فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀سیبزمینی رستورانی🍿😍
سیب زمینی را برش زده و قطعه قطعه میکنیمو به آب در حال جوش که نمک زدیم اضافه میکنیم چند دقیقه که جوشید با آب سرد آبکشی کرده
با آرد نشاسته ذرت آغشته کرده و سپس سرخ میکنیم
لذید و خوشمزه
https://eitaa.com/Noorkariz
🍏با این نوشیدنی خوشمزه خون خود را تصفیه کنید !
چغندر، هویج و سیب را شسته و سپس به تکههای کوچکتر تقسیم کنید، تا در مخلوطکن بهتر میکس شوند. پس از میکس ۱ لیوان آب به آن اضافه کنید و به مدت ۵ روز پی در پی روزانه ۱ لیوان از این نوشیدنی سالم میل کنید، سپس ۱۰ روز فاصله داده و دوباره شروع کنید
+ این کار را به مدت ۲ ماه تکرار کنید تا خون شما به طور کامل تصفیه شود
https://eitaa.com/Noorkariz
🍏صبحانه های دارویی
درمان عفونت : مصرف عسل بصورت شربت یا جرعه جرعه
درمان یبوست : مصرف سالاد میوه
رفع خستگی : مصرف شیر دارچین
درمان پوکی استخوان : مصرف شیر سنجد
https://eitaa.com/Noorkariz
💠 رعایت نکردن نوبت
💬 آیا رعایت نکردن نوبت و حق تقدم دیگران در صف نانوایی یا معاینه پزشکی و امثال آن، حرام است؟
✅ اگر ظلم در حق دیگران محسوب شود، حرام است.
📚منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
#احکام
https://eitaa.com/Noorkariz
📆 احتمالا تعطیلی شنبه بر پنجشنبه چربیده است
🗓 در حالی که طرح تعطیلی شنبهها و دو روزه شدن تعطیلات آخر هفته بحث برانگیز شده است، یک نماینده مجلس از موافقت کمیسیون اجتماعی با تعطیلی روز شنبه خبر داد.
🗓 علیاصغر عنابستانی: آخرین جمع بندی کمیسیون و امضایی که دوستان کردند بر مبنای تعطیلات روز شنبه است و احتمالا گزارش کمیسیون به عنوان تعطیلی روز شنبه به هیات و برای صحن ارسال خواهد شد.
https://eitaa.com/Noorkariz
📲 اینترنت در روزهای کنکور قطع نمیشود
رئیس سازمان سنجش آموزش کشور:
📲 اینترنت در هیچ کدام از حوزههای امتحانی نوبت اول کنکور قطع نمیشود.
📲 دستگاههای اجرایی، انتظامی، امنیتی و قضایی به صورت فعال برای برگزاری آزمون سراسری در امنیت و سلامت کامل در حال فعالیت هستند.
https://eitaa.com/Noorkariz
🛑 سمی که بسیاری از خانمها هرروز مصرف میکنند
حلاج، کارشناس فرآوردههای آرایشیِ سازمان غذا و دارو:
🔹رژ لب از مواد مضر زیادی مانند فلزات سمیِ سنگین سرب، کادمیوم، جیوه و آنتیموان تشکیل شده و خانمها با مصرف طولانی از رژ لب، این سموم را وارد بدن خود میکنند.
🔹زمانی که رژ لب با این ترکیبات برای ساعتهای طولانی روی لب باقی میماند، ممکن است مواد اولیهٔ آن که از آلایندههای معمول زیستمحیطی هستند، بهطور ناخواسته و در اثر خوردن یا آشامیدن مواد غذایی بلعیده شود که نتیجهٔ آن تماس بدن با مواد سمی است.
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چی شد کنکورو خراب کردی؟
من:
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد #عرشیانفر
وقتی دعا می کنی....
https://eitaa.com/Noorkariz
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«شب های جمعه...
♥️😭»#شب_جمعه
https://eitaa.com/Noorkariz
✍️خواندن 10مرتبه دعای زیر در شب جمعه فضیلت دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
*«یَا دَآئِمَ الْفَضْلِ عَلى الْبَریِّه، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّه، یا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنِیَّه، صَلِّ عَلى مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِ الْوَرى سَجِیَّهً، وَ اغْفِرْ لَنا یا ذَاالْعُلَى فِى هَذِهِ الْعَشِیَّه»*
✨#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
https://eitaa.com/Noorkariz
🛎اردوی زیارتـی سیاحتی یک روزه🛎
امامــزاده شـاه رضـا
📅تاریخ حرکـت: 3⃣ شنـبه ۱۱ اردیبـهشت
⏰سـاعت حرکـت: ۶:۳٠ صبــــح
🏠مـکان حرکـت: پایــگاه نـــور
💰هزیـنه: رفت و برگشـت + ناهــار↪️ ۱۸٠ تومـان
📆آخریـن مهلت ثبــت نام: 1⃣ شنــبه ۹ اردیبـهشت
🔻جهـت ثبــت نام:
▫️نــام:
▫️نــام خانــوادگی:
▫️نــام پــدر:
▫️کد مــــلی:
▫️تاریــخ تولــد کامــل:
را به ایدی
@Yamahdi_adrecnii
ارسال فرمایید
اولویت ثبـــت نام با پرداخت هزیـنه
❌تعداد محـــدود❌
❌زمان ثبت نام محــدود❌
🥰 با آرزوی ســفری خـــوش🥰
https://eitaa.com/Noorkariz
روی ایوان می ایستم.
نفس بلندی می کشم.
سر می چرخانم و گوشه ی حیاط چند پله می بینم که شاید به زیر زمین منتهی می شد.
زری صدایم می زند.
- بیا دخترم
ساک و چمدانم را گوشه ی دیوار می گذارم.
- بیا.. بیا اتاقت و نشونت بدم
گوشه ی لبم را به دندان می گیرم.
چَشم می گویم و پشت سرش می روم داخل اتاق.
چشم می چرخانم و به دری می رسم که به ایوان باز می شود انگار.
پنجره های چوبی که یک در میان با شیشه های سفید و رنگی تزیین شده.
- اینجا قبلاً اتاق الهه بود. تختش رو پارسال عوض کردم. بسکه اون دو تا وروجک روش بپر بپر می کردن
ریز می خندد.
- الهه رو یادته؟ عروسیتون اومده بود
هر چه می گردم الهه را در ذهن آشفته ام پیدا نمی کنم.
خجالت زده چشم می دزدم.
- کمد رو برات خالی کردم. بازم اگه جا کم آوردی چند تا کشو از کمد اون یکی اتاق رو برات خالی می کنم
- وسایلم زیاد نیست، تو همین کمد جا می شه
جلو می آید.
دست می گذارد روی بازویم.
- اینجا رو مثل خونه ی خودت بدون دخترم. تو مهمون نیستی، صابخونه ای
نگاهش از شانه ام رد می شود و از پشت آن شیشه های رنگی بیرون را تماشا می کند.
یک حسرت قدیمی را در کلامش حس می کنم.
- یه زمانی این خونه اندازه ی الان ساکت و آروم نبود. هر سه تاشون همین جا به دنیا اومدن و تو همین حیاط دنبال هم می دویدن.
گاهی می شد بچه های همسایه هام می اومدن و تا دمِ غروب نمی رفتن خونه شون. الانم وقتی الهه و بچه هاش میان شب می مونن یکم شلوغ می شه
#پارت_29
نام رمان :#به_تو_عاشقانه_باختم
📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده
https://eitaa.com/Noorkariz
#به_تو_عاشقانه_باختم
#پست_۳۰
#آذر_اول
مردمک چشمانش سمت من می چرخد.
- تا لباست و عوض کنی منم دو تا لیوان شربت خنک درست می کنم
زیر لب تشکر می کنم.
نگاهم قدم های آهسته اش را بدرقه می کند.
لبه ی تخت می نشینم.
چشم می بندم و با خودم می گویم من اینجا چه می کنم!
از خودم بدم می آید.
از این که یک نفر از سرِ ترحم من را به خانه اش راه داده حالم بهم می خورد.
چانه ام می لرزد.
لب هایم را روی هم می فشارم.
صدای اذان می آید.
زری خانم وضو می گیرد و به اتاقش می رود.
گوشم از صدایش پُر می شود.
- نمازم و بخونم زنگ می زنم ببینم سید واسه ناهار می آد یا نه
- عجله نکنید حاج خانم. صبر می کنیم براشون
از جایم بلند می شوم.
جلوی میزی که از چند قاب عکس کوچک و بزرگ پُر شده می ایستم.
سر جلو می برم و عکس ها را یکی یکی نگاه می کنم.
نگاهم از عکس های قدیمی رد می شود و به مردی خیره می ماند که خوف به دلم می اندازد.
چرایش را نمی فهمم.
شاید به این خاطر که جدیت نگاهش می ترساندم.
یادم به حرف حاج صادق می افتد.
- سید از اون آدما نیست که رو هر خبط و خطایی چشم ببنده و از آبروش بگذره. پایِ جونشم که باشه از آبروش نمی گذره. اینو گفتم بدونی تا حواست جمع شه و خطایی ازت سر نزنه
#پارت_30
نام رمان :به توعاشقانه باختم
📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده
https://eitaa.com/Noorkariz
آخر از کدام خبط و خطا حرف می زد!
باورش سخت است که جای یک نفر دیگر یقه ات را بگیرند و به گناه ناکرده خوارت کنند.
دیس برنج را وسط سفره می گذارم.
- تو زحمت افتادین. کاش یه چیز ساده درست می کردین
اشاره می زند به ظرف پُر شده از مرغ زعفرانی که عطر و بویش همه جا پیچیده.
- از این ساده تر! غذای خودمونه مادر. تو از خودمونی دخترم
با خودم می گویم چند قاشق و نه بیشتر.
نکند با خودش بگوید مال مفت به دهانش خوش آمده و عقب نمی کشد.
او اما دست از سرم برنمی دارد.
تعارف نمی کند ولی می گوید سفره و غذا مالِ خودت.
حرفش عجیب به دل می نشیند.
مثل لبخندی که از لبش پاک نمی شود.
- ببین مادر من عادتمه بعدِ ناهار یه ذره دراز بکشم، اگه شد یه چرتی هم بزنم. تو هر کار دلت خواست بکن. می خوای دراز بکش تلویزیون ببین میل خودته
- شما راحت باشید. منم می رم تو اتاقم
میم مالکیت را از کجا آورده ام، نمی فهمم.
به خودم تشر می زنم.
" خاک بر سر بی جنبه ات. اتاقم!! گندت بزنن با اون حرف زدنت".
وارد اتاق می شوم.
جلو می روم و پایین تخت می ایستم.
انگشتانم را لای سجاده ای که نمی دانم از کجا آمده فرو می برم.
ابروهایم بالا می پرد.
- چادرم گذاشته واسم!
سجاده را رها می کنم.
#پارت_31
نام رمان :به توعاشقانه باختم
📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده
https://eitaa.com/Noorkariz
کاغذی که خیلی وقت نیست داخل کیفم مچاله شده را بیرون می کشم.
ناراحت نیستم. فقط نمی دانم این یکی را کجای دلم بگذارم!
---------------------
" امیر حسین"
- آقا.. گوشیتون داره زنگ می زنه
گوشی را از عباس می گیرم.
- کجا بود؟
لب روی هم می فشارد.
انگار خنده اش را قورت می دهد.
- بغل ظرف ناپلئونی آقا
ممنونی حواله اش می کنم.
- سلام مادر. خیر باشه این وقت روز!
گوشم از صدای مادر پُر می شود.
در سکوت به حرفش گوش می کنم.
- مثلاً تا کِی حاج خانم؟
- حالا چه فرقی می کنه پسرم. یه دختر جوون رو که نمی شه به امون خدا ول کرد.. می شه؟
- آقا لطفاً اینو حساب کنید، عجله دارم
اشاره به عباس می زنم.
- الان شما زنگ زدی صلاح و مشورت کنی یا نه.. بریدی و دوختی می خوای تنمون کنی حاج خانم؟
- شما فکر کن هر دو. عیبش چیه مادر؟
- عیبش اینه که دهن مردم رو نمی شه بست. از اون گذشته وظیفه ی حاجیه که عروس بیوه اش و حمایت کنه نه من و شما
با عتاب صدایم می زند.
ندیده می دانم اخم کرده و کم کم دلخور می شود.
- امر، امر شماس مادرِ من. ولی بدون من یکی راضی نیستم. حالا شما هر کار دلت خواست همون و انجام بده
صدایش آهسته تر از قبل در گوشی می پیچد.
- شرط اول رضایت بنده نیست مادر. نگاه کن ببین بزرگتر از تو چی می گه
#پارت_32
نام رمان :به توعاشقانه باختم
📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده
https://eitaa.com/Noorkariz
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
ماه شب چهارده بود
ماه تمام بود و شبی بسيار زيبا بود
تعدادی دوست خواستند كه نيمه شب
به قايق سواری بروند
میخواستند قدری تفريح كنند
وارد قايق شدند پاروها را برداشتند
و شروع به پاروزدن كردند
و مدتهای زياد پارو میزدند
وقتی كه سپیده زد و نسيم خنكی وزيد
قدری به حال آمدند و گفتند ببينيم
چقدر رفتهایم تمام شب را پارو زدهايم!
ولی وقتی خوب از نزدیک مشاهده كردند
دیدند كه درست در همان جائی قرار دارند
كه شب پيش بودند
آن وقت دريافتند كه چه چیزی را فراموش
كرده بودند آنان تمام شب را پارو زده بودند
ولی يادشان رفته بود تا طناب قايق را
از ساحل باز كنند
و در اين اقيانوس بیپايان انسانی كه
طناب قايقش را از ساحل تعلق دنیا
باز نكرده باشد هر چقدر هم كه رنج ببرد
و فرياد بزند به هيچ كجا نخواهد رسيد
برای رسیدن به مرکز اقیانوس وجود
کافیست طنابهای متصل خود
به امور دنیوی را ببرید
تا اقیانوس مسخر شما شود
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و هر شب چون به گردش منظم
روز و شب میاندیشم
دلم آرام میگیرد
که خدای مقتدری دارم
که به فکر رزق و روزی
و هم آرامش من است
آنگاه در حرم امن او آرام میخوابم
خـ♡ـدایا
خودت آرام دلمان باش
به امید طلوعی دیگر
شبتـ🌙ـون زیبا
در پناه خدای مهربون🌟
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم صباح الخیر روز جمعه تان مبارک با شروع ذکر صد صلوات بر محمد و آل محمد بخیرو شادی باشد وخداوند عاقبت ما و خانواده مان راختم بخیر گرداند قلبت را منورکن بنور قرآن با صلوات بر محمد وال محمد
https://eitaa.com/Noorkariz