eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
346 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍏چطوری وقتی فشارمون می‌افته و تنهاییم مانع از بیهوش شدن بشیم ؟! کافیه همون لحظه چند تا انجیر بخورید. قند انجیر یکباره جذب روده کوچیک میشه و مانع از حال رفتن شما میشه... https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🟠 پلیس در «طرح نور» به‌سمت هوشمندسازی پیش می‌رود اطلاعیۀ فرماندهی انتظامی کشور در خصوص طرح عفاف و حجاب: 🔸در زمانه‌ای که جریان‌های رسانه‌ای بدخواه ملت ایران به‌دنبال اختلاف‌افکنی و دوقطبی‌سازی جامعه با اجرای «طرح نور» بودند؛ مردم و نخبگان فهیم با ادراکی قابل ستایش در کنار پلیس قرار گرفتند تا شأن، حریم، حرمت و کرامت بانوی ایرانی حفظ شود. 🔸برای آنکه افکار عمومی شناخت بیشتری از دلایل فراجا در اهمیت اجرای طرح نور داشته باشند، در روزهای آینده چند پروندۀ مهم از باندهای تبهکار سازمان‌یافته که در سطح بین‌المللی و داخل کشور اقدامات مجرمانه در زمینۀ فساد و فحشا، تجارت جنسی، پورنوگرافی و... داشته‌اند منتشر خواهد شد. 🔸بررسی‌ها و مشاهدات عینی روزانه در شهرها نشان‌دهنده‌ حرکت مطلوب جامعه به‌سمت حفظ حریم و حرمت‌ زنان و بانوان است. 🔸پلیس در هیچ حالتی به‌دنبال پرونده‌سازی برای موضوعاتِ هنجاری و ارزشی نیست و به شهروندان این نوید را می‌دهیم که در نهایت طرح نور به‌سمتِ هوشمندسازی پیش خواهد رفت. https://eitaa.com/Noorkariz
🔺کدام روز تعطیل شود؛ پنج‌شنبه یا شنبه؟ 🔹درحالی که مطابق مصوبه کمیسیون اجتماعی مجلس پنج‌شنبه‌ها به عنوان دومین روز تعطیل تعیین شده اما انتقادات بسیاری از سوی فعالان اقتصادی و عموم مردم در رابطه با این مصوبه مطرح شده است. 🔹فعالان اقتصادی به دلیل ارتباط با سایر کشورها پیشنهاد می‌کنند که به جای پنج‌شنبه، شنبه‌ها تعطیل شود تا تعطیلی ما با سایر کشورها تطابق داشته باشد. 🔹نظرسنجی از بیش از ۵ هزارنفر نشان می‌دهد ۷۶ درصد از شرکت‌کنندگان با دوروزه شدن تعطیلات آخر هفته موافق بودند و ۲۴ درصد تمایلی به اضافه شدن یک روز دیگر به تعطیلات نداشتند. 🔹همچنین ۹۱ درصد از شرکت‌کنندگان تمایل داشتند روز شنبه تعطیل شود و ۹ درصد دیگر با تعطیل شدن پنج‌شنبه موافق بودند. 🔹کشورهایی که در حال حاضر ایران روابط تجاری بیشتری با آن‌ها دارد مانند چین، روسیه و امارات نیز روزهای شنبه و یکشنبه را تعطیل کردند که همین موضوع باعث می‌شود مشکلات بسیاری در این زمینه به وجود آید. 🔹حال باید دید نتیجه مکاتبات بخش پارلمان بخش خصوصی و نمایندگان مردم به کجا خواهد رسید؟ https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا اینجوری باشید!!😁 پیامبر در جواب، حالتون چطوره؟ چی میگفتن؟ ما چی میگیم؟! 👌بیان زیبای حاج آقا راشد یزدی https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آدم‌ها گاهی می‌شکنند و این طوری نیست که شکستن‌شان صدای تِق داشته باشد و همه بفهمند فلانی فلان ‌روز فلان ‌جا شکست . 🌸شکستن آدم‌ها را شاید فقط بشود دیـد از خنده‌هایی که وسط جمع تحویل اطرافیان می‌دهند یا حتی توی آینه به خودشان، از تعداد موهای سفیدشان که یکهو توی گوشه‌ای از سرشان پیدا می شود... 🌸شاید هم از قیافه‌شان که کمرنگ‌تر می‌شود شکستن آدم‌ها را نمی‌شود شنید، می‌شود دید، که فلانی نه دیگر مثل قبلش و نه دیگر مثل خودش، مثل هیچ کدام نیست. https://eitaa.com/Noorkariz
🛎اردوی زیارتـی سیاحتی یک روزه🛎 امامــزاده شـاه رضـا 📅تاریخ حرکـت: 3⃣ شنـبه ۱۱ اردیبـهشت ⏰سـاعت حرکـت: ۶:۳٠ صبــــح 🏠مـکان حرکـت: پایــگاه نـــور 💰هزیـنه: رفت و برگشـت + ناهــار↪️ ۱۸٠ تومـان 📆آخریـن مهلت ثبــت نام: 1⃣ شنــبه ۹ اردیبـهشت 🔻جهـت ثبــت نام: ▫️نــام: ▫️نــام خانــوادگی: ▫️نــام پــدر: ▫️کد مــــلی: ▫️تاریــخ تولــد کامــل: را به ایدی @Yamahdi_adrecnii ارسال فرمایید اولویت ثبـــت نام با پرداخت هزیـنه ❌تعداد محـــدود❌ ❌زمان ثبت نام محــدود❌ 🥰 با آرزوی ســفری خـــوش🥰 https://eitaa.com/Noorkariz
💠 غیبت و حلالیت طلبیدن 💬اگر گوینده یا شنونده غیبت باشیم، باید از غیبت شونده حلالیت بطلبيم؟ 🔹 آيات عظام: امام، تبريزي، صافي، فاضل و سیستانی: لازم نيست. 👌 تبصره: آية الله سيستاني: اگر غیبت دارای توهین باشد بنابر احتیاط، لازم است حلالیت بگیرد با دو شرط 1. حلالیت جبران هتک حرمت و توهین را کند 2. حلالیت طلبیدن مفسده نداشته باشد. 🔹 آيات عظام: خامنه‌اي، مكارم، نوري، بهجت و وحید:‌ اگر امكان ندارد (مثلا آدرس غیبت شونده را ندارد یا وفات کرده) یا مفسده دارد (باعث ايجاد اختلاف، ناراحتي و تيرگي روابط، مي‌شود یا غیبت شونده نامحرم باشد) لازم نيست ولی در صورتیکه امكان دارد و مفسده ندارد بايد از غيبت شونده حلاليّت بطلبد. 👌 تبصره: 🔹 آية الله وحيد: بنا براحتياط واجب حلالیت بگیرد. 🔹 آیت الله مکارم: گوینده باید حلالیت بگیرد ولی شنونده مستحب است حلالیت بگیرد. 📚 امام، استفتائات ج2 ص620 س16 و21 و ج3 ص588 س58 و59؛ خامنه‌اي، رساله آموزشي ج2 درس 19؛ صافي، رساله م2826؛ تبريزي، رساله م2824 و استفتائات ج1 س1004 و 1006؛ فاضل،‌ استفتائات ج1 س982؛ نوري، استفتائات ج2 س530؛ بهجت، جامع المسائل ج2 ص471 و استفتائات ج4 س6475 و 6478؛ سيستاني، رساله ج1 م 2271؛ وحيد، رساله م 2078؛ مكارم، احكام ويژه م11 و انوار الفقاهه، كتاب تجارت ص292 و جامع المسائل، طلب حلالیت شنونده غیبت. https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔 « کاروان دختران حاج قاسم ♥️» سفری برای ، قرارِ دلِ بی قرار ...🚌 🔴 سفر کرمان ، زیارت مزارحاج قاسم و عرضِ ارادتِ دخترانِ اصفهان به سردار شهید سلیمانی .🕊 ⚠️[ ویژه دختران و مادران 🧕🏻] زمان اردو : چهارشنبه ۱۲ اردبیهشت ماه تا جمعه ۱۴ اردبیهشت ماه مهلت ثبت نام تا سه شنبه ۴ اردبیهشت ماه هزینه کامل اردو : ۸۰۰ هزار تومان مبلغ دریافتی با تخفیف: ۳۵۰ هزار *ظرفیت محدود میباشد ویژه دختران و مادران زیر ۴۵ سال جهت کسب اطلاعات بیشتر به آیدی @jamshidy200 در پیامرسان ایتا پیام دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[سلام آقای حاج قاسم مختصر می‌گویم: دنیا بدون شما جای قشنگی نیست:)🌾] 🎥 گزارشی کامل از کاروان دوهزار نفره‌ی اصفهانیِ دختران حاج قاسم 🌿 ♥️ 🌱
✅ معاونت تربیت و آموزش عقیدتی سیاسی سازمان بسیج مستضعفین با همکاری بنیاد شهید مطهری <ره> برگزار می‌نماید: 💠مسابقه کتاب‌خوانی با جوایز ویژه ♀️مرکز نشر آثار استاد شهید مطهری به مناسبت ماه مبارک رمضان و فرا رسیدن سالروز شهادت امام علی (ع) مسابقه‌ کتاب‌خوانی سراسری از کتاب “سیری در نهج البلاغه” اثر آیت الله شهید مطهری برگزار می نماید. ❌شرکت در مسابقه رایگان است و برای همه علاقمندان آزاد می‌باشد. ▪️زمان شرکت در مسابقه: 10 فروردین الی 31 اردیبهشت ماه 1403می‌باشد. 📌جوایز: جوایز این مسابقه به سه بخش تقسیم می شود که از طرف انتشارات صدرا اهدا خواهد شد: جوایز بخش اول: سه نفر که بالاترین امتیاز را کسب کنند: 🥇نفر اول: 3 میلیون تومان 🥈نفر دوم: 2.5 میلیون تومان 🥉نفر سوم: 2 میلیون تومان جوایز بخش دوم: شرکت کنندگانی که با دعوت از دوستان و اطرافیان خود، بیشترین آمار اطلاع رسانی را داشته باشند. جوایز این بخش عبارت است از: 🔊سه نفر برتر، هر یک از نفرات 2 میلیون تومان جوایز بخش سوم: 🔺به 3 نفر از افرادی که در این مسابقه شرکت نموده‌اند (صرف نظر از امتیاز کسب شده)، به قید قرعه مبلغ 1 میلیون تومان به هر یک اهدا خواهد شد. برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در مسابقه به سایت انتشارات صدرا مراجعه فرمایید.🔻 www.motahari.org لینک مسابقه جاری انتشارات صدرا: https://motahari.org/mosabeghe2/ تاریخ مسابقه تا 31 اردیبهشت ماه تمدید شده است. https://eitaa.com/nasimemarefat1 https://splus.ir/nasimemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱روایت یک زندگی واقعی " سال ۱۳۹۰ خورشیدی"🌱
سلام و احوال پرسی می کند، مختصر. لب هایش تکان می خورد. صدایش اما به گوش نمی رسد. گوشی را می گذارد و اخم ریزی که میان ابروهایش افتاده باز می شود. جلو می آید و کنارم می نشیند. نمی دانم چرا اما دلم روشن است به زنی که خیلی هم نمی شناسمش. - دروغ نگم یه چیزی شده. به کی زنگ زدی؟ ملیحه منتظر نگاهش می کند. یک دانه باقلوا برمی دارد و به سمتم می گیرد. - فعلاً اینو بخور تا بگم زیر لب تشکر می کنم. باقلوا را به دهان می گذارم. طعمش را حس نمی کنم چرا! صدای حاج صادق از بیرون می آید. این وقت روز برای چه آمده خدا می داند! - ملیحه...کجایی زن؟ زری خانم به آنی نکشیده چادر به سر می کشد. حاجی وارد می شود. نگاهش سمت زری می دود. سلامش را زیر لب علیک می گوید. اوقاتش تلخ است انگار! - خیره حاجی.. این وقت روز!؟ - دسته چکم رو جا گذاشتم من را نگاه می کند. - جای این که منو تماشا کنی پاشو یه استکان چای بریز. مهمونی داره تموم می شه عروس خانم نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkarizq
حرمت موی سفیدش را نگه می دارم. چفت دهانم را می بندم و نفسم را محکم بیرون می فرستم. دسته چک را در جیب کتش می چپاند. دستی به صورت عرق کرده اش می کشد. - چه عجب از اینورا حاج خانم. راه گم کردی یا اومدی واسه امرِ خیر!؟ طعنه می زند. نیش زبانش کم از مار افعی نمی آورد. - شما فکر کن امرِ خیر مردمک چشمانش سمت من می چرخد. - اومدم به مریم جان بگم منت بذاره بیاد پیش خودم. اینجوری منم از تنهایی در می آم با دهان نیمه باز نگاهش می کنم. حاجی دستی به چانه اش می کشد. - هر جا خواست بره دخلی به من نداره. تا همین جا هم بهش لطف کردم نگهش داشتم دندان روی هم می فشارم. دست زیر زانویم می برم. انگشتانم در هم مچاله می شود. حاجی از جایش بلند می شود. اشاره می زند به من. - می دونی مسئولیت کمی نیست ها، گفته باشم. نظر سید چیه.. موافقه یا شما از پیش خودت مهمون دعوت کردی؟ پلک نمدارم را می بندم. گوشم از صدایش پُر می شود. - اون به مادرش نه نمی گه. بعدشم اختیار اون خونه با منه نه کس دیگه صدایم می زند. سر می چرخانم. نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاهش در صورتم می چرخد. زبان روی لبم می کشم. - مزاحم شما نمی شم بغض گلویم را می فشارد. یادم به دردی می افتد که به گذشته برمی گردد. پوزخند حاجی خنجر به قلبم می زند. - تو الانشم مزاحمی. حالا یه چند وقت مزاحم یکی دیگه باش. چی می شه مگه! دست در جیب شلوارش فرو می برد. - اینهمه بهتون سخت اومده حاجی! ناسلامتی این دختر عروس شماست. خوبیت نداره اینطوری تیکه بارش کنی حالم از پوزخند تهوع آورش بهم می خورد. - کدوم عروس، خانم؟ شما که غریبه نیستی من از همون اول نمی خواستمش. وصله ی ما نبود. زورم بهشون نرسید. نه به این نه به اون که خودش رو فدای دک و پُز زنش کرد نگاهش به من پُر از خشم است و پُر از حقارت. گناه وصله ی جانش را گردن من انداخته و مجازاتم می کند. اخم کرده و لب زیرینش را می جود. انگار دلش با من صاف نمی شود، هرگز! صدای نفس بلندش می آید. حالش انگار خوب می شد هر بار که حالم را بد می کرد. طاقتم طاق شده و لب می جنبانم. - تقصیر من چی بود که الان شدم مقصر ! پسر شما بود که.. - الان شد پسرِ من! دستم فشرده می شود. سر می چرخانم و نگاهم در چشمانش می نشیند. نام رمان: 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
- دو روزِ دنیا ارزش جر و بحث و دلخوری نداره حاجی. شمام کوتاه بیا. مثلاً بگه آره تقصیر من بود شما دلت خُنک می شه.. یا پسرت برمی گرده!؟ حاجی از رو نمی رود، هرگز. - دلم که آروم می گیره خانم با دو انگشت لبش را پاک می کند. چپ چپ نگاه می کند. - ماشالله زبونشم کم نمی آره. مونده فقط ما رو درسته قورت بده. به ولله روش بدی ما رو می ندازه بیرون صابخونه می شه دروغ که حناق نیست... هست!؟ این زن بهتر از من حاجی را می شناسد انگار. - شما دیگه چرا حاجی! از شما این حرفا بعیده. هر کی ندونه اون خدای بالاسر که می دونه تو دل این دختر چی می گذره برای لحظه ای مکث می کند. انگار مردد است برای حرفی که پشت لبش نشسته است. - دو سه پیش خوابش رو دیدم. معلوم بود نگران زنشه. گفت می دونم اونجا راحت نیست. ولی چیکار کنم کاری ازم بر نمی آد. حالام که شما عذرش رو خواستی دیگه بدتر. ولی عیب نداره خدا آدم و بخواد بنده ش وا نمی مونه حاجی حاجی زیر لب استغفرالله می گوید. - می خوای همین الان ببرش کسی جلوش و نگرفته. از خدامه زودتر شرش از سرم کم شه یه نفس راحت بکشم. زنِ بیوه جز دردسر چی داره آخه! نمی دانم باید چه کنم. بار و بندیلم را ببندم و قبلِ رفتن آب دهانم را در صورتش پرت کنم یا جگرم را لای دندان بگیرم. نام رمان : 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ امروز صبح که بیدار شدی نگاهت می‌کردم و امیدوار بودم که با من حرف بزنی حتی برای چند کلمه ... نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد از من تشکر کنی اما متوجه شدم که خیلی مشغولی مشغول انتخاب لباسی که می‌خواستی بپوشی وقتی داشتی این طرف و آن طرف می‌دویدی تا حاضر شوی فکر می‌کردم چند دقیقه‌ای وقت داری که بایستی و به من بگوئی: سلام اما تو خیلی مشغول بودی یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی بعد دیدمت که از جا پریدی خیال کردم می‌خواهی با من صحبت کنی اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی تمام روز با صبوری منتظر بودم با اون همه کارهای مختلف گمان می‌کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می‌کنی شاید چون خجالت می‌کشیدی که با من حرف بزنی، سرت را به سوی من خم نکردی تو به خانه رفتی و به نظر می‌رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری بعد از انجام دادن چند کار تلویزیون را روشن کردی نمی‌دانم تلویزیون دوست داری یا نه؟ در آن چیز های زیادی نشان می‌دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می‌گذرانی، درحالیکه درباره هیچ چیز فکر نمی‌کنی و فقط از برنامه هایش لذت می‌بری باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می‌کردی شام خوردی و باز هم با من صحبت نکردی موقع خواب فکر می‌کنم خیلی خسته بودی بعد از آنکه به اعضای خانوادت شب بخیر گفتی به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی اشکالی ندارد احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده‌ام من صبورم بیش از آنچه تو فکرش را بکنی حتی دلم می‌خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم، منتظر یک سر تکان دادن دعا، فکر، یا گوشه‌ای از قلبت که متشکر باشد خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی خُب من باز هم منتظرت هستم سراسر پر از عشق تو به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی آیا وقت داری که این را برای فرد دیگری هم بفرستی؟ اگر نه عیبی ندارد می‌فهمم و هنوز هم دوستت دارم 💚دوست و دوستدارت خدا💚 ‌https://eitaa.com/Noorkariz