⏳یکی از مباحث محوری در #فلسفه_ذهن، مسئله #هویت_شخصی (Personal Identity) است که وحدت و ثبات شخصیت را با تغییرات در طول زمان به چالش میکشد.
از جمله نکاتی که در این مسئله مورد علاقه #دوئالیسم بوده، تغییرات بدنی کامل و اثباتشده در طی زمانی نه چندان زیاد است که در عین حال، وحدت شخصیت را منتفی نمیسازد و در نتیجه این وحدت و ثبات، به جایی غیر از بدن تعلق دارد.
⏳اما دیدگاهی در #متافیزیک_تحلیلی درباره تغییر و حرکت در اشیاء وجود دارد که میتواند ارتباط وثیقی با این بحث داشته و پاسخی برای #فیزیکالیسم فراهم آورد.
در نسبت بین اشیاء و تغییرات زمانی، یک دیدگاه سازگارتر با عرف در متافیزیک تحلیلی با عنوان (ثباتگرایی: #Endurantism) وجود دارد که در تعارض با دیدگاه (تطورگرایی: #Perdurantism) قرار دارد.
⏳ثباتگرایی یا سه بعدیگرایی، فقط سه بعد برای اشیاء به رسمیت میشناسد و شیء O را بتمامه در بخشهای زمانی مختلف از طول عمر و حضور آن، ثابت و برقرار میداند. در مقابل اما perdurantism یا چهاربعدی گرایی، بعد زمان را نیز علاوه بر سه بعد دیگر هر شیء، داخل در ذات و هویت آن شیء میانگارد. بر این اساس شیء بطور کامل در کل بازه زمانی طول عمرش، وجودی کِشدار دارد و مانند مکان (که در هر نقطه مکانی، بخشی از شیء حاضر است)، در هر نقطه از زمان نیز بخشی از شیء محقق میشود.
هر دو دیدگاه را طرفداران زیادی پشتیبانی میکنند و نزاع دامنهدار بین آنها ادامه دارد.
⏳ثباتگراها میگویند موضع ما شهودی است و Perdurantist ها مجبورند دلیل بیاورند. چون طبق دیدگاه آنها، کامران در امروز، صرفا بخشی و پارهای از کل کامران است و کاری که این بخش در امروز انجام میدهد، منتسب به بخش دیگر کامران در یک ماه آینده نیست و شما نمیتوانید آن بخش را مجازات کنید!
البته از سوی مقابل، Endurantist ها هم برای تبین ویژگیهای موقت و متغیر اشیاء، دچار مشکل هستند؛ زیرا شیء حاضر در زمان t1 را همان شیء حاضر در زمان t2 میدانند؛ در حالیکه برخی صفات درونی اشیاء تغییر میکنند.
⏳این بحث ارتباط نزدیکی با #حرکت_جوهری نزد #ملاصدرا دارد. به هرحال منازعه بین دو دیدگاه مذکور را میتوان دنبال کرد؛ اما یکی از خط سیرهای استدلال فیزیکالیستها در برابر استناد دوئالیستها به وحدت و اینهمانی شخصی در طول زمان، تکیه بر همین چهاربعدیگرایی است که البته با برخی نگرشهای معاصر فیزیک (مانند #نظریه_نسبیت) نیز سازگاری دارد.
⏳بر این اساس، وجود شخص بتمامه در طول عمر خویش، به نحو وجودی ارگانیک و کشدار محقق میشود و از زمان t1 تا tn ادامه دارد. تغییرات بدنی در طول زمان، بخشهای مختلف زمانی این شخص را تشکیل میدهند و وحدت و ثبات آن به وجود واحد کشدار و چهاربعدیاش استناد مییابد.
طبیعتاً طرفداران استدلال هویت شخصی در داخل کشور باید پاسخهای خود را در برابر به روزرسانی دیدگاههای مقابل، به روزرسانی کنند.
@PhilMind
🌀موسسه حامی و خانه اندیشهورزان با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی برگزار میکنند:
🔹ادراک بینالاذهانی و هنجارین ابژهها: یک رویکرد پدیدارشناسانه
✅سخنران: ابوطالب صفدری، پژوهشگر پسادکتری فلسفه دانشگاه برمن آلمان
📅زمان: چهارشنبه ۱۰ خرداد، ساعت ۱۶ تا ۱۸
📍مجازی
🔸برای ثبتنام و دریافت لینک نشست، نام و نام خانوادگی، رشته، مقطع تحصیلی خود و عنوان نشست را به شمارهی ۰۹۰۲۰۰۸۷۰۵۳ پیامک کنید.
@haameeorg : تلگرام
🌕 #ابن_سینا قائل به #تجرد_نفس بعنوان جوهری مستقل از بدن است که تقریباً همراه با بدن حادث شده و به وجود میآید. او برای ترجیح یافتن این پیدایش و #حدوث_نفس، آمادگی بدن (جنین) را شرط میداند. این وجه ترجیح از آنجا لازم است که جواهر غیر فیزیکی (ارواح) نسبت به عالم مادی و بطور خاص نسبت به بدنها، حالت یکسانی دارند. در نتیجه به عامل تعیین کننده ای نیاز داریم که نفس الف را به بدن ب مربوط سازد.
🌕 بوعلی در اینجا از توضیحات برگرفته از طبیعیات قدیم مدد میجوید تا براساس آنچه «مزاج» مینامیدهاند، این عامل تعیینکننده را تبیین کند. طبق دیدگاه طب قدیم، عناصر اربعه در تضاد کامل با یکدیگرند و باید در هر بدن به حدی از اعتدال برسند تا مزاج آن بدن شکل گرفته و آماده تعلق نفس مجرد گردد. البته مزاج بدنها در این دیدگاه، از لحاظ درجه اعتدال و کیفیت) با همدیگر متفاوتاند و بدین ترتیب، هر بدن، نفس خاصی را طلب می کند.
🌕 با توجه به آنچه گفته شد، بدن از منظر #دوئالیسم سینوی تا قبل از نیل به مزاجی خاص که آماده و مستحق/مستلزم ارتباط با نفس غیر فیزیکی است، دارای #روح و #آگاهی نیست. البته بلافاصله پس از حاصلشدن این مزاج در بدن، نفس مجرد نیز حادث می گردد و تدبیر بدن را در اختیار می گیرد.
🌕 براساس نگرش مرسوم در تراث اسلامی، نفس مجرد در حدود چهارماهگی جنین به وجود می آید. مشکلی که مطابق دیدگاه سینوی خودنمایی میکرده، این بوده که بدن را تا رسیدن به آستانه حدوث نفس (حوالی چهارماهگی)، چه چیزی / چه نفسی اداره میکند؟
🌕 فخر رازی (شارح بوعلی) در پاسخ به این پرسش، نفس مادر را مدبّر جنین می داند. ولی بلافاصله این ابهام پیش آمده که پس از حدوث نفس جنین که تدبیر آن را بر عهده می گیرد، انتقال تدبیر بدن از نفس مادر (یا هر تدبیرکننده دیگر) به نفس فرزند، چگونه اتفاق میافتد؟ به نحو کلاسیک این اشکال با این پرسش مشهور آغاز می شود که «حافظ و مدبّر بدن قبل از حدوث نفس، چه بوده است»؟
🌕 طرفداران نفس مجرد در #فلسفه_اسلامی که عموماً – به جز #ملاصدرا و تابعینش - از دوگانه انگاران محسوب می شوند، در تبیین لحظه پیدایش نفس دچار مشکلاتی شده اند و توضیحات ایشان نیز چشمانداز روشنی را پیش روی مخاطب نگذاشته است.
🌕 در واقع عدم سنخیت نفس غیر فیزیکی با بدن فیزیکی، معضل ارتباط و اثرگذاری این دو را فقط از بالا به پایین (از نفس به بدن) مطرح نمیکند؛ بلکه چگونگی تأثیر بدن بر نفس نیز مورد سؤال و اشکال قرار گرفته است. از جمله همین ابهام که بدن چگونه توانسته موجب حدوث نفس شود و اگر قادر به ایجاد چنین اثری در نفس شده، چرا نتواند موجب ابطال آن گردد؟
@PhilMind
💠 از فیلسوفان مهم در بحث #اینهمانی_شخصی (#personalidentity) جان لاک است. او در کتاب جستاری در فهم انسانی (1961, Book II, Ch. 27)، فصل «در باب اینهمانی و تفاوت» این موضوع را مطرح کرده است.
اهمیت مطالب جان لاک درباره اینهمانی شخصی و تأثیر او بر مباحث پس از خود به اندازهای است که برخی نویسندگان ادعا کردهاند «در موضوع اینهمانی شخصی، همه نوشتههای پس از لاک تنها پاورقیهایی بر اوست» (Noonan, p.24).
💠 #جان_لاک در تلاش برای یافتن ملاکی برای اینهمانی شخصی بین فرد و جوهر تمایز قایل میشود و بر این باور است که در مسئله اینهمانی شخصی، سؤال «این است که چه چیزی شخص اینهمان ایجاد میکند، نه این که آیا جوهر واحدی وجود دارد که همواره در همین شخص میاندیشد یا خیر».
💠 وی بر اساس این تمایز، عامل اینهمانی در شخص را #وحدت_آگاهی میداند: «ما برای یافتن این که اینهمانی شخصی از چه چیزی تشکیل میشود، باید بررسی کنیم که شخص بر چه چیزی دلالت میکند؛ من فکر میکنم، شخص بر یک موجود هوشمند و اندیشنده دلالت میکند که عقل و تفکر دارد و میتواند خودش را خودش بداند، یعنی یک چیز اندیشنده در زمانها و مکانهای متفاوت؛ و این بوسیله #آگاهی انجام میشود که از اندیشیدن جداییناپذیر است، و به نظر من ذاتیِ آن است: برای هر شخصی محال است که ادراک بکند بدون آن که ادراک بکند که ادراک میکند.» (Essay II, xxvii. 9)
💠 آگاهی شخص از خود تا هر جا امتداد پیدا کند، شخص او و در نتیجه اینهمانی شخصی او امتداد مییابد. طبق بیان جان لاک «تا جایی که این آگاهی بتواند به سمت عقب به هر رفتار یا اندیشهای در گذشته بسط پیدا کند، تا آنجا اینهمانی آن شخص امتداد مییابد».
با توجه به عبارات ذکر شده، ملاک #حافظه برای اینهمانی شخصی به جان لاک نسبت داده شده است. در تعابیر خود لاک ذکری از حافظه به میان نیامده است و بنظر میرسد که تأمل در این عبارات سبب نسبت دادن ملاک حافظه به او بوده باشد.
💠 توماس رید معتقد بود که تنها راه فهم مقصود لاک این است که آگاهی در بیان او به معنای حافظه باشد: «آقای لاک باور ما به رفتارهای گذشته خود را به آگاهی نسبت میدهد، بدین نحو که گویا انسان میتواند از کارهایی که بیست سال پیش انجام داده است آگاه باشد. فهم معنای این محال است مگر آن که آگاهی به معنای حافظه باشد، تنها قوهای که با آن ما شناخت بیواسطه از رفتارهای گذشته خود پیدا میکنیم.» (Reid, p. 277)
📚منابع:
- Locke, J. (1894), An Essay Concerning Human Understanding, ed. Alexander Campbell Fraser, Clarendon Press.
- Noonan, Harold W. (2003), Personal Identity, Taylor & Francis.
- Reid, Thomas (2002), Essays on the intellectual powers of man, edited by Derek R. Brookes; Edinburgh University Press.
🖋️احمد لهراسبی
@PhilMind
26.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎖دیوید چالمرز در این گفتگو👆(پاییز ۱۴۰۱) درباره #وحدت_آگاهی و تبعات نظری آن صحبت میکند.
🎖او درباره آزمون دو شقه کردن مغز و عدم دسترسی حالات ذهنی مربوط به نیمکره راست مغز به حالات مربوط به نیمکره چپ و بالعکس، تفکیک جالبی بر اساس تمایز مشهور #آگاهی_پدیداری از #آگاهی_دسترسی مطرح میکند: تفکیک وحدت پدیداری از وحدت دسترسی. پاسخی که سعی دارد همچنان وحدت پدیداری آگاهی را محفوظ بدارد.
🎖اما نکته عجیب آنجاست که وحدت آگاهی را به تئوری #پنسایکیزم گره میزند و توضیح نمیدهد چرا وحدت آگاهی نمیتواند با سایر نظریات سازگار باشد؟
🎖او همچنین فاعلان تجربه را نیز براساس وحدت آگاهی، ویژگیهای بنیادین جهان معرفی میکند. ولی در اینجا هم اشارهای به #معضل_ترکیب (combination problem) ندارد که اگر به ازای هر ذره، یک فاعل بنیادین تجربه وجود داشته باشد، چطور اینهمه فاعلان بیشمار در قالب یک فاعل و سوبژه واحد در میآیند و ما یک خود و فاعل واحد از تجربیاتمان را ادراک میکنیم؟
@PhilMind
برابرنهاد مناسب واژه #Epiphenomenalism
(نظریه یا رویكردی كه حالات ذهنی را فاقد تأثیر علّی میداند)
🟢 واژه epiphenomenalism را معمولاً به «#شبهپدیدارگرایی» ترجمه میكنند. این برابرنهاد از لحاظ محتوایی بیربط نیست، اما كاملاً بر واژۀ مزبور منطبق نیست و حتی ممكن است معنایی نادرست را افاده كند.
🔵 پیپدیده، نشانهای ثانویه (Secondary symptom) است، و صرفاً اثری است كه در پی پدیدۀ واقعی حاصل میآید، چیزی شبیه شفق (Walter 2009).
[شفق نور ضعیفی است که بعد از غروب یا پیش از طلوع، با بازتاب نور خورشید از لایههای بالای جو پدید میآید و زمین را روشن میکند].
🟡 واژۀ «epiphenomenalism» را، بهمثابه عنوانی برای نظریۀ فلسفی دربارۀ ذهن، ویلیام جیمز در نقد دیدگاه توماس هنری هاكسلی وضع كرد (Walter 2009). هاكسلی بر آن بود كه رویدادهای ذهنی معلول رویدادهای فیزیكیاند، اما خود هیچ نقش علّی ندارند. چنانكه بخار-سوت، حاصل كاركرد موتور قطار است، ولی اثری بر كاركرد موتور ندارد، رویدادهای ذهنی نیز معلولهای مكانیزمهای نوروفیزیولوژیكاند ولی تأثیر علّی بر آنها ندارند (Huxley 1874, p240).
🟣 مسعود علیا در الفبای فلسفه (نایجل واربرتون) این واژه را به «نظریه پدیدار ثانوی» ترجمه كرده است كه بنابر توضیحات بالا، ترجمه دقیقی است. میثم محمدامینی در فقط استدلال، این واژه را «پیپدیدارگرایی» ترجمه كرده و امیر غلامی در مقدمهای به فلسفه ذهن (جاناتان لو) در برابر epiphenomenon «پیپدیدار» را قرار داده است. پیپدیدارگرایی همان مفاد نظریه پدیدار ثانوی را دارد، اما برابرنهاد مناسبتری به نظر میرسد (بهویژه با توجه به معنای پیشوند epi -: این پیشوند به معنای شبیه نیست، بلكه بهمعنای «upon» یا «after» یا «over» به كار میرود).
🟠 واژه phenomenon را هم به «پدیدار» و هم به «پدیده» ترجمه كردهاند. در بافتار این بحث، میتوان از تفاوتی كه گاه میان پدیده و پدیدار نهادهاند، چشم پوشید. نیز ترجمه دقیق phenomenal، «پدیداری» یا «پدیدهای» است (به صورت صفت نسبی). بر این اساس epiphenomenalism را باید «پیپدیداریگرایی» مثلاً ترجمه كرد. اما از این دقت نیز میتوان صرف نظر كرد.
🔴 بنابراین «پیپدیدارگروی» (و دقیقتر: پیپدیداریگروی) برابرنهاد مناسبی برای واژه epiphenomenalism به نظر میرسد.
📚منابع:
📗 Walter, Sven (2009) Epiphenomenalism. In: Binder M.D., Hirokawa N., Windhorst U. (eds) Encyclopedia of Neuroscience. Springer, Berlin, Heidelberg.
📘 Huxley TH (1874) On the hypothesis that animals are automata, and its history. Fortn Rev 22:555–580.
📕 نايجل واربرتون، الفباي فلسفه، ترجمه مسعود عليا، نشر ققنوس
📙 مايكل بروس و استيون باربن، فقط استدلال، مهمترين 100 استدلال فلسفۀ غرب، ترجمه ميثم محمداميني، نشر نو.
📒 جاناتان لو، مقدمهاي بر فلسفۀ ذهن، ترجمه امير غلامي، نشر مركز.
🖊 رضا درگاهی فر
📚 #معرفی_کتاب
📘ویراست دوم کامپنیون بلکول درباره #آگاهی، در سال 2017 و در 820 صفحه و 6 فصل بچاپ رسیده است.
📒فصل اوّل با عنوان «مسائل آگاهی» به تاریخچه رویکرد تجربی به آگاهی پرداخته و مسائل فلسفی آگاهی و #مسئله_دشوار را به قلم مایکل تای و دیوید چالمرز نقل کرده است.
📗فصل دوم تحت عنوان «اصالت و انتشار آگاهی»، موضوعاتی نظیر آگاهی در حیوانات و در نوزادان و #آگاهی_ماشین را مرور میکند و فرگشت آگاهی و دیدگاه #پنسایکیزم را مورد بررسی قرار میدهد.
📕فصل سوم عنوان «تنوعات تجربه آگاهانه» را انتخاب کرده و بر حالات آگاهی (شامل خواب و رؤیا)، آسیبهای کلینیکی و تجربیات غیرمعمول، حالات تغییریافته آگاهی (ناشی از مواد مخدر)، عرفان و تصوف، ذهن آگاهی و ... تمرکز دارد.
📙فصل چهار با عنوان «برخی نظریههای معاصر آگاهی»، تئوریهایی نظیر GWT (فضای کاری سرتاسری)، IIT (یکپارچهسازی اطلاعات)، نظریههای سطح میانه، #بازنمودگرایی، نظریههای مرتبه بالاتر، رویکردهای کوانتومی، رویکرد حذفگرایانه دنت، #طبیعی_گرایی زیستشناختی، #نوظهورگرایی، #دوئالیسم طبیعیگرایانه، پنسایکیزم فیزیکالیستی را به نقل از لیدرهای این نظریات بررسی میکند.
📘بخش 5 بر محور برخی موضوعات در #فلسفه_آگاهی (مانند استدلالهای ضد مادیانگارانه، استدلال معرفت، #ماتریالیسم نوعی، #کارکردگرایی، تأثیر علی آگاهی، #نوروفلسفه آگاهی، #خودآگاهی، #وحدت_آگاهی، #حیث_التفاتی شکل میگیرد.
📗فصل ششم (آخر) هم ذیل عنوان «موضوعات عمده در #علم_آگاهی»، سرفصلهایی در #روانشناسی_شناختی آگاهی و نیز در #نوروساینس آگاهی را مورد بحث قرار میدهد.
@PhilMind
🌀موسسه حامی و خانه اندیشهورزان با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی برگزار میکنند:
🔹نوروساینس به مثابه علم آگاهی؟
(Neuroscience as the science of consciousness?)
✅سخنران: دکتر مهدی همازاده
(پژوهشکده علوم شناختی)
📅زمان: چهارشنبه ۲۴ خرداد
⏰ ساعت ۱۵ تا ۱۷
📍مکان: چهار راه ولیعصر، قبل از خیابان برادران مظفر شمالی، خانه اندیشهورزان
✔️حضور برای عموم آزاد و رایگان است. برای ثبتنام، فرم حضور در نشست را پر کنید.
https://forms.gle/GCToAye16wGNsgKj7
هدایت شده از انجمن علمی فلسفۀ دانشگاه ادیان و مذاهب
📌 «انجمن علمی فلسفه #دانشگاه_ادیانومذاهب» با همکاری «انجمن علمی فلسفه و حکمت اسلامی #دانشگاه_تهران» و «انجمن علمی فلسفه #دانشگاه_اصفهان» برگزار میکند:
🎙 دکتر مهدی همازاده
🔖 آشنایی با فلسفه #هوش_مصنوعی؛ پرسشهای #اخلاق هوش مصنوعی
✅ متافیزیک هوش مصنوعی
✅ رویکردهای کلاسیک و مدرن در ساخت هوش مصنوعی و چالشهای فلسفی آن
✅ نقبی به متافیزیک هوش مصنوعی از منظر حکمت متعالیه
📱لینک حضور بهصورت #مجازی:
http://b2n.ir/h51160
🔑 #کد_ورود به نشست: 22
⏰ زمان: سهشنبه، ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۰
📍 مکان: قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، سالن حکیم
🤝 به ما بپیوندید:
@phdmoral
🔥 اولین کنفرانس بینالمللی فلسفه ذهن در ایران، با حمایت ستاد توسعه علوم شناختی برگزار میشود.
💥 این همایش که با تشکیل شورای علمی از اساتید شناختهشده فلسفه ذهن و تعیین سرفصلهای فراخوان و سفارش مقالات آغاز به کار کرده، در اوایل اسفند ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.
💥 ارسال مقاله کوتاه (۲۵۰۰-۲۰۰۰ کلمه) تا پایان مهرماه و از طریق ایمیل و نیز سایت اختصاصی www.philmind.ir امکانپذیر است.
🌗 همایش طی سه روز و در محل دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برپا خواهد بود که روز اول به حوزه موضوعات «علم آگاهی»، روز دوم به حوزه «فلسفه آگاهی» و روز سوم به موضوعات «تاریخچه و جامعهشناسی آگاهی» اختصاص دارد.
🎙طبق برنامهریزی انجامشده، اساتید مطرح داخلی و بینالمللی در این همایش به ارائه مقاله خواهند پرداخت.
📣 علاقمندان برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت اختصاصی همایش (www.philmind.ir) مراجعه نمایند. در این سایت علاوه بر اطلاعات مربوط به همایش، بخشهای محتوایی در قالبهای متنوع یادداشت و کلیپ و معرفی منابع و ... نیز در دسترس مخاطبان قرار دارد که بطور منظم به روزرسانی خواهد شد.
@PhilMind
🧠 #مسئله_دشوار آگاهی حتی وقتی انجام تمام کارکردهای مرتبط را تبیین کردیم، همچنان برقرار است. مثلاً برای تبیین #گزارش_پذیری کافیست توضیح بدهید چطور یک سیستم میتواند کارکرد تهیه گزارش از حالات درونی خود را انجام دهد. برای تبیین #دسترسی_درونی، نیاز به توضیح این داریم که چطور یک سیستم میتواند اطلاعات درباره حالات درونیاش را در هدایت رفتارهای بعدی به کار گیرد. برای تبیین #یکپارچه_سازی_اطلاعات و #کنترل_رفتار، لازم است توضیح دهیم که چطور فرآیندهای مرکزی یک سیستم میتوانند اطلاعات را جمعآوری کرده و در تسهیل رفتارهای گوناگون مورد استفاده قرار دهند.
🧠 چطور انجام یک کارکرد را تبیین میکنیم؟ با مشخص کردن فرآیندی که آن کارکرد را به انجام میرساند. برای انجام این کار، #مدل_سازی_شناختی و نوروفیزیولوژیک، کاملاً مکفی است.
اگر به دنبال تبیینی با جزئیات عینی هستیم، میتوانیم فرآیندهای عصبی مسئول انجام این کارکردها را مشخص سازیم. و اگر یک تبیین انتزاعیتر نیاز داریم، میتوانیم فرآیندی در قالب تعابیر محاسباتی ارائه دهیم.
در هر صورت یک تبیین کامل و قانعکننده به دست خواهد آمد. وقتی آن فرآیند عصبی یا محاسباتی را مشخص کردیم که کارکرد مثلاً گزارش شفاهی را به انجام میرساند، عمده کار تبیین گزارشپذیری به سرانجام رسیده است.
🧠 اما وقتی رویکرد فوق به #تجربه_آگاهانه میرسد، این دست تبیینها هم به شکست میانجامد. البته جنبه پدیداری تجربه در بسیاری موارد با #پردازش_اطلاعات و جنبههای کارکردی نیز همراه است. مثلاً هنگام #ادراک_بصری، چرخهای از پردازش اطلاعات و تعاملات کارکردی در #مغز و بدن ما وجود دارد. رویکرد #علوم_شناختی برای تبیین ساختارها و کارکردها، حتما در تبیین این جنبه از #ادراک_حسی کارآمدی دارد.
ولی علاوه بر این، ما یک جنبه درونی و سابجکتیو هم در ادراک بصری فوق داریم که مثلاً همان کیفیت ادراک سبزی چمنزار و لذت سابجکتیو همراه با این ادراک است. به تعبیر تامس نیگل، چیزی وجود دارد که حس و حال بودن در این حالت آگاهانه است. شناسایی ساختارها و کارکردهای نوروبیولوژیک برای تبیین این جنبه از ادراک حسی، عمیقاً ناکافی و ناامیدکننده به نظر میرسد.
🧠 توانایی تمایزگذاری و واکنش به محرکهای محیطی، یکپارچهسازی اطلاعات، گزارشپذیری حالات ذهنی، توانایی سیستم برای دسترسی به حالات درونیاش، تمرکز توجه، هدایت و کنترل ارادی رفتار، ... اینها همگی جنبههایی مرتبط با #آگاهی هستند که با پردازش اطلاعات و شناسایی ساختارها و کارکردها قابل توضیحاند. از اینرو آنها را مسائل آسان آگاهی نامیدهاند. اما #آگاهی_پدیداری که با جنبه اولشخص احساسات و هیجانات و ... سروکار دارد، با این متدولوژی تحقیقاتی رامشدنی به نظر نمیرسد و شاید احاله به پیشرفتهای آتی #نوروساینس هم بیمعنا باشد. مادام که متدولوژی تحقیقات ما بر روی کشف ساختارهای نورونی مرتبط و کارکردهای مغزی-بدنی تمرکز دارد، دشوار است که تصور کنیم به تبیین #تجربه_پدیداری راه خواهد یافت.
📚 برگرفته از کتاب The Character of Consciousness نوشته #دیوید_چالمرز
@PhilMind