eitaa logo
فلسفه ذهن
916 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📙کتاب «ظهور مجدد دیدگاه نوظهورگرایی» به اهتمام فیلیپ کلایتون و پاول دیویس در سال 2006 و در 326 صفحه توسط انتشارات آکسفورد به چاپ رسیده است. 📘این کتاب در یک مقدمه و چهار فصل دسته‌بندی شده که () را در علم فیزیک (فصل اوّل)، در زیست‌شناسی (فصل دوم)، در آگاهی (فصل سوم) و در دین (فصل چهارم) به بحث می‌گذارد. 📕فصل مربوط به (فصل 3) با مقاله انتقادی جاگون کیم درباره نوظهورگرایی آغاز می‌شود که مبنا و اساس این دیدگاه (رابطه ابنتاء :Supervenience بین ویژگی نوظهوریافته و ویژگی پایه) را بعنوان یک رابطه تبیینی به چالش می‌کشد. سپس مقاله مایکل سیلبرستین در دفاع از نوظهورگرایی هستی‌شناختی و نقش آن در تبیین علیت ذهنی می‌آید. مقاله نوظهورگرایی و علیت ذهنی از نانسی مورفی، بخش بعدی این فصل را تشکیل می‌دهد و در نهایت به مقاله دیوید چالمرز در توضیح "نوظهورگرایی قوی" و "نوظهورگرایی ضعیف" ختم می‌شود. همچنین آرتور پیکوک در مقاله اوّل از فصل مربوط به نوظهورگرایی و دین (فصل 4) نیز به توضیح دیدگاه لایه لایه درباره علوم و ارتباط آن با ارتباط ذهن - بدن می‌پردازد. 📒نوظهورگرایی بطور ساده و خلاصه، پدیدآمدن و جهش ویژگی سطح بالاتر از پیچیدگی سطح/ویژگی پایین‌تر را مطرح می‌کند و ویژگی‌های آگاهانه ذهن نیز در زمره همین ویژگی نوظهوریافته از پیچیدگی سطح مادون (نوروبیولوژیک) دانسته می‌شود که دو نسخه ضعیف (ویژگی نوظهوریافته فیزیکی) و قوی (ویژگی نوظهوریافته غیر فیزیکی) دارد. @PhilMind
🔐 واژه «هوش» (Intelligence) در عنوان حوزه مطالعاتی ، گمراه‏کننده است. این واژه را وقتی درباره انسان‌ها بکار می‏بریم،‌ به شاهکارهای ذهنی در خلاقیت و استعداد آن‌ها ارجاع می‌دهیم. در حالی‌که جذّا‏ب‏ترین مسائل هوش مصنوعی، به تلاش‏ها برای تقلید قوای ذهنی مردم عادی (مانند بینایی و زبان طبیعی) برمی‏گردد. 🔐 مردم عادی کارهایی مانند دیدن و صحبت‌ کردن را راحت می‏یابند و اهمیت زیادی برای آن‏ها قائل نیستند. از سوی دیگر، کارهایی مانند ضرب اعداد ده رقمی برای اکثر ایشان، دشوار بنظر می‏رسد. ولی استفاده از کامپیوترها برای مطالعه قوای ذهنی، مشخّص کرد که چقدر بازسازی کارهای ساده انسانی مانند دیدن و معاشرت و ... - برخلاف انجام عملیات‌های پیچیده ریاضیاتی - در کامپیوترها چالش‌برانگیز است. 🔐 در واقع آن‌چه محور پژوهش و ساخت در حوزه مطالعاتی و مهندسی هوش مصنوعی قرار دارد، بسیار نزدیک به مفهوم در کانتکست فلسفی و است؛ چه مصادیق (مانند باور، تردید، تفکّر، تصمیم، ...) و چه مصادیق (مانند شادی، غم، خشم، مهربانی، ...). 🔐 البته مسئله بسیار مهم، "رویکردهای مطالعاتی و تولیدی" هوش مصنوعی نسبت به حالات آگاهانه فوق است. همان‌طور که راسل و نورویگ در «رویکردی مدرن به هوش مصنوعی» (2010) توضیح می‌دهند، چهار تعریف/الگوی عمده «تفکّر شبیه انسان»، «تفکّر ایده‌آل»، «رفتار شبیه انسان»، «رفتار ایده‌آل» در مطالعه و ساخت هوش مصنوعی طی 70 سال گذشته وجود داشته است. چهار الگویی که بنحوی کاملاً کارکردگرایانه، صرفاً خروجی‌های محاسباتی (در الگوهای تفکّرمحور) و رفتاری (در الگوهای رفتارمحور) را هدف می‌گیرند و نسبت به جنبه‌های سابجکتیو و اوّل‌شخص هیچ پروپوزالی و تمرکزی ندارند. چیزی که جان سرل، می‌نامید. 🔐 هرچند ذیل پروژه (Machine Consciousness) تلاش‌هایی برای بازسازی جنبه‌های پدیداری و اوّل‌شخص حالات آگاهانه در دست انجام است. فارغ از اینکه در این کلان‌پروژه نیز تا چه اندازه مدل‌کردن آگاهی ماشین (Machine Modeling of Consciousness: MMC) با رویکرد محاسباتی و کارکردگرایانه سایه انداخته، اما هدف و تعریف مسئله را منطبق با آگاهی می‌یابیم که بنحوی بنیادین با رویکرد و تعریف مسئله در جریان اصلی پروژه هوش مصنوعی، متفاوت است. 🔐 و البته برخی زمزمه‌ها و پروپوزال‌های حاشیه‌ای برای تولید و ساخت با رویکردی نوظهورگرایانه و شبه زیست‌شناختی و ... هم در حال طرح و بررسی است که بنحوی بسیار جدی‌تر از رویکردهای محاسباتی و رفتارگرا، تولید را هدف می‌گیرند. (See: Clowes, R., & Torrance, S., & Chrisley, R., 2007, "Machine Consciousness, Embodiment and Imagination", Journal of Consciousness Studies, 14, No. 7, pp. 9–13.) @PhilMind
✅ پرسش یکی از مخاطبان کانال و پاسخ به ایشان ☝️☝️ @PhilMind
19.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻دکتر پیم ون لومل - متخصص قلب و عروق دانشگاه اوترخت هلند - در این گفتگو👆 (سال ۲۰۱۹) درباره تحقیقی که بر روی بیماران تجربه‌کننده انجام داده و در مجله معتبر لنست بچاپ رسیده، توضیح می‌دهد. 🔺بسیاری از این افراد در حال و فعالیت مغزی صفر (خط صاف EEG)، داشته و بعضا اتفاقاتی ابجکتیو در اتاق عمل و حوالی بیمارستان و ... را گزارش کرده‌اند. 🔻گزارشاتی که گاه بلافاصله پس از احیاء و در اولین ارتباط با پزشکان و پرستاران بیان شده و احتمال ساختگی‌بودن همه آن‌ها (با توجه به تنوع تیم‌های پزشکی و تکثر جغرافیایی و مکانی)، بسیار پایین است. 🔺غالب تئوری‌های فیزیکالیستی درباره آگاهی، فعالیت نورونی را مبنا و محور قرار می‌دهند؛ خواه مستقیما (در نظریات و و ...) و خواه غیرمستقیم (در نظریات و ...). حتی دیدگاه‌های کارکردگرایانه که هسته مرکزی سیستم (مغز باشد یا تراشه الکتریکی یا ...) را بی اهمیت می‌دانند و نیز دیدگاه‌های بازنمودگرایانه، ورودی دیتا به سیستم را نیاز دارند. حال آنکه هیچ‌گونه داده حسی هم در حالت ایست قلبی اتفاق نمی‌افتد. 🔻این مسئله، مطالعات NDE را کم‌کم به سمت بخشی از منازعه نظری بین و سوق داده است. @PhilMind
🎗دیده‌ایم که برخی دلایل سیستماتیک وجود دارد که چرا روش‌های معمول در و برای توضیح تجربه آگاهانه ناکارامدند. رک و راست: این‌ها دسته غلط از روش‌ها هستند. هیچ چیزی در این روش‌ها به ما یک تبیین از نمی‌دهد. برای توضیح تجربه آگاهانه، نیازمند یک «عنصر اضافی» در تبیین هستیم. این یک چالش برای کسانی فراهم می‌آورد که درباره آگاهی جدّی هستند: عنصر اضافی شما چیست و چرا این عنصر اضافه، تجربه آگاهانه را توضیح می‌دهد؟ 🎗البته کم و کسری بابت عناصر اضافی وجود ندارد. برخی‌ها تزریق بی‌نظمی و دینامیک‌های غیرخطی را مطرح می‌کنند. برخی فکر می‌کنند کلید مسئله در پردازش‌های غیر الگوریتمی نهفته است. بعضی‌ها به اکتشافات بیشتر در متوسّل می‌شوند. برخی می‌پندارند کلید راز در سطح قرار دارد. آسان است که ببینیم چرا تمام این پیشنهادات مطرح شده‌اند. هیچ‌کدام از روش‌های قدیمی کار نمی‌کردند؛ بنابراین راه‌حل باید در چیزی جدید نهفته باشد. ولی متأسفانه تمام این پیشنهادات نیز از همان مشکلات قبلی رنج می‌برند. 🎗مثلاً پردازش غیر الگوریتمی که توسط (1989 و 1994) به دلیل نقشی که ممکن است در فهم ریاضیاتی آگاهانه داشته باشد، مطرح شده. استدلال‌ها درباره ریاضیات مناقشه‌برانگیزند، اما حتّی اگر موفقیت‌آمیز باشند و یک تقریر از پردازش غیرالگوریتمی در انسان وجود داشته باشد، همچنان فقط توضیحی از «کارکردها»یی خواهد بود که با استدلال ریاضیاتی و موارد مشابه سروکار دارد. در برابر یک پردازش غیر الگوریتمی به همان میزان این پرسش بدون پاسخ وجود دارد که در برابر پردازش الگوریتمی: چرا این فرآیند باید تجربه را ایجاد نماید؟ در پاسخ به این پرسش خاص، هیچ نقش ویژه‌ای برای پردازش غیر الگوریتمی وجود ندارد. 🎗همین مطلب در مورد دینامیک‌های غیرخطی و نامنظم هم تکرار می‌شود. این‌ها شاید یک تقریر بدیع از دینامیک‌های کارکرد شناختی در اختیار ما بگذارند که با تقریرهای ارائه‌شده توسّط روش‌های استاندارد علوم شناختی متفاوت باشند. اما از دینامیک‌ها فقط دینامیک‌های بیشتر بدست می‌آید. پرسش درباره تجربه در این‌جا به همان رازآمیزی است که قبلاً بود. 🎗این نکته درباره اکتشافات جدید در نوروفیزیولوژی حتّی واضح‌تر است. این اکتشافات شاید به ما کمک کند تا پیشرفت‌های مهمی در فهم کارکرد داشته باشیم، اما برای هر فرآیند نورونی که جدا بکنیم، همین پرسش همواره بروز خواهد کرد. دشوار است تصور کنیم که یک طرفدار نوروفیزیولوژی جدید انتظار دارد چه چیزی بیش از تبیین بیشتر اتفاق بیفتد. این‌طور نیست که ما ناگهان یک جرقه پدیداری درون یک نورون کشف کنیم! Chalmers, D., 2010, The Character of Consciousness, pp. 12-13. @PhilMind
27.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙️ارائه دکتر همازاده با موضوع و ترجیح توهم‌گرایی درباره ، ۳۱ فروردین ۱۴۰۱👆 به همراه فایل اسلاید👇 ✅ بررسی تبیین فلسفی گزارشات در کانتکست و فلسفه اسلامی @PhilMind
🌎 برَد تامپسون با سناریوی زمین دوقلوی فضا- مکانی تلاش کرده نشان دهد برون‏گرا درباره ادراک ویژگی‏های فضا مکانی هم اشتباه است: «دو شخص به نام‏های اسکار و بیگ‏اسکار را در نظر بگیرید. اسکار یک ادراک‏کننده نرمال ساکن در زمین واقعی است و بیگ‏اسکار در سکونت دارد. همه چیز در زمین دوقلو، دقیقاً شبیه همین زمین است، فقط با این تفاوت که بزرگی هرچیز، 2 برابر اندازه اشیاء متناظرشان در زمین ماست. متر معیار در زمین دوقلو نیز 2 برابر متر معیار در این زمین، طول دارد. بنابراین مکعّبی با حجم ح در این زمین، مکعّبی با حجم ۸ح در آن زمین خواهد بود. اسکار، همزاد پدیداری بیگ اسکار است و زندگی آگاهانه آن‏ها دقیقاً شبیه هم. وقتی اسکار به برج ایفل نگاه می‏کند، تجربه‏ای خاص از شکل و رنگ و سایز دارد دقیقاً مشابه وقتی بیگ اسکار به بیگ برج ایفل در زمین دوقلو می‏نگرد؛ هرچند که این تجربه به‏وسیله چیزی دو برابر آن در زمین ایجاد شده است.» (Thompson, 2010, "The Spatial Content of Experience", p.156) 🌍 تامپسون نتيجه مي‌گيرد كه تئوری‏های بازنمودگرایانه برون‏گرا درباره تجربه ویژگی‏های فضا- مکانی اشتباه هستند؛ دیدگاه‏هایی که می‏گویند هرگاه دو تجربه از اندازه و فاصله بلحاظ پديداري يكسان باشند، ویژگی فضا- مكاني يكساني را بازنمایی می‏کنند. البته واضح است که مثال وی، نسخه‏های قوی بازنمودگرایانه وسیع - که قائل به این‏همانی با ویژگی بازنمایی‌کردنِ محتوای بازنمودی (در نسخه‏های غیرخالص: به روشی خاص) است - را زیر سؤال می‏برد، ولی نسخه‏های ضعیف بازنمودگرایی (که صرفاً بر ابتناء ویژگی پدیداری بر محتوای بازنمودی تأکید دارند) پاسخی روشن در برابر زمین معکوس تامپسون دارند: ابتناء بر محتوای بازنمایی به این معناست که در صورت یکسانی محتوای بازنمایی، هم یکسان خواهد بود و نه لزوماً بالعکس. 🌎 اما با توجه به جنبه دیگری در سناریوی تامپسون، مي‌توان نسخه ضعيف بازنمودگرايي برون‌گرايانه را نيز زیر سؤال برد: فرض كنيد هم در برابر اسكار و هم در برابر بيگ اسكار، درختي به ارتفاع پنج متري و در فاصله ده متري آنها وجود دارد، و هر دو ادراك حسّي از اندازه درخت دارند. اين دو ادراك، يكسان است (هر دو ادراك طول واقعي را به درخت نسبت مي‌دهند). اما از سوي ديگر، به نظر مي‏رسد ويژگي پديداري ادراک اسکار و بیگ‏اسکار، متفاوت خواهد بود. یعنی با وجود یکسان ماندن پایه ابتناء، خصیصه پدیداری متفاوت می‏شود. به اين ترتيب، زمین معکوس تامپسون علیه نسخه ضعیف برون‏گرایانه هم کارآمد است. در نهایت بنا بر آن‏چه ذکر شد، به ‏نظر می‏رسد آزمون تامپسون، تمامی اقسام بازنمودگرایی برون‌گرا را به چالش می‏کشد. بازنمودگرایی برون‌گرا مهم‌ترین دیدگاه فیزیکالیستی برای تبیین طی دو دهه اخیر بوده است. @PhilMind
Canoon.mp3
29.73M
صوت گفتگوی مجازی با موضوع "چشم‌انداز و متدولوژی "، کانون اندیشه جوان، 6 اردیبهشت 1401 👆👆 @PhilMind
📚 📙«فلسفه علوم اعصاب، ذهن و آگاهی» بقلم دکتر کیوان الستی توسط نشر هرمس و در ۱۶۰ صفحه بچاپ رسیده است. 📘مقدمه کتاب ضمن اشاره به اینکه شواهد علمی موجود در یا ، از جنس شواهد سرراست و بین‌الاذهانی موجود در فیزیک و زیست‌شناسی نیستند، هدف از این تألیف را «معرفی برخی از تفاوت‌های فلسفه علومی که دغدغه مسائل مرتبط با ذهن را دارند در مقایسه با فلسفه علوم دیگر که تا امروز بیشتر با آن‌ها برخورد داشته‌ایم»، عنوان می‌کند. 📗فصل اوّل به کلیاتی درباره نظریه‌های فیزیکالیستی ذهن می‌گذرد و فصل دوم بطور خاص بر نظریه ( و دیگران) تمرکز دارد و با مروری بر ، استدلال‌ها له و علیه حذف‌گرایی را بررسی می‌نماید. 📕فصل سوم به موضوع تبیین در علوم اعصاب اختصاص دارد و توانایی مکانیزم‌های موجود در برای تبیین همه اموری که به ذهن نسبت می‌دهیم را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. فصل آخر (چهارم) نیز به شواهد علمی می‌پردازد و با توضیح تمایز میان و مسائل آسان آگاهی، روش‌های متفاوت برای سنجش آگاهی (روش‌های عینی، رفتاری، درون‌بینی) را مرور می‌کند. @PhilMind
18.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥ند بلاک – استاد دانشگاه نیویورک و از پیشگامان – در برابر دیدگاه امثال استدلال می‌کند. استدلال او بر تفکیک بین آگاهی دسترس (Access Consciousness) و آگاهی پدیداری (Phenomenal Consciousness) استوار است و نمونه‌هایی را مثال می‌زند که جنبه دسترسی و اطلاعاتی آگاهی بدون جنبه پدیداری آن در سیستم بینایی وجود دارد و بالعکس. 💥تلاش بلاک بر اینست که نشان دهد دیدگاه دنت درباره یک نوع دانستن تمام مصادیق اشتباه است و چیزی بیش از جنبه‌های اطلاعاتی آگاهی که در کارکردهای شناختی بکار می‌آید هم وجود دارد. چیزی که همان جنبه پدیداری و تجربه‌ای آگاهی است و برخی فیلسوفان دیگر نیز مانند دیوید چالمرز با تفکیک آگاهی پدیداری و آگاهی روان‌شناختی، و فلاناگان با تفکیک حساسیت تجربه‌ای و حساسیت اطلاعاتی، بدان پرداخته‌اند. 💥در واقع استراتژی بلاک اینست که با ارجاع به آزمایشات و اکتشافات ، تمایز موارد پردازش اطلاعات و کارکردهای شناختیِ آگاهی که فاقد هستند و موارد پدیداری سابجکتیو بدون کارکرد شناختی را مقابل دنت بگذارد تا بگوید ، نوعی متفاوت از پردازش اطلاعات (و نه درجه‌ای شدیدتر از آن) است. @PhilMind
✅ اعتقاد به جسمانیت و حتّی مادیت نفس، پیشینه‌ای مفصل و قابل توجّه در میان عالمان مسلمان دارد. بزرگان اهل‌سنّت مانند نظّام معتزلی، متکلّم قرون 2و3 در کنار ابوبکر باقلانی، از پایه‌گذاران کلام اشعری در قرن 4 ماهیت نفس آدمی را معرفی می‌کردند که در مجموعه اعضاء و جوارح بدن مادّی سریان دارد یا با آن‌ها در آمیخته است (فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ص 388 / ابن‌حزم آندلسی، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ص47). امام‌الحرمین جوینی، متکلّم و فقیه مشهور شافعی قرن 5 (جوینی، الارشاد الی قواطع الأدلّه، ص151) و ابن‌قیّم جوزی، متکلّم کثیرالتألیف قرن 8 (ابن‌قیّم، الروح، ص257) نیز بر همین دیدگاه تأکید داشته‌اند. ✅ حتی دیدگاه مادّی‌انگارانه‎‌تر هم از سوی شخصیت‌هایی چون ابوبکر الاصم، شیخ معتزله در قرن 2 (قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج11، ص310) و ابوعلی الجبّائی، شیخ معتزله و بزرگ علمای کلام در قرن 3 (فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ص334) و ... اظهار شده که نفس یا روح را همین هیکل مادی و بدن محسوس می‌دانند و چیزی جز آن یا ورای آن را قبول ندارند. قابل توجّه آنست که همگی از مهم‌ترین ادلّه و انگیزه‌هایی که برای دیدگاه‌های مادّی‌انگارانه مذکور ارائه کرده‌اند، علاوه بر براهین عقلی، این است که نظریات فوق را موافق‌ترین آراء با نصوص و آموزه‌های دینی می‌دانند. ✅ در میان عالمان شیعی نیز مشابه همین سنّت فکری شایع بوده است؛ ، فقیه و متکلّم بزرگ شیعی در قرن 4، تفسیر صحیح از نفس آدمی را مجموعه اعضای همین بدن مادی می‌داند و سایر دیدگاه‌ها، از جمله جسم لطیف و فرامادّی را صراحتاً ردّ می‌کند (شریف مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص114). ابوالصلاح حلبی، از عالمان مطرح شیعی در قرن 4 و 5 نیز به پیروی از اساتید خویش ( و سید مرتضی)، ماهیت نفس را همین اعضای بدن محسوس معرّفی می‌کند (حلبی، تقریب المعارف، صص128و127). همچنین ، فقیه و متکلّم بزرگ شیعی قرن 7، ضمن تقسیم دیدگاه مادّی‌بودن نفس به دو دسته زیر، نظر دوم را به صواب نزدیک‌تر می‌بیند: الف) نفس انسان، مجموعه همین بدن مادّی است. و ب) نفس انسان، اجزای اصلی بدن مادّی است که تغییرناپذیر هستند. (محقق حلّی، المسلک فی اصول الدّین، ص106) ابن‌میثم بحرانی، عالم هم‌عصر محقّق حلّی نیز بر همین دیدگاه تأکید دارد. (بحرانی، قواعد المرام، صص141و140) ✅ از آثار هم چنین بر می‌آید که او مردّد بین دیدگاه فوق و نظریه بوده است. وی در مناهج‌الیقین بر هر دو دیدگاه اشکالاتی وارد کرده (صص200و199)، در کشف‌الفوائد پس از ذکر نظریه تجرّد جوهری نفس، دیدگاهی که از محقّق حلّی نقل کردیم را بر می‌گزیند (ص327). در تسلیک النفس، ادلّه تجرّد نفس را ردّ کرده و دلیلی هم بر محال‌بودن آن نمی‌بیند. لذا می‌گوید جایز است که نفس انسانی، مجرّد باشد و اگر تجرّدش را نپذیریم، عبارت از اجزای اصلی بدن خواهد بود (ص124) و در کشف‌المراد نیز نهایتاً نظر خویش را مردّد بین دو دیدگاه مذکور باقی می‌گذارد. (ص215) ✅ بطور تقریباً موازی اما فیلسوفانی مانند و ، با دلایلی متعدّد به دفاع از تجرّد جوهری نفس و ردّ دیدگاه متکلّمین برخاستند. تجرّدگرایی نفس در سنّت فلسفی توسّط (قرن 6) تشدید شد و حتّی – که قبلاً و نزد فیلسوفان مشّاء، منطبع در و مادّی بود – نیز علاوه بر قوای ادراک معقولات، مجرّد دانسته شد؛ هرچند که تجرّد خیال نزد شیخ اشراق، بنحو تجرّد مثالی و متفاوت از تجرّد تامّ عقلی است. (ن.ک: سهروردی، مجموعه مصنّفات، ج2، صص213-211) ✅ از آن‌جا که براهین عقلی فقهای متقدّم و متکلّمین عمدتاً درباره جسمانیت و بلکه مادّیت نفس از سنخ دلایل اصول فقهی و مثلاً برای تصحیح خطاب و انتساب اعمال و تکالیف به مکلّفین بود، در برابر استدلال‌های وجودشناختی فیلسوفان دوام نیاورد و بتدریج کنار گذاشته شد. استنادات و استشهادات به نصوص دینی هم از سوی هر دو گروه و از عالمان مذکور ارائه شده و همچنان ادامه دارد. @PhilMind