بهره گیریم .
و به آنها گفته مى شود: ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً: بازگردید، این نور را از دنیا طلب کنید .(۲)
این آیات و ده ها آیه دیگر مى رساند ما، در روز رستاخیز عین عمل را به صورت کامل تر مى یابیم و این همان تجسم اعمال است که دانشمندان اسلامى به آن قائل اند.
روایات بسیارى نیز از پیشوایان بزرگ اسلام بر این مطلب گواهى مى دهند که در اینجا به یک نمونه اکتفا مى کنیم:
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به یکى از کسانى که تقاضاى موعظه کرده بود، فرمود:
وَ إِنَّهُ لا بُدَّ لَکَ یا قَیْسُ مِنْ قَرِین یُدْفَنُ مَعَکَ وَ هُوَ حَیٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَیِّتٌ فَإِنْ کانَ کَرِیماً أَکْرَمَکَ وَ إِنْ کَانَ لَئِیماً أَسْلَمَکَ ثُمَّ لایُحْشَرُ إِلاّ مَعَکَ وَ لاتُحْشَرُ إِلاّ مَعَهُ وَ لاتُسْأَلُ إِلاّ عَنْهُ فَلاتَجْعَلْهُ إِلاّ صالِحاً فَإِنَّهُ إِنْ صَلَحَ آنَسْتَ بِهِ، وَ إِنْ فَسَدَ لاتَسْتَوْحِشُ إِلاّ مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُکَ:
اى قیس! ناگزیر، همنشینى دارى که پس از مرگ، همراه تو دفن مى شود، او زنده است ولى تو که با او دفن مى شوى مرده، اگر او نیک و گرامى باشد، تو را گرامى مى دارد و هر گاه او پست باشد تو را تسلیم حوادث مى کند، او با کسى جز تو محشور نمى شود، و تو هم با کسى جز او به صحنه رستاخیز نمى آئى، و از تو درباره غیر آن سؤالى نمى شود، بنابراین، سعى کن آن را به صورت شایسته انجام دهى;
زیرا اگر آن، شایسته باشد، با او انس مى گیرى و گر نه از هیچ کس جز او وحشت ندارى و آن عمل تو است .(۳)
براى روشن شدن این بحث لازم است، چگونگى پاداش و کیفر اعمال را مورد بررسى قرار دهیم.
۲ ـ چگونگى پاداش و کیفر الهى
دانشمندان درباره پاداش و کیفر اعمال، عقاید گوناگونى دارند:
۱ ـ دسته اى از آنها معتقدند: جزاء اعمال، مانند پاداش و کیفرهاى این جهان، روى قرارداد است یعنى چنان که در این جهان براى هر کار بدى کیفرى از طرف قانونگذاران تعیین شده است، خداوند بزرگ براى هر عملى، کیفر و یا پاداش خاصى معین نموده است، این نظریه، همان نظریه اجر و مزد، و کیفرهاى مقرراتى است.
۲ ـ دسته دیگرى معتقدند: تمام کیفرها و پاداش ها، مخلوق نفس و روح انسانى است که روح انسانى بى اختیار در آن جهان آنها را خلق مى کند، به این بیان که: اعمال نیک و بد در این جهان در روح انسانى، ملکاتى خوب و بد، ایجاد مى نماید، و این ملکات، خمیره انسان و جزء ذات او مى گردند، و هر یک از این ملکات، صورتى مناسب خویش، از نعمت و عذاب ایجاد مى کند.
اشخاص خوش باطن در این جهان با یک سلسله از افکار و تصورات نیک سر و کار دارند، و افراد ناپاک در خواب و بیدارى، با افکار باطل و تصورات بد خویش مشغول اند.
این ملکات در روز رستاخیز، خلاق نعمت ها، شکنجه ها، دردها، آرامش و عذابند، و به عبارت دیگر، آنچه درباره نعمت هاى بهشت و مجازات هاى دوزخ مى خوانیم، همان مخلوقات صفات خوب و بد انسان است، نه چیز دیگر.
۳ ـ دسته دیگرى از دانشمندان بزرگ اسلام، راه دیگرى را انتخاب نموده و شواهد زیادى از آیات و روایات را براى آن آورده اند و خلاصه آن این است:
هر کردارى از ما، خواه خوب و خواه بد، یک صورت دنیوى دارد، که ما آن را مشاهده مى نماییم و یک صورت اخروى، که هم اکنون در دل آن عمل نهفته است و روز رستاخیز پس از تحولاتى که در آن رخ مى دهد، شکل دنیوى خود را از دست داده و با شکل روز رستاخیز جلوه مى کند و باعث آرامش و راحتى عمل کننده یا آزار او مى گردد.
از میان نظرات فوق، نظر اخیر، با ظواهر بسیارى از آیات قرآن کاملاً تطبیق مى کند، بنابراین، اعمال انسان که اشکال مختلفى از انرژى ها هستند، طبق قانون بقاء ماده و انرژى هیچ گاه از میان نمى روند و همواره در این جهان باقى خواهند بود، گرچه، ما با مطالعه سطحى چنین مى پنداریم که از میان رفته اند.
🌱ادامه دارد...
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح نامه ۲۵ بخش سوم رعایت حقوق حیوانات (مکارم شیرازی ) رأفت اسلامى حتى درباره حيوانات: در بخش
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۵ بخش سوم حقوق حیوانات
... آنچه در بالا آمد شش قسمت از دستوراتى است که امام(عليه السلام) براى مراعات حال حيوانات زکوى بيان فرموده که هم جنبه انسانى و اخلاقى دارد و نشان مى دهد که اسلام حتى مراعات حال حيوانات را نيز لازم مى شمرد; حيواناتى که زبان براى گفتن ندارند و قادر بر دفاع از خويشتن نيستند.
آن گاه در ادامه اين سخن چند دستور ديگر مى دهد و مى فرمايد: «امين تو بايد هنگامى که در اثناى راه به غديرهاى آب مى رسد، آنها را سيراب کند و از کناره هاى جاده علف دار به درون جاده هاى خشک و بى گياه منحرف نسازد و ساعاتى به آن حيوانات استراحت دهد و چون به آب و علفزار مى رسد به آنها مهلت دهد (تا به اندازه کافى آب بنوشند و از علف ها تغذيه کنند) تا هنگامى که نزد ما مى آيند به اذن خدا فربه و سرحال باشند نه خسته و کوفته»;
(وَلْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ(12)، وَلاَ يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الاَْرْضِ إِلَى جَوَادِّ(13) الطُّرُقِ، وَلْيُرَوِّحْهَا فِي السَّاعَاتِ وَلْيُمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ(14) وَالاَْعْشَابِ(15)، حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللهِ بُدَّناً(16) مُنْقِيَات(17)، غَيْرَ مُتْعَبَات وَلاَ مَجْهُودَات).
در اين چهار دستور اخير امام(عليه السلام)، بيشتر به آب و علف اين حيوانات نظر دارد. هدف آن است که اينها تشنگى نکشند، گرسنه نشوند، در مسير راه به اندازه کافى آب بنوشند و در کنار جاده ها که غالبا علف وجود دارد، از آن استفاده کنند.
اين دستورات افزون بر اينکه جنبه اخلاقى و انسانى دارد، به نفع بيت المال و نيازمندانى است که از حقوق بيت المال بهره مى گيرند; لذا درآخر اين عبارات فرمود: بايد چنان کنند که اين حيوانات سالم و سرحال و چاق و فربه به نزد ما آيند.
در پايان اين نامه، به هدف نهايى اشاره کرده و مى فرمايد: «هدف اين است که آنها را مطابق دستور خداوند و سنّت پيغمبرش(صلى الله عليه وآله) (در ميان نيازمندان) تقسيم کنيم (بى آنکه منافع شخصى در آن وجود داشته باشد)»;
(لِنَقْسِمَهَا عَلَى کِتَابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ(صلى الله عليه وآله)).
آن گاه اضافه مى کند: «عمل به اين برنامه پاداش تو را بيشتر و هدايت تو را افزون تر خواهد کرد;
إن شاءالله»; (فَإِنَّ ذَلِکَ أَعْظَمُ لاَِجْرِکَ، وَأَقْرَبُ لِرُشْدِکَ، إِنْ شَاءَ اللهُ).
🔹🔹🔹نکته ها:
1. تأکيد بر رساندن اموال زکات به نيازمندان:
امام(عليه السلام) در اين نامه نورانى سه بار بر اين مطلب تأکيد فرموده که اموال زکات بعد از جمع آورى بايد در ميان نيازمندان تقسيم شود. حضرت تعبير به «مالُ الْمُسْلِمِينَ» کرده; در يک جا مى فرمايد:
«فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ» و در جاى ديگر مى فرمايد: «نُصَيِّرُهُ حَيْثُ اَمَرَ اللهُ» و در پايان نامه نيز مى فرمايد: «نَقْسِمَها عَلى کِتابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ».
اين تکرار، هرچند به گفته ابن ابى الحديد در ابتدا مخالف بلاغت به نظر مى رسد، ولى با توجّه به اينکه خاطرات زمان عثمان که بيت المال در ميان افراد خاصى تقسيم مى شد و نيازمندان محروم مى ماندند و همان سبب فتنه و آشوب بر عليه او شد، در نظرها باقى مانده بود، امام(عليه السلام) براى اطمينان بخشيدن به مردم در يک نامه سه بار اين نکته را تکرار مى کند که هدف ما اين است که مال مسلمين را در ميان آنها تقسيم کنيم و نيازمندان را به حقوقشان برسانيم.
2. حمايت از حيوانات در اسلام:
مردم جهان از قديم الايام به طور سنتى براى حيواناتى که از آنها استفاده مى کردند، احترام قائل بودند و اصولى را درباره آنها رعايت مى کردند و در بعضى از موارد به صورت افراطى در مى آمد و شکل پرستش به خود مى گرفت همان گونه که امروز در ميان جمعى از هندوها نيز ديده مى شود تا اينکه در اين اواخر به مدافعان از حيوانات، شکل جمعيّت دادند و اصول و مقرراتى قائل شدند و اگر کسانى از آن تخلف کنند مورد اعتراض قرار مى گيرند، هرچند اين موضوع مانند ساير موضوعاتى که مربوط به حقوق بشر يا حمايت زندانيان و کودکان و امثال آنهاست در بسيارى از موارد رنگ سياسى به خود گرفته و تبديل به چماقى براى کوبيدن بر سر مخالفان شده است; گاه هزاران انسان بى گناه را مى کشند و در سال ميليادرها دلار سلاحهاى کشتار جمعى صادر مى کنند و صداى کسى بلند نمى شود; اما يک يا چند حيوان اگر مورد آزار قرار گيرند فريادشان بلند مى شود.
ولى اسلام حد اعتدال را از آغاز در اين مسأله رعايت کرده و سفارش هاى اکيد و دقيق وظريفى درباره حيوانات نموده که هر انسان منصفى را به تحسين وا مى دارد.
در کتب روايى ما، احاديث فراوانى در اين باره وارد شده است;
از جمله در ابواب مربوط به حج به تناسب استفاده از حيوانات به عنوان مرکب در مسير حج، ابوابى تحت عنوان «اَبْوابُ اَحْکامِ الدَّوابِّ فِى السَّفَرِ وَغَيْرِهِ» ديده مى شود.
🌱ادامه دارد...
#شرحنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۵۳ /به مالك اشتر نخعي
(
/فراز۲
✅اخلاق رهبري (روش برخورد با مردم)
مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكاري باشي كه خوردن آنان را غنيمت داني، زيرا مردم دو دسته اند، دسته اي برادر ديني تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش ميباشند.«» اگر گناهي از آنان سر ميزند يا علّتهايي بر آنان عارض ميشود، يا خواسته و ناخواسته، اشتباهي مرتكب ميگردند، آنان را ببخشاي و بر آنان آسان گير، آن گونه كه دوست داري خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن كس كه تو را فرمانداري مصر داد والاتر است، كه انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده، و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستيز، كه تو را از كيفر او نجاتي نيست، و از بخشش و رحمت او بي نياز نخواهي بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش، و از كيفر كردن شادي مكن، و از خشمي كه تواني از آن رها گردي شتاب نداشته باش. به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نيز فرمان ميدهم، پس بايد اطاعت شود،«» كه اين گونه خود بزرگ بيني دل را فاسد، و دين را پژمرده، و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتي كه داري، دچار تكبّر يا خود بزرگ بيني شدي به بزرگي حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشي نجات ميدهد، و تند روي تو را فرو مينشاند، و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلي باز ميگرداند.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه۵۳
شرح_صوتی_نامه_۵۳_جلسه_۲_(عهد_نامه_مالک_اشتر).mp3
10.46M
✅شرح نامه ۵۳(نامه به مالک اشتر)
🔹جلسه دوم
/بنیادمجازینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران همان طور که گفتیم، گاهى بعضى از مفسران، لفظ جزاء را در این آیات تقدی
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
... بقاى این اعمال و ابدیت آنها از یک سو سبب مى شود که در رستاخیز، به هنگام محاسبه اعمال، هر کسى تمامى اعمال خود را ببیند و جائى براى انکار باقى نماند.
و از سوى دیگر، سبب مى شود که در میان اعمال خود، در رستاخیز زندگى کند، رنج ببرد و یا آرامش بیابد، گرچه وسایل انسانى هنوز قادر نیست حوادث گذشته را جز آنچه مربوط به چند لحظه قبل است کشف کند.(۴)
ولى مسلّم است اگر دستگاهى کامل تر به وجود آید و یا دید و درکى کامل تر داشته باشیم مى توانیم همه آنچه را که در گذشته روى داده است، احساس و درک کنیم (البته مانعى ندارد که قسمتى از پاداش و کیفرها هم جنبه قراردادى داشته باشد).
۳ ـ تجسم اعمال از نظر علم روز
براى اثبات امکان تجسم اعمال گذشته، مى توان از اصول مسلّم فیزیک امروز استفاده کرد; زیرا از نظر علم فیزیک مسلّم است ماده، تبدیل به انرژى (جسم، تبدیل به نیرو) مى شود، چه این که آخرین نظریه درباره ماده و انرژى این است که: ماده و نیرو دو مظهر از یک حقیقت هستند و ماده، انرژى متراکم و فشرده است که در شرایط معینى به نیرو مبدل مى گردد، گاهى انرژى نهفته در یک گرم ماده، معادل با قدرت انفجار متجاوز از سى هزار تن دینامیت است.
نتیجه این که: ماده و انرژى، جلوه هائى از یک حقیقت هستند و با توجه به عدم فناى انرژى و ماده، هرگز مانعى نخواهد داشت که نیروها و انرژى هاى پخش شده، بار دیگر به حالت تراکم در آیند و حالت جرمى و جسمى به خود بگیرند و نیروهائى که در راه اصلاح و درستکارى یا در راه جور و ستم به کار برده شده اند، به حالت فشرده در آیند و به صورت جسمانى خاص در روز رستاخیز مجسم گردند و در صورتى که اعمال نیکى باشند به صورت نعمت هاى جالب و زیباى مادى و اگر اعمال بد و شرّى باشند، در قیافه وسایل شکنجه و عذاب مجسم گردند.
📚۱ ـ یَوْمَ در جمله بالا، مفعول فعل مقدرى است مانند: وَ اذْکُرُوا یا وَ احْذَرُوا . احتمالات دیگرى نیز داده شده که بعید به نظر مى رسد.
۲ ـ حدید، آیه ۱۳.
۳ ـ بحار الانوار ، جلد ۷، صفحه ۲۲۸ و جلد ۶۸، صفحه ۱۷۱ و جلد ۷۴، صفحه ۱۱۳ و ۱۷۸ ـ امالى صدوق ، صفحه ۳، انتشارات کتابخانه اسلامیه ـ معانى الاخبار ، صفحه ۲۳۳، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ هـ ش.
۴ ـ اخیراً دانشمندان ما دوربینى به نام اینفراروت اختراع کرده اند که مى تواند (از چند لحظه) از گذشته عکس بگیرد، این دستگاه جدید با یک سیستم حرارتى کار مى کند، به این معنى که امواج صادره از اجسام را جذب کرده و به وسیله ترموگرام مخصوصى، آنها را به دو نوع سرد و گرم تقسیم مى کند، و سپس به صورت تصاویر روشن یا تیره در مى آورد (نقل از کیهان، شماره ۷۸۸۸، سال ۱۳۴۸).
به این وسیله مى توان به وقوع و چگونگى جنایت پى برد، و تصویر کردار گذشته جنایتکاران را در چشم اندازشان قرار داد و دروغ آنها را فاش ساخت.
🌱ادامه دارد...
#تفسیرسورهآلعمران
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۵ بخش سوم حقوق حیوانات ... آنچه در بالا آمد شش قسمت از دستوراتى است که امام(ع
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۵ بخش سوم حقوق حیوانات
مرحوم شيخ حر عاملى در کتاب وسائل الشيعه در جلد هشتم تحت همين عنوان روايات فراوانى در بيش از پنجاه باب ذکر کرده است که ذيلا بعضى از روايات آن را که در باب اوّل ذکر کرده از نظر مى گذرانيم.
پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:
«لِلدَّابَّةِ عَلَى صَاحِبِهَا خِصَالٌ يَبْدَأُ بِعَلَفِهَا إِذَا نَزَلَ وَيَعْرِضُ عَلَيْهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ وَلاَ يَضْرِبُ وَجْهَهَا فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ بِحَمْدِ رَبِّهَا وَلاَ يَقِفُ عَلَى ظَهْرِهَا إِلاَّ فِي سَبِيلِ اللهِ وَلاَ يُحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَلاَ يُکَلِّفُهَا مِنَ الْمَشْيِ إِلاَّ مَا تُطِيقُ;
براى چهارپايان بر صاحبان آنها حقوق (شش گانه) است: نخست اينکه هنگامى که به منزل رسيد و پياده شد اوّل آذوقه آنها را آماده کند (چرا که اين حيوان از صاحبش خسته تر است به علاوه زبان تقاضا ندارد) و هر زمان که از کنار آب بگذرد، آب را بر او عرضه کند (تا اگر تشنه باشد بنوشد) و هرگز به صورتش تازيانه نزند، چرا که او تسبيح و حمد خدا مى گويد و هرگز بر پشت آن هنگام توقف ننشيند مگر در هنگام جنگ (اشاره به اينکه هنگامى که سواران به هم مى رسند، يا از کنار فرد پياده اى عبور مى کنند و براى احوال پرسى و مطالب ديگر توقف مى نمايند بايد از مرکب پياده شوند، حرفهايشان که تمام شد سوار شوند و به راه خود ادامه دهند، زيرا اين زحمت را به حيوان دادن که در حال توقف سوار آن باشند و پياده نشوند، زحمتى است بدون دليل; ولى در ميدان جنگ چنين نيست (زيرا پياده شدن از مرکب به هر حال خطرناک است) و بيش از طاقتش چيزى بر آن بار نکند و بيش از تواناييش آن را راه نبرد».(18)
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) شبيه همين معنا تحت عنوان «لِلدَّابَّةِ عَلَى صَاحِبِهَا سِتِّةُ حُقوق; براى چهارپايان بر صاحبان آنها شش حق است» نقل شده و در روايت ديگرى هفت حق ذکر شده است.
تعبيرات ظريفى در اين روايت آمده که اسلام کوچک ترين مسائل را درباره اين موضوع از نظر دور نداشته و انسانى ترين دستورات را در اين باره داده است. بسيارند کسانى که هنگامى که مرکب آنها کم و زيادى مى کند با شلاق به جان آن مى افتند و گاه عصبانيّت خود را در موضوعات ديگر، بر سر حيوان خالى مى کنند; ولى اسلام تأکيد مى کند که بى دليل مرکب را آزار ندهند. در حديث مى خوانيم که امام سجاد زين العابدين(عليه السلام) چهل بار از مدينه به مکّه براى زيارت خانه خدا از شترى استفاده کرد و در تمام اين مدت حتى يک تازيانه به آن شتر نزد.(10)
در حديث معروفى که در منابع شيعه و اهل سنّت آمده است مى خوانيم: «خداوند زنى را به سبب گربه اى وارد دوزخ ساخت چرا که آن را بسته بود نه رهايش مى کرد که خودش غذا پيدا کند و نه غذايى به او مى داد».(20)
حتى از بعضى روايات استفاده مى شود که نبايد فحش و ناسزا به حيوانات داد(21) اين تعبير نشان مى دهد که حيوانات هم براى خود فهم و شعورى دارند و از فحش و ناسزا متأثر مى شوند. به علاوه هنگامى که زبان انسان آلوده شد، تدريجاً براى او عادت مى شود و در مورد انسانها نيز آن را به کار مى برد.
ادامه مطلب در پست بعدی⬇️
⚘
#شرحنامههاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۵ بخش سوم حقوق حیوانات مرحوم شيخ حر عاملى در کتاب وسائل الشيعه در جلد هشتم تحت
📚پی نوشت:
1 . «مُعنف» از ريشه «عنف» بر زون «قفل» به معناى گرفتن چيزى با شدت و قساوت است.
2 . «مُجحف» از ريشه «اجحاف» از ريشه «جحف» بر وزن «حرف» به معناى اصرار بر ضرر زدن به کسى است.
3 . «مُلغب» از ريشه «لغوب» به معناى خسته شدن و خستگى گرفته شده و هنگامى که به باب افعال مى رود به معناى خسته کردن است.
4 . «مُتعب» اين واژه که از ريشه «تعب» به معناى خستگى گرفته شده، هنگامى که باب افعال برود مفهوم آن خسته کردن است، با «ملغب» قريب المعناست; ولى بعضى گفته اند: «لغوب» به معناى تعب و زحمت روحى است در حالى که تعب رنج جسمانى را نيز شامل مى شود.
5 . «اُحدُرْ» از ريشه «حدر» بر وزن «حرف» به معناى به سرعت حرکت کردن و نيز به معناى پايين آوردن چيزى از بلندى است و در اينجا معناى اوّل مراد است; يعنى حيوانات زکات را که جمع آورى کردى به سرعت نزد ما بياور تا به اهلش برسانيم.
6 . «اَوعِز» از ريشه «وعز» بر وزن «وعظ» به معناى پيشنهاد کردن و سفارش نمودن کارى به ديگرى است.
7 . «فصيل» به معناى بچه شترى است که از شير باز گرفته شده و از ريشه «فصل» به معناى جدايى است; ولى با توجّه به اينکه امام(عليه السلام) بعد از اين جمله دستور مى دهد که تمام شير ناقه را ندوشند تا بچه او هم بهره اى داشته باشد، استفاده مى شود که منظور از فصيل در اينجا بچه شترى است که در آستانه از شير باز گرفتن است و هنوز از شير باز گرفته نشده (به تعبير ادبا مجازِ به علاقه اوْل و مشارفت است).
8 . «لا يمصر» از ريشه «مصر» بر وزن «نصر» به معناى دوشيدن شير به طور کامل است.
9 . «يَسْتأنِ» از ريشه «أنْى» بر وزن «امر» به معناى مهلت دادن گرفته شده و هنگامى که به باب استفعال برود، به معناى انتظار کشيدن و مدارا کردن است.
10 . «نقب» به معناى شترى است که کف پاى او ساييده شده (و به زحمت راه مى رود).
11 . «ظالع» از ريشه «ظَلع» بر وزن «زرع» به معناى لنگيدن گرفته شده است.
12 . «غُدُر» جمع «غدير» به معناى برکه آب است.
13 . «جوادّ» جمع «جاده» به معناى راه وسيع است.
14 . «نطاف» جمع «نطفه» به معناى آب زلال است.
15 . «الاَعْشاب» جمع «عُشب» بر وزن «قفل» به معناى گياهان سبز است.
16 . «بُدّن» جمع «بادن» به معناى حيوان چاق و فربه است.
17 . «مُنقيات» جمع «مُنقية» به معناى حيوانى است که چربى فراوان داشته باشد.
18 . وسائل الشيعه، ج 8، ابواب احکام الدواب، باب 9، ص 350، ح 1.
19 . همان مدرک، باب 10، ص 353، ح 9 .
20 . کنزالعمال، ح 43695 و وسائل الشيعه، باب 53 از احکام الدواب. ص 397.
21 . تهذيب، ج 4، ص 164، ح 4.
#شرحنامههاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅✅نامه ۵۳ ⬇️
✨
نامه ۵۳ و ترجمه آن
⬇️
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/2261
✅✅شرح صوتی نامه ۵۳ ⬇️⬇️
شرح_صوتی_نامه_۵۳_جلسه_۳_(عهد_نامه_مالک_اشتر).mp3
7.04M
✅شرح نامه ۵۳(نامه به مالک اشتر)
🔹جلسه سوم
/بنیادمجازینهجالبلاغه
🌙سَيِّدِى أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِى رَبَّيْتَهُ ، وَأَنَا الْجاهِلُ الَّذِى عَلَّمْتَهُ ، وَأَنَا الضَّالُّ الَّذِى هَدَيْتَهُ ، وَأَنَا الْوَضِيعُ الَّذِى رَفَعْتَهُ ، وَأَنَا الْخائِفُ الَّذِى آمَنْتَهُ
🌼آقای من منم کودکی که پروریدی، منم نادانی که دانا نمودی، منم گمراهی که هدایت کردی، منم افتادهای که بلندش نمودی، منم هراسانی که امانش دادی
#مناجات
#ابوحمزهثمالی