eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
19 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 به زبان بیاورید ✅ در مقدمه جرعه‌هایی از زلال معنویت گفته‌ایم: این کار که ذ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 گریه بچه و نماز شب ✅ به وظیفه عمل کن؛ بقیه را چه کار داری؟ کسی که به اینجا برسد، این می‌شود ذکر عملی. در این مرحله به حرف مردم کاری ندارد. البته خداوند متعال گه‌گاهی امتحان هم می‌کند و در مسیرش مشکلاتی ایجاد می‌کند. طلبه‌ای مهمان داشت و می‌خواست به گونه‌ای نماز شب بخواند که آنها نفهمند. مهمان‌ها طوری خوابیده بودند که اگر برای وضوگرفتن می‌رفت، آنها بیدار می‌شدند. در همین گیرودار یکی از بچه‌ها گریه کرد و به این بهانه ایشان بلند شد و وضو گرفت و برای خدا نماز خواند. ظهر، موقع ناهار یکی از مهمان‌ها گفت: تو که اهل بیدارشدن نبودی؛ اگر این بچه گریه نمی‌کرد، تو بیدار نمی‌شدی. این امتحان برای این بود که معلوم شود او حرف می‌زند یا نه. خدا این‌گونه امتحان می‌کند. ما ذکر عملی را زیاد انجام دهیم، لطف و روح عمل را بالا می‌برد. این کار ما را از جامعه و زندگی و خانواده و وظایف اجتماعی جدا نمی‌کند و در عین حال سلوک است. 🔵 اولین دستور ✅ اولین دستوری که حضرت استاد می‌داد این بود که طبق شغل و کاری که داری، به وظیفه‌ات درست عمل کن. این خیلی لطف دارد و جان انسان را خیلی می‌سازد. برای عموم، بهترین دستور سلوکی حضور در صحنه اجتماعی است. به خصوص اگر کسی که باید چند کار انجام دهد و دوسه شغله است. صبح می‌رود و هشت شب برمی‌گردد. برخی می‌گویند: ما با همین کسب و کاری که داریم به جایی رسیدیم؛ به خاطر اینکه همین‌گونه عمل کردیم، به تقرب الی‌الله رسیدیم. 🔵 کاسبی و خواندن مفاتیح ✅ یکی از شاگردان مورد علاقه حضرت استاد که بازاری بود، در مغازه یک مفاتیح داشت. هر وقت مشتری می‌آمد، مفاتیح را علامت می‌گذاشت و بعد از اینکه کار مشتری را راه می‌انداخت، دوباره مفاتیح را ادامه می‌داد. این تفضل به آن بازاری به خاطر رعایت حرام و حلال بود. همین مسئله برای طلبه هم مطرح است. شغل طلبه درس‌خواندن است. او باید کارش را انجام دهد برای خدا؛ جانب خدا را رعایت کند؛ کم نگذارد. اما چون در این باره جداگانه صحبت کردیم، دیگر توضیح نمی‌دهیم. 2️⃣ حرف‌شنیدن ✅ عموم مردم در کنار شغل باید حرف بشنوند. حضرت استاد این حرف‌شنیدن را به شکل درس و بحث برگزار می‌کرد. برخی مناطق برای اینکه مردم هم به کارشان برسند و هم در روضه شرکت کنند، روضه را صبح برگزار می‌کنند. حضرت استاد هم به همین شکل برای مردم صبح (زود) درس می‌گذاشت. ایشان تأکید می‌کردند اساتید ما این‌طور عمل می‌کردند، ما هم باید همین کار را انجام دهیم. اساتید ایشان مانند علامه شعرانی و مرحوم قمشه‌ای در مسجد جلسات درس را برگزار می‌کردند. 🔵 بیست و پنج سال تبلیغ ✅ ایشان بیست و پنج سال در آمل برنامه درس و بحث برای مردم داشتند. ایام تعطیل در آمل درس داشتند و ایام درسی در قم. ایشان می‌فرمود: مردم صاف هستند و قیل‌وقال در آنها کم است و خوب راه می‌آیند. اما در طلبه‌ها گه‌گاهی قیل‌وقال زیاد می‌شود و کمتر راه می‌آیند. 🔵 میوۀ علم برای عموم ✅ ایشان گُل و میوۀ علم را برای مردم بیان می‌کردند و آن را به‌تدریج تفصیل می‌دادند. مثلاً ایشان معرفت النفس را گفت، کسانی که در درسشان شرکت می‌کردند، نوع تعاملشان تغییر می‌کرد و نسبت به زندگی و کار راهشان عوض می‌شد. چه کار باید بکنیم؟ سعادت ما چیست؟ ابتدا دروس آسان شروع کردند و سپس بعضی از مردم که قوی‌تر شدند، برایشان درس‌های مشکل‌تر می‌گذاشت. ایشان معتقد بود که ما باید گُلِ حکمت متعالیه و معارف عرفان نظری را به مردم برسانیم و ایشان این کار را می‌خواست و انجام داد و باید رساند. آقای شاه‌آبادی می‌فرمود: «این کُفریات باید به گوش مردم برسد» و ایشان هم این کار را می‌کرد و رساند. حضرت استاد این را اجرا کرد و نتیجه گرفت و می‌شود گفت و مردم را شوراند و چشمشان را تیز کرد. 🔵 تربیت سطح عالی ✅ در تهران، ملاعبُدالنّبیِ نوری جلسات درس و بحث برای بازاری‌ها گذاشته بود؛ طلاب می‌ترسیدند از آن خیابان تهران رد شوند، چون فضل اهالی آنجا زیاد بود و طلبه‌ها کم می‌آوردند. حضرت استاد در آمل این کار را کرد. یکی از طلبه‌های اهل معقول آمل رفته بود و در یکی از درس‌های ایشان (اتحاد عاقل و معقول) شرکت کرده بود. آن طلبه مشاهده کرده بود با اینکه مباحث سنگین است، ولی آنها تلقی کرده بودند و پذیرفته بودند و بالا آمده بودند. 🔵 ظرفیت‌ عرفان و فلسفه اسلامی ✅ یکی از ظرفیت‌های عرفان و فلسفه اسلامی همین است؛ یعنی می‌توان با آن مردم را به سلوک کشاند و رساند. می‌توان انسان را با آن بالا برد و انسان فرزانۀ سر صحنۀ عمل تربیت کرد. نَه فقط ذهن او را درست کرد (و کاری به عمل او نداشت، بلکه عرفان را به وادی عمل کشاند). حضرت استاد این ظرفیت عرفان و فلسفه اسلامی را تشخیص داد و از آن استفاده کرد. شما اگر صد کلمه در معرفت نفس ایشان را بخوانید، می‌بینید پر از نکات سلوکی و معرفتی است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 گریه بچه و نماز شب ✅ به وظیفه عمل کن؛ بقیه را چه کار داری؟ کسی که به این
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 دوچرخه‌سازِ اهل سلوک ✅ یکی از شاگردان ایشان شغلش تعمیر دوچرخه بود و با همین شغل واقعاً در سلوک قوی شده بود. حضرت استاد کاری کرده بود که او به جایی رسید و از جهت روحی‌معنوی هم قوی شد. لذا باید حرف شنید. حرف‌شنیدن قوت و غذای انسان است. منطق عمل و معنای پشت صحنۀ عمل ما همین حرف‌شنیدن‌ها است. بدانیم چه خبر است و دست به کار شویم. این یک واقعیت است. خیلی از طلبه‌های ما خبر ندارند و نمی‌دانند چه کار می‌کنند. 🔵 مقام «لایَقِفی» ✅ حضرت استاد عمده معارف را به گونه‌ای می‌گفت که تبدیل می‌شد به دستور سلوکی. مثلاً مقام «لایَقِفی» را ایشان به گونه‌ای توضیح می‌داد که به این دستور سلوکی منتهی می‌شد که «هیچ جا نَایست و به هر کمالی رسیدی، باز هم به بالاترش می‌توان رسید». این سبک بیان معارف، برای مردم تشنگی می‌آورد. 🔵 خودشناسی مقدمۀ خودسازی ✅ حضرت استاد بحث نفس را برای این انتخاب کردند که خیلی راحت می‌شود از طریق خودشناسی خودسازی کرد و از این طریق به کمال رسید. در مقدمۀ معرفت النفس آمده است «خودشناسی مقدمۀ خودسازی است». 🔵 سبکِ معارفی‌معنوی ✅ بیان حضرت استاد سبکِ معارفی‌معنوی بود. معارف می‌گفتند و از آن حقیقت و راه درست می‌کردند؛ راه سلوک درست می‌کردند و معنویتی در آن اشباع می‌کردند. این روش ایشان بود و همین را اجرا می‌کردند. دروس معرفت نفس را استاد ضیایی شرح کرده‌اند. از آن استفاده کنید. باید حرف شنید. این حرف‌شنیدن‌ها است که انسان را شکوفا می‌کند. امام محمد باقر صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: «طعام انسان علم است». (از حضرت امام باقر صلوات‌الله‌علیه سؤال كردم كه طعام انسان چيست كه خدا می‌گويد: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِه». قال: عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ مِمَّنْ يَأْخُذُه‌»). ایشان حرف‌شنیدن را جدی می‌گرفت و اِعمال کرد و نتیجه سلوکی هم می‌گرفتند و برخی از شاگردانشان هم خیلی به اوج رسیدند. 🔵 سیر دروس آمل ✅ این دوره‌ای که ما در آمل شروع کردیم به این ترتیب است: ۱. لغت موران. ۲. نمط هشتم و نهم اشارات. ۳. اوصاف الاشراف. ۴. شرح منازل‌السائرین. این هم یک سِیر است که از ساده و روان شروع می‌شود. موضوع آن همین بحث‌های معارفی‌سلوکی است و افراد را آهسته‌آهسته راه می‌اندازد. 🔵 درجازدن در سلوک ✅ گاهی من دیده‌ام بنده‌خدایی که بزرگوار و اهل ایمان است، ولی دور خودش می‌چرخد، اما اگر چهار تا حرف شنیده بود، این‌گونه نبود و خیلی بالاتر می‌رفت. حضرت استاد درباره یکی از اهل دل آمل می‌فرمود: مشکل ایشان این است که استاد ندیده است؛ اگر استاد می‌دید، سطح کارش تغییر می‌کرد. بدون استاد و حرف‌شنیدن نمی‌شود. 🔵 حرف خدا و پیغمبر ✅ باید تمام اینها حرف‌هایی باشد که حرف خدا و پیغمبر باشد. حضرت استاد در سه فصل آخر اتحاد عاقل و معقول آیات و روایات فراوانی آورده‌اند. خیلی خوب این را می‌کشاند به ساحت قرآن و با اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین خیلی خوب گره می‌زند. باید از اینجا شروع کرد. 🔵 نقشه راه سلوک برای شاغلین ✅ کسانی که احیاناً می‌خواهند به جایی برسد، باید از درس و بحث و حرف‌شنیدن شروع کنند. ما به دوستان آمل که کار دارند، گفتیم: شما که شاغل هستید و کار دارید، هفته‌ای دو فایل صوتی گوش کنید؛ به این دلیل که آنها از کار و زندگی نیفتند و در عین حال حرف بشنوند و همیشه روبه‌راه باشند. ✅ کسی که می‌خواهد سلوک کند: ۱. در شغل خود مراعات جانب خدا را بکند. ۲.حرف بشنود ولو اندک؛ ولو هفته‌ای یک فایل صوتی. این همان روشی است که حضرت استاد بیان داشتند و آنها را از کار و شغل بیکار نکرد و به معارف کشاند. پشت این تفکر اندیشه فیلسوفانه بود که بحث مدینه فاضله بود. ۳. داشتن برنامه سلوکی. حضرت استاد به بعضی افراد برنامه می‌دادند که چه کار کنند؛ مثلاً چه کارهایی در بین‌الطلوعین انجام دهند. کتاب نامه‌ها و برنامه‌ها را ببینید. در این کتاب حضرت استاد خیلی دستورات مختصر و خوشی برای عموم داشت. برای برخی اربعین کلیمی راه می‌انداخت؛ برخی را در ماه مبارک رمضان راه می‌انداخت. بخشی از این دستورات در کتاب نامه‌ها و برنامه‌ها آمده است. برخی از در مردم عادی آمل هستند که هر یک دستوری خاص از ایشان داشتند. به برخی هیچ دستوری نمی‌داد و می‌گفت: شما همین که جانب خدا را رعایت کنید، کافی است؛ یعنی حلال و حرام خدا را رعایت کنید، کافی است. 🔵 با همه باش؛ بی‌همه باش ✅ یکی از دستورات ایشان این بود «با همه باش؛ بی‌همه باش». یعنی در بین مردم باش؛ زندگی را به همین روال عادی داشته باش؛ ولی رنگ مردم را نگیر. ایشان در قبل از انقلاب، کاری می‌کرد که مردم در متن جامعه باشند، در عین حال، رنگ جامعه آن روز را به خود نگیرند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 دوچرخه‌سازِ اهل سلوک ✅ یکی از شاگردان ایشان شغلش تعمیر دوچرخه بود و با
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش ششم 🔵 مراقب باشید با نامحرمان ننشینید ✅ این تعبیر نامحرم که ایشان توضیح می‌داد که مراقب باشید با نامحرمان ننشینید، یعنی مواظب باش خلق‌وخوی او را نگیری؛ حرف او در تو اثر نکند؛ چون نفس انسان خوپذیر است. ما می‌دیدیم که برخی از آنها در عین حالی که در جامعه بودند، به گونه‌ای بودند که هر چه می‌دیدند و از حرف‌های ناروا می‌شنیدند، هیچ تأثیری در ایشان نداشت. چون حضرت استاد چشم و گوش آنها را باز کرده بود و آنها را مقید به شریعت کرده بود و بعد از آن‌ها نتیجه می‌گرفت. به آنها دستوراتی می‌داد و چند حال خوش که برایشان روی می‌داد، آنها را تشویق می‌کرد. گاهی حضرت رسول از اصحاب می‌پرسید «هَلْ‏ مِنْ‏ مُبَشِّرَاتٍ؟» حضرت استاد هم گاهی از شاگردانشان که آنها را راه انداخته بود، از ایشان می‌پرسید «چه خبر؟» و گاهی خیلی شیرین و دلنشین تشویقشان می‌کرد تا آنها اشتیاق پیدا کنند. ✅ در جلسه بعد بخشی از نامه‌ها و برنامه‌ها را می‌خوانیم و بعد از آن به بررسی اصول و مبانی سلوکی ایشان خواهیم پرداخت. ان‌شاءالله. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 اطلاعیه تعطیلی دروس سلام علیکم به اطلاع سروران گرامی می‌رساند، دروس استاد یزدان‌پناه فردا شنبه ۲ بهمن‌ماه ۱۴۰۰ تعطیل است.
نسیم عرفان
ر🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 358 (1400.11.9 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۸ (۱۳) (۹بهمن ۱۴۰۰ / ۲۶ جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مکتب سلوکی علامه حسن‌زاده آملی رحمت‌الله‌علیه ✅ به یکی‌دو دیدگاهِ علامه حسن‌زاده آملی رحمت‌الله‌علیه دربارۀ کسانی که منتهی هستند، اشاره شد. سپس به توصیه‌های حضرت استاد به طلبه‌هایی که در ابتدا و میانۀ راه هستند، پرداختیم. در جلسه قبل به توصیه‌های ایشان به عموم مردم اشاره کردیم. 🔵 توصیه‌هایی برای عموم مردم ✅ به گمان من، هر آنچه ایشان برای طلبه‌های متوسط بیان کرده‌اند، برای عموم مردم قابل استفاده است و این سبک را اِعمال کردند. در جلسه قبل به این موارد اشاره کردیم که باید حرف شنید و برنامه داشت. قرار شد یکی‌دو برنامه از ایشان را بخوانیم. منظور ما از عموم مردم کسانی هستند که راه افتاده‌اند و می‌خواهند راه را طی کنند. در این جلسه به یکی از برنامه‌ها که در کتاب نامه‌هابرنامه‌ها آمده است، می‌پردازیم. این نامه سه‌چهار صفحه است. 🔵 نامه‌ها، برنامه‌ها ✅ این نامه‌ها و برنامه‌ها می‌تواند خیلی کارگشا باشد که ایشان چگونه دستور می‌دادند و از مردم چه می‌خواستند. مردمی که معمولاً تشنه هستند و می‌خواهند دست به کار شوند و حرکت کنند. در صفحه ۲۲۵ کتاب نامه‌هابرنامه‌ها آمده است: از این کمترین دستورالعمل خواسته‌اند. ایشان در سه‌چهار صفحه پاسخ آن شخص را داده‌اند و به نظرم این چند صفحه می‌تواند خیلی راهگشا باشد. همین یک نامه را انسان ببیند و اجرا کند خیلی راهگشا است. ✅ «جواب نامه‏ايست كه به دوستى ارسال داشتيم. «هو» با سلام و دعا مصحف كريم را گشوديم سوره يوسف از زبان حضرت يعقوب عليه‌السّلام آمده است: «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»‏. اهمّ مطالب در طليعه امر دو چيز است: يكى توحيد و ديگر معرفت نفس كه تواند مظهر اتّم وى گردد» (نامه‌هابرنامه‌ها، ص۲۲۳). 🔵 سرمایه‌ای در سنت معقول ✅ حضرت استاد می‌فرمایند: دو مسئلۀ مهم داریم: یکی توحید و دیگری معرفت نفس. باید توجه داشت که سرمایه‌ای در سنت معقول ما شکل گرفته است که این سرمایه بسیار مهم است و به تمام معنا کاربردی است و به انسان در سلوک مدد می‌رساند. گاهی این سرمایه در فضای علمی مغفول مانده است؛ اما حضرت استاد این سرمایه را در سلوک آوردند و از آن استفاده کردند. ✅ سنت معقول ما یک نکتۀ نابی درست کرده است که می‌توان گفت عملاً پرورش می‌دهد و انسان را به مقصد می‌رساند. حضرت استاد به این سرمایه توجه داشتند و خودشان از آن استفاده کردند و بالا آمدند و دیگران را هم با همین سرمایه بالا می‌آوردند. وقتی در شهر برای مردم توضیح می‌دادند و مردم را راه می‌انداختند، همین مطالب را بیان می‌کردند و وقتی دستور می‌دادند همین‌ها را می‌گفتند. دستورات ایشان عملاً این‌گونه است که می‌خواهند افراد را راه بیندازند و به سمت معنویت ناب اسلامی بکشانند. این سرمایۀ سنگین و ارزشمندی است. 🔵 برای رسیدن به نتیجه راه چیست؟ ✅ یکی از بزرگان می‌گفت: در جلسه‌ای بودم و علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه نشسته بودند و برخی از طلبه‌ها هم بودند. یکی از طلاب پرسید برای رسیدن به نتیجه راه چیست؟ آن نقل‌کننده گفت دیدم علامه گوش‌هایش سرخ شد و با یک شکفتگی، که از سرخوشی بود، فرمود: «همین راهی که ملاصدرا رفته است». آن بزرگوار می‌فرمود: ما ندیدیم که علامه اینقدر صریح سخن بگوید، که اینجا این‌طور صحبت کردند. این یک واقعیتی است. این سنت اسلامی ما این قابلیت را دارد که سر سفرۀ عموم مردم بیاید. حضرت استاد سنت معقول را فقط منحصر به طلبه‌ها نکرد و آن را سر سفرۀ عموم مردم آورد. در آنجا قیل و قال‌ها کم بود؛ ولی اصل حرف آنجا می‌رفت. این سرمایه را دست‌کم نگیرید. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۸ (۱۳) (۹بهمن ۱۴۰۰ / ۲۶ جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش او
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بزرگ‌ترین سرمایه؛ ما عین فقریم ✅ما در بدایه‌الحکمه وجود فقری را می‌خوانیم. می‌خوانیم که ما عین فقریم؛ ما عین ربطیم و گمان می‌کنیم تمام شد. باور کنید این بزرگ‌ترین سرمایه است که به دست شما رسیده است؛ هرچند این سرمایه را در اولین کتاب سنت معقول به شما می‌دهند. من بسیاری از بزرگان مانند حضرت آیت‌الله جوادی آملی حفظه‌الله را دیده‌ام که هر لحظه از زندگی‌شان را با این سرمایه می‌گذرانند و با آن خودشان را معنا می‌کنند. بنده‌بودن خودشان را می‌فهمند. این سرمایه برای بزرگان ما واقعیت است. آنها فیلسوف‌اند و واقعیت را یافته‌اند و با آن تعامل می‌کنند. خودشان را فقر می‌بینند و حرف که می‌زنند می‌فهمند که خودشان نیستند. فکر می‌کنند و هویت وجود فقری را می‌یابند. می‌فهمند که من که کاره‌ای نیستم. اصلاً یک لحظه در ذهن ما بیاید که من این فکر را کردم و به اینجا رسیدم، همان لحظه اگر وجود فقری را به ذهنش بیاورد، درمی‌یابد که از من نیست. هر چه دارم از خدا دارم. اینها توحید است. این توحید را به ما داده‌اند و از اول با آن سروکار داریم. از این بحث، بزرگان تکنیک‌های سلوکی ویژه‌ای به‌دست می‌آورند. همین است که در قرآن آمده است: «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست (حج، آیۀ ۶۴). 🔵 ثمرات وجود فقری در صحنۀ اجتماع ✅ آن بزرگان فهمیدند که چه سرمایه سنگینی برایشان ایجاد شده است و با آن زندگی می‌کنند و با آن روابط اجتماعی خود را معنا می‌کنند. همین مسئله که در سر صحنه اجتماع بیاید، خیلی از مسائل را تغییر می‌دهد. اگر کسی وجود فقری را فهمیده باشد، بگومگو با همسرش نباید این‌گونه ادامه پیدا کند. معنا ندارد که کسی وجود فقری را بفهمد و بعد خودش را بروز دهد و اثبات کند. (و به دنبال خودنمایی و فخرفروشی باشد). این معنا ندارد. چه کسی می‌گوید اینها برای ما است. ما چه هستیم که خود را تثبیت کنیم. حضرت امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در صحنۀ اجتماع می‌فرمود: «ما هیچیم و هر چه هست اوست». اینها را به جدّ می‌گفت. اینها سرمایه سنت معقول ما است و در دستورالعمل‌ها سرریز شده است. آنچه از سنت معقول ما به‌دست می آید، اینها را به‌دست بیاوریم و بعد با آن زیست کنیم. 🔵 ناب‌ترین ✅ در سنت معقول ما، امور ناب زیاد است؛ اما ناب‌ترین آن همین دو مورد است: توحید و معرفت نفس. این دو همۀ زندگی ما را تغییر می‌دهد. 🔵 فلسفه اسلامی؛ فلسفه زندگی و معنویت ✅ اینکه می‌گویند فلسفه اسلامی، فلسفه زندگی و معنویت است، سخن درستی است. بعضی‌ها اینها را ذهنی می‌دانند؛ اما در جای خودش بحث شده است که این‌گونه نیست. انسان وقتی به فطرت پاکش چیزی را حق یافت، با آن تعامل می‌کند. من که الان در این مکان دارم حرف می‌زنم، واقعیت را دیده‌ام و دارم حرف می‌زنم و این تعامل است. معرفت حقیقی، تعامل ایجاد می‌کند. معرفت حقیقی یعنی رسیدن به واقع آن‌گونه که هست. وقتی به واقع آن‌گونه که هست می‌رسند، با آن تعامل می‌کنند. 🔵 توحید و معرفت نفس ✅ بزرگان این دو مسئله را به عنوان رئوس مطالب یافتند: ۱. توحید؛ توحید همۀ مسائل فلسفی را شامل می‌شود. کسانی که عرفان نظری خوانده‌اند می‌دانند همۀ مسائل فلسفی در توحید جمع می‌شود. توحید است که به این شکل درآمده است. در فلسفه هم این مسئله اشباع شده است. ۲. معرفت نفس و مسئله انسان. این واقعیت در کار حضرت استاد بود و ما می‌دیدیم که در آمل، مردمی که سلامت نفس داشتند، همین مطالب را به آنها می‌گفت: توحید و معرفت نفس. توحید چیست؟ خلاصه‌ای در اینجا توضیح می‌دهند. توصیه کرده‌اند که این‌گونه خدا را در نظر بگیر و با آن تعامل داشته باش. ابتدا باید خدا را شناخت و خدا را آن‌گونه که هست دریافت و آن‌گونه که در متون دینی آمده است دریافت و بعد در زندگی و رفتار آن را اِعمال کرد. ✅ «اهمّ مطالب در طليعه امر دو چيز است: يكى توحيد و ديگر معرفت نفس كه تواند مظهر اتّم وى گردد. اما توحيد اينكه سالك با قدم معرفت به جايى رسد كه جمع بين تفرقه و جمع كند؛ و تنزيه از تنزيه و تشبيه نمايد. همان‏طور كه كشّاف حقايق، امام به حقّ ناطق، حضرت جعفر صادق عليه‌السّلام فرموده است: «الجمع بلاتفرقة زندقة و التفرقة بدون الجمع تعطيل و الجمع بينهما توحيد». اين توحيد حقيقى اسلامى است و كلام وحى بدان ناطق است كه‏ هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‏» (نامه‌هابرنامه‌ها، ص۲۲۳). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بزرگ‌ترین سرمایه؛ ما عین فقریم ✅ما در بدایه‌الحکمه وجود فقری را می‌خو
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 توحید اسلامی ✅ مسئلۀ توحید چیست؟ انسان با هستی باید به گونه‌ای تعامل کند که هیچ موطنی از خدا جدا نباشد. اگر تفرقه ایجادکنید به گونه‌ای که خدا آنجا و ما اینجا باشیم و در دل هر ذره خدا نباشد، این توحید اسلامی نیست. توحید اسلامی چیست؟ به این آیات توجه کنید: ۱. «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»؛ و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم (بقره، آیۀ ۱۸۶). ۲. «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ و ما از شاهرگ [او] به او نزديك‌تريم (سوره ق، آیۀ ۱۶). ۳. «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»؛ و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مى‌گردد (انفال، آیۀ ۲۴). ✅ هیچ جایی از خدا خالی نیست؛ ولی آن‌گونه هم نیست که جایی را اشغال کند و جایی برای دیگری نباشد. هیچ جا خالی از خدا نیست. خدا همه جا هست. «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ خدا نور آسمان‌ها و زمين است (نور، آیۀ ۳۵). «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست (حدید، آیۀ ۳). 🔵 حقیقت معلول ✅ این را باید در عرفان و فلسفه اسلامی صدرایی حل کرد. به لحاظ حقیقت، فراخنایِ دلِ معلول را علت پر کرده است و معلول شأنی از شئون علت است. ملاصدرا این مطلب را خوب توضیح داده است. با این دیدگاه کجا از خدا خالی است؟ هر جایی که می‌خواهیم اثبات کنیم، پیش از او و با او و بعد از او باید خدا را اثبات کنیم. هیچ موطنی نباید از خدا خالی شود. خالی‌کردن موطن از خدا یعنی خدا سعۀ وجودی ندارد. درحالی‌که سعۀ وجودی خدا همه جا را فرا گرفته است. «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ»؛ پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به‌] خداست (بقره، آیۀ ۱۱۵). 🔵 اول باید خدا را ببینید ✅ خدا نامتناهی است. نامتناهی باید همه جا باشد؛ به نفسِ نامتناهی بودن همه جا هست و به نفسِ این نامتناهی بودن، غیر همه است. خدا در همۀ مواطن هست. جایی نیست که به آنجا توجه شود و خدا آنجا نباشد. بحث علت و معلول ملاصدرا را خوب بخوانید. این بحث مقدمه می‌شود برای تشأن و تشأن را حل کنید، این مسئله حل است. اگر همین معنا از توحید را بفهمید، می‌دانید با شما چه می‌کند؟ با این وضعیت، می‌توانید به جایی نگاه کنید و خدا آنجا نباشد؟ می‌توانید به جایی نگاه کنید و آنجا جلوۀ حق نباشد؟ می‌توانید بگویید اول شیء بعد خدا؟ بلکه اول باید خدا را ببینید. 🔵 بسم‌الله گفتنِ متفاوت ✅ حضرت استاد می‌فرمود: بسم‌الله گفتن ما نباید مثل دیگران باشد. کسی که مباحث عرفانی را خوانده است، نباید مثل دیگران بسم‌الله بگویند. حتی وضوگرفتن و نمازخواندن و... حتی خیلی از چیزهایی که احساس می‌کنیم، باید جور دیگری باشد. «و اين توحيد حقيقى اسلامى است و كلام وحى بدان ناطق است كه‏ «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‏» (نامه‌هابرنامه‌ها، ص۲۲۳). اول و آخر خدا است و همه چیز خدا است و هیچ چیزی بی‌خدا معنا ندارد. هر چه سرمایه‌گذاری کنیم و این توحید ناب را بفهمیم، جا دارد و خیلی راهگشا است. 🔵 به این نسبت شریفه توجه داشته باش ✅ برخی از بزرگان می‌گفتند: بعد از اینکه «نسبت شریفه» (نسبت ما با خدا) را فهمیدی، تأمل در این نسبت شریفه خیلی مؤثر است و راه را باز می کند. «به این نسبت شریفه توجه داشته باش». آنچه فهمیدی در زندگی اِعمال کن. ابتدا حداقل روزی یک بار بیاید و بعد از مدتی در رفتار و منطق تو بیاید. 🔵 نمی‌دانی؛ اگر بدانی، نق نمی‌زنی! ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: شما اگر می‌دانستید خدا کیست و چگونه است، دیگر این‌گونه اعتراض نمی‌کردید؟ ما چه کاره‌ایم؟ حضرت امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌فرمود: «ما هیچیم و هرچه هست اوست». خداست که خدایی می‌کند و همه جا حاضر است و همه جا یا با نظر مِهر می‌بیند یا با نظر غضب. عالم همه جنود او است. تو نمی‌دانی. اگر بدانی، این‌ حرف‌ها را نمی‌زنی. چرا این‌طور شد؟ چرا آن‌طور شد؟ اگر این را می‌دانستیم، دیگر این‌گونه رفتار نمی‌کردیم. عالم دست خدا است و خدا هم با «بسم الله الرحمن الرحیم» عالم را اداره می‌کند. برو ببین چه خبر است. 🔵 علم و عمل دو گوهر انسان سازند ✅ «و اما معرفت نفس اينكه خداوند سبحان فرمود: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ. تفسير اصيل آن چنانست كه جناب صدرالمتألهين در آخر مرحله چهارم حكمت متعاليه كه معروف به اسفار است فرموده است: كلمه طيب روح مؤمن است و عمل صالح معارف عقليه كه او را ارتقاء مى‏دهند و بدانجا مى‏كشانند. اين تفسير بر اين اساس قويم است كه علم و عمل دو گوهر انسان سازند».(نامه‌هابرنامه‌ها). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 توحید اسلامی ✅ مسئلۀ توحید چیست؟ انسان با هستی باید به گونه‌ای تعامل
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 ‏بخش چهارم 🔵 چشم جان ✅ ملاصدرا عمل صالح را هم معارف عقلیه دانسته است که مؤمن را بالا می‌برد. خود معرفت چشم جان ما را باز می‌کند. ایشان در رساله اتحاد عقل و عاقل و معقولِ مفصل توضیح می‌دهند که انسان چگونه با علم و عملش خود را می‌سازد. علم چه مرحله‌ای از جان و عمل چه مرحله‌ای از جان را می‌سازد. علمی که ایشان می‌گوید، ایمان جزء علم است. 🔵 انسان كارى مهم‌تر از خودسازى ندارد ✅ «انسان كارى مهم‌تر از خودسازى ندارد (نامه‌هابرنامه‌ها). خودسازی یعنی چه؟ اصل این که آمدیم به دنیا برای چیست؟ برخی می‌گویند فقط لذت ببریم. برخی می‌گویند آمدیم که زندگی کنیم، نمی‌دانیم چرا. در قرآن آمده است: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا»؛ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم؟ (مؤمنون، آیۀ ۱۱۵) آیا موجود حکیم کاری بیهوده انجام می‌دهد؟ اصلاً موجود خردمند کار بی‌دلیل انجام می‌دهد؟ نه. آیا موجود حکیم کاری می‌کند که آن کار استوار نباشد؟ قرار است شما را به کمال برسانیم. 🔵 عمل چیست؟ ✅ «و ساختن هر چيز را مايه به حسب آن چيز لازم است. مثلاً ديوار را سنگ و گِل بايد و انسان را علم و عمل» (نامه‌هابرنامه‌ها). در بحث‌های عمل مطلق عمل را توضیح دادیم. ما می‌فهمیم که چه کارهایی عمل است. اما آیا گوشۀ چشم هم عمل است؟ حرکت سر که تأیید باطل یا حق باشد، این هم عمل است؟ اینها عمل است. آیا حب و بغض‌های درونی عمل است؟ مثلاً برخی از مؤمنین در جایی خوش می‌درخشند؛ وقتی زمین می‌خورند، برخی دیگر از این افتادن و زمین‌خوردن خوشحال می‌شوند؛ آیا این عمل است؟ اینها عمل است. ✅ حضرت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه درباره ناقه صالح می‌فرماید: فقط یک نفر این کار را کرد؛ ولی قرآن می‌فرماید: آنها همه این کار را کردند. چرا؟ چون راضی به عمل آن یک نفر بودند. «قَالَ ع‏ الرَّاضِي‏ بِفِعْلِ قَوْمٍ‏ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ»؛ آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد، چونان كسى است كه همراه آنان بوده است (نهج‌البلاغه، حکمت ۱۵۴). ✅ حب و بغض‌ها عمل است. در طول روز چقدر حب و بغض داریم و اِعمال می‌کنیم؟ خیلی حب و بغض داریم. خوشا به حال کسی که حب و بغضش تنظیم شده است. گاهی پدر خانواده به یکی از فرزندانش که مذهبی است، احترام ویژه‌ای می‌گذارد. به زبان هم نمی‌آورد. این هم عمل است. آن خون دلی که مادر می‌خورد تا فرزندش منحرف نشود، این عمل است. شرک خفی عمل است؟ این هم یک نوع عمل است. حتی توحیدِ خفی هم عمل است. محدوده عمل آنقدر گسترده است که همه لحظات و ساعات ما را دربر می‌گیرد. ما هیچ لحظه‌ای نیست که بی‌عمل باشیم. عمل یک منطق پشت صحنه دارد. آن علمی که داریم چه می‌کند؟ بعضی‌ها در نگاه به هستی و خدا نگاهشان ضعیف است. ایمان چیست؟ مراحل متعدد ایمانی و اعتقادی و توحیدی که داریم، اعتقاد به فضای ماورای طبیعت و اعتقاد به خدا و اعتقاد به معاد و... سطوحی دارد. همۀ اینها سازندۀ ما است و ما بی‌خبریم. 🔵 پیمودن راه هزار ساله ✅ برخی از اعتقادات کاری می‌کند که انسان راه هزار ساله را یک شبه برود. حضرت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه درباره سابقون بیانی دارد. حضرت دربارۀ سابقان و مقربان می‌فرماید: «عَلَيْكُمْ بِصِدْقِ الْإِخْلَاصِ وَ حُسْنِ‏ الْيَقِينِ‏ فَإِنَّهُمَا أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُقَرَّبِينَ»؛ بر شما باد اخلاص راستين و يقين نيكو؛ زيرا كه اين دو برترين عبادت مقرّبان است (غرر الحكم، ۶۱۵۹). این به‌خاطر یقین است؛ یقین همان معرفت شهودی است که آنها دارند و این باعث شده است که آنها جزء مقربان قرار بگیرند. ابتدا معرفت است. به‌تدریج برخی القائات می‌آید. اگر این القائات بیاید، خودش خیلی کار می‌رسد و انسان را پیش می‌برد. این توضیحی که استاد می‌دهد که انسان کاری جز خودسازی ندارد. وقتی این بیاید در تعامل زندگی ما چه می‌شود و با ما چه می‌کند؟ ما حتی نباید اجازه دهیم برخی القائات به درون ما بیاید و خود را به‌راحتی در معرض شبهات قرار ندهیم. 🔵 لقاءاللّه ✅ «انسان تا به لقاءاللّه نرسيده است به كمال مطلوبش نائل نشده است» (نامه‌هابرنامه‌ها). در شرح رساله‌الولایه توضیح دادیم که در قرآن آمده است که انسان را خلق نکردیم، جز اینکه عبادت کند. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ»؛ و جن و انس را نيافريدم، جز براى آنكه مرا بپرستند (ذاریات، آیۀ ۵۶). ما آمدیم بندگی کنیم. در صحنه اجتماع؛ در خانه؛ در خلوت و در هرجایی که هستیم، بندگی کنیم. قرار نیست انسان فقط در خلوت بنده باشد؛ در میان خانواده و اجتماع هم باید بنده باشد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 ‏بخش چهارم 🔵 چشم جان ✅ ملاصدرا عمل صالح را هم معارف عقلیه دانسته است که مؤمن را
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: این دادی که سر همسرت زدی، اگر خدا را ناظر می‌دیدی، می‌توانستی این کار را انجام دهی؟ آیا می‌شود کسی در جامعه دغلی کند و بعد بگوید من بنده‌ام؟ نه. اگر خدا را شاهد و ناظر بداند، می‌تواند دست به این کار بزند؟ اصل این است که ما باید بنده شویم و بندگی هم لطفی دارد که ما احساس کنیم نزد خداییم و بنده‌ایم و خدا را ملاقات می‌کنیم و بلکه می‌بینیم. حرف آخر این است. ✅ بعضی‌ها می‌گویند اگر در این دنیا نرسیم، در آخرت می‌رسیم. سرور من، اگر آخرت هم می‌دهند به اندازه اینجایت می‌دهند. در اینجا است که باید زمینه را ایجاد کرد. خوشا به حال کسانی که دغدغه لقاءالله پیدا می‌کنند. ✅ ما مؤمنانی را می‌بینیم که در اینجا زندگی می‌کنند و بندگی می‌کنند، ولی هیچ دغدغۀ لقا و رسیدن به خدا و عشق‌بازی با خدا و با خدا نشستن و خدا را بندگی کردن ندارند. همین حالت و اینکه این دغدغه را ندارد، حتی در قیامت هم مانع آنها می‌شود. نمی‌توانند به اصل خودشان برسند و جلوتر بروند. این زمینه را باید اینجا فراهم کرد. تا اینجا فراهم نشود، آن دنیا بعید است حاصل شود. مگر اینکه خداوند تفضل کند و در همین لابه‌لای عبادات دنیا چنین دغدغه‌ای به دل بیندازد. 🔵 المعرفة بذر المشاهده ✅ آن بیان ملاصدرا که «المعرفة بذر المشاهده» خیلی کلام درستی است. اگر ما دغدغه پیدا کنیم، جنس ما تغییر می‌کند و می‌فهمیم چه خبر است. درست مانند کودکی که از شکلات شیرین بودن آن را می‌فهمد؛ ولی بعدها می‌فهمد که علم شیرین است. سبک این کودک تغییر می‌کند. در اینجا هم همین‌طور است. خدا شیرین است؛ شیرین‌تر از بهشت و حور و قصور. انسان تا به لقاءالله نرسد، به کمال مطلوبش نرسیده است. کمال مطلوب لقاء الله است. ✅ «و لقاءاللّه به معنى اتصاف انسان به اوصاف الهى و تخلق او به اخلاقى ربوبى است. بابا افضل را كلامى كامل در اين باب است كه «عالم درختيست كه بار و ثمره او مردم است و مردم درختى است كه بار و ثمره وى خرد است و خرد درختيست كه ثمره او لقاى خداى تعالى است» (نامه‌هابرنامه‌ها). 🔵 جنّت ذات و صفات ✅ یعنی در آخِر باید به خدا ختم شود. در قرآن آمده است که رحیق مختوم شراب بهشتی است و خیلی هم خوب است و مزاجش از تسنیم است. تسنیم نهری است که برای مقربین است. می‌گویند جنت ذات است که اندکی از آن در رحیق مختوم ریخته شده است. از آن تعبیر می‌کنند به جنت ذات. ✅ اگر یک صفت از صفات الهی در انسان محقق شود، آن وجد و شیرینی و آن پاکی و طهارتش، زمین تا آسمان با این بهشت‌های عادی فرق می‌کند. جنت ذات و جنت صفات توضیح دارند. لقای اصلی ما باید به آنجا ختم شود و این اولاً دانستنی است و بعد خواستنی است و بعد باید همت کرد و به دنبالش رفت. ✅ از بنده‌خدایی پرسیدند به جنت ذات و فنای ذاتی می‌رسی؟ گفت: خودم را می‌بینم، نه. اما وقتی خدا را می‌بینم، بله. من از الان تا آخر عمر دنبالش می‌روم. حتی اگر بدانم که صد سال عمر می‌کنم و نود و نه سال و یازده ماه آن گذشته است و فقط یک ماه از آن باقی مانده است، من دست از کار نمی‌کشم و ادامه می‌دهم. رحمت و تفضل خدا را می‌بینم، بله. من طلب می‌کنم و طالب آن هستم. دست بر نمی‌دارم. چون می‌دانم آخر و اوج آنجا است. این را یاد گرفتم که وقتی چیزی مهم‌ترین خواستۀ انسان است، جا دارد که انسان برایش وقت بگذارد. جا دارد که همۀ کارهایم را با آن ببندم. حتی اگر بدانم به من نمی‌دهند. یعنی من باید زور خودم را بزنم. 🔵 نباید کوتاه بیاییم ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: اگر این‌گونه بگویی و واقعاً در این مسیر حرکت کنی، یقین کن که خدا به تو (آنچه می‌خواهی) می‌دهد و اگر اینجا نداد، در برزخ می‌دهد. خیالت راحت باشد. فقط خوب انجام بده. همت ما باید به اندازه معرفت ما باشد. وقتی می‌دانیم اوج آنجاست، نباید کوتاه بیاییم. باید طلب ما هم همان‌جا باشد. نباید فقط به سلوک دل خوش کنیم. باید تجلی ذاتی را بخواهیم. اصل آنجا است. قرار نیست ادعا باشد. آنی که از دست ما برمی‌آید، از خدا و تفضل خدا است. هر چه هست باید با خدا حل کرد. خود ما هم می‌دانیم. ما باید دست به کار شویم. بفهمیم اوج کجا است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: این دادی که سر همسرت زدی، اگر خدا را ناظر می‌دیدی، می
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش ششم 🔵 تجلی ذاتی ✅ به نظرم همین بحث لقاءالله کتاب حضرت امام و میرزاجوادآقا ملکی تبریزی و کتاب حضرت استاد و رساله‌الولایه را ببینیم؛ اوج را بفهمیم؛ تجلی ذاتی را بفهمیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. مقدماتش را فراهم کنیم و استعداد خود را در همان مسیر شکوفا کنیم. هر چه دادند، دادند و اگر ندادند هم ما کار خود را می‌کنیم؛ وظیفه ما این است. ما می‌دانیم از آن طرف بخلی نیست؛ ما باید دست به کار شویم و مابقی را به خدا بسپاریم. کم‌کم جلو می‌رویم و می‌فهمیم چه خبر است. می‌دانیم گناه‌کردن با آن سازگار نیست. می‌دانیم منطق غلط با آن سازگار نیست. می‌دانیم دغدغه میانی داشتن با آن سازگار نیست؛ ولی باید آن نهایت را در نظر گرفت تا خدا خودش کار را درست کند. 🔵 لنگان‌لنگان به سوی محبوب ✅ به خرچنگ ( یا لاک‌پشت) گفتند: به کجا می‌روی؟ گفت: به چین و ماچین. گفتند: با این راه و روش تو؟ وضعیت ما همین است. ما یک لاک‌پشتی هستیم که لنگان‌لنگان به سمت چین و ماچین می‌رویم. با این وضع! ولی به خدا نگاه می‌کنیم، احساس می‌کنیم که وسط کار خودش کار را درست می‌کند؛ از دست ما که برنمی‌آید. ✅ بنده‌خدایی داشت پیاده می‌رفت مشهد، در بین راه با حضرت عشق‌بازی می‌کرد؛ یک دفعه دید رسید. او را طی‌الارض داده بودند و خودش نفهمیده بود. انسان لنگان‌لنگان راه خودش را ادامه می‌دهد و خدا تفضل می‌کند و آن را درست می‌کند. ما به خودمان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که هیچ نداریم؛ ولی باید به تفضل الهی امید داشته باشیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 359 (1400.11.23شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی #ماه_رجب
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۹ (۱۴) (۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۱۰رجب / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 ماه رجب ✅ حضرت استاد حسن‌زاده رحمت‌الله‌علیه بر ماه رجب تأکید فراوانی داشتند؛ خود ایشان هم شهودات رجبیه داشتند. ایشان می‌فرمودند: معمولاً اهل‌الله از ماه رجب شروع می‌کنند. رجب و شعبان و رمضان باید با هم دیده شوند. اهل‌الله منتظر رمضان نمی‌مانند، بلکه از رجب شروع می‌کنند تا زمینه حاصل شود و در ماه مبارک رمضان به شکوفایی برسند. ✅ حضرت استاد به کار علمی خیلی دعوت می‌کردند، ولی وقتی ماه رجب می‌شد، می‌فرمود: ما این همه درس خواندیم، به هر حال باید دست به‌کار شویم. الان که ماه رجب است، باید دست به‌کار شد. باید بدانیم که وقتی به بعضی از ماه‌ها می‌رسیم، کار معنوی را فراموش نکنیم و جدی‌تر انجام دهیم. حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله می‌فرمایند: «إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ»؛ همانا از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم‌هايى مى‌وزد، پس خود را در معرض آنها قرار دهيد (میزان‌الحکمه، جلد۴، صفحه۳۹۲). وقتی نفحات می‌وزد، باید از آن استفاده کرد. یکی از این نفحات این سه ماهی است که باید به هم وصل شود. ✅ امام صادق صلوات‌الله‌علیه می‌فرمایند: «أُعْطِيَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ ثَلَاثَ أَشْهُرٍ لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ مِنَ‏ الْأُمَمِ‏ رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛ سه ماه به اين امت داده شده است كه به هيچ‌يك از امت‌ها داده نشده است: رجب و شعبان و رمضان. این سه ماه که مردم همه درگیر می‌شوند، فقط در شریعت ختمی آمده است. نوع ادعیه مخصوص ماه‌های رجب و شعبان و رمضان نشان می‌دهد که حال‌وهوای این سه ماه چگونه است. اینها حساب دارد که به امت ختمی داده شده است. ماه رجب را از دست ندهید. ماه مبارک رمضان را باید از اینجا درست کنیم. ماه رجب ماه ولایت است؛ ماه شعبان ماه رسالت است؛ ماه رمضان ماه خدا است. این طرح درستی است. ✅ از اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین باید شروع شود. آن توقیع شریف را ببینید؛ یک طرح خاصی است که از اعضاد و اشهاد که ارکان توحیدند یاد می‌کند. این مضامین خیلی سنگین است. اولیای الهی را قسم می‌دهد و تثبیت ایمان می‌خواهد. باید به این نکته توجه کرد. این ماه ولایت است و از این ماه باید وارد شد. این یک طرح است. ✅ بیان دیگری هست که از ماه رجب به عنوان ماه استغفار امت یاد می‌شود و ماه شعبان ماه رسول‌الله و ماه رمضان نتیجه‌گیری از این دو ماه. 🔵 رجب ماه استغفار، رمضان ماه رسالت، رمضان شهر الله ✅ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ رَجَبٌ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي‏ أَكْثِرُوا فِيهِ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ وَ شَعْبَانُ شَهْرِي اسْتَكْثِرُوا فِي رَجَبٍ مِنْ قَوْلِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ سَلُوا اللَّهَ الْإِقَالَةَ وَ التَّوْبَةَ فِيمَا مَضَى وَ الْعِصْمَةَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ آجَالِكُمْ وَ أَكْثِرُوا فِي شَعْبَانَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى نَبِيِّكُمْ- إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ شَعْبَانُ شَهْرَ الشَّفَاعَةِ لِأَنَّ رَسُولَكُمْ يَشْفَعُ لِكُلِّ مَنْ يُصَلِّي عَلَيْهِ فِيهِ وَ سُمِّيَ شَهْرُ رَجَبٍ الْأَصَبَّ لِأَنَّ الرَّحْمَةَ تُصَبُّ عَلَى أُمَّتِي فِيهِ صَبّاً وَ يُقَالُ الْأَصَمُّ لِأَنَّهُ نُهِيَ فِيهِ عَنْ قِتَالِ الْمُشْرِكِينَ- وَ هُوَ مِنَ الشُّهُورِ الْحُرُمِ». در ماه رجب، انسان باید خودش را شست‌وشو دهد. 🔵 استغفار ✅ یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما در سلوک این چیزهایی است که ما را به زمین چسبانده است. آن گناهان؛ آن نیت‌ها؛ آن عقاید غلط؛ اینها ما را این‌سویی کرده و نگه‌داشته است و نمی‌توانیم تکان بخوریم. و الا اگر انسان کمی آزاد شود، فطرت انسان را به سمت توحید می کشاند. ✅ «وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ»؛ و بگو: پروردگارا، ببخشاى و رحمت كن [كه‌] تو بهترين بخشايندگانی (مؤمنون، آیۀ۱۱۸). «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ»؛ گفتند: «پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى، مسلماً از زيانكاران خواهيم بود (اعراف، آیۀ۲۳). 🔵 ماه فروریزش رحمت ✅ ماه رجب ماه اصب است؛ ماه فروریزش رحمت است. فروریزش رحمت چه زمانی است؟ وقتی که استغفار در آن باشد. ما باید استغفار کنیم تا زمینه مهیا شود. باید جان را شست‌وشو دهیم. گرفتاری ما اینجا است. گاهی نمی‌دانیم که برخی از کدورت‌ها در دل ما هست، با ما چه می‌کند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۹ (۱۴) (۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۱۰رجب / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 ماه
🔴بخش دوم 🔵 جفت‌کردن کفش ✅ مرحوم میرزاجوادآقا وقتی تمام دستورات استادش را اجرا کرد و به نتیجه نرسید، به استادش گفت: چرا هر چه تلاش می‌کنم پیشرفت ندارم؟ استادش گفت: تا شما نسبت به پسرعموهایت ناراحتی و کدورتی داری، به جایی نمی‌رسی. او رفت و کفش پسرعموهایش را جفت کرد؛ کارش درست شد و راه باز شد. گاهی مشکلات ما این‌گونه است. ✅ بعضی‌ها می‌گویند: خدایا، هر چه ما می‌دانیم و نمی‌دانیم، تو ببخش. گاهی به خدا می‌گوییم این خطا را کردم، ببخش. ولی گاهی می‌گوییم: هر چه هست، ببخش. به بنده‌خدایی گفتند به خاطر حرفی که فلان جا زدی، بیست سال تو را عقب انداختیم! 🔵 جرم‌گیریِ کامل دل ✅ شاگردان قاضی به ایشان می‌گفتند: ما این دستورات را که اجرا می‌کنیم راهی باز نمی‌شود. ایشان می‌فرمود: این وضعیت شما مثل جریان حوض است که اگر جرمی در اطرافش باشد، آب آن سریع غیرقابل استفاده می‌شود و تا آخر هفته نمی‌ماند و یکی دو روزه آب را بد مزه و خراب می‌کند. چرا؟ چون آن جرم به‌سرعت تکثیر می‌شود. چاره چیست؟ باید همۀ جرم‌ها برداشته شود تا آب برای یک هفته تمیز و سالم بماند. ما این نماز را خواندیم، چرا بالا نمی‌رود؟ دعا خواندیم، چرا بالا نمی‌رود؟ زیارت رفتیم، چرا بالا نمی‌رود؟ چرا این‌گونه است؟ این خلل‌های اطراف دل نمی‌گذارد. آن جرم‌های اطراف دل است که نمی‌گذارد. شما اینها را برطرف کنید، درست می‌شود. 🔵 راهکارهایی برای جِرم‌گیری دل ✅ یک راهش این است که انسان آهسته‌آهسته این جِرم‌ها را بردارد؛ اما بهترین راه این است که انسان یک وقت دلش بشکند و استفغار کند و جدی از خدا بخواهد. در این صورت راه برایش باز می‌شود. ماه رجب این‌گونه است. بعضی‌ها می‌گویند: خدایا، ما هر چه تلاش کردیم نشد؛ ولی تو که می‌توانی. از دست من بر نمی‌آید. تا این به زبان می‌آید و جانانه خضوع می‌کند و خود را می‌شکند، از آن طرف که سیل‌وار می‌دهند. چرا ما بهره نمی‌بریم؟ درست مثل اینکه کاسۀ جان برعکس زیر باران باشد، هیچ بهره‌ای از باران نمی‌برد. راهش چیست؟ استغفار. با استغفار جِرم‌های دل برداشته می‌شود. ✅ در دستورات شریعت به استغفار خیلی اشاره شده است. شما نگاه کنید به این هفتاد استفغاری که در نماز شب و سیصد مرتبه العفوی که گفته شده است. به ما گفته‌اند بعد از نماز سه تا صد مرتبه «العفو» بگوییم. «عفاً عفاً» بگوییم. یعنی ما باید بفهمیم مشکل داریم: نیت ما؛ گوش ما؛ چشم ما؛ منطق ما؛ عقاید ما. همۀ اینها مشکل دارد. نظام عالم به این زیبایی است؛ ولی ما با بعضی از کارها، مانع رشد و کمال خود می‌شویم. 🔵 پاک شو اول ✅ در دعای ماه رجب می‌گوییم: خدایا، تو به کسانی که تو را نمی شناسند، اعطا می‌کنی. بنا بر رحمت است؛ ولی ما خودمان راه را می‌بندیم. «پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز» (حافظ، غزل شمارۀ ۲۶۴). تا اول، آدم پاک نشود، نمی‌شود و راهش استغفار است. 🔵 عبودیت خاص ✅ در استغفار عبودیتی خاص وجود دارد. اگر کسی بخواهد خوب با خدا بنشیند، در استغفار یک لطف عبودیت ویژه‌ای نهفته است. ما هر جایی می‌توانیم عبودیت داشته باشیم. شکر و صبر و استغفار هم عبودیت است. عبودیتِ استغفاری خیلی راه خوشی است و محوِ خود در آن زیاد هست و خوب با خدا ارتباط برقرارکردن است. ✅ اگر کسی بتواند یک برنامه‌ای در ماه رجب بگذارد، مثلاً بین‌الطلوعین یا بین نمازها یا یک وقتی که از وضعیت خودش گله‌مند باشد، خیلی خوب است. خدایا، ما بدی‌هایمان زیاد است، تو ببخش. این را حقیقتاً بخواهیم. استغفار خیلی لطف دارد. 🔵 عابد و ترسا ✅ جریان عابد و ترسا را در منطق‌الطیر عطار دیده‌اید؟ شیخ صنعا برای خودش کسی بود و مریدهایی داشت. او زندگی معنوی‌ای داشت تا اینکه عاشق یک زن ترسا می‌شود؛ تا جایی که حاضر به خدمتگزاری آن زن شده بود. اما شاگردان به جبران زحماتی که استاد برایشان کشیده بود، دعا می‌کنند و به‌تدریج استاد از آن گبری درمی‌آید و آن زنّاری را که بسته بود درمی‌آورد. وقتی شاگردان با استاد برمی‌گردند، استاد میان راه می‌گوید باید برگردم؛ چون آن دختر مسلمان شده است و باید دست او را بگیرم. در اینجا حال آن زن به‌خوبی حالت برگشتن و استغفار را نشان می‌دهد. 🔵 حال‌وحس استغفار ✅ به نظرم مهم‌ترین چیزی که باید توجه داست این است که من در برابر این همه عظمت و رحمت خدا، با این همه نعمت، این‌گونه خلاف می‌کنم؛ اگر کسی این را خوب بفهمد، تبدیل می‌شود به حال‌وحس استغفار. این تا بیاید و اگر رگه توحیدی قوی باشد، این حال‌وحس ایجاد می‌شود: «يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ الله»؛ دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم (زمر، آیۀ ۵۶). استغار ماه رجب می‌تواند خیلی کار برسد. به توقیع شریف و اذکار این ماه توجه داشته باشید، در عین حال مترنم به «أین الرجبیون» هم باشیم. احساس کنیم که از «الرجبیون» خیلی دوریم. ان‌شاءالله آنها دست ما را بگیرند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🔴بخش دوم 🔵 جفت‌کردن کفش ✅ مرحوم میرزاجوادآقا وقتی تمام دستورات استادش را اجرا کرد و به نتیجه ن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 صد بار اگر توبه شکستی باز آ ✅ استغفار یعنی آماده‌شدن. استغفار یعنی تازه از مادر متولدشدن. این خیلی معنا دارد. حتی به برخی می‌گویند به گونه‌ای شده‌ای که دیگر روی بدی و گناه و ناپاکی و شر را نخواهید دید. استغفار در ماه مبارک رمضان باید نتیجه دهد. به بعضی می‌گویند تو بهشتی شده‌ای! حتی به گونه‌ای می‌شود که آثار وضعی گناهان سابقش نیز برطرف می‌شود. جز آن گناهانی که حقوق الناس در آن باشد. اگر صد بار هم توبه شکستیم، باید دوباره به سمت خدا برویم. 🔵 نماز؛ شست‌وشوی گذشته ✅ نماز شست‌وشوی گذشته است. حضرت سلمان درخت خشکی را محکم تکان داد. همۀ برگ‌های درخت ریخت. به کسی که همراهش بود گفت: از من نمی‌پرسی چرا این کار را کردم؟ آن شخص گفت: چرا این کار را کردی؟ حضرت سلمان فرمود: در پاییز به همراه رسول‌الله بودیم. حضرت این‌گونه درخت را تکان داد و همۀ برگ‌هایش ریخت. بعد حضرت فرمود: سلمان، انسانی که نماز می‌خواند، همین‌طور که این درخت برگ‌هایش ریخت، تمام گناهانش می‌ریزد. البته به شدت و قوت نماز برمی‌گردد. اما نکته‌ای در آن هست. ✅ اگر واقعاً انسان یک لحظه خوش در نماز بنشیند، تمام گناهانش می‌ریزد. ما قدر این اعمال را نمی‌دانیم. همین حرف دربارۀ روزه و ماه رجب آمده است؛ همۀ اینها همین‌طورند. مخصوصاً این سه ماه. سه ماه خیلی معنادار است. سه ماه یعنی دوچله به اضافۀ دهۀ آخر ماه مبارک رمضان. اصل رجب و شعبان و رمضان این‌گونه است. ده روز آخر، وقت نتیجه گرفتن است. انسان باید سعی کند که برنامه‌های معنوی‌اش را در ایامی که شریعت معرفی کرده است، تنظیم کند. ✅ برخی از بزرگان گفته‌اند ما شهودات خاصه رجبیه را دیده‌ایم. در این ماه در را بیشتر باز می‌کنند. استغفار را انسان وقتی چند بار بگوید و تکرار کند، بعد جدی می‌شود. اول جدی نیست. می‌گوییم ولی جدی نیست. از ابتدا شاید اینقدر جدی نباشد، ولی در نهایت می‌تواند منتهی به شهودات خاصه رجبیه شود. 🔵 ادامه مکتب سلوکی علامه حسن‌زاده ✅ مطلب بعدی که ایشان فرمودند مسئله مراقبت است. 🔵 مراقبت ✅ نمی‌خواستم مراقبت را بگویم و آن را به انسان‌های منتهی واگذار کنم. اما مراقبه برای مبتدی‌ها هم داریم، لذا ما همین جا در همین حدی که ایشان گفته است، مراقبه را مطرح می‌کنم. مراقبه از مرکزی‌ترین دستورات سلوکی است. 🔵 با مراقبه تخم سعادت بکار ✅ حضرت استاد از استادشان علامه طباطبایی که دستور گرفتند، علامه به عنوان مرکزی‌ترین و اصلی‌ترین مسئلۀسلوک به مراقبه اشاره می‌کردند. «با مراقبه تخم سعادت بکار» مهم‌ترین دستور است. بلکه تمام دستورها معطوف به مراقبه است. مراقبه یعنی حضور مع‌الله. هر جا می‌رود حضور مع‌الله را فراموش نکند. مادری که فرزند جوانش را از دست داده، بعد از چند ماه هم وقتی می‌خندد در پس خنده‌اش حُزنی نهفته است. چرا؟ چون یاد فرزندش از او گرفته نشده است. واضح است چگونه است. یعنی همیشه به یاد او است. 🔵 وصلِ به اَصلیم ✅ در فرهنگ دینی ما این همیشه به یادبودن، مراقبه نامیده می‌شود. مراقبه یعنی وصل به اَصلیم؛ در محضر اوییم؛ تعامل با او می‌کنیم؛ و هر جا هستیم او را می‌بینیم. خاصیت مراقبه این است. این کار را که انسان انجام می‌دهد، بهترین رمز ورود به حقایق نهایی توحیدی است. اصل مراقبه را باید خیلی جدی گرفت. 🔵 اس و اساس دستورات ✅ مراقبه اس و اساس دستورات حضرت استاد است؛ اس و اساسی که تمام بعدی‌ها قرار است کمک به این مراقبه کنند. یعنی ما هر کاری که می‌کنیم قرار است این مسئله را درست کند، به‌گونه‌ای که انسان احساس می‌کند که همیشه وصل به اصل است؛ اصلاً اینجایی نیست. خوشا به حال کسانی که منطق اصلی با آن توضیحات را می‌دانند. 🔵 مقام کأنّ ✅ مراقبه به معنای حضور مع‌الله است. حضرت رسول‌الله می‌فرمود: به گونه‌ای عبادت کن که اگر خدا را نمی‌بینی، گویا خدا تو را می‌بیند که فرق میان مقام إنّ و کأنّ است. با این حس‌وحال زندگی کن. کأنّ یعنی گویا خدا را می‌بیند؛ خدا را نمی‌بیند، ولی این حال‌وحس را دارد که خدا او را می‌بیند. درست مثل کسی که از کوچه‌ای رد می‌شود و احساس می‌کند کسی او را از پشت پنجره تماشا می‌کند، ولی سر را بالا نمی‌آورد که او را ببیند. یعنی نمی‌بیند، ولی به سانِ دیدن است. در تعامل ما حال‌وحس می‌آید. خود اینکه همیشه خدا را ناظر بدانیم، حجب و حیا و شکستگی دل و شور می‌آورد که همه اینها از همین حال‌وحس درمی‌آید. دستور اصلی علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه مراقبه بود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 صد بار اگر توبه شکستی باز آ ✅ استغفار یعنی آماده‌شدن. استغفار یعنی تا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 احساس کن همیشه در پیشگاه خدا هستی ✅ علامه طباطبایی نامه‌ای به یک جوان دارد که در کتاب بررسی‌های اسلامی آمده است. این جوان می‌گوید من احوالی پیدا کردم و از شما درخواستِ دستور دارم. هر جا رفتم آنی که می‌خواستم نشد. علامه طباطبایی به او می‌گوید: چهل شبانه روز مواظبت کن که همه کارهایت برای رضایت و خشنودی خدا باشد. در دستور بعدی به او می‌گوید: احساس کن همیشه در پیشگاه خدا هستی. در پیشگاه خدا بودن را احساس کن. ✅ «در توحيد بايد مراقبت را تقويت كرد. مراقبت تخم سعادت است كه در مزرع دل كاشته مى‏شود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است» (نامه‌ها برنامه‌ها، صفحه۲۳۹). 🔵 دو سبک مراقبه ✅ در ابتدا، مراقبه حال‌وحس ندارد. آهسته‌آهسته باید آن را سر سفره آورد. ✅ ۱. یک سبک این است که انسان چند روزی به مراقبه بپردازد. مثل اینکه نفس خودش نگهبان خودش می‌شود و دیگر نمی‌گذارد از آن محیط خارج شود. نفس مراقب و مواظب و نگهبان خودش می‌شود. کارهای عادی را خیلی روان انجام می‌دهد. خودش می‌شود مواظب خود، که این کار معمولاً برای بعضی‌ها سخت است. تا در می‌رود، گوش نفس را می‌گیرد و می‌گوید مراقبه‌ات را داشته باش! متأسفانه چون ما عادات روزمره داریم، خیلی سخت است که از این عادات همیشگی خود دست برداریم. ✅ ۲. یک سبک دیگر این است که تکه‌تکه‌هایی از روز را به مراقبه اختصاص دهیم و به‌تدریج مستوعب شود. مثل اینکه بعضی از زمان‌ها را مراقبت کنیم؛ مانند بین‌الطلوعین و بعد از نماز ظهر و قبل از خواب. به‌تدریج این حال را به تمام روز سرایت دهیم. مثلاً وقت ناهار هم این حال را می‌توانیم داشته باشیم. 🔵 تخم سعادت ✅ «در توحيد بايد مراقبت را تقويت كرد. مراقبت تخم سعادت است كه در مزرع دل كاشته مى‏شود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است. مراقبت كشيك نفس كشيدن و همواره در حضور بودن است» (نامه‌ها برنامه‌ها، صفحه۲۳۹). کشیک نفس کشیدن یعنی همان مواظبتی که نفس نسبت به خود دارد که بر سر مراقبه باشد. مراقبه اصل است و مثلاً در نماز همین را تقویت می‌کند. در ذکر هم همین مراقبه را تقویت می‌کند. یعنی مراقبه می‌شود پروراندن. همۀ اعمال خوب زمینۀ مراقبه است. 🔵 سه مرحلۀ مراقبه ✅ علامه طباطبایی مراقبه را سه مرحله می‌داند: ۱. اینکه انسان مراقبت کند که مرتکب خلاف نشود. ۲. مراقبت به صورت کأنّ. ۳. مراقبت با خود الله. ✅ شما نزد عالم ربانی می‌نشینید چه حس‌وحالی دارید؟ با خود می‌گویید عالم ربانی است و جانب او را رعایت می‌کنید. احساس کنید عالم همه محضر خدا است؛ در این وضعیت چه کار باید کرد؟ باید ارتباط و تعامل باشد. مثلاً هر کاری می‌کنیم بگوییم خدا مرا می‌بیند. تا خیری می‌کنیم بگوییم خدا این را می‌بیند. این تعامل با خدا است. ما هر کاری می‌کنیم، در محضر خداییم. الان بیشتر صحبت درباره مراقبه مرحله اول و دوم است که برای مبتدی‌ها است. مرحله سوم برای منتهی‌ها است. 🔵 حدیث نفس ✅ «حديث نفس مزاحم با مراقبت است» (نامه‌ها برنامه‌ها، صفحه۲۳۹). حدیث نفس همین سخن‌گفتن‌های درونی است. در اینجا باید گوش نفس را کشید و آن را به مسیر درست برگرداند. اینکه ذهن ما در نماز به هزار شاخه می‌رود، این می‌شود حدیث نفس. حدیث نفس مزاحم ما در همه عبادات است؛ مخصوصاً در نماز. انسان باید مراقبت کند تا این حدیث نفس را کنترل کند. 🔵 حرم خدا ✅ «اين سخن دل‏نشين امام صادق عليه‌السّلام را بايد بر دل نشاند: القلب حرم اللّه فلا تسكن فى حرم اللّه غيراللّه» (نامه‌ها برنامه‌ها، صفحه۲۴۰). این دل که حرم خدا است، غیرخدا را جا مده. اگر کسی در فراخنای دل توجه داشته باشد که پیش از همه و بیش از همه، خداوند متعال است، خیلی کمکش می‌کند و راه باز می‌شود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 احساس کن همیشه در پیشگاه خدا هستی ✅ علامه طباطبایی نامه‌ای به یک جوان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 پاسبان حرم دل ✅ «حافظ به اين حديث در اين بيت نظر دارد: پاسبان حرم دل شده‏‌ام شب همه شب تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم» ‏(نامه‌ها برنامه‌ها، صفحه۲۴۰). پاسبان حرم دل به چه چیزی اشاره دارد؟ به کشیک نفس کشیدن و مراقبت کردن اشاره دارد. ✅ «از اين كمترين دستورالعمل خواسته‌‏ايد. آقاى من، صداى دُهُلى را از دور شنيده‏‌ايد و از نزديك هم به انبار كاه برخورد می‌‏كنيد. مع الوصف عدم امتثال را روا ندانستم، به عرض می‌رسانم كه دستورالعمل انسان قرآن است كه‏ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ. داعى تنها دستورى كه الآن می‌‏تواند به حضور جنابعالى عرض كند اين است كه مراقبت را حفظ بفرماييد. يعنى در همه حال مواظب خود بوده باشيد كه در نزد حقيقت همه موجودات به سر می‌برى» ‏(نامه‌ها برنامه‌ها، صفحه۲۴۰). 🔵 پرکشیدن به آن سو ✅ علامه طباطبایی می‌فرمود: اس و مغز دستورات قرآن مراقبه است. حقیقت همۀ موجودات چیست؟ خداوند متعال. نفس انسان خوپذیر است و با هر چه بنشیند، خلق و خوی آن را پیدا می‌کند. حتی با حیوان هم بنشینید همین خلق و خوی حیوان را پیدا می‌کند. خاصیت انسان این‌گونه است. انسان اگر با خدا بنشیند، خلق و خوی خدا را می‌پذیرد و شبیه او می‌شود و این باعث می‌شود که او سمت و سوی الهی پیدا کند و به آن سو پَر بکشد. ✅ «می‌‏دانيد كه همنشين مؤثّر است، مصاحبت اثر دارد. خوپذير است نفس انسانى. كسانی كه در مصاحبت با ملكوت عالم به سر مى‏برند كم‏كم ملكوتى می‌‏شوند. آن سعادتمندى كه چنين معاشرت و مصاحبت را به راستى در نهان‌خانه سرّ و ذات خود با «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏» به‌دست آورده است مترنم به اين ترانه است: «گر بشكافند سراپاى من جز تو نيابند در اعضاى من»‏‏ اين چنين كس پيوسته در ذكر و فكر و عشق و شوق و سوزوگداز و رازونياز است» (نامه‌ها برنامه‌ها، صفحه۲۴۰). 🔵 آسمانی شدن ✅ در احوال میرزاجوادآقا ملکی تبریزی نقل می‌کنند که نیمه‌های شب راه می‌رفت و این بیت را تکرار می‌کردند: «گر بشكافند سراپاى من جز تو نيابند در اعضاى من»‏‏. یعنی سراسر وجودش خدایی می‌شود. خدا در او می‌نشیند. نور خدا در او هست. نور خدا که در انسان بنشیند، ملکوتی می‌شود. آسمانی می‌شود که در زمین زیست می‌کند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 360 (1400.11.30شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://e
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۰ (۱۵) (۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷ رجب / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مراقبه ✅ در جلسه قبل قسمتی از کتاب نامه‌هابرنامه‌ها را خواندیم. در بخشی از آن نامه به مراقبه پرداخته شده بود. مراقبه یکی از دستورات حضرت استاد برای عموم است. عموم، کسانی هستند که می‌خواهند وارد سلوک شوند. منظور ما از مراقبه، مراقبۀ عمومی و اولیه است. مراقبۀ نهایی متفاوت است. تمام آنچه تاکنون گفتیم، ایشان در نهایات هم به کار می‌بُرد؛ ولی سبک کار و فلسفۀ آن کارها تغییر می‌کند. قرآن‌خواندن و وضوگرفتن و مراقبه و محاسبه و سحر و طهارت‌هایشان در مرحلۀ نهایی به گونه‌ای دیگر تغییر می‌کند. یعنی فلسفۀ این کارها تغییر می‌کند. اینکه باید شب و روز خود را بسازیم، فلسفه گناه نکردن تغییر می‌کند؛ فلسفه انجام واجب تغییر می‌کند؛ منطق پشت صحنه‌اش تغییر می‌کند. در مراحل نهایی قرآن‌خواندن و حتی وضوگرفتن، فلسفه‌اش تغییر می‌کند. 🔵 منطق برتر ✅ حضرت استاد می‌فرمود: کسی که اینها را خوانده باشد، بسم الله الرحمن الرحیم گفتنِ او باید فرق داشته باشد. خیلی از امور است که ما در یک حیطه‌ای با یک منطقی انجام می‌دهیم، بعد با یک منطق برتر انجام می‌دهیم. منطق برتر نیاز به فهم برتر آن فضا دارد. مراقبه چند مرحله دارد؛ حتی در تمهید مرحله نهایی مراقبه آمده است. ولی قرار نیست این مباحث همه جا گفته شود. کسی که حقایق را نداند و برایش باز نشده باشد و شکوفا نشده باشد، دانستن اینها تأثیری برایش ندارد. ✅ بحث عموم را تمام کرده بودیم، ولی بحث مراقبه را به چند مورد قبلی اضافه کنید. مراقبه دستور نحلۀ ملاحسینقلی همدانی است. این نحله روی مراقبۀ مع‌الله تأکید می‌کند. 🔵 چهار مرحلۀ مراقبه ✅ مرحوم علامه طباطبایی در رساله لبّ‌اللباب مراقبه را در چهار مرحله ذکر کرده است: ✅ ۱. مرحلۀ اول مراقبه، انجام واجبات و ترک محرمات است به تمام معنا. هر چه خدا گفته است انجام دهیم که همان ذکر عملی است که در بیان اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین آمده است. ✅ ۲. مرحلۀ دوم مراقبه این است که همه کارها را برای خشنودی خدا انجام دهد. یعنی برای بهشت و جهنم نباشد و فقط برای خشنودی خدا کار کند. برای خشنودی خدا دست به کار شود. ✅ ۳. مرحلۀ سوم مراقبه، خود را در پیشگاه خدا دیدن است. «كَأنَّكَ تَراهُ، فإن لَم تَكُن تَراهُ». این را می‌شود برای عموم گفت که همیشه در پیشگاه خدا هستی؛ تو خدا را نمی‌بینی، ولی او تو را می‌بیند. برخی از دستورات و بیانات دینی نوعاً روی سمیع و بصیر بودنِ خدا تأکید دارد. «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] می‌بیند؟(علق، آیۀ ۱۴) 🔵 تو (ای سالک طریق) مواظب باش ✅ برخی از کسانی که شیخ و استادِ راه بودند، کاری می‌کردند که به شاگرد خود نشان دهند، او لحظه به لحظه‌اش را می‌بیند. بعد آن سالک چون می‌داند که استاد او را می‌بیند، خودش را تنظیم می‌کند. استاد حتی اگر در خلوت شاگرد چیزی به ذهنش آمده، به او می‌گوید. البته با زبانی می‌گوید که فقط او بفهمد. ✅ یکی از طلبه‌ها می‌گفت: یک شب داشتم با خانم صحبت می‌کردم در مورد این که قم این‌جوری است و هوایش این‌گونه است. فردا سر درس استاد حسن‌زاده، ایشان همان تعبیری را که نسبت به همسرم به کار بردم، عین همان تعبیر را به‌کار برد تا نشان دهد که می‌داند او چه گفته است و چه کرده است. این را اساتیدِ راه انجام می‌دهند تا به سالک بگویند و نشان دهند که همه چیز را خبر دارند. پس تو (ای سالک طریق) مواظب باش. حال که این چنین است، خدا چگونه است؟ « أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] می‌بیند؟(علق، آیۀ ۱۴) آیا نباید بدانی که خدا می‌بیند؟ 🔵 در پیشگاه خدا هستید ✅ خدا سمیع بصیر است. سمیع یک لطفی در بحث دعا دارد، بصیر یک لطفی در مراقبه دارد. این‌گونه در پیشگاه خدا هستید. ابتدا بدانید در پیشگاه خدا هستید، بعد آن را به حال‌وحس تبدیل کنید. ✅ اول اینکه می‌دانیم که خدا می‌داند؛ بعد این را به خود توصیه کنیم و تذکر دهیم. کم‌کم احساس می‌کنیم که در پیشگاه خداییم. عرفا روی این در پیشگاه قرارگرفتن که مراقبه نوع سوم است، خیلی تأکید می‌کنند. روز و شب باید این‌گونه بگذرد. این در مراقبه عمومی بودن، برای کسانی که ابتدای راه هستند معنا دارد. 🔵 خدا می‌بیند ✅ خود دین خواسته است که در ما یک حیای توحیدی ایجاد کند. خدا می‌بیند، پس تو مواظب باش. خدا می‌بیند، پس جانبِ خدا را رعایت کن. این را به شکل عمومی می‌شود انجام داد. مخصوصاً که بعد از مرحله اول، در مرحله دوم تمام کارهایش را با محوریت خشنودی خدا انجام داده است. مرحله سوم نوعی به پیشگاه خدا رسیدن است؛ این راهی است که معمولاً در کار عرفا وجود دارد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۰ (۱۵) (۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷ رجب / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 در محضر او ✅ ۴. مراقبۀ نوع چهارم حسابش جدا است. هم به لحاظ معرفتی‌علمی‌حصولی جور دیگری است و هم به لحاظ شهودی به گونه دیگری است. این همان است که در قرآن آمده است؛ کسی که در پیشگاه خدا است، مرتکب خطا نمی‌شود. آن هم چه خدایی؟ شهودی که روی می‌دهد؛ عظموتی که می‌بیند. ✅ مراقبه تا مرحله سوم برای عموم مقدور است و امکان انجامش را دارند. وقتی بزرگان دستوراتی برای عموم می‌دهند، حتی مسئله فنا را که مرحله نهایی است، آن را پایین بیاورند و توضیح دهند، تا عموم مردم به آن برسند. تمام آنچه اهل معرفت می‌گویند، می‌تواند سطح نازل پیدا کند. محو کردن خود، در مراحل پایین هم معنا دارد. خیلی هم لطف دارد. به تعبیری دیگر می‌گویند: این لطف فنا دارد که خودت را ندیدی. 🔵 لطف مراقبه ✅ لطف مراقبه درگیرشدن همیشگی با خدا و ارتباط با خدا است. حضرت استاد تعبیر به پیشگاه خداوند می‌کردند. اگر تو خدا را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند. اندکش هم زیاد است و زیادش هم فوق تصور است. باید مراقبه داشت؟ کجا؟ در همه جا احساس کند در پیشگاه خدا است. وقتی با همسر صحبت می‌کنید، در پیشگاه خدایید؛ وقتی با فرزند و دوست صحبت می‌کنید، در پیشگاه خدا هستید. 🔵 احساسِ حضورِ بی‌تکلف ✅ اگر حال‌وحس مراقبه نوع سوم ادامه پیدا کند، احساس می‌کند که خداوند همیشه با او هست. این آثار فراوانی دارد؛ می‌خواهد کسی را ببیند، اول خدا را می‌بیند. اگر می‌خواهد به کسی توجه کند، اول به خدا توجه می‌کند. ما بعضی از اموری هست که با آن کلنجار می‌رویم و صورت آن جلوی ما است. وقتی ادامه پیدا کند، این تصویر قوی است و برای ما تصویر هست. نه اینکه با تکلف خود را در محضر قرار دهیم. بلکه در محضر هستیم. ابتدا با تکلف خود را در محضر قرار می‌دهیم، ولی بعد از مدتی که ادامه دادیم، جلوی چشم است. ✅ کسی که کار علمی می‌کند، ولی از بس کار فکری کرده است و چند ماه به آن فکر می‌کند، در عین حالی که در خیابان راه می‌رود، آن مسئله علمی هم جلوی چشمش است و آن را تحلیل می‌کند و مورد بررسی قرار می‌دهد و جوانبش برایش واضح‌تر می‌شود. درباره خداوند متعال، تصویری نیست، بلکه حضور مع‌الله است که این حضور به‌تدریج شفاف می‌شود. اگر این حضور شفاف شود، با آن زندگی می‌کنیم؛ اینکه احساس کنیم در پیشگاه خداییم و خدا ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم. 🔵 راهکارهایی برای مراقبه ✅ ۱. یکی از راه‌ها برای شفاف‌شدن، زیاد حرف‌شنیدن درباره آن است. البته حرف‌شنیدنی که یک نوع گوش جانی هم بسپارد و سِلم باشد. گوش جان بشنود، این اثر دارد. ✅ ۲. یک راه هم خلوت‌هایی است که بتواند او را به این حال‌وحس بکشاند، مانند سحر. کسانی که معمولاً نماز شب خوب خوانده‌اند و خوب ادامه داده‌اند، تا از بستر بلند می‌شوند، احساس می‌کنند در پیشگاه خدا هستند. اگر شرایط باشد و در پیشگاه باشد، این محدود به سحرش است. ولی اگر ادامه دهد، مستوعب می‌شود. این راه دوم از خلوت شروع می‌شود به گونه‌ای که بتواند آن را ادامه دهد. ✅ ۳. از راه ذکر. ذکر را به گونه‌ای انجام می‌دهند که به‌تدریج مستوعب می‌شود. ذکرهایی انتخاب شود که به حال مراقبه کمک می‌کند. ✅ ۴. از راه فکر. همیشه درباره او تأمل می‌کند. فکر فطری کند. فکر فطری را قبلاً توضیح دادیم. خوش فکر کند و خوش به دل برساند. ادامه دهد و بعد از مدتی می‌بیند مستوعب می‌شود. در شریعت گاهی فکر توصیه می‌شود تا نفس رام شود، مثل فکر مرگ. ✅ ۵. از راه سبک‌هایی که حالشان را خوش می‌کند. یعنی به یک فضای بالاتری از حال معنوی می‌رسند. حال خوش، خودش پرواز است و او را می‌برد. مانند مجلس روضه؛ آن حال خوشی که بعد از روضه به‌دست می‌آید. برخی هم روضه خودشان را با مراقبه مخلوط می‌کنند تا درست دربیاید. 🔵 یافتن رمز جان ✅ نکته این است که این کارها را انجام دهیم به‌گونه‌ای که انسان احساس کند که خدا در مقابل او است. هر کس باید رمز جانش را بیابد و ادامه دهد. برخی ترکیبی کار می‌کنند. ادامه می‌دهد تا ببیند در پیشگاه خدا است. 🔵 مغز کار ✅ بنده‌خدایی در ماه مبارک رمضان می‌گفت: دعای افتتاح را شب‌ها می‌خواندیم و ادامه دادیم و حال‌وهوای ماه مبارک رمضان؛ به‌تدریج احساس می‌کردم پیش خدا نشسته‌ام؛ برای همین همیشه با ادب می‌نشست. چرا؟ برای اینکه همین ارتباط را ادامه داد. معمولاً شرایط معنوی را انسان خوش کند، اثر دارد. مغز کار، مراقبه مع‌الله است که اثر می‌گذارد و تصحیح می‌کند. مراقبه است که نور می‌شود و می‌رسد به جایی که حقیقت اصلی هستی را درک می‌کند. شفاف‌شدن بسیاری از کارها را حل می‌کند. اگر انسان این حال‌وحس را ادامه دهد، به‌تدریج ممکن است به مرحله چهارم برسد. 🔵 حیایِ توحیدی ✅ قرآن یک حیای توحیدی به ما یاد داده است: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] می‌بیند؟(علق، آیۀ ۱۴)
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 در محضر او ✅ ۴. مراقبۀ نوع چهارم حسابش جدا است. هم به لحاظ معرفتی‌علم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ذکر قرآنی ✅ بحث ذکر قرآنی تمام شئون و جوانب را شامل می‌شود. مثلاً در باب نماز خوف می‌فرماید: وقتی نماز را به‌دلیل شرایط جنگی تمام کردید، اما ذکر الهی را که می‌توانید داشته باشید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار (احزاب، آیۀ ۴۱). ذکر کثیر خیلی معنا دارد. یکی از مصادیق اتم ذکر کثیر، مراقبۀ مع‌اللهِ دائمی است. ذکر، ذکر لفظی و قلبی و مراقبه‌ای بدون وِرد را هم شامل می‌شود. 🔵 دغدغه‌ها را کم کنید ✅ مشکل این است از بس دغدغه‌ها زیاد است، مانع می‌شود. لذا برخی توصیه می‌کنند در مراقبه دغدغه‌ها را کم کنید و دغدغه‌های الهی را زیاد کنید. علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه در مرحله دوم مراقبه می‌فرمود: دغدغه‌ات را خدایی کن و خشنودی خدا را در نظر بگیر. 🔵 تکان بخورید ✅ نفس اماره خیلی ما را در مشکل می‌اندازد؛ کدورت می‌آورد؛ حال‌وحس ارتباط با عالم معنا را از ما می‌گیرد. خود مراقبه هم می‌تواند کمک کند؛ هر وقت نشد، ناله و جزع و فزع کند تا راه باز شود. بعضی می‌گفتند: هر وقت می‌بینید حال ندارید، تکان بخورید؛ مثلاً زیارت بروید و یک کاری بکنید تا حال شما خوش شود. 🔵 نفس خوپذیر است ✅ نفس خوپذیر است و اگر انسان با خدا بنشیند، ربّانی می‌شود. چون او با خدا زیاد نشسته است؛ مثل زغال. زغال اول رطوبتش می‌رود؛ دود می‌کند؛ بعد کمی قرمز می‌شود و بعد خودش آتش می‌شود. نفس خوپذیر است؛ یعنی اولش دود می‌کند و مشکلات کم‌کم برطرف می‌شود. کمی ادامه پیدا کند، این نفس حال‌وهوای خدایی پیدا می‌کند و بعد به حقیقت می‌رسد آتشین می‌گردد. 🔵 گر بشکافد سراپای من ✅ «داعى تنها دستورى كه الآن می‌‏تواند به حضور جنابعالى عرض كند اين است كه مراقبت را حفظ بفرماييد يعنى در همه حال مواظب خود بوده باشيد كه در نزد حقيقت همه موجودات به سر می‌‏برى. می‌‏دانيد كه همنشين مؤثّر است، مصاحبت اثر دارد، خوپذير است نفس انسانى، كسانی ‏كه در مصاحبت با ملكوت عالم به سر می‌‏برند كم‏كم ملكوتى می‌‏شوند. آن سعادتمندى كه چنين معاشرت و مصاحبت را به راستى در نهانخانه سرّ و ذات خود با «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏» به‌دست آورده است مترنم به اين ترانه است: «گر بشکافد سراپای من جز تو نیابد در اعضای من» اينچنين كس پيوسته در ذكر و فكر و عشق و شوق و سوزوگداز و رازونياز است» (نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۱). 🔵 عشق جبلّی ✅ در همه ما عشق جبلّی کامن هست. دلیلش چیست؟ دلیلش اتصال وجودی با حضرت حق است؛ دلیلش میل وجودی جلوه نسبت به حق است. به تعبیر علامه، حَنین جزء به کل است. ما از نظر وجودی وصل هستیم که در ما کامن و مخفی است به صورت عشق جبلی. فقط از بس گناهان و اشتباهاتی که می‌کنیم، شرور انفسی که داریم، مثل اینکه اصلاً وجود ندارد؛ اما تا یک کمی این حال معنوی را ادامه می‌دهیم، آن عشق جبلی خودش را نشان می‌دهد. 🔵 چرا ریاضت ما را به عشق می‌رساند؟ ✅ حرف آقایان این است کسی که بیدار شد و دست به ریاضت شد، خود ریاضت ما را به عشق می‌کشاند. چرا ریاضت ما را به عشق می‌رساند؟ چون عشق جبلی کامن هست، فقط قیود را که بَردارید، خود به خود تبدیل به عشق می‌شود و گاهی انسان نمی‌تواند شب را بدون این محبوب ازلی روز کند. اصلاً نمی‌تواند. کسی که این حال را ادامه دهد، بعد می‌گوید: من کجا و تو کجا؟ این می‌شود سوزوگداز. و گاهی می‌خواهد به جایی بالاتر برسد و نمی‌رسد، می‌شود سوزوگداز. بعضی مواقع می‌بیند اصلاً مناسبت نیست و او راه را باز می‌کند، می‌شود سوزوگداز. اگر خروارهای گناه و قیود ما کم شود و کمی آن‌سویی شویم، آن عشق جبلی خودش را نشان می‌دهد. این عشق جبلی کمی ادامه پیدا کند، تبدیل می‌شود به میل به وطن اصلی و میل به کمال اصلی ما. این باعث می‌شود سوزوگداز پیش بیاید. 🔵 راز و نیاز از کودکی ✅ دین یکی از کارهایی که کرده است این است که راز و نیاز را از کودکی در کام کودکان ریخته است. از چه سنی به تکلیف می‌رسند و یا او را به سمت قبله نشاندن. بسیاری از دستورات دینی، حالت راز و نیاز دارد. همین نماز و دعا خیلی لطف دارد. ابتدا شاید متوجه نشویم، ولی همین که ادامه دهیم، به راز و نیازبودنِ دین می‌رسیم. ای کاش یک نفر باشد که هر چه را که دین گفته است، به شکل مراحل اولیه ادامه دهد، سر از همین جاها درمی‌آورد. 🔵 مرا مگوى كه خاموش باش و دم در كش ✅ «و به قول خواجه حافظ: «مرا مگوى كه خاموش باش و دم در كش ‏ كه مرغ را نتوان گفت در چمن خاموش»‏ چنين كسى را هيچ كارى از حضور باز نمى‏دارد «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ».‏ باز از امام صادق عليه‌السّلام است كه العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع اللّه تعالى» (نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۱). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ذکر قرآنی ✅ بحث ذکر قرآنی تمام شئون و جوانب را شامل می‌شود. مثلاً در ب
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 حتماً نمط هشتم و نهم اشارات را بخوانید ✅ کسی که می‌خواهد در این مسیر باشد، حتماً نمط هشتم و نهم اشارات را بخواند. خیلی خلاصه و عالی گفته است و خیلی کمک می‌کند. مرحلۀ اول اراده است تا به سکینه می‌رسد. آنجا توضیح می‌دهد که عارف «هُدِیَ لِلتَلبیس» است. یعنی یاد می‌گیرد که کسی نفهمد احوالش آن‌سویی است و پنهان می‌کند تا احدی نبیند؛ درعین‌حال احوال خوشش را هم داشته باشد. برخی می‌خواهند بدشان را خوب جلوه دهند؛ اما عارف خوبش را هم پنهان می‌کند. 🔵 من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است ✅ «شيخ اجل سعدى به اين حديث گرانقدر در اين بيت نظر دارد: هرگز وجود حاضر و غائب شنيده‏اى من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است»‏(نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۱). ✅ برخی از دستورات وجود دارد با شیوه‌های نهایی که راه نشان می‌دهد انسان چگونه مراقبه دائمی مع‌الله داشته باشد. برای اهلش خیلی عالی است. اگر کسی آن راه را یاد بگیرد، اصلاً جمع مزاحم نیست و کثرت مزاحم نیست. به طور عادی معمولاً کثرت مزاحم است. استمرار هم یک راهی است که به‌تدریج جلوی چشم می‌آید. راه‌های دیگری هم وجود دارد که باید در جای خودش خوانده شود. 🔵 وجود فقری ✅ راه‌های عجیب و غریبی هست و برای اهلش خیلی معنا دارد. حتی ما برخی مطالب مانند وجود فقری را در بدایه و نهایه خوانده‌ایم که اگر آن را ادامه دهیم، سر از جاهای عجیبی درمی‌آورد. برخی از عرفا می‌گویند: «در این نسبت شریفه تأمل بفرما»! نسبت شریفه یعنی ربط فقری ما به حضرت حق. یعنی ما هیچیم و به نفس او است که هستیم و الا ما نیستیم. اگر کسی این را به حال‌وحس خود تبدیل کند، خیلی مسائل به شکل طبیعی حل می‌شود. این کار نیاز به فهم درست دارد و به قلب رساندن است. ✅ این را حضرت امام ره دارد که ما باید وارد علم شویم و حقایق را بفهمیم و با مجاهده باید به قلب رسانیم. با مجاهده به قلب برسانیم این رمز کار حضرت امام است برای تبدیل علم به سلوک. آن چیزی را که یاد گرفته‌ایم بیاوریم سر سفرۀ سلوک خود. آن قدر به خودمان بگوییم و تلقین کنیم، بدانیم حق است و سر سفره جان خود بیاوریم. به گونه‌ای که قلب و جان و فهم ما درگیر شود. ✅ برخی می‌گفتند: وقتی این فهم برای ما حاصل شد، دیدیم که نمی‌توانیم چیزی را به خود استناد دهیم. هر چه داریم، از خود ما نیست. هر چه در دیگران می‌بینیم، اول خدا را می‌بینیم. با وجود فقری خیلی از مسائل مراقبه را می‌توان حل کرد. ابتدا باید خوب فهمید، سپس به سر سفره بیاوریم؛ یعنی با مجاهده به قلب برسانیم. به تعبیر حضرت امام ره در کام قلب ریختن و لقمه به قلب دادن. یعنی به قلب خود، لقمۀ وجود فقری را دائماً بدهیم و قلب را به تعامل بکشانیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 361 (1400.12.7شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه۳۶۱ (۱۶) ۱۴۰۰/۱۲/۷ 🔴 بخش اول 🔵 الگوی ناب ✅ شخصیت‌هایی مانند علامه حسن‌زاده رحمت‌الله‌علیه که از قله‌های پرورش‌یافته در سنت حوزوی هستند، می‌توانند برای دیگران راه (راهنما) باشند. چرا؟ چون خودشان این راه را رفته‌اند و رسیده‌اند. توصیه‌های ایشان ویژه است. ما نباید به هر توصیه‌ای اعتنا کنیم. اما کسی که به اوج رسیده و حقایق را می‌فهمد و تجربیات فراوان دارد و به نتیجه رسیده و ما اثرش را می‌بینیم، می‌تواند برای ما«راه» باشد. رفتند و شد. این راهی است که طی شده است. لذا باید به این الگوهای حوزوی خیلی توجه کرد. بیان و رفتارشان برای ما معیار باشد؛ به ویژه حضرت استاد که در این موارد غور کرده است و اسرار را می‌داند و اجرا می‌کند. لذا ما باید به چنین شخصیت‌هایی تن بدهیم. ✅ علامه حسن‌زاده رحمت‌الله‌علیه علاوه بر طرحی که برای منتهی‌ها داشتند، برای عموم طلبه‌ها و عموم مردم هم دستوراتی داشتند. ایشان حتی برای مردم عادی راه تعیین کرده است. در این جلسات ما به دنبال این هستیم که ایشان چه دستوراتی داشته‌اند. ما باید در عرفان در وادی عمل بحثی راجع به دستورالعمل‌ها داشته باشیم. این مباحث‌ ذیل بحث‌های دستورالعمل قرار دارد. یک وقت باید روی برخی از دستورالعمل‌ها کار کرد. 🔵 مُرّ شریعت ✅ آنچه حضرت استاد گفته‌اند از مُرّ شریعت بوده است و از هیچ چیز دیگری استفاده نشده است. این را خیلی بایدجدی گرفت. واقعاً نحلۀ حسینقلی همدانی خیلی مقیدند که دستوراتشان از مُرِّ شریعت باشد. فقط نوع نگاهشان به دستورات متفاوت است. در دستورات دینی این موارد وجود دارد،ولی مردم این‌گونه به آنها نگاه نمی‌کنند. اما مؤمنانی که به عمق می‌رسند، درمی‌یابند که دستورات شریعت به اینجا می‌رسد. 🔵 مجموعه‌ای از دستورات ✅ این موارد بیان شد که چگونه علم و عمل انسان‌سازند و باید مواظبت کرد که آلوده به گناه نشد و واجبات را انجام داد؛ قرآن باید خواند؛ علم مناسب باید تحصیل کرد؛ سحر را باید آباد کرد؛ دوام طهارت (وضو) باید داشت؛ محاسبۀ نفس باید داشت. بعد از ذکر این موارد، باید مراقبه را هم به آنها اضافه کرد. مراقبه‌ای که حضرت استاد می‌فرمایند، مراقبۀ عمومی است که برای عموم مردم و عموم طلاب بوده است. در اینجا ما مراقبه خصوص و خواص و نهایی را نگفتیم. مراقبه نهایی، معنا و منطقش عمق پیدا می‌کند. علم مناسب معنایی دیگر پیدا می‌کند. محاسبه و کشیک نفس هم معنای دیگری پیدا می‌کند. 🔵 مراعات بدن ✅ تا بحث سلوک پیش می‌آید، بعضی‌ها گمان می‌کنند سلوک این است که فقط غذای کمی بخورند. آنقدر غذا کم می‌خورند که به حالت احتضار می‌افتند. آنها چربی بدن را آب نمی‌کنند، خود بدن را آب می‌کنند و ماهیچه‌ها را از بین می‌برند. 🔵 به بدن فشار نیاورید ✅ به بدن فشار نیاورید. بدن مَرکَبِ ما است. به مرکب هم باید رسید. اگر از اسب استفاده می‌کنید، نباید به آن غذا بدهید؟ بدن مرکب ما است، نباید به آن رسید؟ حضرت استاد می‌فرمود: بنده‌خدایی مشغول سلوک بود؛ به من گفت: من اینقدر (تقریباً به اندازه یک کف دست) غذا می‌خورم! حضرت استاد به او گفت: راه این نیست و این کار را نکن! او هم می‌گفت: خیر، راه همین است. اما بعد از مدتی خبر رسید که در بیمارستان بستری شده است. حضرت استاد به ملاقات او رفت و به او گفت: من که گفتم این شیوه کار نیست. بدن را از بین بُردی که دیگر هیچ کاری نمی‌شود کرد، حتی سلوک. 🔵 به اندازه بخورید ✅ حضرت استاد می‌فرمود: غذا می‌خورید، به اندازه بخورید و گرسنگی مفید داشته باشید. اگر زیاد غذا بخورید، نفس مشغول هضم غذا می‌شود و از کارهای دیگر مانند کار علمی باز می‌ماند. وقت سحر، بدن استراحت کرده است و معمولاً از جهت غذایی هم نیاز به غذا نیست. گرچه هر کسی به حسب طبعش متفاوت است. ممکن است کسی نیمه‌شب هم که بلند می‌شود، بدنش نیاز به مقداری غذا داشته باشد. 🔵 جوع مفید ✅ جوع مفید را قبلاً توضیح دادیم. معیار جوع مفید این است که گرسنگی به بدن ضربه نزند و ماهیچه بدن آب نشود. بحث چربی بدن نیست، بلکه چربی باید آب شود. این خیلی خوب است. گرسنگی شدید علاوه بر اینکه به بدن ضربه می‌زند، روح را هم از کار می‌اندازد. باید به اندازه به بدن غذا داد و جوع مفید داشت. این جوع مفید عجیب جان را آزاد می‌کند تا بتواند پرواز کند. بدن تور شکار است و این را باید خوب نگه داشت و از آن استفاده کرد. 🔵 تور شكار ✅ «ناگفته نماند كه بدن تور شكار و سوارى‏ راهوار ماست. مبادا با او چنان كنيم كه نه به كار شكار آيد و نه تواند سوار را به جايى برساند. ره چنان رو كه رهروان رفتند. كسى به ما نگفت كه شب و روز را با يك دانه خرما به سر ببريم. در حد اعتدال، بدن نياز به تعيش دارد « كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا «انسان كامل آن كسى است كه حق هر ذى‌حق را اداء می‏‌كند.»(نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۱).
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه۳۶۱ (۱۶) ۱۴۰۰/۱۲/۷ 🔴 بخش اول 🔵 الگوی ناب ✅ شخصیت‌ها
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ وقتی بدن ضعیف شود، انسان حالت بیماری پیدا می‌کند و حتی نمی‌تواند واهمه خود را هم کنترل کند. فشار آوردن کار را حل نمی‌کند و مضرّ به حال سلوک است. باید از آن سواری گرفت و باید از آن کار کشید. 🔵 لاغرمُردنی ✅ یکی از طلبه‌ها برای گرفتن دستورالعمل نزد آیت‌الله بهاءالدینی رفت. ایشان دیدند این طلبه خیلی لاغرمردنی است. به او گفت گوشت بخور! آن طلبه گفت من دستور سلوکی می‌خواهم. ایشان گفت: من هم همین را می‌گویم. تو باید گوشت بخوری تا قدرت سلوک داشته باشی. اگر طب سنتی بدانیم، لازم نیست گوشت بخوریم و بدون خوردن گوشت هم می‌توانیم قوت پیدا کنیم. حتی شیوه‌هایی در طب سنتی هست به نام جوان کردن. ✅ کسانی هستند که حتی پنج ساعت کار روحی می‌کنند و در عین حال بدن همراهی می‌کند. کسی از اول نباید از روزی پنج ساعت شروع کند. باید از ده دقیقه و نیم ساعت شروع کند و کم‌کم آن را زیاد کند. این هست، ولی بدن هم باید همراهی کند. لذا باید به بدن رسید. حضرت استاد می‌فرمود: باید حق هر چیزی را ادا کرد. در سلوک حق همسر را نخورید! نباید به یک جا ظلم کرد و در عین حال بالا رفت. اینکه نمی‌شود. ✅ بعد از اینکه این بحث‌ها تمام شد، شاید به چند اصل ضروری به عنوان پایه‌های کار ایشان اشاره کنیم. عرفانی که با فطرت بسازد و در عین حال با فضای معنوی و اجتماعی سازگار باشد و در عین حال انسان را به عمق بکشاند، یک عرفان ویژه است. این دستورات با فطرت سازگار است. 🔵 ارتباط وجودی ✅ آنچه در سلوک به ما می‌دهند از درون است نه از بیرون. حضرت استاد توضیح می‌دهند ما که دنبال خدا هستیم، به عنوان مجهول مطلق نمی‌شود به دنبال کسی رفت؛ مجهول مطلق نمی‌تواند مطلوب باشد. ارتباط اصلی ما با خداوند متعال، ارتباط وجودی است؛ یعنی ارتباط درونی. ✅ ارتباط اصلی ما با خدا کجا است؟ آنجا که حقیقت ما شأنی از شئون حق‌تعالی است و جدولی از دریای بیکران هستی است. ما یک جدول هستیم. ما از طریق آب وجودی که به ما رسیده، وصلیم به دریای هستی. از چه طریق وصلیم؟ از طریق حقیقت وجودی خود و همین هم راه خطاب ما است. اگر نهری به یک دریا وصل است، از چه طریقی با این دریا صحبت می‌کند؟ از همان طریقی که به دریا وصل است. ما هم جدولی از جداول وجودی حق‌تعالی هستیم و به حضرت حق وصلیم و از همان راه با خدا ارتباط داریم. 🔵 وجودِ فقری ✅ اساساً وجود ما، وجودِ فقری به خداوند متعال است، این وجود عین ربط به خدا است. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى الله»؛ اى مردم، شما به خدا نيازمنديد (فاطر، آیۀ۱۵). هویت وجودی ما این‌گونه است. خود را باید این‌گونه در نظر بگیریم. حقِ با حالت ایجادی‌اش، می‌شود این شیء. یعنی عینِ فقر به حق است. بر این اساس، حقیقت عالم این است که همه وجه‌الله هستند؛ همه شئون حضرت حق‌اند؛ همه آیات حق‌اند؛ همه ربطِ به حق‌اند. «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله»؛ پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به‌] خدا است (بقره، آیۀ۱۱۵). این حظّ وجودی ما است. 🔵 حظِّ وجودیِ ما ✅ حضرت استاد می‌فرمود: حظِّ وجودیِ ما عین ربط است. پس اگر بخواهیم با خدا ارتباط برقرار کنیم، به خود این حظ وجودی است؛ عین ربط به اوییم. لذا مخاطب ما همان حقیقتی است که ما همه مرتبط به اوییم و وصل به اوییم. ابتدا این حقیقت درونی برای ما آشکار نیست. چرا؟ چون با انواع تعلقات و تقیدات همراه شده است و یادمان رفته است. ولی همین کافر در عین حالی که منکر خدا است، یک لحظه سخت برایش پیش می‌آید، می‌بیند و می‌یابد که وصل به حق است. این همان است که در قرآن می‌فرماید: «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً»؛ و چون در دريا به شما صدمه‌اى برسد، هر كه را جز او مى‌خوانيد ناپديد [و فراموش‌] مى‌گردد و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد، رويگردان مى‌شويد و انسان همواره ناسپاس است (اسراء، آیۀ۶۷). همه گم می‌شوند و فقط خدا دیده می‌شود. 🔵 دعا چیز خوبی است ✅ ما حقیقت اتصال را داریم و هیچ کس نیست که وصل به حق نباشد. همین حالت را شریعت با دعا تقویت می‌کند. دعا چیز خوبی است. دعا ارتباط وجودی با حق‌تعالی است. اگر چیزی به ما داده شود، از درون ما داده می‌شود و از طریق همین جدول به ما داده می‌شود. و این باعث می شود که تمثلات و مکاشفات داریم؛ حقایق داده می‌شود؛ قدرت پرواز پیدا می‌کنیم؛ و همۀ اینها از درون است. ✅ «آقاى من همچنان كه طلب مجهول مطلق محال است، خطاب به مجهول مطلق نيز چنين است. هر يك از ما شأنى و جدولى از درياى بيكران حقيقت دار هستى هستیم»(نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۱). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸